تربیت در گلستان زندگی (قسمت اول)

اگر زندگى ، برخوردار از صلح و صفا، محبت و احترام ، قدر شناسى و همكارى ، حق شناسى و مراعات حقوق و ادب و آداب شايسته باشد، براى افراد، بهشتى دوست داشتنى پديد مى آورد. اما اگر زندگيها از روح تفاهم و معرفت و وفا تهى باشد و نزاع و كشمكش و كينه و كدورت و خود خواهى و خود محورى بر آن سايه افكند، جهنمى بيش نخواهد بود،
يکشنبه، 2 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تربیت در گلستان زندگی (قسمت اول)

تربیت در گلستان زندگی (قسمت اول)
تربیت در گلستان زندگی (قسمت اول)


 

نويسنده:مصطفی مرجوی
منبع : اختصاصي راسخون



 

تربیت در گلستان زندگی (قسمت اول)

چکیده
اگر زندگى ، برخوردار از صلح و صفا، محبت و احترام ، قدر شناسى و همكارى ، حق شناسى و مراعات حقوق و ادب و آداب شايسته باشد، براى افراد، بهشتى دوست داشتنى پديد مى آورد. اما اگر زندگيها از روح تفاهم و معرفت و وفا تهى باشد و نزاع و كشمكش و كينه و كدورت و خود خواهى و خود محورى بر آن سايه افكند، جهنمى بيش نخواهد بود، فرساينده روح و شكنجه گر وجدان ! تا مى توان زندگى را به بهشتى مطلوب تبديل كرد و تا مى توان با همدلى ، صفا و معنويت ، زندگى مشترك را آراست . چرا زيستن در جهنمى سوزان ؟از اين روست كه مسئله تربیت ، مسئله حیات وممات ملتهاست. بنای آن درخانواده آغازودر محیط آموزش واجتماع تکمیل می گردد. کودک، این موجود فرشته گونه ، موضوع تربیت وامانتی از خدا در دست والدین است. تربیت به معنای باروری و شکوفایی بذرهای نهفته و کثیف گنجینه های پنهان وجود انسان است . تربیت به معنای رشد ، نمو و پرورش دادن است .خداوند متعال در سوره فرقان يكي از ويژگي هاي بندگان راستين را توجه خاص به تربيت فرزند و خانواده خويش مي داند ، چنان كه مي فرمايد: «آنها پيوسته از درگاه خدا مي خواهند و مي گويند پروردگارا از همسران و فرزندان ما كساني قرار ده كه مايه روشني چشم ما گردد(1)»باتوجه به مقدمات فوق و همچنين نقش عظيم نظام تعليم و تربيت اسلامي در روند رو به رشد خانواده و جامعه بر آن شديم كه مقاله¬اي در موضوع تربيت با محوريت قرآن و روايات فارغ از ديدگاه¬هاي به ظاهر درست انديشمندان غربي ارائه دهيم باشد كه مورد رضاي حق تعالي و استفاده دوستان قرار گيرد .
زندگي در گذر است كودكان اين گلهاي باغ زندگي زاده مي شوند و لحظه لحظه رشد مي كنند ...
وتو اي پدر! اي مادر!اي باغبانان عشق !
اگر نسيم مهرتان بر آنان نوزد، اگر دست محبتتان اين گلها را ننوازد، خواهند پژمرد ،
و آن روز،روز اشك جانسوز باغبان خواهد بود كه با دستان خويش گلهاي زندگيش را پرپر كرده است
شما را به خدا به اين گلها برسيد فردا دير است .
تربيت از مفاهيم و پديده هايي است كه جايگاه ويژه¬اي در زندگي هر شخص دارد ، در واقع بايد گفت اساس عالم بر تربيت انسان چيده شده است ؛ اين كه مى بينيم از دغدغه هاى فكرى همه ما تربيت والاى كودكانمان است، به خاطر داشتن همان جايگاه ويژه اي است كه تربيت در زندگي جمعي و خانوادگي ما دارد . ولى اگر روشن بشود كه در تربيت كودكانمان چه نكاتي را مي-بايست لحاظ كنيم و از چه مطالبي بايد صرف نظر نمائيم ، بهتر مى توانستيم ترتبيت كودكانمان را براساس سنى كه دارند هدايت كنيم . ‏لذا در اين مختصر بر آنيم كه تربيت را از حيث قلمرو و حوزه¬ي دين مورد بررسي و نقد قرار دهيم و با ارائه¬ي تعريف صحيحي از تربيت ( تربيت خاص ، تربيت عام ) ، منزلت و عوامل رشد آن ( نقش پدر و مادر در تربيت فرزند ) را مشخص نموده و به مهمترين موضوع در تربيت يعني شرايط شكل گيري تربيت در خانوداه اشاره كنيم كه از جمله ي آنها شرايط محيط تكويني ( قبل از انعقاد نطفه ) ، شرايط محيط خانوادگي ( بعد از تولد ) و حقوق فرزند بر پدر و مادر است .ضمناً در اين مقاله به نكاتي همچون « ارزش بارداري ، ارزش شير دادن بچه ، تفاوت تربيت دختر با پسر و آماده كردن آنان براي آينده و تقسيم بندي تريت بر اساس روايات مأثوره به تربت از بدو تولد تا هفت سالگي و تربيت از هفت سالگي تا چهارده سالگي » گريزي زده شده است . در نهايت به داستان¬هايي عبرت آموز با موضوع تريت اشاره نموده و نتيجه گيري مي¬نماييم باشد كه اين مختصر مورد استفاده¬ي مراكز و محيطهاي آموزشي و خانواده¬هاي عزيز در جهت تربيت صحيح دانش آموختگان و فرزندان خود قرار بگيرد.

معنا و مفهوم تربيت :

تربيت از مفاهيم و پديده هايى است كه در خصوص معنا و مفهوم آن توافق فلسفى و وحدت ديدگاه كمتر وجود دارد، به اين لحاظ كه هر مكتب ، متكى بر مبانى فلسفى خود، تعريف ويژه اى براى تربيت ارائه مى كند. شايد بتوان قديمى ترين و در عين حال روانترين و ساده ترين تعريف را به افلاطون نسبت داد. وى مى گويد: تربيت ، زيباترين چيزى است كه در بهترين انسان ها آشكار مى شود .(2)
در رويكرد تربيتى اسلام ، بيشترين تعاريف ، ناظر بر مفهوم شكوفايى استعدادها و بالفعل نمودن آنهاست و در تكميل چنين برداشتى از مقوله تربيت ، علماى اخلاق به كسب عادات و رفتارها و درونى ساختن آنها توجه خاص دارند. لذا مى توان نتيجه گرفت كه در چنين رويكردى ، انسان موجودى است مشحون از قابليتها و تواناييهايى نهفته و درونى كه بايد در جريان تربيت آشكار شود و به ظهور و بروز برسد از سوى ديگر، بسيارى از خلقيات و صفات مطلوب بايد از طريق الگوگرايى و همانند سازى ، در وجود وى ايجاد شود و او را به كمال برساندوتربيت فرزند به معناى فراهم آوردن مقدمات لازم براى به فعليت رسيدن قواى او در راه تقرب به خداوند است.تربيت را از حيث قلمرو و حوزه كار نيز مى توان در دو معناى خاص و عام مورد توجه قرار داد :
تربيت خاص : فرايندهاى ويژه اى همچون انتقال انديشه و ايجاد صفات معين در محدوده سنى خاص كه معمولا در مراكز ومحيطهاى آموزشى صورت مى گيرد و غالبا به آن تربيت رسمى نيز اطلاق مى شود.ت
تربيت عام : تربيتي كه زمينه ساز نگرشها و روشهاى تحول بخشى است كه در تمام مراحل زندگى جريان دارد و منشاء تاءثير آن خود فرديا عوامل خارج از وجود اوست و به لحاظ گستردگى دامنه آن به تربيت غير رسمى نيز منسوب است . با اين ملاحظه تربيت انبيا و اولياى الهى و جانشينان آنها در زمره تربيت عام قرار مى گيرد .(3)

منزلت تربيت :

نسبت تربيت و ارزشها چيست و علاوه بر آن نسبت تربيت و انسان چگونه تبيين ميشود؟ پاسخ به اين مسائل به بيان سه مقدمه نيازمند است . انسان ، منظور نهايى جهان خلقت است .عامل ارزشمندى وجود آدمى ، پايبندى و التزام او به ارزشهاست .پديده اى كه او را عارف به ارزشها و عامل بدانها مى سازد، تربيت است .در كلام امام خمينى (ره ) چنين آمده است :اساس عالم بر تربيت انسان است ؛ انسان عصاره همه موجودات است و فشرده تمام عالم است و انبيا آمده اند براى اينك اين عصاره بالقوه را بالفعل كنند و انسان يك موجودى الهى بشود كه اين موجود الهى ، تمام صفات حق تعالى در اوست و جلوه گاه نور مقدس حق تعالى است (4)براى پى بردن به منزلت تربيت ، مى توان انسانهاى واجد و فاقد تربيت را با هم مقايسه كرد ايشان در اين زمينه مى فرمايند:آن قدر كه انسان غير تربيت شده مضر است به جوامع ، هيچ شيطانى و هيچ حيوانى و هيچ موجودى ، آن قدر مضر نيست و آن قدر كه انسان تربيت شده مفيد است براى جوامع ، هيچ ملائكه اى و هيچ موجودى آن قدر مفيد نيست .(5) به منظور تبيين منزلت تربيت اسلامى در بيان ساير مكاتب مى توان به رابطه فيزيك و متافيزيك از ديدگاه ايشان توجه كرد:اسلام است كه مى تواند انسان را از مرتبه طبيعت تا مرتبه روحانيت ، تا فوق روحانيت تربيت كند غير اسلام و غير مكتبهاى توحيدى اصلا كارى به ماورا ندارند، عقلشان هم به ماوراى طبيعت نمى رسد، علمشان هم به ماوراى طبيعت نمى رسد. آنى كه علمش ‍ به ماوراى طبيعت مى رسد آنى است كه در راه حى باشد، آنى است كه ادراكش ، ادراك متصل به وحى باشد و آن انبيا هستند.(6)

عوامل تربيت :

در تعريف عامل تربيت ، هر پديده اى را كه بر روند و رشد و بالندگى آدمى اثر گذار باشد، اصطلاحا عامل تربيت مى ناميم ، با اين ملاحظه ، طيف وسيعى از عوامل تربيت را پيش روى خواهيم داشت . در اين ميان برخى از آن ها عامل اصلى (اساسى ) و پاره اى ديگر، عامل فرعى (جنبى ) هستند. در جهان بينى اسلامى ، پديده هاى اثر گذار بر جريان تربيت اعم از عوامل بزرگ وكوچك با دقت مورد بررسى و ارزيابى واقع مى شود و هيچ عاملى به بهانه محدوديت يا كم تاءثير بودن ، مورد غفلت قرار نمى گيرد. از مهم ترين عوامل تربيت پدر و مادر هستند كه به بررسي نقش آنان مي پردازيم . (7)نقش پدر و مادر در تربيت فرزند :نقش پدر و مادر در تربيت فرزند به 2 دوره تقسيم مي شود :
الف ـ محيط تكوينى (فبل از تولد )
1.قانون وراثت
2.انعقاد نطفه
ب ـ محيط خانوادگي (بعد از تولد)
1.بدو تولد تا7 سالگي
2. 7سالگي تا 14 سالگي
3. 14سالگي تا 21 سالگي
الف – محيط تكويني ( قبل از تولد ) :

قانون وراثت :

امروز بر همگان روشن است و از نظر علمى و دينى از مسلمات است كه همانگونه كه فرزندان در شئون جسمى از پدر و مادر ارث مى‏برند در امور معنوى و حالات روحى نيز ارث مى‏برند. مثلا پدر و مادرى كه شجاع، پاكدامن، با اراده و متدين هستند، نقش بسيار در انتقال اين صفات به فرزندان خود دارند.و به عكس اگر ترسو، ناپاك، سست اراده و بى‏بندوبار باشند، مسلماً زمينه‏ساز اين صفات در فرزندان خود خواهند شد، براى توضيح بيشتر به ذكر يك آيه و چند روايت مى‏پردازيم:
1.در قرآن مى‏خوانيم كه حضرت نوح عليه السلام در مورد قوم گنهكار خود چنين نفرين كرد:وَ قَالَ نُوحٌ رَّبّ‏ِ لَا تَذَرْ عَلىَ الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا(26) إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّواْ عِبَادَكَ وَ لَا يَلِدُواْ إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا(27)«پروردگارا! احدى از آنان را روى زمين زنده مگذار، چرا كه اگر آنها را زنده بگذارى، بندگانت را گمراه مى‏كنند و جز نسلى فاجر و كافر بوجود نمى‏آورند.» (8)اين آيه اشاره به قانون وراثت مى‏كند كه پدر و مادر ناپاك موجب ايجاد فرزند ناپاك خواهند شد.
2.در زيارت مطلقه امام حسين عليه السلام وبعضى از زيارت‏هاى ديگر خطاب به امامان عليهم السلام مى‏خوانيم:«أشهد أنّك كنتَ نوراً فى الأصلاب الشّامِخة و الأرحام المطهّرة لم تُنَجّسكَ الجاهليّة بِاَنجاسها و لم تُلبسك من مُدْلَهمّات ثيابها»«گواهى مى‏دهم كه تو نورى بودى در پشت‏هاى بلند مرتبه و در رحم‏هاى پاك، دوران جاهليت بوسليه پليدى‏هايش تو را آلوده نساخت و تيره‏گى‏هاى جامه‏هايش را بر تن تو نكرد.»اين عبارت معروف در زيارتنامه‏ها، اشاره به طهارت و پاكى پدران و مادران امامان معصوم عليهم السلام دارد كه آنها از هر نظر پاك بودند و قداست و پاكى را به ارث برده‏اند.
3.رسول اكرم صلى الله عليه وآله مى‏فرمايند:«الشقى شقى فى بطن امه، و السعيد سعيد فى بطن امه» «انسان تيره‏بخت در رحم مادرش تيره‏بخت است و انسان سعادتمند در رحم مادرش سعادتمند است.» يعنى انسان زمينه‏هاى سعادت و شقاوت را از والدين به ارث مى‏برد.(9)
2.ارزش بارداري :
باردارى يكى از پديده هاى مهم زندگى هر بانوئى است .در روايات متعدد، با بيانات گوناگون ، رهبران اسلامى كوشيده اند، امت اسلامى را به ازدواج و تناسل و توليد مثل تشويق كنند، و اينكه از نظر اسلامى زنى كه باردار مى شود و از آوردن بچه امتناع نمى كند، بر آن زنى كه باردار نمى شود و يا از آوردن بچه امتناع مى كند، ترجيح دارد كه جاى هيچگونه شك و ترديدى نيست ، و اصولا امتناع از باردارى بطور مطلق ، مخالف هدف مهم ازدواج و غريزه طبيعى انسان كه مايل به بقاء و توليد مثل است مى باشد.اولاد از نعمتهاى بزرگ خداوندى است ، كه كانون گرم خانواده را صفائى ديگر مى بخشد و پدر و مادر را مصمم تر و پرنشاط مى گرداند، اين آرزوى هر عروس و دامادى است كه بر ثمره گلستان خانواده خود نگاه كنند و وجود سراسر لطف . محبتشان را، نثاراوكنند مردى بنام بكر ابن صالح گويد به ابو الحسن عليه السلام (حضرت رضا يا موسى ابن جعفرعليهاالسلام) نوشتم كه پنج سال است كه از بچه دار شدن خوددارى كرده ام زيرا خانواده ام بچه نمى خواهد و مى گويد: بزرگ كردن ايشان بخاطر تنگدستى مشكل است ، شما چه مى فرمائيد: حضرت در جواب نامه مرقوم فرمودند: بچه بخواه كه خداوند به آنها روزى مى دهد .(109 پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: نسل خود را زياد كنيد كه من به آن افتخار مى كنم ، و يا فرمودند زنى بگيريد كه بچه دار مى شود و مانند آن ، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: فرزند بخواهيد، و از آن روگردان نباشيد، همانا فرزند روشنى چشم و (همچون ) گل (صفاى ) دل است ، و از ناتوانى و نازائى بپرهيزيد .(11) اكنون به دو آيه از قرآن مجيد در رابطه با ايام باردارى زن عنايت كنيد : و وصَّينا الانسان بوالديه حملته أمّه وهناً على وهن. ما سفارش پدر و مادر را به انسان نموديم، خصوصاً مادر كه به او حامله شد و در آن مدت حاملگى دچار ناتوانى روى ناتوانى بود.(12) و وصَّينا الانسان بوالديه احساناً، حملته أمُّه كرهاً و وضعته كرهاً. و انسان را به احسان در حق پدر و مادر سفارش كرديم، مادرش نه ماه بار حمل را با رنج و زحمت تحمل كرد، و با درد و مشقت هم او را به زمين گذاشت.(13)
انعقاد نطفه :
منشاء و مبداء تربيت را در حقيقت بايد در مرحله قبل از تولد جستجو كرد. اين مرحله از ديدگاه شارع مقدس اسلام ، اهميت ويژه اى دارد وبه همين جهت حضرت امام جعفر صادق (ع ) توصيه مى كنند كه :هنگام انتخاب همسر، بنگر كه شخصيت خويش را به دست چه كسى مى سپارى و چه كسى را در مايملك خويش شريك مى كنى و بر اعتقادات دينى و رازهاى نهانيت چه كسى آگاه خواهد شد.(14) امام خمينى (ره ) نيز در خصوص اهميت اين مرحله مى فرمايند :اسلام ، قبل از اينكه ازدواج بكنى ، نقشه آن بچه اى را كه شما مى خواهيد بعد از ازدواج آن بچه را توليد كنيد، نقشه را قبل از ازدواج در شما ريخته است ، چه جور زنى انتخاب كن ، چه جور مردى انتخاب كن . براى اين است كه اين انسان مثل يك نباتى مى ماند كه بايد رشد بكند. انسان هم يك همچو موجودى است از قبل از اينكه كشت شود، زمينش را ملاحظه مى كند كه اين زمين چه جور زمينى بايد باشد، آن كسى كه مى خواهد كشت كند چه جور بايد باشد، بعد از اينكه ازدواج واقع شد، زمان تلقيح چه جور بايد باشد، همه ابعاد را مى خواهد درست كند(15)نتيجه اى كه مى گيريم اين است كه اولين گام در تربيت فرزند، انتخاب همسرى شايسته و صالح است ، زيرا ازيك سوى ، صفات خاصى از او به فرزند از راه وراثت منتقل ميشود و از سوى ديگر، مادر ايجاد كننده محيط تربيتى ويژه اى است كه امكان فراگيرى همه جانبه اى را براى فرزند فراهم مى كند. فراگيرى جامعى كه عادات ، مهارتها، رفتارها و بينشهاى نوين را شامل مى شود.محمد حنفيه يكى از فرزندان حضرت على عليه السلام است ، حضرت على عليه السلام در جنگ جمل ، او را پرچمدار لشكر نمود، حضرت به او فرمان حمله داد، محمد حمله كرد، اما دشمن با بارش تير مانع از حمله او شد، او صبر كرد تا تيرها كمتر شود، حضرت خود را به او رسانيد و فرمود: نترس ، در ميان نيزه ها حمله كن كه مرگ سپر خوبى است !! او كمى پيشروى كرد، ولى باز متوقف شد.على عليه السلام از اين ضعف فرزندش آزرده شد، نزديك آمد و با قبضه شمشير بر او كوبيد و فرمود: ) ادركك عرق من امك (اين ضعف و ترس را از مادرت به ارث برده اى(16)، آرى ، اگر پدرى همچون حضرت امير عليه السلام كه قهرمان بى همتاى ميدان نبرد است ، براى كسى باشد اما مادر او داراى برخى صفات نباشد، باز تاءثير مادر سبب انتقال آن ضعف به فرزند مى شود.
ب - محيط خانوادگى(بعد از تولد) :
كانون خانواده اولين و بهترين مدرسه هايى است كه نسلهاى جوامع بشرى از آنجا رشد مي يابند بنابر اين اگر والدين يا مربيان خانواده افراد مدير و با مسئوليتى باشند قطعاً كانون خانواده محيط سالمى براى تعالى و رشد افراد آن خانواده خواهد بود و بالعكس اگر مربى خانواده انسان غير مسئول و بي قيد و شرطى باشد قطعاً افرادى كه از آن خانه وارد اجتماع مي شوند انسانهاى مفيدى براى اجتماع نخواهند بود و به همين خاطر دين مسئوليت سنگين و خطيرى را برعهده خانواده گذاشته و ادب و تربيت فرزند را بعنوان بهترين عمل صالح وارثى ماندگار ياد كرده است. در نصوص وروايات كه از ائمّه معصومين(عليهم السلام) و رسول گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم)به ما رسيده بخش عمده اي از آن را احاديث اخلاقى و تربيتى تشكيل مي دهد كه در اينجا به مناسبت موضوع به چند حديث اشاره ميشود. على(عليه السلام) در نامه هايي خطاب به فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبى(عليه السلام)مي فرمايند: فَبادَرْتُكَ بالادبِ قَبْلَ اَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ وَيَشْتَغِلَ لبُّكَ. «فرزند عزيز در راه ادب آموزى تو از فرصت استفاده كردم و قبل از آنكه دل كودكانت سخت شود و عقلت به انديشه هاى ديگرى مشغول گردد به تربيت تو مبادرت نمودم و وظيفه پدرى خود را انجام دادم»(17)امام صادق(عليه السلام) در روايتى چنين آمده است كه فرمودند: انَّ خيرَ ما ورّث الآباءُ لابنائهم الأدبُ لا المال. «بهترين ارثى كه پدران براى فرزندان خود باقى مىگذارند ادب و تربيت صحيح است نه ثروت و مال.(18) روش رسول اكرم (ص ) در خانواده اين بود كه هر روز صبح ، دست محبت به سر فرزندان خود مى كشيد. 19)محيط خانواده همچون سرزمين حاصلخيزى است كه فرزندان همچون گلهاى شادابى در آن مى رويند. تاءثير عامل خانواده تا آنجاست كه برخى از انديشه وران ، سعادت يا شقاوت فرزند را به نوع خانواده مربوط مى دانند در تحليل جايگاه اين عوامل ، مادر نقش ‍ اول را داراست .مادر از دو جهت حايز نقش ويژه اى در تربيت فرزند است ، ابتدا اينكه كودك مهمترين سالهاى تكوين شخصيت را در محيط انس و الفت با او مى گذراند و اين سالها، فرصت كم نظيرى براى اكتساب عادات ، صفات و ساير ويژگيهاى رفتارى از مادر است . از جهت ديگر، مادران به لحاظ عواطف سرشار و خالصانه خود، پناهگاه مطمئنى براى كودك هستند و فرزند (دختر يا پسر) هر زمانى كه احساس ناامنى مى كند، ابتدا به مادر پناه مى برد و امنيت مورد نظر خود را در آغوش وى جستجو مى كند.از همين روى ، در تكريم جايگاه مادرى ، سخنى از رسول اكرم (ص) نقل شده است كه فرمودند: مادر خود، مادر خود، مادر خود را رعايت كن ، سپس پدر خود را و پس از آن كسانى را كه به تو نزديكترند.(20) تعبير ارزنده حضرت فاطمه زهرا (س ) است كه فرمودند:در خدمت مادر باش كه بهشت زيرا پاى مادران است .(21)امام خمينى در تبيين نقش مادر به عنوان يك عامل تربيتى فرمودند:در دامن مادر، بچه ها بهتر تربيت مى شوند تا در پيش استادان ، علاقه اى كه بچه به مادر دارد، به هيچ كس ندارد و آن چيزى كه در بچگى از مادر مى شنود در قلبش نقش مى بندد و تا آخر همراهش ‍ است . مادرها بايد توجه به اين معنى كنند كه بچه ها را خوب تربيت كنند، پاك تربيت كنند. دامنهايشان يك مدرسه عملى و ايمانى است و از كسى ديگر ساخته نيست . آن قدرى كه بچه از مادر چيز مى شنود، از پدر نمى شنود، آن قدرى كه اخلاق مادر به بچه كوچك نورس تاءثير دارد و به او منتقل مى شود، از ديگران عملى نيست.(22) و در مقايسه جايگاه و منزلت مادر با ديگر عوامل تربيتى مى فرمايند:شما خانمها شرف مادرى داريد كه دراين شرف از مردها جلو هستيد و مسؤ وليت تربيت بچه را در دامن خودتان داريد، اول مدرسه اى كه دارد، دامن مادر است . مادر خوب بچه خوب تربيت مى كند.(23) ايشان زمان مناسب را براى تربيت كودك ، دوران نوزادى او مى دانند و مى فرمايند:شما (مادران اين مسؤ وليت بزرگ را داريد. بايد بچه هاى خودتان را كه نوزاد هستند و نفوسشان زود (مطالب ) راقبول مى كند، تربيت را زود قبول مى كند، خوب و بد را زود قبول مى كند، شما در اول كه اين بچه ها در دامن شما بزرگ مى شوند مسؤ ول افعال و اعمال آن ها هستيد، همانطورى كه اگر يك بچه خوب تربيت كنيد، ممكن است كه سعادت يك ملت را همان يك بچه تاءمين كند، اگر يك بچه بد هم خداى نخواسته در دامن شما بزرگ شود.... گمان نكنيد كه يك بچه است ، يك بچه گاهى وقتها در جامعه وقتى كه وارد شد، در رأس جامعه واقع مى شود، و متحمل است كه جامعه را به فساد بكشد. (24)دومين عامل تربيتى خانواده پدر است كه نقش او مكمل وظيفه مادر تلقى مى شود. براى به تصوير كشيدن منزلت پدر، از كلام گهربار امام سجاد (ع ) مدد مى جوييم . آن حضرت ميفرمايند:حق پدر اين است كه بدانى او به منزله اصل و ريشه و تو به منزله شاخه اى از او هستى (او ظاهرا) منشاء پيدايش تو در اين جهان است ، به طورى كه اگر او نبود، تو هم به اين ترتيب كه هستى نبودى . پس ‍ هرگاه در خود، توانايى ، دانش ، كمال يا هرچه يافتى ، اصل و اساس ‍ آن را از ياد مبر. (25)از نظر امام سجاد - عليه السلام - پدر منبع فيض براى فرزند است ، لذا نقش تربيتى پدر به عنوان يك عامل ، بعد از نقش مادر مطرح مى شود.براى پى بردن به اهميت نقش پدر، بيان روايت ذيل مى تواند وافى به مقصود باشد. امام باقر (ع ) فرمودند : يحفظ الاطفال بصلاح آبائهم . (26)حفظ و مصونيت فرزندان ازخطرها وانحرافها در پرتو صلاحيت و شايستگى پدران آنهاست .امام خمينى در توصيف منزلت پدر چنين مى گويند:اساسا تربيت از دامان پاك مادر و جوار پدر، شروع مى شود و با تربيت اسلامى و صحيح آنان استقلال و آزادى وتعهد به مصالح كشور پايه ريزى مى شود. (27)ايشان در زمينه مراقبت والدين از فرزندان مى فرمايند: امروز بايد پدران و مادران ، مواظب رفتار فرزندان خويش باشند كه در صورت مشاهده حركات غير عادى ، آنان را نصيحت نمايند. (28)امام خميني نقش مادر را در سالهاى اول زندگى و نقش پدر را در سالهاى نوجوانى ، با اهميت تلقى مى كنند.(29)

شرايط تربيتى خانواده :

خانواده به عنوان اولين عامل تربيت ، زمانى قادربه ايفاى نقش خود خواهد بود كه حداقل برخى از ويژگيهاى زير در آن مشاهده شود :
1.باور اعتقاد قلبى والدين به اين امر كه فرزند امانتى الهى است و آنان امانتدار پروردگار متعال هستند.
2. باور و اعتقاد قلبى والدين بر مؤ ثر بودن نقش آنها در تربيت فرزند و اينكه آنان ، اولين مربيان فرزند هستند.
3. والدين از نظر شناختى به نيازها و مقتضيات سنى فرزندان آگاه باشند و در شيوه هاى ارتباطى خود اين ويژگيها را مد نظر قرار دهند.
4. والدين از نظر وحدت نظر و عمل به نقطه مشتركى دست يابند و على رغم اختلاف رويكردها و كاركردها، تلاش خود را براى همفكرى و هماهنگى با يكديگر به كار گيرند.
5. والدين از نظر ارزشهاى اخلاقى ، پايبند به موازين عالى باشند، و نيز توانايى انتقال آنها را به فرزندانشان داشته باشند.
6.والدين از نظر ارتباطى ، رابطه اى صحيح و قابل قبولى كه متكى بر اعتماد متقابل است ، با فرزندانشان برقرار كنند.
7.خانه به خوابگاه تبديل نشود، بلكه محلى براى برقرارى توسعه و تعميق ارتباطهاى درون خانواده باشد.
8.والدين از شيوه هاى تربيت ، به گونه اى علمى شناخت حاصل كنند و بدين وسيله بر اعتماد به نفس خويش بيفزايند.(30)
امام صادق(ع) از پيامبر اكرم(ص) روايت كرده‏اند: خداوند كسى را كه به خير فرزندش يارى مى‏دهد بيامرزد پرسيدند چگونه به خير فرزند يارى رساند؟ فرمودند: آن چه در توان اوست پذيرا شود و از آن چه فوق توان اوست در گذرد و او را به نافرمانى نخواند و سرگشته و حيرانش نسازد.(31) در اين روايت يك اصل مهم تربيتى بيان شده است: توانايى‏ها و استعدادهاى متربى بايد در جريان تربيت مورد توجه باشد والدين در مسير تربيت فكرى و عملى فرزند خود نبايد از اين اصل غفلت كنند. غفلت از اين اصل خير فرزند را محقق نمى‏كند و او را به نافرمانى و سرگشتگى مبتلا مى‏سازد. از اين روايت اهميت مراحل رشد را نيزمى‏توان دريافت؛ زيرا بدون توجه به قابليت‏هاى فرزند در دوره‏هاى مختلف زندگى، تربيت صحيح ممكن نمى‏شود. خوشبختانه در روايات اهميت توجه به مراحل رشد ذكر شده است. از امام صادق(ع) نقل شده است: دع ابنك يلعب سبع سنين و يؤدب سبع سنين و الزمه نفسك سبع سنين؛(32) فرزندت را بگو تا هفت سالگى بازى كند و هفت سال او را ادب‏آموز و در هفت سال سوم او را ملازم و همراه خود دار. گويى هفت سال نخست سال‏هايى است كه كودك به طور غير مستقيم و فقط از طريق مشاهده رفتار پدر و مادر مى‏آموزد و در هفت سال دوم به آموزش مستقيم عقيدتى مى‏پردازد و هفت سال سوم سال‏هاى ورود به ميدان يادگيرى حلال و حرام شريعت در مقام عمل است. (33)پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: فرزند تا هفت سالگى سرور است ، تا هفت سال هم بنده است (مطيع است ) و تا هفت سال هم وزير است ، در بيست و يك سالگى اگر اخلاقش مورد پسند بود وگرنه تو معذورى .(34)
بدو تولد تا 7 سالگي :
دست تدبير الهى براى بقاء نسل انسان ، علاوه بر علاقه به بقا از وقتى كه فرزند متولد مى شود، محبت او را در دل پدر و مادر او قرار مى دهد، آنان از راهى كه خود نمى شناسند، به اين نوزاد علاقه مند مى شوند، و همين علاقه و محبت بسيار، سرمايه گرانقدرى است كه پشتوانه حيات و تربيت طفل است .اگر نبود اين علاقه بسيار، هرگز پدر و مادر، راضى نمى شدند، براى طفلى اين همه زحمتهاى طاقت فرسا متحمل شوند و سرمايه مادى معنوى خود را صرف او كنند.و اين خود يكى از اسرار مهم آفرينش است ، اما اين فقط كودك نيست كه از والدين استفاده مى كند، والدين نيز از اين كودك بهره مى برند در حقيقت بطور ناخواسته مزد زحمات خود را نيز بدست مى آورند.آرى ، صفا و صميميتى كه نوزاد به خانواده مى دهد، ارضاء غريزه بقا و خواسته درونى پدر و مادر كه با آمدن كودك تأمين مى شود، لذتهايى كه والدين از ديدن فرزند، خنديدن و نشاط او مى برند.و بالاخره ، تقويت روحيه و اراده والدين كه براى تاءمين نيازهاى مادى و معنوى طفل صورت مى گيرد و تحت عنوان پدر و مادر جلوه مى كند، اين همه پاداش و مزدى است كه پدر ومادر در همان كودكى از فرزند شان در يافت مى كنند. والدين عزيز: اگر مى خواهيد بزرگترين بهره را در زندگى و تربيت فرزند ببريد، سعى كنيد از اول تولد فرزند، تصميم بگيريد، نيت كنيد كه اين فرزند را بخاطر خدا و اينكه در آينده فردى مؤ من و خدمتگذار براى مسلمانان باشد، بزرگ كنيد، اگر چنين كنيد، تمام زحمات شما الهى مى شود. و شما همانند كسى كه در عبادت خداست اجر مى بريد، و مهمتر از همه شما با اين نيت ، همواره فرزند خود را در مسير الهى نگه خواهيد داشت .و بدانيد كه در دنياى كنونى ما، تربيت فرزند و تأمين معاش او، احتياج به اراده آهنين و هدفى مقدس دارد، كه با آن نيت الهى ، شما به اين اهداف نائل خواهيد شد انشاء الله .
ارزش شيردادن بچه :
روزى كودك در سينه مادر است، و مادر به خاطر جهات شخصى، يا خيالات خام، يا حفظ بعضى از امور جسمى حق ندارد طفل را از روزى خدا داده محروم كند، و او را به شير خشك، و به شير حيوان و امورى از اين قبيل حواله دهد. شيرى كه از پستان زن ترشح مى شود شامل 6/1 گرم درصد مواد آلبومينوئيدى، 4% مواد چربى و 8/3 گرم درصد قند و اندكى املاح و ويتامين است، كه اين تركيب در هيچ ماده اى در جهان يافت نمى شود، تنها سينه مادر است كه به اراده حق توان ساختن چنين غذائى را براى مهمان تازه وارد دارد! اهميت شير مادر امروز بر كسى پوشيده نيست ، متخصصين راجع به منافع شير مادر و امتيازات آن ، سخن فراوان گفته اند، پس بر مادران دلسوز و شايسته است ، تا فرزند دلبند خود را از اين نعمت الهى ، كه حق خالص و طبيعى اوست ، محروم نكنند .رسول خدا با كثرت كار، توجهى مخصوص به وضع شير فرزندان داشت، به خانه فاطمه زهرا (عليها السلام) مى آمد، انگشت سبابه به دهان حسين (عليه السلام) مى گذاشت، با مكيدن او اشتهاى او را امتحان مى كرد تا اگر اشتهاى صادق است مادر به او شير بدهد، اگركاذب است محض گريه و ناآرامى براى ساكت كردن طفل به او شير ندهد، زيراشير روى شير بيمارى تخمه مى آورد،و دستگاه گوارش كودك را تنبل،و در نتيجه در تمام وجود طفل اثر منفى مى گذارد، و او را خمود، سست و ضعيف بار مى آورد.(35)رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :لَيْسَ لِلصَّبِىِّ لَبَنٌ خَيْرٌ مِنْ لَبَنِ أُمِّهِ.(36) براى كودك شيرى بهتر از شير مادر نيست.اين جمله قرنهاقبل، از رسول گرامى اسلام صادرشده،حقيقتى است كه دانشمندان بزرگ تازه به آن پى برده اند، درتحقيقات دانشمندان غرب، غربى كه اكثر خانواده هايش كودك خودرابه شيرخوارگاه مى سپارند، تاباشير مصنوعى بزرگ شود آمده:كه شيرى و غذائى براى كودك بهتر و سودمندتر از شير مادر نيست.اگر مادر شير نداشته باشد، كه كم اتفاق مى افتد، روايات تأكيد فراوان دارند، در انتخاب دايه كمال دقت را به خرج دهيد، كه شير در جسم و جان و فكر كودك، فوق العاده مؤثر است.در روايات آمده كه از انتخاب دايه بدكاره، روانى، احمق، كم ديد، يهوديه، نصرانيه، مجوسيه، مشروبخوار بپرهيزيد، كه وضع اينان از طريق شير به كودك منتقل مى شود(37) امانكته بسيار مهم درمسئله شيردادن ثواب آن است كه انسان راشگفت زده مى كند.رسول حق در پاسخ سخن امّ سلمه كه گفت مردان تمام خير را مى برند، زنان بيچاره چه كنند ؟ فرمود :ايام حاملگى ثوابش ثواب روزه و عبادت شبانه، و جهاد با مال و جان در راه خدا است، زائيدن به اندازه اى بهره الهى دارد كه احدى را قدرت آگاهى بر آن نيست اما شير دادن : به هر مرتبه كه طفل سينه مادر را مى مكد، معادل ثواب آزاد كردن يك برده از اولاد حضرت اسماعيل در نامه عمل زن شيرده نوشته مى شود، و چون از شير دادن فارغ شود فرشته اى كريم بر پهلوى زن مى زند و مى گويد : عملت را از سر بگير، كه آمرزيده شده اى!(38) حضرت امير عليه السلام فرمود كه پيامبر اكرم راجع به جهاد و فضيلت آن سخن گفت ، در اين ميان بانوئى به حضرت عرض كرد: يا رسول الله پس سهم زنان چيست ؟ حضرت فرمود: آرى زن از هنگام باردارى تا زايمان و سپس تا از شير گرفتن طفل ، پاداشى مانند كسى كه در راه خدا جهاد مى كند براى اوست ، و اگر در اين مدت از دنيا برود همانند شهيد است.(39) امام صادق (ع ) فرمود: مدت شير دادن به بچه (به وسيله سينه مادر) بيست و يك ماه است هر چه از اين كم شود ستم بر بچه است(40) يكى از بزرگترين علماء شيعه كه كتابهاى ارزنده وى هم اكنون در حوزه هاى علميه تدريس مى شود، آية الله العظمى شيخ مرتضى انصارى است ، به مادر شيخ گفته شد: فرزندت به درجات عاليه اى از علم و تقوى رسيده است ، پاسخ داد: من ترقى بيشترى هم از او انتظار داشتم ، زيرا هنگام شير دادن ، هرگز او را بدون وضو شير ندادم ، حتى در شبهاى سرد زمستان هم وضو مى گرفتم و سپس به وى شير مى دادم.(41)پيامبر اكرم در حديثى به همسرش ام سلمه فرمود: زن وقتى كه حامله مى شود همانند يك انسان روزه دار، كه شب را به عبادت سپرى مى كند، و در راه خدا با جان و مال جهاد مى كند، پاداش خواهد برد، وقتى كه زايمان كند آنقدر پاداش مى برد كه از زيادى در فكرش نمى گنجد.و چون فرزندش را شير دهد، به هر جرعه اى كه نوازد مى مكد، پاداش آزاد كردن يك بنده از فرزندان حضرت اسماعيل براى اوست ، و چون از شير دادن فارغ شود، فرشته اى بر پهلوى او زند و مى گويد: آمرزيده شدى ، از نو شروع كن يعنى مثل كسى هستى كه تا به حال كار بد نكرده و تازه مى خواهد انجام وظيفه كند.(42) رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : فرزندانتان را به خاطر گريه و ناله اى كه به جهت كودكى دارند كتك نزنيد زيرا گريه طفل معنادار است.گريه آنها در چهار ماه اول شهادت به توحيد، و در چهار ماه دوم صلوات و درود بر پيامبر و آل، و چهار ماه سوّم دعا براى پدر و مادر است. بنابراين شهادت دهنده به وحدانيت حق، و درود فرستنده به نبى و آل و دعا كننده به پدر و مادر را نزن، نه اينكه مستحق كتك نيست، بلكه به خاطر گريه معنادارش، واجب است با تمام وجود از او رعايت كنى، و لطف و محبت خود را از او دريغ ننمائى.(43)

پي نوشت ها :
 

1.«رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّيَّتِنَا قُرَّةَ أَعْينُ‏ٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا» ـ فرقان ، 74
2.آويبورى ، لرد ، در جستجوى خوشبختى ، ص 107
3. تربيت اسلامى با تاءكيد بر ديدگاههاى امام خمينى ،دكتر محمد رضا، شرفى.
4.آيين انقلاب اسلامى ( گزيده اى از انديشه ها و آراى امام خمينى ) ص 201
5. آيين انقلاب اسلامى ( گزيده اى از انديشه ها و آراى امام خمينى ) ص 200، 201
6.همان ص 200
7. تربيت اسلامى با تاءكيد بر ديدگاههاى امام خمينى ،دكتر محمد رضا، شرفى.
8.نوح/ 27ـ26
9. گناه شناسي ، حجت الاسلام محسن قرائتي
10. وسائل ج 15 ص 99.
11.بحار. ج 101 ص 91.
12. لقمان/14.
13. احقاف/15.
14. لواسانى ، سيد على ، شكوفه هاى سخن ص 241
15. آيين انقلاب اسلامى ، (گزيده اى از انديشه و آراى امام خمينى ) ص 220
16.تتمه المنتى ص 12.
17.بحار الانوار، ج1 ص223 روايت 12.
18.الروضه من الكافى، ج8 ص150 روايت 132.
19. مجلسى ، علامه محمد باقر، بحارالانوار، ج 23 ص 114
20.راهنماى انسانيت ، ترجمه و تدوين مرتضى فريد تنكابنى ، ص 115
21. انوارالزهرا، محمد رضا عباسى ، ص 54
22.آيين انقلاب اسلامى ، ص 235
23. همان ، ص 234
24.آيين انقلاب اسلامي ، ص 234
25. راه و رسم زندگى از نظر امام سجاد (ع ) ترجمه ، رساله حقوق ، على غفورى ، ص 23، 119
26.فريد تنكابنى ، مرتضى ، الحديث ، ج 1، ص 296
27.آيين انقلاب اسلامى ، ص 235
28.همان
29. تربيت اسلامى با تاءكيد بر ديدگاههاى امام خمينى ،دكتر محمد رضا، شرفى.
30. همان
31.اصول كافى، ج 6، ص 50، حديث 6.
32. المحجة البيضاء، ج 3، ص 121.
33. آموزه هاي بنيادين علم اخلاق ، محمد ، فتحعلي خان
34.بحار ج 101 ص 97 و 98.
35.نظام خانواده در اسلام ، حسين ، انصاريان
36. بحار، ج 103، ص 323.
37.بحار، ج 72، ص 25.
38.وسائل آل البيت، ج 21، ص 451.
39.وسائل ج 15 ص 175.
40.وسائل ج 15 ص 175
41.اخلاق در خانواده و تربيت فرزند ، سيد محمد ، نجفي يزدي
42..بحار، ج 101، ص 106
43.بحار، ج 60، ص 381

ادامه دارد



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.