خدا را شکر که نمي دانم !
راهنمايي دين براي گرفتن يک « تصميم درست » در دنياي نادانسته ها
اين نوشته را با طرح يک سوال درباره رسول خدا ( ص ) آغاز مي کنم. آيا پيامبر اسلام (ص ) همواره بر مبناي اطلاع از عالم غيب، تصميم گيري مي کرد ؟ پاسخ منفي است. شاهدش اين آيه است « قل لا اقول لکم عندي خزائن الله و لا اعلم الغيب و لا اقول لکم اني ملک ان اتبع الا ما يوحي الي قل هل يستوي الاعمي و البصير افلا تتفکرون ».
خدا در قرآن به رسول اکرم (ص ) مي فرمايد »: « اي پيامبر به اين کافران بگو من نمي گويم گنجينه هاي يزدان در تصرف من است و من نمي گويم که غيب مي دانم و به شما نمي گويم من فرشته ام تنها از آنچه به من وحي مي شود پيروي مي کنم، به آنها بگو آيا بينا و نابينا با هم برابرند، آيا تفکر نمي کنيد ؟» لذا اين گونه نيست که پيامبر (ص ) براي تصميم هاي بزرگ و کوچک در زندگي اش ،مرتب به غيب رجوع کند و کسب اطلاع نمايد. هنر رسول خدا ( ص ) در اين بوده که در موارد عادي زندگي ، بر پايه همان اطلاعاتي که معمولاً در دسترس افراد است، بهترين تصميم ها را مي گرفته است.
ولي در اين فرض، نبايد خود را سرزنش کنيم. چرا که بايد متوجه باشيم که هنگام اتخاذ تصميم اوليه، اين اطلاعات در دسترس ما نبودند و ما بر اساس آگاهي هاي آن زمان، بهترين تصميم را گرفته ايم. خلاصه آنکه براي اتخاذ تصميم اوليه، اين اطلاعات در دسترس ما نبودند و ما بر اساس آگاهي هاي آن زمان، بهترين تصميم را گرفته ايم. خلاصه آنکه براي اتخاذ « تصميم درست » ، ما بايد دو مرحله اساسي را طي کنيم : اول جمع آوري اطلاعات موجود و سپس سنجش آنها و در نتيجه اتخاذ تصميم، يک مثال موضوع را روشن تر مي کند فرض کنيد کسي قصد ازدواج دارد و پيشنهادي در اين زمينه به او شده است. او بايد بر اساس تحقيق و جست و جو، حد بيشتر اطلاعات لازم را درباره طرف مقابل به دست آورد، سپس بايد اين اطلاعات را از طريق مشورت و به کارگيري عقل، ارزيابي و در نهايت تصميم گيري کند.
اگر اين شخص، دو مرحله جمع آوري اطلاعات و سنجش را به درستي انجام داد ،بايد اقدام نموده، نتيجه را به خداوند واگذار کند و ديگر هراس و نگراني به خود راه ندهد. حتي اگر بعدا مشخص شد که تصميم او نتيجه دلخواه را در بر نداشته است، نبايد از تصميم خود پشيمان باشد و خود را سرزنش کند چون که تصميم او « درست » بوده است و فرآيند تصميم گيري را به درستي طي کرده است.
بسياري از افراد، به جاي تمرکز روي فرآيند تصميم گيري، صرفا مي خواهند به نتيجه درست برسند و از آنجا که با آگاهي هاي موجود در هر زمينه اي، پيش بيني کامل نتيجه اقدامات، ناميسر است ،اين افراد از اتخاذ تصميم باز مي مانند. اينان گمان مي کنند، تصميم درست تصميمي است که به نتيجه دلخواه منجر مي شود و چون از آينده بي خبرند و نتيجه قطعي اقدام خود را نمي دانند، براي آنکه سرزنش نشوند، تلاش مي کنند حتي المقدور از صحنه هاي تصميم گيري دور باشند.
حتي بعضي افراد که صرفاً به نتيجه تصميم هاي خود فکر مي کنند و نه به فرآيند تصميم گيري ، دست به اقدام هاي نامتعارف و غير معتبر مي زنند و اين خود، آنها را از موفقيت ها دورتر مي کند ؛ مثلاً، در همان مثال ازدواج، به جاي آنکه تلاش کنند که حداکثر اطلاعات لازم را به دست آورند و با سنجش اطلاعات ـ معمولا براي سنجش اطلاعات احتياج به مشورت با ديگران هم هست ـ تصميم درست را اتخاذ نمايند، اين همه را يکسره رها مي کنند و به سراغ فال و آينه بين و صاحب کرامات.... براي پيش بيني بختشان مي روند.
نکته آخر اين که ، مقصود اين نوشته آن نيست که اهميت « نتيجه » را در تصميم گيري ها بي اعتبار کند چون همين که ما در کارها نتيجه نمي گيريم، زنگ خطري است که شايد در فرآيند تصميم گيري ها دچار اشتباه شده ايم بلکه مقصود آن است که تذکر داده شود که بيش از آنکه دغدغه « نتيجه ها » ذهن ما را مشغول سازد، « فرآيند تصميم گيري » در کانون بررسي هاي ما قرار گيرد.
منبع:نشريه همشهري مثبت شماره 6
اين نوشته را با طرح يک سوال درباره رسول خدا ( ص ) آغاز مي کنم. آيا پيامبر اسلام (ص ) همواره بر مبناي اطلاع از عالم غيب، تصميم گيري مي کرد ؟ پاسخ منفي است. شاهدش اين آيه است « قل لا اقول لکم عندي خزائن الله و لا اعلم الغيب و لا اقول لکم اني ملک ان اتبع الا ما يوحي الي قل هل يستوي الاعمي و البصير افلا تتفکرون ».
خدا در قرآن به رسول اکرم (ص ) مي فرمايد »: « اي پيامبر به اين کافران بگو من نمي گويم گنجينه هاي يزدان در تصرف من است و من نمي گويم که غيب مي دانم و به شما نمي گويم من فرشته ام تنها از آنچه به من وحي مي شود پيروي مي کنم، به آنها بگو آيا بينا و نابينا با هم برابرند، آيا تفکر نمي کنيد ؟» لذا اين گونه نيست که پيامبر (ص ) براي تصميم هاي بزرگ و کوچک در زندگي اش ،مرتب به غيب رجوع کند و کسب اطلاع نمايد. هنر رسول خدا ( ص ) در اين بوده که در موارد عادي زندگي ، بر پايه همان اطلاعاتي که معمولاً در دسترس افراد است، بهترين تصميم ها را مي گرفته است.
معيار « تصميم درست »
ولي در اين فرض، نبايد خود را سرزنش کنيم. چرا که بايد متوجه باشيم که هنگام اتخاذ تصميم اوليه، اين اطلاعات در دسترس ما نبودند و ما بر اساس آگاهي هاي آن زمان، بهترين تصميم را گرفته ايم. خلاصه آنکه براي اتخاذ تصميم اوليه، اين اطلاعات در دسترس ما نبودند و ما بر اساس آگاهي هاي آن زمان، بهترين تصميم را گرفته ايم. خلاصه آنکه براي اتخاذ « تصميم درست » ، ما بايد دو مرحله اساسي را طي کنيم : اول جمع آوري اطلاعات موجود و سپس سنجش آنها و در نتيجه اتخاذ تصميم، يک مثال موضوع را روشن تر مي کند فرض کنيد کسي قصد ازدواج دارد و پيشنهادي در اين زمينه به او شده است. او بايد بر اساس تحقيق و جست و جو، حد بيشتر اطلاعات لازم را درباره طرف مقابل به دست آورد، سپس بايد اين اطلاعات را از طريق مشورت و به کارگيري عقل، ارزيابي و در نهايت تصميم گيري کند.
اگر اين شخص، دو مرحله جمع آوري اطلاعات و سنجش را به درستي انجام داد ،بايد اقدام نموده، نتيجه را به خداوند واگذار کند و ديگر هراس و نگراني به خود راه ندهد. حتي اگر بعدا مشخص شد که تصميم او نتيجه دلخواه را در بر نداشته است، نبايد از تصميم خود پشيمان باشد و خود را سرزنش کند چون که تصميم او « درست » بوده است و فرآيند تصميم گيري را به درستي طي کرده است.
شجاعت در تصميم
بسياري از افراد، به جاي تمرکز روي فرآيند تصميم گيري، صرفا مي خواهند به نتيجه درست برسند و از آنجا که با آگاهي هاي موجود در هر زمينه اي، پيش بيني کامل نتيجه اقدامات، ناميسر است ،اين افراد از اتخاذ تصميم باز مي مانند. اينان گمان مي کنند، تصميم درست تصميمي است که به نتيجه دلخواه منجر مي شود و چون از آينده بي خبرند و نتيجه قطعي اقدام خود را نمي دانند، براي آنکه سرزنش نشوند، تلاش مي کنند حتي المقدور از صحنه هاي تصميم گيري دور باشند.
حتي بعضي افراد که صرفاً به نتيجه تصميم هاي خود فکر مي کنند و نه به فرآيند تصميم گيري ، دست به اقدام هاي نامتعارف و غير معتبر مي زنند و اين خود، آنها را از موفقيت ها دورتر مي کند ؛ مثلاً، در همان مثال ازدواج، به جاي آنکه تلاش کنند که حداکثر اطلاعات لازم را به دست آورند و با سنجش اطلاعات ـ معمولا براي سنجش اطلاعات احتياج به مشورت با ديگران هم هست ـ تصميم درست را اتخاذ نمايند، اين همه را يکسره رها مي کنند و به سراغ فال و آينه بين و صاحب کرامات.... براي پيش بيني بختشان مي روند.
نادانسته ها، لطف خداوند بر ما
نکته آخر اين که ، مقصود اين نوشته آن نيست که اهميت « نتيجه » را در تصميم گيري ها بي اعتبار کند چون همين که ما در کارها نتيجه نمي گيريم، زنگ خطري است که شايد در فرآيند تصميم گيري ها دچار اشتباه شده ايم بلکه مقصود آن است که تذکر داده شود که بيش از آنکه دغدغه « نتيجه ها » ذهن ما را مشغول سازد، « فرآيند تصميم گيري » در کانون بررسي هاي ما قرار گيرد.
منبع:نشريه همشهري مثبت شماره 6
/ج