تربيت ديني در اسلام و مسيحيت(2)

دقت در متون اسلامي مبين آن است که مي توان حواس، عقل و قلب را از جمله ابزارها يا راه هاي شناخت قلمداد کرد. جمع اين سه ابزار مي تواند آدمي را به شناخت حقيقي نزديک کند و به همين لحاظ پرورش هر سه ابزار بايد در تربيت اسلامي در نظر گرفته شود. در توجيه و تحليل اين مطلب مي توان گفت از جمله اموري که مي تواند
شنبه، 22 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تربيت ديني در اسلام و مسيحيت(2)

تربيت ديني در اسلام و مسيحيت(2)
تربيت ديني در اسلام و مسيحيت(2)


 

نويسنده: سيدحميدرضا علوي*




 

ابزارهاي شناخت و روش هاي تدريس
 

دقت در متون اسلامي مبين آن است که مي توان حواس، عقل و قلب را از جمله ابزارها يا راه هاي شناخت قلمداد کرد. جمع اين سه ابزار مي تواند آدمي را به شناخت حقيقي نزديک کند و به همين لحاظ پرورش هر سه ابزار بايد در تربيت اسلامي در نظر گرفته شود. در توجيه و تحليل اين مطلب مي توان گفت از جمله اموري که مي تواند آدمي را به معرفت دانش حقيقي برساند، نظر کردن (مشاهده ي دقيق همراه با تفکر و تعقل) در هستي و کائنات است (عنکبوت: 19، 20؛ ق: 6-11؛ غاشيه: 17-20). از اين روست که قرآن مجيد «نظر» در پديده هاي هستي را از آدميان مي خواهد (انعام: 99). حضرت امير مؤمنان علي (ع) نيز در موارد گوناگون در نهج البلاغه به حقيقت مذکور اشاره دارد. (1)
قرآن کريم بر اين حقيقت تأکيد مي ورزد که در خلقت آسمان ها و زمين، و اختلاف شب و روز آياتي است براي کساني که تفکر مي کنند (آل عمران: 190، 191)، و چه بسيار آياتي در آسمان ها و زمين که بعضي انسان ها از کنار آن ها رد مي شوند و از آن روي برمي تابند (يوسف: 105). آنان که توفيق تفکر و تعقل مي يابند، به جايگاهي خواهند رسيد که خلقت کائنات را هدف دار تشخيص خواهند داد و به وجود قيامت و رستاخيز مطمئن خواهند شد و خالق هستي را از هرگونه عيب و نقص منزه و پيراسته تشخيص خواهند داد (آل عمران: 191). اصولاً قرآن کريم درک آيات و نشانه هاي خدا را در کل هستي و کائنات مشروط به تفکر (جاثيه: 13؛ نحل: 10، 11) و يا تعقل (بقره: 164؛ روم: 24؛ نحل: 12) مي داند. حتي رهايي از آتش دوزخ با تعقل امکان پذير است (ملک: 10). قرآن فقط به چشم و گوش (حواس و يا ابزار اوليه ي شناخت) به منزله ي نعمت هايي که مي توانند سبب شکر آدمي از خدا باشند قناعت نمي ورزد، بلکه از قلب انسان نيز نام مي برد (نحل: 78). قرآن مجيد افرادي که قلب خويش را پاک نکرده اند و اصطلاحاً افراد تزکيه نشده و تربيت نيافته، يعني کافران (غافر: 74)، مسرفان و شکاکان (غافر: 34)، فاسقان (بقره: 126) و ستمکاران (ابراهيم: 127) را گمراه و منحرف به دور از شناخت معرفي مي کند؛ زيرا آنان چشم داران نابينايي هستند که هرگز حقيقت را نمي يابند و به بينش و بصيرت دست نمي يابند (اعراف: 179). اين امر بدان سبب است که رفتار سوء ناشي از باطن رشد نيافته ي آنان، همچون غشايي بر دلشان نشسته و سبب دريافت نکردن نور و نورانيت آنان شده است (مطففين: 14).
با توجه به ابزارهاي شناخت در اسلام، مي توان گفت در تربيت اسلامي اين وظيفه و رسالت معلم است که در روش هاي تدريس خود در جهت پرورش حواس، عقل و قلب شاگردان و متربيان خويش اقدام کند. امام علي (ع) حامي روش هايي هستند که روحيه ي تفکر و تعقل را در فرد بيدار سازند. چنين تفکري مي تواند سبب ايجاد بصيرت و حکمت در آدمي شود؛ يعني دانش ژرف و جامع که سبب ديدن هستي است آن گونه که هست و مايه ي انجام کار است، آن گونه که بايد. بنابراين آن حضرت حتي ديني را که در آن ژرف نگري و انديشه ورزي نباشد، واجد هيچ خير و سودي نمي داند. (2) توصيه ي ايشان به فرزندشان امام حسن مجتبي (ع) نيز آن است که: «در وصيتم دقت کن و آن را سرسري نگير»؛ (3) زيرا حضرت علي (ع) فضيلت و برتري فکر و فهميدن را به مراتب افزون تر از پاره اي تکرارها و بررسي هاي سطحي قلمداد مي کند. (4)
چنين انديشه اي اگر با چشم و نگاه انسان همراه شود، تبديل به «نظر» مي شود؛ يعني مشاهده ي دقيق و ژرف نگري که در آن صورت، به گفته ي علي (ع)، خورشيد و ماه و حتي گياه و درخت و آب و سنگ، همه شايسته ي چنين نظر کردني هستند. (5) به گفته ي امام جعفر صادق (ع)، کثرت چنين عملي به علم است که باعث شکوفايي عقل آدمي مي شود؛ به عقلي که بنا به بيان اميرالمؤمنين (ع)، هرگز جوياي خود را فريب نمي دهد (6) و «فرستاده ي حق حق» (7) و «پيامبر فکر» و «قوي ترين بنيان» (همان) و هيچ کس نيست که خداوند او را عقل عنايت فرموده باشد، مگر آنکه روزي وي را نجات خواهد داد. (8)
بنابراين چنين استنتاج مي شود که امام علي (ع) در تربيت ديني بر ايجاد جو تربيتي که محرک انديشه باشد تأکيد دارد (9) و توصيه مي کند که آدمي با ژرف نگري و جامع انديشي خود تلاش کند که به دريافت حقيقت برسد. (10) در اين جهت ايشان بر کمک گرفتن از منابع گوناگون اطلاعاتي جهت کسب معرفت و شناخت تأکيد مي کند. (11) از اين رو بايد با عالمان و حکيمان بسيار مصاحبت و مجالست داشت (همان) و مذاکره و مباحثه موجب تداوم معلومات مي شود. (12)
اين اعتقاد در مسيحيت وجود دارد که بين دين و تفکر تربيتي، رابطه وجود دارد. (13) در مسيحيت، بسته به موقعيت، معلمان مي توانند از روش هاي تدريس گوناگون و کاملاً متفاوتي بهره گيرند. (14) معلمان حرفه اي و تخصصي در کليساها و سازمان هاي مرتبط با کليسا و مدارس، معمولاً به طور کامل يک روش تدريس واحد را در پيش نمي گيرند. معمولاً آنان عناصري از رويکردها و روش هاي گوناگون را که متناسب با سبک تدريس آنان است برمي گزينند. همچنين ممکن است آنان يک روش را براي مجموعه اي از اهداف و موضوعات انتخاب کنند و رويکرد و روشي کاملاً متفاوت براي مجموعه اي ديگر از اهداف و موضوعات انتخاب کنند. فهرست راهبردهاي مهم در اين مورد عبارت اند از: ايفاي نقش، بحث هاي اخلاقي، روش نمايشي، استفاده از فيلم استريپ ها، فيلم ها، و ساير وسايل سمعي و بصري، تمرين هاي تبيين و توضيح اهداف، مشاوره و تدريس در ميان سنين گوناگون، مصاحبه و خاطره نويسي. (15) آموزشي که در کتاب Proverbs (در انجيل) ارائه شده است، مبتني بر مشاهده ي دقيق و تحليل تجارب و رسيدن به نتايج منطقي و نظري است. (16) بنابراين بايد آموزش حکمت و حقيقت به همراه درک اساس يادگيري باشد، که شاگرد را به راه مستقيم هدايت مي کند. لذا بي علت نيست که در انجيل در موارد مختلف و به صور گوناگون به اين حقيقت اشاره شده است. (17) خصوصاً در مقاطع متوسطه، ظرافت و خبرگي قابل ملاحظه اي به منظور حفظ علايق شاگردان بزرگ سال تر و غالباً با دين داري کمتر لازم است.
هم در مقطع ابتدايي و هم در مقطع متوسطه، به معلمان بسيار شايسته و باصلاحيت نياز است تا نقش هماهنگ کننده ايفا کنند. (18) بنيادي ترين عامل در تربيت ديني اثربخش، همچون هر تربيت ديگر، معلم است. خطوط راهنما (رهنمودها)، سرفصل دروس، کتب و ... همگي وابسته به معلمي هستند که حقيقتاً آن ها را در موقعيت کلاس درس به کار مي گيرد. معلم کنترل کننده ي راهي است که با آن، يادگيري مطلوب و موردنظر اتفاق مي افتد. بسته به اينکه معلم چه فردي باشد، موضوع واحد در سن واحد و دامنه ي توانايي واحد شاگردان، با سبکي عمومي و يک روش تدريس مي تواند نتايج گوناگون ايجاد کند. (همان) چهار متغير اساسي در هر تدريسي عمل مي کنند (معلم، فراگير، موضوع درسي و محيط) تا نتايج مطلوب ديني حاصل شود. (19) بخش عمده اي از يادگيري مسيحي به صورت صريح، منظم و فعاليت هايي حمايت شده و مستمر صورت مي پذيرد، تا منجر به توسعه ي دانش و فهم اعتقادات مرتبط با دين مسيحيت شود. به همين ترتيب آنچه در عبادات مسيحي فراگرفته مي شود، دامنه اي از عواطف، تجارب و نگرش هايي است که در مرکز معنويت مسيحي واقع مي شود. (20) در تربيت مسيحي لازم است يادگيرنده و متربي، دانش لازم (حيطه يا نتيجه ي شناختي) و علاقه ي کافي (حيطه يا نتيجه ي عاطفي) در مورد امور ديني را به دست آورد و آن ها را در عمل اجرا کند (حيطه يا نتيجه ي رواني حرکتي مربوط به سبک زندگي). هيچ گونه شواهد تحقيقات تجربي وجود ندارد که نشان دهد شخص دين را (و حتي الهيات را) به طريقي اساساً متفاوت با شيوه ي اساسي که در آن هر حوزه ي مرتبط با واقعيت ديگر را فرامي گيرد، مي آموزد. (21)
تلاش براي القاي نظريات ثابت، بر مواردي که اساساً بحث انگيز هستند «تلقين» (22) محسوب مي شود و نه تربيت. هرگونه شيوه ي قابل تأييد تربيتي در مورد مسائل بحث انگيز، بايد متمرکز بر مباحثه و جدل باشد، به گونه اي که به شاگردان کمک کند قضاوت هاي آگاهانه ي خود را به منزله ي يک هدف تربيتي اصلي لحاظ کنند. (23)
با الهام از متون ديني مسيحي مي توان گفت که بايد هم زمان هم مربي بود و هم متربي. (24) معلمان حقيقي نياز دارند که درس دهند. آنان مي خواهند تدريس کنند؛ زيرا به تدريس عشق مي ورزند، همان طور که آنان يادگيري فراگيرانشان را دوست مي دارند؛ پس مبالغه نيست اگر گفته شود که بسياري از معلمان نيازمند يادگيران و شاگردانشان هستند. آنان نياز دارند که از اين لذت بهره مند شوند که شاگردان را در حال يادگيري ببينند. تدريس و يادگيري همانند عبادت است که اگر از آن ها لذت نبريم، بسيار بهتر خواهد بود که ترکش کنيم. هم يادگيري و هم تدريس نيازمند چنين عشق و لذتي هستند. (25)
با در نظر گرفتن موارد گفته شده مي توان گفت روش هاي تدريس در تربيت اسلامي و مسيحي، منبعث از ابزارهاي شناخت يعني حواس، عقل و قلب شاگرد و مبتني بر پرورش اين ابزارها هستند؛ از اين روست که در تربيت اسلامي و مسيحي، روش هاي تدريسي که در آن ها شاگردان فعال اند و تحت نظارت و راهنمايي معلم، به شناختي استوار دست مي يابند، از اهميت بسزايي برخوردار هستند. اين سخن بدان مفهوم نيست که روش هايي نظير سخنراني در تدريس، اگر با رعايت شروط خود صورت گيرند قابل تأييد نيستند؛ اما در هر صورت بايد توجه داشت تربيت ديني، با تلقين يا القاي عقايد ديني معلم به شاگردان کاملاً متفاوت است و بلکه نهايتاً شاگردان هستند که در پرتو به کارگيري حواس خود، تفکر و تعقل، و پاک سازي قلب و شخصيت و يا تهذيب نفس مي توانند با هدايت و راهنمايي معلمان شايسته اي که به عالي ترين مراتب تعالي و کمال در آن موارد رسيده اند، با استفاده از روش هاي پيشين به اهداف عالي و اصيل تعليم و تربيت نائل آيند.

پي‌نوشت‌ها:
 

* (استاد دانشگاه شهيد باهنر کرمان)
1. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه ي 133 و خطبه ي 185.
2. محمدرضا حکيمي و ديگران، الحياة، ج 1، به نقل از محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 70، ص 370.
3. نهج البلاغه، نامه ي 31.
4. عبدالواحدبن محمد تميمي آمدي، غررالحکم و دررالکلم، ج 2، ص 296.
5. نهج البلاغه، خطبه ي 185.
6. همان، حکمت 281.
7. عبدالواحدبن محمد تميمي آمدي، غررالحکم و دررالکلم، ج 2، ص 140.
8. نهج البلاغه، حکمت 407.
9. همان، نامه ي 53.
10. همان، نامه ي 31.
11. همان، نامه ي 53.
12. محمدرضا حکيمي و ديگران، الحياة، ج 1، ص 63، به نقل از ميرزا حسين نوري، المستدرک.
13. Peterson, M. L. Philosophy of Education, Leicester, England, P. 79.
14. McMahon, J. T, Some Methods of Teaching Religion, P. 14.
15. C.F. L. W, Barber, Teaching Christian Values, Religious education press, Birmingham.
16. Morgan, cited in: Freedman, D. N. & A. C. Myers, & A. B. Beck. Dictionary of the Bible, William U. K. B. Erdman's Publishing Company, P. 374.
17. Holy Bible: Job 33:33; Job 34:32; Psalm 25:4; Psalm 25:5; Psalm 27:11; Psalm 119:99; Psalm 143:10.
18. C.F. B, Watson, The Effective Teaching of Religious Education, Longman.
19. J, Astley, & other, Theological Perspectives on Christian Formation, Grand Rapids, W. B. Eerdmans publishing company, Michigan.
20. Ibid.
21. Ibid.
22. Indoctrination.
23. Straugan, cited in: Bailey, R. Teaching Values & Citizenship Across the curriculum, Educating Children for the World Rutledge Flamer, Great Britain, P.144.
24. Morgan, cited in: Freedman, D. N. & A. C. Myers, & A. Beck. Dicrionary of the Bible, U. K. William B. Erdman's Publishing Company, P.374.
25. Astley, J. The Philosophy of Christian Religious Education, Birmingham, Religious education press, Alabama.
 

منبع:فصلنامه اسلام و پژوهش هاي تربيتي- 2
ادامه دارد...




 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط