عصمت (3)

عصمت از جمله مسائلي است که از دير باز در بين متکلمين مطرح بوده و نظرات متعددي حول آن ارائه شده است. اهميت آن نيز از اينروست که صحت رسالت انبياء و اوصياي آنها به اين مسئله بسته است. در اين خصوص معتزله، اشاعره، حشويه و اماميه ديدگاههاي متفاوتي را مطرح کرده اند. از بين اين گروه ها، عصمت در اماميه بحث گسترده
دوشنبه، 7 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عصمت (3)

عصمت (3)
عصمت (3)


 

نويسنده: محمد صادق عسکري (1)




 

ج)عصمت از ديدگاه متکلمان مسلمان
 

1ــ سير تاريخي عصمت
 

عصمت از جمله مسائلي است که از دير باز در بين متکلمين مطرح بوده و نظرات متعددي حول آن ارائه شده است. اهميت آن نيز از اينروست که صحت رسالت انبياء و اوصياي آنها به اين مسئله بسته است. در اين خصوص معتزله، اشاعره، حشويه و اماميه ديدگاههاي متفاوتي را مطرح کرده اند. از بين اين گروه ها، عصمت در اماميه بحث گسترده تري دارد زيرا در اماميه علاوه بر پيامبران در مورد معصوم بودن جانشين پيامبران هم تأکيد شده است که شامل ائمه اطهار به شکل خاص مي شود.
عصمت در شيعه از آغاز و با رشد شيعه همراه بوده است. پيش از دوران امام صادق (ع) در ميان اصحاب ائمه و شاگردان ايشان مباحثي پيرامون عصمت وجود داشته است. احاديث فراواني هم در تصديق پيشينه عصمت در بين تشيع، در کتب مختلف موجود مي باشد و در بخش روايي اين مقاله نيز چند نمونه بيان شد.
همه فرقه هاي اسلامي بر اينکه پيامبران پس از بعثت و در امر رسالت و تبليغ و بيان احکام امين و معصوم اند، اتفاق نظر دارند و همه بيان مي کنند که ايشان در امر رسالت مرتکب کوچکترين خطايي نمي شوند.
آنچه محل اختلاف مي باشد عصمت آنها قبل از بعثت و در زندگي شخصي آنهاست. براي بررسي ديدگاههاي مختلف متکلمين مسلمان در خصوص عصمت آنها را به دو دسته تقسيم مي کنيم.
گروه اول متکلمين غير شيعي و گروه دوم متکلمان شيعي

2ــ ديدگاه متکلمان غير شيعي در خصوص عصمت
 

بحث عصمت در بين متکلمين غير شيعي، داراي نظرات متعدد و متفاوتي است. نظر معتزله اينچنين است.
برخي از ايشان صدور گناهان صغيره و کبيره را قبل از بعثت بر پيامبر جايز شمرده اند. اما بعد از بعثت آنچه نظر جامع متکلمين معتزلي مي باشد اينست که صدور کباير از پيامبران غير ممکن است. وعدم امکان صدور کباير را به حکم عقل رد مي کنند.....(2) اما انجام صغاير را چه به سهو و چه به سبب تأويل بر پيامبران جايز دانسته اند.
اما اشاعره در اين خصوص گفته اند که، صدور گناهان کبيره و صغيره جز کفر و دروغ بر پيامبران جايز است. عدم جواز به صدور دروغ و کفر از سوي پيامبر اين است که اين دو کار موجب ابطال رسالت آنها مي شود. البته در بيان هاي ديگر صدور گناهان کبيره را از پيامبران غير ممکن دانسته اند و دليل آن را طبق نص و اجماع مي دانند.
امام پيش از بعثت صدور صغاير و کباير را جايز شمرده اند.....(3) اينها بر مسئله اجماع تأکيد زيادي دارند و در مسئله امامت هم اين را دارند. آنها معتقدند که خليفه آخر افضل خلفاي پيشين بوده ولي در امر خلافت افضليت را شرط نمي دانند بلکه اجماع مورد قبول آنهاست.....(4)
گروه بعدي حشويه (گروهي از مشبّهه) هستند. اينان گناهان صغيره و کبيره را جز کفر و دروغ را بر پيامبران جايز شمرده اند.
در ميان اهل سنت نظر قاضي باقلاني هم قابل تأمل است، او دروغ را از روي سهو و فراموشي بر پيامبران جايز شمرده است.
اما از اين هم تعجب آورتر نظر گروهي از خوارج (ازارقه) است. اينان صدور هر گناهي حتي کفر را از پيامبران جايز شمرده اند و اين در حالي است که هر گناهي نزد آنها کفر و هر گناهکاري کافر است.......(5)
در اينجا بيان چند نکته را ضروري است:
آنچه که متکلمين غير شيعي در خصوص عصمت پيامبران باور دارند با آيات و روايات هدف بعثت انبياء در تضاد است.
همانطور که گذشت آنها صدور صغاير را به طور کل.....(6) و برخي اوقات کباير را جايز شمرده اند. اين در صورتي است که اگر از پيامبران گناهي صادر شود، متابعت کارهاي آنها حرام خواهد بود و اين در حالي است که در قرآن به اطاعت مطلق از انبياء و اوصياي آنان تأکيد شده و لازمه اين امر معصوم بودن انبياء و اوصياي آنهاست. از سوي ديگر در مورد کسي که اصرار به انجام صغاير دارد، آمده که چنين فردي مورد اعتماد نيست. حال چه رسد به انجام دهنده کباير که در زمره فاسقان قرار گرفته و شهادت او پذيرفته نيست. کسي که گناه مي کند، نياز به ارشاد و امر به معروف و نهي از منکر دارد، حال آنکه پيامبران خود راهنما و هادي بشريتند. اينان به عنوان آگاه ترين افراد به احکام الهي، مسئوليت بيشتري در مقابل انجام دادن دستورات الهي دارند و اگر گناهي از آنان سر زند عقوبتي که بر آنان خواهد شد چندين برابر ساير مردم خواهد بود و قطعاً مستوجب جهنم خواهند شد.
از سوي ديگر کسي که مرتکب گناه مي شود به خود ظلم کرده و در زمره ي ستمکاران قرار مي گيرد، پس چنين فردي
چگونه شايستگي بعهده گرفتن زمام امور مسلمين را خواهد داشت.
يکي از مشکلاتي که غير شيعه را به چنين نتايجي در خصوص عصمت انبياء رسانده است، تفسير ظاهري آيات قرآن است، چون در بعضي آيات، انبياء نافرمان و غير مطيع از دستورات الهي خوانده شده اند.
در اينجا نمونه اي از آيات را ذکر مي کنيم. طه، آيه صد و بيست و يک «آدم پروردگار خود را نافرماني کرد و به بيراهه رفت».....(7) حضرت علي ابن موسي الرضا (ع) در مجلس مأمون در تفسير اين آيه گفته اند: «خداوند عز و جل حضرت آدم را به عنوان حجت خود بر روي زمين و جانشين در شهرها آفريد و او را براي بهشت نيافريده بود، و اين عمل آدم در بهشت واقع شد نه در روي زمين و عصمت در زمين لازم است تا اندازه ها و ميزان هاي امر خدا به اتمام برسد و آنگاه که به زمين آورده شد و حجت و خليفه گرديد معصوم شد».........(8)

3ــ ديدگاه متکلمان شيعي در خصوص عصمت
 

در بين شيعه عصمت به مفهوم مصونيت از خطا در ابلاغ احکام و قوانين و معارف دين و نيز در مرحله ي عمل به دور ماندن از لغزشها، چه کوچک و چه بزرگ، چه عمدي و چه سهوي، مي باشد. اين مسئله شامل انبياء و امامان که جانشين نبي مکرم اسلام هستند مي شود. از ميان فرقه هاي اسلامي تنها اماميه عصمت از همه گناهان و خطايي که به ساير مردم دست مي دهد را براي پيامبران و اوصياي ايشان واجب مي داند.
انبياء در تمام مراحل و در طول زندگي معصوم اند و وجوب آن در بين متکلمين شيعه به اثبات رسيده است. به نظر شيعه، جايز بودن صدور گناه از پيامبران، با هدفي که به خاطر آن برانگيخته شده اند، منافات دارد. خداوند پيامبران را به سوي مردم فرستاد تا مردم طبق دستورات الهي که از طريق آنها مي رسيد عمل کنند. بنظر شيعه کسي که بعنوان فرستاده از سوي خدا به مردم امر و نهي مي کند بايد الگوي همه فضيلت ها باشد تا مردم به تصديق او بشتابند و به اوامر و نواهي او عمل کنند.
متکلمين شيعي عصمت را چنين تعريف کرده اند؛ عصمت معادل ضعف جسماني يا روحاني نسبي پيامبر يا امام نسبت به برخي از اعمال نيست، بلکه با وجود اين اين ضعف، اطلاق مفهوم نبي يا امام و آنچه که بر دوش آنها گذاشته شده بي معنا خواهد بود و هر کس مي تواند مدعي پيامبري و نبوت گردد.
اين نکته را هم بايد گفت که کليه متکلمين مسلمان، صحت کامل جسم و عقل را بر نبي واجب مي دانند.
برخي از بزرگان تشيع از جمله، شيخ صدوق و استادش ابن وليد، شيخ طوسي و شيخ طبرسي، سهو و نسيان را بر انبياء جز در امر رسالت ممکن دانسته اند........(9)
شيخ مفيد در اوايل المقالات گفته «همه پيامبران چه پيش از نبوت و چه پس از آن از همه گناهان کبيره و صغيره که موجب پست به شمار آوردن فاعل آن است معصوم اند. اما وقوع گناهان صغيره از سوي آنها که به جا آورنده ي آن را خوار و زبون نمي کند، به طور غير عمد، پيش از نبوت، جايز و پس از آن ممتنع است.»........(10)
شيخ مفيد در خصوص ائمه (عليهم السلام) نيز چنين نظري دارد. او همچنين گفته است که، ايشان در امور دين به سهو و خطا دچار نمي شوند و هيچ چيز از احکام را فراموش نمي کنند و انتصاب امام از آن سوست که معصوم ترين و کاملترين مردم است. همچنين متکلمين شيعه بر اساس آيه تطهير پاکي و طهارت پيامبر و ائمه (عليهم السلام) را در تمام مراحل زندگي، چه پيش از پيامبري و امامت و چه پس از آن تأکيد مي کنند.

د)نتيجه گيري
 

عصمت توانايي و نيرويي است که از سوي خدا به برخي بندگانش عطا مي شود و آنها را از انجام کارهاي ناشايست باز مي دارد. اين بدين معنا نيست که فرد قادر به انجام آن فعل نمي باشد بلکه با حفظ قدرت و اختيار به او قوتي مي بخشد که گناه و خطا از او سر نمي زند. به قسمت آيات و روايات مراجعه کنيد.
افرادي که معصوم خوانده مي شوند عبارتند از: انبياء امامان، ملائکه و در برخي اقوال شيعه برخي انسانهاي مؤمن، و البته اينها هر کدام در مرتبه اي قرار مي گيرند. آنچه که بيشتر در مورد آن بحث شده، عصمت انبياست، و در مورد آن نظرات متفاوت است.
برخي آنان را از کليه گناهان صغيره و کبيره مصون و دور مي دانند و عده اي صدور صغاير را از آنها جايز مي شمارند و عده ي بسيار کمي صدور کباير را بر آنان روا مي دانند. اما شيعه به عصمت انبياء و ائمه (عليهم السلام) در تمام زندگي و شئون آن قائل اند و آنها را از هر نوع زشتي و پليدي به دور مي داند.
و اگر چنين نباشد هدفي که از بعثت انبياء و انتخاب ائمه (ع) مورد نظر بوده ــ هدايت مردم و الگو بودن براي آنها محقق خواهد شد.
در ميان نظرات متکلمين، اماميه (شيعه)، نظر معتدل تري دارند و شأن و جايگاه رسالت و امامت را آنگونه که زيباست حفظ مي کند.

پي‌نوشت‌ها:
 

1.دانشجوي اديان و مذاهب دانشگاه مذاهب اسلامي.
2.ر .ک: شهرستاني، الملل و النحل، ص 57.
3.احمديان، سير تحليلي کلام اهل سنت، ص 628.
4.سبحاني، بحوث في الملل و النحل، ج 5 ص 197.
5.شهرستاني، همان، ص 102.
6.عبده، رساله التوحيد، ص 628.
7.احمديان، سير تحليلي کلام اهل سنت، ص 628.
8.صدوق، عيون اخبار الرضاء (ع)، ص 389.
9.مجلسي، بحار، ج 25، ص 209.
10.مفيد، اوائل المقالات، ص 135 تا 137.
 

منابع و مآخذ
1ــ احمديان، عبدالله، سير تحليلي کلام اهل سنت، تهران، نشر احسان، چاپ دوم، 1386
2ــ ابن منظور، لسان العرب، بيروت، لبنان، داراحياء التراث العربي، الطبعه الاولي، 1408 ق، 1988 م
3ــ الاصفهاني، احمد ابي نعيم، حليه الاولياء، مصر، مطبعه السعاده، 1351 ق
4ــ حسيني دشتي، سيد مصطفي، معارف و معاريف (دايره المعارف جامع اسلامي)، تهران، مؤسسه فرهنگي آرايه، چاپ سوم، 1379
5ــ ذهبي، شمس الدين محمد بن احمد، طرق حديث (من کنت مولاه فعلي مولاه)، قم انتشارات دليل، چاپ اول، 1421 ق، 2006 م
6ــ سبحاني، جعفر، بحوث في الملل و النحل، مرکز مديريت حوزه علميه، 1411 ق
7ــ شهرستاني، ابوالفتح محمد ابن عبدالکريم، الملل و النحل، تصحيح ابراهيم شمس الدين، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، چاپ اول 1427 ق، 2006 م
8 ــ صدوق، محمد بن علي ابن بابويه، الأمالي، قم، مؤسسه البعثه، چاپ اول، 1407 ق
9ــ صدوق، ابن بابويه، عيون اخبار الرضا (ع)، ترجمه حميد رضا مستفيد، تهران، نشر صدوق، 1372
10ــ صدوق، ابن بابويه، معاني الاخبار، مترجم عبدالعلي محمدي شاهرودي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، چاپ دوم، 1377
11ــ طباطبايي، تفسير الميزان، ترجمه مصباح يزدي، تهران، بنياد علمي و فرهنگي علامه طباطبايي، چاپ دوم، 1364
12ــ طبرسي، احمد ابن علي بن علي طالب، احتجاج، ترجمه بهزاد جعفري، تهران، دارلکتب الاسلاميه، چاپ اول ــ 1381
13ــ عبده، محمد، رساله التوحيد، ترجمه عبدالله احمديان، تبريز، انتشارات سقز، 1374
14ــ فياض لاهيجي، عبدالرزاق، گوهر مراد، تهران، نشر سايه، چاپ اول، 1383
15ــ القشيري النيسابوري، مسلم بن الحجاج، صحيح مسلم، مصر، مؤسسه عزالدين، 1407 ق
16ــ کليني، اصول کافي، ترجمه سيد جواد مصطفوي، تهران، انتشارات ولي عصر (عج)، چاپ اول، 1357
17ــ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، دارلکتب الاسلاميه، چاپ سوم، 1363
18ــ معروف حسني، هاشم، تصوف و تشيع، مترجم سيد محمد صادق عارف، مشهد انتشارات آستان قدس رضوي، چاپ دوم، 1375.
19ــ مفيد، محمد بن محمد، تصحيح الاعتقاد، سلسله المؤلفات الشيخ المفيد، دار المفيد، 1414 ق، 1993 م
20ــ مفيد، محمد بن محمد، اوايل المقالات، بيروت، دارالمفيد، 1414 ق، 1993 م
21ــ معين، محمد، فرهنگ معين، تهران، انتشارات اميرکبير، چاپ يازدهم، 1376
22 ــ نجفي، هادي، موسوعه احاديث اهل البيت، لبنان، دار احياء التراث العربي، 2002 م
23 ــ نهج البلاغه، ترجمه کاظم عابديني مطلق، قم، انتشارات فرا گفت، 1385
24 ــ النيسابوري، محمدبن عبدالله الحاکم، المستدرک علي صحيحين، بيروت، دار الکتب العلميه، بي تا
نشريه فكر و نظر شماره 10-11




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
خلاصه دیدار فوتسال ایران 4-0 کویت
play_arrow
خلاصه دیدار فوتسال ایران 4-0 کویت
سپهبد انقلابی ارتش شاهنشاهی!
play_arrow
سپهبد انقلابی ارتش شاهنشاهی!
اینگونه تلاش می‌کنند ایران را آدم بده داستان نشان دهند!
play_arrow
اینگونه تلاش می‌کنند ایران را آدم بده داستان نشان دهند!
رئیس قوه قضاییه: در رابطه با حجاب قانون و مصوبه داریم
play_arrow
رئیس قوه قضاییه: در رابطه با حجاب قانون و مصوبه داریم
قدردانی شهباز شریف از رهبر انقلاب
play_arrow
قدردانی شهباز شریف از رهبر انقلاب
گلزنی فوق‌العاده سردار آزمون مقابل بولونیا
play_arrow
گلزنی فوق‌العاده سردار آزمون مقابل بولونیا
مقایسه قبل و بعد محل پرتابه اسرائیل به پایگاه هوایی اصفهان
play_arrow
مقایسه قبل و بعد محل پرتابه اسرائیل به پایگاه هوایی اصفهان
ایرانی‌ها وحشتناک شده‌اند و باید بدانیم ما ظرفیت نابودی داریم!
play_arrow
ایرانی‌ها وحشتناک شده‌اند و باید بدانیم ما ظرفیت نابودی داریم!
قدرت عجیب سلاح تک تیرانداز ایرانی از زبان معاون وزیر دفاع
play_arrow
قدرت عجیب سلاح تک تیرانداز ایرانی از زبان معاون وزیر دفاع
تلاش عجیب یک بازیکن فوتبال برای ترساندن مامور امنیتی
play_arrow
تلاش عجیب یک بازیکن فوتبال برای ترساندن مامور امنیتی
کنعانی: آمریکا زیر میز دیپلماسی زد نه ایران
play_arrow
کنعانی: آمریکا زیر میز دیپلماسی زد نه ایران
گلزنی دیدنی عزت‌اللهی مقابل الاتحاد کلب؛ خوشحالی شدید گزارشگر عربی از شاهکار سعید
play_arrow
گلزنی دیدنی عزت‌اللهی مقابل الاتحاد کلب؛ خوشحالی شدید گزارشگر عربی از شاهکار سعید
رکورد جدیدی که تهران به نام خود ثبت کرد!
play_arrow
رکورد جدیدی که تهران به نام خود ثبت کرد!
تصادف مرگبار در مسابقه اتومبیل‌رانی سریلانکا
play_arrow
تصادف مرگبار در مسابقه اتومبیل‌رانی سریلانکا
حکمت | ملاک ارزیابی آدم‌ ها! / استاد کاشانی
music_note
حکمت | ملاک ارزیابی آدم‌ ها! / استاد کاشانی