اصلاح الگوي مصرف و نقش آموزش در مديريت مصرف انرژي (3)
نويسندگان: مهدي سبحاني نژاد *
عبداله افشار**
عبداله افشار**
راهکارهاي اصلاح الگوي مصرف
يکي از پيش نيازهاي اين مسير براي رسيدن به نتيجه مطلوب، زمينه سازي ذهني و فرهنگي و فرهنگ سازي براي اقشار گوناگون جامعه است. امروز هر فردي از اعضاي جامعه بايد بداند که در فعاليت هاي خود بايد مبتني بر مصرف بهينه منابع انرژي باشد تا کشور به اهداف تعريف شده در سند چشم انداز بيست ساله نظام نائل آورده و زمينه شکوفايي همه جانبه در همه ابعاد ملي تحقق يابد. از اين رو، بدون ايجاد فرهنگ اين کار، طراحي و تأمين بايسته هاي آن به طور قطع راه به جايي نخواهيم برد؛ چرا که اصلاح الگوهاي مصرف در کشور به طور ناگهاني و يا با صدور يک دستورالعمل و بخش نامه هرگز عملي نخواهد شد.
جلب مشارکت مردم و افزايش آگاهي هاي آنان نسبت به مصرف صحيح امکانات و منابع، از ديگر راهکارها در مسير اصلاح الگوي مصرف مي باشد. در حقيقت، اصلاح الگوي مصرف در جامعه از کارهاي انجام شدني است که هريک از اعضاي جامعه با مشارکت و ملزم نمودن خود به مصرف درست منابع، نقشي بي بديل در رشد و شکوفايي جامعه ايفا خواهند نمود.
اصلاح نظام آموزشي کشور، به گونه اي که هرچه سطح آموزش بالاتر رود، اطلاع و شناخت بيشتري در خصوص درک و ضرورت اصلاح الگوي مصرف در جامعه حاصل شود و ارائه الگوي آموزشي مناسب و اصولي به مردم از طريق سازمان ها و نهادهاي مشمول فرهنگ، به خصوص رسانه ملي امري ضروري است.
استفاده و بهره گيري از برنامه هاي تلويزيوني و رسانه اي در راستاي اصلاح الگوي مصرف، گنجاندن برنامه اصلاح الگو در برنامه توسعه اقتصادي کشور و مصوبه هاي دولت در جهت تحقق منويات رهبري نظام، تغيير در فرهنگ مصرف کنوني و ضد ارزش نشان دادن مصرف گرايي بي رويه براساس ارزش ها و آموزه هاي ديني، ارايه الگوي مصرفي مناسب عملي، اعم از اداري و خصوصي کليه مسئولان کشور و زمينه مناسب براي ايجاد فرهنگ ناپسند جلوه دادن مصرف گرايي و تجمل پرستي با آگاه سازي و تعميق بينش و بصيرت سياسي و اسلامي افراد جامعه از ديگر راهکارهاي مطرح در اين زمينه است.
در راستاي تحقق اصلاح الگوي مصرف ضروري است از تجربه همه اقشار جامعه و همه ظرفيت ها براي شکوفايي و سربلندي کشور استفاده کافي شود و با فرهنگ سازي، مديريت قوي، طراحي ساز و کار جلب مشارکت مردم و با اتکا به دانشمندان جوان و فرهيخته کشور، گامي اساسي در راه توسعه اقتصاد کشور برداشت. اين نکته نبايد فراموش شود که سياستگذاري نادرست و فقدان سياست و برنامه واحد در سطوح مديريتي کشور در اين زمينه، مصرف نادرست و الگوي نامناسب مصرف را در جامعه دامن مي زند و اصلاح الگوي مصرف، که مبتني بر يک انديشه توسعه گراست را در نهايت به ترويج روحيه مصرف گرايي تبديل مي کند. در اين راستا، همه اقشار جامعه و مسئولان نظام، بايد با الگو قرار دادن موارد مطرح شده در آموزه هاي ديني و اسلامي و با بکارگيري شيوه هاي مديريتي جديد و نوآوري در بخش هاي گوناگون و استفاده بهينه از منابع عظيم کشور، براي اقتدار نظام اسلامي تلاش کنند.
با اين حال، ويژگي هاي زير بايد در برنامه هاي آموزش انرژي در کشورهاي در حال توسعه در نظر گرفته شود.
1. بايد در تمام منابع انرژي تجديدپذير و تجديد ناپذير، تأکيد بر در دسترسي بوده، نيازها و خصوصيات محلي مورد توجه قرار گيرد.
2. بايد تمام جنبه هاي فناوري هاي انرژي، از جمله ارزيابي منابع، اقتصاد و فعال بودن مسائل فرهنگي، اجتماعي و زيست محيطي و اثرات زيست محيطي مورد توجه قرار گيرد.
3. برنامه هاي درسي جداگانه بايد در دوره هاي مختلف مدرسه، پلي تکنيک، دانشگاه ها و نيز مخاطبان مختلف مورد توجه باشد.
4. اگرچه برنامه هاي آموزش انرژي مسائل محلي را رفع مي کند، اما همزمان بايد اولويت هاي مورد نياز ملي، منطقه اي و بين المللي مورد توجه قرار گيرد.
5. برنامه ها بايد انعطاف پذير و پويا بوده و موجب بهبود آينده شوند.
6. بايد بين جنبه هاي تئوري و عملي تمايز قائل شده و همه جنبه هاي آموزش از جمله، آزمايشگاه، مهارت هاي آموزشي، طراحي، ساخت و غيره به طور همزمان توسعه يابند.
7. بايد آموزش هاي انرژي ارائه شده در حداقل زمان بوده از لحاظ اقتصادي قابل دوام باشد، به طوري که بيشترين تعداد مردم از منابع موجود بهره گيرند.
8. آموزش انرژي، بايد براي دانش آموزان فرصت هاي شغلي ايجاد کند و به طور مستقيم نيروي انساني مورد نياز در حوزه انرژي را تأمين کند.
9. بايد برنامه ها با برنامه هاي جهاني سازگار و متقابلاً در تعامل باشند. (20)
اهداف گسترده هر برنامه آموزش انرژي، مي تواند شامل اهداف ذيل باشد؛
1. توسعه آگاهي دانش آموزان در مورد ماهيت و علت بحران هاي انرژي؛
2. آگاهي بخشي به دانش آموزان، در مورد انواع منابع انرژي تجديدپذير و تجديدناپذير، منابع بالقوه آنها، فناوري هاي موجود براي استفاده از آنها، ويژگي هاي اقتصادي و فني فناوري و جنبه هاي اجتماعي و فرهنگي و محيط زيستي آنها؛
3. تقويت مهارت هاي لازم دانش آموزان براي مهار منابع مختلف انرژي؛
4. دانش افزايي دانش آموزان از پيامدهاي مختلف سياست هاي مرتبط با انرژي ها؛
5. توانمند کردن دانش آموزان براي پيشنهاد استراتژي هاي جايگزين حل بحران انرژي و همچنين ارائه انرژي بيشتر براي بهبود کيفيت زندگي در کشورهاي در حال توسعه براي رشد مطلوب اقتصادي.
6. ايجاد روحيه احترام نسبت به محيط زيست دانش آموزان و فعال کردن آنان براي پيدا کردن راه حل جامع براي حفاظت از انرژي. (1)
نتيجه گيري
2. اصلاح الگوي مصرف، که به معني نهادينه کردن روش صحيح استفاده از منابع انرژي در هر کشوري است، موجب ارتقاي شاخص هاي زندگي و کاهش هزينه ها شده و زمينه گسترش عدالت در جامعه را فراهم خواهد کرد. از سوي ديگر، الزام مصرف بهينه موجب مي شود تا علاوه بر پيشرفت هاي علمي ناشي از ارتقاي فناوري در طراحي و ساخت وسايل و تجهيزات بهينه مطابق با استانداردهاي جهاني، فرصت توزيع مناسب منابع و به تبع آن پيشرفت در ساير بخش هايي که کمتر مورد توجه بوده است نيز فراهم گردد.
3. آنچه مسلم است و از آيات قرآن کريم به خوبي استنباط مي شود اين است که، اسراف و تبذير نقطه مقابل بخل و خست و هر دو امري ناپسند و از نظر ديني مذموم است.
4. آنچه رهبر معظم انقلاب بر آن تأکيد مي ورزند اين است که مسئولان قواي سه گانه، شخصيت هاي اجتماعي و آحاد مردم در مسير تحقق اين شعار مهم يعني اصلاح الگوي مصرف در همه زمينه ها، برنامه ريزي و حرکت نمايند تا با استفاده صحيح و مدبرانه از منابع کشور، مصداق برجسته اي از تبديل احوال ملت به نيکوترين حال ها، ظهور و بروز يابد. از اين رو، تأکيد ايشان بر اصلاح الگوي مصرف نشان دهنده اين موضوع به عنوان بستري مناسب براي شکوفايي و دستيابي به اقتدار ملي است. بنابراين، اجتناب از شعار زدگي و حفظ صيانت اصل موضوع، به عنوان مهم ترين عامل در مسير اصلاح الگوهاي مصرفي و تبيين و تحقق آن وظيفه، همه مردم و مسئولان است.
5. به نظر مي رسد، اولين و مهم ترين اقدام ضروري براي اهتمام به اصلاح الگوي مصرف، تبديل اين مشترک لفظي به يک مشترک معنايي و ارائه تبيين درست از موضوع است؛ چرا که در پرتو يک درک جامع و مشترک، امکان تأثيرپذيري بيشتري در اين زمينه ميسر خواهد شد. تأکيد اين نکته از جانب رهبري نظام که «فرآيند اصلاح الگوي مصرف شايد به زماني بيش از 10 سال نياز داشته باشد» نيز اشاره اي به لزوم ساماندهي تفکري عميق درباره اصلاح الگوي مصرف در جامعه و فرهنگ سازي در اين زمينه است.
6. با عطف توجه به اقتضائات مطرح شده در دين اسلام، مي توان دريافت که تعيين الگوي مصرفي، که در آن ميانه روي فارغ از اسراف و تبذير لحاظ شده است، ارائه الگوي صحيح و اصلاح الگوي موجود مصرف به معناي حفظ، تقويت و سامان دهي ظرفيت ها و امکانات بي پايان کشوري است که مي خواهد در دوره معاصر، تمدن اسلامي را بازسازي و جامعه اي آرماني و نمونه را براي ارائه به ساير جوامع معرفي کند.
7. تأکيد بر اتخاذ شيوه ها و الگوهاي صحيح مصرف به اين معناست که، مصرف مي بايست در چارچوب کمال و رشد انسان و جامعه و جهان باشد و هرگونه تصرفي خارج از اين دايره، تصرف نابهنجار و ضد اخلاقي و در تناقض با رشد و تعالي مي باشد.
8. يکي از کم هزينه ترين، بادوام ترين و مقرون به صرفه ترين روش هاي جلوگيري از افزايش مصرف غير ضروري و به عبارتي، بهينه سازي مصرف انرژي، برنامه هاي آگاه سازي و آموزش مديريت مصرف انرژي است. بايد توجه داشت که در صورت آگاهي مردم در مواردي که قدرت انتخاب دارند، آنان الگوي صحيح مصرف را پيگيري مي کنند. آموزش بايد متنوع، در همه ابعاد و فراگير باشد. آموزش نبايد تنها در بعد انتقال مفاهيم خلاصه شود بلکه بايد در سطح جامعه فرهنگ مصرف اصلاح شود.
9. يکي از مهم ترين برنامه هاي کاهش مصرف انرژي، که با هدف تغيير رفتار و نگرش مصرف کنندگان انرژي صورت مي گيرد، آگاه سازي است. اين يکي از شيوه هاي بدون هزينه و کم هزينه مديريت مصرف انرژي است.
پينوشتها:
* استاديار گروه مديريت و برنامه ريزي آموزشي دانشگاه شاهد تهران.
** كارشناس ارشد علوم تربيتي دانشگاه شاهد تهران.
1. Barden A,Towards the sustainable use of energy,Proc,1st World Renewable Energy Congress,23-28 September 1990,Reading UK,/McVeigh LC,Training in solar energy curriculm development,Report submitted to UNESCO,Paris 1982.
/ج