بررسي مشكلات جهان اسلام با تاكيد بر مسئله فلسطين از منظر آيت اله كاشف الغطاء (1)

از نظر آيت الله كاشف الغطاء مسئله مهم مسلمانان جهان، در حال حاضر مصيبت وارد شده بر فلسطينيان است؛ اين معضل مهم در سايه وجود استعمارگران غربي (انگلستان و آمريکا) مي باشد. لذا بر همه مسلمانان است كه اين مشكل فلسطين را سرلوحه برنامه هاي خود قرار دهند و براي آن راه چاره اي بينديشند و اين مسئله نبايد تا زماني كه
پنجشنبه، 30 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسي مشكلات جهان اسلام با تاكيد بر مسئله فلسطين از منظر آيت اله كاشف الغطاء (1)

بررسي مشكلات جهان اسلام با تاكيد بر مسئله فلسطين از منظر آيت اله كاشف الغطاء (1)
بررسي مشكلات جهان اسلام با تاكيد بر مسئله فلسطين از منظر آيت اله كاشف الغطاء (1)


 

نويسنده: بيژن تقي زاده




 

اشاره
 

از نظر آيت الله كاشف الغطاء مسئله مهم مسلمانان جهان، در حال حاضر مصيبت وارد شده بر فلسطينيان است؛ اين معضل مهم در سايه وجود استعمارگران غربي (انگلستان و آمريکا) مي باشد. لذا بر همه مسلمانان است كه اين مشكل فلسطين را سرلوحه برنامه هاي خود قرار دهند و براي آن راه چاره اي بينديشند و اين مسئله نبايد تا زماني كه يهوديان از خاك مسلمانان بيرون روند و به تبع آن آزادسازي فلسطين از چنگال رژيم صهيونيستي صورت گيرد، از دستور كار خارج شود.
اما از نظر آيت الله كاشف الغطاء براي رسيدن به اين مهم بايد در گفته ها و اعمال، آيه شريفه «اشداء علي الكفار رحماء بينهم» را، هم در ميان مردم مسلمان و هم در ميان دولت هاي اسلامي ترويج داد تا دولت هاي مسلمان از ضعف و زبوني خود در مقابل استعمارگران فاصله گيرند و مردم مسلمان نيز به يكپارچگي دست يابند. لذا اين مقاله برآن است كه به نظريات و ديدگاه هاي آيت الله كاشف الغطاء درباره رژيم صهيونيستي و راه حل هاي برون رفت از اين مشكل بزرگ مسلمانان بپردازد.

اختصاري بر فضيلت و شرح زندگي آيت الله كاشف الغطاء
 

اكنون كه مي خواهيم مسئله فلسطين و رژيم صهيونيستي را از كلام يكي از نوابغ روزگار و منجيان خلق مورد بررسي قرار دهيم، شخصيت بزرگي را در برابر خويش مي يابيم كه قلم از شرح حال او عاجز است.
آيت الله مكارم شيرازي در يك جمله آيت الله كاشف الغطاء را چنين توصيف نمودند: «مرد بزرگي كه علم و عمل را به هم آميخت و سرچشمه تحول عظيمي شد.» (1)
آيت الله كاشف الغطاء در سال 1294 ه.ق در نجف اشرف چشم به جهان گشود. نسب ايشان به مالك اشتر نخعي (رض) منتهي مي شود و چون جد ايشان شيخ جعفر (ره) كتاب پر ارج كاشف الغطاء را نوشت وي معروف به كاشف الغطاء شد و فرزندان ايشان نيز مشهور به كاشف الغطاء شدند. (2)
مقدمات را در همان نجف اشرف به پايان رساند و سپس قدم در جلسات بحث دانشمندان بزرگ عصر خود گذراد. علم اصول را از محضر مرحوم آيت اله محمد كاظم خراساني و فقه را از محضر مرحوم آيت الله آقا همداني و مرحوم آيت الله سيد محمد كاظم يزدي و اخبار و حديث را در محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسين نوري و علم كلام و فلسفه را در محضر آيت الله احمد شيرازي و آيت الله ميرزا محمدباقر اصطهباني و آيت الله شيخ محمدرضا نجف آبادي كه هركدام از توابع عصر خود بودند، فرا گرفت. (3)
بعد از وفات مرجع عاليقدر آيت الله العظمي سيد محمدكاظم طباطبايي يزدي، عده كثيري از مردم عراق در امر تقليد به آيت الله رجوع كردند. روز به روز ستاره اقبال او درخشان تر و پرنور تر و مردم عراق به او علاقه مندتر مي شدند و بالاخره مقام مرجعيت عامه در عراق براي او محرز و مسلم گرديد. برخي از مقلدان آيت الله محمدكاظم يزدي كه پس از فوت او از كاشف الغطاء تقليد مي كردند نزدش آمدند و با اصرار از او خواستند كه رساله علميه خود را چاپ كند. شرح تبصره المتعلمين و وجيزه الاحكام نوشته اوست كه در پي اصرار مقلدانش نوشته شده است. حاشيه بر سفينه النجاه نوشته برادرش، حاشيه بر مجمع الرسائل كه حاوي فتواهاي مراجع تقليد مشهور است، مناسك حج و ...از كتب فقهي وي و سؤال و جواب و زادالمقلدين، پاسخ استفتائات مقلدان اوست.
كاشف الغطاء در طول ساليان دراز تدريس، شاگردان بسياري را تربيت نمود. آيت الله العظمي سيد محسن حكيم، آيت الله محمدجواد مغنيه (نويسنده معروف) و شهيد آيت الله قاضي طباطبايي (امام جمعه تبريز) از شاگردان او هستند. (4) جلسات درس و بحث او در تمام دوران عمر برقرار بود و هميشه عده زيادي از طلاب علوم ديني و جويندگان انواع معارف اسلامي، پروانه وار در اطراف شمع وجود او در گردش بودند و از سرچشمه صاف علم و دانش او سيراب مي شدند؛ تا آنجا كه ده ها جلد كتاب از تقريرات دروس مختلف او توسط شاگردانش جمع آوري شد. (5)
آيت الله براي نيل به هدف هاي عالي و مقدسي كه داشت مسافرت هاي بسياري به ايران، سوريه، پاكستان، عربستان، فلسطين، مصر و ... كرد و براي بيداري مسلمانان، درباره اوضاع تاسف آور آنها مقالات و كتاب هايي نوشت و نطق ها و خطابه هايي ايراد كرد. ايشان برخلاف بسياري از افراد كه تا پايان عمر لحظه اي از محيط و شهر كوچك خود قدم بيرون نمي گذاردند و از اوضاع جهان بي خبرند، بسيار علاقه مند بود كه براي تحقق بخشيدن به افكار بزرگ و طرح هاي وسيع در كشورهاي بزرگ اسلامي و شهرهاي مختلف گردش كند. (6)
نخستين سفر آيت الله در اول ماه شوال 1328 ه.ق به سوي حجاز براي انجام فريضه حج بود. پس از انجام اين فريضه به سوي دمشق، بيروت و صيدا رفت. سپس از صيدا به سوي قاهره رفت و در دانشگاه الازهر تدريس نمود. در سال 1350 ه.ق براي شركت در مؤتمر (اجلاس) اسلامي كه در شهر قدس تشكيل شده بود به فلسطين رفت. (7) آيت الله در مسجد الاقصي يكي از نطق هاي مهم خود را ايراد كرد. اين نطق موجب جلب توجه فُرق مختلف اسلامي گشت، به طوري كه در حدود 20 هزار نفر از 13 فرقه اسلامي از قبيل شيعه زيدي، حنفي، حنبلي، مالكي، شافعي و ... كه در آنجا حضور داشتند پس از ختم نطق به ايشان اقتدا كردند و نماز جماعت گذاردند؛ امري كه در تاريخ اسلام بعد از حضرت رسول (ص) سابقه نداشت. (8)
در مسافرت به ايران و قم، آيت الله حائري امامت نماز را به معظم له واگذار كرد و مشاراليه هم پس از نماز به منبر مي رفت و با بيان فصيح و زبان فارسي براي مستمعان خود سخن مي گفت. ايشان براي مدتي نيز امامت جماعت مسجد جامع شيراز را برعهده داشتند. (9)
شيخ محمدحسين كاشف الغطاء در اواخر عمر شريفش بيمار شد و براي مداوا به بيمارستان الكرخ بغداد رفت ولي بهبودي نيافت. لذا تصميم گرفتند كه ايشان را به شهر كرند غرب در كرمانشاه ايران آورند اما تلاش ها ثمري نبخشيد و پس از سه روز در تاريخ 18 ذي القعده 1373 ه.ق وفات يافت. پيكر ايشان به بغداد و سپس نجف اشرف انتقال يافت و پس از تشييع در جوار بارگاه اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (ع) در وادي السلام به خاك سپرده شد. (10)

فعاليت هاي سياسي و بيدارگرانه آيت الله كاشف الغطاء
 

اقدامات و فعاليت هاي ضد استعماري آيت الله كاشف الغطاء بدان حد بود كه استعمارگران تهديدات بسياري از جانب آيت الله متوجه خود مي ديدند. لذا بر آن بودند كه آيت الله را محدود سازند و ايشان را به امور مسلمين منزوي گردانند. اقدام به انزواي ايشان با اين شائبه آغاز شد كه چرا آيت الله كه فردي مومن و مُبلغ مذهبي است وارد جريان هاي سياسي مي شود؟
دشمنان با ايجاد اين گونه شائبه ها قصد داشتند كه آيت الله را محصور به درس و طلاب نمايند تا آيت الله، مردم را نسبت به اقدامات استعماري آنان آگاه و تحريك نكند. آيت الله كاشف الغطاء نيز در اين خصوص چنين پاسخ گفتند:
تاكنون از احزاب فايده مطلوبي ظاهر نشده و آن قدر نيرومند و مقتدر نشده اند كه براي دست زدن به اصلاحات عميق، ملل را به سوي خود جلب كنند. نه تنها در عراق بلكه در كليه ممالك عربي بر اثر عدم همكاري و تقويت وضع چنين است... . اگر معني سياست خيرخواهي و خدمت و راهنمايي و جلوگيري از فساد و خيانت و نصيحت زمامداران و توده مردم و برحذر داشتن آنان از گرفتار شدن در زنجير استعمار و بندگي و جلوگيري از افكندن دام ها و غل ها بر گردن ملت ها و كشورهاست. اگر معني سياست اين است، آري ما تا فرق سرمان در آن غرقيم و اين از واجبات است. خودم را در پيشگاه خدا و وجدان مسئول مي بينم زيرا دخالت در سياست از وظايف من و اجداد من است كه بيش از سه قرن نه تنها در عراق بلكه در تمام عالم اسلام پيشواي دين بوده اند... . سياست ما سياست پيغمبر و ائمه است؛ سياستي كه از هرگونه هوي و هوس، طمع و آلودگي پاك است. اگر روحانيون ديگر در سياست دخالت نمي كنند، شايد نمي خواهند يا نمي توانند.
اما اگر معني سياست ايجاد فتنه و اغتشاش و برادركشي است تا به حكومت برسند و بر تخت هاي نرم تكيه زنند، وحشيانه و خشونت آميز نسبت به ملت رفتار كنند و براي تامين منافع شخصي از قدرت و نفوذ خويش سوء استفاده نمايند و براي اجنبي دلالي كنند تا ولو با ريختن خون ها باشد آنها را بر ملت و مملكت خويش مسلط سازند، اگر سياست اين است، من از آن به خداي دانا و شنوا پناه مي برم. (11)
لذا اين پيشواي بزرگ ديني و اجتماعي معتقد بود يكي از واجبات مهم براي هر فرد صلاحيت دخالت در امور سياسي و درك صحيح مسائل مربوط به اين قسمت است. بنابراين او معتقد بود منظور و مفهوم صحيح سياست، وعظ و ارشاد، نهي از فساد، نصيحت به زمامداران تمام كشورهاي اسلامي و برحذر ساختن آنها از افتادن در دام استعمار و در هم شكستن زنجيرهاي اسارت و تامين آزادي كامل براي تمام كشورها و تمام ملت هاست. به همين دليل او در غالب جنبش هاي ملي عراق (خصوصاً) و جنبش هاي ملي تمام كشورهاي اسلامي (عموماً) شركت نمود و سهم مؤثري در همكاري و راهنمايي اين نهضت ها داشت. (12)

پي نوشت ها :
 

1)محمدحسين آل كاشف الغطاء، اين است آئين ما، ترجمه و شرح آيت الله مكارم شيرازي، قم، 1347، ص28.
2)محمدحسين آل كاشف الغطاء، جنه الماوي (بهشت برين)، ترجمه عمران عليزاده، حواشي و تعليقات از علامه سيد محمدعلي قاضي طباطبايي، بي جا، 1294، ص9.
3)http:// www. andisheqom.com/Files/olama. php
4)http:// www. andisheqom.com/Files/olama. php
5)محمدحسين آل كاشف الغطاء اين است آيين ما، همان، ص30.
6)همان، ص2.
7)همان، ص35.
8)جلال الدين فارسي (با ترجمه و توضيحات)، شرح زندگي حضرت آيت الله محمدحسين آل كاشف الغطاء (نطق تاريخي مصلح بزرگ اجتماعي و دانشمند علوم اسلامي حضرت آيت الله كاشف الغطاء)، بي جا، 1312، ص5.
9)محمدحسين آل كاشف الغطاء، كنفرانس مذهبي لبنان و ملت فلسطين، ترجمه مصطفي زماني، قم، پيا اسلام، 1345، ص11.
10)http:// www. bayynat.ir/ index/? state= sc.
11)محمدحسين آل كاشف الغطاء، نمونه هاي عالي در اسلام است نه در بحمدون، ترجمه علي شريعتي، با ويرايش م.ح. روحاني، روشناوند، 1357، ص64-63.
12)محمدحسين آل كاشف الغطاء، اين است آيين ما، همان، ص27.
 

منبع:نشريه 15 خرداد شماره 22



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.