جنگ با سرخ و سفيد
نويسنده: ليدا هادي
نبرد استالينگراد و محاصره 6 ماهه اين شهر از خونبارترين جنگ هاي تاريخ بود
طلاي سياه؛ بهانه اي بزرگ براي لشکرکشي هيتلر به روسيه و رويدادي که بعدها به يک جنگ تاريخي تبديل شد. روياي رسيدن به ذخاير انرژي درياي خزر و شايد هم کمي بيشتر، روياي دست پيدا کردن به چاه هاي نفت ايران، عراق و قفقاز بود که ارتش آلمان را روانه منطقه ولگا کرد و يکي از بزرگ ترين جنگ هاي تاريخ را رقم زد.
هيتلر يک روز همه مارشال هاي بزرگ ارتشش را فراخواند و آنها را در جريان حمله اي بزرگ قرار داد. ميل بي پايان پيشوا به اشغال و تجاوز با روياي فرمانروايي کل دنيا اين توهم را برايش ساخته بود که مي شود با حمله به روسيه کار همه دنيا را يکسره کرد. به ظاهر با ارتش سرخ روسيه در صلح بود و کلي تفاهم نامه و صلح نامه داشت اما همين که با يک حساب سرانگشتي موقعيت را مناسب ديد، چشم روي همه قراردادها بست و راه به سوي روسيه در پيش گرفت. هيتلر در روياپردازي براي تسلط به قفقاز و شمال خزر تنها نبود. ايتاليا، روماني، مجارستان و کرواسي هم به کمک رايش سوم آمده بودند و همه چيز براي يک حمله گسترده آماده بود. آلمان همه تلاشش را براي ضربه زدن به ارتش شوروي به کار گرفته بود و بايد تا پيش از رسيدن زمستان کارش را به نتيجه مي رساند. شوروي که تا آن زمان - سال 1942- حدود سه ميليون کشته داده بود و با شروع جنگ جهاني دوم در يک دردسر حسابي افتاده بود، منتظر رسيدن زمستان بود تا با عقب نشيني و آرامش هرچند کوتاه ارتش نازي و متحدانش نفس راحتي بکشد. اما رهبر بزرگ نازي خيالي بزرگ تر و قوي تر از زمستان سخت سيبري در سر داشت. تابستان سال 1942 بود که براي اولين بار آدولف هيتلر با فرماندهان ارتش آلمان از عمليات آبي صحبت کرد، طرح حمله اي که با آن همه ارتش آلمان بايد يکباره به سمت جبهه جنوبي روس ها حمله ور مي شدند. ژنرال هاي آلماني خيلي تلاش کردند که فرمانده بزرگ را از تصميمش منصرف کنند. فون ليست و هالدر، ژنرال هاي ارشد آلماني با کلي دليل و منطق براي پيشوا توجيه آوردند که حمله به منطقه ولگا ديوانگي محض است و احتمال محاصره شدن نيروهاي آلماني هم خيلي نزديک است. اما هيتلر با عصبانيت همه گزارش ها را دروغ و دسيسه خواند و دست آخر هم ژنرال فون پاولوس را به فرماندهي ارتش هاي جنوب انتخاب کرد تا نشان بدهد حرف رهبر نازي فقط يکي است.
اينجا بود که جنگ تک تيراندازها به راه افتاد و هر طرف تيراندازهاي ماهرش را براي کشتن تک به تک نفرات دشمن به کار گرفت. نبرد خانه به خانه آن قدر ادامه پيدا کرد که دوباره فصل سرماي روس ها سر رسيد و خستگي ارتش آلمان رو شد. استالينگراد قتلگاه سربازان روس و ژرمن شده بود.
روز دوم فوريه بود که روس ها به ارتش ششم حمله ور شدند. درگيري سختي ميان ارتش آلمان و شوروي سابق درگرفت و دست آخر اين آلماني ها بودند که با تعداد زيادي کشته و زخمي، شهر استالينگراد را ترک کردند. مي گويند از ارتش 300 هزار نفري فون پاولوس تنها 20 هزار نفر جان سالم به در بردند. 90 هزار سرباز، 2400 افسر و 24 ژنرال در اثر گرسنگي و سرما مردند و 40 هزار اسير در مرحله انتقال به اردوگاه ها قبل از آنکه به غذا و آب برسند، تلف شدند. در نبرد خونين استالينگراد که در تاريخ به عنوان يکي از خونبارترين جنگ ها ثبت شده حدود 150 هزار نفر از ارتش آلمان کشته شدند. متحدان ايتاليايي و رومانيايي آنها هم چيزي در همين حدود قرباني داشتند. نزديک به 90 هزار نفر سرباز آلماني به اسارت گرفته شدند. روس ها هم البته دست کمي از آلماني ها نداشتند. 500 هزار قرباني از نظامي و غيرنظامي نتيجه شکست حصر استالينگراد بود؛ شهري که پيش از اين آن را به نام رودخانه مشهورش به ولگا گراد مي شناختند.
منبع: همشهري جوان، شماره 286.
طلاي سياه؛ بهانه اي بزرگ براي لشکرکشي هيتلر به روسيه و رويدادي که بعدها به يک جنگ تاريخي تبديل شد. روياي رسيدن به ذخاير انرژي درياي خزر و شايد هم کمي بيشتر، روياي دست پيدا کردن به چاه هاي نفت ايران، عراق و قفقاز بود که ارتش آلمان را روانه منطقه ولگا کرد و يکي از بزرگ ترين جنگ هاي تاريخ را رقم زد.
هيتلر يک روز همه مارشال هاي بزرگ ارتشش را فراخواند و آنها را در جريان حمله اي بزرگ قرار داد. ميل بي پايان پيشوا به اشغال و تجاوز با روياي فرمانروايي کل دنيا اين توهم را برايش ساخته بود که مي شود با حمله به روسيه کار همه دنيا را يکسره کرد. به ظاهر با ارتش سرخ روسيه در صلح بود و کلي تفاهم نامه و صلح نامه داشت اما همين که با يک حساب سرانگشتي موقعيت را مناسب ديد، چشم روي همه قراردادها بست و راه به سوي روسيه در پيش گرفت. هيتلر در روياپردازي براي تسلط به قفقاز و شمال خزر تنها نبود. ايتاليا، روماني، مجارستان و کرواسي هم به کمک رايش سوم آمده بودند و همه چيز براي يک حمله گسترده آماده بود. آلمان همه تلاشش را براي ضربه زدن به ارتش شوروي به کار گرفته بود و بايد تا پيش از رسيدن زمستان کارش را به نتيجه مي رساند. شوروي که تا آن زمان - سال 1942- حدود سه ميليون کشته داده بود و با شروع جنگ جهاني دوم در يک دردسر حسابي افتاده بود، منتظر رسيدن زمستان بود تا با عقب نشيني و آرامش هرچند کوتاه ارتش نازي و متحدانش نفس راحتي بکشد. اما رهبر بزرگ نازي خيالي بزرگ تر و قوي تر از زمستان سخت سيبري در سر داشت. تابستان سال 1942 بود که براي اولين بار آدولف هيتلر با فرماندهان ارتش آلمان از عمليات آبي صحبت کرد، طرح حمله اي که با آن همه ارتش آلمان بايد يکباره به سمت جبهه جنوبي روس ها حمله ور مي شدند. ژنرال هاي آلماني خيلي تلاش کردند که فرمانده بزرگ را از تصميمش منصرف کنند. فون ليست و هالدر، ژنرال هاي ارشد آلماني با کلي دليل و منطق براي پيشوا توجيه آوردند که حمله به منطقه ولگا ديوانگي محض است و احتمال محاصره شدن نيروهاي آلماني هم خيلي نزديک است. اما هيتلر با عصبانيت همه گزارش ها را دروغ و دسيسه خواند و دست آخر هم ژنرال فون پاولوس را به فرماندهي ارتش هاي جنوب انتخاب کرد تا نشان بدهد حرف رهبر نازي فقط يکي است.
نازي ها به پيش
ولگا در حصار
اينجا بود که جنگ تک تيراندازها به راه افتاد و هر طرف تيراندازهاي ماهرش را براي کشتن تک به تک نفرات دشمن به کار گرفت. نبرد خانه به خانه آن قدر ادامه پيدا کرد که دوباره فصل سرماي روس ها سر رسيد و خستگي ارتش آلمان رو شد. استالينگراد قتلگاه سربازان روس و ژرمن شده بود.
سرخ ها به جوش آمدند
پاياني بي فرجام در سيبري
روز دوم فوريه بود که روس ها به ارتش ششم حمله ور شدند. درگيري سختي ميان ارتش آلمان و شوروي سابق درگرفت و دست آخر اين آلماني ها بودند که با تعداد زيادي کشته و زخمي، شهر استالينگراد را ترک کردند. مي گويند از ارتش 300 هزار نفري فون پاولوس تنها 20 هزار نفر جان سالم به در بردند. 90 هزار سرباز، 2400 افسر و 24 ژنرال در اثر گرسنگي و سرما مردند و 40 هزار اسير در مرحله انتقال به اردوگاه ها قبل از آنکه به غذا و آب برسند، تلف شدند. در نبرد خونين استالينگراد که در تاريخ به عنوان يکي از خونبارترين جنگ ها ثبت شده حدود 150 هزار نفر از ارتش آلمان کشته شدند. متحدان ايتاليايي و رومانيايي آنها هم چيزي در همين حدود قرباني داشتند. نزديک به 90 هزار نفر سرباز آلماني به اسارت گرفته شدند. روس ها هم البته دست کمي از آلماني ها نداشتند. 500 هزار قرباني از نظامي و غيرنظامي نتيجه شکست حصر استالينگراد بود؛ شهري که پيش از اين آن را به نام رودخانه مشهورش به ولگا گراد مي شناختند.
منبع: همشهري جوان، شماره 286.