پايه هاي روان شناختي تربيت ديني(2)

انگيزه، از مهم ترين و در عين حال پيچيده ترين عناصر روان شناختي است که در پيدايش احساسات، گرايش ها، کنش ها و واکنش ها نقش حياتي ايفا مي کند. در تربيت ديني تأکيد بر اين است که «اصولاً هيچ کار اختياري بدون يک نيت و انگيزه انجام نمي گيرد و هر کار که از روي اختيار انجام گرفت، يک داعي يا انگيزه اي براي انجام آن کار در
شنبه، 22 مرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پايه هاي روان شناختي تربيت ديني(2)

پايه هاي روان شناختي تربيت ديني(2)
پايه هاي روان شناختي تربيت ديني(2)


 

نويسنده: سيداحمد رهنمايي*




 

تربيت ديني: انگيزه ي ديني
 

انگيزه، از مهم ترين و در عين حال پيچيده ترين عناصر روان شناختي است که در پيدايش احساسات، گرايش ها، کنش ها و واکنش ها نقش حياتي ايفا مي کند. در تربيت ديني تأکيد بر اين است که «اصولاً هيچ کار اختياري بدون يک نيت و انگيزه انجام نمي گيرد و هر کار که از روي اختيار انجام گرفت، يک داعي يا انگيزه اي براي انجام آن کار در نفس فاعل آن وجود دارد که سبب مي شود تا فاعل، آن کار خاص را ترک نکند و يا به جاي آن، کار ديگري غير از آن را انجام ندهد». (1) بنابراين هيچ کار اختياري بدون انگيزه، اصلاً کار به شمار نمي آيد. عبارت اِنّمَا الأاعمالُ بِالنّياتِ وَ لِکلِّ امرِءٍ ما نَوي ... (2) بيانگر اين حقيقت است که هيچ رفتاري از رفتارهاي انسان فاقد انگيزه و عوامل انگيزشي نيست. از آن گذشته، ارزش رفتار او به انگيزه اي بستگي دارد که وي در سر پرورانده است تا آنجا که گفته اند انگيزه ي انسان ديني و ايماني، از رفتار او باارزش تر مي باشد. (3) بدين ترتيب، حقيقت رفتار انسان به حقيقت انگيزه ي او محک مي خورد و حسن و قبح آن از زيبايي و زشتي انگيزه رنگ و رو مي پذيرد. در واقع، «... نيت بيانگر يک رابطه ي حقيقي است و نه يک رابطه ي قراردادي که مثلاً گفته شود: اگر چنين کردي، چنان مي کنم و اگر نه نمي کنم. اين خود نيت است که رابطه ي تکويني با آن عمل دارد و به آن حيات مي دهد. عمل بدون نيت در حقيقت، يک کالبد مرده است که ارتباطي با دل و روح فاعل پيدا نمي کند و نتيجه اي نمي بخشد. رابطه ي اعمالي که در خارج انجام مي دهيم با کمال نفس به وسيله ي نيت و انگيزه اي برقرار مي شود که از سوي نفس به آن کار تعلق خواهد گرفت. بنابراين اگر در عملي «نيت» نباشد يا نيت صحيحي نباشد، آن عمل موجب کمالي براي نفس نخواهد بود ...». (4)
در تربيت ديني مهم اين است که مربي و فراگير به هدف تربيت بيشتر بينديشند و چنانچه هدف را متعالي و ارزشمند يافتند، هر دو براي تأمين آن هدف تمام همت و استعداد خود را به کار بندند. توجه و علاقه مندي به هدف، همچنين پي بردن به اهميت و ارزش تحصيل آن، از جمله عوامل انگيزشي است که به بروز رفتار و جهت دهي آن مي انجامد. تربيت ديني بسته به دورنما و چشم اندازي که ارائه مي دهد و متناسب با گرايش خاصي که در نهاد شخص پديد مي آورد، شخص را برمي انگيزاند تا در مسير تحقق چشم انداز تربيت ديني به آموزه هاي ديني توجه کافي مبذول دارد و به لوازم آن آموزه ها پايبند باشد. با اين بيان، هر چه عوامل برانگيزاننده قوي تر و راسخ تر باشند، انگيزه ي فراگير در التزام به مفاد تربيت ديني و تعهد به ارزش هاي مورد تأکيد و سفارش دين عالي تر خواهد بود. اين نکته ي مهم روان شناختي به جاي خود، تربيت ديني را هموارتر و تحقق آثار و مظاهر آن را آسان تر خواهد ساخت. مهم اين است که دين در پالايش و تعالي انگيزه هاي پيروان خود تا چه اندازه موفق عمل کند. اين امر مستلزم بالا بردن سطح آگاهي و معرفت فراگيران نسبت به معارف و آموزه هاي ديني است.
به بياني که گذشت، ارزش در تربيت ديني تنها به ارزش فعلي برنمي گردد، بلکه ارزش فاعلي را نيز دربر مي گيرد. بنابراين گذشته از خوبي عمل، انگيزه نيز بايد خوب و با ارزش باشد تا رابطه ي صحيحي مابين رفتار ديني و انگيزه برقرار شود. از همه مهم تر، انگيزه ي برتر به رفتار ارزش برتر مي بخشد و برعکس، انگيزه ي پست حتي رفتار به ظاهر شايسته را به انحطاط و بي ارزشي مي کشاند. براي اينکه اين مسئله روشن تر شود، بهتر است به فرهنگ تربيتي اسلام بنگريم که رفتاري را با ارزش مي داند «که به وسيله ي نيت با خداوند مرتبط شود»؛ (5) يعني اينکه رابطه با خداوند، ملاک اصلي ارزشمندي رفتار انسان مؤمن به شمار مي رود. (6) در هر صورت، يکي از رسالت هاي خطير تربيت ديني اين است که متربيان را با انگيزه هاي برتر و شايسته تر آشنا سازد و آنان را براي توجه به آن انگيزه ها تشويق کند و نسبت به حفظ آن ها در هر شرايطي برانگيزاند.

تربيت ديني: ارادي و اختياري
 

اراده و اختيار به موازات يکديگر، از ويژگي هاي ذاتي و فطري انسان به شمار مي روند و ملاک انسانيت و معيار تکليف و مسئوليت پذيري و ميزان ارزش و سنجش رفتارهاي انساني به حساب مي آيند. اراده هنگامي شکل مي گيرد که کشش ها و جاذبه هايي در نهاد انسان به صورت طبيعي برانگيخته شوند و زمينه ها و شرايط تحقق آن ها فراهم گردد. اراده ي انسان براي خوردن غذا ـ براي مثال ـ هنگامي فعال مي شود که ميل به غذا در انسان فعال شده، شرايط و زمينه ي لازم براي تحقق اين ميل فراهم آيد. (7) بديهي است ارضاي ميل مزبور ممکن است از راه هاي گوناگوني ميسر شود که انسان بسته به اراده ي خويش يکي از اين راه ها را برمي گزيند. بدين صورت، اختيار همراه با اراده و پيرو آن، معنا و حقيقت پيدا مي کند، به گونه اي که اختيار بدون اراده، جايگاهي در عرصه ي انديشه و رفتار انساني ندارد. از آن گذشته، اختيار انسان هنگامي به کمال شايسته ي خود مي رسد که وي بتواند نه تحت شرايط ناخواسته، بل با آگاهي لازم و بدون الزام يا اکراه و تنها به اراده ي خويش از ميان چندين گزينه ي پيش رو يکي را برگزيند و به آن متعهد شود. بر اين اساس هر انساني، متعهد و مسئول شناخته مي شود و متناسب با مسئوليت و تعهدي که دارد، بر اداي وظايفي مکلف مي گردد. در مجموع، اراده و اختيار را بايد از جمله شرايط اساسي تکليف پذيري از تربيت ديني برشمرد، به گونه اي که گفته شده است: «... انسان آنگاه مکلف است به انجام يک وظيفه که اجبار و يا اضطراري در کار نباشد؛ اگر اجبار (اکراه) يا اضطرار در کار باشد، تکليف ساقط مي گردد». (8)
اگر همه ي گرايش هاي تربيتي را مبتني بر اعمال اراده و اختيار فراگير بدانيم، اين امر در تربيت ديني برجسته تر و حياتي تر است؛ به گونه اي که قوام تربيت ديني به اراده و اختيار شخص فراگير بستگي تام دارد. از آن گذشته، چنانچه در پاره اي حوزه هاي تربيتي نظير تربيت اخلاقي، سياسي، هنري و بدني بتوان اراده و اختيار متربي را ناديده گرفت و نوعي تحميل را پذيرفت و بر آن آثار تربيتي را مترتب ساخت، در قلمرو تربيت ديني تحميل نه تکويناً شدني است و نه تشريعاً پذيرفتني؛ يعني اينکه قوام تربيت ديني به اراده و اختيار متربي است. انسان پيش از هر چيز در برابر خويشتن و وظيفه اي که بر دوش دارد، مسئول و متعهد است. (9) او وظيفه دارد به طور ارادي و آگاهانه تربيتي را برگزيند که شايسته ي مقام انساني اوست. در اين ميان، تربيت ديني بسته به قلمرو دين موردنظر، مي تواند نسبت به ديگر حوزه هاي تربيتي ـ از جمله تربيت اخلاقي، اجتماعي، حقوقي و سياسي ـ اشراف داشته باشد و ساحت هاي مزبور را نيز تحت تأثير قرار دهد. تربيت ديني اين امکان را به فراگير مي دهد که وي با اراده و تدبير خويش راهي را اختيار کند که هر چه بهتر و کامل تر نقش و اثر تربيت ديني را در وجود و رفتار و خلق و خوي خويش ظاهر سازد. اصولاً تربيت ديني با توجه به ويژگي هاي ماهوي و ساختاري و کاربردي خود بدون اعمال اراده و اختيار يا حاصل نمي شود و يا رويدادي فراتر از تأثير و تأثر وضعي و کنش و واکنش طبيعي نخواهد بود. تربيت ديني در وضعيت اخير، انديشه و رفتاري انعکاسي خواهد بود که نتيجه ي شرطي سازي و ايجاد عادت هاي رفتاري است. در اين صورت مفاد تربيت ديني به طور شايسته تحقق نخواهد يافت و اثر مطلوبي بر جاي نخواهد گذاشت.
اراده، در واقع بيانگر اشتياق زائدالوصفي است که انسان نسبت به انجام دادن يک عمل يا نتيجه ي خوشايند آن ابراز مي دارد. بدين بيان، ممکن است يک عمل به خودي خود براي شخص خوشايند و اشتياق آور نباشد؛ اما از آنجا که نتيجه ي رضايت بخش و اميدوارکننده اي براي وي دربر دارد، سبب جلب توجه و اشتياق او به انجام دادن آن عمل شده است.
به وصفي که گذشت، تربيت ديني در خاصيت و تأثيرگذاري خود، وام دار اشتياقي است که شخص مربي و متربي هر دو نسبت به فراگيري و به کارگيري آموزه ها و تربيت هاي ديني ابراز مي دارند. چنين اشتياقي چنانچه با ادراک لازم و بصيرت کافي همراه باشد، مربي و متربي را برمي انگيزاند تا در مسير تحقق اهداف آموزشي و تربيتي دين، دين باوري و دين مداري به طور شايسته گام بردارند و تا رسيدن به نتيجه ي نسبتاً کامل درنگ نورزند. با اين بيان اراده، از عوامل انگيزشي مؤثر در تربيت ديني به شمار مي رود که کاملاً شخصي است و جنبه ي روان شناختي آن قوي، برجسته و پايدار است.
انسان چون در انتخاب دين و شريعت به عنوان راه و رسم زندگي مختار آفريده شده است، پس خود اراده مي کند از ميان راه هاي گوناگون کدام را برگزيند. مختار بودن انسان، از جمله موضوعات مهمي است که در مواردي نظير اصول الفقه، فقه، کلام، روان شناسي، انسان شناسي، تعليم و تربيت و معارف قرآن مورد تجزيه و تحليل و ارزيابي قرار مي گيرد. از زاويه ي نگاه معارف قرآني و پيرو آن در پرتو علومي که به نوعي از اين معارف تأثير مي پذيرند، انسان مختار آفريده شده است نه اينکه اختيار براي انسان اکتسابي باشد. اختيار همچون اراده وصف فطري فرد فرد انساني است و بدين ترتيب مختار بودن، لازمه ي انسانيت انسان و ملاک کرامت تکويني اوست. انتخاب راه و رسم زندگي به اختيار انسان واگذار شده است تا افراد خود برحسب خواست و انگيزه و نيازشان در هر زمينه يک گزينه از ميان چندين گزينه را برگزينند. در واقع «اختيار بدين معناست که فاعل با خواست خود و بدون اجبار و تحميل نيروي ديگري، کاري را انجام دهد». (10) هر کس تربيت ديني را پذيرفت، البته به لوازم آن پايبند خواهد ماند و خود را براي انجام دادن رهنمودهاي ديني موظف خواهد دانست. عشق به دينداري و آگاهي لازم از آثار سازنده ي آن، عامل برانگيزاننده اي براي اختيار و پذيرش تربيت ديني به شمار مي رود.

پي‌نوشت‌ها:
 

* استاديار مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني
1. محمدتقي مصباح يزدي، اخلاق در قرآن 1، ص 106-107.
2. محمدباقر مجلسي، بحارالانوار، ج 70، ص 212/ حسين بن محمدتقي نوري، مستدرک الوسائل، ج 1، ص 90.
3. عَن ابي عَبدالله (ع) قال: قالَ رسُول الله (ص): نِيَّةُ المؤمِنَ خَيرٌ مِن عَمَلِهِ وَ نِيَّة الکافِرِ شَرٌّ مِن عَمَلِهِ وَ کلُ عامِلٍ يَعمَلُ عَليِ نيّتةِ. محمدبن يعقوب الکليني، الکافي، ج 2، ص 84.
4. محمدتقي مصباح يزدي، اخلاق در قرآن 1، ج1، ص 112-113.
5. همان، ص 116.
6. ر.ک: همان، ص 105-119.
7. محمدتقي مصباح يزدي، به سوي خودسازي، ص 399.
8. مرتضي مطهري، مجموعه آثار (انسان در قرآن)، ج 2، ص 296-297.
9. روي عن النبي (ص) کلّکم راعٍ وَ کلّکمُ مَسئؤلٍ عَن رَعيتِه. محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار، ج 72، ص 38.
10. محمدتقي مصباح، فلسفه ي اخلاق، ص 136.
 

منبع:فصلنامه اسلام و پژوهش هاي تربيتي- 2
ادامه دارد...




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.