قرباني شانتاژهاي رژيم هاي سازشکار عرب
بررسي مظلوميت مقاومت فلسطين در گفت وگو با استادسيدمحمد صادق حسيني
درآمد
شهيد شيخ عزالدين القسام کيست و چگونه پس از فروپاشي دولت عثماني و يورش استعمارگران غربي در صحنه مبارزات مردم فلسطين بروز کرد؟
مي دانيد که شيخ عزالدين القسام در يک روستاي ساحلي در شمال غربي سوريه ديده به جهان گشود و در دوران نوجواني براي فراگيري علوم اسلامي عازم قاهره شد و در دانشگاه الازهر از محضر اساتيد و دانشمندان بزرگي همچون شيخ محمد عبده و شيخ رشيد رضا سيراب شد. هنگام تحصيل در قاهره نيز در مبارزات مردم مصر بر ضد استعمارگران انگليسي فعاليت داشت. بنابراين القسام همزمان بر ضد استعمارگران انگليسي و فرانسوي و ايتاليايي مبارزه کرده است. زيرا پس از بازگشت از قاهره به سوريه، انقلاب مردم ليبي بر ضد استعمارگران ايتاليايي شعله ور مي شود و القسام در اين شرايط يک گردان 250نفره از رزمندگان داوطلب تشکيل مي دهد تا آنان را به ليبي اعزام کند. لذا مي توان گفت که شهيد القسام ديدگاه جهاني داشته است. با جهانبيني باز و جهان شمول به مسائل جهان اسلام و به اهداف دشمن نگاه مي کرده است. او به روشني مي دانسته که هدف استعمارگران غربي از يورش به جهان اسلام غارت ثروت هاي مسلمانان و به استضعاف کشيدن آنان مي باشد.
عوامل استعمار نيز از اهداف و مبارزا ت حقجويانه شهيد القسام آگاهي داشتند و به طوري که در سوريه و فلسطين چند بار او را زنداني کردند. آخرين بار دولت دست نشانده فرانسه در سوريه او را به اعدام محکوم کرد که شيخ شهيد با اجراي اين اصل قرآني«ان الذين امنوا و هاجروا و جاهدوا باموالهم و انفسهم»ناگزير خانه اش را فروخت و به سرزمين فلسطين هجرت کرد . او ابتدا به منطقه جبل صهيون رحل اقامت کرد، تا پرچم مبارزه را بر ضد استعمارگران فرانسوي و موج مهاجرت يهوديان به فلسطين برافرازد. نبايد فراموش کرد که القسام مدتي هم بر ضد سياست هاي مستبدانه دولت عثماني مقاومت کرد . زيرا دولت عثماني از اقدام او براي ارسال کمک هاي مردمي و اعزام داوطلبان جهان با استعمارگران ايتاليايي به ليبي جلوگيري به عمل آورده بود.
شيخ عزالدين القسام پس از استقرار در شهر حيفا فعاليت هاي فرهنگي و اجتماعي خود را در مسجد الاستقلال آغاز کرد . از همان ابتدا کوشيد با اقشار مستضعف به ويژه کارگران و زحمتکشان ارتباط برقرار کند، و هسته جنبش جهادي را از ميان آنان تشکيل دهد. يکي از نشانه هاي مشترک و تشابه راهکار شهيد القسام با راهکار ساير جنبش هاي اسلامي و ضد استعماري آن مرحله اين است که او ضمن برنامه ريزي براي پيکار مسلحانه، به تدريس قرآن کريم و زبان عربي نيز تلاش مي کرد. زيرا استعمارگران از طريق يورش نظامي و اشغال سرزمين هاي مسلمان کوشيدند با زبان و فرهنگ ملي آنان نيز مبارزه کنند. آنگونه که استعمارگران فرانسه در شمال آفريقا با اين شيوه رفتار کردند.
جنبش انقلابي القسام تشابه ديگري نيز به نهضت مشروطه در ايران داشت. او پايه گذار راهکار مبارزه اي سالم و مکتبي درخشان بود، همه فکر و تلاش خود را بدور از گرايشات قومي و نژادي و گروهي وقف اسلام کرد. با گرايشات تنگ نظرانه محلي يا منطقه اي به شدت مخالفت کرد و همه برنامه هاي خود را روي اتحاد و يکپارچگي جهان اسلام متمرکز ساخت. هنگامي که صهيونيست ها تصميم گرفتند به مسجد الاستقلال حمله کنند، برخي از شخصيت هاي شهر حيفا به القسام پيشنهاد کردند که از انگليسي ها تقاضاي کمک نمايند. ولي اين شيخ مجاهد با اين پيشنهاد به شدت مخالفت کرد و اظهار داشت که انگليسي ها و يهوديان از يک قماش هستند . دو روي يک سکه اند. ما با بازوان توامند خود از مسجد دفاع مي کنيم. اين داستان يادآور برخورد آيت الله فضل الله نوري و ساير رهبران انقلاب مشروطه با نخبگان و فرهيختگان آن دوره از تاريخ ايران مي باشد. زماني که برخي نخبگان دوران مشروطه به آيت الله فضل الله نوري پيشنهاد کردند به سفارت انگليس پناه ببرد تا از شر رژيم استبدادي در امان بماند، به آنان گفت: انگليسي ها بايد از ايران خارج شوند. من 70سال زير پرچم اسلام زندگي کرده ام و باقي مانده عمرم را هرگز زير پرچم انگليسي ها و بيگانگان سپري نمي کنم.
چنانچه زندگي و رفتار شيخ عزالدين القسام را بازنگري کنيم ملاحظه خواهيم کرد که او قبل از مهاجرت به فلسطين به جهاد مسلحانه اعتقاد داشته است. با هر گونه مذاکره و سازش با دشمن به شدت مخالفت مي کرده است. او قبل از آغاز انقلاب بزرگ فلسطين در سال 1936چند بار به خاطر عقايدش و ايده هايش توسط مأموران دولت دست نشانده انگليس بازداشت شد. زيرا او در يکي از خطبه هاي نماز جمعه حيفا خطاب به نمازگزاران گفته بود«ايمان تان کامل نمي شود مگر هر کدامتان يک تفنگ بر دوش داشته باشيد». بنابراين شهيد القسام با اين استراتژي مبارز کرد و براي تحقق هدفي مقدس به شهادت رسيد.
در آن مرحله شخصيت هاي بزرگي در جهان اسلام مانند شيخ محمد عبده و سيد جمال الدين اسد آبادي و علامه اقبال و ميرزاي شيرازي بروز کردند، و درباره آن ها کتاب هاي زيادي نوشته شده است.چرا حق شهيد القسام آن گونه که شايسته اوست ادا نشده است ؟
دليل دوم گمنامي شخصيت شهيد القسام، نبود آگاهي ميان توده فلسطيني است . متأسفانه برخي تاريخ نگاران و نويسندگاني که تاريخ مبارزات مردم فلسطين را تدوين کردند، انصاف و بي طرفي را رعايت نکردند. اين تاريخ نگاران به منابع رسمي و اسناد استعمارگران استناد مي کردند. با اين وصف مي توان گفت که نام و شخصيت القسام به نوعي در محاصره همه جانبه قرار داشته است ، زيرا او هرگونه سازش و انعطاف پذيري را رد مي کرده است. هنگامي که طرح انقلاب همه جانبه و همگاني را به حاج امين الحسيني مفتي فلسطين پيشنهاد کرد. الحسيني به او گفت که بهترين شيوه مبارزه در شرايط کنوني مبارزه مسالمت آميز مي باشد.
گمان کنم که بسياري از فرهيختگان و نخبگان و دست اندرکاران نهضت درآن مرحله، پيش از اينکه به جهاد مسلحانه سرگرم بوده باشند در مسير گسترش آگاهي فکري و سياسي و فرهنگي گام بر مي داشتند. کساني که پرچم جهاد مسلحانه را در دست داشتند در اقليت بودند. ولي شيخ شهيد ضمن تلاش براي گسترش آگاهي ديني و سياسي، مردم را از تريبون نماز جمعه و انجمن جوانان مسلمان و کلاس هاي درس مسجد الاستقلال به نبرد مسلحانه تشويق مي کرد. همچنين برخي از نخبگان فلسطيني گروه انقلابي القسام را گروهي راديکال و تندرو يا ماجراجو توصيف مي کردند. امروزه بسياري از مردم شنيده اند که پس از تأسيس حزب الله لبنان در سال 1982برخي افراد سازشکار و مخالف مبارزه مسلحانه، بچه هاي حزب الله را گروهي راديکال و ماجراجو توصيف کردند. تعدادي از سران و پادشاهان عرب نيز در جريان جنگ 33روزه بين لبنان و رژيم صهيونيستي، آقاي سيد حسن نصر الله رهبر مقاومت اسلامي لبنان را مردي ماجراجو عنوان کردند.
به مخالفت حاج امين الحسيني به مبارزه مسلحانه اشاره کرديد. او چه راهکاري را دنبال مي کرد؟
مبارزاني که در جبهه مستضعفان و محرومان جامعه حضور داشتندکسي به آنان توجه نمي کرد. شهيد عزالدين القسام هنگام تحصيل در قاهره به راحتي مي توانست به محافل علمي و سياسي مشهور بپيوندد و شهرت پيدا کند. ولي او همواره سعي مي کرد هويت و اصالت مردمي خود را حفظ نمايد. او براي تأمين هزينه زندگي و تحصيل در ديار غربت حلوا تهيه مي کرد و در بازارهاي قاهره مي فروخت. سيره پيامبران و بزرگان اينطور بوده است. پيامبران و امامان کشاورزي مي کردند و فعاليت هاي حرفه اي داشتند.
به هر حال پس از گذشته چند دهه نام اين شيخ شهيد دوباره در تاريخ مطرح شد، و اکنون از جايگاه اين شخصيت انقلابي به خوبي تجليل و قدرداني مي شود. اين کاري که معاونت پژوهش و ارتباطات فرهنگي بنياد شهيد و امور ايثارگران انجام مي دهد نشانگر يکي از گام هايي است که در قدرداني از اين شخصيت فرزانه به عمل مي آيد.
پس از ناکامي انقلاب رشيد عالي الکيلاني در عراق و سرکوب انقلاب سراسري فلسطين در سال 1939الکيلاني و الحسيني به منظور رويارويي با انگليس مدتي به آلمان رفتند تا از هيتلر تقاضاي کمک کنند. اين حرکت را چگونه تفسير مي کنيد؟
لازم مي دانم به اين نکته نيز اشاره کنم که بسياري از علماي اسلام کشورهاي اسلامي هر چند که با القسام ارتباط نداشتند ولي راه و مرام او را مي پيمودند . اين علما براي نجات ميهن از اشغال بيگانه اي به بيگانه ديگري پناه نمي بردند. به طور مثال زماني که انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيد و در محاصره توطئه هاي گوناگون شرق و غرب قرار گرفت امام خميني (ره)نظريه نه شرقي و نه غربي را مطرح کردند. امام در دوران جنگ سرد گرايش به قدرت هاي بيگانه را جايز نمي دانستند. هرگونه حمايت خارجي را رد نمودند. هنگامي که امام در نجف اشرف بسر مي بردند برخي افراد به ايشان پيشنهاد کردند که براي مبارزه با رژيم شاه از امکانات حزب بعث عراق استفاده کنند. ايشان براي مبارزه با استبداد شاه هرگز حاضر نشدند از امکانات مستبد ديگري استفاده کنند. راهکار القسام نيز اينگونه بوده است. اين راهکار در تاريخ زنده و جاويد باقي مانده است. کساني که به اين قدرت يا آن قدرت پناه مي بردند و روي مواضع و اصول خود پايدار و ثابت قدم نمي ماندند، جايگاهي در محفل تاريخ نگاران و پژوهش گران نخواهند نداشت. القسام و امثال او پايه گذاران مکاتب مقاومت و جهاد بودند.
نگاه کنيد، جنبش فتح که بزرگ ترين جنبش رهايي بخش فلسطيني است، راهکار القسام را در پيش گرفت. اکنون جنبش هاي حماس و جهاد اسلامي نيز اين راهکار را ادامه مي دهند. بسياري از جنبش ها و سازمان هاي فلسطيني اصول مبارزات مسلحانه شان را بر مبناي راهکار شهيد عزالدين القسام پايه گذاري کردند. او را نماد مبارزات خود مي دانند. بنابراين مي توان گفت که القسام امروزه نماد و مشعل درخشان راه آزادي و استقلال ملت فلسطين شده است. جنبش هاي مبارز فلسطيني جز پرچم القسام هيچ پرچمي در دست ندارند.
به انقلاب عراق نگاه کنيد، کساني مانند رشيد عالي الکيلاني که براي رهايي از استعمار انگليس زير پرچم آلمان قرار گرفتند چه نامي از آنها در تاريخ مانده است؟ آيا شنيده ايد که احزاب و سازمان هاي عراقي روزي الکيلاني را نمادخود قرار داده باشند؟
تاريخ از اين افراد به عنوان افراد شورشگر ياد مي کند. نام و راهکار چه کساني در تاريخ زنده و جاويد مي ماند؟ بي ترديد راه القسام است . نام پيروان خط پيامبران و ائمه و صالحان در تاريخ زنده مي ماند. نام کساني در تاريخ زنده مي ماند که روي اصول ديني و ملي خود ثابت قدم و استوار هستند.
در ارتباط با سفر حاج امين الحسيني به برلين و ملاقات با هيتلر شايد بتوان گفت که اين حرکت در نتيجه شرايط سخت فلسطين و خيانت رژيم هاي حاکم عرب در آن مرحله بوده است. متأسفانه نظام هاي سياسي عرب در آن شرايط پاسدار منافع انگليس و ژاندارم مرزهاي فلسطين بودند. اين رژيم هاي دست نشانده نقش بسزايي در باروري و بارداري و پرورش اين نوزاد نامشروع«اسرائيل»در فلسطين داشتند . لذا عقيده بر اين است که فلسطيني ها براي آزادي سرزمين خود انتظار داشتند از دولت هاي دوست به طور محدود و بدون قيد و شرط کمک دريافت کنند، زيرا در شرايط بسيار سخت و استثنايي بسر مي بردند .
به شرايط سخت آن مرحله اشاره کرديد. گمان نمي کنيد که شرايط امروز فلسطين با شرايط مرحله القسام فرقي نکرده است ؟
در اين ميان گروه هاي سازشکار فلسطيني، رزمندگان مقاومت را به بهانه هاي گوناگون طرد و نفي و نکوهش مي کنند. زيرا اين جنبش ها مي خواهند همراه و همفکر مقاومت لبنان و عراق باشند. مي خواهند با جمهوري اسلامي ايران که زير بار ديکته بيگانگان نمي رود، همبستگي داشته باشند. مگر امروز حماس و همه مردم فلسطين را به مزدوري براي ايران متهم نمي کنند. مگر امروزه رژيم هاي عرب ادعا نمي کنند که حماس امنيت ملي آنان را تهديد مي کند؟چرا که اين جنبش با جمهوري اسلامي ايران در يک جبهه قرار دارد. مگرامروز رژيم هاي عرب ،جنبش هاي مقاومت فلسطين را به پيروي از مذهب تشيع و تأمين منافع ايران در منطقه متهم نمي کنند؟ اين هم يک نمونه از شانتاژهايي است که القسام در آن مرحله با آن مواجه بوده است. بنابراين شرايط کنوني صحنه فلسطين با شرايط گذشته تفاوتي ندارد.
با اين وصف همه نيروهاي انقلابي و مسلمان وظيفه دارند به اصول ثابت ملي چنگ زنند . البته نبايد فراموش کرد که جنبش هاي معاصر مقاومت و برخي دولت هاي منطقه همچون ايران و سوريه دستاوردهاي فراواني کسب کرده اند. مقاومت لبنان و فلسطين به رغم نابرابري موازنه قدرت به پيروزي هاي چشمگيري دست يافته اند.
در قرن گذشته انقلاب ها و قيام هاي مردمي زيادي روي داد و ملت هاي بسياري به اهداف شان نايل آمدند. چرا ملت فلسطين تاکنون به استقلال و آزادي نرسيده است ؟
1ـ اين منطقه جغرافيايي «فلسطين» از نظر راهبردي، تاريخي، فرهنگي و معنوي داراي اهميت فراواني است. اين سرزمين زادگاه پيامبران و محل عروج پيامبر مان حضرت رسول اکرم (ص) مي باشد . فلسطين از ابتداي قرن بيستم با بدترين و زشت ترين شيوه استعماري مواجه بوده است. همه دشمنان قسم خورده اسلام، بيگانگان سلطه گر شرق و غرب، بلوک کمونيستي و سرمايه داري و ليبراليستي و صهيونيسم افراطي همه و همه از کيان غاصب و جنبش صهيونيسم جهاني پشتيباني کرده اند. همه اين طيف هاي مستکبر در آوارگي ملت فلسطين و برپايي کياني به نام «اسرائيل»نقش آفريني کردند. هدف اصلي و اول استکبار جهاني مستأصل نمودن ملت فلسطين از اين سرزمين بوده است.
2ـ جيمز آرثر بالفور وزير خارجه وقت انگليس در منشور خود که در سال 1917صادر شد اعلام کرد «دولت سلطنتي انگليس در صدد است ميهن بي مردمي را به مردمي بي ميهن واگذار کند». هيچ کس در جهان اين منشور شوم و اين دروغ بزرگ را فراموش نمي کند. استعمارگران و قدرت هاي استکباري هم چنين براي تحقق اين هدف شوم روايات ديني ساختگي را يدک کشيدند و مدعي شدند که بني اسرائيل به ميهن اصلي شان باز مي گردند. همه طيف هاي ياد شده براي تحقق اين ايده تلاش هاي دامنه دار و وحشتناکي را به عمل آوردند. هيچ سرزميني در جهان شاهد چنين حرکت نسلي کشي و استيصال ملتي نبوده است
استعمارگران فرانسوي نيز هنگام اشغال الجزاير به شدت کوشيدند فرهنگ و دين و زبان مردم اين سرزمين را نابود کنند . ولي کاري که صهيونيست ها و انگليسي ها در فلسطين انجام دادند در دنيا بي سابقه بوده است. با اين وصف زنده و پويا ماندن قضيه فلسطين به رغم همه تلاش هاي استيصالي يک نوع معجزه است. مقاومت و پويايي ملت فلسطين به يک اعجاز تاريخي شباهت دارد. پويايي و زنده بودن ملت فلسطين به اين دليل است که اين ملت به دين، فرهنگ و تاريخ و هويت خود چنگ زده است. اين ملت از نخستين لحظه بروز بحران فلسطين به ريسمان خدا و ريسمان قرآن چنگ زد و راه شهيد عز الدين القسام را پيمود. و گرنه مانند سرخ پوستان آمريکا منقرض مي شد.
3ـ شکي نيست که هدف يورش استعمارگران به فلسطين و برپايي کيان غاصب در اين سرزمين به نابودي ملت فلسطين محدود نبوده است. هدف آنها به زانو در آوردن همه ملت هاي منطقه و امت اسلامي بوده است. هدف آنها مبارزه با فرهنگ و هويت و تمدن و تاريخ امت اسلامي است. لذا رزمندگان مقاومت فلسطين در خط مقدم جبهه دفاع از امت اسلامي قرار دارند .در خط مقدم رويارويي با همه قدرت هاي استکباري و استعماري قرار دارند . بنابراين ايستادگي در برابر اين تهاجم و متوقف ساختن اين تهاجم و سرانجام پيروزي بر ابزارهاي اين تهاجم به مبارزه دراز مدت نياز دارد. شايد اين مبارزه به يک قرن يا دو قرن ادامه پيدا کند. جنگ با صليبي ها در فلسطين حدود دو قرن طول کشيد.
4ـ پراکندگي و تفرقه و ناهماهنگي امت اسلامي و مبارزان فلسطيني يکي ديگر از علل تداوم بحران فلسطين بوده است. ولي مهم ترين علت تداوم اين بحران پشتيباني همه قدرت هاي جهاني از طرح صهيونيسم در فلسطين است. از سوي ديگر زنده و پوياماندن قضيه فلسطين به خاطر پايبندي مردم فلسطين به اسلام و راهکار قرآن مي باشد.
به نظرتان رژيم هاي کنوني حاکم در جهان عرب در مسير رژيم هاي پيشين گام بر مي دارند؟
علماي ديني آن مرحله، علماي اسلام ناميده مي شدند. هويت علماي بخارا، سمرقند، قاهره، تهران، ري، جده، بغداد، فاس و يمن يکسان بود. تقسيم بدني ميان شان وجود نداشت. به هيچ کس نمي گفتند اين عالم مصري است و اين عالم ايراني است. متأسفانه زمامداران جهان اسلام و جهان عرب از زمان بروز اولين تراژدي در عصر جديد، يعني فروپاشي دولت عثماني، و از زمان بروز دومين تراژدي يعني واگذاري سرزمين فلسطين به يهوديان غاصب، به طور کامل تسليم قدرت هاي جهاني شده اند و هيچ حرکتي را به منظور دگرگوني وضع موجود انجام نمي دهند. اين زمامداران خود را با تحولات جديد جهاني هماهنگ کرده اند. با قدرت هاي بزرگ انس گرفته اند، همان گونه که ملاحظه مي کنيد براي عادي سازي روابط با کيان بي گانه و نامشروع و ساختگي «اسرائيل»از يکديگر سبقت مي گيرند.
با وجودي که رژيم صهيونيستي به برکت وجود مقاومت نتوانسته با ابزار نظامي دامنه موجوديت خود را در منطقه گسترش دهد، ولي مي کوشد برفرهنگ و اقتصاد و امنيت ملت هاي منطقه اعمال سلطه کند و سياست هاي فزون خواهانه خود را بر آنان تحميل نمايد.
حدود يکسالي است که عمليات مقاومت در سرزمين هاي اشغالي فلسطين و جنوب لبنان متوقف شده است . آيا توقف مقاومت براثر فشارهاي بين المللي و منطقه اي بوده است؟
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 55