حضرت فاطمه (عليها السلام) سرور زنان عالم است

آن چيزي را که بعد از اين مراحل محبّت و مجذوبيت نسبت به اين بزرگوار بايد متوجّه باشيم، اين است که هر چه به اين منبع نور و معدن فضيلت محبّت بورزيم، زياد نيست و کم است. بايد ببينيم حالا وظيفه مان در قبال اين ارتباط عاطفي و قلبي چيست؟ و الّا اگر اين را ملاحظه و دنبال نکنيم، ممکن است خداي نکرده اين محبّت، آن نتيجه اي را که
چهارشنبه، 30 شهريور 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حضرت فاطمه (عليها السلام) سرور زنان عالم است

حضرت فاطمه (عليها السلام) سرور زنان عالم است
حضرت فاطمه (عليها السلام) سرور زنان عالم است


 






 
آن چيزي را که بعد از اين مراحل محبّت و مجذوبيت نسبت به اين بزرگوار بايد متوجّه باشيم، اين است که هر چه به اين منبع نور و معدن فضيلت محبّت بورزيم، زياد نيست و کم است. بايد ببينيم حالا وظيفه مان در قبال اين ارتباط عاطفي و قلبي چيست؟ و الّا اگر اين را ملاحظه و دنبال نکنيم، ممکن است خداي نکرده اين محبّت، آن نتيجه اي را که انتظار داريم به ما ندهد، چون فاطمه زهرا عليها السلام يک موجود معمولي نيست. او يکي از برترينها در همه تاريخ بشر است .
امام صادق (عليه السلام فرمود :« يا سيّدة نساء العالمين»، بعد راوي پرسيد :«هي سيدة نساء عالمها» آيا مادر شما، سرور زنان زمان خودش بود؟
فرمود :«ذاک مريم» او مريم بود که سرور زنان زمان خودش بود ،«هي سيدة نساء الاولين و الاخرين في الدنيا و الاخرة (1) او سرور زنان اولين و آخرين است و منحصر به زمان خودش نيست . يعني اگر شما در همه خلقت عالم، بين همه اين ميلياردها انسان که در طول زمان آفريده شده اند، يک تعداد انگشت شمار - برترين ها را - بخواهيد پيدا کنيد،يکي همين مطهره منوّره است که اسم او و ياد او، ارزاني ما شده است و خداي متعال تفضّل کرده است که بخشي از عمرمان را به ياد او بگذاريم و از او بگوييم. و از او بشنويم .خيلي از مردم دنيا ازاو غافلند . اين هم لطف خداست برما؛يعني مقام آن بزرگوار بگونه اي است که علماي بزرگ مسلمين و صاحبان فکر و نظر،بحث مي کردند که آيا زهراي اطهر(عليها السلام) بالاتراست يا علي بن ابي طالب عليه السلام؟ اين کم مقامي است که بزرگان اسلام بنشيند، يکي بگويد زهرا بالاتر است و يکي بگويد علي بالاتر است؟ اين خيلي مقام است!اين محبت و علقه اي که وجود دارد، وظيفه اي را بر دوش ما مي گذارد!وظيفه اين است که ما بايد به روش آن بزرگوار عمل کنيم؛ هم در عمل شخصي و هم در عمل اجتماعي و عمومي. راه همين راهي است که امروز به فضل الهي، انقلاب جلوي پاي مردم ما گذاشته است .
اين همان راه حضرت فاطمه زهرا عليها السلام است؛ خودسازي و جهان سازي. خودسازي به معناي پرداختن به عمران و آبادي جاني که جسم ما محترم به اوست . فاطمه ي زهرا عليها السلام «کانَتَ تَقُوم في مِحرابِ عِبادَتِها حَتّي تَوَرَّمَت قَدَماها ».(2) اين دختر جوان ،اين بانويي که به هنگام شهادت هجده سال داشت، آن قدر عبادت کرد و به نماز ايستاد که ساق هاي پاي مبارک او ورم کرد! اين خانم با اين منزلت، با اين مقام، کار منزل را هم خودش مي کرد؛ پذيرايي از شوهر و فرزندان هم بر عهده خود او بود.رواياتي که درباره «دستاس» فاطمه ي زهرا عليها السلام است، فراوان و متعدد است .
اين بزرگوار يک زن خانه دار بود، شوهر دار بود، يک مادر تربيت کننده فرزندان بود. اين مخدّره بزرگوار،درميدانهاي سختي که داشتند مايه دلگرمي شوهر و پدرش بود .اين بزرگوار در سال پنجم بعثت متولد شده است . يعني در اوج و شدّت دعوت پيغمبر؛ عين شدّت و سختي و فشار ،اين که شنيده ايد در ولادت آن بزرگوار، زنها نيامدند، خيلي معني دارد؛ يعني پيغمبر در حال مبارزه بود،آن چنان مبارزه اي که مردم مکه او را بايکوت کرده بودند،به کل،رابطه هاشان را بريده بودند. براي اين که او را زير فشار قرار دهند. و آن زن فداکار - خديجه کبري عليها السلام - استقامت کرد و به پيغمبر دلگرمي مي داد و بعد هم اين دختر رسيد . اين دختر تا بزرگ شد و به پنج ، شش سالگي رسيد، ماجراي شعب ابي طالب پيش آمد. در آن گرسنگي ها، سختيها، فشارها، غربتها؛ در آن روزهاي داغ از آفتاب و شبهاي سرد از هواي آن منطقه که بچه ها با شکمهاي گرسنه و لبهاي تشنه جلو چشمشان پرپر مي زدند و سه سال بود که پيغمبر،در بيابانهاي اطراف مکه اين طور زندگي مي کرد .

فاطمه ي زهرا عليها السلام يار و مونس پدر
 

اين دختر، در اين دوران سخت، فرشته نجات پيغمبر بود. در همين دوران بود که خديجه از دنيا رفت .درهمين دوران بود که ابوطالب از دنيا رفت و پيغمبر تک و تنها ماند و اين دختر بود که نوازشش مي کرد. ازاو پذيرايي مي کرد، دلداري اش مي داد و غبارغم و کدورت را از چهره او مي زدود. اين کارها آن قدر تکرار شد که پيغمبر به اين دختر بچه هفت ، هشت ساله گفت :« مادر»! مثل مادر از پدرش مراقبت مي کرد . پدري که همه مشکلات عالم وجود و مشکل هدايت همه بشريت بردوش او بود ، پيغمبر که خدا او را به خاطر سختيها، به خاطر غصّه ها و به خاطرمشقّتهايي که مي کشد، تسلي مي دهد :«طه . ما اَنزَلنا عَلَيکَ القُران لِتَشقي »(3) چرا اين قدر به خودت سختي مي دهي؟ چرا اين قدر رنج مي کشي؟ چرا اين قدر فشار بر آن روح ملکوتي وارد مي کني؟ خدا تسلّا مي دهد. فشار رواني پيغمبر در آن دوران، اين قدر سطحش بالاست و اين فرشته کوچک، اين دختر ملکوتي و معنوي، دختر پيغمبر،مثل نوري است که در آن شبهاي تاريک زندگي پيغمبر و مسلمانان مي درخشد
براي اميرالمؤمنين عليه السلام نيز همين طور بود .روايت دارد :«سُمّيت فاطِمَةُ زَهراء»(4) فاطمه را زهرا ناميدند ، چون روزي سه بار در چشم علي عليه السلام مي درخشيد. زن اگر پشت مرد باشد، در هر ميداني پشتيبان مرد باشد، نيروي مرد به چندين برابر مي رسد. اين زن حکيم، اين زن عالم، اين زن محدّث ، اين زني که با عوالم غيب ارتباط داشت، اين زني که فرشتگان با او حرف مي زدند، اين زني که قلب او همچون قلب علي و پيغمبر روشن به عوالم ملک و ملکوت بود با همه اين ظرفيّت، با همه اين مقام شامخ در همه مراحل زندگي و تا زماني که زنده بود پشت سر اميرالمؤمنين عليه السلام مثل کوه، ايستاد.دفاعش از علي و از ولايت و آن خطبه غرّا که علامه مجلسي (رضوان الله عليه) مي گويد بزرگان فصحا و بُلغا از فصاحت اين خطبه و از علوّ کلمات و معاني و ظاهر و باطن اين خطبه دست تعجّب به دندان گزيده اند.نکته بسيار عجيبي است .
علامه مجلسي که آن همه روايت، از اين دست ازائمه عليهم السلام گرفته و نقل کرده و در اختيار ما گذاشته، در مقابل اين خطبه، خودش را مي بازد.اين خطبه، خطبه عجيبي است! مثل زيباترين و بلندترين خطبه هاي نهج البلاغه است . خطبه اي که با آن حال غم و اندوه در مسجد، خطاب به مسلمانها،ارتجالاً و بدون اين که قبلاً خطبه را درست کرده باشد و فکر کرده باشد، بر زبان جاري کرده است. آن بيان، آن حکمت، آن ارتباط با غيب، آن ظرفيت والا و بالا ، آن نورانيت قلب، آن نورانيت بيان و زبان، همه اينها را يکسره در راه خدا خرج کرده است. و حالا سرمايه ما چه ارزشي دارد اگر بخواهيم همه اش را در راه خدا خرج کنيم؟ سرمايه هاي ما چه قابلي دارد؟ سرمايه ما در مقايسه با آن سرمايه عظيمي که زهراي اطهر و شوهر او و پدر او و فرزندان او در راه خدا خرج کردند، قابل مقايسه است ؟
اين مختصر علمي که من و شما داريم، مختصر زباني که داريم، مختصر پولي که داريم، مختصر نفوذي که داريم، مختصر طبع شعري که داريم، مختصر معرفتي که داريم، در جنب آن اندوخته ي عظيم بي نظيري که خداي متعال در آن وجود ملکوتي گرد آورده و مجتمع کرده، چه اهميتي دارد؟ ما چه داريم تا در راه خدا بخل کنيم؟ امروز راه علي و فاطمه و راه ائمه، همان راه امام خميني است و اگر کسي اين را نداند و نفهميده باشد، بايد در بصيرت خودش تجديد نظر کند. هر چه داريم بايد در راه اينها خرج کنيم. اين آن چيزي است که اين علقه را معنا مي بخشد.»(5)

پي نوشت ها :
 

1- بحار الانوار ، ج43،ص26.
2-بحار الانوار ج43،ص76.
3-سوره طه - آيات 1و2.
4-بحارالانوار، ج43،ص16.
5-ديدار مداحان،1371/9/24.
 

منبع : شخصيت و سيره ي معصومين(علیهم السلام)در نگاه رهبر انقلاب اسلامي(جلد 2)،( شخصیت و سیره حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)) ،ناشر موسسه فرهنگي قدر ولايت - 1383



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط