زندگي متفاوت موجودات غريبي به نام «فوتباليست»
نويسنده: امير جاملو
کسي دقيقاً نمي داند فوتباليست ها هنوز هم به اندازه سال ها و دهه هاي گذشته در ميان توده مردم محبوب هستند يا اين محبوبيت جايش را به نوعي نگاه بدبينانه آميخته با تنفر داده است. کارگري که با انواع و اقسام اضافه کاري و مشاغل فرعي در آمدش در ماه به زحمت به 600 هزار تومان مي رسد ناگهان پاي برنامه نود خواب شب را فراموش مي کند. او با گوش هاي خودش مي شنود که علي دايي بابت يک سال مربيگري در تيم ملي 800 ميليون تومان دستمزد گرفته و براي دريافت ساير مطالباتش دست به دامن مراجع قضايي شده. مخاطب بدخواب شده شبکه 3 با يک حساب و کتاب ساده به اين نتيجه مي رسد که براي کسب چنين درآمدي بايد بيش از يک صد سال کار کند و در چنين شرايطي احتمالاً از اين پس نمي تواند علي دايي را مثل سابق دوست داشته باشد.
فوتباليست ها؛ آن ها را مي توان يکي از غريب ترين نمونه هاي اجتماعي يک دهه و اندي اخير جامعه ايران لقب داد. آدم هاي مشهوري که ناگهان در بهترين مناطق شهر صاحب لوکس ترين خانه ها و بهترين امکانات شدند تا مثل هميشه انگشت نما باقي بمانند. با اين تفاوت که اگر در گذشته آن ها را به واسطه شهرت و توانايي هايشان با انگشت نشان مي دادند، امروزه اشاره انگشت نه به خود فوتباليست که به ماشين، پوشش و آرايش اوست.
طيف بزرگي از کارگران و کارمندان در کنار فوتباليست هاي ميلياردر در يک شهر زندگي مي کنند اما تفاوت سبک و کيفيت زندگي اين دو گروه آن قدر متفاوت است که گويي در دو سياره مجزا نفس مي کشند. پايه حقوق 315 و 325 هزار تومان کجا و قراردادهاي 600، 700 ميليوني کجا! بايدهاي غول آسا و نبايدهاي ريز و درشت زندگي کارمندي و کارگري با ذهن عموم جامعه بيگانه نيستند و آنچه خلق الساعه و حيرت انگيز به نظر مي رسد سبک زندگي فوتباليست هايي است که شايد چنين روزگاري را در خواب هم نمي ديدند. آن ها در حالي به جمع مرفه ترين اقشار جامعه پيوسته اند که عموماً نه تحصيلات آنچناني دارند و نه خدمات قابل اعتنايي را به جامعه ارائه مي دهند. قبل از آغاز فصل جديد ليگ برتر، فدراسيون فوتبال براي جلوگيري از ادامه سير صعودي دستمزد فوتباليست ها، حداکثري را براي ميزان دريافتي آن ها تعيين کرد اما اين حداکثر 400 ميليوني در حد يک نمايش غير قابل باور باقي ماند و ارزش بعضي قراردادها حتي مرز يک ميليارد تومان را هم پشت سر گذاشت. تفاوت عمده زندگي کارمندي و زندگي فوتباليستي را بايد در همين تعاريف جست و جو کرد. براي کارمند و کارگر، حداقل دستمزد تعريف مي شود و براي فوتباليست، حداکثر حق الزحمه! کارمند و کارگر کسي است که راهي براي فرار از پرداخت ماليات ندارد و دولت ماليات او را ماه به ماه در فيش حقوقي اش منظور مي کند و فوتباليست کسي است که پس از عقد قرارداد چند صد ميليوني تازه در چشم مدير باشگاه نگاه مي کند و مي گويد: «حتماً در قرارداد درج شود که پرداخت ماليات اين مبلغ بر عهده باشگاه است.»
فوتباليست ها همين جا کنار ما ولي در سياره ديگري زندگي مي کنند؛ آن ها در صف نمي ايستند، با بن خريد 50 يا 100 هزار توماني ذوق زده نمي شوند و براي يافتن گزينه «مبلغ قابل پرداخت» قبوض آب و برق وقت شان را تلف نمي کنند. يک کارمند در حالت خوشبينانه ساليانه 8 ميليون تومان درآمد دارد و يک فوتباليست مي تواند تا 800 ميليون هم پيشروي کند. اين يعني صد برابر حقوق ماهيانه طيف وسيعي از جامعه.
استفاده از استخر و سونا در آپارتمان هاي چند واحدي بالاي شهر اتفاق غريبي نيست اما آن هايي که در خانه ويلايي شخصي استخر و سونا داير مي کنند اغلب دستي در گاو صندوق فوتبال دارند. پسر بچه مي گويد: «بابايي من حوصلم سر رفته.»، بابايي جواب مي دهد: «خب برو شنا کن» و پسر بچه مي گويد: «آه، شنا هم شد تفريح!» کمي آن طرف تر در جنوب شهر 200 بچه قد و نيم قد در يک استخر کوچک روي سر و کله هم دست و پا مي زنند.
اگر از خيابان سهروردي شمالي عبور کرده باشيد لابد باشگاه ورزشي بزرگي که در حال احداث است را ديده ايد. مجري طرح يکي از مربيان ليگ برتري است که فعلاً در تهران سکونت ندارد. خريد املاک در اروپا توسط وکلاي خبره و مشارکت در تأسيس پاساژهاي تجاري در خارج از ايران به خصوص کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس از سرگرمي هاي فوتباليست هايي است که بيش از فوتبال در حيطه تجارت خبره شده اند.
در مورد آن ها حتي به کاربردن لفظ ميلياردر هم حق مطلب را ادا نمي کند. علي پروين به عنوان يکي از سردمداران پيوند فوتبال و تجارت در ايران بر خلاف فوتباليست ها و مربياني که راه او را در پيش گرفته اند ابايي از به رخ کشيدن اموالش ندارد. سال ها قبل متراژ قابل توجهي از زمين هاي منطقه کلاردشت را حصار کشيده بودند و روي تابلويي نوشته شده بود: «اراضي اختصاصي علي پروين». هنوز نام او روي تابلوي برخي فروشگاه هاي انگشت نماي شهر جلب نظر مي کند و خانه ويلايي منحصر به فرد لواسان را نه تنها از خبرنگاران پنهان نمي کند که بارها آن ها را براي مصاحبه به اين مکان دعوت کرده است. خانه اي که ضلعي از يک خيابان را به طور کامل پوشش داده و محوطه فضاي باز آن حداقل 10 آلاچيق، زمين واليبال، استخر و سونا و بسياري از امکانات ديگر را شامل مي شود. خانه اي که گفته مي شود 280 ميليون تومان فقط براي طراحي دکورش هزينه شده. از او نقل شده بود که «فقط روزي 100 هزار تومان پول کله و پاچه صبحانه اش مي شود.»
منبع:تماشاگر شماره 025
فوتباليست ها؛ آن ها را مي توان يکي از غريب ترين نمونه هاي اجتماعي يک دهه و اندي اخير جامعه ايران لقب داد. آدم هاي مشهوري که ناگهان در بهترين مناطق شهر صاحب لوکس ترين خانه ها و بهترين امکانات شدند تا مثل هميشه انگشت نما باقي بمانند. با اين تفاوت که اگر در گذشته آن ها را به واسطه شهرت و توانايي هايشان با انگشت نشان مي دادند، امروزه اشاره انگشت نه به خود فوتباليست که به ماشين، پوشش و آرايش اوست.
طيف بزرگي از کارگران و کارمندان در کنار فوتباليست هاي ميلياردر در يک شهر زندگي مي کنند اما تفاوت سبک و کيفيت زندگي اين دو گروه آن قدر متفاوت است که گويي در دو سياره مجزا نفس مي کشند. پايه حقوق 315 و 325 هزار تومان کجا و قراردادهاي 600، 700 ميليوني کجا! بايدهاي غول آسا و نبايدهاي ريز و درشت زندگي کارمندي و کارگري با ذهن عموم جامعه بيگانه نيستند و آنچه خلق الساعه و حيرت انگيز به نظر مي رسد سبک زندگي فوتباليست هايي است که شايد چنين روزگاري را در خواب هم نمي ديدند. آن ها در حالي به جمع مرفه ترين اقشار جامعه پيوسته اند که عموماً نه تحصيلات آنچناني دارند و نه خدمات قابل اعتنايي را به جامعه ارائه مي دهند. قبل از آغاز فصل جديد ليگ برتر، فدراسيون فوتبال براي جلوگيري از ادامه سير صعودي دستمزد فوتباليست ها، حداکثري را براي ميزان دريافتي آن ها تعيين کرد اما اين حداکثر 400 ميليوني در حد يک نمايش غير قابل باور باقي ماند و ارزش بعضي قراردادها حتي مرز يک ميليارد تومان را هم پشت سر گذاشت. تفاوت عمده زندگي کارمندي و زندگي فوتباليستي را بايد در همين تعاريف جست و جو کرد. براي کارمند و کارگر، حداقل دستمزد تعريف مي شود و براي فوتباليست، حداکثر حق الزحمه! کارمند و کارگر کسي است که راهي براي فرار از پرداخت ماليات ندارد و دولت ماليات او را ماه به ماه در فيش حقوقي اش منظور مي کند و فوتباليست کسي است که پس از عقد قرارداد چند صد ميليوني تازه در چشم مدير باشگاه نگاه مي کند و مي گويد: «حتماً در قرارداد درج شود که پرداخت ماليات اين مبلغ بر عهده باشگاه است.»
فوتباليست ها همين جا کنار ما ولي در سياره ديگري زندگي مي کنند؛ آن ها در صف نمي ايستند، با بن خريد 50 يا 100 هزار توماني ذوق زده نمي شوند و براي يافتن گزينه «مبلغ قابل پرداخت» قبوض آب و برق وقت شان را تلف نمي کنند. يک کارمند در حالت خوشبينانه ساليانه 8 ميليون تومان درآمد دارد و يک فوتباليست مي تواند تا 800 ميليون هم پيشروي کند. اين يعني صد برابر حقوق ماهيانه طيف وسيعي از جامعه.
راننده و باديگارد اختصاصي
خطر رباط صليبي
تفريح آن ها، تفريح اين ها
استفاده از استخر و سونا در آپارتمان هاي چند واحدي بالاي شهر اتفاق غريبي نيست اما آن هايي که در خانه ويلايي شخصي استخر و سونا داير مي کنند اغلب دستي در گاو صندوق فوتبال دارند. پسر بچه مي گويد: «بابايي من حوصلم سر رفته.»، بابايي جواب مي دهد: «خب برو شنا کن» و پسر بچه مي گويد: «آه، شنا هم شد تفريح!» کمي آن طرف تر در جنوب شهر 200 بچه قد و نيم قد در يک استخر کوچک روي سر و کله هم دست و پا مي زنند.
شغل دوم
اگر از خيابان سهروردي شمالي عبور کرده باشيد لابد باشگاه ورزشي بزرگي که در حال احداث است را ديده ايد. مجري طرح يکي از مربيان ليگ برتري است که فعلاً در تهران سکونت ندارد. خريد املاک در اروپا توسط وکلاي خبره و مشارکت در تأسيس پاساژهاي تجاري در خارج از ايران به خصوص کشورهاي عربي حاشيه خليج فارس از سرگرمي هاي فوتباليست هايي است که بيش از فوتبال در حيطه تجارت خبره شده اند.
در مورد آن ها حتي به کاربردن لفظ ميلياردر هم حق مطلب را ادا نمي کند. علي پروين به عنوان يکي از سردمداران پيوند فوتبال و تجارت در ايران بر خلاف فوتباليست ها و مربياني که راه او را در پيش گرفته اند ابايي از به رخ کشيدن اموالش ندارد. سال ها قبل متراژ قابل توجهي از زمين هاي منطقه کلاردشت را حصار کشيده بودند و روي تابلويي نوشته شده بود: «اراضي اختصاصي علي پروين». هنوز نام او روي تابلوي برخي فروشگاه هاي انگشت نماي شهر جلب نظر مي کند و خانه ويلايي منحصر به فرد لواسان را نه تنها از خبرنگاران پنهان نمي کند که بارها آن ها را براي مصاحبه به اين مکان دعوت کرده است. خانه اي که ضلعي از يک خيابان را به طور کامل پوشش داده و محوطه فضاي باز آن حداقل 10 آلاچيق، زمين واليبال، استخر و سونا و بسياري از امکانات ديگر را شامل مي شود. خانه اي که گفته مي شود 280 ميليون تومان فقط براي طراحي دکورش هزينه شده. از او نقل شده بود که «فقط روزي 100 هزار تومان پول کله و پاچه صبحانه اش مي شود.»
خريد در دوبي، اقامت در آمريکا
مارک باز بد لباس
منبع:تماشاگر شماره 025