گياهان در قرآن(3)
گياهان در قرآن (سدر)
وَلَقَدْ رَءآهُ نَزْلَةً أُخْرَى* عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى* عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى* إِذْ يغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى* مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى* لَقَدْ رَأَى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى (نجم/13 ــ 18)
************
او را بار ديگر هم بديد ، نزد سدره المنتهي، که آرامگاه بهشت نزد آن درخت است. وقتي که سدره را چيزي در خود مي پوشيد چشم خطا نکرد و از حد در نگذشت.
نام قرآني: سدره ــ سدر
نام علمي: Cedrus Libani ( از تيره کاج Pinaceae)
اشارات قرآني:
لَقَدْ كَانَ لِسَبَإٍ فِي مَسْكَنِهِمْ آيةٌ جَنَّتَانِ عَنْ يمِينٍ وَشِمَالٍ كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ وَاشْكُرُوا لَهُ بَلْدَةٌ طَيبَةٌ وَرَبٌّ غَفُورٌ* فَأَعْرَضُوا فَأَرْسَلْنَا عَلَيهِمْ سَيلَ الْعَرِمِ وَبَدَّلْنَاهُمْ بِجَنَّتَيهِمْ جَنَّتَينِ ذَوَاتَي أُكُلٍ خَمْطٍ وَأَثْلٍ وَشَيءٍ مِنْ سِدْرٍ قَلِيلٍ (سبا/ 15 ــ 16)
************
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى* ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى* فَكَانَ قَابَ قَوْسَينِ أَوْ أَدْنَى* فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى* مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى* أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى* وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى* عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى* عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى* إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يغْشَى* مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى* لَقَدْ رَأَى مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى (نجم/18 ــ 7)
************
وَأَصْحَابُ الْيمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيمِينِ* فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ* وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ* وَظِلٍّ مَمْدُودٍ* وَمَاءٍ مَسْكُوبٍ* وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ* لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ* وَفُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ (واقعه/ 27 ــ 34)
************
ماهيت سدره
اغلب مفسران و مترجمان قرآن به زبان انگليسي سدره را درخت کُنار مي دانند که به زبان هندي بري و به زبان هاي اروپايي jujube (عناب) و ziziphus (کنار) ناميده مي شود. اما مولانا عثماني مي نويسد: " بري (عناب) سدره المنتهي را که در آيه 14 سوره نجم به آن اشاره شده نبايد با بري اين جهان اشتباه کرد. فقط خداوند آگاه است که اين چه نوع درختي است. مي توان گفت که ريشه هاي اين درخت عظيم در آسمان ششم بود و شاخه هاي آن بالاي آسمان هفتم. " مولانا عبدالماجد بيان مي کند: "سدره المنتهي مرزي است که اين جهان را از جهان ديگر جدا مي سازد. در اعتقاد به وجود چنين درختي ترديد روا نيست زيرا به طور مسلم بسياري از چيزهاي موجود در اين جهان از جمله گياهان قطعاً در بهشت نيز وجود دارد. "مولانا عبدالماجد در ترجمه سدره المنتهي در سوره واقعه بيان مي کند که بعضي مفسران معتقدند سدره در واقع به معناي بري (درخت کنار) نيست بلکه درخت زيباي ديگري است. مولانا حقاني معتقد است که وحي الهي نزديک درختي مشهور بر موسي نازل شد و حضرت محمد (ص) در سدره المنتهي به ديدار حق نائل گرديد.
در کتاب لغه القرآن سدر به معناي درختي که آخرين حد معرفت انساني را مشخص مي کند آمده است. و غلام احمد پرويز سدره المنتهي را مرز ادراک بشر مي داند. مولانا مودودي مي گويد سدره در واقع جايي است که نبي اکرم (ص) براي دومين بار جبرئيل را ملاقات کرد و درک ماهيت واقعي و توصيف درخت سدر مشکل است. لذا به نظر او آن چيزي بود که خداوند کلمه سدر را مناسب ترين کلمه به زبان آدميان براي آن مي دانست. هيوز سدره المنتهي را درخت نهايت مي داند.
علامه يوسف علي سدره را درخت کنار از گونه کنار، عناب مي داند که در عربستان به صورت خودرو و هم پرورشي مي رويد. به رغم اين حقيقت که بيش تر مفسران قرآن سدره را درخت کنار مي دانند با اين وجود اغلب آنان اصل کلمه سدره المنتهي را در ترجمه سوره نجم آيه 14 حفظ کرده اند. داود سدره المنتهي را درخت سدره و سدر مخضود را سدر بي خار ترجمه کرده است:
براي دريافت هويت واقعي و ماهيت حقيقي سدره بايد به هدف قرآن از اشاره به اين درخت توجه کرد. در هيچ يک از چهار آيه مربوط به سدره نشانه اي يا وصفي از ميوه آن نيامده است. به علاوه در هيچ يک از اين آيات خداوند کلمه سدر را همراه با درختان ميوه دار ديگر مانند نخل، زيتون، انجير، انگور و انار نام نبرده است. در چندين آيه قرآن نام اين ميوه ها و درختان ميوه با هم آمده است اما در هيچ جا نام سدر همراه با آن ها نيامده است. از اين رو به روشني معلوم است که منظور خداوند از ذکر سدره در واقع تنها بيان زيبايي، استحکام و عظمت درخت سدر بوده نه ميوه آن. مثلاً در سوره نجم و سوره واقعه با ذکر کلمه سدره وصف بديع و زيبايي از آسمان ها و بهشت آمده است در صورتي که در سوره سبأ، سدر يک نوع از سه درخت استواري بود که از سيل بنيان کن عرم در امان ماند؛ دو درخت ديگر خردل و گز بود.
قبل از تلاش براي شناخت سدره واقعي لازم است نظر کساني را که اين گياه را درخت کنار و يا گونه اي از کنار (زيزفون) مي دانند بررسي کنيم. به نظر پاکستون زيزفون (کنار) کلمه اي مشتق از عربي و به معني بوته اي خاردار است. در واقع تمام گونه هاي کنار خاردار و کم ريشه اند. سه گونه کنار که در عربستان مي رويد يکي کنار موريتانيايي است که يک نوع عناب است و به زبان هندي "بِر" ناميده مي شود، ديگري کنار کازروني است که عناب معمولي است و سومي کنار درختي است که تاج مسيح از خارهاي آن ساخته شده بود. اين گونه کنار معمولاً بوته اي خاردار است ولي گاهي تا حد درختاني کوچک مي رسد. همه انواع آن ميوه اي که خوراکي دارند هر چند طعم هيچ کدام از آن ها به خوبي ديگر ميوه هايي که وصف آن در قرآن آمده است مانند خرما، انگور، انجير، انار و زيتون نمي باشد. گونه هاي کنار براي سوخت بسيار مناسب است اما از چوب اين درختان استفاده صنعتي نمي شود. همه اين گياهان در مناطق گرم آفريقا و آسيا مي رويد اما هيچ نوع آن در مناطق سرد سير ديده نمي شود. باغستان هايي که فقط کنار در آن کاشته باشند بندرت ديده مي شود. اين درختان يات به طور خودرو مي رويد يا در قطعات پراکنده زمين و يا در گرداگرد باغ ها به عنوان حصار يا پرچين کاشته مي شود.
اکنون با توجه به اين خصوصيات درخت کنار به اين نتيجه مي رسيم که سدره اي که وصف آن در قرآن آمده هيچ يک از اين گونه هاي گياهي نيست. زيرا در سوره نجم و واقعه وصف زيبايي درختان سدره آمده و در سوره سبأ از وجود آن در سرزمين سرد و کوهستاني يمن با ارتفاعي بيش از 1300 متر از سطح دريا سخن گفته است. در چنين ارتفاعي گمان نمي رود که درخت کنار حتي به صورت غير خودرو برويد. کنار را نمي توان درخت رعنا و مفيد دانست به حدي که توصيف آن شايسته آيه هايي در مورد سدره المنتهي و بهشت باشد. و به اين نکته بايد توجه داشت که در آيه ها ذکري از ميوه سدره نشده است. در اين شرايط به ناچار نظر گروهي از مفسران را که گفته اند سدره ممکن است "درخت خوب ديگري" باشد بايد بررسي کرد. اين انگيزه اي مي شود که امکان سدر لبنان را به عنوان سدر واقعي قرآن بررسي کنيم. نام علمي اين درخت با شکوه سدر لبناني "سدروس ليباني" است که معمولاً ارزالرب، شجره الله يا ارز لبنان ناميده مي شود. اين درخت در قلمرو گياهان است. سدر لبناني درختي است بسيار تناور که ارتفاع آن تا حدود 50 متر تنه آن تا حدود 3 متر و دور درخت تا حدود 15 متر مي رسد. شاخ و برگي انبوه و رنگي سبز تيره و شاخه هايي گسترده دارد. تمامي درخت با جلوه هماهنگ شاخ و برگ ها از دور شکوه و عظمت هرمي بزرگ به آن مي بخشد. مولدنکه درست گفته که با نگاه به درخت سدر (يا جنگل سدر) آدمي محو زيبايي آن مي شود. منظره سدر افسونگر و جذاب است.
موارد استفاده سدر
درخت سدر در کتاب مقدس
درختان ارس (عرعر) و کنار را نيز سدره ناميدند.
استيگاس که سدره را قامت بلند ترجمه کرده مسلماً به ارتفاع درخت سدره توجه داشته است. در واقع سدره زماني سلطان جنگل ناميده مي شد و اشارات زيادي به اين درخت در کتاب مقدس آمده است. اين درخت، درخت خداوند نيز ناميده مي شود و در يکي از آيات اين گونه از آن ستايش شده است:
درختان خداوند شادابند. يعني سروهاي آزاد لبنان که غرس کرده است. (ميزامير داود: 104/16).
در آيه ديگري اين گونه نام سدر آمده است:
کوه ها به سايه اش پوشانيده شد. و سروهاي آزاد خدا به شاخه هايش. (ميزامير داود: 80/10).
سدر به زبان عربي شجره الله و ارزالرب ناميده مي شود و گونه اي هم جنس آن که در کوه هاي هيماليا مي رويد به زبان سانسکريت و هندي "دئودرا" ناميده مي شود که به معني چوب يا درخت خداوند است.
چنان که قبلاً بيان شد از دوران حضرت عيسي تا زمان ظهور اسلام اَرز را در زبان يوناني و ديگر زبان هاي اروپايي با کلماتي شبيه سدر مي شناختند، بنابراين اگر ارز لبنان را سدره (سدر) قرآن بدانيم، همه آيات قرآني که در آن نام سدر آمده است روشن و هماهنگ با اين گياه مي شود.
توصيف درخت سدر در قرآن
درخت سدر در قرن نوزدهم
درخت سدر در روايات
در حديثي در صحيح بخاري از حضرت محمد (ص) نقل شده که به اصحابش فرمود سدره المنتهي درختي بود بسيار تنومند که برگ هايش (شاخه هايش) شبيه گوش فيل بود و ميوه اش مانند کوزه آب هاجر. اکنون هر کس اين درخت را همراه با شاخه ها و مخروط هايش (يعني ميوه اش) از نزديک ببيند تشبيهي را که پيامبر (ص) بيان فرموده تحسين مي کند.
احاديث زيادي در صحيح بخاري، ترمذي و ديگر کتب حديث آمده که در آن توصيه شده است براي غسل دادن ميت، برگ سدر را در آب گرم مخلوط کنند. در اين جا فقط برگ سدر لبناني و ارس خاردار مناسب ترين گياه، براي ضد عفوني کردن است. اما در صورت نبودن اين دو گياه، برگ کنار جانشين مناسبي براي آن مي باشد. لذا در صورت وجود هر يک از اين گياهان مي توان از برگ آن براي شستشوي ميت استفاده کرد.
با توجه به حقايقي که ذکر آن گذشت سدره قرآني (سدر) همان سدر لبنان است و درخت کُنار را سدر قرآن دانستن سوء تعبيري تاريخي است که تا به امروز به طور مداوم بر گياهاني محلي اطلاق شده است.
گياهان در قرآن (انگور)
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا* حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا (نباء/31 ــ 32)
************
پرهيزکاران را جايي است در امان از هر آسيب؛ بستان ها و تاکستان ها.
نام قرآني: عنب (مفرد)، اعناب (جمع)
نام علمي: Vitis vinifera (از تيره انگور Vitaceae)
اشاراتي قرآني
"أَيوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَينُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ" (بقره/266)
************
"وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ" (رعد/4)
************
"يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّيتُونَ وَالنَّخِيلَ وَالْأَعْنَابَ وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيةً لِقَوْمٍ يتَفَكَّرُونَ" (نحل/11)
************
"وَمِنْ ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَالْأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَرِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ" (نحل/67)
************
"أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا" (اسراء/91)
************
"وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَّجُلَينِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَينِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَينَهُمَا زَرْعًا" (کهف/32)
************
"فَأَنْشَأْنَا لَكُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِّنْ نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ لَّكُمْ فِيهَا فَوَاكِهُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ" (مؤمنون/19)
************
"وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِنْ نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيونِ" (يس/34)
************
"إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا* حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا" (نباء/31 ــ 32)
************
"وَ عِنباً وَ قَضباً" (عبس/28)
************
انگور يکي از لذيذ ترين ميوه هايي است که خداوند براي انسان آفريده است و از اين رو يازده مرتبه در قرآن مجيد نام اين ميوه به صورت مفرد (عنب) و جمع (اعناب) آمده است.
آغاز کاشت درخت مو
تا کنون حدود هشت هزار نوع انگور پرورشي در سر تا سر جهان ديده شده است که نوعي انگور بي دانه (به نام تامسون) در سطحي وسيع در چندين کشور از جمله ايتاليا، فرانسه، روسيه، اسپانيا، ترکيه، ايران، افغانستان، ژاپن، سوريه، الجزيره، مراکش و امريکا کاشته مي شود. بيش از نيمي از محصول انگور جهان در کشورهاي اروپايي توليد مي شود. هندوستان قبلاً انگور را از ايران و افغانستان وارد مي کرد اما در سي سال اخير کاشت آن در ماهارشترا، آندرا و کرناتاکا موفقيت آميز بوده است و هر سال سيصد هزار تن انگور از اين نواحي به دست مي آيد ولي مقدار فقط يک درصد محصول جهاني است.
خواص انگور
انگور در سر تا سر جهان مصرف خوراکي دارد، که 80 درصد اين محصول براي ساختن شراب به کار مي رود. و 7 درصد آن صرف تهيه کشمش (مويز) و سرکه مي شود. آمريکا و کشور هاي اروپايي از توليد کنندگان عمده شراب انگور هستند، در حالي که ايران، ترکيه، يونان، استراليا و افغانستان مهم ترين توليد کنندگان کشمش مي باشند. ترکيه و يونان بهترين نوع کشمش را تهيه مي کنند. تخميناً هر سال 800000 تن کشمش در جهان توليد مي شود. کشمش از نظر طبي مفيدتر از انگور است. کشمش براي تب، سرفه، نزله، يرقان و تورم نيمه حاد کبد و طحال نافع است.
استفاده نا مطلوب از انگور
************
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَّفْعِهِمَا وَيسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ (بقره/219)
************
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ* إِنَّمَا يرِيدُ الشَّيطَانُ أَنْ يوقِعَ بَينَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُّنْتَهُونَ (مائده/90 ــ 91)
************
پس از نزول اين آيه سوره مائده مردم مدينه هر نوع شرابي را به کوچه ها ريختند بعضي از مسلمانان مي خواستند اندوخته شراب خود را به همشهريان يهودي خود ببخشند اما اجازه چنين کاري را نيافتند. بنابر حديثي تهيه، شرب، و حتي بخشيدن شراب حرام بود.
در قرآن مجيد با کلمات مختلف مانند خمر، شراب، سکر و کاس به شراب اشاره شده است. خمر در اصل به معني شراب انگور است ولي به طور عام اين کلمه را مي توان براي هر نوع شرابي به کار برد. سکر هر چيزي است که سبب مستي شود. کاس به معناي جام شراب است و شراب به معناي هر نوع مايع نوشيدني از جمله شراب است. کلمه خمر در سوره بقره/219، سوره مائده/90 و 91، سوره محمد/15 و کاس در سوره طور/23، سوره دهر/5، سوره واقعه/18 و سوره صافات/45 آمده است و کلمه شراب چندين بار در جاهاي مختلف ذکر شده است.
************
مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَيرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَّبَنٍ لََّمْ يتَغَيرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ (محمد/15)
************
يتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ (طور/23)
************
إِنِّ الأَبرَارَ يَشرَبوُنَ مِن کَأسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُوراً (دهر/5)
************
بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِّنْ مَعِينٍ (واقعه/18)
************
يُطَافُ عَلَيهِمْ بِكَأْسٍ مِّنْ مَّعِينٍ (صافات/45)
************
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع:
پناهی ، حسین /فیض آبادی،حمیده ، بيولوژي در قرآن- ش10 ، انتشارات فیض دانش ،1389
ادامه دارد...
/ج