اهداف و وظايف كلي دولت در اسلام (4)

در راستاي تأمين اهداف مزبور ، دولت اسلامي وظايفي را برعهده دارد كه در اين بخش به اهم آنها اشاره مي كنيم . پيش از ورود به بحث ، بايد به چند نكته اشاره كنيم: اول اينكه اهداف بيان شده ، از سوي همه مكاتب و نظام هاي سياسي بيان مي شوند ، اما آنچه اهميت دارد ، تلقي هر مكتب و نظام سياسي از اين اهداف
شنبه، 19 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حجت اله مومنی
موارد بیشتر برای شما
اهداف و وظايف كلي دولت در اسلام (4)

اهداف و وظايف كلي دولت در اسلام (4)
اهداف و وظايف كلي دولت در اسلام (4)


 

نويسنده :عباسعلي عظيمي




 

وظايف دولت اسلامي
 

در راستاي تأمين اهداف مزبور ، دولت اسلامي وظايفي را برعهده دارد كه در اين بخش به اهم آنها اشاره مي كنيم . پيش از ورود به بحث ، بايد به چند نكته اشاره كنيم:
اول اينكه اهداف بيان شده ، از سوي همه مكاتب و نظام هاي سياسي بيان مي شوند ، اما آنچه اهميت دارد ، تلقي هر مكتب و نظام سياسي از اين اهداف
است ، كه بر اساس اين طرز تلقي ، وظايفي را براي دولت قايل هستند؛ براي مثال ، نظام هاي مبتني بر فرد گرايي ، هنگامي كه از عدالت سخن به ميان مي آوردند ، «عدالت معاوضي» را مد نظر دارند و نظام هاي سوسياليستي به «عدالت توزيعي» توجه مي كنند. در عدالت معاوضي ، حداقلِ دخالت دولت در امور مد نظر است و هدف ، استقرار نظام «اقتصاد بازار» (1) و نظام سياسي ليبرال ـ دموكراسي و نظام اجتماعي مبتني بر سكولاريسم است ، كه با چنين نظام اقتصادي سازگاري دارند .
در مقابل ، عدالت توزيعي مستلزم مداخله گسترده دولت در امور جامعه است كه به دنبال خود ، وظايف گسترده حكومت را به دنبال خواهد داشت . نظام اقتصادي آنها برنامه اي و نظام سياسي و اجتماعي آنها ، سوسياليستي خواهد بود. البته برخي از دولت هاي غيرسوسياليست ، همچنين به دليل در نظر گرفتن الگوي «دولت رفاه» براي دولت ، در بسياري از شئون جامعه ، وظايفي را در نظر مي گيرند.
اسلام نيز بر همان مبنا ، براي دولت اسلامي وظايفي را تعيين كرده است كه فقط متضمن تأمين نان ، مسكن ، آزادي ، امنيت و نظم نيست ، بلكه متولي فرهنگ جامعه و رشد فضايل اخلاقي نيز هست . به اين ترتيب ، اهم وظايف دولت اسلامي را مي توان در موارد ذيل دانست:

1. برقراري و استقرار امنيت
 

شايد يكي از مهم ترين وظايف هر دولتي ، استقرار امنيت داخلي و خارجي كشور باشد ، تا جايي كه بسياري فلسفه تشكيل دولت را برقراري امنيت دانسته اند. ابن خلدون پس از تشريح علت شكل گيري جامعه مي گويد:
هر گاه اين اجتماع براي بشر حاصل آيد و آباداني جهان به وسيله آن انجام پذيرد ، ناگزير بايد حاكمي در ميان آنان باشد تا از تجاوز دسته اي به دسته ديگر جلوگيري كند؛ زيرا تجاوز در طبايع حيواني بشر ، مخمر است.(2)
به دليل وجود طبيعت تجاوزگري بشر ، نظامي مقتدر لازم است تا مانع از تجاوز قدرتمندان به ضعفا شود. امنيت را در دو بُعد مورد بحث قرار مي دهيم:
الف . امنيت داخلي : منظور از امنيت داخلي ، استقرار نظم و تأمين آسايش عمومي و امنيت در داخل مرزهاي كشور است . امام علي (عليه السلام) امنيت را عاملي مي دانند كه مؤمنان و كافران ـ هر دو ـ از آن بهره مند مي شوند و در سايه آن به كار خود مشغول مي شوند:
مردم به زمامدار خوب يا بد نيازمندند تا در حكومت او مرد با ايمان كار خويش كند و كافر بهره خود برد ، در سايه حكومت او... با دشمنان پيكار كنند و راه ها را ايمن سازند و به نيروي او حقِ ناتوان را از توانا بستانند.(3)
پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز مي فرمايند :«امنيت و سلامت ، دو نعمتي هستند كه بسياري از مردم در آن مغبون هستند.»(4)
همچنين امام علي (عليه السلام) فلسفه نبردهاي خود با دشمنان دين را چنين بيان مي دارند:
خدايا ، تو مي داني كه جنگ و درگيري ما براي به دست آوردن قدرت و حكومت دنيا و ثروت نبود ، بلكه خواستيم نشانه هاي حق و دين تو را بر جايگاه خويش برگردانيم و ـ در سرزمين هاي تو اصلاح را ظاهر كنيم تا بندگان ستمديده ات در امن و امان زندگي كنند و قوانين و مقررات فراموش شده ات ، بار ديگر اجرا گردد.(5)
روايات در اين زمينه بسيارند و ما به همين موارد اكتفا مي كنيم. در اين زمينه بايد به چند نكته اشاره كرد:
اولا ، برقراري امنيت واقعي در سايه اجراي عدالت ، امكان پذير است؛ زيرا در جامعه اي كه در آن ، قوانين عادلانه نباشد و مردم احساس تبعيض و بي عدالتي كنند ، امنيت يا هرگز پا نخواهد گرفت و يا بسيار شكننده خواهد بود.
ثانياً ، برقراري امنيت به دو عنصر اساسي منوط است :
الف . مقررات عادلانه ، دقيق ، محكم و متضمن عوامل بازدارنده از جرم: چنين مقرراتي هزينه ارتكاب جرم را براي مجرمان به حدي افزايش مي دهد كه افراد سود و صلاح خود را در ارتكاب جرم نمي بينند . علت مجازات هاي بسيار شديد در مقررات كيفري اسلام ، علاوه بر جنبه تربيتي ، توجه به همين امر است؛ براي مثال ، در فقه اسلامي حد محارب ، يعني كسي كه براي ترساندن مردم و گسترش فساد در جامعه ، اسلحه خود را آشكار مي سازد ، قتل يا به صليب كشيدن و قطع دست و پاي مخالف است.(6)
ب . مجريان قوي : براي اجراي قانون بايد مجريان مناسب ، كارآزموده ، قاطع ، سالم و جدي انتخاب كرد . مجريان قانون (در زمينه امنيت) دو دسته هستند؛ قضات و نيروهاي امنيتي.
قضات در حكومت اسلامي از جايگاه بسيار رفيعي برخوردارند و بايد دقت نظر كافي در نصب و به كارگيري آنها صورت گيرد. امام علي (عليه السلام) در نامه53 نهج البلاغه ، شرايط ذيل را براي قضات مقرر فرمودند:
1. بايد از بين برترين افراد نزد حاكم ، انتخاب شود؛
2. بايد از ظرفيت بالايي برخوردار باشد ، به گونه اي كه مراجعه فراوان ، او را به ستوه نياورد؛
3. آنچنان سعه صدر داشته باشد كه برخورد مخالفان او را به خشم نياورد؛
4. در اشتباهات پافشاري نكند وبازگشت به حق پس ازآن براي او دشوار نباشد؛
5. طمع را از دل ريشه كن كرده باشد؛
6. دقت نظر كافي داشته باشد و با تحقيق اندك ، رضايت ندهد؛
7. در شبهات از همه با احتياط تر عمل كند؛
8. در يافتن دليل ، اصرار او از همه بيشتر باشد ودر كشف امور از همه شكيباتر باشد ؛
9. پس از آشكار شدن حقيقت ، در فصل خصومت از همه برنده تر باشد ؛ (7)
10. با ستايش فراوان فريب نخورد و چرب زباني اورا منحرف نسازد.
وظيفه حكومت در مقابل اين قضات نيز سه امر است:
1. نظارت كامل بر او وعملكردش؛
2. تأمين مالي او ، به گونه اي كه نيازمند مردم نباشد؛
3. جايگاه و منزلت او رادر حكومت تا جايي بالا ببرد كه امكان نفوذ در او از بين برود.(8)
دسته دوم ، نيروهاي انتظامي هستند . بازدارندگي قوانين و مقررات و ذكاوت و درستكاري قضات ، به تنهايي نمي تواند از ارتكاب جرائم جلوگيري كند ، بلكه بايد حكومت اسلامي شرايطي فراهم كند كه پس از ارتكاب جرم ، مجري مطمئن باشد كه به دام خواهد افتاد؛ به عبارت ديگر ، احساس امنيت در مجرم از بين برود . اين امر زماني امكان پذير است كه نظام پليسي ، انتظامي و اطلاعاتي بسيار قوي و دقيقي ايجاد شود . نيرويي انتظامي بايد از كساني تشكيل شود كه نسبت به مجرمان بسيار قاطع مي باشند. امام علي (عليه السلام) يكي از خصوصيات مالك اشتر را چنين بيان مي فرمايند : «بر بدكاران و مجرمان ، از شعله هاي آتش تندتر است.»(9)
قاطعيت امام علي (عليه السلام) در دوران خلافت با متخلفان و مجرمان و دستگيري و مجازات سريع و بدون فوت وقت آنها ، الگوي كاملي براي حكومت اسلامي است . امام در نامه اي به يكي از فرماندارانش ، كه مرتكب خيانت شده بود ، وي را تهديد كرد كه اگر به تو دست يابم ، تو را كيفر خواهم داد.(10)
ج. امنيت خارجي : يكي ديگر از مهم ترين وظايف دولت اسلامي ، تضمين امنيت خارجي ، يعني استقلال و تماميت ارضي و حفظ منافع كشور اسلامي در
سرتاسر جهان است . براي اين منظور ، كشور بايد از ارتشي قدرتمند و برخوردار از عده و تجهيزات كافي ، بهره مند باشد. قرآن كريم مي فرمايد:
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَه بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرينَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ (انفال :60)؛ و هر چه در توان داريد از نيرو و اسب هاي آماده بسيج كنيد تا با اين [تداركات] دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان] ديگري را جز ايشان ـ كه شما نمي‏شناسيد شان و خدا آنان را مي‏شناسد ـ بترسانيد.
آيه شريفه ، بر اصل اساسي بازدارندگي در مقابل دشمنان آشكار و پنهان تأكيد دارد و در اين رابطه هيچ مرز و حدي قايل نشده است . ده ها آيه مربوطه به جهاد در قرآن ، به نوعي تأييد كننده لزوم ايجاد ارتشي قوي و قدرتمند هستند.
امام علي (عليه السلام) در نامه 53 نهج البلاغه الزامات يك ارتش اسلامي را موارد ذيل مي داند:
ـ فرمانده سپاه بايد خير خواهي اش را براي خدا ، پيامبر و رهبر جامعه اسلامي ، از همه بيشتر باشد (اصل وفاداري)؛
ـ دامن او پاك تر و شكيبايي او از همه برتر باشد (اصل سلامت نفس و پايداري)؛
ـ دير به خشم آيد و عذر پذيرتر باشد (سعه صدر براي فرماندهي)؛
ـ بر ناتوان رحم آورد و با قدرتمندان با قدرت برخورد كند؛
ـ درشتي او را به تجاوز نكشاند؛
ـ نظاميان از خانواده هاي ريشه دار وداراي شخصيت حساب شده ، پارسا ، داراي سوابق نيكو و درخشان ،دلاور ، بخشنده و بلند نظر باشند.
ارتشي با اين ويژگي ها ، در كنار برخورداري از تجهيزات و تسليحات كافي ، پناهگاه استوار ملت ، زينت حكومت ، شكوه دين و يكي از عوامل اصلي تحقق امنيت كشور است .(11)

پي نوشت ها :
 

1.Market Economy
2. عبدالرحمن ابن خلدون ، مقدمه ، ترجمه محمد پروين گنابادي ، ج1 ، ص 77-79.
3. نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدي ، خ 40 ، ص39.
4.نهج البلاغه، ترجمه مرتضي فريد تنكابني ، ص 59.
5.نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي ، خ131 ، ص 249.
6. امام خميني ، تحريرالوسيله ، ج2 ، ص 294.
7. بدون هيچ ملاحظه اي قانون را اجرا كند.
8. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي ، ص 557.
9. همان ، نامه 38 ، ص 545.
10. همان ، نامه 42 ، ص 549.
11. همان ، ص573.
 

منبع:نشريه معرفت سياسي،شماره1



 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.