نبرد با خطر استعمار وصهيونيسم درفضای آشفته(1)
دورنماي تجربه مقاومت شيخ شهيد عزالدين القسام
گفت وگو با احمد جبريل دبيرکل جبهه خلق براي آزادي فلسطين(فرماندهي کل)
درآمد
ماهنامه شاهد ياران در راستاي ايفاي حق و جايگاه و نقش مکتب جهادي القسام در تاريخ مبارزات ملت فلسطين و بررسي منطقي و علمي رويدادهاي تاريخي آن مرحله به رغم همه پيچيدگي و دشواري هاي آن و شناخت ديدگاه ها و تفکرات القسام و نحوه برخوردش با آن رويدادها به پاي گفت و گو با احمد جبريل دبير کل جبهه خلق براي آزادي فلسطين نشسته است.
جنابعالي که سابقه ديرينه در مبارزات ملت فلسطين داريد، رويدادهاي سرنوشت ساز کنوني را با رويدادهاي تاريخي دوران حيات شيخ مجاهد عزالدين القسام در صحنه فلسطين چگونه مقايسه مي کنيد؟
من بر اين باورم که هويت گردانندگان و بازيگران فرق کرده است. ابزارها متنوع شده است. بسياري از دنيا رفته اند و بسياري هنوز زنده هستند. برخي شان حافظه شان را از دست داده اند، و برخي ديگر تمايل ندارند حافظه شان را زنده نگه دارند تا درس ها و آموزه هاي جاهدان کنوني آنان را شوکه نکند. مجاهداني که در شرايط سخت پيچيده اي بسر بردند که از شرايط کنوني به مراتب بدتر بوده است.
لذا تعجب آور نيست که هر گاه از مجاهدان به نيکي ياد مي کنيم برخي افراد به بهانه منطق گرايي و واقعيت پذيري و توجيه سياست هاي سازشکارانه شان و تسليم شدن شان در برابر دشمنان به سفسطه چيني مي پردازند. آيا تعجب آور نيست که فيصل الحسيني منکر پيشينه مبارزاتي پدرش، شهيد عبدالقادر الحسيني مي شود؟ هنگامي که کسي مواضع اصولي پدر شهيدش را به او ياد آور مي شود . فرياد اعتراض سر مي دهد و مي گويد که خود قدرت تشخيص و درک شرايط داردو نمي خواهد ديگران را با او مقايسه کنند.
افراطيون و پيروان آنان در چارچوب تلاش براي مخدوش نمودن تاريخ و استفاده ابزاري از تاريخ در راستاي اجراي برنامه هاي خود به منظور برقراري صلح و عادي سازي روابط با دشمن به تفسير دين اسلام و قرآن کريم براساس ميل و خواسته خود روي آورده اند.
هر گاه از صلح بحث مي شود تلاش مي کنند از واژه صلح و جوهره دين به سود اهداف خود استفاده ابزاري از آن داشته باشند .لذا بايد با حملات سازشکارانه و عادي سازي روابط با دشمن که با عقل، منطق، فرهنگ و مباني تاريخ جهاد و مقاومت ملت فلسطين بر دوش کساني که به حقوق امت پشت کرده اند، و مجد و عظمت بزرگان خود را به فراموشي سپرده اند و تنها در انديشه لحظه اي زندگي خود هستند سنگيني مي کند. براين اساس زنده نگه داشتن ياد شهيد عزالدين القسام در چنين شرايط تلخي اقتضا مي کند تا به پرسش هايي که اذهان امت را نگران کرده پاسخ دهيم. زنده نگه داشتن ياد و خاطره القسام بسياري از تضادهاي موجود در جامعه را که با منطق و شيوه حرکت تاريخ سازگار نيست آشکار مي سازد، وراه درست جهاد و مقاومت را به ما مي آموزد.
با اين وصف براي دگرگوني وضع موجود چگونه مي توانيم از تجربه پيشينيان کمک بگيريم؟ و راهکار آنان چگونه بوده است ؟
فراموش نکنيم که القسام شاهد پراکندگي امت و آشفتگي هاي ناشي از سقوط دولت عثماني و هجوم قدرت هاي استعمارگر به سرزمين هاي عربي بوده است. در آن مرحله هويت اسلامي به عنوان يک عقيده فعال و عامل دگرگوني سرنوشت ساز و برخورداري از فرهنگ و تمدن اصيل انساني از جامعه پنهان شده و به يک شعار ديني و بي محتوا تبديل شده بود. البته تلاش هاي انفرادي برخي از شخصيت ها را براي بازگرداندن روح اسلام به کالبد امت را فراموش نمي کنيم.
القسام با استفاده از روح علم و معنويت و در چنين فضاي سرشار از آشفتگي و پراکندگي، با تمام توان به نبرد مقدس با خطر استعمار و صهيونيسم که موجوديت سرزمين و امت را تهديد مي کرد پرداخت . او در سال1912به نشانه نارضايتي از عملکرد سست و سياست هاي ناپايدار دولت عثماني و سهل انگاري در اداره امور اين سرزمين پهناور اسلامي و عدم تعهد به تعاليم اسلام و ناتواني در رهبري و دفاع از امت اسلامي و ايستادگي در برابر خطر صليبي ها ي جديد، کوشيد به ليبي نيروي رزمنده اعزام کند. تا در برابر يورش استعمارگران ايتاليائي بايستند. او با اين اقدام آگاهانه نشان داد که نبرد آزادسازي و ايمان در سرزمين مسلمانان جدايي ناپذير هستند و هدف استعمارگران از يورش به سرزمين هاي عربي تحقير مسلمانان و اعراب در درون خانه شان مي باشد.
برنامه ريزي و حرکت القسام براي مبارزه با ايتاليايي ها در ليبي و چشم پوشي از اختلافاتي که با عثماني ها داشت يکي از برجسته ترين ديدگاه هاي راهبردي او را در مسير مبارزه با خطر صليبي هاي جديد نشان مي دهد. شعور و اگاهي القسام و مجاهدان جنبش او نشانگر شناخت آگاهانه و واقع بينانه آنان از طرز تفکر و انديشه اسلامي به دور از هر نوع خودمحوري، قوميت گرايي ، فرقه گرايي، و منطقه گرايي بوده است. پايبندي به انديشه هاي اصيل و موضعگيري هاي شجاعانه و اصولي او را از ساير انقلابيون آن مرحله متمايز ساخته است.
بي ترديد شيوه رهبري خردمندانه و مردمي القسام در سياستگذاري هاي رهبران و شخصيت هاي ساختگي و آدم نماهاي امروزي که در صحنه فلسطين شاهد آنان هستيم جايگاهي ندارد. اين رهبران ساختگي به رفاه زدگي و آسايش و اجراي تاکتيک هاي آمريکا کشيده شده اند. آيا شيوايي بيان و ميزان ايمان به عقيده ديني و ملي القسام را در بين رهبران همزمان او سراغ داريد؟او همان کسي است که در سال1919به حضور اعضاي کميته آمريکايي کراين جهت نظر خواهي با شهروندان سوريه درباره حق تعيين سرنوشت سياسي کشورشان به شدت اعتراض کرد. القسام پرخاشگرانه اعلام کرد که مردم سوريه نه قيموميت فرانسه را مي خواهند و نه حمايت آمريکا را مي پذيرند. بنابراين امرزوه ملاک عمل و رفتار رهبران و مسئولان جنبش هاي رهايي بخش فلسطين بايد اينگونه باشد.
شهيد شيخ عز الدين القسام با چه انگيزه عازم فلسطين شد و راهکار جهادي او چگونه بود؟
قطب نماي اين شيخ مجاهد جهت گيري او را مشخص کرده بود. انگيزه القسام از هجرت به فلسطين پناه بردن به مساجد آنجا يا امامت نمازگزاران و يا کناره گيري از مسئوليت رهبري نبوده است. او با آگاهي و شناخت ابعاد توطئه دشمنان صليبي جديد برضد امت اسلامي که مي خواستند فلسطين را پايگاه اصلي توطئه هاي مشترک انگليسي ها و صهيونيستي ها قرار دهند به سمت اين سرزمين حرکت کرد. تصميم براي مهاجرت به فلسطين تصادفي يا نتيجه شرايط خاصي نبوده است. بلکه او براساس طرح برنامه ريزي شده و آگاهي از اين موضوع که معرکه نهايي و سرنوشت ساز با مهاجمان جديد صليبي در فلسطين خواهد بود، به سمت اين سرزمين حرکت کرد. زيرا دورنماي توطئه هاي انگليس و صهيونيسم به منظور برپايي دولت قومي براي يهوديان در فلسطين آشکار شده بود.
لذا با توجه به جايگاه فلسطين که خداوند آن را مبارک گردانيده و عروج پيامبر اکرم (ص)از مسجد الاقصي اولين قبله و سومين حرم شريف مسلمانان صورت گرفته است. القسام تصميم گرفت جنگ و جهاد همه جانبه را از اين سرزمين آغاز کند. او با اين قيام خونين مسلمانان را به عمل به مسئوليت ديني و ميهني در اين رويارويي اساسي فراخواند. شيخ شهيد براي اينکه حرکتش زودگذر و شتابزده نباشد و تا پيروزي يا شهادت ادامه يابد به سازندگي تشکيلات مسلحانه و منظم روي آورد. او همچون يک رهبر دانا و کارشناس آگاه به شيوه مديريت رويارويي با در نظر گرفتن همه جوانب معنوي، تبليغاتي، سياسي و تربيتي در جهاد نظامي با بنيان نهادن تشکيلات مسلحانه زمينه را براي شکل گيري نبرد دراز مدت تا تحقق آزادي و استقلال و عزت مسلمانان در فلسطين و در سراسر سرزمين هاي عربي فراهم ساخت.
القسام براين باور بود که پيروزي امت در فلسطين نشانگر توانمند شدن امت براي پاسداري از ساير بخش هاي جهان عرب و جهان اسلام دربرابر هر گونه يورش مستکبران و استعمارگران محسوب مي شود. و اين همان واقعيتي است که امروز دست به گريبان آن هستيم. امروزه بخش هاي وسيعي از جهان عرب همچون افغانستان و عراق در اشغال متجاوزان قرار دارند. ملت هاي جهان اسلام به دليل سلطه صهيونيست ها برفلسطين به طور مستقيم و غير مستقيم، دچار تفرقه و پراکندگي شده اند. امروزه فلسطين به مرکز اجراي طرح هاي استکباري براي تضعيف امت شده است . لذا القسام با دورنگري کوشيد امت را از شر اين توطئه ها و حقارت هايي که امکان دارد در آينده توسط صهيونيست ها گريبانگير امت شود، نجات دهد.
من بر اين باورم که پيگيري گام هاي القسام و عمل به آن وظيفه هر مسلماني است که خواهان دفاع از آرمان امت و پيروزي مسلمانان مي باشد. ماهيت رويارويي و قداست آرماني که به خاطر آن مبارزه مي کنيم، تکليف مان را مشخص کرده است . قطب نماي القسام که نشانه گيري آن را بيش از هر زمان ديگر صحيح مي دانيم به فلسطين اشاره مي کند. فلسطين سرآغاز رويارويي و محور و ميدان نبرد نهايي و سرنوشت ساز امت مي باشد. ولي اين به معناي اين نيست که از نبرد در ساير جبهه ها و با ساير دشمنان غافل بمانيم.
وظيفه داريم همه امکانات وتوان هاي خود را براي نبرد سرنوشت ساز در فلسطين بسيج کنيم. اين همان راهکاري است که القسام در پيش گرفت و آن را در اولويت برنامه هاي خود قرار داد. فلسطين جبهه داخلي و خارجي مان را تشکيل مي دهد، و پيروزي در اين جبهه به پيروزي در ساير جبهه ها کمک مي کند.
مباني والاي جنبش انقلابي شهيد عزالدين القسام زمينه ساز انقلاب سال 1936در فلسطين بوده است. اگر اين انقلاب به پيروزي سيده بود بي ترديد نقشه سياسي سرتاسر خاورميانه را دگرگون مي کرد. ولي متأسفانه زمامداران وشخصيت هاي رسمي و رهبران نابخرد فلسطين با سياست بازي هاي خود اين انقلاب نوپا را در نطفه خفه کردند. شعارهاي انقلاب از مفاهيم تنگ نظرانه و وابستگي به دولت هاي عربي بدور بود. زيرا تصميم گيري هاي سياسي القسام در دست دولت هاي سوريه،فلسطين، اردن، مصر، يا لبنان نبوده است. او براي تحقق آرمان همه ملت هاي منطقه جهاد مي کرده و تصميم گيري براي جهاد برمبناي اصول اسلامي بوده و هدفي جز تعالي کلمه الله نداشته است. لذا القسام در تصميم گيري خود نه به موضع تنگ نظرانه دولت هاي منطقه توجه مي کرده و نه اهداف دنيوي و گروهي را دنبال مي کرده است. متأسفانه در شرايط کنوني نيز ملاحظه مي کنيم که قضيه فلسطين و اراده مستقل فلسطيني ها را پشت ميز مذاکرات سازش سياست کاران مورد معامله قرار مي دهند. خداوند اين شيخ مجاهد را رحمت کند. نمي دانم اگر زنده بود چه موضعي نسبت به اين افراد داشت؟
پاسخ هاي جنابعالي نشان مي دهد که شناخت خوبي از شهيد عزالدين القسام داريد. بفرمائيد که برداشت او از نقش دين حياتبخش اسلام چگونه بوده است ؟
هنگامي که شيخ شهيد به زادگاهش بازگشت مسئوليت آموزش و تربيت کودکان و نوجوانان را برعهده گرفت. او نه به خاطر کسب در آمد، بلکه به منظور شناساندن مباني اسلام اصيل و تربيت نسل جديد گام برداشت تا نسل هاي آينده اين مسئوليت سنگين را برعهده گيرند. القسام با اين ديدگاه به فلسطين هجرت کرد. زماني که سوريه را به سمت فلسطين ترک کرد رسالتي را بر دوش داشت که جان خود را در راه ابلاغ آن پيشکش کرده بود. انتخاب سرزمين اسراء و معراج براي ابلاغ اين پيام و ايجاد پايگاه مبارزاتي در اين سرزمين از ميزان درک و شناخت عميق او نسبت به اهميت فلسطين و اهميت نبرد در راه آزادي آن ناشي بوده است. لذا از لحظه اي که وارد فلسطين شد و در شهر حيفا استقرار يافت،از طريق برپايي جلسات آموزش مباحث ديني وانتقاد از وضع موجود زمينه هاي قيام همگاني را فراهم ساخت . او هرگز به مسلک درويشان و منزوي شدن در اماکن عبادي اعتقاد نداشت. و به همين دليل مسجد الاستقلال که امامت آن را برعهده داشت، به برکت وجود او از يک مکان سنتي عبادي به مدرسه آموزش ميهن دوستي و پرورش اخلاق اسلامي تبديل شد.
القسام پيوسته از پديده هاي ديني سنتي انتقاد مي کرد. به طور مثال در يکي از خطبه هاي نماز اظهار داشته بود که جواهر و زينت هاي موجود در مساجد بايد به اسلحه تبديل شود. اگر سرزمين تان را از دست بدهيد اين زينت هاي روي در دو ديوار چه سودي براي شما خواهد داشت؟ او براساس بينش اسلامي خود همواره انقلاب عليه استعمارگران را در اولويت اهداف و برنامه هاي خود قرار داده بود. القسام در موقعيتي ديگر و در راستاي بيان اهميت مبارزه، مردم را به تعويق سفر حج و اختصاص هزينه هاي آن به خريد اسلحه فرا مي خواند. بيان چنين سخناني از زبان اين شيخ فارغ التحصيل از دانشگاه الازهر را نبايد ساده و سطحي و تعجب آور انگاشت . او همواره تأکيد مي کرد که ميهن اسلامي توسط بيگانگان اشغال شده و يهوديان به آن هتک حرمت مي کنند. بنابراين جهاد يک تکليف شرعي است. ملاک ايمان شهروندان مسلمان جهاد در راه خداست. اين تعبير گويا از فرمايشات رسول اکرم (ص)است که فرموده اند :«چنانچه کسي بميرد و در حيات خود در ميدان جهاد حضور نداشته است به نوعي منافق مرده است». حضرت علي بن ابيطالب نيز در اين باره فرموده است :«هرقومي که دربرابر يورش دشمن به سرزمين شان آرام نشينند، خوار و ذليل مي شوند». بنابراين منش و مسلک ديني و جهادي قسام در فلسطين اينگونه بوده است . او براي جهاد عليه استعمارگران اولويت قائل بوده است.
همرزمان القسام نقل کرده اند که اسلام القسام با دين شخصيت هاي سنت گرا متفاوت بود. او همواره اين آيه کريمه:«اي پيامبر، مؤمنان را به جنگ تشويق کن» را تلاوت مي کرد. مجاهد العربي البدوي از همرزمان شيخ شهيد در توصيف اسلام و دين القسام اظهار داشته که بيانات او با آنچه که امروزه از زبان خطيبان مساجد مي شنويم تفاوت داشته است. اسلام او اسلام فاتحان و نمازش نماز مجاهدان بوده، و انقلاب فلسطين با ايمان و نماز آغاز شد. با اين وصف بايد اسلام و دين القسام را از ديگران متمايز بدانيم. به ويژه اينکه منطقه در شرايط انتقالي بسر مي برده است. از يکطرف خطر گسترش فرهنگ غربي بي داد مي کرده و از طرفي جهان اسلام در پي شکست دولت عثماني در حال فروپاشي و پراکندگي بسر مي برده است. در چنين شرايطي مردم به بازگشت اسلام به صحنه زندگي اميدوار بودند. القسام در چنين شرايطي با بينش و درايت خاص خود در تحکيم اصول و ارزش هاي اسلامي گام برداشت.
چه تفاوتي بين شرايط آن مرحله و شرايط کنوني وجود دارد؟
اين فرصت را مغتنم مي شماريم تا به روح امام خميني (ره)که ماهيت اصيل اسلام را به جوامع اسلامي بازگرداند درود بفرستم. به محض اينکه امام خميني (ره)به صحنه آمد تا نقش اسلام حقيقي را به مردم نشان دهد، همه دنيا پرستان و غرب زدگان به مخالفت با او برخاستند. چرا که ايشان با درک درست اسلام کوشيد روح جهادي را براي آزادي فلسطين زنده کند. آنگاه توطئه ها بر ضد امام و جمهوري اسلامي فزوني يافت. اعراب و غير اعراب جنگ هشت ساله اي را عليه جمهوري اسلامي ايران تحميل کردند. جنگي که با تحريک غربي ها و کمک هاي مالي اعراب و به بهانه واهي دفاع از دروازه شرقي امت عربي صورت گرفت. غربي ها و مرتجعان عرب دنباله رو آنان با اين احساس که اسلام منافع شان را به خطر مي اندازد کوشيدند چهره جمهوري اسلامي ايران را مخدوش کنند. دولت هاي شرق و غرب در تحريم و محاصره اقتصادي ايران شرکت کردند. در شرايطي که زمامداران عرب فرهنگ سازش با دشمن را تبليغ مي کردند، ايران شجاعانه شياطين بزرگ و کوچک را تشخيص داده، و خواهان نابودي اسرائيل به عنوان غده سرطاني شده بود.
در اين گفت و گو لازم مي دانم به اين نکته اشاره کنم که انگيزه اي امام خميني بزرگ و شهيد عزالدين القسام انگيزه اسلامي و بر مبناي خواست خدا و رسول خدا بوده است. نه آن اسلامي که سران کشورهاي مرتجع و طرفداران اسلام آمريکائي مي خواهند . تلاش براي آزادي فلسطين بايد آرمان همه کساني باشد که به راهکارهاي امام خميني (ره)و القسام ايمان دارند و پرچم اسلام انقلابي را به دست گرفته اند . مسلمانان بايد آگاه باشند که ميدان نبرد نهايي ميان طاغوت و اسلام، ميدان نبرد مستکبران و مستضعفان در سرزمين فلسطين است . القسام به سمت فلسطين حرکت کرد. مسجد الاقصي نخستين قبله مسلمانان است. و هر کسي که خواهان عزت و سربلندي امت عربي و اسلامي است بايد به سمت فلسطين حرکت کند.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 55