جنگ با سرخ و سفيد

طلاي سياه؛ بهانه اي بزرگ براي لشکرکشي هيتلر به روسيه و رويدادي که بعدها به يک جنگ تاريخي تبديل شد. روياي رسيدن به ذخاير انرژي درياي خزر و شايد هم کمي بيشتر، روياي دست پيدا کردن به چاه هاي نفت ايران، عراق و قفقاز بود که ارتش آلمان را روانه منطقه ولگا کرد و يکي از بزرگ ترين جنگ هاي تاريخ را رقم زد.
دوشنبه، 23 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جنگ با سرخ و سفيد

جنگ با سرخ و سفيد
جنگ با سرخ و سفيد


 

نويسنده: ليدا هادي




 
نبرد استالينگراد و محاصره 6 ماهه اين شهر از خونبارترين جنگ هاي تاريخ بود
طلاي سياه؛ بهانه اي بزرگ براي لشکرکشي هيتلر به روسيه و رويدادي که بعدها به يک جنگ تاريخي تبديل شد. روياي رسيدن به ذخاير انرژي درياي خزر و شايد هم کمي بيشتر، روياي دست پيدا کردن به چاه هاي نفت ايران، عراق و قفقاز بود که ارتش آلمان را روانه منطقه ولگا کرد و يکي از بزرگ ترين جنگ هاي تاريخ را رقم زد.
هيتلر يک روز همه مارشال هاي بزرگ ارتشش را فراخواند و آنها را در جريان حمله اي بزرگ قرار داد. ميل بي پايان پيشوا به اشغال و تجاوز با روياي فرمانروايي کل دنيا اين توهم را برايش ساخته بود که مي شود با حمله به روسيه کار همه دنيا را يکسره کرد. به ظاهر با ارتش سرخ روسيه در صلح بود و کلي تفاهم نامه و صلح نامه داشت اما همين که با يک حساب سرانگشتي موقعيت را مناسب ديد، چشم روي همه قراردادها بست و راه به سوي روسيه در پيش گرفت. هيتلر در روياپردازي براي تسلط به قفقاز و شمال خزر تنها نبود. ايتاليا، روماني، مجارستان و کرواسي هم به کمک رايش سوم آمده بودند و همه چيز براي يک حمله گسترده آماده بود. آلمان همه تلاشش را براي ضربه زدن به ارتش شوروي به کار گرفته بود و بايد تا پيش از رسيدن زمستان کارش را به نتيجه مي رساند. شوروي که تا آن زمان - سال 1942- حدود سه ميليون کشته داده بود و با شروع جنگ جهاني دوم در يک دردسر حسابي افتاده بود، منتظر رسيدن زمستان بود تا با عقب نشيني و آرامش هرچند کوتاه ارتش نازي و متحدانش نفس راحتي بکشد. اما رهبر بزرگ نازي خيالي بزرگ تر و قوي تر از زمستان سخت سيبري در سر داشت. تابستان سال 1942 بود که براي اولين بار آدولف هيتلر با فرماندهان ارتش آلمان از عمليات آبي صحبت کرد، طرح حمله اي که با آن همه ارتش آلمان بايد يکباره به سمت جبهه جنوبي روس ها حمله ور مي شدند. ژنرال هاي آلماني خيلي تلاش کردند که فرمانده بزرگ را از تصميمش منصرف کنند. فون ليست و هالدر، ژنرال هاي ارشد آلماني با کلي دليل و منطق براي پيشوا توجيه آوردند که حمله به منطقه ولگا ديوانگي محض است و احتمال محاصره شدن نيروهاي آلماني هم خيلي نزديک است. اما هيتلر با عصبانيت همه گزارش ها را دروغ و دسيسه خواند و دست آخر هم ژنرال فون پاولوس را به فرماندهي ارتش هاي جنوب انتخاب کرد تا نشان بدهد حرف رهبر نازي فقط يکي است.

نازي ها به پيش
 

ارتش آلمان روز 28 ژوئن سال 1942 دستور هيتلر را عملي کرد و در قالب 90 لشکر کوچک و بزرگ پيشروي به سوي استالينگراد را شروع کرد. اين وسط، ارتش شوروي هم کار زيادي نتوانست انجام دهد به طوري که همه شان از سر راه آلماني ها کنار رفتند و به اطراف استالينگراد پناه بردند. آلماني ها به سرعت به غرب قفقاز رسيدند. جايي که تا ايران فقط 800 يا 900 کيلومتر فاصله داشت. نظر هيتلر اين بود که سپاهش همه با هم به نزديکي استالينگراد برسد و بعد همه با هم شهر را زير آتش توپخانه و هواپيماهاي خود بگيرد تا هم شهر کاملاً ويران شود و هم تأسيسات صنعتي روس ها که بيشتر در اين منطقه متمرکز بودند کارشان تمام شود. ارتش نازي به پشت دروازه هاي استالينگراد رسيده بود که بازي يکباره عوض شد. 300 هزار نفر از ارتش آلمان با پشتيباني ارتش کمکي 700 هزار نفري، همراه با پنج هزار تانک و سه هزار هواپيما پشت دروازه هاي استالينگراد گرفتار مقاومت بي حد و حصر نيروهاي روس شدند؛ مسأله اي که هيتلر کمتر تصوري از آن داشت.

ولگا در حصار
 

جنگ استالينگراد شروع شد. اوضاع روس ها هر روز بدتر مي شد. آنها که تا قبل از اين در منطقه وسيعي از ولگا رو در روي آلماني ها ايستاده بودند بعد از يک ماه مقاومت به داخل شهر پناه بردند، در حالي که دور تا دور شهر را نيروهاي نازي اشغال کرده بودند. استالين ديگر آرام و قرار نداشت. او که علاقه زيادي به شهر کناره ولگا داشت در فرماني عمومي، همه روسيه را به کمک فراخواند و دستور داد هر سرباز فراري از ميدان در جلوي چشم همه تيرباران شود تا باقي هم حساب کار دستشان بيايد. نيروهاي آلمان با حمله هاي هر روزشان، ديگر تقريباً جاي سالمي در شهر باقي نگذاشته بودند . با اين حال وضع هر روز بدتر مي شد. يکي دو ماهي از محاصره گذشته بود که استالين آخرين مهره تازه نفسش واسيلي چايکوف را همراه با گارد ويژه اي که از شهرهاي مختلف جمع شده بودند به استالينگراد فرستاد. هماني که شعارش براي نيروهاي روس قدرت و اعتماد به نفس زيادي به همراه داشت:« يا همه با هم مي ميريم يا همه با هم از اين شهر بيرون مي رويم». از تعداد 10 هزار گارد ويژه روس در همان روز اول، سه هزار نفرشان با بمباران هواپيماهاي آلماني کشته شدند. روس ها نه ديگر چيزي براي باختن داشتند و نه هراسي از مرگ. براي همين هم فکر بکر فرمانده برايشان چندان دور از ذهن نبود. چايکوف که تجربه سال ها فرماندهي ارتش شوروي را داشت با بيشتر شدن حمله هاي شبانه روزي نيروهاي ارتش ششم آلمان، تکنيک جديدي را براي مردان جنگي اش تعريف کرد. نبرد رودررو يا تکنيکي جنگي که از آن سال ديگر به نام روس ها زده شد و اسمش را هم گذاشتند نبرد خانه به خانه. چايکوف که ديده بود چطور هواپيماهاي دشمن سربازانش و بلکه همه مردم شهر را قتل عام مي کنند دستور داد که آنها آن قدر به مواضع دشمن نزديک شوند که ديگر هواپيماهاي نازي نتوانند آنها را از خودي ها تميز بدهند.
اينجا بود که جنگ تک تيراندازها به راه افتاد و هر طرف تيراندازهاي ماهرش را براي کشتن تک به تک نفرات دشمن به کار گرفت. نبرد خانه به خانه آن قدر ادامه پيدا کرد که دوباره فصل سرماي روس ها سر رسيد و خستگي ارتش آلمان رو شد. استالينگراد قتلگاه سربازان روس و ژرمن شده بود.

سرخ ها به جوش آمدند
 

« بمان و مقاومت کن»؛ اين پيامي بود که هيتلر در پاسخ فرمانده هراسانش براي او فرستاده بود. روس ها که زمستان و سرماي استخوان سوز سيبري برايشان معنا نداشت، حمله گسترده اي را براي پس گرفتن شهرشان شروع کردند. مي گويند هنوز معلوم نيست که استالين چند ميليون کارگر را از سرتاسر روسيه براي جنگيدن با ارتش نازي به سوي ولگا روانه کرده بود اما همين قدر شايد کافي باشد که شمار يک ميليون نفري با 15 هزار عراده توپ و تانکشان در تاريخ آمده و بزرگ ترين حمله تاريخ جنگ جهاني را شکل دادند و از آلماني ها انتقام ماه ها جنگ، گرسنگي و قحطي را گرفتند. فون پاولوس که اوضاع را بد ديده بود، براي پيشوا پيغام داد تا دستور عقب نشيني به جنوب را صادر کند اما هيتلر درخواست فرمانده را احمقانه دانست. حتي براي اينکه فرمانده اش را راضي به ماندن کند به او درجه فيلد مارشالي داد و رسماً از او خواست که تا آخرين قطره خونش بجنگد و اگر هم روزي هوس عقب نشيني کرد خودش را بکشد. روس ها اول از همه هم دست گذاشتند روي پاولوس و به او پيغام دادند اگر خودش را تسليم کند، سر فرماندهي جنوب را به او مي دهند اما فرمانده نازي اهل خيانت نبود و البته با جواب ردي که داد، هزاران سرباز نازي را به دم تيغ برد. ارتش سرخ شوروي امان آلمان ها را بريده بود.

پاياني بي فرجام در سيبري
 

هيتلر اصلاً قصد کوتاه آمدن نداشت. پيشواي نازي مي خواست هر طور شده، برنده ميدان باشد؛ براي همين هم اصرار داشت که ارتش ششم با همه سختي ها به مقاومتش ادامه بدهد و آن قدر ايستادگي کند تا نيروهاي اضافي سر برسند و کار مردم شهر را يکسره کنند. البته پيشوا تقصيري نداشت. خودش که در ميدان نبود تا بفهمد چه خبر است. دور و بري ها هم چيزي غير از دروغ و اميد به پيروزي تحويلش نمي دادند. رايش سوم خيال پيروز شدن داشت؛ در حالي که روس ها هر روز براي ارتش آلمان پيغام مي دادند و از آنها مي خواستند تا دست از مقاومت بکشند. نيروهاي آلمان با پيام روس ها تقريباً ديگر ميدان را وا داده بودند اما پيشواي بزرگ با پيامش آب پاکي را روي دست همه ريخت و گفت که اگر فقط يکي شان تسليم روس ها شود و از در آشتي در بيايد، همه نيروهاي ارتش ششم را به بهانه خيانت به کشور آلمان به رگبار مي بندد. ارتش خسته آلمان هم که مي دانست در صورت صلح، سر و کارش يا مرگ است يا تحمل اردوگاه هاي مخوف نازي ها، در شهر ماند و تن به حمله مهيب روس ها داد.
روز دوم فوريه بود که روس ها به ارتش ششم حمله ور شدند. درگيري سختي ميان ارتش آلمان و شوروي سابق درگرفت و دست آخر اين آلماني ها بودند که با تعداد زيادي کشته و زخمي، شهر استالينگراد را ترک کردند. مي گويند از ارتش 300 هزار نفري فون پاولوس تنها 20 هزار نفر جان سالم به در بردند. 90 هزار سرباز، 2400 افسر و 24 ژنرال در اثر گرسنگي و سرما مردند و 40 هزار اسير در مرحله انتقال به اردوگاه ها قبل از آنکه به غذا و آب برسند، تلف شدند. در نبرد خونين استالينگراد که در تاريخ به عنوان يکي از خونبارترين جنگ ها ثبت شده حدود 150 هزار نفر از ارتش آلمان کشته شدند. متحدان ايتاليايي و رومانيايي آنها هم چيزي در همين حدود قرباني داشتند. نزديک به 90 هزار نفر سرباز آلماني به اسارت گرفته شدند. روس ها هم البته دست کمي از آلماني ها نداشتند. 500 هزار قرباني از نظامي و غيرنظامي نتيجه شکست حصر استالينگراد بود؛ شهري که پيش از اين آن را به نام رودخانه مشهورش به ولگا گراد مي شناختند.
منبع: همشهري جوان، شماره 286.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.