چرا قرمز؟ چرا آبي؟
نويسنده:مهدي حدادپور
داستان پيدايش دو قطب پر طرفدار فوتبال ايراني
1.در ابتداي دهه، فوتبال در جامعه رويداد مهمي محسوب نمي شد. بنابراين تماشاچي فوتبال، حداکثر به صورت ايستاده در کنار زمين به نظاره بازي مي نشست. وقتي ورزشگاه پير امجديه 71 سال قبل گشوده شد، جامعه فوتبال با يک پديده جالب مواجه شد. آن ها فضايي را پيش روي خود مي ديدند که به جامعه فوتبال حرمت داده و سکوي نشستن مردم را فراهم ساخته است. مردم مي آمدند و با احترام روي سکو مي نشستند و بازي را تماشا مي کردند. تعداد تماشاگران فوتبال ما از روزي زياد شد که امجديه درست شد و احترام مردم بالا رفت.
از سال 1318 در روزنامه ايران (با روزنامه ايران امروز اشتباه نشود)، صفحه ويژه ورزش توسط زنده ياد صدري مير عمادي راه اندازي شد. از نگاه مردم ورزش مقوله جذابي تلقي مي شد چرا که در يک روزنامه سياسي، صاحب جايگاه خاص و ويژه اي شده بود.
2.در ابتداي قرن 20، نشريه «نيرووراستي» تحت مديريت مليحه و منوچهر مهران کارش را شروع کرد. با راه اندازي نيرووراستي توجه جامعه به ورزش و به خصوص فوتبال مضاعف شد.
3.همزمان با توجه مضاعف مردم به فوتبال، ستارگاني در جامعه فوتبال پيدا شدند که نگاه مردم به آن ها يک نگاه اساطيري و افسانه اي شد. مردم زود باور ما باور مي کردند که مرحوم اکبر حيدري (ملقب به اکبر توفان) طول زمين را در 10 ثانيه مي دود. مردم باور مي کردند که شوت هاي مرحوم عبد ا...سعيدايي (ملقب به عبدا...شوتي) اگر به آبگاه و صورت کسي بخورد کشته مي شود. آن ها باور داشتند که عباس تنيده گر (عباس سياه) قادر است با تنه زدن به هر حريفي او را به بيمارستان برساند. آن ها باور کرده بودند که حسين صدقياني (افندي) در قلب اروپا و کشور بلژيک آن قدر گل زده که پادشاه بلژيک به او هديه داده است. برخي از اين ذهنيت ها درست بود؛ صدقياني در شارلرواي بلژيک بازي مي کرد، خان سردار در تيم ملي سوئيس حضور يافته بود، سعيدايي خوب شوت مي زد و اکبر حيدري سريع مي دويد اما به هر حال اين ذهنيت هاي اغراق شده و چهل کلاغ شده در جذب مردم به فوتبال نقش بسيار مهمي داشت.
4.پهلوي دوم، شاه معدوم ايران به فوتبال علاقه بسياري داشت. روز تولد او هميشه در امجديه اگر مراسمي برگزار مي شد، فوتبال دوستانه تيم ملي با يک حريف خارجي جزو مراسم بود. فوتبال به همين شيوه به ناگه در جامعه ايراني ارج و قرب پيدا کرد، به خصوص بين جماعتي که نزديک به درباره و سيستم طاغوت بودند.
5.ناگهان توفان و دارايي به شکل 2 رقيب در جامعه فوتبال ايران در آمدند. اولين داربي معروف فوتبال ايران در سال 1323 بين اين 2 تيم برگزار شد و 10 هزار تماشاگر داشت. وقتي توفان منحل شد و ستاره هايش به تيم هاي ديگر رفتند، دارايي پرتماشاگرترين تيم تهران بود که با مديريت علي اکبر محب و ستاره هاي دوست داشتني مردم مثل احمد گنج بخش، حسين مبشر، منصور حاجيان و ...در قلب طيفي از جامعه فوتبال قرار گرفتند.
6.پيدايش شاهين و دوچرخه سواران تقريباً همزمان بود. دوچرخه سواران اولين بازي رسمي خود را در سال 1325 انجام داد. آن ها جمعي از ستارگان فوتبال تهران را جمع کرده بودند. وقتي ثبات آن ها به 3 سال رسيد و مثل ساير تيم هاي فوتبال، پيدايش و انحلال آن ها يک ساله و 2 ساله نبود، تماشاگران خاصي نزديک آن ها شدند. وقتي در سال 1328، ستارگان تيم سرباز مثل حسين سرودي، محمد خاتمي و حسن کردستاني به جمع آن ها پيوستند و نامشان به «تاج» تغيير يافت در جامعه فوتبال پرتماشاگرتر از تيم دارايي شدند.
7.سومين تيم پرطرفدار تهران در دهه 20، تيم شاهين بود. شاهين با تلاش عباس اکرامي در جامعه فوتبال خلق شد. اکرامي با شعارهايي در جامعه فوتبال محبوب شد که مردم به آن ها علاقه و ارادت داشتند. تقديم اخلاق و دانش در دوراني که مردم حضور فرزندان شان در فوتبال را با حضور آن ها در جوامع سنتي لمپني و لات بازي هاي متداول آن دهه برابر مي دانستند، براي طبقات تحصيلکرده ارزش بسيار داشت. رفته رفته شاهيني ها با در اختيار داشتن بازيکناني مثل دکتر برومند و محمود شکيبي محبوب مردم شدند. در دهه 30، وقتي تاجي ها در غائله 28 مرداد 32 به نفع کودتا و به ضرر دولت وقت وارد گود شدند، شاهيني ها از نظر مردم نقطه مقابل آن ها قرار گرفتند. به اين ترتيب شاهين يک تيم مردمي معرفي شد و تعداد تماشاگرانش بيشتر از ساير تيم ها شد.
8.ظهور دوباره سرباز، کسي را متمايل به آن ها نکرد. اين تيم در سال 28، تماشاگران خود را مفت به تاج داده بود. تا اواخر دهه 30 شاهين، تاج و دارايي 3 تيم پرطرفدار پايتخت بودند. داربي هاي تاج و دوچرخه سواران به گواه آرشيو نشريات در سال هاي 33 تا 44 بين 6 تا 19 هزار تماشاگر را به سوي خود جذب کرده بود (پر تماشاگرترين بازي داخلي تا سال 1344، تنها 19 هزار تماشاگر داشت). در دهه 30 و 40، بازي يک تيم ايراني با يک تيم ولو ضعيف مثل کريستال پرو، ديناموتفليس گرجستان و مادوريداي برزيل 25 هزار نفر تماشاگر را به ورزشگاه مي کشيد، داربي هنوز داربي نشده بود.
9.وقتي شاهين ها با فدراسيون که رئيسش، پسرخاله ناتني شاه مخلوع بود در سال 1343 درگير شدند و پروانه شان يک سال لغو شد، بين مردم قهرمان شدند. به خصوص در سال هايي که دامنه حرکت هاي ضد طاغوت و احساسات مذهبي ــ ملي مردم بعد از واقعه 15 خرداد 42 و تبعيد امام راحل (ره) به ترکيه در سال 43، بسيار زياد شده بود. وقتي در سال 44، شاهين از انحلال برگشت، تعداد تماشاگرانش از 12 هزار نفر کمتر نشد در حالي که تاج هر از گاهي تعداد مشوقينش به 5 هزار و دارايي به 3 هزار نفر مي رسيد.
10.در سال 1346 شاهين منحل شد. مردم پيگير کار قهرمان هاي شاهين شدند که به رغم آن ها به خاطر مخالفت با رژيم، منحل شده بود.
11.در سال 74 پرسپوليس با حضور ستارگان شاهين، حياتي دوباره يافت. پرسپوليس تيمي ضعيف در دسته دوم تهران بود که با آمدن شاهيني ها، صاحب تماشاگر بسيار شد. در 16 فروردين 47، 20 هزار تماشاگر با حضور در امجديه رکورد تماشاگر در فوتبال داخلي را شکستند که گفته مي شود تعداد پرسپوليسي ها در اين روز از رقيب يعني تاج، بسيار بيشتر بود. ديدار دوستانه 2 تيم در اين روز صفر ــ صفر تمام شد.
12.در سال 47 تيم دارايي منحل شد و ستارگانش به تيم هاي ديگر پيوستند. عزيز اصلي و محراب شاهرخي به پرسپوليس و جلال طالبي، منصور پورحيدري و اکبر افتخاري به تاج رفتند. انحلال کيان و تهرانجوان هم باعث شد ستارگان اين تيم يعني قليچ خاني و داريوش مصطفوي به تاج بروند. تاج ناگهان تبديل به يک تيم پر ستاره و قدرتمند شد و تعداد تماشاگرانش به تماشاگران پرسپوليس نزديک شد. در ديدار دي ماه 47 دو تيم، 25 هزار تماشاگر در امجديه حاضر بودند که گفته مي شود تعداد آن ها با هم تقريباً برابر بود. ديدار 2 تيم که در چارچوب مسابقات انتخابي جام باشگاه هاي آسيا انجام مي شد مساوي تمام شد و پرسپوليس به جام باشگاه هاي آسيا صعود کرد.
13.داربي سوم در سال 48، 3 بر يک به سود تاج تمام شد و درگيري هايي در ديداري که نزديک 30 هزار تماشاگر در آن حاضر بود به وجود آمد که البته به خير گذشت.
14.مردم، پرسپوليس را دوست داشتند. حتي وقتي که ستارگان اين تيم به جز عزيز اصلي به پيکان رفتند در ديدار تاج و پرسپوليس بي ستاره هم 25 هزار تماشاگر به ورزشگاه آمد. وقتي داور بازي، مرحوم حاج ابوالحسن گل درست خوردبين را قبول نکرد و اصلي به داور سيلي زد، فدراسيون پرسپوليس را 3 بر صفر بازنده اعلام کرد و پرسپوليس مثل شاهين، مظلوم جلوه کرد. حالا مردم براي انتقام از تاج به ديدن بازي پيکان ــ تاج رفتند و وقتي پيکان 2 بر صفر تاج را برد، حساسيت داربي زياد شد. چه به اسم پرسپوليس ــ تاج و چه به اسم پيکان ــ تاج طيف هاي مردمي به پرسپوليس و پيکان و طيف طاغوتي به تاج علاقه مند بودند که البته هر 2 ديدگاه غلط بود نه تاج صد درصد وابسته به رژيم بود(البته اسدا...علم وزير دربار در هيأت مديره تاج حاضر بوده و پهلوي معدوم هم طرفدار اين تيم بود) و نه صد درصد پرسپوليسي ها و پيکاني ها مردمي بودند (که عبده دوست شاه مخلوع و محمود خيامي نزديک پهلوي بود و بسيار به او باج مي داد). هم عبده طرفدار در قلب رژيم و دولت داشت هم خسرواني، مدير تاج دشمني از جمع نزديکان شاه داشت که معروف ترين آن ها خاتم فرمانده نيروي هوايي بود.
15.حساسيت بازي در 48 که با 3 بر صفر شدن تاج در رأي کميته انضباطي تمام شد باعث شد که از داربي دوستانه مهر 49 که 3ــ2 به سود تاج تمام شد و به خصوص بازي 17 دي 49 که در نيمه نهايي ليگ اول منطقه اي برگزار شد، 30 هزار نفر ديدن کنند. آن داربي باعث شد که براي هميشه حساسيت، نهادينه شود. بازي با پيروزي يک بر صفر سرخپوشان در حال اتمام بود که تاج گل مساوي را زد و بازي جنجالي شد. محراب شاهرخي، عزيز اصلي و کلاني از پرسپوليس و مژدهي و جانملکي از تاج وارد درگيري شدند. دماغ بهزادي شکست و بازي نيمه تمام ماند. کري آبي ها به سرخ ها آغاز شد. آن ها راست مي گفتند، چرا که آبي ها تا آن سال هيچ گاه در برابر پرسپوليس و پيکان بازنده نبودند!
16.تاج که دچار خلأ شده بود در سال 49 قهرمان آسيا و ليگ شد و ستارگان جوان و نوظهوري در سال هاي 50 و 51 مثل حسن روشن و جواد ا...وردي را به فوتبال ايران معرفي کرد تا در جماعت پرطرفدار ترين تيم ها قرار گيرد.
17.انتقام طلايي 4 بر يک در سال 50 و برد 6 بر صفر در سال 52 از جانب سرخ ها باعث شد داربي ايراني اوج بگيرد.
18.بازگشايي شاهين و دارايي در سال هاي 51 و 53 باعث نشد که طرفداران قديمي به جانب آن ها برگردند شاهين 5 هزار تماشاگر ثابت داشت، مثل 3 هزار تماشاگر ثابت دارايي. اما وقتي در روز 25 مهر 54، يک صد هزار تماشاگر، داربي پرسپوليس و استقلال را از نزديک ديدند معلوم شد تا 50 سال ديگر در فوتبال اين مملکت همين آش است و همين کاسه.
19.حالا همه مي دانند تماشاگر سپاهان فصلي، تماشاگر تراکتور اقليمي و تماشاگر استيل آذين، تراولي و ...هستند. باقي بقاي شما ...
منبع: تماشاگر، شماره 026