شاه ديگر بر نمي گردد
نويسنده:حسنا مرادي
امام قبل از پيروزي در مصاحبه ها، نظراتشان را صريح اعلام کردند
ما سراغ حرف هاي رهبر مردم ايران رفتيم و از انبوه حرف هاي او، دو مصاحبه را انتخاب کرديم که هر دو در سال پيروزي انقلاب، منتها در دو موقعيت زماني متفاوت انجام شده، اولي که ظاهراً اولين مصاحبه مطبوعاتي امام هم هست، مصاحبه اي است که در نجف و در روزهاي آغازين سال 57 انجام شد؛ زماني که هنوز هيچ کس به نتيجه رسيدن انقلاب با آن سرعت را باور ندارد. مصاحبه دوم اما بعد از فرار شاه و در آستانه پيروزي و در نوفل لوشاتو انجام شده است. در هر دوي اين مصاحبه ها بر آن شعار محوري «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» تأکيد شده اما نه به وضوح و با آن دسته بندي مشخصي که در صفحات پيش خوانديد. به علاوه نکات ديگري مثل رابطه با اسرائيل هم هست که از همان اول مورد مظر رهبر انقلاب و انقلابي ها بوده است. خواندن اين مصاحبه ها بعد از 31 سال لطفي دارد که اهلش مي دانند.
مصاحبه لوموند با امام خميني (ره)
4 ارديبهشت 1357/نجف
*شما را متهم مي کنند که مخالف تمدن و گذشته گرا هستيد؛ جواب شما به اين مطلب چيست؟
اين خود شاه است که عين مخالفت با تمدن است و گذشته گرا است. مدت 15 سال است که من در اعلاميه ها و بيانيه هايم خطاب به مردم ايران مصرا خواستار رشد و توسعه اقتصادي و اجتماعي مملکتم بوده ام. اما شاه سياست امپرياليست ها را اجرا مي کند و کوشش دارد که ايران را در وضع عقب ماندگي و واپس گرايي نگاه دارد. رژيم شاه، رژيمي ديکتاتوري است. در اين رژيم، آزادي هاي فردي پايمال و انتخابات واقعي و مطبوعات و احزاب از ميان برده شده اند. نمايندگان را شاه با نقض قانون اساسي تحميل مي کند. انعقاد مجامع سياسي ــ مذهبي ممنوع است. استقلال قضائي و آزادي فرهنگي به هيچ وجه وجود ندارد. شاه قواي سه گانه را غصب کرده است و يک حزب واحد (حزب رستاخيز) ايجاد کرده است. از اين بدتر، پيوستن به اين حزب را اجباري کرده است و از متخلفان انتقام مي گيرد. کشاورزي ما که توليدش حتي تا 23 سال پيش اضافه بر احتياجات داخلي مان بود و ما صادر کننده اين مازاد بوديم، از ميان رفته است. مطابق ارقامي که نخست وزير شاه در دو سال پيش به دست داده است، ايران 93 درصد از مواد غذايي مصرفي خود را وارد مي کند. اين است نتيجه به اصلاح اصلاحات ارضي شاه!
دانشگاه هاي ما نيمي از سال بسته است و طلاب و دانشجويان ما هر سال چندين بار مضروب و مجروح شده و به زندان افکنده مي شوند. شاه اقتصاد ما را از ميان برده و درآمد حاصل از نفت را که ثروت آينده مردم ماست، تبذير مي کند و آن را براي خريد اسلحه هايي به کار مي برند که جنبه تجملي و قيمت هاي سرسام آور دارد و اين امر به استقلال ايران صدمه مي زند. من مخالف شاه هستم؛ درست به دليل آنکه سياست وي که وابسته به قدرت هاي خارجي است، پيشرفت مردم را در معرض خطر قرار مي دهد. هنگامي که شاه ادعا مي کند ايران را به مرز «تمدن بزرگ» مي رساند، دروغ مي گويد. به دليل اين واقعيت هاي غير قابل بحث است که شاه کوشش مي کند موضع مخالف ما را در قبال رژيمش وارونه جلوه دهد و ما را مخالف تمدن و گذشته گرا قلمداد کند. اگر ما موفق به سرنگون کردن رژيم او شويم، او براي کارهايي که ضد بشريت و ترقي اقتصادي و فرهنگي مردم کرده است محاکمه خواهد شد و آن روز تمامي عالم از جنايات وي آگاه خواهند شد.
*شاه شما را مخالف با تمدن قلمداد مي کند؛ شما هم هيمن اتهام را به شاه بر مي گردانيد و اين مطلب لزوماً قانع کننده نيست. لطفاً ممکن است موضع خود را راجع به سه موضوع اصلي ايران بيان بفرماييد: اصلاحات ارضي، صنتعي کردن مملکت و زنان.
هدف از اصلاحات ارضي شاه خصوصاً اين بود که بازاري براي کشورهاي خارجي خصوصاً آمريکا ايجاد کند. اما اصلاحات ارضي اي که ما خواستارش هستيم، کشاورز را از محصول کارش بهره مند خواهد ساخت و مالکاني را که بر خلاف قوانين اسلامي عمل کرده اند، مجازات خواهد کرد.
در خصوص صنعتي کردن مملکت، کاملاً با اين امر موافقيم ولي ما خواستار يک صنعت ملي و مستقل هستيم که در اقتصاد مملکت ادغام شده و همراه با کشاورزي در خدمت مردم قرار گيرد، نه يک صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ؛ نظير صنعتي که فعلاً در ايران مستقر ساخته ايد.
در خصوص زنان، اسلام هيچ گاه مخالف آزادي آنان نبوده است؛ بر عکس اسلام با مفهوم زن به عنوان شيء مخالفت کرده و شرافت و حيثيت او را به وي باز داده است. زن مساوي مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعاليت هاي خود را انتخاب کند اما رژيم شاه است که با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق مي کوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند. اسلام شديداً معترض به اين امر است. رژيم آزادي زن را البته نظير آزادي مرد از ميان برده و پايمال کرده است. زنان مانند مردان زندان هاي ايران را پر کرده اند.
*درباره لفظ مارکسيسم اسلامي که رژيم مرتباً استعمال مي کند چه فکر مي کنيد؟ آيا با گروه هاي چپ افراطي روابط سازماني داريد؟
اين شاه است که اصطلاح مذکور را به کار برده است و اطرافيانش از او تبعيت کرده اند. اين مفهوم مفهومي نادرست و حاوي تناقض است و براي از اعتبار انداختن و از بين بردن مبارزه مردم مسلمان ما بر ضد رژيم شاه است. مفهوم اسلامي که بر اساس توحيد و وحدانيت خداوند بنا شده با ماترياليسم در تضاد است. شاه و دستگاه تبليغاتي اش از اتحاد ارتجاع سياه و خرابکاري سرخ هم هدفي را که گفتيم تعقيب مي کند؛ به اين معنا که وي مي خواهد مردم مسلمان را وحشت زده کند و بذر ابهام را در آنها بپراکند تا مخالفتشان را نسبت به رژيم که جامع و غير قابل بحث و انکار است، از ميان ببرد.
*با توجه به فقدان روابط سازماني، آيا يک اتحاد تاکتيکي را با مارکسيست ها براي سرنگون کردن شاه در نظر داريد؟
نه، ما حتي براي سرنگون کردن شاه با مارکسيست ها همکاري نخواهيم کرد. من همواره به هواداران خود گفته ام که اين کار را نکنند. ما با طرز تلقي آنان مخالفيم. اما در جامعه اي که ما به فکر استقرار آن هستيم، مارکسيست ها در بيان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ زيرا ما اطمينان داريم که اسلام در بردارنده پاسخ به نيازهاي مردم است. ايمان و اعتقاد ما قادر است با ايدئولوژي آنها مقابله کند. در فلسفه اسلامي از همان ابتدا مسأله کساني مطرح شده است که وجود خدا را انکار مي کرده اند.
*برنامه سياسي شما چيست؟ آيا مي خواهيد که رژيم را سرنگون کنيد؟ به جاي اين رژيم چه نوع رژيمي را برقرار خواهيد کرد؟
کمال مطلوب ما ايجاد يک دولت و حکومت اسلامي است؛ مع ذلک نخستين اشتغال حاضر ما سرنگون کردن اين رژيم خودسر و خودکامه است. در مرحله اول بايد قدرتي به وجود آوريم که به احتياجات اساسي مردم پاسخ دهد.
*مقصودتان از حکومت اسلامي چيست؟ آنچه از اين تعبير خود به خود به ذهن مي آيد امپراتوري عثماني يا عربستان سعودي است.
تنها مرجع استناد براي ما، زمان پيغمبر و زمان امام علي(ع) است.
*آيا اين حکومت، رژيم سلطنتي را حفظ خواهد کرد يا حکومت جمهوري را در مدنظر داريد؟
رژيمي که ما برقرار خواهيم کرد به هيچ وجه سلطنتي نخواهد بود. اين مطلب خارج از موضوع است و مطرح نيست.
*آيا خود شما در نظر داريد که در رأس آن قرار گيريد؟
شخصاً نه. نه سن من، نه موقع و نه مقام من و نه ميل و رغبت من متوجه چنين امري نيست. اگر موقعيت پيش آيد، ما در ميان کساني که در جريان مفاهيم و فکر اسلامي مربوط به حکومت هستند، شخصي يا اشخاصي را که مستعد تعهد چنين امري باشند انتخاب خواهيم کرد.
*در مقابل اتحاد شوروي که همسايه بزرگ ايران است، موضع و موقع شما چيست؟
همان موضع و موقعي که در قبال آمريکاست. ابرقدرت ها مردم ما را استثمار کردند. من فرقي ميان آنها و حتي بين آنها و انگليس هم نمي بينم. هنگامي که ايران واقعاً مستقل شد، در آن صورت مي تواند روابط سالمي با تمامي ممالک عالم برقرار سازد.
*آيا فکر مي کنيد که رژيم شاه قادر است که آزادمنشي پيشه کند؟
هرگز! حتي اصول دموکراسي و آزادي در تضاد بنيادي با اين رژيم و با وجود خود شاه هستند؛ بنابراين هيچ مصالحه ممکني با وي وجود ندارد. جنايات وي بي شمار است. نخستين کار يک رژيم آزاد، آن خواهد بود که محاکمه شاه را ترتيب دهد؛ بر اساس اين امر که او ثروت هاي مملکت را جمع کرده و آنها را به بانک هاي خارجي منتقل ساخته است. بايد که او در خصوص جناياتي که مرتکب شده است جواب دهد. آزاد سازي واقعي تا هنگامي که شاه بر اريکه قدرت است امکان پذير نخواهد بود.
مصاحبه امام با کيهان و اطلاعات در فرانسه
3 بهمن 1357/نوفل لوشاتو
*نخستين اقدام شما در بازگشت به ايران که روز جمعه آينده پيش بيني شده چه خواهد بود و آيا اعضاي کميته انقلابي حکومت اسلامي قبلاً اعلام خواهد شد يا نه؟
اولين اقدام من نصيحت به ملت عزير ايران است و ان شاء الله اگر امکان باشد در بهشت زهرا راه خودمان را اعلام مي کنيم و کارهايي را که مقدمتان بايد انجام داد اعلام خواهيم کرد.
*آيا شکل طبقاتي شورا از طبقات کارگر و روشنفکر انقلابي ــ اسلامي خواهد بود و دهقانان در آن خواهند بود يا بيشتر اعضاي اين شورا روحانيون هستند؟
خير، بيشتر از روحانيون نخواهند بود بلکه روحانيون هم مثل ديگر طبقات نماينده خواهند داشت.
*ممکن است خطوط اساسي حکومت اسلامي را در زمينه اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي به طور خلاصه بفرماييد؟
اينها اموري نيست که بتوانم الان براي شما تشريح کنم. اسلام، هم آزادي خواهد داد، هم به اقتصاد توجه خواهد کرد و هم توجه به ساير احتياجات کشور که بايد کارشناسان در اين موارد به موقع اقدام کنند.
*منظور اين است که در حکومت اسلامي، ملي شدن صنايع قطعي خواهد بود يا نه؟
اين مسأله هم بايد مورد مطالعه قرار گيرد.
*ممکن است بفرماييد اقليت هايي که در ايران وجود دارند، در حکومت اسلامي چه وضعي خواهند داشت؟
اقليت هاي مذهبي در اسلام احترام دارند و آنها هم مثل ساير اقشار ملت با رفاه در آنجا زندگي خواهند کرد و هيچ گرفتاري اي براي آنها نخواهد بود.
*درباره آزادي بيان و عقيده، شما چه حدودي را در نظر داريد؟ آيا فکر مي کنيد بايد محدوديت هايي قائل شد يا نه؟
اگر مضر به حال ملت نباشد، بيان همه چيز آزاد است. چيزهايي آزاد نيست که مضر به حال ملت ما باشد.
*آيا فکر مي کنيد که گروه هاي چپ و مارکسيستي که در ايران هستند، آزادانه فعاليت خواهند داشت؟
اگر مضر به حال ملت باشد جلوگيري مي شود؛ اگر نباشد و فقط اظهار عقيده باشد مانعي ندارد.
*يعني منظورتان اين است که احزاب آزاد خواهند بود يا نه؟
همه مردم آزادند مگر حزبي که مخالف با مصلحت مملکت باشد.
*نقش زنان در حکومت اسلامي چگونه خواهد بود؟ آيا مثلاً در امور کشور هم شرکت خواهند داشت؟ براي مثال وکيل و وزير خواهند شد؛ البته اگر استعداد و لياقتي نشان دهند؟
درباره اين گونه مسائل، حکومت اسلامي تکاليف را معين مي کند و الان وقت اظهار نظر در اين زمينه ها نيست. زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامي فردا شرکت دارند. آنان از حق رأي دادن و رأي گرفتن برخوردارند. در مبارزات اخير ايران، زنان ايران هم سهمي چون مردان دارند. ما همه گونه آزادي را به زن خواهيم داد. البته جلوي فساد را مي گيريم و در اين مورد ديگر بين زن و مرد فرقي نيست.
*(يکي از خبرنگاران زن:) چون مرا به عنوان يک زن پذيرفته ايد، اين نشان دهنده آن است که نهضت ما يک نهضت مترقي است؛ اگر چه ديگران سعي کرده اند نشان دهند که عقب مانده است. فکر مي کنيد به نظر شما آيا زنان ما بايد حتماً حجاب داشته باشند؟ مثلاً چيزي روي سر داشته باشند يا نه؟
اينکه من شما را پذيرفته ام، من شما را نپذيرفته ام! شما آمده ايد اينجا و من نمي دانستم که شما مي خواهيد بياييد اينجا! و اين هم دليل بر اين نيست که اسلام مترقي است که به مجرد اينکه شما آمديد اينجا، اسلام مترقي است. مترقي هم به اين معني نيست که بعضي زن ها يا مردهاي ما خيال کرده اند. ترقي به کمالات انساني و نفساني است و با اثر بودن افراد در ملت و مملکت است، نه اينکه سينما بروند و دانشگاه بروند و اينها ترقياتي است که براي شما درست کرده اند و شما را به عقب رانده اند و بايد بعداً جبران کنيم. شما آزاديد در کارهاي صحيح در دانشگاه ها برويد و هر کاري را که صحيح است بکنيد و همه ملت در اين زمينه ها آزادند. اما اگر بخواهيد کاري خلاف عفت بکنند يا مضر به حال ملت، خلاف مليت بکنند، جلوگيري مي شود و اين دليل بر مترقي بودن است.
*شکل مالکيت در حکومت اسلامي بخصوص مالکيت اراضي چگونه خواهد بود؟
اينها بعداً روشن خواهد شد.
*دولي که در جريان انقلاب کنوني ايران آشکارا از شاه حمايت کردند، در صورتي که اظهار ندامت کنند، آيا مناسبات خود را با آنها ادامه مي دهيد؟
بلي؛ مگر اسرائيل. اسرائيل مستثناست؛ همچنين آفريقاي جنوبي و کشورهايي که از تبعيض نژادي پشتيباني مي کنند.
*شما در بياناتتان فرموديد که اسرائيل دشمن اسلام است؛ آيا حکومت اسلامي ممکن است به اين کشور اعلان جنگ بدهد؟
بسته به مقتضاي زمان است.
*بعضي از گروه هاي کوچک طي نامه و تلفني به ما مي گويند که ما از زير «چکمه استبداد» به زير «نعلين استبداد» مي رويم.
آنها عمال شاه هستند. آنهايي که اين حرف ها را مي زنند، سال هاست که مي زنند و اينها را هم شاه به آنها ديکته کرده است و آنها هم براي شما مي گويند، براي اينکه مي خواهند شاه را برگردانند. به آنها بگوييد شاه ديگر بر نمي گردد و شما اگر حکومت اسلامي را ببينيد، خواهيد ديد که ديکتاتوري در اسلام اصلاً وجود ندارد.
*در بازگشت به ايران احياناً اگر با يک کودتاي نظامي مواجه شديد چه خواهيد کرد؟
هيچ، مبارزه خواهيم کرد.
منبع: همشهري جوان، شماره 249
صحيفه امام، ج5، ص 519
ما سراغ حرف هاي رهبر مردم ايران رفتيم و از انبوه حرف هاي او، دو مصاحبه را انتخاب کرديم که هر دو در سال پيروزي انقلاب، منتها در دو موقعيت زماني متفاوت انجام شده، اولي که ظاهراً اولين مصاحبه مطبوعاتي امام هم هست، مصاحبه اي است که در نجف و در روزهاي آغازين سال 57 انجام شد؛ زماني که هنوز هيچ کس به نتيجه رسيدن انقلاب با آن سرعت را باور ندارد. مصاحبه دوم اما بعد از فرار شاه و در آستانه پيروزي و در نوفل لوشاتو انجام شده است. در هر دوي اين مصاحبه ها بر آن شعار محوري «استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي» تأکيد شده اما نه به وضوح و با آن دسته بندي مشخصي که در صفحات پيش خوانديد. به علاوه نکات ديگري مثل رابطه با اسرائيل هم هست که از همان اول مورد مظر رهبر انقلاب و انقلابي ها بوده است. خواندن اين مصاحبه ها بعد از 31 سال لطفي دارد که اهلش مي دانند.
مصاحبه لوموند با امام خميني (ره)
4 ارديبهشت 1357/نجف
*شما را متهم مي کنند که مخالف تمدن و گذشته گرا هستيد؛ جواب شما به اين مطلب چيست؟
اين خود شاه است که عين مخالفت با تمدن است و گذشته گرا است. مدت 15 سال است که من در اعلاميه ها و بيانيه هايم خطاب به مردم ايران مصرا خواستار رشد و توسعه اقتصادي و اجتماعي مملکتم بوده ام. اما شاه سياست امپرياليست ها را اجرا مي کند و کوشش دارد که ايران را در وضع عقب ماندگي و واپس گرايي نگاه دارد. رژيم شاه، رژيمي ديکتاتوري است. در اين رژيم، آزادي هاي فردي پايمال و انتخابات واقعي و مطبوعات و احزاب از ميان برده شده اند. نمايندگان را شاه با نقض قانون اساسي تحميل مي کند. انعقاد مجامع سياسي ــ مذهبي ممنوع است. استقلال قضائي و آزادي فرهنگي به هيچ وجه وجود ندارد. شاه قواي سه گانه را غصب کرده است و يک حزب واحد (حزب رستاخيز) ايجاد کرده است. از اين بدتر، پيوستن به اين حزب را اجباري کرده است و از متخلفان انتقام مي گيرد. کشاورزي ما که توليدش حتي تا 23 سال پيش اضافه بر احتياجات داخلي مان بود و ما صادر کننده اين مازاد بوديم، از ميان رفته است. مطابق ارقامي که نخست وزير شاه در دو سال پيش به دست داده است، ايران 93 درصد از مواد غذايي مصرفي خود را وارد مي کند. اين است نتيجه به اصلاح اصلاحات ارضي شاه!
دانشگاه هاي ما نيمي از سال بسته است و طلاب و دانشجويان ما هر سال چندين بار مضروب و مجروح شده و به زندان افکنده مي شوند. شاه اقتصاد ما را از ميان برده و درآمد حاصل از نفت را که ثروت آينده مردم ماست، تبذير مي کند و آن را براي خريد اسلحه هايي به کار مي برند که جنبه تجملي و قيمت هاي سرسام آور دارد و اين امر به استقلال ايران صدمه مي زند. من مخالف شاه هستم؛ درست به دليل آنکه سياست وي که وابسته به قدرت هاي خارجي است، پيشرفت مردم را در معرض خطر قرار مي دهد. هنگامي که شاه ادعا مي کند ايران را به مرز «تمدن بزرگ» مي رساند، دروغ مي گويد. به دليل اين واقعيت هاي غير قابل بحث است که شاه کوشش مي کند موضع مخالف ما را در قبال رژيمش وارونه جلوه دهد و ما را مخالف تمدن و گذشته گرا قلمداد کند. اگر ما موفق به سرنگون کردن رژيم او شويم، او براي کارهايي که ضد بشريت و ترقي اقتصادي و فرهنگي مردم کرده است محاکمه خواهد شد و آن روز تمامي عالم از جنايات وي آگاه خواهند شد.
*شاه شما را مخالف با تمدن قلمداد مي کند؛ شما هم هيمن اتهام را به شاه بر مي گردانيد و اين مطلب لزوماً قانع کننده نيست. لطفاً ممکن است موضع خود را راجع به سه موضوع اصلي ايران بيان بفرماييد: اصلاحات ارضي، صنتعي کردن مملکت و زنان.
هدف از اصلاحات ارضي شاه خصوصاً اين بود که بازاري براي کشورهاي خارجي خصوصاً آمريکا ايجاد کند. اما اصلاحات ارضي اي که ما خواستارش هستيم، کشاورز را از محصول کارش بهره مند خواهد ساخت و مالکاني را که بر خلاف قوانين اسلامي عمل کرده اند، مجازات خواهد کرد.
در خصوص صنعتي کردن مملکت، کاملاً با اين امر موافقيم ولي ما خواستار يک صنعت ملي و مستقل هستيم که در اقتصاد مملکت ادغام شده و همراه با کشاورزي در خدمت مردم قرار گيرد، نه يک صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ؛ نظير صنعتي که فعلاً در ايران مستقر ساخته ايد.
در خصوص زنان، اسلام هيچ گاه مخالف آزادي آنان نبوده است؛ بر عکس اسلام با مفهوم زن به عنوان شيء مخالفت کرده و شرافت و حيثيت او را به وي باز داده است. زن مساوي مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعاليت هاي خود را انتخاب کند اما رژيم شاه است که با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق مي کوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند. اسلام شديداً معترض به اين امر است. رژيم آزادي زن را البته نظير آزادي مرد از ميان برده و پايمال کرده است. زنان مانند مردان زندان هاي ايران را پر کرده اند.
*درباره لفظ مارکسيسم اسلامي که رژيم مرتباً استعمال مي کند چه فکر مي کنيد؟ آيا با گروه هاي چپ افراطي روابط سازماني داريد؟
اين شاه است که اصطلاح مذکور را به کار برده است و اطرافيانش از او تبعيت کرده اند. اين مفهوم مفهومي نادرست و حاوي تناقض است و براي از اعتبار انداختن و از بين بردن مبارزه مردم مسلمان ما بر ضد رژيم شاه است. مفهوم اسلامي که بر اساس توحيد و وحدانيت خداوند بنا شده با ماترياليسم در تضاد است. شاه و دستگاه تبليغاتي اش از اتحاد ارتجاع سياه و خرابکاري سرخ هم هدفي را که گفتيم تعقيب مي کند؛ به اين معنا که وي مي خواهد مردم مسلمان را وحشت زده کند و بذر ابهام را در آنها بپراکند تا مخالفتشان را نسبت به رژيم که جامع و غير قابل بحث و انکار است، از ميان ببرد.
*با توجه به فقدان روابط سازماني، آيا يک اتحاد تاکتيکي را با مارکسيست ها براي سرنگون کردن شاه در نظر داريد؟
نه، ما حتي براي سرنگون کردن شاه با مارکسيست ها همکاري نخواهيم کرد. من همواره به هواداران خود گفته ام که اين کار را نکنند. ما با طرز تلقي آنان مخالفيم. اما در جامعه اي که ما به فکر استقرار آن هستيم، مارکسيست ها در بيان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ زيرا ما اطمينان داريم که اسلام در بردارنده پاسخ به نيازهاي مردم است. ايمان و اعتقاد ما قادر است با ايدئولوژي آنها مقابله کند. در فلسفه اسلامي از همان ابتدا مسأله کساني مطرح شده است که وجود خدا را انکار مي کرده اند.
*برنامه سياسي شما چيست؟ آيا مي خواهيد که رژيم را سرنگون کنيد؟ به جاي اين رژيم چه نوع رژيمي را برقرار خواهيد کرد؟
کمال مطلوب ما ايجاد يک دولت و حکومت اسلامي است؛ مع ذلک نخستين اشتغال حاضر ما سرنگون کردن اين رژيم خودسر و خودکامه است. در مرحله اول بايد قدرتي به وجود آوريم که به احتياجات اساسي مردم پاسخ دهد.
*مقصودتان از حکومت اسلامي چيست؟ آنچه از اين تعبير خود به خود به ذهن مي آيد امپراتوري عثماني يا عربستان سعودي است.
تنها مرجع استناد براي ما، زمان پيغمبر و زمان امام علي(ع) است.
*آيا اين حکومت، رژيم سلطنتي را حفظ خواهد کرد يا حکومت جمهوري را در مدنظر داريد؟
رژيمي که ما برقرار خواهيم کرد به هيچ وجه سلطنتي نخواهد بود. اين مطلب خارج از موضوع است و مطرح نيست.
*آيا خود شما در نظر داريد که در رأس آن قرار گيريد؟
شخصاً نه. نه سن من، نه موقع و نه مقام من و نه ميل و رغبت من متوجه چنين امري نيست. اگر موقعيت پيش آيد، ما در ميان کساني که در جريان مفاهيم و فکر اسلامي مربوط به حکومت هستند، شخصي يا اشخاصي را که مستعد تعهد چنين امري باشند انتخاب خواهيم کرد.
*در مقابل اتحاد شوروي که همسايه بزرگ ايران است، موضع و موقع شما چيست؟
همان موضع و موقعي که در قبال آمريکاست. ابرقدرت ها مردم ما را استثمار کردند. من فرقي ميان آنها و حتي بين آنها و انگليس هم نمي بينم. هنگامي که ايران واقعاً مستقل شد، در آن صورت مي تواند روابط سالمي با تمامي ممالک عالم برقرار سازد.
*آيا فکر مي کنيد که رژيم شاه قادر است که آزادمنشي پيشه کند؟
هرگز! حتي اصول دموکراسي و آزادي در تضاد بنيادي با اين رژيم و با وجود خود شاه هستند؛ بنابراين هيچ مصالحه ممکني با وي وجود ندارد. جنايات وي بي شمار است. نخستين کار يک رژيم آزاد، آن خواهد بود که محاکمه شاه را ترتيب دهد؛ بر اساس اين امر که او ثروت هاي مملکت را جمع کرده و آنها را به بانک هاي خارجي منتقل ساخته است. بايد که او در خصوص جناياتي که مرتکب شده است جواب دهد. آزاد سازي واقعي تا هنگامي که شاه بر اريکه قدرت است امکان پذير نخواهد بود.
مصاحبه امام با کيهان و اطلاعات در فرانسه
3 بهمن 1357/نوفل لوشاتو
*نخستين اقدام شما در بازگشت به ايران که روز جمعه آينده پيش بيني شده چه خواهد بود و آيا اعضاي کميته انقلابي حکومت اسلامي قبلاً اعلام خواهد شد يا نه؟
اولين اقدام من نصيحت به ملت عزير ايران است و ان شاء الله اگر امکان باشد در بهشت زهرا راه خودمان را اعلام مي کنيم و کارهايي را که مقدمتان بايد انجام داد اعلام خواهيم کرد.
*آيا شکل طبقاتي شورا از طبقات کارگر و روشنفکر انقلابي ــ اسلامي خواهد بود و دهقانان در آن خواهند بود يا بيشتر اعضاي اين شورا روحانيون هستند؟
خير، بيشتر از روحانيون نخواهند بود بلکه روحانيون هم مثل ديگر طبقات نماينده خواهند داشت.
*ممکن است خطوط اساسي حکومت اسلامي را در زمينه اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي به طور خلاصه بفرماييد؟
اينها اموري نيست که بتوانم الان براي شما تشريح کنم. اسلام، هم آزادي خواهد داد، هم به اقتصاد توجه خواهد کرد و هم توجه به ساير احتياجات کشور که بايد کارشناسان در اين موارد به موقع اقدام کنند.
*منظور اين است که در حکومت اسلامي، ملي شدن صنايع قطعي خواهد بود يا نه؟
اين مسأله هم بايد مورد مطالعه قرار گيرد.
*ممکن است بفرماييد اقليت هايي که در ايران وجود دارند، در حکومت اسلامي چه وضعي خواهند داشت؟
اقليت هاي مذهبي در اسلام احترام دارند و آنها هم مثل ساير اقشار ملت با رفاه در آنجا زندگي خواهند کرد و هيچ گرفتاري اي براي آنها نخواهد بود.
*درباره آزادي بيان و عقيده، شما چه حدودي را در نظر داريد؟ آيا فکر مي کنيد بايد محدوديت هايي قائل شد يا نه؟
اگر مضر به حال ملت نباشد، بيان همه چيز آزاد است. چيزهايي آزاد نيست که مضر به حال ملت ما باشد.
*آيا فکر مي کنيد که گروه هاي چپ و مارکسيستي که در ايران هستند، آزادانه فعاليت خواهند داشت؟
اگر مضر به حال ملت باشد جلوگيري مي شود؛ اگر نباشد و فقط اظهار عقيده باشد مانعي ندارد.
*يعني منظورتان اين است که احزاب آزاد خواهند بود يا نه؟
همه مردم آزادند مگر حزبي که مخالف با مصلحت مملکت باشد.
*نقش زنان در حکومت اسلامي چگونه خواهد بود؟ آيا مثلاً در امور کشور هم شرکت خواهند داشت؟ براي مثال وکيل و وزير خواهند شد؛ البته اگر استعداد و لياقتي نشان دهند؟
درباره اين گونه مسائل، حکومت اسلامي تکاليف را معين مي کند و الان وقت اظهار نظر در اين زمينه ها نيست. زنان همچون مردان در ساختن جامعه اسلامي فردا شرکت دارند. آنان از حق رأي دادن و رأي گرفتن برخوردارند. در مبارزات اخير ايران، زنان ايران هم سهمي چون مردان دارند. ما همه گونه آزادي را به زن خواهيم داد. البته جلوي فساد را مي گيريم و در اين مورد ديگر بين زن و مرد فرقي نيست.
*(يکي از خبرنگاران زن:) چون مرا به عنوان يک زن پذيرفته ايد، اين نشان دهنده آن است که نهضت ما يک نهضت مترقي است؛ اگر چه ديگران سعي کرده اند نشان دهند که عقب مانده است. فکر مي کنيد به نظر شما آيا زنان ما بايد حتماً حجاب داشته باشند؟ مثلاً چيزي روي سر داشته باشند يا نه؟
اينکه من شما را پذيرفته ام، من شما را نپذيرفته ام! شما آمده ايد اينجا و من نمي دانستم که شما مي خواهيد بياييد اينجا! و اين هم دليل بر اين نيست که اسلام مترقي است که به مجرد اينکه شما آمديد اينجا، اسلام مترقي است. مترقي هم به اين معني نيست که بعضي زن ها يا مردهاي ما خيال کرده اند. ترقي به کمالات انساني و نفساني است و با اثر بودن افراد در ملت و مملکت است، نه اينکه سينما بروند و دانشگاه بروند و اينها ترقياتي است که براي شما درست کرده اند و شما را به عقب رانده اند و بايد بعداً جبران کنيم. شما آزاديد در کارهاي صحيح در دانشگاه ها برويد و هر کاري را که صحيح است بکنيد و همه ملت در اين زمينه ها آزادند. اما اگر بخواهيد کاري خلاف عفت بکنند يا مضر به حال ملت، خلاف مليت بکنند، جلوگيري مي شود و اين دليل بر مترقي بودن است.
*شکل مالکيت در حکومت اسلامي بخصوص مالکيت اراضي چگونه خواهد بود؟
اينها بعداً روشن خواهد شد.
*دولي که در جريان انقلاب کنوني ايران آشکارا از شاه حمايت کردند، در صورتي که اظهار ندامت کنند، آيا مناسبات خود را با آنها ادامه مي دهيد؟
بلي؛ مگر اسرائيل. اسرائيل مستثناست؛ همچنين آفريقاي جنوبي و کشورهايي که از تبعيض نژادي پشتيباني مي کنند.
*شما در بياناتتان فرموديد که اسرائيل دشمن اسلام است؛ آيا حکومت اسلامي ممکن است به اين کشور اعلان جنگ بدهد؟
بسته به مقتضاي زمان است.
*بعضي از گروه هاي کوچک طي نامه و تلفني به ما مي گويند که ما از زير «چکمه استبداد» به زير «نعلين استبداد» مي رويم.
آنها عمال شاه هستند. آنهايي که اين حرف ها را مي زنند، سال هاست که مي زنند و اينها را هم شاه به آنها ديکته کرده است و آنها هم براي شما مي گويند، براي اينکه مي خواهند شاه را برگردانند. به آنها بگوييد شاه ديگر بر نمي گردد و شما اگر حکومت اسلامي را ببينيد، خواهيد ديد که ديکتاتوري در اسلام اصلاً وجود ندارد.
*در بازگشت به ايران احياناً اگر با يک کودتاي نظامي مواجه شديد چه خواهيد کرد؟
هيچ، مبارزه خواهيم کرد.
منبع: همشهري جوان، شماره 249
صحيفه امام، ج5، ص 519
/ج