اقدامات بهداشتي درماني ارتش جمهوري اسلامي ايران در زمان دفاع مقدس

عمليات ايذايي رژيم بعثي عراق از تاريخ 11 آوريل 1980 برابر 59/1/22 آغاز و تا 31 شهريور ماه 1359 برابر 22 سپتامبر 1980 م بيش از 352 فقره تجاوز و عمليات ايذايي بر عليه مرزهاي ايران اسلامي انجام گرفت و در مقابل ايران اقدام به عمليات متقابل در 172 مورد بر عليه مرزهاي عراق نمود.(1)
سه‌شنبه، 1 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اقدامات بهداشتي درماني ارتش جمهوري اسلامي ايران در زمان دفاع مقدس

اقدامات بهداشتي درماني ارتش جمهوري اسلامي ايران در زمان دفاع مقدس
اقدامات بهداشتي درماني ارتش جمهوري اسلامي ايران در زمان دفاع مقدس


 





 

آغاز جنگ و اقدامات بهداشتي درماني ارتش
 

عمليات ايذايي رژيم بعثي عراق از تاريخ 11 آوريل 1980 برابر 59/1/22 آغاز و تا 31 شهريور ماه 1359 برابر 22 سپتامبر 1980 م بيش از 352 فقره تجاوز و عمليات ايذايي بر عليه مرزهاي ايران اسلامي انجام گرفت و در مقابل ايران اقدام به عمليات متقابل در 172 مورد بر عليه مرزهاي عراق نمود.(1)
ولي سرانجام پس از آنکه عمليات چند وجهي دشمنان قسم خورده ايران کاري از پيش نبرد و نظام جمهوري اسلامي با کمال قدرت در همه زمينه ها به پيش مي رفت سرانجام صدام حسين در 1359/6/26 برابر 17 سپتامبر 1980 در مجلس ملي عراق حاضر شد و اعلام کرد موافقتنامه 6 مارس 1975 ملغي است مجلس عراق نيز در يک جلسه فرمايشي در همان شب موافقتنامه مزبور را باطل اعلام نمود و در 31 شهريور ماه 1359 ضمن حملات گسترده هوايي، نيروي زميني خود را با استعداد 12 لشکر (5 لشکر پياده، 5 لشکر زرهي، 2 لشکر مکانيزه) و 45 تيپ مستقل (10 تيپ پياده، يک تيپ رزمي، يک تيپ مکانيزه، 3 تيپ نيروي مخصوص، 10 تيپ گارد رياست جمهوري و 20 تيپ گارد مرزي) مأمور حمله به مرزهاي جنوب غربي و غرب کشور جمهوري اسلامي ايران نمود. (2)و عمده قواي عراق در روزهاي آغازين از محورهاي شلمچه، طلائيه، تنگه چزابه و دزفول براي اشغال خوزستان وارد خاک ايران گرديد.
در آن تاريخ سپاه پاسداران تازه تأسيس شده بود و امکانات رزمي و بهداشتي درماني آن نيز داراي انسجام و تشکل لازم نبود. لذا با وجود گسترده گي منطقه عمليات، بهداريهاي يگانهاي مستقر در منطقه يعني لشکر 92 زرهي اهواز و لشکر 77 پياده خراسان و بيمارستانهاي منطقهاي اهواز، دزفول، کرمانشاه و سنندج با محدوديت امکانات و عدم آمادگي بار سنگين پذيرش مجروحين ومصدومين را بدوش گرفتند، ضمن اينکه به علت عدم رعايت قوانين بين المللي از طرف نيروهاي متجاوز بعثي خود اين تأسيسات زير آتش دشمن و حملات هوايي قرار داشت.
از سوي ديگر با توجه به عدم اتصال خط مديريت فني و تخصصي اداره بهداري نزاجا به بيمارستانهاي منطقه اي و يگانهاي بهداري واحدهاي رزمي وظيفه اداره بهداري نزاجا فقط ارسال دارو و اقلام پزشکي مورد نياز منطقه بود و حداکثر ماهيانه 5 پزشک به منظور استقرار در بيمارستان اهواز و دزفول اعزام داشته و از درجه داران بهيار و تکنسين اطاق عمل و هم چنين دانش آموزان آموزشگاه بهياري مرکز آموزش بهداري مطابق برنامه مدوني به منطقه اعزام مي گرديدند، و لذا با توجه به کمبودهاي موجود در بيمارستانهاي نزديک منطقه عمليات و هم چنين واحدهاي رزمي درگير، بيماران و مجروحين پس از انتقال به اهواز به بيمارستانهاي غير نظامي سطح شهر اعزام و درصورت عدم امکان پذيرش ازطريق راه آهن و هواپيماهاي نيروي هوايي به بيمارستانهاي تخصصي تهران اعزام مي گرديدند.

تحول و شتاب در اقدامات بهداري نيروي زميني
 

در تاريخ 1360/7/7 در عمليات ثامن الائمه حصر آبادان به حول و قوه الهي و فرمان امام خميني «رحمه الله عليه» و تلاش رزمندگان و نيروهاي مردمي شکست و يگانهاي عملياتي اقدامات آفندي را بر عليه نيروهاي مهاجم شروع کردند تا آنها را به سوي مرزهاي بين المللي برانند و لذا نيازمندي به وجود يگانهاي بهداري و نيروهاي انساني و امکانات و تجهيزات بهداري در مناطق درگيري بيشتر گرديد.
در تاريخ 1360/7/8 واقعه اسفبار سقوط هواپيماي حامل فرماندهان نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران سبب شهادت رادمرداني چون سرلشکر ولي الله فلاحي - سرتيپ نامجو - سرتيپ فکوري، کلاهدوز، علي جهان آرا گرديد. متعاقباً در جهت حصول پيروزي نهايي در تاريخ 1360/7/9 به فرمان امام خميني «رحمه الله عليه» سرهنگ علي صياد شيرازي (شهيد بزرگوار سپهبد علي صيّاد شيرازي) به خاطر رشادتها و لياقتهايش به فرماندهي نيروي زميني منصوب گرديد و در تاريخ 1360/8/15 با تدبير و دستور ايشان رييس و معاونين اداره بهداري نيروي زميني تغيير يافتند.
با استقرار مديريت جديد در اداره بهداري نيروي زميني و بررسي هايي که بعمل آمد مشخص گرديد که نواقص زير در بافت بهداشت و درمان يگانهاي نيروي زميني جهت پاسخگويي و تأمين نيازمنديهاي رو به افزايش يگانهاي عملياتي وجود دارد:
عدم اتصال مديريت فني و تخصصي بين اداره بهداري نزاجا و بيمارستانهاي منطقه اي.
عدم امکان بهره برداري از امکانات نيروي انساني، تجهيزاتي و دارويي يگانهاي بهداري نظامي خارج از منطقه عمليات جهت پشتيباني مناطق عملياتي.
مطابق روز نبودن آمارها و گزارشات يگانهاي بهداري.
عدم تطابق نحوه توزيع امکانات تجهيزاتي و دارويي بين يگانها با شرايط جنگ.
عدم رعايت نظم بخصوص و عدالت در ارجاع مأموريتهاي نيروي انساني به مناطق عملياتي.
عدم وجود برنامه مشخص براي پيش بيني تأمين نيازمنديهاي نيروي متخصص پزشکي براي آينده يگانهاي درماني ارتش در ادامه جنگ و پس از پايان آن.
لذا به ابتکار فرماندهي محترم نزاجا تيمي بنام (تيم پزشکي بازرسي و ارزشيابي يگانهاي بهداشتي درماني نزاجا) متشکل از 8 نفر در تخصصهاي مختلف تشکيل و از تاريخ 1361/5/6 مأموريت خود را آغاز و در چهار محور کليه يگانهاي بهداشتي درماني نزاجا را در سراسر کشور اعم از منطقه عمليات و خارج از منطقه بازديد و شواهد عيني و مدارک مربوطه را ضبط و در هر محل دستورالعملي در جهت بهبود وضعيت بهداشت و درمان آن يگان صادر و در پايان بازرسي هر محور جلساتي جهت تجزيه و تحليل و بهره برداري بهينه براي پشتيباني يگانهاي عملياتي در تهران تشکيل و مأموريت در محور بعدي را آغاز مي کردند. (3)
در پايان مأموريت تيم مزبوراقدامات اساسي زير در جهت رفع نواقص کلي بهداشت و درمان نزاجا با طي مراحل ستادي آن به عمل آمد:
کليه بيمارستانهاي منطقه اي در تابعيت اداره بهداري نيروي زميني قرار گرفت.
اعزام تيمهاي پزشکي و جراحي به مناطق عملياتي با بهره برداري از يگانهاي غير عملياتي سرعت چشمگيري گرفت.
کليه پزشکان فارغ التحصيل جديد مقرر شد دو سال در منطقه عمليات خدمت کنند سپس بتوانند در امتحان ورودي تخصصي شرکت نمايند.
با تزايد سهميه تخصص دردانشگاهها تعداد بيشتري در هر سال براي طي دوره تخصصي به دانشگاهها اعزام گرديد.
مأموريتهاي منطقه عمليات پزشکياران و تکنسينها با رعايت عدالت بين يگانهاي بهداشتي درماني انجام گرديد.
براي تأمين نيازمندي تجهيزات، ابزار پزشکي و اقلام دارويي يگانهاي عملياتي از واحدهاي بيمارستاني و درمانگاهها دور از منطقه عمليات در موارد بحراني به سادگي استفاده گرديد.
بيمارستانهاي نيروي زميني در خدمت رزمندگان دلير نظام جمهوري اسلامي ايران( 4)
بيمارستانهاي ثابت منطقه اي
بيمارستان منطقه اي 578 اهواز
اين بيمارستان در اوائل جنگ تحت بمباران هوايي دشمن قرار گرفته و تخريب گرديد، لذا کارکنان و تجهيزات آن به محل نيوسايد سالن باشگاه شرکت نفت منتقل گرديد و کارآيي آن به نسبت 50% کاهش يافت.
در سال 1362 محل اصلي اين بيمارستان مختصر بازسازي شد و در سال 1366 اداره مهندسي نزاجا با تدبيرخود اقدام به ساخت ساختمان ضميمه اي درمحل بيمارستان نمود.
از ابتداي جنگ تا پايان آن بر حسب ضرورت زماني تيمهاي جراحي و پزشکي توسط اداره بهداري نزاجا به اين بيمارستان به صورت مأموريت اعزام و لوازم و تجهيزات و داروهاي لازم را نيز تأمين مي نمود. ضمناً اين بيمارستان و ديگر بيمارستانهاي موجود در محدوده مناطق عملياتي پس از گزارش تيم ارزشيابي و واگذاري مديريت بيمارستانهاي منطقه اي به اداره بهداري نزاجا در اسرع وقت از امکانات بهداشتي درماني بيمارستانهاي دور از منطقه عمليات بهره مند گرديدند.
از سوي ديگر طبق هماهنگي بعمل آمده با وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکي بيمارستانهاي غير نظامي سطح شهر همکاري لازم را براي پذيرش مجروحين و بيماران درهنگام اجراي عمليات شديد و افزايش مجروحين مي نمودند و در صورت عدم تکافو با وسايل زميني و هوايي به بيمارستانهاي استانهاي ديگر و يا تهران اعزام مي گرديدند.

بيمارستان منطقه اي دزفول
 

با توجه به کمبود امکانات آن با آغاز جنگ و پيشروي دشمن در حد يک درمانگاه 20 تختخوابي فعاليت ناقص داشت. سپس تا اواخر سال 1363 به عنوان پايگاه انتقال مجروحين از آن استفاده مي شد. گرچه اطاق عمل آن فعال بود ولي در هنگام عمليات شديد فعاليت نسبي داشت.

بيمارستان منطقه اي 100 تختخوابي 520 کرمانشاه
 

اين بيمارستان در سال 1365 هدف بمبهاي خوشه اي قرار گرفت که خوشبختانه به کارکنان بيمارستان و بيماران آسيب نرسيد. در همان سال اقدام به ساخت اطاقهاي عمل سنگري (زيرزميني) گرديد.
اين بيمارستان در تمامي طول جنگ و خصوصاً در سال 1365 که بمبارانهاي هوايي دشمن و اصابت موشکها، شهر و بيمارستانهاي داخل شهر را نا امن کرده بود خدمات ارزنده اي ارائه کرد. اداره بهداري نزاجا از طريق اعزام تيمهاي جراحي، دارو و وسايل و تجهيزات پزشکي لازم را مي نمود و در موارد لزوم بيماران و مجروحين به تهران و ساير شهرستانها اعزام مي شدند.

بيمارستان 100 تختخوابي منطقه اي 524 سنندج
 

اين بيمارستان از همان ابتداي جنگ در انتهاي خط زنجير انتقال مجروحين بانه، مريوان، سنندج قرار گرفته و نيازمنديهاي دارويي، تجهيزاتي و اعزام تيمهاي جراحي و پزشکي آن از طريق اداره بهداري نزاجا تأمين مي گرديد، ضمناً با هماهنگي به عمل آمده با وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکي در صورت ضرورت، بيماران به بيمارستانهاي سطح شهر نيز اعزام مي گرديدند.
بيمارستان 100 تختخوابي منطقه اي 523 اروميه

 

اين بيمارستان نيز از آغاز جنگ درانتهاي خط زنجيرانتقال مجروحين بيمارستان کلاش و منطقه اي 536 پيرانشهر قرار داشت. در سال 1364 بر حسب ضرورت اطاق عمل آن گسترش يافت و بازسازي شد. در مجموع به علت درگيري کمتر اين منطقه، فعاليت آن متوسط و درموارد ضرورت ارسال دارو و تيمهاي پزشکي و جراحي از طريق اداره بهداري نزاجا انجام مي گرديد.

بيمارستان 50 تختخوابي منطقه اي پيرانشهر
اين بيمارستان به علت موقعيت خاصي که داشت از همان ابتداي جنگ مورد حمله هوايي دشمن قرار گرفت، در سال 1364 در اثر اصابت موشک يک سوم ساختمان آن تخريب شده بعدها بخشي با بتون مسلح در زير ساختمان آن ساخته شد که درموارد ضرورت با استفاده از ارسال دارو و تيمهاي جراحي و پزشکي که توسط اداره بهداري نزاجا انجام مي گرفت فعاليت مؤثر داشت.
در عمليات قادر (حاجي عمران) درتاريخ 64/6/18 و عمليات نصر 9 منطقه حاجي عمران در تاريخ 66/9/1 و کربلاي 7 در تاريخ 65/12/13 اين بيمارستان فعاليت خوبي داشته است.
 

تأسيس بيمارستانهاي صحرايي جنوب
 

با طولاني شدن جنگ ضرورت تأسيس مراکز درماني نزديک به منطقه عمليات و در عين حال در منطقه امن و دور از تيررس و هجوم مکرر هوايي دشمن احساس گرديد، بخصوص که بيمارستانهاي سيار کانکسي 60 تختخوابي مستقر در منطقه عمليات و بيمارستان چادري شهبار کارآيي لازم را نداشت.
لذا در اواخر سال اول جنگ فکر ايجاد بيمارستانهاي سنگري زيرزميني در پشت خطوط اصلي جبهه که در خط انتقال مجروحين تأسيس گرديد مورد استقبال قرار گرفت. ابتدا بيمارستانهاي کوچکي ساخته شد و بعدها تبديل به بيمارستانهاي بزرگتري گرديد و بعضي از آنها تا آخر جنگ و يا تا زماني که فعاليتهاي عملياتي در منطقه وجود داشت به ارائه خدمات درماني ادامه مي داد.
با توجه به تفکيک وظايف نيروهاي ارتش و سپاه تعدادي از اين بيمارستانها توسط سپاه داير شد و تعدادي نيز توسط ارتش داير گرديد و در مناطقي که عمليات مشترک ارتش و سپاه انجام مي گرديد، بيمارستانها مربوطه نيز با تشريک مساعي نيروهاي ارتش و سپاه بوجود مي آمد. و در سالهاي اول جنگ در مناطقي که سپاه از اين بيمارستانها داير مي کرد از تيمهاي درماني ارتش مأمور به بيمارستانهاي سپاه مي گرديد.
بدين ترتيب بيمارستانهاي صحرايي زير به ترتيب زماني در مناطق عملياتي مستقر و خدمات لازم را به نيروهاي رزمنده ارائه کردند:

بيمارستان کانکسي سيار 50 تختخوابي سپنتا
 

اين بيمارستان داراي 10 کانکس و جمعي لشکر 16 قزوين بود و محل کارخانه نورد (سپنتا) در 8 کيلومتري جاده اهواز خرمشهر در تاريخ 1360/12/25 مستقر گرديد.
از امکانات برق کارخانه استفاده نموده و مديريت امور لجستيک و ترابري و ثبت دفاع آمار مجروحين به عهده گردان خدمات بهداري 543 لجستيک پش منطقه 3 تهران بود.
اعزام مجروحين از جاده خرمشهر اهواز به بيمارستان مزبور و از آنجا با آمبولانس و اتوبوس به بيمارستان 578 منطقه اي اهواز انجام مي گرديد.
اعزام تيمهاي جراحي و پزشکي به طور منظم از طريق اداره بهداري نزاجا انجام مي گرديد.
اين بيمارستان تا 61/5/10 در خدمت رزمندگان منطقه بوده و در عمليات زير به طور فعال ارائه خدمات مي نمود:
عمليات فتح المبينــــــــــــــــــــ61/1/2 غرب شوش و دزفول
عمليات بيت المقدســــــــــــــــــــ61/2/10 جنوب غربي اهواز
عمليات آزادسازي خرمشهرــــــــــــــــــــ61/3/3
عمليات رمضانــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ61/4/23
پس ازتاريخ 61/5/10اين بيمارستان با تغيير محل عمليات رزمي، نوع فعاليت آن تغيير يافته و آماده پذيرش مجروحين شيميايي گرديد.
تغييرات مزبور سبب شد که داراي 427 تختخواب شامل يک آسايشگاه 150 تختخوابي و يک سالن 277 تختخوابي و درمانگاه اورژانس داراي 12 تختخواب بعلاوه 33 دستگاه حمام و سرويسهاي لازم گردد.
درمواقع لزوم تيم پرستاري وتکنسين و پزشک لازم ازطرف اداره بهداشت و درمان و نزاجا و پشتيباني منطقه 3 تأمين گرديد.
سپس از تاريخ 65/9/1 به علت تغيير موقعيت واحدهاي رزمي فعاليت بيمارستان متوقف گرديد.

بيمارستان 50 تختخوابي چادري شهباز
 

اين بيمارستان که شامل 16 چادر و هر چادر به مساحت 30 متر مربع بود، بر حسب ضرورت در تاريخ 61/10/30 توسط گردان خدمات بهداري 505 لجستيک کرمان جمعي پشتيباني منطقه 2 حمل و در جاده انديمشک دهلران در محدوده چنانه و در فاصله 80 کيلومتري شهرستان دزفول برپا گرديد. به فاصله يک کيلومتري اين محل مرکز اورژانس بهداري سپاه پاسداران در يک سنگر زيرزميني داير و مشغول به کار بود.
نيازمنديهاي بيمارستان با استفاده از امکانات تأسيساتي پادگانهاي نزديک تأمين و مجروحين و بيماران پس از اقدامات درماني لازم به وسيله آمبولانس يا بالگرد به بيمارستان منطقه اي 580 دزفول منتقل مي گرديدند.
مديريت بيمارستان به عهده گردان خدمات بهداري 505 لجستيک کرمان بود. تيمهاي جراحي و پزشکي به صورت مأموريتهاي منظم از طرف اداره بهداشت و درمان نزاجا و پشتيباني منطقه 2 تأمين مي گرديد.
تجربه نشان داد که عملکرد اين بيمارستان چادري به علت ضعف آن درمقابل وزش باد و وضعيت کف چادرها و عدم امکان استتار از حمله هوايي دلخواه نبوده و رعايت شرايط استريل و ضدعفوني اطاقهاي عمل و بخشهاي مربوطه عملاً امکان پذير نمي باشد. لذا اين بيمارستان در تاريخ 61/11/30 پس از خدماتي که در تاريخ 61/11/17 در عمليات والفجر مقدماتي ارائه نمود تعطيل گرديد.
بيمارستان صحرايي زيرزميني چنانه (شهيد مخبري)
با تجربه اي که از بيمارستان چادري کسب گرديد در تاريخ 62/12/1 بيمارستاني با ظرفيت 60 تختخواب به صورت سنگري (زيرزميني) در محور انديمشک دهلران سه راهي چنانه ايجاد گرديد. پشتيباني منطقه 2 شيراز در ديماه 1362 مشغول آماده سازي محل آن شد و در 62/12/1 آماده پذيرش مجروحين گرديد.
اين بيمارستان به صورت راهرويي به عرض 5 متر بود که در طرفين آن کانکسهاي بيمارستان صحرايي متحرک در سنگر قرار داده شده بود.
نيازمنديهاي بيمارستان با استفاده از امکانات گردان 515 لوج کرمان جمعي پشتيباني منطقه 2 شيراز مستقر در عين خوش و پادگان دزفول تأمين گرديد.
سروان خدمات بهداري، شيخ الاسلامي و ستواندوم خدمات بهداري، نگارستاني در فعاليت اين بيمارستان خدمات ارزنده اي نمودند. و سروان پزشک محمد حسين قدرت نماينده اداره بهداشت و درمان نزاجا در منطقه عمليات نيز بسيار فعال بود.
بعدها با تغيير محل يگانهاي رزمي گردان خدمات بهداري لوج 573 شيراز جايگزين گردان 515 گرديد و مسئوليت اداره بيمارستان را پذيرفت و بدين ترتيب در تاريخ 64/10/23 ستواندوم خدمات بهداري عبدالحسين رايگان ضمن قبول مسئوليت بيمارستان خدمات ارزنده اي ارائه نمود.
لازم به ذکر است که با کاهش اعزام مجروحين به بيمارستان، اعزام تيمهاي پزشکي از طرف اداره بهداشت و درمان کاهش يافت و سرانجام در تاريخ 1365/7/26 در جلسه هماهنگي با وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکي مقرر شد رزيدنتهاي جراحي، بيهوشي، ارتوپدي، چشم و جراحي مغز و اعصاب طرح يکماهه مصوبه ساليانه خود را بجاي مأموريت در بيمارستانهاي متفرقه در بيمارستانهاي صحرايي ارتش بگذرانند و بدين ترتيب نيازمندي بيمارستانهاي مزبور به کادر پزشکي بيشتر تأمين گردد.
در نهايت به علت مشکلاتي که وجود کانکسها در بيمارستان سنگري داشت، کانکسها از محل خارج و بجاي آن از اطاقهاي سوله اي در زيرزمين استفاده گرديد.
بيمارستان مزبور به طور نسبي کارآيي خوبي داشت و در عمليات خيبر در طلايه در تاريخ 61/12/3 و در عمليات بدر در جزيره مجنون در تاريخ 63/12/20 خدمات ارزنده اي ارائه نمود. ضمناً تا آخرين روزهاي دفاع مقدس آماده بکار بود و کارآيي خوبي داشت.

اقدامات بهداشتي درماني ارتش جمهوري اسلامي ايران در زمان دفاع مقدس

بيمارستان (زيرزميني) صحرايي حميد (ايستگاه حميد)
 

اين بيمارستان در تاريخ 62/12/1 بر حسب نياز يگانهاي عملياتي منطقه در جاده اهواز - خرمشهر در محل ايستگاه حميد با ظرفيت 50 تختخواب داير گرديد و مسئوليت احداث و اداره آن به عهده پشتيباني منطقه 3 تهران بود. در داير کردن اين بيمارستان کانکسهاي بيمارستان 60 تختخوابي سيّار در فضاهاي ساخته شده، سنگري مستقر گرديد ولي کانکسها حدود يک متر از سطح زمين بلند تر قرار گرفت و از نظر استتار از حملات هوايي دشمن مطلوب نبود.
نيازهاي تدارکاتي بيمارستان به وسيله پشتيباني منطقه 3 مستقر در اهواز تأمين مي شد و تيمهاي جراحي و پزشکي از طريق اداره بهداشت و درمان نزاجا تأمين مي گرديد.
در اين محور سروان دکتر مرزبان نماينده اداره بهداشت و درمان نزاجا در ارائه خدمات بيمارستان به مجروحين فعاليت چشمگير داشت.
بعدها جهت ارائه خدمات به مجروحين ش، م، ه پنج کانکس مجزا به صورت حمام شيميايي هر يک داراي 12 دوش در محلي نزديک بيمارستان احداث شد که از تانکرهاي آب استفاده مي کردند. بعلاوه دو سالن نيز هر يک به ظرفيت 200 تخت براي بستري کردن بيماران مزبور توسط پشتيباني منطقه 3 روي زمين ساخته شد که از نظر استتار نقص داشت.
همين نقص استتار سبب شد که در تاريخ 63/12/25 اين بيمارستان مورد حمله هوايي دشمن قرار گيرد و بدين ترتيب بکلي تخريب گرديد.
اين بيمارستان قبل از انهدام در حملات شيميايي که در منطقه انجام شده بود خدمات ارزنده اي ارائه کرده بود، به طوريکه از ظهر روز 63/12/22 تا صبح 63/12/24، 412 نفر و تا شب همانروز جمعاً 720 نفر که در عمليات شرق دجله شرکت داشتند تحت درمان قرار گرفته و مرخص گرديده بودند.
در تاريخ 63/12/25 هواپيماهاي عراقي حملات خود را به بيمارستان شروع کردند و مسئول توپ پدافندي مستقر در کنار بيمارستان براي حفظ آن تلاش بسيار کرد و در نهايت در همين راه به شهادت رسيد و گرچه همه امکانات اين پايگاه درماني تخريب گرديد ولي خوشبختانه کارکنان و مجروحين بموقع انتقال يافته و زيانهاي جاني بوجود نيامد.
بيمارستان مزبور در پذيرش مجروحين عمليات والفجر ناحيه جنوب و عمليات خيبر طلايه و جزاير مجنون و عمليات بدر جنوب فعاليت قابل توجهي داشته و توانسته بود با پذيرش و درمان مجروحين و مصدومين ش، م، ه از تعداد اعزامهاي خط جنوب به اهواز بکاهد و خدمات خوبي ارائه دهد.

بيمارستان صحرايي (زيرزميني) حسينيه
ابتدا در اواخر سال 1362 در مجاورت قرارگاه خاتم الانبياء در کنار جاده خرمشهر - آبادان يک مرکز اورژانس سنگري (زيرزميني) جهت پذيرش مجروحين و بيماران يگانهاي عملياتي مجاور قرارگاه داير گرديد. اقلام مورد نياز و تجهيزات آن طريق اداره بهداشت و درمان نزاجا تأمين مي شد.
ستوانيکم دکتر بهروز توانا به عنوان هماهنگ کننده اداره بهداري نزاجا دراين منطقه تلاش بسياري در راه اندازي و ارائه خدمات به مجروحين و بيماران نمود.
در اوايل سال 1363 بر حسب ضرورت اين امکانات گسترش يافت و تبديل به بيمارستان سنگري گرديد. از 63/3/15 مديريت و پشتيباني لجستيکي آن به عهده پشتيباني منطقه 3 تهران که درمنطقه مستقر بود گذارده شد.
نيازمنديهاي تأسيساتي اين بيمارستان از طريق محل قرارگاه خاتم الانبياء تأمين مي شد. بعدها در جلسه هماهنگي با وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکي در تاريخ 65/7/26 واگذاري آمبولانس دارو، وسايل و کمک به اعزام رزيدنتهاي جراحي و بيهوشي از طريق وزارت خانه مزبور تضمين گرديد.
سرپرستي بيمارستان به عهده گروهان بهداري گردان 543 لجستيک و سروان حيدري مسئوليت بيمارستان را پذيرفت.
بيمارستان مزبور در عمليات بدر ناحيه جنوب در تاريخ 63/12/20 و هم چنين عمليات قدس1، 2، 3، 4، 5 در تاريخ 64/4/23 الي 64/5/17 و عمليات والفجر 8 و 9 در تاريخ 64/11/20 تا 64/12/25 با پذيرش مجروحين و بيماران و مداواي آنان و سپس اعزام به بيمارستان منطقه اي 578 اهواز نقش مؤثري در دفاع مقدس به عهده داشت.
سرانجام در تاريخ 65/10/7 با توقف عمليات رزمي از جنوب کشور امکانات آن به بيمارستانهاي صحرايي غرب کشور انتقال يافت.
 

تأسيس بيمارستانهاي صحرايي غرب
 

بيمارستان صحرايي (زيرزميني) منطقه اي 528 سومار (شهيد سرگرد دکتر هجرتي)
اين بيمارستان در تاريخ 62/2/2 توسط گردان 513 لجستيک پشتيباني منطقه 1 کرمانشاه به صورت سوله استتار شده در جاده کرمانشاه - سومار داير گرديد و در مقابل درب ورودي آن نيز از کانکسهاي سيار راديولوژي، آزمايشگاه و دندانپزشکي که به صورتي استتار شده بود استفاده گرديد.
اداره بهداري نزاجا تأمين نيازمنديهاي دارويي و اعزام تيمهاي جراحي و پزشکي آن را به عهده گرفت. ضمناً در جلسه هماهنگي با وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکي در تاريخ 62/11/10 توافق شد که آن وزارت خانه کمکهاي لازم را در رفع نيازمنديها بخصوص در مواقع عمليات بنمايد.
در تاريخ 64/2/9 بعضي از تجهيزات بيمارستانهاي صحرايي جنوب که عمليات در آن مناطق کاهش يافته بود به اين بيمارستان منتقل گرديد.
با ادامه عمليات در اين منطقه و شدت آن در تاريخ 65/7/26 در جلسه هماهنگي با وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکي در بازرسي سماجا، آن وزارت خانه اعزام رزيدنتهاي دوره هاي تخصصي جراحي و بيهوشي و واگذاري آمبولانس و دارو را به عهده گرفت، ولي در عمل نيازها به صورت مطلوب از آن طريق تأمين نگرديد و لذا در 65/10/7 وسايل و لوازم اطاق عمل و اقلام مصرفي بيمارستانهاي صحرايي سپنتا و حسينيه جنوب به اين بيمارستان منتقل گرديد.
سرانجام در تاريخ 65/10/10 نيروهاي دشمن بعثي خارج از همه ضوابط بين المللي و انساني در ساعت 16 منطقه را مورد تهاجم حملات بمبهاي شيميايي از نوع خردل قرار دادند. که به علت عدم امکان استفاده از ماسکها و لباسهاي محافظ تعداد زيادي از کارکنان بيمارستان مصدوم گرديدند و تعدادي نيز به شهادت رسيدند.
تعدادي از مصدومين به محل تجمع مصدومين در شهر کرمانشاه منتقل و پس از انجام اقدامات اوليه با ترابري هوايي به تهران اعزام گرديدند.
در اين حادثه تأسف آور يکي از پزشکان بيمارستان بنام دکتر هجرتي که رزيدنت جراحي دانشگاه تهران و جزء کادر ثابت ارتش جمهوري اسلامي ايران بود به شهادت رسيد و دو نفر ديگر از پزشکان درتهران و هنگام اعزام به کشور بلژيک جهت مداوا به شهادت رسيدند و بيمارستان بنام دکتر هجرتي ناميده شد.
تعدادي هم از کارکنان و پزشکان دچار از کارافتادگي شده و نيروي انساني آن مجدداً تأمين و به منطقه مراجعت نمودند. و در تاريخ 65/10/23 تيمهاي جراحي و پزشکي جهت مداواي مجروحين ش، م، ه به منطقه اعزام گرديدند. متعاقب اين اقدامات در عمليات کربلاي 6 که با رمز يا فاطمه الزهرا (س) در تاريخ 65/10/23 آغاز گرديد بيمارستان مزبور فعاليت چشمگير داشت.
بدين ترتيب بيمارستان تا تاريخ 66/12/19 به فعاليت خود ادامه داده و نيازمنديهاي عمده خود را از طريق پشتيباني منطقه و اداره بهداري نزاجا تأمين مي نمود.

بيمارستان صحرايي (زيرزميني) نفت شهر
 

اين بيمارستان در تاريخ 63/8/14 در محل استقرار بهداري تيپ 3 لشکر 88 زاهدان در فاصله 25 کيلومتري بيمارستان صحرايي سومار نزديک نفت شهر در کنار مرز عراق توسط گروهان خدمات بهداري مراغه جمعي پشتيباني منطقه 4 داير و نيازمنديهاي تدارکاتي آن توسط لشکر 88 زاهدان تأمين مي گرديد.
در تاريخ 65/9/22 بر حسب ضرورت گسترش داده شد و با توجه به انحلال بيمارستان صحرايي حسينيه جنوب امکانات آن به اين بيمارستان منتقل گرديد.
نيازمنديهاي تيمهاي جراحي و پزشکي آن توسط مأموريتهاي محوله از طرف اداره بهداري نزاجا تأمين مي گرديد.
اين بيمارستان در عمليات کربلاي 6 در تاريخ 65/6/23 فعاليت چشمگيري داشت. ولي با توجه به ازدحام مجروحين در حين عمليات، مسئولين بيمارستان سعي مي کردند بيشتر مجروحين را به واحدهاي درماني مراکز شهرهاي امن منتقل نمايند.
بيمارستان صحرايي (زيرزميني) پادگان ابوذر (سر پل ذهاب)
اين بيمارستان در تاريخ 1362/7/11 در محوطه پادگان تيپ 3 لشکر 81 کرمانشاه و توسط پشتيباني آن در نزديکي شهر سر پل ذهاب به صورت سوله اي احداث گرديد. نيازمنديهاي آن توسط يگان عملياتي مجاور آن تأمين مي گرديد.
تيمهاي جراحي و پزشکي مورد نياز آن با توجه به يگانهاي عملياتي مجاور آن از جمله سپاه پاسداران از طريق وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکي تأمين گرديده و در صورت ضرورت اداره بهداري نزاجا نيز مأموريني اعزام مي نمود.
در 63/12/16 با توجه به بمباران هوايي منطقه، اعضاء بهداري سپاه منطقه را ترک نموده و تعدادي از تجهيزات اطاق عمل را هم به همراه خود منتقل نمودند. و تيمهاي اعزام وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکي نيز به مناطق ديگر اعزام گرديدند.
در نهايت در جلسه هماهنگي با وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکي در سماجا وزارت خانه مزبور تأمين دارو و اعزام تيمهاي رزيدنتهاي جراحي و بيهوشي را پذيرفت.
سرانجام در تاريخ 66/12/21 سرپرستي بيمارستان به عهده پشتيباني منطقه 1 بوده و کانکسهاي 6 دوشه براي خدمت رساني به مجروحين شيميايي به آن اضافه شد.

تأسيس بيمارستانهاي صحرايي شمال غرب
 

بيمارستان صحرايي کولان
 

اين بيمارستان در تاريخ 62/4/20 توسط بهداري تيپ مستقل مريوان در کنار ستاد عملياتي به صورت مرکز اورژانس تأسيس شد و هنگام عمليات اين مرکز توسعه داده شده و به صورت بيمارستان صحرايي از نوع سوله اي آماده خدمت رساني گرديد. محل سکناي کارکنان بيمارستان با فاصله کمي از بيمارستان و بالاي تپه اي قرار داشت اداره بهداري نزاجا با اعزام تيمهاي جراحي و پزشکي به صورت مأموريت نيازمندي بيمارستان را تأمين نموده و نيازمنديهاي تجهيزات دارويي آن را نيز ارسال مي نمود.
اين بيمارستان درتاريخ 62/7/27 در عمليات والفجر خدمات ارزنده اي ارائه نمود.
سرهنگ دکتر مجد جراح و رييس بيمارستان منطقه اي سنندج مدتي در اين بيمارستان مستقر و خدمات ويژه اي ارائه نمود.
مجروحيني که نياز به خدمات درماني پيشرفته تري داشتند از طريق زميني و يا بوسيله بالگرد به بيمارستان شهر مريوان و يا بيمارستان الله اکبر ميان راهي سنندج و يا خود بيمارستان منطقه اي 524 سنندج منتقل مي گرديدند.
در تاريخ 66/12/5 با توجه به شرايط منطقه داروهاي درماني ش، م، ه از طرف اداره بهداري نزاجا به بيمارستان ارسال مي گرديد.
در تاريخ 67/1/24 به علت گسترش درگيري در منطقه تعداد مجروحين اعزامي به بيمارستان کولان 1720نفر و مجروحين ش، م، ه پذيرش شده 1860 نفر بود. که با توجه به پيش بيني قبلي و احداث مرکز اورژانس در داخل پادگان مريوان که شامل حمامهاي 12 دوشه و وانهاي محلول شيميايي بود و هم چنين تأمين اقلام دارويي مربوطه و کارکنان آموزش ديده درمان لازم براي کليه مجروحان انجام گرديد و تعدادي نيز به طور مستقيم از محل درگيري به بيمارستانهاي ميان راه توحيد و الله اکبر اعزام مي گرديدند.
بيمارستان صحرايي (زيرزميني) کلاشين (شهداي بدر)
اين بيمارستان در تاريخ 64/4/10 توسط پشتيباني منطقه 4 به صورت سوله اي در حوالي اشنويه مجاور مرز ايران و عراق ساخته شد.
نيازهاي ترابري و پشتيباني اين بيمارستان توسط پشتيباني منطقه 4 تأمين مي گرديد. اعزام تيمهاي جراحي و بيهوشي و گروه پزشکي به صورت مأموريت توسط اداره بهداري نزاجا انجام مي گرفت.
اين بيمارستان در تاريخ 66/1/6 در عمليات نصر 1 و در تاريخ 66/1/25 در عمليات کربلاي 7 اقدامات مؤثري در درمان و جا به جايي مجروحين بعمل آورد.
سپس در تاريخ 66/3/12 در عمليات نصر 2
در تاريخ 66/3/27 در عمليات نصر 3
در تاريخ 66/3/31 در عمليات نصر 4
در تاريخ 66/4/3 در عمليات نصر 5
در تاريخ 66/5/10 در عمليات نصر 6
در تاريخ 66/8/29 در عمليات نصر 8
و در تاريخ 66/9/1 در عمليات نصر 9 بيمارستان فعاليت چشمگيري داشت.
تأسيس مرکز اورژانس در مناطق عملياتي
اورژانس مصدومين شيميايي گيلان غرب
اين مرکز اورژانس به منظور پذيرش مصدومين حملات ش، م، ه در 50 کيلومتري غرب کرمانشاه در شهرستان گيلان غرب که با بمبارانهاي دشمن ويران شده بود در ورزشگاه تختي شهر مزبور توسط پشتيباني منطقه 1 ايجاد گرديده داراي 4 کانکس حمام 6 دوشه بوده و تا حدود 1000 بيمار را مي توانست پذيرش نمايد. تأمين نيازمنديهاي آن به عهده پشتيباني اعزام شده بود سرپرستي آن را به عهده داشت به طور کلي تأمين نيازمنديهاي تيم پزشکي و دارويي آن به عهده اداره بهداري نزاجا بود.
اين مرکز در عمليات کربلاي 6 که همزمان با حملات شيميايي دشمن بود فعاليت ارزنده اي داشت.

اورژانس درماني تيپ 3 مريوان از لشکر 28 سنندج
 

بهداري تيپ 3 مريوان در داخل پادگان قرار داشته و هنگام عمليات در کنار تيپ مستقر گرديده و به انجام وظيفه مشغول مي شود.
اداره مهندسي نزاجا در کنار پادگان اقدام به ساخت و تأسيس يک مرکز اورژانس نموده که در پذيرش بيماران و درمانهاي اوليه فعال باشد.
در تاريخ 67/2/1 در همين محل تعدادي کانکس حمام 12 دوشه جهت پذيرش مصدومين شيميايي قرار داده شد.
در عمليات بيت المقدس 5 در تاريخ 67/1/22 که در مريوان انجام گرفت اين مرکز اورژانس فعال بود. فاصله اين مرکز اورژانس تا بيمارستان صحرايي کولان 8 کيلومتر بود و در عمليات فوق مصدومين شيميايي به اين مرکز اعزام گرديدند و درمانهاي اوليه لازم را دريافت داشتند.

همکاري بهداريهاي نزاجا با سازمانهاي پزشکي نظامي ديگر
 

در طي دوران دفاع مقدس، پس از استقرار بيمارستانها و مراکز اورژانس بوسيله ارتش و سپاه پاسدارن، هنگام انجام عمليات مشترک همکاري لازم از طرف اداره بهداري نزاجا به صورت اعزام تيمهاي جراحي و پزشکي انجام گرديده است.
بيمارستان صحرايي شهيد رضائيان در شمال غرب
اين بيمارستان از طرف سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در 50 کيلومتري شمال غربي شهر مريوان به صورت سوله اي ساخته شده و استتار گرديده بود.
با توجه به استقرار تعدادي از يگانهاي رزمي نزاجا در اين منطقه در تاريخ هاي 64/1/7، 64/8/30، 65/1/25 و 65/10/7 تيمهاي جراحي و پزشکي از طرف اداره بهداري نزاجا اعزام گرديد. بعلاوه در تاريخ 65/10/10 تجهيزات بيمارستاني مورد نياز از بيمارستان سپنتا به اين بيمارستان انتقال داده شد.
بيمارستان شهيد بقايي دزفول
در تاريخ 64/12/11 تيم پزشکي و جراحي از طرف اداره بهداري نزاجا به اين بيمارستان که توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي داير و اداره مي شد، اعزام گرديد.

اقدامات و فعاليتهاي اداره بهداشت و درمان نهاجا در طول هشت سال دفاع مقدس
 

1- تآمين نيازمنديهاي واحدهاي تابعه از نظر نيروي انساني، دارو، تجهيزات پزشکي، آمبولانس و غيره در مناطق عملياتي در حد مقررات و امکانات و توسعه و تقويت آنها.
2- همکاري در تأمين نيازمنديهاي درماني و بهداشتي مناطق عملياتي در حد امکانات توسعه و تقويت آنها.
3- پذيرش، بستري و درمان مجروحين جنگ تحميلي در مراکز درماني تابعه نهاجا مستقر در مناطق عملياتي و انجام عمليات جراحي مختلف.
4- انتقال مجروحين جنگي از مناطق عمليات به بيمارستانها و مراکز درماني در سطح کشور توسط هواپيماهاي نهاجا.
5- همکاري و نظارت درامر انتقال مجروحين اعزامي از مناطق عملياتي و اعزام آنها به بيمارستانها و مراکز درماني مستقر در منطقه.
6- ايجاد ستادهاي تخليه و درمان در پايگاههاي يکم، دوم، هفتم و هشتم بويژه پايگاه چهارم با گنجايش 700 تختخواب و پايگاه پنجم با گنجايش 370 تختخواب به طوري که فقط در عمليات بيت المقدس و رمضان تنها از طريق ستاد تخليه پايگاه پنجم هزاران نفر مجروح پس از انجام خدمات درماني و پزشکي مورد نياز طبقه بندي و به مراکز درماني مختلف تخليه شده اند.
7- تهيه و صدور دستورالعملها و آئين نامه هاي بهداشتي در زمينه بهداشت آب و مواد غذايي و نحوه پيشگيري و درمان در مقابل عوامل ش، م،ه .
8- آموزش نحوه استفاده از محتويات کيفهاي کمکهاي اوليه پزشکي در مقابل عوامل ش، م، ه و توزيع داروهاي مربوطه بين پرسنل مستقر در منطق جنگي.
9- تهيه ماده دفع آلودگي (اس، تي، پي) براي اولين بار در اداره بهداشت و درمان نهاجا و دستورالعمل نحوه بهره برداري از ماده مذکور و ارسال آن به يگانهاي ذيربط در رابطه با جنگهاي شيميايي.
10- ايجاد بخش درمان صدومين و مجروحين ش، م، ه در بيمارستان مرکزي نهاجا.
11- اعزام کادر پزشکي جهت فراگيري و بازآموزي نحوه درمان مجروحين و مصدومين حملات شيميايي.
12- تهيه نشريات ضايعات جنگ افزارهاي ش، م، ه - درمان هماتومهاي خلف صفاقي - تخليه هوايي و شرايط آن در جنگ تحميلي و توزيع آن بين مبادي ذيربط.
13- بررسي و تحقيق درباره تهيه يک ماده ضدعفوني کننده که ضمن برخورداري از کيفيت علمي بالا از نظر اقتصادي نيز مقرون به صرفه باشد که پس از مدتها تلاش موفق به تهيه محلولي بنام داکن گرديده که جهت استفاده در جراحي ها و زخمهاي عفوني در اختيار بيمارستانها و درمانگاهها قرار داده شد.
14- برگزاري اولين کنگره صدمات ناشي از جنگ (تروماي جنگ) به مدت 5 روز با شرکت پزشکان متخصص براي استفاده از تجربيات پزشکان به منظور تسريع در معالجه مجروحين وآموزش ساير همکاران براي ارائه خدمات درماني و پزشکي بهتر به مصدومين، مجروحين و ارسال قطعنامه کنگره به مؤسسات بهداشتي و درماني.
15- گروه بندي و تعيين RH خون کارکنان رزمنده.
16- اداره بهداشت و درمان نهاجا به علت نياز مناطق عملياتي با وجود همه تنگناها و مشکلات ناشي از جنگ تحميلي موفق گرديد با اعزام کادر پزشکي، تجهيزات، دارو و آمبولانس درمانگاههايي از قبيل درمانگاه خارک، بندر طاهري، اهواز و غيره را عملياتي نمايد که خدمات پزشکي ارائه شده وسيله اينگونه درمانگاهها در طول جنگ بسيار مؤثر بوده است.
17- اعزام کادر پزشکي، تجهيزات، دارو و آمبولانس به منظور ارائه خدمات پزشکي به سايتهاي جنگي مثل رامشير، سربندر، بندر امام، سايت تبوک - سايت بندر، قرارگاه فجر، قرارگاه رعد، جزيره مجنون - منطقه خيبر و غيره با وجود اينکه اين مناطق فاقد سازمان مصوبه بوده اند.
18- اعزام کادر پزشکي، تجهيزات لازم به مناطق مختلف عملياتي بويژه بيمارستان منطقه اي دزفول نهاجا.
19- توسعه و افزايش تختهاي بيمارستان مرکزي با ضميمه نمودن ساختمان سابق باشگاه افسران به منظور پذيرش مصدومين در بخشهاي جراحي، ارتوپدي، و جراحي مغز و اعصاب در آغاز جنگ تحميلي.
20- ايجاد بخش جداگانه جهت پذيرش و بستري و درمان اسراي عراقي در بيمارستان مرکزي.
21- ضد عفوني هواپيماها و آمبولانسهاي حامل مجروحين و مصدومين پس از انتقال مجروحين.
22- ايجاد درمانگاهها در اردوگاه اسراي عراقي به منظور حفظ بهداشت انفرادي، اجتماعي و محيط زيست و تأمين نيازمنديهاي پزشکي و درماني اسرا به طوري که خدمات ارائه شده درمانگاه مورد تأييد هيئت بازديد کننده صليب سرخ جهاني قرار گرفت.
23- عملياتي نمودن بيمارستان 600 تختخوابي بعثت نهاجا در شرايطي که دشمن مزدور بعثي شهر تهران را مورد بدترين حملات موشکي قرار داده و حتي يک بخش از بيمارستان آماده پذيرش بيمار نبوده و از طرفي تنها بيمارستان نيروي هوايي مستقر در منطقه دوشان تپه تهران شديداً در معرض حملات موشکي قرار داشت و چندين بار نيز شيشه هاي بيمارستان در اثر برخورد موشک به اطراف بيمارستان آسيب فراواني ديد به طوري که اداره بهداشت و درمان نهاجا بالاجبار تعدادي از بخشهاي بيمارستان را تخليه و بيماران را ترخيص نمودند. در اين لحظات حساس با تلاش پيگير و مستمر و عنايت خاص فرمانده وقت نيرو (سرلشکر شهيد منصور ستاري) و با همکاري عوامل ذيربط در نهاجا بخشهاي بيمارستان يکي پس از ديگري عملياتي و مورد بهره برداري قرار گرفت.
24- اعزام و انتقال متخصصين تعمير وسائل و تجهيزات پزشکي به بيمارستان پايگاه دزفول و ساير مناطق عملياتي به منظور راه اندازي و عملياتي نمودن و آماده بکار نگهداشتن تجهيزات مذکور و جلوگيري از صرف هزينه هاي سنگين و خروج ارز کشور و هدر رفتن بيت المال در موقعيت جنگي.
پوزش
از آنجا که هدف از تهيه اين مجموعه سياسگزاري و ذکر اسامي کليه عزيزاني بود که در رسته بهداشت و درمان در هر درجه و سمتي که بودند در دوران دفاع مقدس در ارتش جمهوري اسلامي ايران در خدمت رزمندگان جان بر کف افتخار حضور و فعاليت داشتند و بسياري از اين انسانهاي فداکار عضو و جمعي يگانهاي رزمي و پشتيباني بودند که در منطقه عمليات حضور دائمي داشتند. نظير گردانهاي بهداري لشکرها و گروهانهاي بهداري تيپ هاي مستقل و گردانهاي خدمات بهداري پشتيبانها و با تمام تلاشي که صورت گرفت اسامي اين عزيزان به عنوان شناسنامه واحدهاي مزبور در دوران دفاع مقدس به دست نيامد و اطلاعات ناقصي که از يکي دو يگان به دست آمد به علت ضايع شدن حق ديگران قابل درج در اين مجموعه نبود. عليهذا ضمن نهايت پوزش از اين رادمردان و انسانهاي والا و شايسته براي اينکه وقفه اي در چاپ اين مجموعه حاصل نشود به درج آنچه تا کنون به دست آمده است قناعت شد و ان شاءالله در چاپهاي بعدي کتاب توفيق داشته باشيم با تکميل اين مجموعه دين خود را نسبت به اين عزيزان و نظام جمهوري اسلامي ايران ادا نمائيم.

پي‌نوشت‌ها:
 

1. تراب زمزمي، عبدالمجيد، ترجمه مژگان نژند، جنگ ايران و عراق، تهران: نشر سفير، 1386، ص 22
2. جعفري، مجتبي، اطلس نبردهاي ماندگار (عمليات نيروهاي زميني در هشت سال دفاع مقدس شهريور ماه 1359 - مردادماه 1367)، تهران: نويد طراحان، 1384، ص 15
3. شرح مفصل محورهاي مأموريت تيم در فصل انتهايي کتاب ذکر گرديده است.
4. يادداشت هاي سرتيپ دکتر غلامرضا سيف اله، در 1309 در تهران متولد گرديد. سال 1330 وارد دبيرستان نظام، سال 1332 در کنکور سراسري شرکت و در دانشکده داروسازي پذيرفته و ضمن خدمت در دانشکده افسري به صورت غير بورسيه ادامه تحصيل داد. سال 1338 به عنوان دکتر داروساز در آمادگاه 501 تهران مشغول خدمت گرديد. سپس به بيمارستان لشکر اروميه منتقل و تا سال 1342 در آن محل خدمت نمود. مجدداً به آمادگاه 501 تهران انتقال يافت. سال 1359 تا 1360 به عنوان رئيس آمادگاه، از 1360/7/13 از طرف سرهنگ علي صياد شيرازي فرمانده نزاجا، به سمت رئيس اداري بهداري نزاجا منصوب و تا پايان دفاع مقدس در اين سمت خدمات برجسته و فوق العاده اي از خود باقي گذارد.
 

منابع:
1. تراب زمزمي، عبدالحميد، ترجمه مژگان نژند، جنگ ايران و عراق، تهران: نشر سفيد، 1368، ص 22
2. جعفري، مجتبي، اطلس نبردهاي ماندگار (عمليات نيروهاي زميني در هشت سال دفاع مقدس شهريور 1359 - مردادماه 1367)، تهران، نوديد طراحان، 1384، ص 15
3. سيف الله، سرتيپ دکتر غلامرضا (رئيس اداره بهداري نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران در هشت سال دفاع مقدس)، يادداشتهاي شخصي و خاطرات چاپ نشده.
4. نامجوي نيک، سرتيپ 2 دکتر خسرو (معاون اداره بهداري نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران در هشت سال دفاع مقدس)، يادداشتهاي شخصي و خاطرات چاپ نشده.
5. گاه شمار سياست خارجي ايران نوازني، بهرام، صفحه 250 - 253، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي 1381
6. جنگ ايران و عراق عبدالمجيد تراب زمزمي. ترجمه مژگان نژند ص 22، تهران - زمستان 1368 نشر سفيد.
7. اطلس نبردهاي ماندگار، عمليات نيروي زميني در هشت سال دفاع مقدس ص 15مجتبي جعفري. ارتش جمهوري اسلامي ايران. مرکز پژوهشهاي دفاع مقدس، چاپ دوم، زمستان 1384
نامجوی نیک ، خسرو ، تاریخچه طب نظامی ، انتشارات ایران سبز ،1389




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط