خدمتگزار پر تلاش
گفتگو با دكتر محمد رضا عارف
درآمد
اين دولتمرد و استاد دانشگاه فعلي دراين گفتگو به خوبي از شهيد گرانقدر هفتم تير سخن گفته و نكاتي تازه را از زندگي پاك نژاد روشن كرده است، اين گفتگو را بخوانيد.
آقاي دكتر، لطفاً در خصوص رابطه خودتان با شهيد پاك نژاد صحبت بفرماييد، اينكه از چه طريقي با آقاي دكتر آشنا شديد؟
پدر حضرت عالي، اكنون در قيد حيات هستند؟
شهيد پاك نژاد پزشك بسيارمتعهدي بودند و هرگز به طبابت به عنوان يك شغل درآمدزا نگاه نمي كردند. بارها وبارها، ديده بودم كه ايشان از مريضهاي بي بضاعت ويزيت نمي گرفتند و حتي پول نسخه بيماريهايشان را هم مي دادند. تمام عمر خود را به طبابت پرداختند و در عين حال از امور فرهنگي و مذهبي نيزغافل نبودند، تشكلهاي بسياري را براي جذب جوانها همراهي و مديريت مي كردند و جوانهاي يزدي هم با ايشان بسيار مأنوس بودند. آشنايي بعضيها با ايشان در همين تشكلها صورت مي گرفت و عده اي هم- مثل من- خارج از اين محيطها بود كه ارادت پيدا كرديم.
آقاي دكتر در يزد هم به عنوان پزشك متعهد وهم به عنوان يك چهره فرهنگي- مذهبي خدمات بسياري انجام دادند. در مجلس شوراي اسلامي هم به عنوان نماينده مردم يزد انتخاب شدند و- به نظر من چون لياقت داشتند-سرانجام نيز به افتخار شهادت نايل آمدند. آقاي دكتر سيد عباس پاك نژاد، دومين برادر آن عزيز نيز كه شهيد زنده و آزاده بزرگوار دفاع مقدس ماست كه منش ايشان هم زبانزد همگان است، قبل از انقلاب در تهران درمانگاهي داشت و در امور خيريه هم كارهاي فراواني انجام مي داد. خيلي از همشهريان يزدي كه بيماري داشتند به ايشان مراجعه مي كردند و درمان مي شدند و نه تنها رايگان ويزيت مي شدند، كه هزينه درمان اين بيماران را هم پرداخت مي كردند و از اين بابت نيز الگو بودند. بعد از اسارت نيز ويژگي هاي برجسته ايشان بارزتر شد و يادآور روحيه شهيد دكتر سيد رضا پاك نژاد بود.
آيا شما با شهيد ديگر اين خانواده نيز ارتباط داشتيد؟
دوست داريم ديدگاه تان را درباره مسير زندگي تا شهادت دكتر سيد رضا پاك نژاد بدانيم.
يكي از ويژگيهاي مردم يزد تدين آنهاست كه در عموم مردم يزد آن را مي بينيد و ديگري خدمت كردن به همنوعان است. هر دو اين ويژگيها در شهيد بارز بود. ويژگي ديگر ايشان تعبد و رابطه وي با خدا بود. ايمان آقاي دكتر كه در آثارشان هم پيداست و خدمت گزاري به خلق، دو ويژگي اي است كه همواره با اين پزشك مؤمن همراه بود و خب. با وجود آنكه مي توانستند امكانات خوبي تهيه كنند، اما با يك اتومبيل شورلت نسبتاً قراضه رفت و آمد مي كردند و اصلاً به فكر كسب در آمد از راه طبابت نبودند. مريضهاي بدحال را سريع بستري مي كردند و هيچ چشم داشتي در كار نبود و شايد به اين دليل بود كه در محله اي فقيرنشين زندگي مي كردند و مريضها را با آغوش باز قبول مي كردند و همين منش باعث شد كه من تحت تأثير ايشان باشم.
شما هم پزشك هستيد؟
آدمي مثل دكتر پاك نژاد از هيچ كوششي براي مردم دريغ نمي كرد و همين امر باعث شد كه الگوي ديگران بشود و مطمئناً تأثيري كه بر متولدين دهه هاي 20، 30 و 40 گذاشتند بسيار واضح و مشهود بود، حتي كساني هم كه ارتباط مستقيم با دكتر نداشتند، تحت تأثير ايشان بودند. نكته بعدي اينكه در شهري مثل يزد- البته در آن زمان- تعداد پزشك هايي كه متدين باشند و هميشه نماز اول وقت بخوانند، زياد نبودند. پس وقتي دكتر پاك نژاد به مسجد جامع يا حظيره مي رفتند، بدون شك مورد توجه قرارمي گرفتند. حضور دكتر در كنار آيت الله شهيد صدوقي،درمحافل مذهبي، باعث شد كه مسير درستي در مسير ارتباط با شهرشان پيدا كنند.
خوب است در همين جا، از رابطه دكتر با شهيد صدوقي بگوييد، مسلماً با تأثيرهايي كه عالمي بزرگوار همچون شهيد صدوقي بر ايشان گذاشتند باعث شد تا در اين سير وسلوك به مرحله نهايي يعني فيض عظماي شهادت نائل شدند.
نكته اي كه درباره دكتر به چشم مي خورد، اين است كه همچنان كه ايشان در پزشكي و علمهاي جديد تبحر داشتند، در علوم اسلامي هم داراي شناخت كافي بودند.
شايد يك بخش مهم از زندگي ايشان بخش فرهنگي بوده باشد.به هرحال دكتر، قسمتي از عمرشان را در حيطه هاي فرهنگي فعاليت كردند. در فضاي سالهاي 1330 تا 1350 كه توجه زيادي به مذهب نمي شد، ايشان احساس مي كردند كه در جايي مثل دارالعباده يزد نياز جوان ها به مسائل فرهنگي و هدايت آنها لازم است. بنابراين، بخشي از وقت خود را صرف امور پزشكي مي كردند وبخشي ديگر را به مسائل فرهنگي مي پرداختند. در نهايت، آثار مكتوبي كه از دكتر پاك نژاد به يادگار مانده است، چهره و شخصيت دانشمند گونه ايشان را در امور فرهنگي نيز براي ما آشكار مي كند.
شما هم جزو برجستگان سياسي شهر يزد هستيد و هم داراي كرسي دانشگاهي، به نظرتان چرا آثار شهيد پاك نژاد، برخلاف بزرگاني چون شهيد مطهري، شهيد بهشتي، دكتر شريعتي و ديگران، آنچنان كه بايد وشايد انتشار پيدا نكرد.
شهيد پاك نژاد چندان سياسي نبود اما چهره هايي كه شما نام برديد- به لحاظ سياسي- بسيار شناخته شده اند. پس بطور طبيعي انتشار آثار اين دانشمندان بيشتر رونق مي گيرد. به نظر من شهيد پاك نژاد، بيشتر از آنكه يك چهره سياسي باشند، نمود فرهنگي و مذهبي شان بيشترآشكار بود. حتي در دهه 50 نيز ايشان زياد درگير مسائل سياسي نبودند. شايد يكي از دلايلي كه آثار اين شهيد، آن چنانكه بايد مطرح نشد،همين بوده باشد.
به هرحال يك چهره سياسي با مشكلاتي روبه رو است و شناخته مي شود وطبيعي است كه استقبال بيشتري از آثار او نيز بشود و اين،به هيچ وجه، دال بر اينكه سطح كار ايشان پايين است نيست.
آقاي دكتر،به نظرم الان، در آستانه سي امين سالگرد واقعه هفتم تير،جا دارد آثار شهيد با نگاهي وسيع و دقيق انتشار پيدا كند، آيا شما اينطور فكر نمي كنيد؟
راجع به مبارزات شهيد در سالهاي قبل از انقلاب بفرماييد.
پس طبيعي بود كه به خاطر نزديكي و همراهي دكتر با آيت الله صدوقي با مسائل سياسي درگير شوند؟
از زماني كه انقلاب پيروز شد تا زماني كه دكتر، شهيد شدند-به عنوان يك انديشمند- چه تغييراتي كردند؟
بطورنمونه مراسم چهلم شهداي تبريزبود كه در يزد انجام شد و استان يزد در بهار سال 1357 بطور جدي وارد مبارزات شد، اما باور عمومي اين نبود كه انقلاب به اين سرعت به پيروزي برسد و فكر مي كردند كه براي چندين سال مبارزات ادامه پيدا كند و خون هاي زيادي ريخته شود. وقتي 22بهمن رسيد و انقلاب پيروز شد، حاكميت اسلام را همه درك كردند. در يك فضاي خوشحال كننده دكتر توانست مؤثرتراز گذشته در راه آرمانهاي خود حركت كند. شهيد پاك نژاد با تجربيات فراواني كه داشت، در استان يزد بسيار نقش آفرين بود. البته بعد ازانقلاب من در يزد نبودم و در تهران حضور داشتم و نمي توانم درباره فعاليتهاي ايشان خيلي صحبت كنم. در كل، ايشان جزو چهره هاي شاخص و برجسته اي بودند كه به انقلاب و حاكميت نظام بسيار كمك كردند و چون احساس مي كردند كه مي توانند در راستاي تدوين قوانين مورد نياز انقلاب مؤثرباشند، در مجلس اول كانديدا شدند و رأي بسيار خوبي هم آوردند.
زماني كه شما در تهران بوديد دكتر پاك نژاد هم- به سبب وكالت در مجلس- در پايتخت حضورداشتند درآن زمان ارتباط شما چطور بود؟ آيا خاطره اي از ايشان داريد؟
لطفاً بعد ازشهادت دکتر براي مان بگوييد.
مثل آقا سيدالشهدا (ع) كه تمام زندگي ايشان يك طرف و شهادت اين بزرگوار هم يك طرف، هر دو به يك ميزان اثر گذار بودند.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 46