مشکلات اجتماعی کودکان مبتلا به ویروس اچ.آی.وی
نویسنده:مهدیه سادات محسنی فر
آمار ابتلا به ایدز در شرق اروپا و آسیای میانه بطور آشکار در حال افزایش است و همین امر به گسترش زیر زمینی آن در میان افراد و بویزه کودکان این دو منطقه دامن می زند که در سالهای اخیر، شیوع بسیار زیادی نیز در بین کودکان داشته است. چه كودكاني كه خود مبتلا شده اند، يا كودكاني كه از مادر آلوده به این بیماری شده اند، يا يتيمان ايدز همواره با انگ اجتماعی و تبعيض درگيرند.
این کودکان که قربانی ناآگاهی افراد جامعه و یا معضلات اجتماعی هستند، در دنیا زندگی نکرده، با شانه های ناتوان، تنها درد و فشار اجتماعی را در زمان کوتاهی که برای زنده ماندن دارند، بر دوش می کشند. انگشت اتهام و تحقیر همان بزرگترهایی که زندگی این کودکان را به این شکل رقم زده اند، همواره به سویشان است. ترس و فرار توأمان، تنها چیزی است که جامعه به آنها پیشکش می کند.
بحرانهای اجتماعی و ضعف سیستمهای امنیت اجتماعی، خانواده ها را با مشکلات بسیار روبرو کرده است و در نتیجه، بسیاری از کودکان این خانواده ها به خیابانها رانده می شوند. بیش از ۱ میلیون کودک و نوجوان بواسطه زندگی خیابانی، به رفتارهای پرخطر گرایش دارند و بشدت در معرض ابتلا به بیماریهای ویروسی خطرناک مانند ایدز هستند که اين كودكان گاه مسئوليتهايي نظير مراقبت از والدين بيمار و حتي كسب درآمد براي خانواده را بردوش ميكشند.
در آماری که سال 2008 صورت گرفت، از میان 33.4 میلیون نفر از مردم مبتلا به ایدز، بیش از 2.1 میلیون نفر کودکان زیر 15 سال بوده اند. که حدود 17.5 میلیون از آنها یکی از والدینشان یا هر دو،نیز مبتلا بوده اند.
از میان قربانیان این بیماری تا همان سال -که تعدادشان 2 میلیون نفر بوده است- 280هزار نفر کودکان زیر 15 سال بوده اند.
و باز در همان سال، 430 هزار نفر با ایدز متولد شدند.
در حال حاضر 2.1 میلیون کودکان مبتلا به ایدز در جهان وجود دارند که 90 درصد آنها کودکانی هستند که در آفریقا زندگی می کنند.
آمارها نشان می دهند که 91 درصد از مبتلایان جدیدِ ایدز، کودکان هستند؛
روزانه 100 کودک مبتلا به ایدز متولد می شود. که بیشتر از دو سوم انها به خاطر این بیماری و در نتیجه فقدان دسترسی به امکانات بهداشتی در جامعه می میرند و از حمایت اجتماعی و بهداشتی و حتی خانوادگی بی بهره اند.
البته عوامل غیر قابل انتظار دیگری هم برای ابتلا به این بیماری وجود دارد که از سر ضعف و بی توجهی عده ای، قربانی به کام این بیماری می فرستند. نخستین مورد گزارش و ثبت شده ابتلا به ایدز در ایران مربوط به سال ۱۳۶۶ و در مورد یک کودک شش ساله مبتلا به بیماری هموفیلی است که فرآوردههای خونی آلوده دریافت کرده بود.
وقتی پای بیماری ایدز به میان می آید، راههای ابتلا به آن - استفاده از مواد مخدر یا روابط جنسی ناسالم- مطرح می شود و پذیرش این واقعیت که کودکان و نوجوانانی هستند که درگیر چنین رفتارهایی می شوند برای جامعه قابل قبول نیست، در نتیجه بجای حمایت و راهنمایی، طرد و سرزنش شکل غالب برخورد اجتماعی با این افراد است و در کنار بدنامی و نابرابری و تبعیض، این کودکان از حقوق اولیه اجتماعی نیز محروم می شوند.
کودکان مبتلا به ایدز، در مدارس، خانه، جمع همالان و حتی برخورداری از خدمات بهداشتی مشکلات زیادی دارند و احساس گناه، افسردگی، خودکم بینی و حقارت ماحصل زندگی اجتماعی شان است و این کودکان تا لحظه مرگ چاره ای جز انزوا و مخفی شدن در کنج خانه ندارند.
ایدز، بهمان اندازه كه یك مشكل بهداشتی است، معضل اجتماعی است. بیماری ایدز با توجه به روشهای اصلی انتقالش، در اذهان جامعه ارتباط تنگاتنگي با موادمخدر، همجنسبازي و فحشا پیدا کرده است و نسبت پیدا کردن کودکان و نوجوانان مبتلا به ايدز با این ناهنجاری های اخلاقی، منجر به طرد و تبعیض می شود و مشکلات بیماری برای این کودکان چندین برابر می شود. معمولا اين افراد به عنوان افرادي گناهكار و مقصر و خاطي شناخته ميشوند، نه كساني كه نيازمند كمك و ياري هستند و اين انگ نهتنها گريبان خود فرد را ميگيرد، بلكه خانواده آنها را نيز در معرض اين اتهام و تبعيض قرار ميدهد.
با وجود تلاشهای صورت گرفته برای آگاه سازی در این زمینه در جهان، ضعف در اطلاعرساني كامل و صحيح براي رفع اين نگراني و ترس اجتماعی از این بیماری مشهود است. طرد این بچه ها از مدرسه، یا از بازی کردن با کودکان دیگر و یا قرنطینه کردن آنها نه تنها لزومی ندارد بلکه اندک زمان باقی مانده از زندگی کوتاهشان را نیز همراه با رنج روحی و انزوا و احساس گناه می کند. یعنی کودکان مبتلا به ایدز بجز ترسی از مرگی که در کمینشان نشسته دارند، شرم اجتماعی از اینکه به این بیماری مبتلایند را هم بر دوش می کشند.
از آنجایی که مدرسه یک مکان آموزشی-حمایتی جهت رشد و تکامل دانش آموزان است و بعنوان مکانی که نیازهای روحی، روانی و اجتماعی کودکان در آن شناسایی می گردد، می توانند با ارتقاء برنامه های بهداشتی ، حامیان مناسبی برای این کودکان آسیب پذیر در جامعه به حساب آیند.
رفتارهای نامناسب و تحقیرآمیز موجب انزوای کودک بیمار شده و فرصت آموزش را از او میگیرد.
ارائه راهكارهاي مناسب و مفيد به این كودكان از نظر رواني و اجتماعي براي بيماريشان و موقعيت آنها بسيار مهم و ضروري است. همانطور كه تجربه در بعضی مدارسِ مصر و جمهوري اسلامي ايران (تهران) نشان داده است، دانشآموزان مبتلا به ايدز، بعد از مشاورهاي كه با اوليا و مسئولان مدرسه صورت گرفت، مورد قبول و پذيرش نسبی در بین همکلاسی ها و معلمانشان واقع شدند.
تکامل دوران کودکی و نوجوانی به آموزش صحیح، تعامل فردی و سلامت مرتبط است. برخوردهای درست از سوی اجتماع، خانواده و مدرسه دراین مرحله نقش چشمگیری در آینده شان دارد.
براساس قرارداد مصوبه در ارتباط با حقوق کودکان در سال 1990 ، کودکان علاوه بر حق برخورداری از حیات، تکامل و توجه به خواست و علائق آنها دربر نامه ریزی های مربوطه، حق سلامت و استفاده از امکانات درمانی، همانند افراد بزرگسال را دارند. ايزوله كردن بيمورد و محدود كردنشان بجای حمایت و راهنمایی، مغاير با حقوق بشر و تجاوز به حقوق اوليه آنهاست.
در اوکراین نیز، روابط جنسی پرخطر زودهنگام، بیشترین عامل ابتلا نوجوانان به ایدز است.
در آفریقا 16درصد دختران بین 15 تا 19 سال و 12 درصد از پسران، رفتارهای جنسی را قبل از سن 15 سالگی شروع کرده اند که این کودکان به شدت از دسترسی به خدمات بهداشتی و اجتماعی محرومند.
سازمانهای اجتماعی ای که به مبتلایان به ایدز رسیدگی می کنند، برای خدمت رسانی به کودکان و نوجوانانی که با این خطرها مواجه هستند سازگار نیستند و آنها هنگامیکه برای درمان یا گرفتن اطلاعات درباره بیماری جستجو می کنند، با سرزنش، اتهام و حتی پیگرد قانونی رو برو می شوند.
خانواده، دوستان و جامعه اولین لایه محافظ برای حمایت از کودک و برطرف ساختن نیازهای روانی و عاطفی آنها هستند؛ نوجوانان و کودکان به شدت به توجه و حمایت بزرگترها نیاز دارند که البته در حال حاضر این امر در خانواده ها بسیار کمرنگ شده است.
در جوامع توسعه یافته ،برای پیشگیری،جامعه و خانواده ها باید تدابیری برای حفظ و یا بازگرداندن کودکان به آغوش خانواده و حفظ آنها از آسیبهای اجتماعی بیندیشند و در کنار آن آموزشهایی برای مهار ترس کاذب مردم از افراد مبتلا برنامه ریزی شود.
در کشورهایی که آمار بالای ابتلا به ایدز وجود دارد، مشکلات اقتصادی و خانوادگی و اجتماعی، شرایط بسیار سختی را برای حمایت از این کودکان فراهم ساخته است ولی آگاه سازی مردم و حمایتهای اجتماعی بخصوص از طرف نهادهای رسمی، می تواند بخش زیادی از این مشکلات را رفع و از شیوع روزافزون ان در نسلهای جدید پیشگیری کند؛ همچنین با بسترسازی اجتماعی برای برخورد با مبتلایان، حق زندگی که موهبتی الهی است، از کودکان معصوم مبتلا، بدست کسانی که ناآگاهانه و بی رحمانه به ان یورش برده اند، سلب نشود.
ارسال توسط کاربر محترم سایت :msmohsenifar
این کودکان که قربانی ناآگاهی افراد جامعه و یا معضلات اجتماعی هستند، در دنیا زندگی نکرده، با شانه های ناتوان، تنها درد و فشار اجتماعی را در زمان کوتاهی که برای زنده ماندن دارند، بر دوش می کشند. انگشت اتهام و تحقیر همان بزرگترهایی که زندگی این کودکان را به این شکل رقم زده اند، همواره به سویشان است. ترس و فرار توأمان، تنها چیزی است که جامعه به آنها پیشکش می کند.
بحرانهای اجتماعی و ضعف سیستمهای امنیت اجتماعی، خانواده ها را با مشکلات بسیار روبرو کرده است و در نتیجه، بسیاری از کودکان این خانواده ها به خیابانها رانده می شوند. بیش از ۱ میلیون کودک و نوجوان بواسطه زندگی خیابانی، به رفتارهای پرخطر گرایش دارند و بشدت در معرض ابتلا به بیماریهای ویروسی خطرناک مانند ایدز هستند که اين كودكان گاه مسئوليتهايي نظير مراقبت از والدين بيمار و حتي كسب درآمد براي خانواده را بردوش ميكشند.
در آماری که سال 2008 صورت گرفت، از میان 33.4 میلیون نفر از مردم مبتلا به ایدز، بیش از 2.1 میلیون نفر کودکان زیر 15 سال بوده اند. که حدود 17.5 میلیون از آنها یکی از والدینشان یا هر دو،نیز مبتلا بوده اند.
از میان قربانیان این بیماری تا همان سال -که تعدادشان 2 میلیون نفر بوده است- 280هزار نفر کودکان زیر 15 سال بوده اند.
و باز در همان سال، 430 هزار نفر با ایدز متولد شدند.
در حال حاضر 2.1 میلیون کودکان مبتلا به ایدز در جهان وجود دارند که 90 درصد آنها کودکانی هستند که در آفریقا زندگی می کنند.
آمارها نشان می دهند که 91 درصد از مبتلایان جدیدِ ایدز، کودکان هستند؛
روزانه 100 کودک مبتلا به ایدز متولد می شود. که بیشتر از دو سوم انها به خاطر این بیماری و در نتیجه فقدان دسترسی به امکانات بهداشتی در جامعه می میرند و از حمایت اجتماعی و بهداشتی و حتی خانوادگی بی بهره اند.
تولد به حکم مرگ
البته عوامل غیر قابل انتظار دیگری هم برای ابتلا به این بیماری وجود دارد که از سر ضعف و بی توجهی عده ای، قربانی به کام این بیماری می فرستند. نخستین مورد گزارش و ثبت شده ابتلا به ایدز در ایران مربوط به سال ۱۳۶۶ و در مورد یک کودک شش ساله مبتلا به بیماری هموفیلی است که فرآوردههای خونی آلوده دریافت کرده بود.
وقتی پای بیماری ایدز به میان می آید، راههای ابتلا به آن - استفاده از مواد مخدر یا روابط جنسی ناسالم- مطرح می شود و پذیرش این واقعیت که کودکان و نوجوانانی هستند که درگیر چنین رفتارهایی می شوند برای جامعه قابل قبول نیست، در نتیجه بجای حمایت و راهنمایی، طرد و سرزنش شکل غالب برخورد اجتماعی با این افراد است و در کنار بدنامی و نابرابری و تبعیض، این کودکان از حقوق اولیه اجتماعی نیز محروم می شوند.
کودکان مبتلا به ایدز، در مدارس، خانه، جمع همالان و حتی برخورداری از خدمات بهداشتی مشکلات زیادی دارند و احساس گناه، افسردگی، خودکم بینی و حقارت ماحصل زندگی اجتماعی شان است و این کودکان تا لحظه مرگ چاره ای جز انزوا و مخفی شدن در کنج خانه ندارند.
ایدز، بهمان اندازه كه یك مشكل بهداشتی است، معضل اجتماعی است. بیماری ایدز با توجه به روشهای اصلی انتقالش، در اذهان جامعه ارتباط تنگاتنگي با موادمخدر، همجنسبازي و فحشا پیدا کرده است و نسبت پیدا کردن کودکان و نوجوانان مبتلا به ايدز با این ناهنجاری های اخلاقی، منجر به طرد و تبعیض می شود و مشکلات بیماری برای این کودکان چندین برابر می شود. معمولا اين افراد به عنوان افرادي گناهكار و مقصر و خاطي شناخته ميشوند، نه كساني كه نيازمند كمك و ياري هستند و اين انگ نهتنها گريبان خود فرد را ميگيرد، بلكه خانواده آنها را نيز در معرض اين اتهام و تبعيض قرار ميدهد.
با وجود تلاشهای صورت گرفته برای آگاه سازی در این زمینه در جهان، ضعف در اطلاعرساني كامل و صحيح براي رفع اين نگراني و ترس اجتماعی از این بیماری مشهود است. طرد این بچه ها از مدرسه، یا از بازی کردن با کودکان دیگر و یا قرنطینه کردن آنها نه تنها لزومی ندارد بلکه اندک زمان باقی مانده از زندگی کوتاهشان را نیز همراه با رنج روحی و انزوا و احساس گناه می کند. یعنی کودکان مبتلا به ایدز بجز ترسی از مرگی که در کمینشان نشسته دارند، شرم اجتماعی از اینکه به این بیماری مبتلایند را هم بر دوش می کشند.
آموزش، اهدای زندگی
از آنجایی که مدرسه یک مکان آموزشی-حمایتی جهت رشد و تکامل دانش آموزان است و بعنوان مکانی که نیازهای روحی، روانی و اجتماعی کودکان در آن شناسایی می گردد، می توانند با ارتقاء برنامه های بهداشتی ، حامیان مناسبی برای این کودکان آسیب پذیر در جامعه به حساب آیند.
رفتارهای نامناسب و تحقیرآمیز موجب انزوای کودک بیمار شده و فرصت آموزش را از او میگیرد.
ارائه راهكارهاي مناسب و مفيد به این كودكان از نظر رواني و اجتماعي براي بيماريشان و موقعيت آنها بسيار مهم و ضروري است. همانطور كه تجربه در بعضی مدارسِ مصر و جمهوري اسلامي ايران (تهران) نشان داده است، دانشآموزان مبتلا به ايدز، بعد از مشاورهاي كه با اوليا و مسئولان مدرسه صورت گرفت، مورد قبول و پذيرش نسبی در بین همکلاسی ها و معلمانشان واقع شدند.
تکامل دوران کودکی و نوجوانی به آموزش صحیح، تعامل فردی و سلامت مرتبط است. برخوردهای درست از سوی اجتماع، خانواده و مدرسه دراین مرحله نقش چشمگیری در آینده شان دارد.
براساس قرارداد مصوبه در ارتباط با حقوق کودکان در سال 1990 ، کودکان علاوه بر حق برخورداری از حیات، تکامل و توجه به خواست و علائق آنها دربر نامه ریزی های مربوطه، حق سلامت و استفاده از امکانات درمانی، همانند افراد بزرگسال را دارند. ايزوله كردن بيمورد و محدود كردنشان بجای حمایت و راهنمایی، مغاير با حقوق بشر و تجاوز به حقوق اوليه آنهاست.
بن بستِ یک طرفه
در اوکراین نیز، روابط جنسی پرخطر زودهنگام، بیشترین عامل ابتلا نوجوانان به ایدز است.
در آفریقا 16درصد دختران بین 15 تا 19 سال و 12 درصد از پسران، رفتارهای جنسی را قبل از سن 15 سالگی شروع کرده اند که این کودکان به شدت از دسترسی به خدمات بهداشتی و اجتماعی محرومند.
سازمانهای اجتماعی ای که به مبتلایان به ایدز رسیدگی می کنند، برای خدمت رسانی به کودکان و نوجوانانی که با این خطرها مواجه هستند سازگار نیستند و آنها هنگامیکه برای درمان یا گرفتن اطلاعات درباره بیماری جستجو می کنند، با سرزنش، اتهام و حتی پیگرد قانونی رو برو می شوند.
خانواده، دوستان و جامعه اولین لایه محافظ برای حمایت از کودک و برطرف ساختن نیازهای روانی و عاطفی آنها هستند؛ نوجوانان و کودکان به شدت به توجه و حمایت بزرگترها نیاز دارند که البته در حال حاضر این امر در خانواده ها بسیار کمرنگ شده است.
در جوامع توسعه یافته ،برای پیشگیری،جامعه و خانواده ها باید تدابیری برای حفظ و یا بازگرداندن کودکان به آغوش خانواده و حفظ آنها از آسیبهای اجتماعی بیندیشند و در کنار آن آموزشهایی برای مهار ترس کاذب مردم از افراد مبتلا برنامه ریزی شود.
در کشورهایی که آمار بالای ابتلا به ایدز وجود دارد، مشکلات اقتصادی و خانوادگی و اجتماعی، شرایط بسیار سختی را برای حمایت از این کودکان فراهم ساخته است ولی آگاه سازی مردم و حمایتهای اجتماعی بخصوص از طرف نهادهای رسمی، می تواند بخش زیادی از این مشکلات را رفع و از شیوع روزافزون ان در نسلهای جدید پیشگیری کند؛ همچنین با بسترسازی اجتماعی برای برخورد با مبتلایان، حق زندگی که موهبتی الهی است، از کودکان معصوم مبتلا، بدست کسانی که ناآگاهانه و بی رحمانه به ان یورش برده اند، سلب نشود.
ارسال توسط کاربر محترم سایت :msmohsenifar
/ج