مساله اطلاعات و نقش باارزش دلال ها
نويسنده: جان مک میلان
ترجمه و تنظیم: مهدی نصرتی
ترجمه و تنظیم: مهدی نصرتی
مساله اطلاعات یکی از مسائل اصلی اقتصاد امروز به شمار می رود. به عقیده کنث ارو- یکی از مطرح ترین اقتصاددانان معاصر- «بزرگ ترین مفهوم جدید در اقتصاد در خلال سی سال گذشته توسعه اهمیت اطلاعات به همراه پراکندگی اطلاعات است».
دو نوع اصطکاک بازار از عرضه ناجور اطلاعات ناشی می شود. یکی از آنها هزینه های جست و جو است: یعنی زمان، تلاش و پولی که باید صرف دانستن این شود که چه چیزی به چه میزان و در کجا قابل دسترسی است و دیگری هزینه های ارزیابی است که ناشی از دشواری های خریداران برای ارزیابی کیفیت است. یک بازار موفق، سازوکارهایی دارد که هزینه های معاملات ناشی از پراکندگی اطلاعات را کاهش می دهد.
هزینه های جست و جو ممکن است باعث شود که بازارها به طرق کوچک و بزرگی سوءکارکرد داشته باشند. پول و زمانی که صرف کسب اطلاعات می شود را می توان صرف کارهای بهتری کرد. علاوه براین گاهی معاملات بین طرف های نامتناسبی انجام می شود یا گاهی اصلا انجام نمی شود. اگر هزینه های جست و جو خیلی بالا باشد، خریداران نقاط دوردست تر را چندان جست و جو نمی کنند و حتی ممکن است از جست و جو صرف نظر کنند و در این حالت ممکن است تنها از فروشنده ای خرید کنند که می شناسند، در حالی که ممکن است فروشندگانی باشند که پیشنهادهای بهتری داشته باشند یا محصولاتی داشته باشند که بهتر پاسخگوی نیاز مشتری باشد. هزینه های جست و جو ممکن است منجر به ترکیب های ناجوری از خریداران و فروشندگان شود و گاهی مانع از شکل گیری معاملات مفید مشترک شود و همچنین هزینه های جست و جو همان طور که قبلا دیدیم ممکن است واقعا باعث تضعیف نیروی رقابت شود. صرف وجود انتخاب به خودی خود تضمین نمی کند که بازار به صورت رقابتی کار می کند. برای وجود رقابت موثر، خریداران باید بتوانند به راحتی، انتخاب ها را مقایسه کنند.
اطلاعات، نیروی حیاتی بازارها است. داشتن آگاهی نسبت به این که چه چیزی و در کجا در دسترس است و چه کسی آن را می خواهد، ضروری است. اگر اطلاعات به راحتی جریان نداشته باشد، بازار بد عمل می کند. به ندرت اطلاعات به صورت مطلقا آزادانه جریان دارند، اما بازارهای با کارکرد مناسب راه های مختلفی برای کمک به این جریان در اختیار دارند. معمولا ما این شیوه ها را آن قدر بدیهی و داده شده فرض می کنیم که اصلا آنها را نمی بینیم و تنها وقتی متوجه آنها می شویم که نبود آنها باعث سوءکارکرد بازار می شود.
به ویژه در بازار کار، هزینه های جست و جو تعیین کننده شکل و عملکرد بازار هستند. جویندگان کار ممکن است بیکار باشند نه به این دلیل که کار مناسبی برای آنها وجود ندارد، بلکه این وضعیت ممکن است ناشی از وجود هزینه های جست وجو باشد. جست و جوی کار، عملی زمان بر و هزینه زا است.
همان طور که در پیش تر دیدیم سناریوی گرانفروشی به توریست ها در بازارهای سنتی، اعلام خطری است در مورد این که فقدان سازوکاری برای انتقال اطلاعات، تا چه میزان می تواند منجر به عملکرد بد و معیوب بازارها شود. البته راه حل هایی نیز وجود دارد. مردم محلی که به صورت پیوسته از بازار خرید می کنند نسبت به گردشگران موقعیت متفاوتی دارند. محلی ها هم مثل گردشگران با هزینه معاملات مواجه هستند و آنها نیز درباره تولیدات و قیمت ها جهل دارند، اما اینجا نیروی خنثی کننده ای وجود دارد که فروشندگان را از گرانفروشی به مشتریان محلی منصرف می کند: مغازه داران مایل هستند که این معاملات تکرار شود و مشتریان خود را حفظ کنند.
برخلاف گردشگران، خریدارانی که پیوسته از بازار خرید می کنند، روابطی را با فروشندگان مشخصی ایجاد می کنند. اگرچه مشتریان، قیمت های فعلی را به طور سرسری از چند فروشنده جویا می شوند، اما معمولا در نهایت سراغ فروشنده همیشگی خود می روند و با وی چانه می زنند. این قید و بند از سر راحتی در معامله است و نه از سر رفاقت. فروشنده و خریدار همچنان مقابل و مخالف یکدیگرند. مشتری قیمت پایین را می خواهد و فروشنده قیمت بالا را. آنها سخت و طولانی چانه زنی می کنند، اما منافع آنها کاملا در مقابل یکدیگر نیست. این رابطه موجب می شود که خریدار مطمئن شود که کلاه سرش نمی رود و این برای وی باارزش است از طرفی فروشنده هم می خواهد که مشتری هنگام ترک مغازه رضایت کافی داشته باشد تا فردا نیز بیاید. این رابطه موجب صرفه جویی در هزینه های جست وجو می شود و موجب پایین آمدن قیمت ها برای تکرار معامله می گردد.
روابط تجاری تکراری تنها راه حلی جزئی برای مسائل اطلاعاتی هستند. بازارهای پیچیده تر نیازمند سازوکارهای اضافه تری برای فراهم کردن اطلاعات هستند.
بیشتر بازارها، حاوی ابزارهایی برای غلبه بر اصطکاک های ناشی از هزینه معامله هستند و بنابراین به نیروهای رقابتی اجازه می دهند که باعث کاهش قیمت ها شوند. خدماتی نظیر گزارش های مشتریان و بخش آگهی ها هزینه های جست وجو را کاهش می دهند. گزارش های دهان به دهان هم یک منبع دم دستی برای مشتریان است. فروشندگانی که مایل هستند به صورت بلند مدت در بازار حضور داشته باشند نیز از تحمیل قیمت های بالا پرهیز می کنند تا بدین وسیله از معاملات تکراری با مشتریان منتفع شوند. علائم و نام های تجاری نیز هزینه جست وجوی مشتریان را می تواند کاهش دهد. واسطه های بازار نظیر عمده فروشان و شرکت های تجاری هزینه جست وجو را برای بنگاه ها کم می کنند. فهرست بلند بالایی از ابزارهای بازار می توان ردیف کرد که به کسب اطلاعات کمک می کنند و موجب تخفیف اثرات ضدرقابتی مترتب بر هزینه های جست وجو می شود.
هزینه های جست وجو موجب فرصت های کارآفرینی نیز می شود. همان طور که پیشتر دیدیم، حتی هزینه های جست وجوی اندک، می تواند موجب گرانفروشی شود مگر این که نیروهای دیگری برای غلبه بر این اثرات وجود داشته باشد. از آنجایی که هزینه های جست وجو نوعی اتلاف منابع است، چه بسا خریداران حاضر باشند هزینه ای بپردازند تا خدمات جست وجو برایشان انجام شود. وقتی هزینه های جست و جو وجود داشته باشد، ممکن است یک معامله که به نفع دو طرف باشد نیز انجام نشود، زیرا فروشنده و خریدار نمی توانند یکدیگر را پیدا کنند. بنابراین واسطه هایی که به عنوان دلال کار می کنند- برای مثال آژانس های املاک- خدمات باارزشی را ارائه می دهند. بدین ترتیب ناکارآیی های بازار ناشی از هزینه های جست وجو، می تواند منافعی را نیز ایجاد کند.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد ( www.donya-e-eqtesad.com )
ارسال توسط كاربر محترم:omidayandh
دو نوع اصطکاک بازار از عرضه ناجور اطلاعات ناشی می شود. یکی از آنها هزینه های جست و جو است: یعنی زمان، تلاش و پولی که باید صرف دانستن این شود که چه چیزی به چه میزان و در کجا قابل دسترسی است و دیگری هزینه های ارزیابی است که ناشی از دشواری های خریداران برای ارزیابی کیفیت است. یک بازار موفق، سازوکارهایی دارد که هزینه های معاملات ناشی از پراکندگی اطلاعات را کاهش می دهد.
هزینه های جست و جو ممکن است باعث شود که بازارها به طرق کوچک و بزرگی سوءکارکرد داشته باشند. پول و زمانی که صرف کسب اطلاعات می شود را می توان صرف کارهای بهتری کرد. علاوه براین گاهی معاملات بین طرف های نامتناسبی انجام می شود یا گاهی اصلا انجام نمی شود. اگر هزینه های جست و جو خیلی بالا باشد، خریداران نقاط دوردست تر را چندان جست و جو نمی کنند و حتی ممکن است از جست و جو صرف نظر کنند و در این حالت ممکن است تنها از فروشنده ای خرید کنند که می شناسند، در حالی که ممکن است فروشندگانی باشند که پیشنهادهای بهتری داشته باشند یا محصولاتی داشته باشند که بهتر پاسخگوی نیاز مشتری باشد. هزینه های جست و جو ممکن است منجر به ترکیب های ناجوری از خریداران و فروشندگان شود و گاهی مانع از شکل گیری معاملات مفید مشترک شود و همچنین هزینه های جست و جو همان طور که قبلا دیدیم ممکن است واقعا باعث تضعیف نیروی رقابت شود. صرف وجود انتخاب به خودی خود تضمین نمی کند که بازار به صورت رقابتی کار می کند. برای وجود رقابت موثر، خریداران باید بتوانند به راحتی، انتخاب ها را مقایسه کنند.
اطلاعات، نیروی حیاتی بازارها است. داشتن آگاهی نسبت به این که چه چیزی و در کجا در دسترس است و چه کسی آن را می خواهد، ضروری است. اگر اطلاعات به راحتی جریان نداشته باشد، بازار بد عمل می کند. به ندرت اطلاعات به صورت مطلقا آزادانه جریان دارند، اما بازارهای با کارکرد مناسب راه های مختلفی برای کمک به این جریان در اختیار دارند. معمولا ما این شیوه ها را آن قدر بدیهی و داده شده فرض می کنیم که اصلا آنها را نمی بینیم و تنها وقتی متوجه آنها می شویم که نبود آنها باعث سوءکارکرد بازار می شود.
به ویژه در بازار کار، هزینه های جست و جو تعیین کننده شکل و عملکرد بازار هستند. جویندگان کار ممکن است بیکار باشند نه به این دلیل که کار مناسبی برای آنها وجود ندارد، بلکه این وضعیت ممکن است ناشی از وجود هزینه های جست وجو باشد. جست و جوی کار، عملی زمان بر و هزینه زا است.
همان طور که در پیش تر دیدیم سناریوی گرانفروشی به توریست ها در بازارهای سنتی، اعلام خطری است در مورد این که فقدان سازوکاری برای انتقال اطلاعات، تا چه میزان می تواند منجر به عملکرد بد و معیوب بازارها شود. البته راه حل هایی نیز وجود دارد. مردم محلی که به صورت پیوسته از بازار خرید می کنند نسبت به گردشگران موقعیت متفاوتی دارند. محلی ها هم مثل گردشگران با هزینه معاملات مواجه هستند و آنها نیز درباره تولیدات و قیمت ها جهل دارند، اما اینجا نیروی خنثی کننده ای وجود دارد که فروشندگان را از گرانفروشی به مشتریان محلی منصرف می کند: مغازه داران مایل هستند که این معاملات تکرار شود و مشتریان خود را حفظ کنند.
برخلاف گردشگران، خریدارانی که پیوسته از بازار خرید می کنند، روابطی را با فروشندگان مشخصی ایجاد می کنند. اگرچه مشتریان، قیمت های فعلی را به طور سرسری از چند فروشنده جویا می شوند، اما معمولا در نهایت سراغ فروشنده همیشگی خود می روند و با وی چانه می زنند. این قید و بند از سر راحتی در معامله است و نه از سر رفاقت. فروشنده و خریدار همچنان مقابل و مخالف یکدیگرند. مشتری قیمت پایین را می خواهد و فروشنده قیمت بالا را. آنها سخت و طولانی چانه زنی می کنند، اما منافع آنها کاملا در مقابل یکدیگر نیست. این رابطه موجب می شود که خریدار مطمئن شود که کلاه سرش نمی رود و این برای وی باارزش است از طرفی فروشنده هم می خواهد که مشتری هنگام ترک مغازه رضایت کافی داشته باشد تا فردا نیز بیاید. این رابطه موجب صرفه جویی در هزینه های جست وجو می شود و موجب پایین آمدن قیمت ها برای تکرار معامله می گردد.
روابط تجاری تکراری تنها راه حلی جزئی برای مسائل اطلاعاتی هستند. بازارهای پیچیده تر نیازمند سازوکارهای اضافه تری برای فراهم کردن اطلاعات هستند.
بیشتر بازارها، حاوی ابزارهایی برای غلبه بر اصطکاک های ناشی از هزینه معامله هستند و بنابراین به نیروهای رقابتی اجازه می دهند که باعث کاهش قیمت ها شوند. خدماتی نظیر گزارش های مشتریان و بخش آگهی ها هزینه های جست وجو را کاهش می دهند. گزارش های دهان به دهان هم یک منبع دم دستی برای مشتریان است. فروشندگانی که مایل هستند به صورت بلند مدت در بازار حضور داشته باشند نیز از تحمیل قیمت های بالا پرهیز می کنند تا بدین وسیله از معاملات تکراری با مشتریان منتفع شوند. علائم و نام های تجاری نیز هزینه جست وجوی مشتریان را می تواند کاهش دهد. واسطه های بازار نظیر عمده فروشان و شرکت های تجاری هزینه جست وجو را برای بنگاه ها کم می کنند. فهرست بلند بالایی از ابزارهای بازار می توان ردیف کرد که به کسب اطلاعات کمک می کنند و موجب تخفیف اثرات ضدرقابتی مترتب بر هزینه های جست وجو می شود.
هزینه های جست وجو موجب فرصت های کارآفرینی نیز می شود. همان طور که پیشتر دیدیم، حتی هزینه های جست وجوی اندک، می تواند موجب گرانفروشی شود مگر این که نیروهای دیگری برای غلبه بر این اثرات وجود داشته باشد. از آنجایی که هزینه های جست وجو نوعی اتلاف منابع است، چه بسا خریداران حاضر باشند هزینه ای بپردازند تا خدمات جست وجو برایشان انجام شود. وقتی هزینه های جست و جو وجود داشته باشد، ممکن است یک معامله که به نفع دو طرف باشد نیز انجام نشود، زیرا فروشنده و خریدار نمی توانند یکدیگر را پیدا کنند. بنابراین واسطه هایی که به عنوان دلال کار می کنند- برای مثال آژانس های املاک- خدمات باارزشی را ارائه می دهند. بدین ترتیب ناکارآیی های بازار ناشی از هزینه های جست وجو، می تواند منافعی را نیز ایجاد کند.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد ( www.donya-e-eqtesad.com )
ارسال توسط كاربر محترم:omidayandh