ارزان ترين و گران ترين مرد تاريخ فوتبال

پرويز دهداري 2 بار در 2 مقطع مختلف هدايت تيم ملي فوتبال را بر عهده گرفت. ابتدا سال 1350 و در 38 سالگي بود که سرمربي تيم ملي شد. بار دوم در سال 1365 بود که هدايت تيم ملي فوتبال را بر عهده گرفت. او در اين مقطع تا سال 1367 سر مربي تيم ملي فوتبال کشورمان بود و در هر مقطع در فوتبال ايران 2 اتفاق بسيار مهم رخ داد که در ادامه با هم مرور مي کنيم.
سه‌شنبه، 14 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ارزان ترين و گران ترين مرد تاريخ فوتبال

ارزان ترين و گران ترين مرد تاريخ فوتبال
ارزان ترين و گران ترين مرد تاريخ فوتبال


 






 

بررسي رقم قرارداد دهداري در تيم ملي
 

ناصر ابراهيمي مي گويد در سال 1370 که دستيار علي پروين بودم، مربيان تيم ملي به زحمت 20 هزار تومان در ماه مي گرفتند که با توجه به قيمت سکه ي طلاي آزادي در آن سال، مي شد با اين پول 7 سکه بهار آزادي خريد. اگر اين 7 سکه را امروز در ماه به سرمربي يا يکي از مربيان تيم ملي بدهند، رقمي حدود 2 ميليون و 200 هزار تومان مي شود که در سال رقمي حدود 25 يا 269 ميليون تومان است. به عبارتي رقم دستمزد مربيان، امروز حدود 10 تا 15 برابر بيشتر از آن دوران شده است، البته در نظر بگيريدکه سکه طلاي بهار آزادي شاخص اقتصاد ما نيست و قيمتش به صورت غير طبيعي بالا رفته است و در اوج گيري قيمت آن مسائل ديگري دخالت دارد. به هر حال اين که در تاريخ فوتبال ايران تنها يک نفر بوده که براي هدايت تيم ملي فوتبال ايران دستمزدي را طلب نکرده. آن يک نفر هم استاد پرويز دهداري است.

هدايت تيم در 2 مقطع
 

پرويز دهداري 2 بار در 2 مقطع مختلف هدايت تيم ملي فوتبال را بر عهده گرفت. ابتدا سال 1350 و در 38 سالگي بود که سرمربي تيم ملي شد. بار دوم در سال 1365 بود که هدايت تيم ملي فوتبال را بر عهده گرفت. او در اين مقطع تا سال 1367 سر مربي تيم ملي فوتبال کشورمان بود و در هر مقطع در فوتبال ايران 2 اتفاق بسيار مهم رخ داد که در ادامه با هم مرور مي کنيم.

دوران فوتبال استاد
 

دهداري فوتبال را از تيم شاهين آبادان شروع کرد. او در سال 1334 به تيم شاهين تهران رفت، البته بعد از آن که چشمان مسئولان تيم ملي او را با پيراهن تيم آبادان در مسابقات قهرماني کشور ديد، به تيم ملي دعوت شد و بعد از دعوت به تيم ملي فوتبال بود که به تيم شاهين تهران رفت. رفتار نجيبانه، موقر و متين او باعث شد که خيلي زود در دل اهالي فوتبال جاي گيرد و همزمان به عنوان يک ستاره فني و يک اسطوره اخلاق معرفي شود. نام دهداري در فوتبال ما همواره با احترام و ادب توام بوده است.

اولين قهرمان کشور
 

در دهه هاي 30 و 40 هر شهر صاحب يک شاهين و يک تاج بود! اين تيم ها با هم تشريک مساعي داشتند و يک عنوان واحد را يدک مي کشيدند. هر بازيکن، راحت مي توانست بدون رضايت نامه و فقط با اطلاع مديريت مرکزي تيم هاي شاهين و تاج در شهرهاي مختلف تردد کند. به همين دليل بودکه ستارگان تيم شاهين در سال 1339 همگي به تيم شاهين آبادان پيوستند. شاهين تهران در مسابقات قهرماني کشور در سال 39 شرکت نکرد. در آن سال براي اولين بار مسابقات کشور به جاي شهرها با شرکت باشگاه هاي منتخب شهرها برگزار شد. به دنبال انصراف شاهين، تاج، دارايي و کيان، از تهران تيم «سپه» در مسابقات قهرماني کشور شرکت کرد. از شهرهاي ديگر هم تيم هايي مثل فرهنگ قزوين و شاهين آبادان در مسابقات حضور يافتند. مسئولان تيم شاهين آبادان ستارگان شاهين را از ساير شهرها جذب کرد. البته ستارگاني که اصالتاً آباداني بودند. آن ها تيم شاهين آبادان را با حضور شاهوردي، حميد جاسميان، منوچهر ساليا، پرويز دهداري، حميد برمکي، علي پورجانکي و ... تشکيل داده و قهرمان کشور شدند. پرويز دهداري، کاپيتان آن تيم تاريخي بود.

دکترين تشکيل پرسپوليس
 

سال 1346، با اختلاف بين دکتر اکرامي و پرويز دهداري، مقدمات انحلال باشگاه شاهين فراهم شد. شاهين منحل شد و ستارگانش در آستانه پيوستن به تيم هاي ديگر بودند که آن اتفاق تاريخي رخ داد. دهداري ارتباط نزديکي با رجب فرامرزي داشت که هدايت باشگاه گمنامي به اسم پرسپوليس را در دسته سوم مسابقات تهران عهده دار بود. دهداري از فرامرزي خواست تا با حاج رضايي گفت و گو کند. حاج رضايي معاون و قائم مقام رئيس باشگاه پرسپوليس يعني علي عبده بود. حاج رضايي و فرامرزي مقدمات آشنايي و ديدار دهداري و عبده را فراهم کردند. در اين ديدار، توافق حاصل شد تا ستارگان شاهين به پرسپوليس بروند. اين بود دکترين دهداري در تشکيل پرسپوليس.

ستارگاني که به فوتبال معرفي شدند
 

دهداري تا سال 48 سرمربي پرسپوليس بود. در اواسط اين سال بر اساس يک قرارداد همکاري بين عبده مالک پرسپوليس و محمود خيامي رئيس پيکان، تمام ستارگان پرسپوليس منهاي عزيز اصلي به تيم فوتبال پيکان رفتند. دهداري با ستارگان تيم به پيکان رفت. سرمربي پيکان در آن مقطع آلن راجرز بود. دهداري تيم بسيار جوان گارد را در اختيار گرفته و با ستارگان جوان اين تيم در مسابقات تهران درخشيد. ستارگان گارد در سال 52 تيم هما را ساختند. مرداني چون سهام ميرفخرايي، عليرضا خورشيدي، برادران خبيري، حسن نايب آقا، جواد رمزي، سجاد صادقي و ...از اين تيم، به تيم ملي فوتبال رسيدند.

استاد براي نجات تيم ملي اميد
 

در سال 1349 تيم ملي در بازيهاي آسيايي 1970حذف شد. دهداري براي نجات تيم ملي آمد و در سال 1350 تيم ملي را قهرمان جام بين المللي کوروش کرد. او سپس تيم ملي را دستخوش تغييرات اساسي کرد. با اقدامات او تيم ايران قهرمان جام ملت هاي 1972 آسيا شد و به المپيک 1972 مونيخ صعودکرد.

روزهاي بيماري و دوري
 

در سال 1352 در حالي که استاد دهداري 40 ساله بود، دوران بيماري قلب او شروع شد و براي مدتي مربيگري را کنار گذاشت. او در مقطعي سرپرست تيم صنعت نفت آبادان و در برهه اي نيز سرپرست تيم ملي اميد شد. همچنين در سال هاي بعد از انقلاب اسلامي در حالي که تاج سابق به شدت روي جذب او نظر داشت، به شاهين رفت و سرپرست اين تيم شد. در سال 60 از شاهين جدا و خانه نشين شد. در سال 65، نصرا... سجادي از او درخواست کرد تا از خانه بيرون آمده و مديريت تيم هاي ملي فوتبال را بر عهده بگيرد.

جوانگرايي رويايي
 

در زماني که 14 بازيکن تيم ملي فوتبال در سئول 1986 از تيم ملي استعفا دادند، اما او با يک عده جوان، در جام ملت هاي 1988 آسيا سوم شد. در ديداري دوستانه برابر ژاپن، تماشاگران به سوي او سنگ و برف و يخ پرتاب کردند و باعث ناراحتي و اندوه شديد استاد شدند. به اين ترتيب او از تيم ملي کناره گرفت، در مقطعي کوتاه سرپرست تيم بنياد شهيد تهران شد و در آذرماه سال 71 در حالي که 59 ساله بود، درگذشت.
***
دهداري در ميان تمام سرمربياني که در ادوار مختلف هدايت تيم ملي فوتبال را بر عهده گرفته اند، تنها کسي بودکه از هدايت تيم ملي انتظار دريافت پول نداشت. شيدا دهداري دختر استاد مي گويد: «روزي مهدي خبيري از طرف فدراسيون يک دستگاه اتومبيل رنو 5 آورد تا به پدر بدهد تا او مسافت منزل تا فدراسيون و تمرينات تيم ملي را با اتومبيل طي کند. اما استاد اتومبيل را برگرداند. يک بار ديگر زماني که کودک بودم، باشگاه پرسپوليس در سال 54 و 55 يک تخته فرش دستباف را براي پيشکش به خانه ما فرستاد تا پدر را براي بازگشت به پرسپوليس ترغيب کند، اما پدر قبول نکرد و هديه را پس فرستاد.»
دهداري در حالي براي تيم ملي در سال هاي 65 تا 67 بدون دريافت دستمزد کار مي کرد که همان زمان، کريم باوي براي پيوستن به پرسپوليس 120 و صمد مرفاوي براي رفتن به استقلال 150 هزار تومان گرفتند. 2 سال بعد با تشکيل باشگاه کشاورز، دستمزدهاي 6 ميليون توماني در فوتبال به وجود آمد، اما استاد همچنان دستمزدي را از فوتبال نمي گرفت. از ديدگاه او، فوتبال حرفه نبود، بلکه عشق بود. ناصر ابراهيمي مي گويد، طي 18 سال دستمزد من در تيم ملي از 20 هزار تومان در سال 71 به 50 ميليون تومان در سال 86 رسيد، اما امروز افشين قطبي براي پيوستن به تيم ملي ايران، در حالي که تجربه سرمربيگري را تنها در يک تيم داشته است (پرسپوليس) 800 ميليون تومان پول مي گيرد. البته تاريخ هيچ گاه با حسرت از مردي نمي نويسد که به رغم بزرگي، شکوه و عظمتي که در کارش داشت، در قبال هدايت تيم ملي فوتبال کشورش دستمزدي دريافت نکرد.
منبع: تماشاگر ، شماره 33



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط