ادبيات حروفيّه (1)

در عهد تيمور لنگ جنبشي به نام حروفيّه به رهبري فضل الله استرآبادي در ايران تشکيل شد. فضل آيات قرآن را با معاني تازه و شگفت انگيز تفسير مي کرد. و اساس تفسيرهاي او بر اصالت حروف بود. وي مي گفت هر کس بخواهد به معاني واقعي کتاب هاي آسماني پي ببرد و رموز گفتارهاي پيامبران پيشين را به حقيقت دريابد، ناگزير بايد
دوشنبه، 7 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ادبيات حروفيّه (1)

ادبيات حروفيّه (1)
ادبيات حروفيّه (1)


 

نويسنده: مهدي ابراهيمي حسينعلي کندي (1)




 

 

چکيده:
 

در عهد تيمور لنگ جنبشي به نام حروفيّه به رهبري فضل الله استرآبادي در ايران تشکيل شد. فضل آيات قرآن را با معاني تازه و شگفت انگيز تفسير مي کرد. و اساس تفسيرهاي او بر اصالت حروف بود. وي مي گفت هر کس بخواهد به معاني واقعي کتاب هاي آسماني پي ببرد و رموز گفتارهاي پيامبران پيشين را به حقيقت دريابد، ناگزير بايد با معاني و خواص و راز حروف آشنا گردد. وي در لفّافه ي تصوّف و با تکيه بر راز و رمز حروف با حکومت فئودالي تيمور به مبارزه پرداخت. و در فرجام به دست مي رانشاه پسر تيمور به قتل رسيد.
به هر حال، ظهور و توسعه ي عقايد حروفيّه در ايران، با عقوبت ها و شدايد و قتل و کشتار همراه بود. پيروان اين عقيده در ايران، دوامي نياوردند و به آسياي صغير پناهنده شدند. و بدين وسيله توانستند در لباس دراويش فرقه ي بکتاشي نشو و نمايافته و ادامه ي حيات يابند. اين فرقه، هم اکنون نيز، به همين نام باقي است. از فروع اين فرقه در ايران نقطويّه است که محمود پسيخاني به نشر آن اهتمام ورزيد.
کليد واژه ها: حروفيّه (حروفيان)، فضل الله نعيمي، نسيمي، نهضت، تصوّف، بکتاشيّه، نقطويّه (پسيخاني).

مقدمه
 

در طول قرن هاي متمادي، سيل حوادث و تأثيرات ناشي از آن در وجود هر قوم، موج زده و از نسلي به نسلي رسيده است. و به تبع آن، زبان و ادبيّات هر قوم پديدار گشته که آيينه ي حوادث گذشته و گنجينه ي سنتّها و خاطره هاي نسل هاست.
چنانکه مي دانيم، ظهور، گسترش و دوام هر مقوله ي فکري در يک جامعه، با اوضاع اقتصادي ــ اجتماعي و زمينه هاي فرهنگي آن جامعه، بستگي مستقيم دارد. و شناخت نهضت ها و جريان هاي فکري و اجتماعي هر عصري تنها در پرتو شناسايي و بررسي تاريخي ــ اجتماعي آن عصر ميسّر مي گردد.
در قرن هشتم هجري، با پديد آمدن حکومت تيمور لنگ، بازار تعصب ديني، رواج بيشتري يافت. و فقيهان و زاهدان و مشايخ، مورد توجّه تيمور و حاکمان وي قرار گرفتند.
اگرچه تيمور و اطرافيان وي، به اين زهد گرايي به ديده ي تحسين و تکريم مي نگريستند. امّا اين امر، در زندگي شخصي آنان تأثير در خور توجّهي نداشت و چندان جدّي هم گرفته نمي شد. هدف زندگي از نظر آنان، برخورداري از لذّت هاي مادّي بود. گفتني است که اهمّيّت دادن ظاهري به زاهدان و مشايخ، يک رسم معمول و هميشگي در بين سلاطين و حکّام ايراني بوده که براي تحکيم پايه هاي حکومت، از اين ترفند بهره مي بردند.
به هر حال، در برابر اين مايه فشار و تعصّب که بر علم و انديشه سنگيني مي کرد، گاه نيز، در جامعه واکنش هايي نشان داده مي شد و اين واکنش ها و مبارزات نيز اغلب رنگ مذهبي به خود مي گرفت.
هنگامي که گروهي از مسلمانان به نظام موجود، اعتراض مي کردند و براي تغيير آن نظام، تشکيلاتي را بنا مي نهادند، اين اعتراض موجب پديدار شدن الهيّاتي جديد مي شد و تشکيلات آنان نيز، فرقه ي مذهبي جديدي بوجود مي آورد. خلاصه سخن اينکه، نارضايتي هاي سياسي که اغلب علّت اجتماعي داشتند با صبغه ي ديني ظاهر مي شدند اي بسا راه حلّ ديگري جز اين براي ابراز عقايد و اعتراض براي بي عدالتي هاي موجود در جامعه، قابل تصوّر نبود.
بر پايه ي همين وضعيت اجتماعي، نهضت حروفيّه نيز يکي از همين جريان هاي معترض به حکومت فئودال تيموري بود، که با ايجاد تشکيلاتي منظّم علمي و نظري، براي پاسخ گويي به نابساماني هاي اجتماعي و ناآرامي هاي فکري درمان ناپذير، پا به عرصه ي وجود نهاد. و در طول تاريخ، از زمان تأسيس خود، در قرن هشتم هجري، با همه ي فراز و فرودي که داشته، هم اکنون نيز در آسياي صغير (ترکيه) در لباس دراويش بکتاشيّه ادامه حيات يافته است.

تاريخچه ي حروفيّه
 

اوضاع اقتصادي ايران بعد از حمله ي مغول بسيار فلاکت بار بود. کشاورزي رو به زوال گذاشت و به تدريج ساختار کشاورزي جامعه ي ايران از بين رفت. با حمله ي تيمور اوضاع وخيم تر شد. تيمور براي محکم کردن پايه هاي سياسي و اجتماعي خود، تظاهر به دينداري مي کرد. از طرفي با وخيم شدن اوضاع اقتصادي، مردم توان پرداخت ماليات را نداشتند. تيمور رو به بازرگاني آورد و باعث رونق هر چه بيشتر بازرگاني و تجارت شد. و اين امر نيز سبب گرديد اصناف مختلف و صاحبان حرفه و فن پديدار شوند. تشديد و تحميل ماليات هاي جديد بر صنعتگران خرده پا و انحصار منابع اوليّه ي صنعت در دست فئودال ها، باعث نارضايتي طبقه ي اصناف خرده پا شده و سازمان مخفي پيشه وران و صنعت گران و صاحبان حرفه و فن تشکيل گرديد. اين فرقه يا سازمان، جملگي تحت يک مرام و مسلک به مبارزه ي سياسي و فلسفي با حکومت تيموري پرداختند. اعضاي اين سازمان که از صنعتگران و صاحبان حرفه هاي مختلف بودند به «حروفيّه» معروف گرديدند. فضل الله استر آبادي که خود از پيشه وران ستمديده و صاحب حرفه ي طاقيه دوزي بود، رهبري اين جنبش را بر عهده گرفت و اهداف اصلي اين نهضت همانا مبارزه با حکومت فئودال تيموري، يعني مقتدرترين حکومت قرن هشتم هجري بود. پس جنبش حروفيّه که نخستين هدف آنها پيکار معنوي صنعتگران و صاحبان حرفه و فن عليه جهان بيني ملکوتي و تعاليم تئولوژيکي حاکم بر جامعه بود، در زمان تيمود لنگ پا به عرصه ي وجود نهاد.
ايرانيان که تازه از شرّ يورش سبعانه مغولان رسته بودند باز دچار درنده خويي هايي از نژاد همانان شدند. با زوال اقتصاد روستايي، توجّه و گسترش مناسبات بازرگاني و تشويق پيشه و صنعت در دستور کار حکومت تيموري قرار گرفت. تيمور براي بنا کردن يک پايتخت مدرن و آباد، اغلب صنعتگران شهرها را مجبور به جلاي وطن کرد و آنها را به پايتخت خود سمرقند فرستاد. به طوري که در سال 788 هجري قمري، پس از تصرّف شهر تبريز و بستن ماليات هاي سنگين بر مردم، صنعتگران اين شهر را به سمرقند کوچاند.(فصيحي، 115: 1339)
در سال 789 هجري نيز، پس از تسخير اصفهان، ماليات هاي سنگيني بر پيشه وران و صنعتگران آنجا بست و مبلغ هنگفتي به عنوان مال امانتي از مردم آن شهر مطالبه نمود. مأموران مالياتي تيمور با چنان خشونتي ماليات را وصول کردند که منجر به شورش مردم شهر گرديد. به طوري که سپاهيان تيموري براي سرکوبي شورش، در حدود 70 هزار سر از اصفهاني ها بريدند و مناره ساختند....و همه را بر طشت خون نشاندند.(ميرخواند 1339، ج 157: 6)
و در اين بين داستاني مضحک وجود دارد که تيمور لنگ با آن همه سفّاکي، حافظ کلّ قرآن بود و حتّي مي توانست قرآن را از آيه هاي انتهايي آن به آيه هاي ابتدايي آن بخواند.(ابن عربشاه، 165: 1356)
پيشه وران و صنعت گران که رهبري آن ها را فضل الله بر عهده داشت، بنا به خصلت طبقاتي خود رويکردي اين جهاني نسبت به هستي داشتند. طبيعت براي اين طبقه ي نوپا، سرچشمه ي توليدات مادّي و پيشرفت اقتصادي به شمار مي رفت. بنابراين، با ريشه گرفتن و گسترش نفوذ اقتصادي صنعتگران و پيشه وران، اين طبقه نوپا جهان بيني نويني را زمينه ي شناخت دوباره ي طبيعت و انسان طلب مي کرد. عماد الدّين نسيمي پرشورترين شاعر حروفي در اين باره مي گويد:

 

روز و شب فکر کنم کاين همه آثار از چيست؟
گنبد چرخ و فلک، گردش دوّار از چيست؟

قرص خورشيد چرا نور فشاند به زمين
باز هم پرسش نو: نور چه و نار از چيست؟

(نسيمي، ديوان فارسي، 28: 1353)

در آن زمان شهر باکو، به خاطر موقعيّت خاصّ بازرگاني و صنعتي، يکي از مراکز عمده ي صنعت و تجارت و از کانون هاي مهمّ برخورد افکار و فرهنگ هاي مختلف بود.
يعقوب آژند در کتاب خود چنين آورده اند که فضل الله بعد از ديدن خواب در تبريز، زندگي اش حال و هواي ديگري پيدا کرده و دين و آيين خود را بعد از ديدن خواب آشکار مي کند. در اين باره اين گونه نوشته اند:
«فضل ا...در سال 766 ه.ق؛ زماني که در تبريز بوده، خوابي ديد که زندگي آينده او را رقم زد و در واقع او را وارد مرحله ي سوّم زندگي اش، يعني آوردن آيين جديد کرد. اين خواب همان خوابي است که لباس سپيدي به غايت، پاک و شسته ديده که جامه ي خود او بوده، يعني جامه ي مهدي امام و دانسته، خود «مهدي» است. و نيز خوابي ديد که در تبريز نقاره به نام او مي زدند، خواب ديگري در باب حواريون مسيح نيز ديد. از اين زمان به بعد زندگي فضل ا...حال و هواي ديگري يافت و در خلال دو سال اقامت خود در تبريز پايه هاي آيين جديد خود را استوار ساخت»(آژند ، 18: 1369)
در کرسي نامه زير عنوان «سرّ وجود» چنين آمده است:
ز اوليا هر کس که در تبريز راه جست و جو مي کرد بود از «ف» شاه
عاشق رومي، ولي سرفراز کرد با اين آستان از حق نياز
معني تبريز را نيکو بدان تا به بيرون آوري سر نهان
کرد در تبريز ذات حق ظهور بي حجاب آنجا شد از سي و دو نور درگذشت از جمله اقران به «ف» معني تبريز ديگر کرد «ف»
(صادق کيا، 290: 1340)
با چنين اتّفاقي خطّه آذربايجان براي پيروان فضل، سرزمين مقدّس و رستاخيز و آشکار شدن آيين جديد شد. سرزميني که مقرّر بود همان جا نيز مقتل فضل گردد و بعدها قيام هايي را از سوي پيروان او شاهد باشد.
فضل دريافت که او همچون آدم و عيسي و محمّد (ص) خليفه ي خداست و تمام آرمان هاي شيعيانه ــ عارفانه درباره ي نجات عالم از راه خون در وي جمع آمده و لذا مهدي و ختم الاولياء و پيامبر است.
او معتقد شد که دور نبوّت و ولايت به سر آمده و ظهور او آغاز دوره ي جديد يعني دورالوهيّت است. همين ادعا نسخ شرايع را به دنبال داشت و اين که بعدها علماء حکم به تکفير او دادند از همين مقوله برخاسته است.(زرين کوب، 57: 1362)
در سال 804 هجري، تيمور پسر سوّم خود، مي رانشاه حاکم آذربايجان را مأمور دستگيري و قتل نعيمي و پيروان او ساخت. مي رانشاه، نعيمي و بعضي ديگر از رهبران و متفکّران حروفي را دستگير و در قلعه ي آلنجا زنداني کرد و پس از مدّتي به فتواي علما، پاهاي فضل الله را به ريسمان بستند و در کوچه و بازار گردانيده و سپس او را به وضع فجيعي به قتل رسانيدند.
به هر حال دستگيري و قتل پيروان و رهبران حروفيّه موجب خاموشي اين جنبش عظيم نگرديد. بلکه هسته هاي انقلابي حروفيّه، پس از تصفيّه و کشتارهاي وسيع همچنان به مبارزه ادامه دادند.
محمد علي تربيت مي نويسد:
دختر فضل الله استرآبادي و يوسف نامي در زمان جهانشاه خاتون، دوباره عَلَم حروفيان را در تبريز بلند کردند، ولي با جمعي نزديک به پانصد تن کشته و سوخته شدند.(تربيت، 387: 1373)
ظالم، اندر کشتزار خويش خواهد کاشت ظلم ظلم و شر در مزرعه، البتّه عصيان پرورد (نسيمي، ديوان فارسي، 35: 1353)
به هر حال جنبش حروفي از زمان مي رانشاه پسر امير تيمور گورکان، در نيمه ي دوّم قرن هشتم هجري آغاز مي شود و در زمان شاهرخ مي رزا با کشتار هواداران آن در نيمه ي اوّل قرن نهم خاتمه مي يابد.
جنبش حروفيّه، بعدها با نهضت شيخ بدرالدّين سيماوي و در زمان صفويّه در شکل نويني به نام پسيخانيان (نقطويان) ادامه ي حيات يافت و بر عليه فئوداليسم و روبناي عقيدتي آن به مبارزه پرداخت.
دکتر محمّد معين درباره ادامه ي حيات فرقه حروفيّه در ترکيه و در لباس فرقه ي دراويش بکتاشي مي نويسد:
پيروان اين عقيده در ايران دوامي نياوردند. ولي معتقدات آنان از سرزمين ايران گذشته در کشور عثماني محيطي مساعد براي نشو و نماي خود پيدا کرد و رو به تکامل نهاد. از جمله، در لباس فرقه ي دراويش بکتاشي ظاهر شد که تاکنون به همين نام باقي است. و از فروع اين فرقه در ايران، فرقه ي نقطويّه (نقطويان) است، که توسط محمود پسيخاني انتشار يافت.(معين، 1371، ج 1370: 6)
 

پي‌نوشت‌ها:
 

1.عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران جنوب.
 

 

منبع: نشريه فكر و نظر شماره 10-11
ادامه دارد...




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط