چگونه به خواسته های واقعی خود برسیم

برای اینکه به خواسته های خود برسید ، باید ابتدا ببینید چه عواملی شما را از تلاش و کوشش در جهت رسیدن به هدف ، باز می دارند . کار هایی هست که تا آخرین لحظه از انجام آنها خودداری می کنیم . ( مثلاً پرداخت مالیات) . علتش آن است که پرداخت مالیات ، ممکن است بعداً حتی ما را دچار عواقب دردناک تری سازد .
يکشنبه، 20 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونه به خواسته های واقعی خود برسیم

چگونه به خواسته های واقعی خود برسیم
چگونه به خواسته های واقعی خود برسیم


 





 

رنج ، لذت ، و نیروی روحیه
 

برای اینکه به خواسته های خود برسید ، باید ابتدا ببینید چه عواملی شما را از تلاش و کوشش در جهت رسیدن به هدف ، باز می دارند . کار هایی هست که تا آخرین لحظه از انجام آنها خودداری می کنیم . ( مثلاً پرداخت مالیات) . علتش آن است که پرداخت مالیات ، ممکن است بعداً حتی ما را دچار عواقب دردناک تری سازد .
اما همین که 14 آوریل فرا می رسد تمام تردید ها و تعلل ها از میان می رود ، زیرا نظر ما درباره آنچه که مایه رنج یا لذت است عوض می شود و متوجه می شویم که انجام ندادن عمل بمراتب دردناکتر از انجام دادن آن است .
برای ایجاد تغییر در زندگی ، می توان از همین نکته استفاده کرد . در آینده بجای اینکه از خود بپرسید ( چگونه می توان از انجام این کار دردناک خودداری کرد ؟ ) بپرسید ( اگر اکنون این کار را نکنم ، در آینده به چه قیمتی برایم تمام خواهد شد ؟ )
نیروی رنج ، می تواند در خدمت شما باشد ، به شرط اینکه از آن به صورت صحیح استفاده کنید .
آیا ما نیز صرفاً نوعی حیوان هستیم و همچون سگ معروف پاولف ، در مقابل تنبیه یا پاداش ، عکس العمل نشان می دهیم ؟ البته چنین نیست . یکی از امتیازات بزرگ انسان بودن ، این است که می توانیم خودمان تعیین کنیم که از چه چیزی رنج یا لذت ببریم . به عنوان مثال ، کسی که دست به اعتصاب غذا می زند ، رنجی جسمانی را تحمل می کند و حتی ممکن است از کار خود لذت ببرد ، زیرا اعتقاد دارد که با جلب توجه جهانیان به هدف ارزشمند خود ، نتایج مثبتی به دست می آورد . همه ما دارای این حق انتخاب هستیم . رمز موفقیت این است که یاد بگیریم تا از نیروهای رنج و لذت به نفع خود استفاده کنیم . آیا در زندگی شما چیزی وجود دارد که نسبت به آن رنجی غیر ضروری احساس کنید ؟ آیا در مقابل آن ، صرفاً واکنش نشان می دهید ، یا از حق انتخاب خود استفاده می کنید ؟ آیا می توانید مرکز توجه خود را تغییر دهید و واقعه ظاهراً دردناکی را به فرصتی لذتبخش برای یادگیری ، رشد ، یا کمک به دیگران مبدل کنید .
چیز هایی که آنها را باعث رنج و یا مایه لذت می دانید ، سرنوشت شما را شکل می دهند . برای خلاصی از رنج و کسب لذت ، هر کسی الگوی رفتاری خاصی را فرا گرفته و از آن استفاده می کند . بعضی ها به الکل ، مواد مخدر ، و پر خوری پناه می برند و یا با دشنام و اهانت دیگران را می آزارند . بعضی دیگر از ورزش ، یادگیری ، گفتگو ، کمک به دیگران و یا ایجاد دگرگونی ها کسب لذت می کنند .
الگو ی رفتاری شما برای فرار از رنج و کسب لذت چیست ؟
این الگو ها تاکنون چه تاثیری بر نحوه زندگی شما گذاشته است ؟ فهرستی از شیوه های مورد استفاده خود تهیه کنید . هنگامی که می خواهید از اوقات خود لذت بیشتری ببرید به تماشای تلویزیون می نشینید ؟ سیگاری روشن می کنید ؟ می خوابید ؟ آیا راه های مثبت تری برای فرار از رنج و کسب لذت سراغ دارید ؟
در بیشتر مردم ، ترس از زیان ، قویتر از میل به جلب منفعت است . اغلب افراد برای حفظ چیز هایی که دارند ، بیشتر حاضر به تلاش هستند تا برای تحقق آرزو ها و رویا های خود .
دو حالت را در نظر بگیرید : حالت اول – در پنج سال گذشته یکصد هزار دلار اندوخته اید و می خواهید آن را از دستبرد و آفت حفظ کنید . حالت دوم – طرحی در پیش رو دارید که اگر آن را اجرا کنید ، ظرف پنج سال آینده یکصد هزار دلار بدست می آورید . برای کدامیک از این دو هدف ، حاضرید بیشتر تلاش کنید ؟
وقتی در دیگران عظمتی را مشاهده می کنیم ، غالباً تصور می کنیم که آنها اصولاً خوشبخت هستند و استعداد یا موهبت خاصی به آنها عطا شده است . حقیقت ، آن است که این افراد ، از نیرو ها و منابع انسانی خود بهتر استفاده کرده اند ، زیرا اگر تمام جوهر وجودی خود را ظاهر نمی کردند و همه توان خود را به کار نمی گرفتند ، دچار رنجی عظیم می شدند . به عنوان مثال ، زندگانی ایثار گرانه مادر تراز ناشی از این است که وی رنج های دیگران را رنج های خود می داند و لذا به کمک هر کس که در گوشه ای از دنیا رنج ببرد می شتابد . بزرگترین لذت او در این است که آلام و دردهای بشری را تخفیف دهد .
شما بیش از همه از چه چیزی رنج یا لذت می برید و این موضوع ، چه نقشی در زندگی امروزیتان داشته است
اغلب الگو های ( خود اخلالی ) ناشی از عواطف مختلط هستند و این عواطف ، مسلماً مانع لذت و موفقیت ما در زندگی می شوند .
مثلاً خیلی از مردم می گویند که خواهان و پول بیشتر هستند . این افراد مسلماً دارای هوش و استعداد کافی هستند و می توانن راهی برای افزودن بر دارائی های خود پیدا کنند . آنچه مانع این افراد می شود ، عواطف مختلط ، یا ( شرطی شدن ) های مختلط است . این اشخاص ممکن است قبول داشته باشند که پول فراوان ، به معنی آزادی و امنیت بیشتر و قدرت کمک به افراد مورد علاقه است . لیکن در عین حال ، فکر می کنند که پول ( زیادی ) موجب اسراف ، ابتذال و تجاوز می شود .
اگر روزی متوجه شدید که دارید دو قدم رو به جلو بر می دارید و یک قدم رو به عقب ، یقین بدانید که به صورت مختلط ، شرطی شده اید ؛ یعنی رسیدن به هدف را هم باعث رنج می دانید و هم مایه لذت .
آیا دچار عواطف مختلطی هستید که بر زندگیتان اثر گذاشته باشد ؟
آیا در زندگی شما چیزی وجود دارد که بخواهید آن را بهتر بسازید(مثل وضعیت مالی یا روابط با دیگران) ولی به نظر برسد که عاملی شما را به عقب می کشاند و مانع اقدام می شود ؟
پاسخ خود را روی یک صفحه کاغذ بنویسید و گاه خطی عمودی در وسط آن صفحه رسم کنید . در ستون سمت راست ، عواطف منفی و در ستون سمت چپ عواطف مثبتی را که نسبت به آن دارید بنویسید .
آیا کفه سمت راست ، به سمت چپ می چربد ؟ آیا یک احساس منفی وجود دارد که به تنهایی هم وزن تمام عواطف مثبت باشد ؟ این تعادل یا عدم تعادل ، چه نقشی در موفقیت های قبلی شما داشته است ؟
در زیر نور درخشان آگاهانه ، غالباً عواطف منفی قدرت خود را از دست می دهند . آگاهی ، اولین قدم است .
گاهی انسان بر سر دو راهی هایی قرار می گیرد که هر دو به رنج منتهی می شود . به عنوان مثال ، بعضیها در زندگی زناشویی خود احساس بدبختی می کنند . اما اگر از هم جدا شوند ، تنها می شوند و بیشتر احساس بدبختی خواهند کرد . در نتیجه هیچ کاری نمی کنند ... و همچنان احساس بدبختی می کنند !
بجای اینکه احساس کنید در دام افتاده اید ، سعی کنید از نیروی رنج به سود خود استفاده کنید . ببینید در گذشته و حال ، چه کشیده اید ! رنج را با چنان شدتی احساس کنید که شما را وادار به عمل سازد و سرانجام ناچار شوید که فکری برای وضعیت خود بکنید . ما به این حالت ، ( آستانه احساس ) می گوئیم . به جای اینکه انفعالی داشته باشید و صبر کنید تا این حالت عاطفی اجتناب ناپذیر به سراغتان بیاید ، چرا آگاهانه و فعالانه آن را در خود ایجاد نمی کنید تا انگیزه ای قوی در شما بوجود آید و سعی کنی از همین امروز زندگی خود را بهتر سازید ؟
استفاده از نیروی اراده هرگز کاری صورت نمی دهد و یا لااقل در دراز مدت شیوه ای غیر موثر است . آیا تاکنون ، در زمینه ای – مثلاً در زمینه وضع جسمانی خود – به آستانه احساس رسیده اید ؟
در چه مرحله ای دچار آن احساس شده اید ؟ شاید با استفاده از قدرت اراده و گرفتن رژیم غذایی ، با خویشتن به مبارزه پرداخته باشید ، اما البته هر نتیجه ای که گرفته اید جنبه موقت داشته است ، زیرا محروم کردن خویشتن از غذا ، همیشه دردناک است و مغز شما هرگز اجازه نمی دهد در شرایطی که راه دیگری وجود داشته باشد ، دائماً رنج را تحمل کنید .
پس چه باید کرد ؟ راه حل آن است که بجای مبارزه با غرایز طبیعی ، حالت شرطی خود را نسبت به غذا عوض کنید ، تا اینکه میل به غذا در شما کم شود و خوردن غذا دیگر لذت بخش نباشد ، دائماً دردسر هایی را که در اثر پرخوری کشیده اید به خود یادآوری کنید . پر خوری را رنج آور ، و ورزش را امری لذتبخش تلقی کنید تا به طور خودکار ، در مسیر صحیح بیفتید .
یکی از تعریف های موفقیت از نظر من این است : طوری زندگی کنید که دائماً احساس لذت فراوان کنید و کمتر دچار رنج شوید ، و با توجه به شرایط زندگی تان ، کاری کنید که اطرافیان تان نیز طعم خوشی و لذت را بیشتر بچشند تا مزه رنج و سختی . برای انجام این کار باید از رشد فکری برخوردار باشید و شوق کمک و خدمت در سر داشته باشید .
با توجه به این تعریف ، تا چه حد موفق هستید ؟ برای اینکه امروز ، از زندگی خود لذت بیشتری ببرید و یا باعث شوید که نزدیکان تان بیش از پیش از زندگانی خود بهره مند شوند ، چه می توانید بکنید ؟
تعلل و عقب انداختن کار ها ، یکی از شایع ترین راه های فرار از رنج است . اما اگر کاری را به تاخیر بیندازید ، معمولاً نتیجه اش این است که بعداً به رنج و دردسر بزرگتری دچار می شوید .
چه کار هایی را قبلاً به تعویق انداخته اید که امروز باید به آنها رسیدگی کنید ؟ صورتی از این کار ها را تهیه کنید و آنگاه به پرسش های زیر ، پاسخ دهید .
1 - چرا تا کنون این کار را انجام نداده ام ؟ قبلاً چه رنج هایی را به انجام این کار ، نسبت داده ام ؟
2 - این الگو ی منفی ، تاکنون چه سودی برایم داشته است ؟
3 - اگر اکنون این رفتار را تغییر ندهم در آینده به چه قیمتی برایم تمام خواهد شد و چه احساسی خواهم داشت ؟
4 - اگر هر یک از این کار ها را اکنون انجام دهم ، چه فواید و لذت هایی برایم در پی خواهد داشت ؟
شاید تاکنون برایتان اتفاق افتاده باشد که پس از انجام کاری ، با خود گفته اید ( چطور چنین اشتباه احمقانه ای را مرتکب شدم ؟ ! ) و یا برعکس ، کاری را انجام داده و سپس فکر کرده اید ( عجیب است ! چگونه به انجام چنین کاری موفق شدم ؟ )
چه عاملی سبب می شود که عملکرد مان بد ، و یا برعکس عالی باشد ؟ این موضوع ، ارتباط چندانی با توانائی مان ندارد ، بلکه این حالت روحی و یا جسمی ما در هر لحظه است که باعث می شود افکار ، اعمال ، احساسات و یا عملکرد هایی از ما سر بزند . اگر راز دستیابی به حالات روحی و عاطفی نیرومند را دریابید ، واقعاً می توانید دست به کار های شگفت آوری بزنید . اگر در حالت صحیح روحی باشید ، بدون اینکه ظاهراً کوششی به عمل آورید ، افکار و نظرات تازه ای در ذهن تان جریان می یابد .
اگر همه روزه در شرایط بالای روحی و فکری بودید ، چه کار هایی را می توانستید انجام دهید ؟
فرهنگ جامعه ، صورتی از چیز های مطلوب را به همه ما فروخته است . به ما آموخته اند که روزی ، پس از آنکه همه وقایع به شکل صحیحی اتفاق افتادند ، سرانجام خوشبخت خواهیم شد . هنگامی که همسر شایسته خود را یافتیم ... هنگامی که بقدر کافی پول بدست آوردیم ... هنگامی که از نظر جسمی در سلامت کامل بودیم ... هنگامی که فرزندانی داشتیم ... هنگامی که بالاخره بازنشسته شدیم .
حقیقت آن است که آنچه بدست می آوریم ، احساس خوشی و رضایت را در ما به وجود نمی آورند ، مگر آنکه یاد بگیریم که حالت ذهنی خود را بسرعت عوض کنیم .
از این گذشته ، شما این چیز ها را برای چه می خواهید ؟ آیا غیر از این است که به اعتقاد شما همسر دلخواه ، فرزند ، پول و غیره سبب می شود که احساس بهتری پیدا کنید ؟ اما سرانجام ، پس از آنکه به چیز هایی که می خواهید ، رسیدید ، چه کسی احساس تان را بهتر می سازد ؟ البته خودتان چنین می کنید .
پس چرا منتظرید ؟ هم اکنون این کار را انجام دهید!
آیا می دانید چگونه باید حال خود را بهتر سازید ؟ آیا امکان دارد کاری کنید که هم اکنون احساس خوشبختی کامل ، هیجان و شور و شوق کنید ؟ مسلم است ! کافی است که مرکز توجه خود را تغییر دهید .
آیا بخاطر می آورید که زمانی ، کار بزرگی انجام داده و خود را سرفراز و موفق احساس می کرده اید ؟ آن حالت را بطور روشن و زنده و با تمام جزئیات ، در نظر مجسم کنید ... صدا هایی را که شنیده اید به خاطر آورید ... ضربان قلب خود را احساس کنید ! مانند همان زمان نفس بکشید ، همان طور قیافه بگیرید ، و بدن خود را مانند آن موقع به حرکت در آورید . آیا ، هیچ هیجانی در خود احساس نمی کنید ؟ آیا ممکن است هر وقت که دل تان بخواهد همین احساس را در خود ایجاد کنید ؟
در زندگی ، برای درک و تجربه هر چیزی راه های گوناگونی هست . روح ما ، مانند گیرنده ای است که می تواند برنامه های شاد یا غم انگیز مختلفی را پخش کند . در هر لحظه ، می توانیم دچار هر نوع احساسی که مایلیم ، بشویم . کافی است که کانال صحیح را بگیریم . این کار چگونه امکان پذیر است ؟ برای تغییر فوری روحیه ، دو راه وجود دارد . راه اول آن است که ذهن خود را به چیز دیگری متوجه کنیم .
به یکی از درخشان ترین لحظه های ز ندگی خود فکر کنید . با بخاطر آوردن آن چه احساسی پیدا می کنید ؟ ذهن خود را می توانید متوجه چه چیز هایی دیگری بکنید تا احساسی خوشایند و حالی خوب پیدا کنید ؟
تغییر مرکز توجه ، فقط یکی از راه های تغییر روحیه است . راه سریع تر و مؤثر تری هم هست و آن استفاده از شیوه های جسمانی و یا به اصطلاح ، فیزیولوژیکی است . بیشتر مردم ، هنگامی که از روحیه خود ناراضی هستند و می خواهند حال بهتری پیدا کنند ، به الکل ، غذا ، سیگار ، خواب ، یا مواد مخدر متوسل می شوند . بعضی ها هم راه های مثبت تر نظیر رقص ، آواز ، ورزش و یا عشقبازی را انتخاب می کنند .
هر یک از حالات روحی ، با تغییرات جسمانی مشخصی همراه است . افراد افسرده چه قیافه ای دارند ؟ شانه هاشان فرو افتاده وسرشان پائین است . بطور کم عمق نفس می کشند . عضلات چهره شان شل و قیافه شان بی تفاوت است . برعکس در مواقعی که شاد و سر حال هستیم ، شانه هامان بالا است و حالت طبیعی دارد . سرمان را بالا نگه می داریم و بطور کامل نفس می کشیم . می توانیم آگاهانه این تغییر ات را در جسم خود به وجود آوریم و بلافاصله حالت روحی دلخواه را در خود ایجاد کنیم .
بعضی ازکار های بسیار ساده ، ممکن است نتایج بسیار بزرگی داشته باشد . اگر می خواهید حالت سرگرم کننده ای در خود ایجاد کنید که نتایج دور از انتظاری هم داشته باشد تمرین زیر را انجام دهید :
خود را مقید کنید که در هفت روز آینده روزی پنج بار و هر بار روزی یک دقیقه در مقابل آینه قرار بگیرید و فقط نیش خود را گوش تا گوش به لبخند باز کنید . این کار ، ممکن است در ابتدا کمی احمقانه به نظر برسد ، اما وقتی روزی چند نوبت این عمل را تکرار کنید ، سلسله اعصابتان به طور مداوم تحریک می شود تا احساسی از شادمانی ، بی خیالی ، شوخی و سادگی را در شما ایجاد کند .
مهمتر آنکه خود را نسبت به ( حال خوب ) داشتن شرطی می کنید و عادت شادمانی جسمی را در خود بوجود می آورید . پس هم اکنون یک دقیقه وقت صرف کنید و این کار را محض تفریح انجام دهید !
سن شخص ، چندان به گذشت زمان بستگی ندارد ، بلکه بیشتر به طرز فکر و وضع جسمی او مربوط است . خیلی ها هستند که سال های زیادی را پشت سر گذاشته اند ، اما هنوز شلنگ انداز راه می روند و افکارشان هم هنوز خشک و غیر قابل انعطاف نشده است .
به عنوان مثال ، در روزهای بارانی وقتی اشخاص مسن به گودال پر از آبی می رسند ، نه فقط آن را دور می زنند ، بلکه در تمام آن مدت شکوه و شکایت می کنند و غر می زنند !
برعکس ، کودکان ( و آنان که هنوز دلشان جوان است ) به میان آب می پرند ، آب را به اطراف می پاشند و خوش می گذرانند .
( گودال ) های زندگی را وسیله شادمانی قرار دهید . هنگام راه رفتن ، پاها تان حالت فنری داشته باشد و لبخند را فراموش نکنید . به خوشرویی ، شیطنت و سر زندگی اهمیت بدهید . شما انسان زنده ای هستید !

برای احساس خوب داشتن ، به هیچ علت و دلیلی نیاز نیست !
 

برای اینکه زندگی پر مایه تری داشته باشیم ، بهترین راه ، این است که دامنه عواطف و احساسات خود را وسعت دهیم . در هفته ای که گذشت ، دچار چند نوع عواطف و احساسات گوناگون شده اید ؟ آنها را یادداشت کنید .
اکنون عواطفی را که نوشته اید ، بررسی کنید . اگر تعداد آنها از 12 کمتر است ، چند احساس دلپذیر را به آنها بیفزایید . بعضی ها از میان هزاران احساسی که می توانند داشته باشند ، فقط چند مورد را تجربه کرده اند !
توجه داشته باشید که فقط با تغییر مرکز توجه و یا تغییر حالت جسمانی ، می توانید قلمرو عواطف خود را گسترده تر کنید . یکی از عواطف مثبت و دلپذیر را بطور دلخواه انتخاب کنید . طوری بایستید ، حرکت کنید ، قیافه بگیرید و سخن بگوئید که گویی دچار آن احساس هستید . از تغییری که بلافاصله در روحیه و احساستان پیدا می شود لذت ببرید !
شاید برایتان اتفاق افتاده باشد که زمانی از خشم ، دیوانه شده و یا احساس درماندگی و گرفتاری کرده باشید و اکنون که به گذشته خود می نگرید ، از اینکه بخاطر چه چیز هایی از جا در رفته اید خنده تان بگیرد . همه ما این جمله قدیمی را از دیگران شنیده ایم که ( یک روز ، به یاد رفتار امروزت می افتی و خنده ات می گیرد ) . یکی از استادان من به نام ریچارد بندلر یک بار گفت ( چرا صبر کنیم ؟ چرا همین حالا خنده مان نگیرد ؟ )
این کار را همین امروز امتحان کنید . به چیزی بخندید که قبلاً آن را تحمل ناپذیر و عذاب آور می دانستید . آیا احساس نمی کنید که اوضاع برایتان قابل تحمل تر شده است ؟
همسر شما قرار است تاکنون به منزل برگشته باشد ؛ اما دیر کرده است . چه فکری می کنید ؟ نتیجه می گیرید که به وقت شناسی اهمیت نمی دهد ؟ نگران می شوید و فکر می کنید که در بین راه ، تصادف کرده است ؟ یا تصور می کنید که بین راه توقف کرده است تا برایتان هدیه ای بخرد ؟
احساسات ما بستگی به این دارد که فکر مان را متوجه چه چیزی بکنیم . و نوع احساس مان به شدت بر عمل ها و عکس العمل های ما اثر می گذارد . بجای اینکه فوراً نتیجه گیری کنید ،
همه اطراف و جوانب را بسنجید و حالات ممکن را در نظر بگیرید . آنگاه توجه تان رابه حالتی جلب کنید که شما و اطرافیانتان را نیرومند تر سازد .
برای درک نیروی تمرکز و توجه ، بهترین مثالی که می توان ذکر کرد ، مسابقات اتومبیلرانی سرعت است . وقتی اتومبیل شما منحرف می شود و به سوی دیواره می رود ، عکس العمل طبیعی معمولاً این است که خواستان را به دیواره جمع می کنید تا با آن برخورد نکنید . اما اگر توجه مان را به چیزی جلب کنیم که از آن وحشت داریم ، بطور قطع همان بلائی از آن می ترسیم ، به سرمان می آید . مسابقه دهندگان حرفه ای می دانند که به هر طرف توجه کنند ، اتومبیل بطور نا خواسته به همان طرف منحرف می شود . به این جهت این رانندگان که دائماً جانشان در خطر است سعی می کنند به محض مواجه شدن با این خطر ، بجای نگاه کردن به دیواره ، به جاده اصلی توجه کنند .
در زندگی نیز بیشتر مردم بجای چاره اندیشی ، به بلا هایی فکر می کنند که نمی خواهند به سرشان بیاید . اگر با ترس های خود مبارزه کنید ، ایمان و توکل داشته باشید و نیروی تمرکز خود را تحت انضباط در آورید ، اعمال تان بطور طبیعی شما را به مسیر صحیح هدایت خواهد کرد . اکنون ترس را رها کنید و به چیز هایی توجه نمائید که واقعاً طالب آن هستید و لیاقت آن را دارید .
حرکت ، شور می آفریند . اگر یک روز دلتان نخواست که به پیاده روی یا دو آهسته بپردازید ، چه مانعی دارد که برای نرمش صبحگاهی و جست و خیز ، از منزل خارج شوید ؟ این حرکات ، اثر نیرومندی بر تغییر روحیه دارد ، زیرا :
1 - نرمش و جست وخیز ، ورزشی عالی است .
2 - فشاری که بر بدن وارد می کند ، کمتر از فشاری است که در هنگام دویدن بر بدن وارد می شود .
3 - در هنگام جست وخیز ، نمی توانید از لبخند خودداری کنید .
4 - رانندگان اتومبیل ها نیز با دیدن شما لبخند می زنند و سرگرم می شوند .
مؤثر ترین راه کنترل نیروی تمرکز ، استفاده از پرسش است . هر سؤالی که از خود بکنید ، مغز پاسخی برای آن پیدا می کند . به عنوان مثال ، اگر بپرسید ( چرا فلانی از من سوء استفاده می کند ؟ ) بی اختیار ذهنتان متوجه مواردی می شود که آن شخص ، سرتان را کلاه گذاشته است ، خواه اصلاً این موضوع حقیقت داشته یا نداشته باشد . اما اگر بپرسید ( چگونه می توانم این مشکل را رفع کنم ؟ ( بدون تردید به پاسخ هایی می رسید که نتیجه اش برداشتن قدم های مثبت است ) .
پرسش صحیح ، داری نیرویی است که نمونه آن را می توان در شرح حال یک کودک کتک خورده یافت . این کودک که در یک نزاع دبستانی ، از کودک بزرگتر از خود کتک خورده بود ، به منظور انتقام ، تفنگی به چنگ آورد و به تعقیب آن کودک قلدر پرداخت .
اما درست در لحظه ای که می خواست ماشه را بکشد به خود آمد و از خود پرسید ( اگر ماشه را بکشم چه اتفاق می افتد ؟ ) ناگهان تصویری از زندان و بلا هایی که ممکن است بر سرش بیاورند در نظرش مجسم شد . لوله تفنگ را به طرف درختی گرفت و به آن شلیک کرد .
این پسر بوجکسون بود . یک انحراف توجه ، یک تصمیم سنجیده و ناشی از مقایسه رنج و لذت ، باعث شد پسری با آینده ای نا معلوم ، به یکی از بزرگ ترین قهرمانان ورزشی مبدل شود .

امروز ، چه پرسش های زندگی سازی می توانید از خود بکنید ؟
 

آیا کسی تاکنون به شما گفته که ( آینده تان درخشان است ؟ ) از شنیدن این گفته چه احساسی پیدا کردید ؟ اگر می گفتید که آینده تان تاریک است چطور ؟ ممکن است به شما بگویند ( نظرات شما به گوش خوش می آید ) و یا ( طرح ما فریاد می زند که باید اصلاح شود ) . ممکن است درباره کسی گفته باشید ( از دیدنش چندشم می شود . ) و یا ( رفتارش واقعاً سرد است . )
هر دسته از این کلمات ، تاثیری متفاوت بر روی افراد دارد . کسانی که معمولاً از آینده روشن یا تاریک ، سخن می گویند ، از تعبیرات بصری استفاده می کنند . بعضی ها به علائم شنیداری حساسترند ، ( به گوش خوش می آید . فریاد می زند ) و بعضی هم برای بیان مقصود از کلماتی استفاده می کنند که به حس لامسه مربوط است ( چندشم می شود . واقعاً سرد است . )

توجه شما معمولاً به کدامیک از این سه حس ، بیشتر است ؟
 

بعضی ها برای بهبود حالت روحی خود به سیگار ، الکل ، پرخوری ، سوء استفاده از کارت های اعتباری و یا راه های منفی دیگر پناه می برند . آیا راه های سالم تری هم برای ایجاد روحیه وجود دارد ؟ چند دقیقه در این باره فکر کنید .
1 - برای اینکه رنج ها را از خود دور کنید و احساسات لذتبخشی را جایگزین آنها سازید چه شیوه های مثبتی را می دانید ؟ آنها را روی کاغذ بیاورید .
2 – راه های تازه های را که قبلاً از آنها استفاده نکرده ای و به نظرتان مؤثر می آیند به آنها اضافه کنید . دست کم 15 شیوه را برای رفع دلتنگی ذکر کنید و چه بهتر که تعداد آنها را به 25 و یا بیشتر برسانید . این تمرینی است که می توانید آن را بار ها تکرار کنید تا سرانجام صد ها راه سالم برای تغییر روحیه کشف نمائید .
هنگامی که در بزرگراه رنج و دلتنگی ، به مقصد شادی و لذت سفر می کنید ، به کشف راه های گوناگون و مثبتی بپردازید که مناظر اطراف را دلپذیر سازد . بعضی از این راه ها را آزمایش کنید :
آهنگهای مورد علاقه خود را زمزمه کنید ... به مطالعه چیزی بپردازید که مطالبش را بتوانید بکار بندید ... به تماشای یک فیلم کمدی و یا برنامه شاد تلویزیونی بپردازید و بخندید ... چند طول استخر را شنا کنید . . . از صرف غذا با افراد خانواده ، یا یکی از دوستان لذت ببرید ... مدتی در وان آب گرم ، استراحت کنید ... به خلق چند نظریه تازه بپردازید ... با فرد تازه ای آشنا شوید ... لطیفه های بی مزه ای برای دوستان خود تعریف کنید و بدانید که باز هم شما را دوست خواهند داشت ... با همسر خود ، گرم و صمیمانه گفتگو کنید .
هم اکنون یکی از راه های بالا را انتخاب و امتحان کنید !
منبع:ravan-yar.blogfa.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :sajad2007




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط