هلال شيعي از واقعيت تا عمل
نويسنده : مصطفي بيات
سردرگمي تحليل گران غربي
آنها بنياد گرايي اسلامي را يکي از روش هاي تجديد نظر و مقاومت اسلامي مي دانند که نخستين بار سيد جمال الدين اسدآبادي آن را مطرح کرد بررسي موضوع بنياد گرايي اسلامي، تقريبا در پنجاه کشور جهان، که در حدود يک ميليارد مسلمان را در خود جاي داده، امروزه به موضوع استراتژي امنيت ملي امريکا تبديل شده است ، از نظر سران کاخ سفيد، بنياد گرايي اسلامي، همچون فاشيسم قرن بيستم، مخالف ليبرال دموکراسي است . از منظر حزب نومحافظه کار امريکا، جايگاه شيعيان در ميان جنبش هاي بنيادگرا، بسيار مهم است . انديشمندان غرب و امريکا جنبش شيعي ايران در سال 1357 را جنبشي بنياد گرا دانستند. برخي «شيعه بودن» را از عوامل اصلي «محور شرارت» ناميدن ايران از سوي «حکومت امريکا» مي دانند. آنها معتقدند حتي نتيجه تشکيلات گفت و گوي تمدن ها، در دوره رياست جمهوري خاتمي نيز به همکاري بين المللي براي مقابله با امريکا منتهي مي شود. از منظر و ديدگاه آنها حمايت ايران از ملت هاي مظلوم و مستضعف جهان مانند فلسطين، لبنان، حماس، حزب الله و شيعيان افغانستان تفاوتي ميان جنبش بنياد گرايي القاعده و ايران باقي نمي گذارد. از عوامل نگراني ايالات متحده پيوندهاي معنوي ميان جمهوري اسلامي ايران و شيعيان در خاورميانه است. چنان که مطرح شد، فروپاشي حکومت بعث عراق و به وجود آمدن فرصت تاريخي براي شيعيان اين کشور براي مشارکت در ساختار سياسي عراق بر ميزان نگراني هاي آمريکا افزوده است . با توجه به نگراني هاي استراتژي امريکا در مورد تأثير تحولات عراق بر مسائل نفت و امنيت اسرائيل، اين دولت ايجاد ساختار حکومتي فدرال در عراق و مشارکت بيشتر کردها در امور سياسي اين کشور را راه حلي اساسي براي مهار و کنترل شيعيان مي داند. سران امريکا واسرائيل، با بزرگ نمايي مفهوم «هلال شيعه»، درصد انحراف اذهان تصميم گيران عرب از مسئله اصلي يعني اسرائيل اند.
آنها با اين سياست نگراني سران غرب را نسبت به حاکميت ايدئولوژي شيعه تحت رهبري نظام جمهوري اسلامي ايران در منطقه برمي انگيزند. از سوي ديگر سران امريکا نهادينه شدن مفاهيمي چون هلال شيعي را در تعارض با الزامات طرح خاورميانه مي دانند؛ موضوعي که امريکا در حل آن با مشکل روبه رو شده است به عبارت ديگر اين کشور براي تضعيف جمهوري اسلامي و به طريق اولي «اسلام سياسي» مي کوشد مخاطرات واهي شکل گيري هلال شيعي و نهادينه شدن آثار آن در تحولات منطقه اي را همواره به کشورهاي منطقه به ويژه عرب هاي سني گوشزد کند و از سوي ديگر مي داند که طرح هر گونه الگوي رفتاري در کنار طرح خاورميانه بزرگ به تضعيف و استحاله الزامات اين سرح منجر مي شود. در واقع تنها نگراني ايالات متحده درباره ايجاد دموکراسي در کشورهاي شيعه نشين آن است که اين طرح سبب بيداري مسلمانان به ويژه شيعيان مي شود و اشتياق آنها را براي نوع جديد از اسلام گرايي در خاورميانه تحريک مي کند و به دليل امکان شکل گيري هلال شيعي در منطقه خاورميانه فرصت جديدي براي احياي هويت شيعي فراهم سازد. هدف اصلي طرح نمودن بحث هلال شيعي در واقع تبديل تفاوت ديدگاه مذهبي به تضاد سياسي و سرانجام بهره برداري از آن در معادلات قدرت است. هدف اصلي از طرح هلال شيعي و ژئوپولتيک آن را مي توان ايجاد تنش و درگيري و راه انداختن جنگ ميان شيعيان و اهل تسنن دانست. علل و عواملي چون حادثه يازده سپتامبر و تغيير رويکرد امريکا از تعامل با انديشه سلفي گري به تقابل با آن و تغيير معادلات قدرت در عراق به نفع شيعيان از عوامل مهم و تأثيرگذار در طرح هلال شيعي از سوي شاه اردن بوده و در بخش هايي نيز غرب براي ايجاد تنش و شکاف ميان مسلمانان از طرح فوق حمايت کرده است. اساساً مرکز هلال شيعي و ژئوپولتيک آن، کشور جمهوري اسلامي ايران است، در حالي که سياست مدنظر ايران برپايه وحدت ميان مسلمانان و ايجاد انسجام و نزديکي شيعه و سني است، رويکرد حکومت جمهوري اسلامي ايران، طرح هفته وحدت در داخل کشور و ناميدن جمعه آخر ماه رمضان به روز قدرس در عرصه بين المللي ، و حمايت اين کشور از حزب الله لبنان و حماس در منازعات منطقه اي گوياي اين مطلب است؛ بنابراين در مجموع مي توان چنين مطرح کرد که طرح ايده هلال شيعي از منظري مي تواند مثبت ولي از ديدگاه ديگر مي تواند منفي و دستاويزي براي اعمال فشار منطقه اي و بين المللي برکشورهاي دربرگيرنده آن به ويژه ايران باشد؛ زيرا طرح آن ممکن است وزن شيعيان را افزايش دهد، ولي موضع گيري نادرست مي تواند به ماهيت حضور فعال شيعيان آسيب برساند و کشورهاي عربي منطقه را در ذيل حمايت هاي آشکار و پنهان جهان غرب در مقابل شيعيان قرار دهد، اما نبايد از اين موضوع غافل شد که حفظ انسجام کشور هاي شيعي مي تواند تأثير عميقي برتحولات منطقه بگذارد.
منبع:زمانه 4 و 5