فرازهاي خاطره
نگرشي به سيره شهيده ام ياسر همسر شهيد سيدعباس موسوي
به قلم بانو جمال حسيني
با وجود اينكه تعداد زنان فداكار و مؤمن در جوامع اسلامي اندك است، اما سيره و آثار گرانبهاي آنان جاودان مانده است.اين زنان مجاهد و مومن نشانه هاي راه و خورشيدهاي درخشان مسير جهاد زنان مسلمان هستند.اين زنان با علم و عمل و فداكاري و ايثار و پيشه كردن صبر و بردباري مسئوليت سنگين ابلاغ رسالت الهي را بر عهده دارند.زنان مومن و مجاهد كه خالصانه در راه خدا گام بر ميدارند.مشكلات و دشواري ها و فشارهاي زندگي مادي هرگز آنان را از ادامه اين مسير باز نميدارد.نااميدي و سر افكندگي در فرهنگ آنان جايگاهي ندارد.چرا كه با عزم راسخ و اراده پولادين در مسير حق و هدايت جامعه قدم گذاشتند.و اين راه را با ايمان خلل ناپذير تا نهايت راه و تا رسيدن به معشوق و لقاءالله ادامه داده و به آرزوي خود رسيدند.
شهيد گرانمايه و علويه پاك طينت شهيد ام ياسر يكي از زنان پيشگام اين راه بوده است.زندگي ام ياسر سرتاسر جهاد و درد و رنج و فداكاري بود، ايشان به منظور ترسيم دورنماي اين زندگي همراه همسر خود شهيد سيدعباس موسوي به كنار بارگاه مولاي متقيان امير مومنان(ع) هجرت كرد.و همسر در اين هجرت بهترين استاد و راهنماي ايشان بود.در حوزه علميه نجف اشرف براي خود برنامه آموزشي مترقيانه تدارك ديد تا به كمك آن بتواند بر همه حجاب هاي مادي و دنيوي چيزه شود.
اما ديري نپاييد كه به علت شرايط سياسي حاكم بر عراق به نا چار حوزه علميه نجف اشراف را رها كرد و به زادگاهش بازگشت.چرا كه مأموران امنيتي رژيم پيشين عراق پي برده بودند كه ايشان يكي از شاگردان متعهد شهيد بنت الهداي صدر خواهر شهيد آيت الله سيد محمدباقرصدر ميباشد.اين تهمت كافي بود تا مأموران صدام ايشان را بازداشت و شكنجه كنند.اما كار از كار گذشته بود.شهيد ام ياسر مخفيانه از عراق گريخته بود.ايشان پس از بازگشت به لبنان به همسر خود پيوست و بخش زنان حوزه علميه بعلبك را داير كرد.
در شهر بعلبك دوش به دوش همسر خود شهيد سيدعباس موسوي، دگرگوني بنيادين در حوزه هاي ديني مخصوص زنان به وجود آورد، و با تلاش خستگي ناپذير اين مأموريت را ادامه داد تا اين كه سيماي او مانند برگ خزان زرد شده و نشانه هاي پژمردگي در سن جواني در چهره او نمايان گرديد.اين سيده جليل القدر همگام با همسرش سيدالشهداي مقاومت اسلامي لبنان نسلي از دختران و بانوان مومن و متعهد و زنان مكتبي به وجود آوردند.ام ياسر مانند مادري مهربان و آموزگاري دلسوز در حوزه علميه الزهرا(س) تدريس ميكرد.چرا كه او ام ياسر نواده رسول اكرم(ص)بود كه در مسير مادرش سرور زنان دو جهان گام نهاد و جان خود را در اين مسير قرباني كرد. با وجودي كه 16 سال از شهادت ايشان ميگذرد، اما هنوز شهرها و حسينيه ها و خانه ها و مراكز آموزشي جبل عامل و بقاع لبنان بر حضور فعال ايشان گواهي ميدهند.مراكز فرهنگي و حسينيه ها پايگاه هاي متحرك او بودند.چه او سفير متحرك اسلام بود و دوش به دوش همسرش حركت ميكرد.
محورهاي نبرد با اشغالگران صهيونيست در ارتفاعات جبل الصافي در جنوب لبنان همچنان بر حضور مستمر اين شهيد بزرگ در ركاب همسرش گواهي ميدهد. فراموش نميكنم روزي كه همراه همسرش از ارتفاعات استوار جبل الصافي بالا ميرفت، ناگهان همسرش به او خيره شد و گفت:«ام ياسر اگر خوش شانس باشيد گلوله هاي توپخانه اسرائيلي ها نصيبتان خواهد شد».
ام ياسر با لبخند به همسرش پاسخ ميدهد: «من تسليم قضا و قدر الهي شده ام».
بي ترديد شهيد ام ياسر همچون شهداي صدر اسلام رفيق راه همسرش شده بود. آرزو داشت براي زيارت سرور شهيدان امام حسين(ع)به كربلا برود.هنگامي كه تداركات اين سفر فراهم شد،از فرط خوشحالي در خود نميگنجيد، چرا كه به جد خود اباعبدالله حسين(ع)عشق ميورزيد.هنگامي كه اين آرزو تحقق يافت و وارد كربلا شد بي درنگ به آستان مقدس امام حسين(ع)شتافت و اذن دخول خواند و پيرامون قبر شريف طواف كرد.سپس بالاي سر سرور شهيدان قرار گرفت و با خداي خود به راز و نياز پرداخت.از او خواست همراه همسرش به درجه شهادت نايل شود تا روز قيامت در برابر مادرش فاطمه زهرا(س)رو سفيد باشد.
آنگاه به زيارت مقام حضرت اباالفضل العباس(ع)شتافت و در اين آستان مقدس با گريه زاري از درگاه خداوند تبارك و تعالي خواست مرگ او را شهادت در راه اسلام قرار دهد چنانكه پيكر ابالفضل العباس در راه اسلام قطعه قطعه شد. ديري نپاييد كه خداوند اين دعاها را اجابت كرد و پيكر ام ياسر با موشك صهيونيست ها قطعه قطعه شد.
شهيد ام ياسر به موازات فعاليت هاي جهادي و اجراي برنامه هاي آموزنده و روشنگرانه، به مشكلات زنان مسلمان و خانواده هاي شهداي مقاومت رسيدگي ميكرد.هرگاه يكي از رزمندگان مقاومت در جبهه هاي نبرد با دشمن صهيونيستي به شهادت ميرسيد بي درنگ به خانه باز ماندگان شهيد ميشتافت و دست نوازش بر سر فرزندان و يا همسر و يا مادر شهيد ميكشيد به آن ها دلداري ميداد و خود را در غم آنان شريك ميدانست.شهيد ام ياسر در طول زندگي با آزمون هاي گوناگون و سخت مواجه شده بود.اما مانند كوهي استوار در برابر مشكلات مقاومت كرد.مانند جدهاش زينب(س)آه بر زبان نياورد.چرا كه فداكاري، ايثار، بخشش، سعه صدر، وفاداري و ثبات در مشكلات و ناملايمات از برترين ويژگي هاي ايشان بود.ام ياسر علاوه بر اين ويژگي ها به شجاعت و پايداري نيز شهرت داشت.
بستگان ام ياسر نقل كردهاند كه هرگاه مستمند و يا نيازمندي در مناسبت هاي ديني و اعياد مذهبي از ايشان حاجتي تقاضا ميكرد، ام ياسر بي درنگ لباس هاي جديد خود و فرزندانش را در اختيار او قرار ميداد.در يكي از اعياد اسلامي زن مستمندي براي فرزندان خود تقاضاي لباس كرد و شيهد ام ياسر لباس هاي جديد يكي از فرزندانش را به زن مستمند تقديم كرد. هنگامي كه اين كودك خردسال آگاه شد كه مادر لباسش را به مستمندان تقديم كرده است ناراحت شد، اما مادر او را آرام كرد و به او گفت پسرم تو از نوادگان حضرت زهرا(س)هستي حضرت زهرا(س) بخشنده بود و به مستمندان كمك ميكرد. اگر به پيشكش لباس خود اعتراض كني، حضرت زهرا(س)را خشمگين كردهاي.
روز ديگري زني فقير درب خانه ام ياسر را به صدا درآورد، و از ايشان تقاضاي كمك كرد.هنگامي كه زن مستمند وارد خانه شد.ام ياسر به او گفت پولي در اختيار ندارد، اگر به حاجتي از وسايل منزل نياز داريد، نيازتان را برآورده كنيد. زن مستمند گفت فصل زمستان ميباشد و هوا سرد است.خانهام فرش ندارد شهيد ام ياسر بي درنگ فرش اتاق پذيرايي را جمع كرده و به زن مستمند بخشيد.ام ياسر از زن مستمند تقاضا كرد، پس از نماز براي او دعا كند تا خداوند قبر او را پس از مرگ و خاكسپاري نوراني گرداند.
اين داستان ها، فرازهايي است از زندگي سراسر ايثار و فداكاري شهيد ام ياسر همسر شهيدعباس موسوي است، اما بالاترين درجه ايثار و فداكاري در شهادت ايشان تجلي يافت.بسياري از نزديكان و بستگان ام ياسر نقل كردهاند كه ايشان همنشين فقيران و مستضعفان بود.هر چيزي را كه براي خود دوست داشت براي ديگران هم دوست داشت.خانه او همواره محفل عاشقان و دوستداران اهل بيت عصمت و طهارت بود.برگزاري مراسم تعزيه خواني سرور شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين(ع)و برپايي مراسم دعاي كميل در خانه او همواره برقرار بود.صبح جمعه عادت كرده بود زيارت امام زمان (عج)بخواند.در بامداد يكي از روزهاي جمعه، يكي از كودكانش براي صرف صبحانه به آشپزخانه ميرود، اما خوراكي براي صبحانه نمييابد.به سراغ مادر ميرود و به ايشان ميگويد كه خوراكي در آشپزخانه وجود ندارد.صبحانه ميخواهد.مادر فرزندش را آرام ميكند، و از او ميخواهد كمي صبر كند تا صبحانه آماده شود.ام ياسر به فرزندش ميگويد امروز جمعه است، و ما ميهمان امام زمان(عج)هستيم.امام زمان ناظر ماست.
لحظاتي از گفت وگوي مادر و فرزند نميگذرد كه يكي از دوستان سيد شهيد از روستاي علي النهري همراه سه جعبه ميوه و نان و لبنيات درب خانه را به صدا در ميآورد و ميوه ها را تحويل ميدهد و به سراغ كار خود ميرود.
در حقيقت شهيد ام ياسر به خاندان اهل بيت(ع)به ويژه حضرت فاطمه زهرا (س)عشق و علاقه خاصي داشت.هرگاه ياد امام حسين(ع)و يا مصيبت حضرت زهرا(س)به ميان ميآمد، حزن و اندوه سراسر وجود ام ياسر را فرا ميگرفت.
احساساتي كه هنگام ياد آوري نام امام زمان(عج)در ايشان بروز ميكرد ناگفتني است.چرا كه خود را از مريدان امام زمان(عج)ميدانست و براي تعجيل در ظهور ايشان همواره دعا و نيايش ميكرد.براي استقبال از امام زمان خود را آماده كرده بود.اما دريغا كه در دنيا به آرزوي خود نرسيد.
درباره درجه عظيم شهادت و انبوه رهپويان شهادت چه گويم؟ در برابر يك عالم جليلالقدر و مربي توانا چه گويم؟ آيا اجازه دارم درباره شيرزني كه با رفتار جهادگونه و تلاش خستگي ناپذير و تقوا پيشه گي اش سخن گويم؟ آري مي توان حقيقت را گفت و اعلام كرد كه شهيد ام ياسر نماد اخلاق پيشگامان مكتب اسلام و نماد صفات جدهاش حضرت زهرا(س) بود.چه خود را با رهنمودهاي قرآن و عمل به دستورات الهي و اخلاص به اراده و تقدير خداي متعال آراسته كرده بود.به مكتب حيات بخش اسلام ايمان آورد و از سر چشمه زلال اسلام ناب محمدي نوشيد و به اسلام عشق ورزيد و جان خود را در راه تعالي و سربلندي اسلام با گفتار و رفتار فدا كرد.
بي ترديد خون سرخ اين زن پاكدامن از سلاله پيامبران، زنان مومن و متعهد را به ادامه پيكار خستگي ناپذير و جهاد براي برپايي حكومت عدل الهي در زمين فرا ميخواند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 40
به قلم بانو جمال حسيني
با وجود اينكه تعداد زنان فداكار و مؤمن در جوامع اسلامي اندك است، اما سيره و آثار گرانبهاي آنان جاودان مانده است.اين زنان مجاهد و مومن نشانه هاي راه و خورشيدهاي درخشان مسير جهاد زنان مسلمان هستند.اين زنان با علم و عمل و فداكاري و ايثار و پيشه كردن صبر و بردباري مسئوليت سنگين ابلاغ رسالت الهي را بر عهده دارند.زنان مومن و مجاهد كه خالصانه در راه خدا گام بر ميدارند.مشكلات و دشواري ها و فشارهاي زندگي مادي هرگز آنان را از ادامه اين مسير باز نميدارد.نااميدي و سر افكندگي در فرهنگ آنان جايگاهي ندارد.چرا كه با عزم راسخ و اراده پولادين در مسير حق و هدايت جامعه قدم گذاشتند.و اين راه را با ايمان خلل ناپذير تا نهايت راه و تا رسيدن به معشوق و لقاءالله ادامه داده و به آرزوي خود رسيدند.
شهيد گرانمايه و علويه پاك طينت شهيد ام ياسر يكي از زنان پيشگام اين راه بوده است.زندگي ام ياسر سرتاسر جهاد و درد و رنج و فداكاري بود، ايشان به منظور ترسيم دورنماي اين زندگي همراه همسر خود شهيد سيدعباس موسوي به كنار بارگاه مولاي متقيان امير مومنان(ع) هجرت كرد.و همسر در اين هجرت بهترين استاد و راهنماي ايشان بود.در حوزه علميه نجف اشرف براي خود برنامه آموزشي مترقيانه تدارك ديد تا به كمك آن بتواند بر همه حجاب هاي مادي و دنيوي چيزه شود.
اما ديري نپاييد كه به علت شرايط سياسي حاكم بر عراق به نا چار حوزه علميه نجف اشراف را رها كرد و به زادگاهش بازگشت.چرا كه مأموران امنيتي رژيم پيشين عراق پي برده بودند كه ايشان يكي از شاگردان متعهد شهيد بنت الهداي صدر خواهر شهيد آيت الله سيد محمدباقرصدر ميباشد.اين تهمت كافي بود تا مأموران صدام ايشان را بازداشت و شكنجه كنند.اما كار از كار گذشته بود.شهيد ام ياسر مخفيانه از عراق گريخته بود.ايشان پس از بازگشت به لبنان به همسر خود پيوست و بخش زنان حوزه علميه بعلبك را داير كرد.
در شهر بعلبك دوش به دوش همسر خود شهيد سيدعباس موسوي، دگرگوني بنيادين در حوزه هاي ديني مخصوص زنان به وجود آورد، و با تلاش خستگي ناپذير اين مأموريت را ادامه داد تا اين كه سيماي او مانند برگ خزان زرد شده و نشانه هاي پژمردگي در سن جواني در چهره او نمايان گرديد.اين سيده جليل القدر همگام با همسرش سيدالشهداي مقاومت اسلامي لبنان نسلي از دختران و بانوان مومن و متعهد و زنان مكتبي به وجود آوردند.ام ياسر مانند مادري مهربان و آموزگاري دلسوز در حوزه علميه الزهرا(س) تدريس ميكرد.چرا كه او ام ياسر نواده رسول اكرم(ص)بود كه در مسير مادرش سرور زنان دو جهان گام نهاد و جان خود را در اين مسير قرباني كرد. با وجودي كه 16 سال از شهادت ايشان ميگذرد، اما هنوز شهرها و حسينيه ها و خانه ها و مراكز آموزشي جبل عامل و بقاع لبنان بر حضور فعال ايشان گواهي ميدهند.مراكز فرهنگي و حسينيه ها پايگاه هاي متحرك او بودند.چه او سفير متحرك اسلام بود و دوش به دوش همسرش حركت ميكرد.
محورهاي نبرد با اشغالگران صهيونيست در ارتفاعات جبل الصافي در جنوب لبنان همچنان بر حضور مستمر اين شهيد بزرگ در ركاب همسرش گواهي ميدهد. فراموش نميكنم روزي كه همراه همسرش از ارتفاعات استوار جبل الصافي بالا ميرفت، ناگهان همسرش به او خيره شد و گفت:«ام ياسر اگر خوش شانس باشيد گلوله هاي توپخانه اسرائيلي ها نصيبتان خواهد شد».
ام ياسر با لبخند به همسرش پاسخ ميدهد: «من تسليم قضا و قدر الهي شده ام».
بي ترديد شهيد ام ياسر همچون شهداي صدر اسلام رفيق راه همسرش شده بود. آرزو داشت براي زيارت سرور شهيدان امام حسين(ع)به كربلا برود.هنگامي كه تداركات اين سفر فراهم شد،از فرط خوشحالي در خود نميگنجيد، چرا كه به جد خود اباعبدالله حسين(ع)عشق ميورزيد.هنگامي كه اين آرزو تحقق يافت و وارد كربلا شد بي درنگ به آستان مقدس امام حسين(ع)شتافت و اذن دخول خواند و پيرامون قبر شريف طواف كرد.سپس بالاي سر سرور شهيدان قرار گرفت و با خداي خود به راز و نياز پرداخت.از او خواست همراه همسرش به درجه شهادت نايل شود تا روز قيامت در برابر مادرش فاطمه زهرا(س)رو سفيد باشد.
آنگاه به زيارت مقام حضرت اباالفضل العباس(ع)شتافت و در اين آستان مقدس با گريه زاري از درگاه خداوند تبارك و تعالي خواست مرگ او را شهادت در راه اسلام قرار دهد چنانكه پيكر ابالفضل العباس در راه اسلام قطعه قطعه شد. ديري نپاييد كه خداوند اين دعاها را اجابت كرد و پيكر ام ياسر با موشك صهيونيست ها قطعه قطعه شد.
شهيد ام ياسر به موازات فعاليت هاي جهادي و اجراي برنامه هاي آموزنده و روشنگرانه، به مشكلات زنان مسلمان و خانواده هاي شهداي مقاومت رسيدگي ميكرد.هرگاه يكي از رزمندگان مقاومت در جبهه هاي نبرد با دشمن صهيونيستي به شهادت ميرسيد بي درنگ به خانه باز ماندگان شهيد ميشتافت و دست نوازش بر سر فرزندان و يا همسر و يا مادر شهيد ميكشيد به آن ها دلداري ميداد و خود را در غم آنان شريك ميدانست.شهيد ام ياسر در طول زندگي با آزمون هاي گوناگون و سخت مواجه شده بود.اما مانند كوهي استوار در برابر مشكلات مقاومت كرد.مانند جدهاش زينب(س)آه بر زبان نياورد.چرا كه فداكاري، ايثار، بخشش، سعه صدر، وفاداري و ثبات در مشكلات و ناملايمات از برترين ويژگي هاي ايشان بود.ام ياسر علاوه بر اين ويژگي ها به شجاعت و پايداري نيز شهرت داشت.
بستگان ام ياسر نقل كردهاند كه هرگاه مستمند و يا نيازمندي در مناسبت هاي ديني و اعياد مذهبي از ايشان حاجتي تقاضا ميكرد، ام ياسر بي درنگ لباس هاي جديد خود و فرزندانش را در اختيار او قرار ميداد.در يكي از اعياد اسلامي زن مستمندي براي فرزندان خود تقاضاي لباس كرد و شيهد ام ياسر لباس هاي جديد يكي از فرزندانش را به زن مستمند تقديم كرد. هنگامي كه اين كودك خردسال آگاه شد كه مادر لباسش را به مستمندان تقديم كرده است ناراحت شد، اما مادر او را آرام كرد و به او گفت پسرم تو از نوادگان حضرت زهرا(س)هستي حضرت زهرا(س) بخشنده بود و به مستمندان كمك ميكرد. اگر به پيشكش لباس خود اعتراض كني، حضرت زهرا(س)را خشمگين كردهاي.
روز ديگري زني فقير درب خانه ام ياسر را به صدا درآورد، و از ايشان تقاضاي كمك كرد.هنگامي كه زن مستمند وارد خانه شد.ام ياسر به او گفت پولي در اختيار ندارد، اگر به حاجتي از وسايل منزل نياز داريد، نيازتان را برآورده كنيد. زن مستمند گفت فصل زمستان ميباشد و هوا سرد است.خانهام فرش ندارد شهيد ام ياسر بي درنگ فرش اتاق پذيرايي را جمع كرده و به زن مستمند بخشيد.ام ياسر از زن مستمند تقاضا كرد، پس از نماز براي او دعا كند تا خداوند قبر او را پس از مرگ و خاكسپاري نوراني گرداند.
اين داستان ها، فرازهايي است از زندگي سراسر ايثار و فداكاري شهيد ام ياسر همسر شهيدعباس موسوي است، اما بالاترين درجه ايثار و فداكاري در شهادت ايشان تجلي يافت.بسياري از نزديكان و بستگان ام ياسر نقل كردهاند كه ايشان همنشين فقيران و مستضعفان بود.هر چيزي را كه براي خود دوست داشت براي ديگران هم دوست داشت.خانه او همواره محفل عاشقان و دوستداران اهل بيت عصمت و طهارت بود.برگزاري مراسم تعزيه خواني سرور شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين(ع)و برپايي مراسم دعاي كميل در خانه او همواره برقرار بود.صبح جمعه عادت كرده بود زيارت امام زمان (عج)بخواند.در بامداد يكي از روزهاي جمعه، يكي از كودكانش براي صرف صبحانه به آشپزخانه ميرود، اما خوراكي براي صبحانه نمييابد.به سراغ مادر ميرود و به ايشان ميگويد كه خوراكي در آشپزخانه وجود ندارد.صبحانه ميخواهد.مادر فرزندش را آرام ميكند، و از او ميخواهد كمي صبر كند تا صبحانه آماده شود.ام ياسر به فرزندش ميگويد امروز جمعه است، و ما ميهمان امام زمان(عج)هستيم.امام زمان ناظر ماست.
لحظاتي از گفت وگوي مادر و فرزند نميگذرد كه يكي از دوستان سيد شهيد از روستاي علي النهري همراه سه جعبه ميوه و نان و لبنيات درب خانه را به صدا در ميآورد و ميوه ها را تحويل ميدهد و به سراغ كار خود ميرود.
در حقيقت شهيد ام ياسر به خاندان اهل بيت(ع)به ويژه حضرت فاطمه زهرا (س)عشق و علاقه خاصي داشت.هرگاه ياد امام حسين(ع)و يا مصيبت حضرت زهرا(س)به ميان ميآمد، حزن و اندوه سراسر وجود ام ياسر را فرا ميگرفت.
احساساتي كه هنگام ياد آوري نام امام زمان(عج)در ايشان بروز ميكرد ناگفتني است.چرا كه خود را از مريدان امام زمان(عج)ميدانست و براي تعجيل در ظهور ايشان همواره دعا و نيايش ميكرد.براي استقبال از امام زمان خود را آماده كرده بود.اما دريغا كه در دنيا به آرزوي خود نرسيد.
درباره درجه عظيم شهادت و انبوه رهپويان شهادت چه گويم؟ در برابر يك عالم جليلالقدر و مربي توانا چه گويم؟ آيا اجازه دارم درباره شيرزني كه با رفتار جهادگونه و تلاش خستگي ناپذير و تقوا پيشه گي اش سخن گويم؟ آري مي توان حقيقت را گفت و اعلام كرد كه شهيد ام ياسر نماد اخلاق پيشگامان مكتب اسلام و نماد صفات جدهاش حضرت زهرا(س) بود.چه خود را با رهنمودهاي قرآن و عمل به دستورات الهي و اخلاص به اراده و تقدير خداي متعال آراسته كرده بود.به مكتب حيات بخش اسلام ايمان آورد و از سر چشمه زلال اسلام ناب محمدي نوشيد و به اسلام عشق ورزيد و جان خود را در راه تعالي و سربلندي اسلام با گفتار و رفتار فدا كرد.
بي ترديد خون سرخ اين زن پاكدامن از سلاله پيامبران، زنان مومن و متعهد را به ادامه پيكار خستگي ناپذير و جهاد براي برپايي حكومت عدل الهي در زمين فرا ميخواند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 40