جستاري در باب دوستي (1)
دوستي، وديعه اي الهي و گوهري گران بهاست كه خداوند آن را در نهاد بشر قرار داده است تا زندگي اش قوام يابد؛ زيرا بشر به طور ذاتي موجودي اجتماعي است و زندگي به دورازجامعه برخلاف طبيعت اوست. از اين رهگذر، هرانساني به طور طبيعي، مي خواهد با كساني دوست شود، و با آنها روابط دوستانه برقرار نمايد.
اما نكته اينجاست كه: درانتخاب دوست بايد نهايت دقت و ظرافت را به كاربرد؛ زيرا اشتباه دراين انتخاب گاه انسان را گرفتار مهلكه هاي خطرناكي مي سازد؛ ازسوي ديگر انتخاب دوستانه خوب و صالح نيز باعث سعادت دنيوي و اخروي انسان مي شود.
دوست، نيازطبيعي هرانسان
همان گونه كه هرچه شب تاريك تر باشد، نياز به چراغ بيشتراست، آدمي نيز هرچه گرفتارتر باشد، به دوستان خوب نيازمندتر است و ارزش آنها را بهتر مي فهمد؛ چراكه ارزش چراغ، در شب هاي تار بيشتر از شب هاي مهتابي است.
امام علي (ع) دوست صميمي و خوب را از نعمت هاي الهي(1) و دوستي كردن را نيمي از خردمندي معرفي مي كند. (2)
آن حضرت ناتوان ترين مردم را كسي مي داند كه در دوست يابي ناتوان است و ازاو ناتوان تر كسي است كه دوستان خود را از دست مي دهد.(3)
امام صادق (ع) نيزدريك تقسيم بندي حكيمانه، دوستان را به سه گروه تقسيم مي كند:
گروه اول مانند غذايي است كه انسان هميشه بدان نياز دارد و او دوست عاقل است؛
گروه دوم شبيه درد است و آن دوست احمق و نادان است؛
گروه سوم به منزله داروي دردهاست و او دوست خردمند و كاردان است.(4)
نهال دوستي براي تبديل شدن به درختي تنومند، نيازمند مراقبت هاي ويژه اي است. هر كس كه مي خواهد ديگران به او عشق بورزند و دوستش داشته باشند، بايد نخست ديگران را دوست داشته باشد.
لردآويبوري، دانشمند و جامعه شناس معروف، در كتاب خود، سعادت و سلامت مي گويد:
يافتن دوست خوب به آساني ميسرنيست و اگر براي كسي چنين دوستي فراهم شد، بايد گفت او به گنجي بسيار گران بها دست يافته و شايسته و سزاوار است كه از وجود چنين دوستي به نيكوترين وجه بهره مند شود.(5)
هيچ شادي نيست اندر اين جهان
برتر از ديدار روي دوستان
هيچ تلخي نيست بردل تلخ تر ازفراق دوستان پر هنر
رودكي
درخت دوستي بنشان كه كام دل به بار آرد
درخت دشمني بركن كه رنج بي شمار آرد
حافظ
تاخيال دوست در اسرار ماست چاكري و جان سپاري كار ماست
مولوي
شرايط دوستي
نخستين شرط دوستي آن است كه باطن و ظاهرش براي تو يكي باشد. دومين شرط اين است كه زينت و آبروي تو را زينت و آبروي خود بداند و عيب و زشتي تو را عيب و زشتي خود ببيند. سوم اين است كه مقام و مال، وضع [برخورد] او را نسبت به تو تغيير ندهد. چهارم اين است كه آنچه را در قدرت دارد، از تو مضايقه نكند و پنجم كه جامع همه اين صفات است آن است كه تو را به هنگام پشت كردن روزگاررهانكند (6)
امام علي (ع) نيزدرباره شرايط دوستي، سخنان ارزشمندي دارد؛ از جمله مي فرمايد:
-«دوست آن است كه در نهان، آيين دوستي را رعايت كند».(7)
- «دوست نيست مگر آن كه در سه جايگاه، نگهبان حقوق برادرش باشد: در روزگار گرفتاري، آن هنگام كه حضور ندارد و پس از مرگ».(8)
- «در دوستي با دوست مدارا كن، شايد روزي دشمن تو گردد و در دشمني با دشمن نيز مدارا كن؛ زيرا شايد روزي دوست تو گردد».(9)
-«چون برادرت (دوستت) از تو جدا گردد تو پيوند دوستي را بر قراركن اگر روي برگرداند، تو مهرباني كن. چون بخل ورزد، تو بخشنده باش. هنگامي كه دوري مي گزيند، تو نزديك شو. چون سخت مي گيرد، تو آسان گير و... اگر خواستي از برادرت جدا شوي، جايي براي دوستي باقي گذار تا اگر روزي خواست به سوي تو بازگردد، بتواند». (10)
- «در تنگي و سختي است كه دوستي و نيكوييِ دوستي آشكار مي گردد». (11)
- «نسبت به دوست خود كمال محبت و دوستي را به جاي آور، ولي به طور كامل به او اطمينان مكن و نسبت به او همه مواسات (12) خويش را انجام ده، ولي همه اسرارت را به او بازگو مكن». (13)
پينوشتها:
1.ابن تميم آمدي، غرالحكم و دررالكلم، ترجمه سيدهاشم رسول محلاني، ج 1، ص 648.
2. نهج البلاغه، ترجمه: محمد دشتي، حكمت 142، ص 469.
همان، حكمت 12، ص 445.
4. تحف العقول، تصحيح: علي اكبر الغفاري، ص 323.
5. به نقل از محمد الحيدري، آيين دوست يابي دراسلام، ترجمه:حسن سناجيان، ص 17.
6. تفسيرنمونه، ج 14، ص 557.
7. نهج البلاغه، نامه 31، ص 383.
8. همان، حكمت 134، ص 469.
9. همان، حكمت 268، ص 495.
10. همان، نامه 31، ص 381.
11. غررالحكم و دررالكلم، ج 1، ص 219.
12. مواسات: ياري كردن با تن و مال و جان.
13. غررالحكم و دررالكلم، ج 1، ص 646.
منبع: نشريه گلبرگ- ش116
ادامه دارد...
/ج