سخت تر از دريبل زدن 11 نفر

داوران امروزي خيلي بد اقبال هستند. هر رأيي که صادر مي کنند نقدي را در پي دارد و البته در اين ميان عده اي هم نشسته اند پاي تلويزيون و بعد از تماشا کردن چند مرتبه اي صحنه هاي آهسته يک حادثه حتي روز روشن را منکر مي شوند که داور را خراب کنند! اصلاً گمان بر اين است که تعدادي براي همين کار آفريده شده اند: يعني انکار روز با وجود
سه‌شنبه، 28 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سخت تر از دريبل زدن 11 نفر

سخت تر از دريبل زدن 11 نفر
سخت تر از دريبل زدن 11 نفر


 






 

تاريخچه سخت ترين شغل فوتبالي
 

داوران امروزي خيلي بد اقبال هستند. هر رأيي که صادر مي کنند نقدي را در پي دارد و البته در اين ميان عده اي هم نشسته اند پاي تلويزيون و بعد از تماشا کردن چند مرتبه اي صحنه هاي آهسته يک حادثه حتي روز روشن را منکر مي شوند که داور را خراب کنند! اصلاً گمان بر اين است که تعدادي براي همين کار آفريده شده اند: يعني انکار روز با وجود ديدن خورشيد! حالا اين سواي کارشناسان و مفسراني است که تنها به نقد صحنه هاي داوري يک مسابقه فوتبال مي نشينند و همه ملاحظات را به خوبي در نظر مي گيرند. زمان قديم نه دوربين درست و حسابي بود و نه برنامه هاي موشکافانه داوري و به همين دليل داور حاکم مطلق ميدان بود.
بازيکنان قديمي خيلي «آقا بودند»! آن ها در بازي هاي خود نيازي به داور نداشتند و مشکلات بين 2 کاپيتان حل و فصل مي شد. يا به اصطلاح خودمان سيستم، سيستم کدخدامنشي بود و همه چيز به خير و خوشي تمام مي شد؛ بدون آن که يک عده بنشينند و نوار بازي را تماشا کنند که فلان داور چرا اين جا سوت زده و چرا کارت زرد نداده يا داده.
اما شرايط به اين خوبي که بيان کرديم هم پيش نرفت و اختلافاتي هم به وجود مي آمد. اين مشکلات درست زماني خود را نشان داد که قرار بر آن شد، فوتبال به صورت رقابت و تورنمنت درآيد. در سال 1872 هم تيم در بين بازيکنان خود يک داور داشت و اين دو خود را به صحنه مشکوک مي رساندند و تصميمات را اتخاد مي کردند. در زبان انگليسي اين دو را Umpire مي ناميدند. کسي حق اعتراض به اين دو را نداشت و بازيکنان تنها مي توانستند نسبت به مسائل اتفاق افتاده فرجام خواهي کنند. البته طبيعي بود که بين داوران نيز اختلافاتي وجود داشته باشد؛ خاصه آن که بازيکنان تيم هاي شان در بازي هاي حساس انتظارات ويژه اي از اين داوران داشتند. اين اختلاف ها باعث شد که مسئولان تصميم بگيرند از يک داور (Refree) هم استفاده کنند. به او اين اختيار داده شد که بازيکنان خطاکار را از زمين اخراج کند و در تصميمات آن دو Umpire دخالت کرده و حتي نظرات ايشان را رد کند. اين اتفاق براي نخستين بار در سال 1880 رخ داد. از سال 1889 به بعد داور اختيارات و قدرت بيشتري به دست آورد و حالا مي توانست بدون فرجام خواهي از سوي بازيکنان تيم ها خطا بگيرد و ضربه آزاد اعلام کند! در فصل 92ــ1891 سرانجام قدرت کامل به داور داده شد و Umpire2 به عنوان خط نگه دار به کار گرفته شدند و ديگر هيچ تيمي براي خود داور نداشت!

تولد کارت هاي زرد و قرمز
 

امروزه داوران بسيار بزرگي در دنياي فوتبال قضاوت مي کنند که يکي از مهم ترين ابزارهاي شان کارت هاي زرد و قرمز است. فکر نمي کنيم حتي خود شما حاضر شويد براي داوري يک مسابقه فوتبال هر چند کوچک، بدون داشتن کارت هاي زرد و قرمز وارد زمين شويد.
اين 2 کارت رنگي اسلحه هاي داور محسوب مي شود و برايش قدرتي ايجاد مي کند که مي تواند به وسيله آن بازي را تحت کنترل خود درآورد. اين 2 کارت نقش سلاحي بازدارنده را دارند که به زيباتر و جوانمردانه تر شدن يک مسابقه فوتبال کمک مي کند.
در سال 1915 ميلادي «کن آستون» در شهر «کالچستر» انگليس چشم به جهان گشود. او در سال 1936 داور فوتبال شد و در سال 1963 و پس از بازنشستگي در اين زمينه، کار در عرصه فوتبال و داوري را کنار نگذاشت و 38 سال ديگر در خدمت جامعه داوري به عنوان مدرس و تئوريسين بود.
اين در حالي رخ داد که آستون از سال 1957 تدريس داوري را آغاز کرد. او در طول فعاليت خود کارت هاي زرد و قرمز را براي دادن اخطار و اخراج کردن بازيکنان از زمين ابداع کرد. آستون همچنين طرح لباس داوران را تغيير داد و مشکي را به عنوان رنگ داوري برگزيد و اين جاست که او را بايد علت اصلي انتخاب نام مستعار «سياه پوشان ميدان» دانست. وي حتي تغييرات عمده اي را در پرچم هاي گوشه زمين ايجاد کرد تا کاراتر شوند و آن ها هم به کمک داوران بيايند. در جريان برگزاري جام جهاني 1966 او که رئيس کميته داوران مسابقات بود به دليل اخطار رودولف کريتلين داور آلماني به جک چارلتون بازيکن تيم ملي انگلستان، مجبور به انجام يک سفر شد. او زماني که پشت چراغ قرمز ايستاده بود، دريافت که مي توان با توجه به رنگ هاي بازدارنده قرمز و زرد در چراغ راهنمايي مي توان کارت هايي را درست کرد که به بازيکنان اخطار داد و آن ها را از زمين اخراج کرد. طرح او پس از بررسي به تصويب رسيد و براي نخستين بار در جام جهاني 1970 مکزيک به کار گرفته شد. آستون در روز بيست و سوم اکتبر سال 2001 (يکم آبان ماه 1380) و در سن 86 سالگي از دنيا رفت.

مايه مباهات
 

داوران بسياري در دنياي فوتبال وجود داشته و دارند که صادقانه و با تلاش بسيار تمام فکر و ذکرشان را روي کارشان متمرکز کردند. اگر چه شايد آن ها شغل هاي ديگري نيز داشتند. به عنوان مثال مارکو رودريگوئيس داور مکزيکي که در رقابت هاي جام جهاني 2010 حضور فعالي داشت معلم فيزيک است يا ولفگنک اشتارک آلماني که يکي از برترين ها در جهان محسوب مي شود، در امر بانک داري اشتغال دارد. ماسيموبوساکاي سوئيسي که داوري بنام در عرصه فوتبال بوده و قضاوت هاي بسيار مهمي به او واگذار شده، يک بيمه گذار است که در اين زمينه فعاليت بسياري هم دارد و در پايان بد نيست به يک داور ايتاليايي اشاره کنيم که شغل فوق العاده اي دارد. روبرتو روزتي که قضاوت هاي حساسي در جام جهاني 2010 و ساير رقابت هاي اروپايي انجام داده و به تازگي از دنياي داوري خداحافظي کرده مدير يک بيمارستان در شهر تورينو است و از اين دست داوران در فوتبال به وفور يافت مي شوند.

مايه ننگ
 

بايرون مورنو از داوراني است که به تباهي کشيده شد. بوفون مي گويد، در بازي ايتاليا و کره جنوبي در جام جهاني 2002 او مواد مصرف کرده بود. اشتباهات فاحش اين داور اکوادوري باعث شکست تاريخي ايتاليا مقابل کره جنوبي شد. مورنو چندي پيش به جرم حمل 6 کيلوگرم هروئين توسط پليس نيويورک دستگير شد.
منبع: تماشاگر، شماره 027



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط