دلايل پيروزي جمهوري اسلامي ايران در جنگ

با عنايت به اهداف ذکر شده به دو طريق مي توانيم طرف پيروز و طرف شکست خورده را از هم باز شناسيم : الف -از نظر کلي، يعني بدون بررسي مراحل و مقاطع عمومي جنگ و صرفاً از طريق دست يابي طرفين به اهداف غايي خويش از جنگ يا دفاع ب -از طريق مرحله بندي با تجزيه عمومي جنگ و حصول به اهداف در هر مرحله سپس ترکيب مراحل جمع بندي آن که هر دو شيوه را بصورت بسيار فشرده، بيان مي داريم.
پنجشنبه، 23 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دلايل پيروزي جمهوري اسلامي ايران در جنگ

دلايل پيروزي جمهوري اسلامي ايران در جنگ
دلايل پيروزي جمهوري اسلامي ايران در جنگ


 

نویسنده : ناصرآراسته (سرتيپ ستاد)




 

چرا خود را پيروز جنگ مي دانيم ؟
 

با عنايت به اهداف ذکر شده به دو طريق مي توانيم طرف پيروز و طرف شکست خورده را از هم باز شناسيم :
الف -از نظر کلي، يعني بدون بررسي مراحل و مقاطع عمومي جنگ و صرفاً از طريق دست يابي طرفين به اهداف غايي خويش از جنگ يا دفاع
ب -از طريق مرحله بندي با تجزيه عمومي جنگ و حصول به اهداف در هر مرحله سپس ترکيب مراحل جمع بندي آن که هر دو شيوه را بصورت بسيار فشرده، بيان مي داريم.

الف -از نظر کلي
 

(1)-با توجه به اهداف صدام :
-در پايان جنگ ديديم که صدام مجبور شد عهد نامه 1975 را بپذيرد.
-زمينهاي متصرفي را رها کند و به کشور خود برگردد.
-به تجزيه کشور ما موفق نشد.
-به ساقط کردن نظام هم موفق نگرديد.
-حاميان صدام نيز به اهداف خود نرسيدند يعني انقلاب محبوس نشد.
-انقلاب تهي نشد.
-انقلاب به سازش کشيده نشد.
-نظام ديني ساقط نشد.
(2)با توجه به اهداف دفاعي جمهوري اسلامي ايران :
ما به اهداف دفاعي خود به شرح زير رسيديم :
-قرارداد 1975 مستقر شد. (اراده سياسي ما بر صدام تحميل شد )
-سرزمين هايمان آزاد شد.
-صدام بعنوان متجاوز معرفي شد.
-تجزيه و تفکيک قسمت هايي از ايران انجام نشد.
-جمهوري اسلامي ساقط نشد.
-عزت و اقتدار جمهوري اسلامي ايران، اعتلا يافت و به جهانيان نشان داده شد.
-ساختارهاي دفاعي کشور نهادينه شده و مقتدر گرديد.
-قطع نامه 598 با بيشترين نظرات اعلامي ايران تغيير يافته و پذيرفته شد.
لذا طرف پيروز جنگ ايران اسلامي است، چون دشمنان را از رسيدن به اهدافشان مانع شده و خود نيز به اهداف دفاعي خويش نائل گرديد.
بر قواي مسلح اسلامي، از ارتش سپاه ،بسيج و ساير قواي نظامي و انتظامي تا نيروهاي مردمي در جبهه و پشت جبهه است که چون سيلي خروشان به جبهه روند و مزدوران را از کشور اسلامي شان برانند.
«صحيفه امام ج 12 ص 241»

ب-از نظر تحليل مرحله اي :
 

اگر جنگ را به صورت کلي مرحله بندي نمائيم مي توانيم از بررسي تحليلي پيروزي، با شکست، در هر مرحله طرف پيروز نهايي جنگ را دريابيم که البته فرصت تحليل هر مرحله در اين نوشتار و اين زمان نيست و مي شود براي هر مرحله مقاله تحقيقي و تحليلي علمي تهيه و ارائه نمود ولي من فقط مراحل و نتيجه را در دو سطح هدف و استراتژي فشرده و خلاصه بيان مي دارم.
مراحل جنگ در سطح و سياست هاي ملي و اهداف کلي صحنه نبرد
(1) -بازدارندگي يعني جلوگيري يا ممانعت از ايجاد تفکر تهديد در ذهن متجاوز و يا ايجاد خدشه مؤثر در اتخاذ تصميم دشمن در حمله و در نتيجه نپذيرفتن خطرپذيري تهاجم توسط او.
در اين مرحله ما صد در صد شکست خورديم يعني به هيچ وجه داراي قدرت بازدارندگي نبوديم البته بايد عنايت شود که قدرت بازدارندگي در دنياي امروز صرفاً با مؤلفه نظامي تبيين نمي شود گرچه فرصت تحليل تبيين عوامل بازدارنده ضروري براي نظام مقدس ما در آن زمان نيست ولي در چند جمله مي توان تعدادي مؤلفه قدرت بازدارندگي را به اين شرح برشمرد :
-نفوذ سياست خارجي در همسايگان، منطقه و جهان
-سياست داخلي نهادينه شده و مقتدر
-ساختارهاي اقتصادي محکم و مولد
-ذخاير کافي اقتصادي و مالي
-وجود طرح هاي اقتصادي و سياسي بنياني، مؤثر و عملي براي بحران
-امنيت داخلي کامل
-حاکميت ملي مقتدر
-يکپارچگي و وحدت ملي هدف دار
-ساختارهاي نظامي و دفاعي مستحکم
-سازمان ، آموزش، انضباط و آمادگي قبلي نيروهاي مسلح
-ارائه نمايش قدرت نظامي به بيگانگان
-رهبري واحد و مقتدر ملي
-انسجام و هماهنگي ساختارها و سامانه هاي سياسي کشور
-وجود آرمان ها و علايق ملي همگاني
-ساختارهاي هوشمند، عالم و به روز اطلاعاتي که بتواند تهديد را از قبل پيش بيني نمايد.
-شناخت و باور به تهديد در تمامي زواياي آن
-انگيزه و ميل ملي به دفاع بر اساس اعتقادات ملي يا مذهبي
با توجه به موارد فوق و با مطالعه و دقت در تاريخ انقلاب اسلامي از سال 58 تا شروع جنگ تحميلي در مي يابيم که به دليل مبارزات انقلابي ملت بزرگ ايران اسلامي و مقاومت رژيم طاغوت در مقابل مردم و
حمايت استکبار شرق و غرب از نظام منحط و مستبد و فاسد پهلوي و بعد خصيصه انقلاب و به تبع آن دگرگوني ساختارهاي سياسي و مواردي ديگر مثل حضور منافقين و گروه هاي ملحد وابسته به غرب و شرق -اداره اجرايي کشور توسط ملي مذهبي هاي مرعوب يا وابسته به غرب، حضور تفکر ليبرالي غربي و مخالف سيره مبارزاتي حضرت امام در رأس امور (بني صدر )، بسياري از مؤلفه هاي مذبور يا وجود نداشت و يا با خلل و اشکال فراوان مواجه بود.
به عنوان مثال توان ارتش جمهوري اسلامي ايران به کمتر از نيم تقليل يافته بود و قريب به سي در صد همين توان در مناطق شمال غرب کشور، گنبد و مناطقي از خوزستان درگير مبارزه با ضد انقلاب بود.سپاه پاسداران نيز دوران اوليه حيات و طفوليت خود را مي گذراند و همين سپاه نوپا هم در درگيري هاي مذکور فعال بود، اقتصاد کشور در حال رکود و درهم ريخته بود، نهادهاي سياسي کشور هنوز با شرايط و نيازهاي زمان استقرار و استحکام نيافته بود، کشور دستخوش ناامني هاي ضد انقلاب بود، يکپارچگي و وحدت هدف دار دوران انقلاب سست شده بود و براي وضعيت جديد هدف دار نشده بود ، ساختار دفاعي متزلزل و مواقعي تعطيل بود ـ ارائه نمايش قدرت نظامي معمول نشده بود ،انسجام و هماهنگي در ساختار و سامانه سياسي کشور وجود نداشت. از طرفي با شعارهاي گروه هاي منحرف و ملحد و ضد انقلاب تا حدودي در کيفيت همگاني آرمانها و علائق ملي خدشه وارد شده بود و از
همه مهمتر اينکه در ارکان رده بالاي سياسي کشور، به دلايل :کميت اکثريت شيعه مردم عراق، تصور مطلق از تنفر مردم عراق از ديکتاتوري صدام، عدم محاسبه درست از رشد هدف دار توان نظامي عراق در چند سال قبل از انقلاب و حسن نيت بيش از اندازه به مجامع و سازمان هاي جهاني، باور به تهديد از سوي عراق و تصور تحقق اين تهديد وجود نداشت، لذا اراده سياسي براي ورود به يک جنگ ناخواسته ديده نمي شد ضمن اينکه ساختارهاي اطلاعاتي و ضد اطلاعاتي فروريخته بود و تحرکات و درگيري هاي مرزي بدون تحليل علمي نظامي بدست مسئولين مي رسيد و قرائني از جنگ را براي آنان پيش بيني نمي کرد و آن تعداد از عناصر نظامي که نه به صورت نهادينه بلکه به صورت فردي و به دليل دلسوزي و تخصص خويش تحليل هاي علمي از پيش بيني وقوع تهديد را ارائه مي دادند قادر به ايجاد باور تهديد در سياسيون نبودند.

مؤلفه هاي قدرتمند و مؤثر باقيمانده بازدارندگي در مواردي که احصاء شد عبارت بوند از :
«1» حضور رهبري پيامبرگونه حضرت امام رضوان اله تعالي عليه
 

«2» انگيزه و ميل ملي براي دفاع بر اساس اعتقادات ديني (منبعث از سيره و مديريت ديني حضرت امام )
«3» وجود ارتش (البته با وضعيتي که در بالا ذکر شد ) آن هم صرفاً به دليل درايت ،آينده نگري و دلسوزي حضرت امام و تعداد معدودي از سران از جمله مقام معظم رهبري که براي بقاء ارتش اقدام نمودند.
«4» تشکيل سپاه و بعد بسيج مستضعفين و سرازير شدن جوانان مؤمن پرشور به اين دو نهاد انقلابي که اين موارد هم مديون نعمت وجود حضرت امام و رهبري بوده و هست.
و در يک جمله مي توان گفت اگر امام نبود، يا شروع جنگ، از ايران اسلامي و اسلام شيعي چيزي باقي نمي ماند.
البته بعد از مراحل بازدارندگي همين چهار مؤلفه فوق به ويژه نقش حضرت امام و عشق و ارادت ارتشيان به امام و شهادت طلبي ملت شهيد پرور بود که در هفته اول ارتش عراق را در بسياري از مناطق زمين گير کرد و استراتژي او مبني بر تجزيه ايران و سقوط جمهوري اسلامي را منجر به شکست نمود و بنيان و پايه دفاع جانانه، حماسي و ايثارگرانه پيروزمند ارتش، سپاه پاسداران قهرمان و بسيج جان برکف مردمي را براي جمهوري اسلامي ايران بنا نهاد.
نتيجه اينکه در اين مرحله موفق نبوديم و پيروز اين مرحله دشمن بود که هزاران کيلومتر مربع از سرزمين اسلامي ما را اشغال نمود ولي دلايل اين عدم موفقيت در مرحله بازدارندگي خود برگ برنده سياسي غير ارادي هم براي ما بود که به دنيا مي گفتيم ما قصد جنگ نداشتيم زيرا انقلاب اسلامي خود را براي جنگ آماده نکرده بود و مي خواست به ساختار نوپاي خود بپردازد.
(2) در هم شکستن حمله دشمن در مرزها
به دلايل ذکر شده در مرحله بازدارندگي، استقرار نيروهاي نظامي بر مبناي پيش بيني و نوع تهديد و متناسب با تهديد در مرزها صورت نگرفته
بود و با امکانات سياسي اقتصادي و تجهيزاتي آن زمان هم با شروع جنگ، رساندن امکانات نظامي متأسفانه به زماني بيش از 45 روز تا 2 ماه نياز داشت که اين امور باعث شد در مرحله در هم شکستن حمله دشمن در مرزها هم کاملاً موفق نباشيم و نيروهاي موجود ارتشي در مرزها با ايثار جان و شجاعت مثال زدني در مقابل يگانهائي تا ده برابر استعداد خود ايستادگي کردند تا در مراحل بعد جنگ به موفقيت برسيم. در هر حال پيروزي اين مرحله قريب به 30% است.
(3) -کند کردن -متوقف کردن و سد کردن پيشروي دشمن و زمين گير کردن او
در اين مرحله با توجه به اينکه دشمن قصد تصرف شهرهاي بزرگي همچون کرمانشاه، ايلام، اهواز، آبادان و خرمشهر و در صورت موفقيت تسخير پايتخت را داشت (البته آرزويي خيالپردازانه بود.)و اگر چه شهرهايي چون قصر شيرين،ذهاب، مهران، خرمشهر و... را تصرف کرده ولي ارتش جمهوري اسلامي ايران در همان بدو حمله دشمن و با تلاش هاي مظلومانه و شجاعانه باعث شد که دشمن به اهداف عمده خود نرسيده و در خرمشهر با دفاع جانانه مردم و تکاوران دريايي دانشجويان دانشگاه افسري و سپاه پاسداران و نيروهاي مردمي قريب به چهل روز موفق نشود و بعد بلافاصله با حضور سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و بسيج مخلص و شجاع، دشمن کاملاً زمين گير شد و لذا مي توانيم بگوييم ما موفق و پيروز بوديم.(اين مرحله 80% ضريب موفقيت ماست )
(4) -مرحله بيرون راندن دشمن از سرزمين مان :
که در اين مرحله ما در نهايت توانستيم دشمن را از تمام مناطق اشغالي بيرون کنيم و يک وجب از آب و خاک ميهن اسلامي از کشور ما جدا نگردد و لذا در اين مرحله هم کاملاً پيروز شديم.(100% موفقيت )
(5) -تنبيه متجاوز و انهدام ماشين جنگي عراق مرحله پنجم جنگ ماست.
در اين مرحله با توجه به تعداد اسراء و تجهيزات و تسليحات انهدامي و به غنيمت گرفته شده از دشمن نه صد در صد بلکه تا حدود زيادي موفق بوديم. (80% موفق بوديم گرچه بلافاصله دنياي استکبار عراق را بازسازي کردند و زخم هاي او را التيام مي بخشيدند )
(6)-تحميل اراده سياسي به متجاوز و حاميان او در تسليم به خواسته هاي ما :
که با قطعنامه 598 سازمان ملل و بعد با اعلام دبيرکل سازمان ملل بر معرفي عراق به عنوان آغاز کننده جنگ و پذيرش قرارداد 1975 توسط صدام در اين مرحله موفق و پيروز بوديم گرچه بحث پرداخت خسارت جنگ تاکنون تحقق نيافته است.(100 % موفقيت ما حتمي است )
(7) -و آخرين مرحله دفع فتنه يا نابودي حاکميت متجاوز :
در اين مرحله نتوانستيم به پيروزي کامل دست يابيم و دليل عمده آن اين بود که تمامي حاميان صدام بخصوص آمريکا عملاً وارد جنگ با ايران اسلامي شدند و لذا وسعت فتنه و تهديدات فتنه انگيز و عمق و شدت آن بيش از توان ما گرديد ولي در اين مرحله هم شجاعت حضرت امام در پذيرش قطعنامه ما را از آسيب فتنه در امان داشت. البته به نظر بنده در اين مرحله ما بيش از 55 % موفق بوده ايم زيرا صدام مي بايست براي جبران شکست خود و تأمين اهداف خود جنگ ديگري را رقم مي زد که حمله به کويت به اين دليل بود. يعني شکست صدام از ايران اسلامي بزرگترين دليل حمله او به کويت بود و بعد با شکست نهايي در حمله به کويت و با توجه به وجود دو شکست (حمله به ايران و حمله به کويت ) ارتش عراق از نظر انگيزه، روحيه، ميل به جنگ جويي، توان و قدرت نظامي، پشتوانه مردمي، عدم اعتماد به رهبران به وضعيتي درآمده بود که شکست صدام را خواهان بود که اين امر همراه با اراده ملي مردم در مبارزه با حکومت و وابستگي ارتش صدام به شرق و غرب يعني همان هايي که براي آن ها مي جنگيد شکست صدام را در کوتاه ترين زمان ممکن ساخت و همين طور چهره منفور و شکست خورده اي که از صدام در دنيا توسط دفاع جانانه ما ترسيم شده بود خود يک پيروزي سياسي و معنوي براي ما بود.(2)

شکست صدام در استراتژي نظامي
 

همان طور که قبلاً بيان گرديد صدام و استکبار با توجه به اهداف و سياست هايشان از تحميل جنگ که آن را هم در چهار مرحله ذکر کردم (تحت عنوان دلايل ) در چهار مرحله، چهار نوع استراتژي نظامي را پيگيري نمودند که تعداد مراحل و انواع آن در مرحله اول خود نشان از عدم موفقيت در هر مرحله است که باعث مي شود نوع و مرحله ديگري از استراتژي را تبيين و دنبال نمايند.
در مرحله اول جنگ سريع و برق آسا را براي تأمين و تحقق اهداف و سياست ها مد نظر داشتند، طوري که بتوانند نيروي هوايي، مراکز حساس، نقاط حياتي و روحيه و انگيزه دفاعي را در سه روز اول نبرد منهدم نمايند و تا يک هفته به کليه اهداف سياسي خود با اين نوع نبرد نائل گردند که عمليات 192 فروندي تهاجمي نيروي هوايي عراق به فرودگاه ها و پايگاه ها در شهرها در اين جهت بود و پيامد آن از روز اول مهر حمله 12 لشکر مسلح زرهي و مکانيزه با پشتيباني آتش توپخانه، با اين استراتژي آغاز گرديد.
اولين اقدام وسيع جمهوري اسلامي ايران عمليات 140 فروندي بود (کمان 99 که به دليل داستان آرش کمان گير نام عمليات کمان و به دليل پرونده 99 برگي آن کمان 99 نام گرفت ). گرچه عصر همان روز 31 شهريور نيز تعدادي از عقابان تيز پرواز نيروي هوايي چند عمليات را داخل خاک عراق انجام دادند ولي وسعت اين عمليات دليران هوايي ارتش حزب الله طليعه شکست استراتژي جنگ سريع و برق آساي عراق بود. در روي زمين گرچه در کمتر از سه روز در مناطقي تا عمق بيش از 70 کيلومتر ارتش عراق پيشروي داشت، ولي با دلاوري يگان هايي از ارتش که در مرزها بودند و رشادت و شهادت طلبي هوانيروز و نيروي هوايي و کمک هاي مردمي نتوانست از کرخه جهت تصرف شوش، دزفول، انديمشک و اهواز بگذرد و در غرب هم به تصرف کرمانشاه موفق نگرديد و توقف 34 روزه ارتش مقتدر عربي (دومين ارتش بعد از مصر ) در پشت ديوارهاي خرمشهر قهرمان سطور شکست اين استراتژي را در تاريخ نظامي رقم زد و بعد نابودي نيروي دريايي عراق در 7 آذر ماه سال 59 در کمتر از 3 ماه از آغاز حمله عراق، توسط دريادلان قهرمان نيروي دريايي که با پشتيباني نيروي هوايي، عمليات مرواريد را انجام دادند گرچه ياد و خاطره ناوچه پيکان را جاويد نمود ولي چنان شکست تلخي را به عراق تحميل کرد که تا پايان جنگ وي را از خليج فارس و سواحل و بنادر خود در آن محروم نمود و مهر پاياني بر استراتژي جنگ برق آساي عراق زد و اين استراتژي مرگ خود را فرياد نمود و روياي فتح سه روزه خوزستان و يک هفته اي تهران صدام برباد رفت.
از اين به بعد عراق استراتژي تثبيت اشغال را پي گرفت تا به اين شيوه، جمهوري اسلامي ايران را به زانو در آورده و به تسليم و در نهايت به سقوط وا دارد که اين استراتژي نيز با عملياتي چون خوارزم، الله اکبر، باز پس گيري دهلاويه، سوسنگرد و بعد ثامن الائمه بيمار گشت و با عمليات طريق القدس بانگ رحيل خودش را نواخت تا شاهد مرگ خويش بعد از عمليات فتح المبين و بيت المقدس باشد و آرزوي تثبيت صدام در مناطق اشغالي نيز تحقق نيافت.
ديگر استراتژي که حاميان صدام برايش تدارک ديدند انجام جنگ فرسايشي بود که با اين شيوه بتوانند آن چنان توان رزمي و قدرت ملي جمهوري اسلامي را تحليل ببرند که سطح و عمق نارضايتي ملي، جمهوري اسلامي را ساقط نمايد که در اين مرحله نيز با انجام عمليات برون مرزي رزمندگان اسلام به صورت گسترده و عميق، انهدام ماشين جنگي عراق در زمين و هوا و افزايش روحيه ايثار و مقاومت، شهادت طلبي مردم بزرگ و درايت و رهبري الهي امام و ايستادگي نيروهاي مسلح نه تنها سودي عايد صدام نکرد بلکه کفه ترازو را در اين استراتژي به سود ايران سنگين نمود و موفقيت ايران را در اداره موفق يک جنگ فرسايشي به منصه ظهور رساند.
لذا صدام و حاميانش آخرين گزينه را به عنوان استراتژي پايان دهي متوازن جنگ انتخاب نمودند و حضور علني آمريکا در جنگ نفتکش ها، حمله به هواپيماي مسافربري ايراني، حمله به ناوشکن هاي ارتش جمهوري اسلامي و به سکوهاي نفتي در اجراي اين استراتژي بود که به اين وسيله صدام را از شکست مفتضحانه و پرتگاه سقوط نجات دهند و اين مرحله بود که پذيرش قطعنامه 598 را باعث گرديد. گرچه پذيرش قطعنامه نتيجه اين استراتژي نظامي بود ولي وقتي توسط جمهوري اسلامي ايران پذيرفته شد که حداکثر خواسته هاي جمهوري اسلامي در آن لحاظ گرديد، لذا نه تنها اين مرحله هم پيروزي براي صدام نبود بلکه به دليل در برداشتن نظرات ايران در مفاد قطعنامه 598، پيروز سياسي اين مرحله هم ايران اسلامي بود.
اين بحث که گفته شد تحليل مرحله اي نتيجه جنگ بود اگر به اين تحليل همه توجه کنيم در مي يابيم که از نظر کمي مراحلي که پيروزي داشته ايم بيشتر است يعني از هفت مرحله ذکرشده بيشترين مراحل را پيروزي داشته ايم ،از طرفي اگر به صورت کيفي هم به آن بنگريم چون محوري ترين مراحل عملي دفاع مراحل 3، 4، 5، 6، مي باشد و در استراتژي نظامي صدام هم تغيير در استراتژي ها به دليل شکست در استراتژي قبلي بوده است لذا به ضرس قاطع مي توان گفت ما در تمام مراحل پيروز بوده ايم لذا پيروز نهايي و واقعي جنگ، ايران اسلامي بوده است.
در خاتمه باز يادآور مي شوم : رهبري ديني حضرت امام، هوشمندي و آينده نگري معظم له، ارادت ارتش به ايشان، روح شهادت طلبي مردم عزيز ما، آموزه هاي اعتقادي دين شريف اسلام، وحدت ملي در امر دفاع، اعتلاي روز افزون سپاه و تلاش ايثارگرانه سپاهيان و حضور مخلصانه و شهادت طلبانه بسيجيان در صفوف اول نبرد و اثر نفوذي حضرت امام در قلب هاي يکايک مردم شريف ايران دليل اين پيروزي ها بود، که نقش اساسي و محوري متوجه حضرت امام احياگر و مجدد اسلام ناب محمدي است و روحانيت معزز پيرو خط حضرت امام به ويژه رهبر معظم انقلاب و به خصوص در ارتش (زيرا معظم له با تمشيت امور ارتش و همين طور حضور مداوم و مؤثر در جبهه ها نقش برجسته و منحصر به فردي در اين خصوص دارا هستند مثل نجات سوسنگرد که در حقيقت مرهون فرماندهي اعلام نشده ايشان است ) که در بخش بعد به تفکيک اين مؤلفه ها را صرفاً مي شماريم.
«من به ملت بزرگ ايران و به فرماندهان شجاع، قبل از آن که پيروزي شرافتمندانه و بزرگ خوزستان را تبريک بگويم، وجود چنين رزمندگاني که ازدو جبهه معنوي و صوري و ظاهر و باطن از امتحان سرافراز بيرون آمده اند، تبريک مي گويم.»
«پيام امام خميني (ره )؛ کتاب عمليات طريق القدس، ص 200»

دلايل پيروزي جمهوري اسلامي ايران در جنگ
 

در دنياي امروز تعريف قدرت صرفاً شامل عوامل مرئي قدرت نيست زيرا جنبه نامرئي قدرت نيز محور تشکيل دهنده قدرت و به قولي مهمترين عنصر آن است که ابعاد مهم اين جنبه عبارتند از :
-رهبري و فرماندهي
-وفاق و وحدت ملي
-انگيزه
-صبر در مقاومت
-شجاعت عناصر رزمنده
-شان و منزلت فداکاري در مسير هدف
-علم و دانش نبرد به ويژه در طراحان عمليات
که ايران اسلامي در زمان جنگ و هم اکنون از اين عناصر در بالاترين مرتبه برخورداري بوده و مي باشد يعني دلايل عمده پيروزي ما :
-عنايت حق تعالي
-رهبري پيامبر گونه حضرت امام رضوان الله تعالي عليه و سرفرماندهي عالي آن بزرگوار
-ايمان مذهبي
-وحدت ملي
-انگيزه مبارزه با دشمن متجاوز
-خودباوري علمي، فني در تعميرات و بهينه سازي و ساخت قطعات و ابزار جنگي مورد نياز
-نگهداري مطلوب تجهيزات و سلاح هاي جنگي و استفاده بهينه از آنها
-خلاقيت و ابتکار در طراحي و اجراي عمليات نظامي
-روحيه صبر فردي و ملي (همگاني )
-توکل فردي و جمعي
-مقاومت شجاعانه ملي (تمامي ملت )
-روحيه شهادت طلبي رزمندگان
-درايت و کارداني، علم و شجاعت طراحان و فرماندهان جنگ و تک تک رزمندگان که سرآمد آنان شهيد بزرگوار، سپهبد علي صياد شيرازي بود
-هوشمندي سياستمداران
-روحيه ايثار جمعي امت ما که بيشترين شهيد را تقديم کرده و پشتيباني از جنگ را با تمام توان معمول داشتند.
-تمامي موارد و تلاش هاي فوق الذکر عنايت خداوند جل جلاله را براي اين ملت جلب و پيروزي ها را باعث گرديد و در انتها دوباره ذکر يک نکته را ضروري مي دانم که آن هم نقش راهبردي فرماندهي و رهبري حضرت امام رضوان الله تعالي عليه بود که در يک جمله مي گويم :
عوامل مرئي و نامرئي قدرت ملي که در ابتداي جنگ و در مرحله بازدارندگي بسياري از آن ها وجود نداشت و بسياري دچار خدشه گرديده بود با فرماندهي و رهبري آن پير فرزانه تمامي مؤلفه هاي نامرئي ايجاد و اکثر مؤلفه هاي مرئي نيز ساخته و پرداخته گرديد تا با لطف خدا پيروزي حاصل شود.
اينها عوامل عمده پيروزي ما در جنگ مي باشد. که اميد است همواره اين جنبه قدرت به همراه جنبه مادي قدرت، سلاح و آموزش و امکانات و تجهيزات و وسائل در حد اعلا و مورد نياز نظام حفظ شود.
نظاميان از بزرگترين و مهمترين عوامل حفظ قدرت مادي و معنوي، مرئي و نامرئي اين نظام و محورهاي اصولي قدرت ملي و توان رزمي جمهوري اسلامي ايران مي باشند و اين ارتش وفادار، مجهز، منضبط، مؤمن و آموزش ديده از ارکان اساسي آن است در اينجا ضروري مي دانم حداقل دو دليل برجسته وفاداري ارتش را بگويم.
هشت سال دفاع مقدس منتهي به تماميت ارضي کشور و شکست طرح هاي توسعه طلبانه دشمنان انقلاب اسلامي مان گرديد.
حضرت امام خميني (ره)
صحيفه امام، جلد 21، صفحه 133
فداکاري ارتش و ايثار فرماندهان در ارتش حزب الله
در اينجا به آمار مقايسه اي شهدا اشاره کنم که سپاه پاسداران 19/1 %، ارتش جمهور اسلامي ايران 21/7 % (به تعداد 48000 شهيد )، بسيج مردمي 39/2 %، جهاد سازندگي 1/1 % ،نيروي انتظامي 4/2 % و ساير نيروها و مردم در بمبارانها 14/7 % شهيد داده اند در مجموع 190 هزار شهيد داده ايم.(3)
با اين آمار مشخص است که بار جنگ به دوش مردم عزيزمان بوده است که در قالب بسيج راهي جبهه ها مي شدند و لذا نيروهاي مسلح موظف و مردم ما تا ابد مديون بسيج و شهداي بسيج هستند ولي در بين نيروهاي مسلح موظف نيز تعداد شهداي ارتش نشان از اين دارد که ارتش در نوک پيکان حملات ناجوانمردانه دشمان بوده است که اين همان کلام نوراني حضرت امام در آخرين پيامشان در خصوص ارتش است که در رابطه با نيروي زميني فرمودند :
فرازهايي از سخنان حضرت امام خميني (ره) در رابطه با ارتشيان
«نيروي زميني قهرمان که در حقيقت در تمامي حوادث در نوک پيکان حملات ناجوانمردانه دشمنان بوده است، بحق چهره راستين و شکست ناپذير و استوار خويش در دفاع از مرزهاي غرب و جنوب و شمال غرب با آنهمه خصوصيات جغرافيايي و با سرما و گرماي طاقت فرساي مناطق، آن هم با کمبودها و محاصره ها کار آساني نبوده است.»(4)
نيروي دريايي نيز همچون ساير نيروها بحمد الله در آبهاي خليج فارس و مرزهاي آبي کشور در عرصه دفاع مقدس از کشور اسلامي مان چون نگيني درخشنده است و بر عرشه کشتي افتخار و صلابت خود استوار ايستاده است. رويارويي آنان با نيروي دريايي دشمن و آنهمه افتخارات رزم و رشادت و شهادت و نيز کنترل و بازرسي کشتيها در خليج فارس و تنگه هرمز و مهمتر از همه نبرد قهرمانه آنان در برابر آمريکاي متجاوز و حضور جدي آنان در آبهاي بين المللي نشانه اقتدار و اعتبار اين نيروي بزرگ و سرافراز است و ملت ايران بايد به چنين ارتش مؤمن و وفاداري افتخار کند. »(5)
«شجاعتها و رشادتهاي بي نظير نيروي هوايي و هوانيروز و خلبانان دلاور در نفوذ به اعماق خاک دشمن و رويارويي با مدرنترين امکانات اهدايي استکبار به صداميان و دفاع از حريم هوايي کشور نشانه تعهد، عشق و ايمان آنان به خدا و اسلام و ميهن اسلامي است. مهيا نگه داشتن و تعمير و بازسازي ادوات و ابزار پيچيده هواپيماها و رادارها و سلاحهاي ضد هوايي و موشکها و پدافند از کشور دليل مهارت و تخصص و ارزشهاي علمي والاي اين عزيزان است که خداوند بر توان و ايمان آنان بيفزايد.»(6)
از فرمايشات فرماندهي کل قوا درباره ارتش و جنگ در روزهاي آغازين نبرد
«...من امروز اعلام مي کنم برادران ارتشي، برادراني که با همه وجود، شب، نيمه شب، صبح زود، خواب و استراحت و خوراک را از خود مي گيرند در ميدان هاي خطر و در خط اول آتش حاضر مي شوند. آن ها عزيزان و محبوب قلوب اين ملت اند.»(7)
دليل عمده ديگر از وفا داري و ايثار ارتش به انقلاب، اهداء شهداء در بالاترين رده آجا است که در 200 سال اخير و در تمامي نيروهاي مسلح دنيا سابقه نداشته که در جنگي و يا در کشوري ظرف 8 الي 15 سال براي استقرار و استمرار يک نظام و دفاع از آن، دو رئيس ستاد (شهيد سپهبد قرني اولين شهيد از سران نظام و شهيد سرلشکر فلاحي )، دو وزير دفاع (شهيد فکوري -شهيد نامجو ) -دو فرمانده نيرو (شهيد سپهبد صياد شيرازي -شهيد سر لشکر ستاري ) -دو جانشين نيرو -چند معاون نيرو و ده ها فرمانده و جانشين لشکر شهيد شوند که ارتش ما اين چنين شهيد داده است و مهم اينکه اولين شهيد از سران نظام مقدس ما حتي قبل از استاد شهيد مطهري، يک ارتشي بنام سپهبد شهيد قرني رئيس ستاد ارتش وقت بوده است.

ما افتخار مي کنيم که وارثان خون اين شهيدان هستيم.
 

اين بحث را با فرمايشي از رهبر معظم انقلاب در خصوص فرماندهان که در مراسم فارغ التحصيلي دانشکده افسري در سال 68 بيان فرموده اند پايان مي بخشم «کشورها را سياستمداران اداره مي کنند و مواقع خطر سرداران هستند که آنرا نجات مي دهند »

يک تذکر پاياني :
 

کار سياستمداران برجسته اين است که :
اراده سياسي را بدون ابزار قوه قهريه بر ديگران تحميل با اعمال نمايد :
1-اين تحميل يا با پذيرش است يا با الزام و يا داخلي است يا خارجي.
2-اين تحميل، اقتصادي، سياسي يا نظامي است.
ولي وقتي آخرين راه جنگ باشد نيروهاي مسلح هستند که اراده را با جنگ تحميل مي نمايند و يا اينکه بدون جنگ با نمايش قدرت و حضور خود، کار تحميل اراده سياستمداران را آسان مي کنند و ضمانت مي بخشند.
و ما ارتشيان براي اين که صلح را براي مردم و انقلاب و نظام مقدسمان تضمين نماييم بايد هر لحظه و هميشه براي جنگ و جهاد مقدس في سبيل الله آماده باشيم تا عزت و اقتدار سياسي جمهوري اسلامي ايران مستمر و روز افزون باشد.
اين جنگ تحميلي شکوه و عزمت ايمان و اسلام را در پهناور جهان منتشر نمود.
«امام خميني (ره) »

پي نوشت:
 

2-براي تبيين اين وضعيت مناسب است که به کتاب «آمريکا قبل و بعد از اشغال عراق » تحليل مؤلف و تنظيم علي اعواني، انتشارات سازمان عقيدتي سياسي ارتش جمهوري اسلامي ايران مراجعه نمائيد.
3-با يک نگرش ديگر در محاسبه، ترتيب اين آمار در ارتش و سپاه و بسيج به اين شکل است :
ارتش 26%، سپاه 23% و بسيج 43% که باز هم تغييري در ادعاي وفاداري ارتش نمي دهد.
4-پيام به ملت ايران و نيروهاي مسلح (68/1/28 )؛ صحيفه امام ج 21 ص 356 .
5-پيام به ملت ايران و نيروهاي مسلح (68/1/28 )؛ صحيفه امام ج 21 ص 357 .
6-پيام به ملت ايران و نيروهاي مسلح (68/1/28 )؛ صحيفه امام ج 21 ص 356.
7-از خطبه هاي نماز جمعه (1359/7/18 )؛ ارتش از نگاه رهبر ص 10 .
 

منبع: کلیاتی از جنگ و مواردی از دفاع مقدس، ناصر آراسته ، انتشارات ایران سبز ،1389



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط