شهيد هاشمي نژاد، منافقين و انجمن حجتيه(2)

اولاً شهيد هاشمي نژاد علاوه بر حزب جمهوري اسلامي، مسئوليت روحانيت مبارز مشهد را هم بر عهده داشتند. آن زمان همان طور كه در تهران روحانيت مبارز نقش اصلي در فرماندهي كل انقلاب را بر عهده داشت، در مشهد هم فرماندهي حركت انقلاب، راه پيمائي ها، تظاهرات و برنامه ها همه در دست روحانيت مبارزي بود كه عمدتاً يا شاگردان مقام معظم رهبري يا همرزمان ايشان بودند.
چهارشنبه، 6 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شهيد هاشمي نژاد، منافقين و انجمن حجتيه(2)

شهيد هاشمي نژاد، منافقين و انجمن حجتيه(2)
شهيد هاشمي نژاد، منافقين و انجمن حجتيه(2)


 





 
گفتگو با محمدرضا ترقي
بعد از انقلاب اغلب وزنه ها و چهره هاي مبارزاتي كارهاي اجرائي را دست گرفتند. مثلاً شهيد بهشتي در قوه قضائيه مشغول به كار شدند. مقام معظم رهبري هم مسئوليت اجرائيشان را بر عهده داشتند، اما شهيد هاشمي نژاد اجرائي ترين مسئوليتي كه پذيرفتند مسئوليت حزب جمهوري اسلامي بود. ايشان چه ديدگاهي داشتند كه مسئوليتي را نمي پذيرفتند و چه تفاوتي در حزب جمهوري اسلامي و ساير مسئوليت ها بود كه مسئوليت حزب جمهوري اسلامي را پذيرفتند؟
اولاً شهيد هاشمي نژاد علاوه بر حزب جمهوري اسلامي، مسئوليت روحانيت مبارز مشهد را هم بر عهده داشتند. آن زمان همان طور كه در تهران روحانيت مبارز نقش اصلي در فرماندهي كل انقلاب را بر عهده داشت، در مشهد هم فرماندهي حركت انقلاب، راه پيمائي ها، تظاهرات و برنامه ها همه در دست روحانيت مبارزي بود كه عمدتاً يا شاگردان مقام معظم رهبري يا همرزمان ايشان بودند.
آيا اسامي آنها را به خاطر داريد؟
بله. شهيد هاشمي نژاد، آقاي طبسي، آيت الله شيرازي (كه امام جمعه شدند)، شهيد كامياب، آقاي فرزانه، آقاي مصباح عاملي و آقاي واعظ طبسي كه آقاي واعظ طبسي بعد از انقلاب اداره حوزه را بر عهده گرفتند. در ادامه صحبت هايم درباره روحانيت مبارز بايد بگويم كه مسئوليت اصلي روحانيت مبارز در مشهد در دست شهيد هاشمي نژاد بود و حتي زير اطلاعيه ها و بيانيه هاي مربوط به جامعه روحانيت مبارز در مشهد از جمله بيانيه مربوط به تحصن در بيمارستان امام رضا «عليه السلام»، امضاي آقاي هاشمي نژاد بود. در واقع اين قبيل كارها و فعاليت ها نقش اصلي را در هدايت و برنامه ريزي انقلاب ايفا مي كرد. به عبارتي اتاق فرمان انقلاب در خراسان بود. حزب در مشهد نقش بسيار مؤثري در چيدمان نيروهاي اجرائي در ادارات داشت.
جامعه روحانيت چه زماني تأسيس شد و فعاليت آن تا چه زماني ادامه داشت؟
تا جائي كه به خاطر دارم جامعه روحانيت قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1355 تشكيل شد. در ابتدا بيانيه ها و اطلاعيه هاي روحانيت مبارز به صورت فردي يا جمعي داده مي شد. بعدها اين تشكل با عنوان روحانيت مبارز كار خود را ادامه داد و اعلاميه ها هم با عنوان روحانيت مبارز پخش مي شد.
آيا بعد از به شهادت رسيدن شهيد هاشمي نژاد با توجه به اينكه ايشان انسجام دهنده جامعه روحانيت مبارز بودند، فعاليت آن ادامه داشت؟
پس از به شهادت رسيدن ايشان حركت منسجمي تحت عنوان روحانيت مبارز صورت نگرفت. در واقع شهيد هاشمي نژاد انسجام بخش آن جمع بود.
با وجود اينكه جامعه روحانيت مبارز و حزب هر دو حركت هاي تشكيلاتي بودند و از طرفي هر دو در دستان شهيد هاشمي نژاد بودند، پس به چه دليل اين دو تشكل با هم يكپارچه نمي شدند و چه فرقي بين آن دو وجود داشت؟
حوزه در خراسان حوزه قوي و ريشه داري بود و امكان پذير نبود كه فعاليت حوزه و حركت هاي روحانيت را در قالب تبعيت از حزب سامان داد. محوريت روحانيت مبارز وابستگي به مقام معظم رهبري داشت و همه به محوريت مقام معظم رهبري، آقاي هاشمي نژاد و آقاي طبسي اعتماد داشتند. در واقع اين شخصيت ها پايه گذار روحانيت مبارز بودند. اينها مي توانستند به عنوام مركز ثقل مبارزه، همه را به سمت انقلاب و اهداف انقلاب هدايت كنند؛ اما حزب به منسجم كردن، سازماندهي و هدايت بقيه اقشار جامعه مي پرداخت. آن زمان حزب جمهوري اسلامي به بحث هاي مختلف كارگري، دانشجوئي، فرهنگي، مهندسي، زنان و جوانان تقسيم مي شد و به هدايت و سازماندهي اين اقشار مي پرداخت، اما حركت روحانيت و حركت اصلي انقلاب متأثير از هدايت هاي جامعه روحانيت مبارز بود.

شهيد هاشمي نژاد، منافقين و انجمن حجتيه(2)

سئوال من به خاطر وجود شخصيت هائي بود كه بين اين دو تشكيلات به طور مشترك همكاري مي كردند.
شهيد هاشمي نژاد اعتقاد راسخي به نقش تشكيلات و تحزب داشتند و معتقد بودند كه تشكيلات و تحزب ضامن بقاي انقلاب هستند و با همين ديدگاه وقت زيادي را در حزب جمهوري اسلامي مي گذراندند و سرمايه گذاري سنگيني در حزب انجام دادند. ايشان معتقد بودند كه براي اداره انقلاب كادرسازي بسيار حائز اهميت است و از اين جهت وقت و سرمايه زيادي را صرف آموزش مديران اجرائي از استاندار تا مديران كل صرف مي كردند. جلساتي براي آنها ترتيب مي دادد و در اين جلسات براي آنها درباره مسائل مديريتي و اعتقادي صحبت مي كردند. حتي از كتاب نهج البلاغه شيوه هاي مديريت حضرت اميرالمؤمنين«عليه السلام» مطالبي را نقل مي كردند. شهيد هاشمي نژاد در اين زمينه واقعاً خالصانه و دلسوزانه عمل مي كردند و به ياد دارم حتي اگر 3 الي 5 نفر در جلسات حاضر مي شدند، جلسه را براي مديران تشكيل مي دادند. كلاس ها به شكلي نبود كه مثلاً 500 نفر در جلسات حاضر شوند، بلكه كلاس با حضور حتي سه نفر هم تشكيل مي شد. شهيد هاشمي نژاد مي گفتند: «اگر مي خواهي كادر بسازي، چهره به چهره و حتي با حضور دو سه نفر هم مي توان اين كار را انجام داد.» آن زمان بين علماي سنتي مشهد و روشنفكران بسيار اختلاف سليقه بود. مكتب هاي مختلفي در حوزه و جامعه اسلامي مشهد وجود داشتند، مثلاً عده اي طرفدار ديدگاه مرحوم حاج هاشم قزويني و مكتب تفكيك بودند. برخي هم در حوزه به فلسفه اعتقادي نداشتند. جمع كردن اينها در حوزه كار سختي بود. در اين ميان شهيد هاشمي نژاد رابطه بسيار خوبي با علماي مشهد داشتند و توانسته بودند با افراد مختلف با تفكرات مختلف در ارتباط باشند و طيف هاي مختلف مشهد را كه در دسته هاي فكري متفاوت با يكديگر بودند، جمع كنند و همه اين طيف ها به شهيد هاشمي نژاد اعتقاد و ايمان داشتند.
شهيد هاشمي نژاد در مجلس خبرگان هم فعال بودند، اما با وجود اينكه همه آقاي هاشمي نژاد را به عنوان شخصي مشهدي مي شناختند، ايشان از مازندران وارد مجلس خبرگان شدند. آيا اين تصميم در حزب اتخاذ شد يا در جاي ديگري گرفته شد و علت آن چه بود؟
اين تصميم از جانب حزب و روحانيت مبارز اتخاذ شد. در مشهد تعداد كافي شخصيت براي ورود به مجلس خبرگان قانون اساسي داشتيم، اما در شمال كشور تعداد كافي نبود. شهيد هاشمي نژاد اصالتاً اهل بهشهر بودند. مسلماً چهره هائي وجود داشتند كه حزب معتقد بود كه اين چهره ها و شخصيت ه بايد در تدوين قانون اساسي نظام اسلامي نقش داشته باشند و براي حضور اين چهره ها در اين عرصه و همچنين به دليل بهشهري بودند آقاي هاشمي نژاد تصميم گرفته شد كه ايشان از طرف استان مازندران وارد مجلس خبرگان قانون اساسي بشوند. از طرف ديگر از اين طريق ظرفيت تعداد نفراتي كه از جانب استان خراسان سهم داشتند وارد حزب شوند، حفظ مي شد.
چرا شهيد هاشمي نژاد براي مجلس نيامدند؟
ايشان معتقد بودند كه جايگاه روحانيت، آن هم روحانيوني كه در انقلاب نقش اصلي را داشته اند، در مجلس خبرگان قانون اساسي و رهبري است و بايد اين روحانيون در پشت صحنه مديريت كشور فعال باشند، از اين جهت در حزب جمهوري اسلامي، جامعه روحانيت مبارز و مجلس خبرگان قانون اساسي فعاليت داشتند و رغبتي به كار در مجلس نداشتند و فكر مي كردند كه در حزب و روحانيت مبارز مفيدتر واقع مي شوند.
آيا تعبير درستي كه بگوئيم شهيد هاشمي نژاد مديريت انتخاب نمايندگان خبرگان و مجلس را در مشهد بر عهده داشتند و در واقع بر انتخاب افراد و نوع تبليغات در مشهد نظارت داشتند؟ اگر امكان دارد درباره شيوه مديريتي ايشان در اين زمينه توضيح دهيد.
بله، اين تعبير كاملاً به جاست. رسيدن به انسجام و وحدت ميان نيروهاي مختلف و نامزدهاي اصلي در انتخابات نيازمند لابي هاي فراواني در مشهد بود و بايد ميان همه قشرها، گروه ها، عوامل ذي نفوذ حوزه و دانشگاه ارتباط برقرار مي كردند و مذاكراتي انجام مي شد تا در نهايت همگي به انسجام و وحدتي در مورد نامزدها برسند. اين كار، كار شهيد هاشمي نژاد بود، چون همه آقاي هاشمي نژاد را قبول داشتند و ايشان را به عنوان محور مي پذيرفتند، در نتيجه ايشان هم نقش اصلي را در ايجاد انسجام در اين زمينه ايفا مي كردند و كاملاً هم در اين كار موفق بودند.
در اسناد مي بينيم كه شهيد هاشمي نژاد ابتدا از اولين استاندار خراسان حمايت و او را تأئيد مي كنند اما در يك مقطع زماني برخورد شديدي بين ايشان و استاندار به وجود آمد. به چه علت ابتدا شهيد هاشمي نژاد استاندار را تأئيد كردند و بعد مورد انتقاد قرار دادند؟
در اوايل انقلاب زماني كه امام (ره) بازرگان را به عنوان نخست وزير تعيين كردند و كار مديريت دولت موقت به دست نهضت آزادي ها افتاد، عوامل نهضت آزادي در استان ها استانداري ها را به دست گرفتند و آقاي احمدزاده اگر چه فرزندانش جزو چريك هاي فدائيان خلق بودند، اما خودش از عوامل نهضت ازدي بود و از مروجين اين گروه بود. ايشان استانداري خراسان را پذيرفت و با دوچرخه در سطح شهر رفت و آمد مي كرد و مثلاً كارهاي انقلابي انجام مي داد. به مرور در مديريت استان، مسائل سياسي، انتخاب عوامل و مديران دستگاه ها مشاهده شد كه آقاي احمدزاده قصد دارد تا پست هاي مديريتي را به عوامل مخالف اسلام و انقلاب بسپارد. در اين ميان كم كم آقاي هاشمي نژاد متوجه ظاهرسازي هاي آقاي احمدزاده شدند، مثلاً مي ديدند كه آقاي احمدزاده با دوچرخه رفت و آمد مي كند، اما در عين حال ماشين بنز او پشت سرش حركت مي كند. شهيد هاشمي نژاد احساس كردند كه مديريتي كه آقاي احمدزاده اعمال مي كند مديريتي نيست كه بتواند انقلاب را به سمت آرمان هاي اصلي امام سوق بدهد. به مرور اصطكاك، تضاد و اختلاف نظر ايشان با آقاي احمدزاده زياد شد. آقاي احمدزاده عوامل استاني را كه از نهضت آزادي ها بودند، از جمله آقاي انصاري از نيشابور را به مجلس خبرگان قانون اساسي فرستاد و بسيار از او حمايت كرد. اين افراد در مجلس خبرگان قانون اساسي در بحث ولايت فقيه و بيرون بردن اخبار و اطلاعات، مشكلاتي را به وجود آوردند، حتي در مقابل اسلامي كردن كامل قانون اساسي مقاومت كردند. افرادي كه با حمايت آقاي احمدزاده به مجلس خبرگان قانون اساسي رفتند، مشكلات بسياري ايجاد كردند. در اين ميان او در تقويت و تسليح منافقين در خراسان نقش مهمي ايفا كرد. در واقع اگر حمايت هاي احمدزاده از منافقين نبود، منافقين نمي توانستند به راحتي به آن تعداد اسلحه دسترسي پيدا كنند و ترورهاي بعدي را انجام دهند. همين مسئله باعث نگراني اصلي آقاي هاشمي نژاد شده بود. در واقع ارتباط آقاي احمدزاده با مجاهدين خلق و چريك هاي فدائي، عامل اصلي اختلاف آقاي هاشمي نژاد با او بود.
شهيد هاشمي نژاد بعد از انقلاب بخشي از انرژي خود را صرف مبارزه با انجمن حجتيه كرده بودند. انجمن حجتيه تا چه حد در مشهد پايگاه داشت و نحوه برخورد آقاي هاشمي نژاد با اين انجمن چگونه بود. در نهايت مبارزات ايشان با اين انجمن چه نتيجه اي در برداشت؟
پايگاه اصلي انجمن حجتيه در مشهد بود. علت اين بود كه مرحوم آقاي حلبي كه رئيس انجمن بود، با اينكه عضو ائتلاف اسلامي مشهد بود و به همراه عده اي ديگر جمعيت ائتلاف اسلامي مشهد را تشكيل داده بود، از زمان كودتاي 28 مرداد و ماجراي مصدق از ساير انقلابيون مشهد فاصله و نسبت به امام (ره) موضع گرفت و شيوه برنامه هايش را تغيير داد. بعد از مدتي آقاي حلبي به تهران آمد و تشكيلات انجمن حجتيه را تأسيس كرد. بعد دوباره به مشهد برگشت و در آموزش و پرورش مسئوليت امور ديني را پذيرفت و مشغول به كار شد. در اين اثنا هم در قالب رژيم فعاليت هاي خود را در انجمن حجتيه دنبال مي كرد. جلسات و تشكيلات انجمن كم كم وسعت و گسترش يافت. در اين ميان ارتباط برادر خانم آقاي هاشمي نژاد، آقاي حسن ابطحي با انجمن حجتيه گسترده شده بود و آنها از او بسيار استفاده كردند. از آنجائي كه هويت او در حال تغيير بود، آقاي هاشمي نژاد مسئوليت كانون بحث و انتقاد ديني را از او گرفتند. اعضاي انجمن حجتيه عقايد خاصي داشتند. به عنوان مثال اين انجمن كاملاً با مبارزه سياسي مخالف بود و اعتقاد داشت كه تشكيل حكومت اسلامي قبل از ظهور امام زمان «عجل الله تعالي فرجه الشريف» كار درستي نيست. فعاليت هاي اين انجمن مانع از پيشروي مبارزات و حمايت مردم از مبارزه و انقلاب مي شد. اين انجمن در جاهاي مختلف از جمله خراسان و مشهد ريشه دوانيده و بسياري از مراكز، از جمله مهديه ها مثل مهديه حاج آقا عابدزاده را پايگاه خود قرار داده بود. آنها در شهرستان ها هم به عضوگيري مي پرداختند. آقاي هاشمي نژاد احساس مي كردند كه اگر در اين جريان ها با انحرافات مقابله و برخورد نكنند و جلوي اين انحراف ها گرفته نشود، اين انجمن هم مي تواند مانند منافقين عده زيادي از جوانان را به سمت خود جذب كند و آنها را هم از مبارزات انقلابي باز دارد. از آنجائي كه شهيد هاشمي نژاد از نزديك با عوامل اين انجمن آشنا بودند، در مقابل آنها موضع گرفتند و با جريان هاي روشنفكر غرب و شرق و با جريان و انديشه هاي متحجرانه انجمن حجتيه درگير شدند.
از ويژگي هاي شخصيتي ايشان نكاتي را ذكر كنيد.
از ويژگي هاي شهيد هاشمي نژاد بايد بگويم كه ايشان در بعد جريان شناسي از ابتدا جريان هاي سياسي متعددي را كه در كشور به وجود مي آمدند رد نمي كردند، بلكه ابتدا آنها را واكاوي مي كردند و در متن مواضع و ديدگاه هايشان دقيق مي شدند. اگر مي ديدند كه آن جريان بر حق است از آن حمايت مي كردند و اگر مشاهده مي كردند كه تفكرات و فعاليت هاي گروه بر حق نيست و آن گروه دچار انحراف شده است، در مقابل آنها قاطعانه مي ايستاد و موضع گيري مي كردند و هيچ واهمه اي از ابراز موضع خود نداشتند. همان طور كه گفتم از آنجا كه شهيد هاشمي نژاد از نزديك با افكار و انديشه هاي جريان هاي سياسي در زندان آشنائي پيدا كرده و مواضع آنها را لمس كرده بودند، در بعد جريان شناسي به خوبي مي توانستند دقت و بررسي هاي لازم را انجام دهند و در مناظرات سياسي كاملاً مسلط و بدون واهمه برخورد مي كردند. از اين رو امام خميني «ره» بعد از شهادت آقاي هاشمي نژاد از ايشان به عنوان دانشمند ياد كردند و از خطابه، سخنراني ها، شجاعت و شهامت ايشان تقدير كردند. ما هم تمامي اين ويژگي ها را در شخصيت شهيد هاشمي نژاد لمس و مشاهده كرديم. ايشان دانش برخورد با مسائل، علم فقه و اجتهاد در مسائل را دارا بودند. سخنراني هايشان كاملاً پرمحتوا و غني بودند، به اين دليل كه هيچ وقت بدون مطالعه صحبت نمي كردند و هميشه سعي داشتند متناسب با مستعمين و مخاطبان، برنامه ها و متون صحبت هايشان را تنظيم كنند. نقش ايشان در حفظ وحدت و انسجام بين نيروها و ضمناً انعطاف ايشان در ايجاد انسجام و يكپارچگي بين همه نيروها، خصوصاً روحانيت و نيروهاي سياسي بسيار قابل توجه بود. در يك جمله بايد بگويم كه دوران مديريت شهيد هاشمي نژاد در حزب، دوران محوريت حزب در حركت سياسي مشهد بود و بعد از به شهادت رسيدن ايشان، ديگر آن كيفيت را نداشتيم.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره35




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.