مقدمه:
در رابطه با نقش و تأثیر رسانه های مُدرن در تحولات دینی جوامع، دیدگاه های متنوعی وجود دارد که همه آن ها در جایگاه خود به بعدی از ابعاد این مسئله اشاره می کنند.
صاحب نظرانی همچون امام خمینی و رهبر معظم انقلاب از موضع ضرورت رویکرد رسانه ها به تبلیغ دین از نقش فراگیر، توده ای، مستمر و اثرگذار آن یاد کرده اند.
و در بهره گیری از این رسانه را برای تبلیغ و تعمیق باورها، ارزش ها و رفتارهای دینی بیاناتی داشته اند.
در این مقاله به رسالت های صدا و سیما در موضوع نماز ، نقاط ضعف حضور رسانه، رویکردهای رسانه نسبت به دین، نسبت صدا و سیمای جمهوری اسلامی با نظام فرهنگ ساز اصیل اسلامی، توصیه های کمیته های علمی، نقش صدا و سیما در مورد نماز پرداخته می شود.
رسالت های صدا و سیما در موضوع نماز
نسبت دین و رسانه
از جمله این افراد امام خمینی و رهبر معظم انقلاب هستند، اشاره به بعضی از فرازهای مهم از سخنان حضرت آیت الله خامنه ای مسئله را روشنتر می کند:
«صدا و سیما، هادی، پیشوا و مدرس است، عنوان دانشگاه برای صدا و سیما، بیان حکیمانه حضرت امام بود و بر اساس آن دست اندرکاران این دانشگاه باید خط مشی روشنی را در زمینه دین و سیاست مشخص کنند و مجموعه طیف فکری کشور را به سمت این خط سوق دهند». (1)
«عمده ترین هدف های تشکیل - این دستگاه در نظام جمهوری اسلامی ایران چند چیز است:
اول نشر اسلام،
دوم تحکیم انقلاب،
سوم اعتلای فرهنگ عمومی،
چهارم زمینه سازی اخلاق و معنویت،
پنجم رشد آگاهی های سیاسی و اطلاعات سیاسی در همه مردم،
ششم زبان گویای مدیریت جامعه و دستگاه اجرا کننده و اداره کننده کشور و بالاخره ایجاد جاذبه ای برای اینکه همه این برنامه ها در ذهن و دل مردم به نحو صحیحی جایگزین شود» (2).
نقاط ضعف حضور رسانه
گروهی دیگری با طرح نقاط ضعف حضور رسانه در عرصه دین با ورود رسانه ها در این حوزه مخالفت می کنند و یا قید و شرط هایی را مطرح می سازند و دلایلی را ذکر می کنند که اهم آن عبارت است از:
- ناتوانی رسانه های مدرن در ایجاد شناخت کامل از دین در مخاطبان خود و سطحی کردن دین در ابعادی که رسانه امکان توجه و طرح آن را دارد.
- ایجاد خستگی و زدگی نسبت به دین در بخشی از افراد جامعه، به دلیل ضرورت ساده سازی مفاهیم دینی برای فهم عامه مردم و طرح مباحث روبنایی دین.
- گسترش دانش دینی بدون تبدیل کردن آن به یک اعتقاد و ایمان رفتارساز و از بین بردن شیرینی و زیبایی دین از این جهت.
- وجود تضاد بین مفاهیم دینی مطرح شده با سایر فعالیت هایی که خود رسانه ناچار به انجام آن است.
- ورود رسانه های جمعی در عرصه دین و کاهش رونق نهادهای اصیل فرهنگی جوامع که می توانند متناسب با مخاطبان خاص برنامه های موثرتری داشته باشند.
- غالب شدن یک نگرش خاص به دین و بی رنگ شدن سایر نگاه ها.
- برجسته کردن بخشی از دین که سیاست های روزمره ایجاب می کند و به حاشیه رفتن بخش های دیگر دین و از دست رفتن جامعیت و تناسبات درونی دین.
با توجه به عدم فرصت پرداختن به این گونه اظهارنظرها، آنچه را می توان به عنوان یک ضرورت مورد توجه قرار داد، این است که بهره گیری از صدا و سیما برای تبلیغ دین، کار ساده و آسانی نیست .
که بتوان با ضبط بعضی از سخنرانی ها و پخش آن در تلویزیون در برخی مناسبتها یا ایجاد بعضی از شبکه های خاص برای عرضه مباحث دینی، رسالت صدا و سیما را تمام شده تلقی کرد.
بلکه توجه به دیدگاه های مخالف و موافق روشن می سازد که باید در ساختار صدا و سیما، مرکزیتی خاص همواره رویکردهای رسانه را نسبت به دین مورد مطالعه و بررسی عالمانه قرار دهد.
رویکردهای رسانه نسبت به دین
و در محدوده ای که بیشترین نفع و کمترین ضرر را دارد وارد عرصه تبلیغات دینی بشود و برای پیدا کردن این محدوده مناسب، باید به چند سر فصل زیر توجه کرد:
1. جامعیت دین اسلام و پیچیدگی های فهم سطوح مختلف دین و کارکرد رسانه در ابعاد مختلف دین.
2. ظرفیت های رسانه های مدرن در زمینه های مثبت و منفی آن در تبیین و تبلیغ دین.
3. جایگاه سازمان ها و نهادهای دیگر فرهنگی و نقشی که رسانه در تحولات درونی آنها و توسعه و تقویت آنها دارد.
4. قدرت و نفوذ رقبای خارجی رسانه ملی.
5. تحولات عام فرهنگی مورد نیاز برای پیشرفت همه جانبه کشور.
6. حق انتخاب داشتن مخاطبان آینده بین صدها رسانه رقیب.
آنچه در این مقاله می توان به صورت خلاصه بدان پرداخت، تبیین نسبت صدا و سیمای جمهوری اسلامی با نظام فرهنگ ساز اصیل اسلامی است که به منظور دست یابی به رویکردی مناسب مطرح می شود.
نسبت صدا و سیمای جمهوری اسلامی با نظام فرهنگ ساز اصیل اسلامی
حضور صدا و سیما در تنها کشوری از جهان که به مفهوم واقعی اراده کرده است اعتقادات، احکام و اخلاق آخرین دین الهی را در ارکان نظام اجتماعی حاکم کند، مسئولیت ها و پیچیدگی هایی را بر مدیریت این رسانه تحمیل می کند که طرح آن نیازمند بحث مستقلی است.
اما اجمال آن این است که باید نوعی از مدیریت راهبردی برای تولید برنامه های صدا و سیما شناسایی و تعریف کرد که بر اساس آن:
1- نظام فرهنگ ساز کشور روز به روز گسترش بیشتر و موثرتری پیدا کند.
عناصر این نظام فرهنگ ساز داخلی عبارتند از:
1-1- نظام اصیل فرهنگ ساز دینی که از گذشته به ارث رسیده است و مختصات آن در این مقاله به تفصیل بیان شد.
1-2- نظام های مدرنی که در دو قرن اخیر وارد کشور شده، شامل آموزش و پرورش، آموزش عالی، انواع هنرهای مدرن که لازم است با کمک صدا و سیما تحولات کیفی آن در جهت انطباق با نیازهای جامعه دینی تسریع شود.
1-3- سازمان ها، نهادها و تشکل های مردمی که در عرصه فعالیت های فرهنگی فعال هستند و ضرورت دارد بیشتر از گذشته در خدمت تقویت فرهنگی دینی قرار گیرند.
1-4- کارکردهای فرهنگی که پیامد تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه هستند و باید به نحوی بر آثار فرهنگی آن ها مدیریت شود و آنها را در راستای تحقق جامعه اسلامی هدایت کرد.
طبیعی است که اگر این رویکرد مورد پذیرش قرار گرفت، انتظار است با توجه به اینکه همه این نهادها با مردم در تعامل هستند، از رهگذر نفوذی که رسانه روی هدایت توقعات مردم دارد، زمینه دو تحول زیر را به طور همزمان فراهم سازد:
1. ایجاد آمادگی در مردم برای تقویت نظام اصیل فرهنگ ساز.
2. کمک به نهادهای اصیل نظام فرهنگ ساز برای پاسخگویی به نیاز مردم.
بر اساس آنچه در مدل تصویری شماره 1 مطرح شد، به رسالت صدا و سیما در رابطه با زیر نظامِ «نماز، مسجد، مردم و روحانیت» می پردازیم.
رسالت صدا و سیما با نظام (نماز، مسجد، مردم و روحانیت)
با این رسالت می توان دو گونه برخورد کرد:
انفعالی و فعال. منظور از برخورد انفعالی، پاسخگویی به فشارهای بیرونی بر مدیریت صدا و سیما مبنی بر لزوم کمک به نهادهای مذهبی و تسلیم شدن آنها از طریق دعوت از روحانیان به صدا و سیما برای حضور در میزگردها، نشان دادن تصاویر نماز جماعات موفق و ... که البته همه این موارد در جای خود آثار مثبت و ارزشمندی دارد که موضوع بحث ما نیست.
منظور از برخورد فعال، حرکتی آگاهانه برای ادای مسئولیت بر اساس شناخت مسئله برای کشف بهترین راه حل هاست که در این صورت باید با شکل دهی یک دفتر پژوهش دائمی با حضور برجسته ترین متفکران این عرصه، ابتدا نظریه های موجود را شناسایی و نظریه مناسب برای جامعه امروز و فردای ایران گزینش شود.
با بررسی دو نظریه کلی می توان نقطه بهینه و اجرایی را گزینش کرد. یک نظریه این است که شرایط انقلاب، ایران و محتوای اسلام ایجاب می کند اصل را بر تقویت و بازسازی نهادهای اصیل گذشته قرار دهیم و نگاه به رسانه های مدرن، نگاه مکمل باشد و بر اساس این نگاه مدیریت راهبردی فرهنگ جامعه را سامان دهیم.
نظریه دیگر می گوید پذیرش حاکمیت رسانه های مدرن اجتناب ناپذیر است و باید اصل را تقویت رسانه های فراگیر داخلی گذاشت و بقیه نهادها و سازمان ها، نقش مکمل ایفا کنند (چیزی که در عمل در حال رخ دادن است).
در هر دو رویکرد، باید اصل ضرورت جاذبه دار بودن برنامه های صدا و سیما برای جذب مخاطب و امکان رقابت با رسانه های بیگانه مدنظر باشد.
اما اگر نظریه اول مورد پذیرش قرار گیرد، باید منابع کشور را به نحوی مدیریت کنیم که با تحول در حوزه های علمیه و مساجد و محور قرار دادن نظامِ «نماز، مسجد، مردم، روحانیت» انتظار داشته باشیم.
بخش مهمی از برنامه های رسانه ملی حاصل فعالیت های علمی و فرهنگی حوزه های علمیه و فعالیت های فرهنگی و هنری پیرامون مساجد با حضور جوانان و هنرمندان متدین جامعه تامین شود و بر اساس این رویکرد روابط جدیدی را در سازمان صدا و سیما برای ایجاد ارتباط سازماندهی کنیم.
بدیهی است که این رویکرد هنگامی تحقق پیدا می کند که دو جریان تحول در حوزه ها و نظام روحانیت و کارکرد مساجد و تحول در سازمان صدا و سیما به موازات یکدیگر و بر اساس یک برنامه جامع راهبردی پیش برود.
اگر نظریه محوریت رسانه را پذیرفتیم، باید با بررسی پیامدهای مثبت و منفی آن، تصویری از مسائل آینده جامعه و مختصات فرهنگی آن پیش بینی کنیم، همان طور که باید «مختصات دینی» ای که می تواند از رهگذر محوریت رسانه در جامعه شکل گیرد نیز مورد بررسی قرار گیرد.
باید به این نکته توجه کرد که اگر برای تبلیغ دین، محوریت رسانه های مدرن را پذیرفتیم (و یا نپذیرفتیم و در عمل این واقعیت رخ داد) و متأثر از این مسئله، به صورت اجتناب ناپذیر نظام های اصیل گذشته تضعیف شدند، آیا در بلند مدت رسانه های داخلی می توانند با انبوه رسانه های مهاجم مقابله کنند.
به نظر می رسد، محدودیت شرعی و شرایط خاص جامعه، سقف جاذبه های رسانه های داخلی ما را محدود می سازد و امکان رقابت را برای حفظ مخاطب از ما می گیرد و در این میدان مبارزه، مزیت ما نظام اصیل فرهنگی و تربیتی خودمان است.
همچنین نگاه واقع بینانه ایجاب می کند که از نظام روحانیت انتظار داشته باشیم با احیای مساجد و گسترش حضور خود در بین همه گروه های اجتماعی و درپیوند با نهاد خانواده، نقش اساسی خود را برای تقویت پایه های اعتقادی و اخلاقی جامعه ایفا کنند.
همچنین باید از صدا و سیما و آموزش و پرورش همه انتظار داشته باشیم در ادامه راه نظام روحانیت، با تقویت ارزشها، رفتارها و نمادهای مبتنی بر آن، اعتقادات و تاثیرگذاری بر محیط عمومی جامعه، نظام فرهنگی کشور را تقویت کنند.
توصیه های کمیته های علمی
1-طراحی و تدوین برنامه ای جامع، متناسب با افق رسانه و چشم انداز نماز به منظور آگاهی بخشی و توانمندسازی در سطوح دانش، تعمیق و تثبیت.
2- تقویت ارتباط ارباب رسانه با کارشناسان دینی حوزه و دانشگاه به منظور بررسی و تجزیه و تحلیل آسیب های بی نمازی، بد نمازی و ... .
3- نگاه عمیق به تنوع روش های آموزش احکام نماز و مسائل پیرامون آن.
4 -بهره مندی از نتایج تحقیق و پژوهش های انجام شده در مراکز پژوهشی خاص صدا و سیما در امر نماز به منظور تهیه برنامه های تخصصی و عمومی.
5- تلاش به منظور تولید برنامه های جذاب ویژه نوجوانان و جوانان.
6 -گسترش نمایش جلوه های زیبایی شناسی نماز، نقد و تحلیل برنامه های دیداری و شنیداری با موضوع نماز.
7 -تولید برنامه های فاخر از نمازهای جماعت.
8- تلاش به منظور گسترش تبلیغات و اطلاع رسانی نماز عبادی ـ سیاسی جمعه. در پایان یادآور می شود براساس اعلام معاونت محترم مطبوعاتی وزارت فرهنک و ارشاد اسلامی رسانه های مکتوب و خبرگزاری هایی که به صورت خاص به موضوع نماز بپردازند مورد حمایت ویژه قرار می گیرند.
رسالت های فراموش شده در صدا و سیما
1- پحش بعضی برنامه هایی که هیچ سنخیتی با ایام و مناسبت های مذهبی ندارد.
2-بلبشوها و دیالوگها و کاراکترها در طنزها که بویی از خدا در آنها وجود ندارد.
3- برنامههای تلویزیون به ویژه در زمان و وقت نماز از یک الگو تبعیت میکند و خالی از ایده است.
4-استفاده نادرست از برخی مجریان برای آنتن های مذهبی بخصوص نماز .
5-مدیریت فرهنگی با مشکلات اقتصادی روبرو است، اگر قرار باشد از جایی کم کنند سراغ برنامه های مذهبی می روند.
6- بخش عظیمی از هزینههایش را از طریق اسپانسرها تأمین کند.
7-اسپانسرهایی که در تلویزیون کار میکنند حرف اول و آخر را میزنند و شاید این حضور پررنگ و حکمرانیشان به کیفیت و ارزشهای برنامهسازی لطمه وارد کرده است.
8- از طرفی مشکل تهیهکننده کاربلد هم داریم؛ زیرا هرکسی میتواند اسپانسری بیاورد و پول برنامهسازی را تأمین کند.براساس روابط درست و غلط، میتواند نقش تهیهکننده تلویزیونی را داشته باشد.
صورتیکه تهیهکننده در ادوار قبل، به راحتی نمیتوانست این جایگاه را بدست بیاورد. باید مراحلی را میگذراند و امروز خلاف آن در تلویزیون انجام میشود.
9-برنامهساز بایستی براساس نیازهای مختلف جامعه و مردم، برنامه تولید کند.و آسیبهای اجتماعی فرهنگی نماز نخواندن را بیان کند
10- از طرفی نیازهای مثبت جامعه هم نیازمند برنامهسازی است که هنرمندانه باید ساخته و پرداخته شوند.
11-سرمایه متعلق به مردم و تلویزیون، هرز میرود و بسیاری از برنامهسازان خانهنشین هستند. یا کارهایی که در شأنشان نیست انجام نمیدهند و مجموع این خوشایند نیست.
12- عمده تهیهکنندگان ترجیح میدهند یک بازیگری بیاورند و مهم نیست شعر هم بخواند، فقط تنور برنامهسازی را گرم نگه دارد! من هیچگاه نمیگویم چنین رویهای نباشد و در تلویزیونهای جهان هم از بازیگران برای اجرا استفاده میکنند. ولیکن نباید تلویزیون ما رسالتهای فرهنگیاش را فراموش کند.
13-مجری با سواد در تلویزیون کم نداریم و سرمایه و دانش خوبی دارند. کاربلد و کارآمد هستند و سالهاست آنها را در تلویزیون نمیبینیم و مجری خوبی هم نمیبینید.
مهمترین رکن فرهنگ ما در تاریخ فرهنگمان شعر و ادبیات است ما قبل از اینکه تلویزیون داشته باشیم، شعر رسانه اصلی این کشور بوده و الان مهمترین رکن فرهنگی این کشور را در تلویزیون جستجو کنید در کدام برنامه تلویزیونی، شعر میشنوید!
14-جملهای بر بالای سر درِ تلویزیون نوشته که حضرت امام(ره) فرمودند: «صداوسیما یک دستگاه عظیم آموزشی و تربیتی و به منزله یک «دانشگاه عمومی» است.»
بنابراین صداوسیما قرار است دانشگاه باشد! اگر تلویزیون را یک دانشگاه درنظر بگیریم و همه برنامهها را واحدهای مختلف دانشگاه، چند برنامه و سریال تلویزیونی توانستهاند رسالت دانشگاهیشان را انجام دهند. به لحاظ تکنیک و استراتژی، حرفی را که انتقال دادهاند یک درس دانشگاهی موثر و مفید تلقی میشود.
نقش صدا و سیما در مورد نماز
صدا و سیما با استفاده از هنر نمایش در به تصویر کشیدن نگرش و رفتار پیشوایان، رهبران و الگوهای محبوب در ارتباط با نماز، میتواند تأثیرات بسیار مؤثر و پایداری در ایجاد بازخوردهای نوین نسبت به ارزش و جایگاه نماز در بین همه مردم به ویژه نوجوانان و پرورش حس مذهبی آنها داشته باشد.
مسلماً در نقل قصههای نماز یا تهیه برنامههای نمایشی و تلویزیونی میبایست دقیقاً به اصول روانشناسی اجتماعی توجه نموده، ویژگیهای سنی، ذهنی، گرایشهای روانی عاطفی و همچنین شرایط فرهنگی اجتماعی مخاطبین را مدنظر قرار داد و حتیالامکان از بیان مستقیم و شیوه تبلیغی صِرف در مورد نماز پرهیز کرد.
صدا و سیما میتواند برنامههایی درباره نماز و با رعایت اصول و ظرافتهای یاد شده، در قالب نمایش (فیلم و سریال)، گزارش، سخنرانی، مستند و ... ارائه دهد.
البته از سوی صدا و سیما درباره نماز برنامههایی پخش شده است که مطلوب و سازنده بوده؛ اما باید این روند با تلاش بیشتر ادامه یابد؛ از جمله برنامههای صدا و سیما درباره نماز میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
بچههای مسجد، شکوفههای دوستی، یک کار خوب، جوانههای نور، تصویرها، بچههای محرم، نماز تو نیاز ما، در بارگاه قدس، محراب عشق، ضیافت نور، در آستانه دیدار، چشمههای نور، طلیعه، آموزش احکام نماز، زمزمههای عارفانه، با حافظان سنگر مساجد و ...» این برنامهها قطعاً در ترویج و الگودهی فرهنگ نماز برای خانوادهها به ویژه کودکان و نوجوانان مؤثر بوده است و خود دلیل بر این است که صدا و سیما میتواند در آینده نیز برنامههای غنیتری در زمینه نماز تولید و پخش نماید.
نتیجه:
یکی از مشکلات امروز تلویزیون، توجه به کمیّتها در عرصه برنامهسازی، کپی از ایدههای قبلی داخلی و خارجی، غفلت از نیازمندیهای جامعه، فقدان ایدهپردازی و عدم استفاده از تهیهکنندگان و مجریان کاربلد است.
آنچه در این میان حائز اهمیت است این است که صدا و سیما رسالت تبیین همین مباحث را در سطح جامعه به عهده دارد و خود به عنوان بازوی ولایت باید تحول در آموزش و پرورش، رسالت خانواده ها و تقویت رابطه مردم با روحانیت را وجهه خدمت خود قرار دهد،
همان طور که باید با طرح مطالبات رهبر انقلاب در قالب بحث مهندسی فرهنگی، مسئولیت همه نهادهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را به اصلاح کارکرد فرهنگی سازمان خود را یادآوری کند.
پی نوشت:
1. سخنرانی رهبر معظم انقلاب در جمع کارکنان صدا و سیما در 74/8/9.
2. سخنرانی رهبر معظم انقلاب در جمع کارکنان صدا و سیما در 64/9/10.
منبع:
https://www.namaz.ir/1400/01/23
(نقش رسانه درترویج فرهنگ نماز)https://wikiporsesh.ir/
پاسدار اسلام، شماره 349
این مقاله در تاریخ 1401/10/8 بروز رسانی شده است.