شهيد هاشمي نژاد و سلوك سياسي(1)

سابقه طولاني مبارزاتي و شناخت دقيق و علمي از جريانات مختلف، به شهيد هاشمي نژاد بصيرتي يگانه داده بود كه پيش از بسياري از مبارزان به ماهيت انحرافي آنها پي برد و شجاعانه به افشاگري پرداخت و در اين راه از هيچ تهديدي نهراسيد. در اين گفتگوي جامع بسياري از اين توانائي ها شرح داده شده اند.
چهارشنبه، 6 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شهيد هاشمي نژاد و سلوك سياسي(1)

شهيد هاشمي نژاد و سلوك سياسي(1)
شهيد هاشمي نژاد و سلوك سياسي(1)


 





 
گفتگو با حجت الاسلام سيد حسن حسيني قائنات

درآمد
 

سابقه طولاني مبارزاتي و شناخت دقيق و علمي از جريانات مختلف، به شهيد هاشمي نژاد بصيرتي يگانه داده بود كه پيش از بسياري از مبارزان به ماهيت انحرافي آنها پي برد و شجاعانه به افشاگري پرداخت و در اين راه از هيچ تهديدي نهراسيد. در اين گفتگوي جامع بسياري از اين توانائي ها شرح داده شده اند.

اولين آشنايي با شهيد هاشمي نژاد چگونه بود؟
 

در سال 44 من از حوزه علميه گناباد وارد حوزه علميه مشهد شدم. بعد از دو سال يعني در سال 1346 با مقام معظم رهبري و آيت الله طبسي و شهيد هاشمي نژاد آشنا شدم. طولي نكشيد كه از محضر هر سه اين بزرگوار به عنوان شاگرد استفاده كردم، يعني در درس مكاسب مقام معظم رهبري و حاشيه و معالم آيت الله واعظ طبسي و درس كفايه شهيد هاشمي نژاد شركت مي كردم. اين آغاز آشنايي من با اين بزرگواران بود.

شهيد هاشمي نژاد درس كفايه را در كجا تدريس مي كردند؟
 

مسجد كوچكي بود در كوچه اي به نام ميرعلم خان، نزديك حرم. شايد مساحت مسجد بيش از سي چهل متر نبود. طلبه ه در آن زمان از ترس ساواك، كمتر در درس اين سه بزرگوار شركت مي كردند و مثلا در درس مكاسب مقام معظم رهبري شايد كمتر از 30 نفر بوديم، همين طور هم كفايتين شهيد هاشمي نژاد كه در آن مسجد كوچك برگزار مي شد.

آيا در اين دروس علمي، بحث هاي سياسي هم مطرح مي شدند؟
 

بله، معمولاً وقتي درس تمام مي شد، چند دقيقه اي بحث سياسي هم مي كردند. ايشان كانوني به نام «كانون بحث و انتقاد ديني» را تاسيس كرده بود كه هر هفته در آنجا سخنراني داشت. محل اوليه اين كانون در خيابان آزادي امروز، نزديك چهارراه زرينه بود. ساختماني را اجاره كرده بودند و سال ها اين جلسات در آنجا برگزار شد. من هم در خدمتشان بودم و از كساني بودم كه در برگزاري اين جلسات به ايشان كمك مي كردم. جوانان يك روز در هفته مي آمدند و هر سئوالي كه در زمينه هاي ديني، عقيدتي، سياسي و جهاني داشتند، مطرح مي كردند و ايشان جواب مي دادند. جالب اينجاست كه ايشان در زمينه هاي مختلف جوابگوي مسائل بودند. يادم نمي آيد كه مسئله اي در كانون مطرح شود و ايشان بگويند كه من در اين زمينه چيزي نمي دانم. اطلاعات بسيار خوبي در زمينه هاي مختلف داشتند و پاسخگوي جوانان و دانشجويان بودند. علاوه بر اينها در سطح شهر هم جلساتي داشتند، مخصوصا در دوران اوج گيري انقلاب يعني در سال هاي 56و57 و اوايل پيروزي انقلاب پيشنهادي كه به ايشان داشتيم كه اين جلسات را به ساختماني كه اجاره كرده بودند، منحصر نكنند و جلسات را به مساجد هم بكشانند. مخصوصا در اوايل سال 57، خود من زمينه را فراهم مي كردم، متوليان مسجد را مي ديديم و جمعيت زيادي جمع مي شد و ايشان مسائل روز را مطرح مي كردند.

شهيد هاشمي نژاد سواي دروس حوزوي در ساير زمينه ها هم تسلط خاصي داشتند. آيا در اين زمينه ها تحصيلات خاصي داشتند؟
 

خير، مطالعات وسيعي داشتند. ايشان در سن جواني و در 25 سالگي مدرك اجتهادشان را از آيت الله بروجردي گرفتند و لذا تسلط كامل بر دروس حوزوي داشتند. علاوه بر اين مطالعاتشان در زمينه هاي علمي خيلي بالا بود و كمتر كسي فكر مي كرد كه ايشان يك دوره تخصصي دانشگاهي را نديده باشد. مطالعاتشان در اين زمينه خوب بود.

سال هاي شروع آشنايي شما با شهيد هاشمي نژاد، سال هاي شروع مبارزات مسلحانه توسط برخي از گروه هاست و كم كم اين جريان اوج مي گيرد. نگاه هاشمي نژاد در آن سال ها نسبت به اين گروهك ها چگونه بود؟
 

من هيچ گاه نديدم كه ايشان مبارزات مسلحانه را تائيد كنند. ما سه نفر را در استان داشتيم كه تنها در خراسان كه در كل كشور، در مورد مسائل سياسي، صاحب نظر بودند و حتي در قم هم از اين بابت صاحب نفوذ بودند و طبيعي است كه اين سه تن مشي سياسي خود را از امام مي گرفتند و امام با برخورد مسلحانه موافق نبودند و مي گفتند ما وظيفه ديگري داريم كه بايد آن را انجام بدهيم. همچنين امام با اين ديدگاه كه بايد از افراد رده پائين رژيم شروع كرد، موافق نبودند و مي گفتند حمله بايد مستقيما متوجه شخص شاه باشد.

نوع و شيوه مبارزات شهيد هاشمي نژاد در آن سال ها چگونه بود؟
 

غير از كانوني كه به آن اشاره كردم، ايشان منبرها و سخنراني هاي زيادي داشتند كه در آنها به قضيه منافقين مي پرداختند. شناخت ايشان از آنها بسيار عميق بود. در اوايل انقلاب، بسياري از انقلابيون برخورد علني با مجاهدين خلق را صلاح نمي دانستند، ولي ايشان برخورد علني داشت. يادم هست كه در صحن امام كه بزرگ ترين صحن بود و در آن موقع مسقف نبود، جمعيت زيادي جمع شده بود. ايشان در بدو سخنراني به اين آيه شريفه اشاره كرد كه: «...قد بدت البغضاء من افواههم و ما يخفي صدورهم اكبر...»(1) كينه و عداوتشان بر زبانشان جاري مي شود، اما آنچه كه در قلبشان هست، بزرگ تر از اينهاست. ايشان اين آيه را قرائت و بسياري از مسائل مجاهدين را رد كرد. نكته ديگر افشاگري عليه استاندار آن روز استان خراسان بود كه بعدها معلوم شد از سمپات هاي منافقين است. بسياري از مسئولين با استاندار همكاري مي كردند و از كسي انتظار نمي رفت كه با استاندار برخورد كند. اولين كسي كه در استان خراسان عليه آقاي احمدزاده سخنراني و خلاف هاي او را در سخنراني هايش بيان كرد، شهيد هاشمي نژاد بود. فكر مي كنم در سال 58 بود كه شهيد كامياب و آقاي احمدزاده به مكه رفتند. من در بسياري از مدارس و دوره هاي درسي با شهيد كامياب همدرس بودم. ايشان وقتي كه برگشت به من گفت در هواپيما كنار آقاي احمدزاده نشسته بودم و ايشان گفت:«من كه به مكه مي آيم، ولي به محض اينكه از استان خراسان بيرون بروم، آقاي هاشمي نژاد عليه من سخنراني خواهد كرد.» و همين طور هم شد. شهيد هاشمي نژاد سخنراني هايش را عليه آقاي احمدزاده شروع كرد و ديري نپائيد كه ايشان عوض شد.

شهيد هاشمي نژاد و سلوك سياسي(1)

شما در آن دوران چه فعاليت هائي داشتيد؟
 

در ابتداي پيروزي انقلاب با تعدادي از دوستان در خدمت آقاي طبسي و شهيد هاشمي نژاد، كميته استان را تشكيل داديم. ابتدا اين كميته در مسجد كرامت در چهارراه شهدا تشكيل شد، تشكيل اين كميته يك روز هم جلوتر از پيروزي انقلاب، يعني در روز 21 بهمن تشكيل شد. يك مهر كوچك هم تهيه كرده و روي آن حك كرده بوديم: «كميته اجراي فرامين امام» و اين مهري بود كه روي كاغذها مي خورد و به عنوان كارت عضويت اعضاء در اختيارشان قرار مي گرفت. رئيس كميته جناب آقاي واعظ طبسي و معاون شهيد هاشمي نژاد بودند. امور شهرستان ها دست شهيدهاشمي نژاد بود. ما و چند تن از دوستان از جمله آقاي فرزانه، آقاي عاملي، آقاي غزالي و عده اي ديگر در قسمت تبليغات بوديم، يعني رفتن به شهرستان ها و برنامه هائي كه مربوط به كميته هاي شهرستان ها بود، به عهده ما بود. بيشتر من از طرف شهيد هاشمي نژاد به شهرستان ها مي رفتم و نصب و عزل افراد و يا تشكيل كميته ها به عهده گروه ما بود.
بخش ديگري كه ما با شهيد هاشمي نژاد همكاري مي كرديم، تشكيل حزب بود. ما در كميته با ايشان همكاري داشتيم، ولي همكاري در حزب، اوج همكاري ما بود. شهيد بهشتي در سال 58 سفري به مشهد داشتند و به شهيد هاشمي نژاد پيشنهاد كردند كه حزب جمهوري اسلامي را در اين استان تشكيل بدهيد و ايشان را به عنوان مسئول حزب در استان معرفي كردند. شهيد هاشمي نژاد پذيرفتند و به بنده گفتند: «حاضري حزب را تشكيل بدهيم؟» گفتم: «هرجور كه شما بفرمائيد.» ساختماني را در خيابان شهيد هاشمي نژاد (عشرت آباد سابق) كه محل شهادت ايشان هم بود، اجاره كرديم و دو نفري رفتيم و حزب را تشكيل داديم. بقيه دوستان هم در كميته بودند. چون سمت هاي مختلفي در حزب بود، ايشان چند مسئوليت را به بنده دادند: مسئوليت اعزام مبلغ به شهرستان ها و روستاها، تشكيل دفاتر حزب در شهرستان ها، تشكيل شوراها در كارخانه ها، در آن زمان منافقين فعاليت زيادي داشتند و مخصوصاً مي خواستند مراكز اقتصادي و كارخانجات را در دست بگيرند. تصميم بر اين شد كه در كارخانه ها از افراد متعهد شوراهائي را تشكيل بدهيم كه امور كارخانه ها را به دست بگيرند. مسئوليت اين كار هم به بنده واگذار شد. معاون بنده هم سيد قاسم حسيني بود كه به دست منافقين به شهادت رسيد. ما دو نفر به كارخانه ها مي رفتيم و طبق دستوراتي كه دريافت كرده بوديم، شوراها را تشكيل مي داديم. مدتي كه در حزب در خدمت ايشان بودم، دوستان ديگر از جمله آقاي فرزانه، آقاي سيد هادي خامنه اي و شهيد كامياب و ديگران آمدند. بعد با پيشنهاد شهيد هاشمي نژاد و آيت الله واعظ طبسي، مسئول عقيدتي- سياسي شهرباني استان شدم و تا چند سالي آنجا بودم و بعد به مجلس شوراي اسلامي رفتم.

در اغلب خاطرات و شواهد و مدارك مشخص است كه شهيد هاشمي نژاد كار اجرائي را نپذيرفتند. حضورشان در كميته، كوتاه مدت بود يا ادامه داشت؟
 

هنگامي كه ايشان داخل حزب آمد، همه تلاشش را براي حزب جمهوري اسلامي گذاشت. از تشكيل كميته يعني 21 بهمن 57 تا چند ماهي كه از سال 58 گذشته بود، ايشان به صورت فعال در كميته حضور داشت و ما در خدمتشان بوديم و مسائل مختلف نظامي و انتظامي استان زيرنظر ايشان بود، چون ايشان معاون انتظامي كميته بود.

در ابتداي پيروزي انقلاب انتظار مي رفت كساني كه سال ها در عرصه هاي مبارزه تجربه اندوخته بودند، مسئوليت هاي اجرائي را به عهده بگيرند. علت خودداري مسئوليت هاي اجرائي را به عهده بگيرند. علت خودداري ايشان از به عهده گرفتن اين نوع مسئوليت ها چه بود؟
 

در آن زمان مسئوليت مهم استان مسئوليت كميته انقلاب بود كه بر عهده آيت الله واعظ طبسي بود و با مديريتي قوي كميته ها را اداره مي كردند. شهيد هاشمي نژاد به علت احترام خاصي كه براي ايشان قائل بودند، حاضر شدند به عنوان معاون ايشان در كميته كار كنند. در آن زمان مسئوليت ديگري كه در حد شهيد هاشمي نژاد باشد، در استان وجود نداشت، چون هنوز نه قانوني داشتيم نه مسئوليت ها مشخص بود و فقط استاندار و رئيس كميته داشتيم.

ايشان حتي در سال هاي بعد هم حاضر نمي شوند نماينده مجلس بشوند.
 

آن نكته ديگري دارد. ايشان علاقه بسيار زيادي به كارهي فرهنگي و علمي داشتند و در روشنگري اجتماعي يد طولائي داشتند و تشخيصشان اين بود كه بهتر است در مشهد باشند و با جوان ها كار كنند و اين شيوه قهراً مفيدتر خواهد بود تا اينكه به مجلس بروند. روزي كه مسئله نمايندگي مجلس مطرح شد، ايشان نپذيرفتند و گفتند من در مشهد بهتر مي توانم كار كنم و جالب اينجاست كه يكي از شاگردانشان، آقاي عجم كه با مقام معظم رهبري در ارتباط و از شاگردان ايشان بود، كانديداي حزب شد.

آقاي احمدزاده مي گويد كه ارتباطي با سازمان هاي چريكي فدائي خلق و مجاهدين خلق نداشته و شهيد هاشمي نژاد در غيبت آقاي احمدزاده، ايشان را به اين مسائل متهم كردند. شما كه در حزب به شهيد هاشمي نژاد نزديك بوديد، قطعا از مباني استدلالي ايشان در ميان اين مطالب آگاه هستيد. در اين مورد نكاتي را ذكر كنيد.
 

من بايد از كمي قبل از آن شروع كنم. خبر دادند كه آقاي احمدزاده از زندان آزاد شده و با قطار از تهران به مشهد مي آيد. ما در خدمت مقام معظم رهبري بوديم. ايشان فرمودند به استقبال آقاي احمدزاده برويم؟ گفتم هرطور شما مي فرمائيد، چون ما شنيده بوديم كه آقاي احمدزاده در مورد منافقين نظراتي داده است و لذا تصميم گيري در اين زمينه را موكول كرديم به نظر ايشان كه اگر فرمودند برويم، اين كار را انجام بدهيم. گفتند برويم، بد نيست. من در خدمت مقام معظم رهبري به استقبال آقاي احمدزاده رفتيم و جمعيتي هم آمده بود. وقتي آقاي طاهر احمدزاده از قطار پياده شد و به سالن آمد، يكمرتبه چند تا از عكس هاي چريك هائي فدائي خلق و منافقين را جلوي ايشان بلند كردند. من سريع خودم را به مقام معظم رهبري رساندم و گفتم: «آقا اين طور شد. چه كنيم؟ برخورد كنيم؟ عكس ها را پائين بياوريم؟» ايشان فرمودند: «نه، اطرافشان را خالي كنيد. به بچه ها بگوئيد كه اينها را تنها بگذارند.» من به افراد گفتم كه اطراف آنها را خالي كنيد كه بلافاصله اين كار انجام شد و آنها تنها ماندند و به ناچار، عكس ها را پائين آوردند. آقاي احمدزاده هيچ عكس العملي در قبال اين عكس ها نشان نداد.

آقاي احمدزاده مي گويد كه عكس فرزندانش مجيد و مسعود بوده و يك روحاني آمده و عكس ها را پاره كرده...
 

خير، كسي عكس ها را پاره نكرد. من خودم در صحنه حضور داشتم و همين شيوه اي را كه مقام معظم رهبري فرمودند به كار برديم و آنها خودشان عكس ها را پائين آوردند. نكته ديگر وام كلاني بود كه ايشان از يكي از مقامات استان گرفته بود كه حدود 100 ميليون تومان بود كه در آن زمان مبلغ بسيار بالايي بود و نتوانست جواب بدهد كه اين مبلغ را در كجا هزينه كرده است و بعد در بررسي هائي كه مسئولين انجام دادند، اعلام شد كه همه اين پول يا بخش عمده اي از آن در اختيار مجاهدين خلق قرار گرفته است. اگر ايشان با آنها ارتباط و همكاري نداشت، چطور چنين مبلغ كلاني را در اختيار مجاهدين خلق قرار داد؟ اين هم نكته اي است كه آقاي طاهر احمدزاده برايش جوابي نداشت. اما در مورد سخنراني آقاي هاشمي نژاد، ايشان قبلا هم اشاراتي داشتند، ولي در آنجا صلاح ندانستند كه علنا صحبت كنند. آقاي احمدزاده هم كه برگشت، آقاي هاشمي نژاد همچنان سخنراني مي كردند و خود بنده هم در چند جا عليه آقاي احمدزاده سخنراني داشتم و عدم همكاري ايشان با مسئولين را اعلام مي كردم.
وقتي كه آقاي هاشمي رفسنجاني وزير كشور شدند و آقاي دكتر غفوري بعد از آقاي طاهر احمدزاده استاندار خراسان شدند، من مسئول ستاد امدادرساني زلزله جنوب خراسان بودم كه اين هم به دستور شهيد هاشمي نژاد بود. در سال 58 در جنوب خراسان زلزله اي آمد كه مخصوصاٌ قسمت عمده اي از قائن را خراب كرد. من نهادهاي مختلف را جمع كردم و به ستاد كمك رساني جنوب خراسان اعزام شدند. من در جمع مردم مشغول
سخنراني بودم و جمعيت زيادي هم بود و فكر مي كنم روز عاشورا هم بود. به ما خبر دادند كه استاندار جديد خراسان، آقاي دكتر غفوري فرد دارند براي سركشي به زلزله قائن مي آيند. اين نوشته را به من دادند. من ديدم كه چند نفر دارند مي آيند، منتهي آقاي غفوري فرد را نمي شناختم و تا آن زمان نديده بودم. گفتم: «به من خبر داده اند كه آقاي دكتر غفوري فرد از طرف آقاي هاشمي رفسنجاني به عنوان استاندار جديد خراسان منصوب شده اند. ما چون به آقاي هاشمي رفسنجاني اعتماد داريم، ايشان قهراً آدم خوبي را انتخاب مي كنند، اما در عين حال آقاي غفوري فرد! من از همين جا به شما اعلام مي كنم كه راه آقاي طاهر احمدزاده را نرويد. به هوش باشيد و همراه با مسئولين نظام باشيد.» مي خواهم اين را عرض كنم كه خود ما هم اين كار را مي كرديم و اين تذكرات و هشدارها منحصر به شهيد هاشمي نژاد نبود.

حمايت هاي آقاي احمدزاده از منافقين فقط به صورت وام بود يا ايشان حمايت هاي ديگري هم داشت؟
 

حمايت هاي ديگري هم بود. مثلا در دانشگاه فردوسي كه آن موقع مركز فعاليت هاي دانشگاهيان بود. در آن زمان ما فقط يك دانشگاه داشتيم و در دوره دوم مجلس بود كه تصويب كرديم دانشكده هاي پزشكي از زير مجموعه دانشگاه بيرون بيايند و توسط وزارت بهداشت اداره شوند. قبل از دوره دوم مجلس، كل دانشكده ها زير نظر وزارت علوم بود، حتي دانشكده پزشكي. مركز فعاليت هاي دانشجوئي در آن زمان در دانشگاه فردوسي بود. در آن زمان استاندار قدرت بالائي داشت و در راس امور بود. در دانشگاه فردوسي همه گروه هاي منحرف از جمله فدائيان و منافقين يك اتاق براي فعاليت داشتند، ولي بچه هاي حزب اللهي نداشتند. هنگامي كه در مقابل آقاي دكتر غفوري فرد با اين گروه ها برخورد شد كه دفاترشان تعطيل شود، در اين دفاتر اسلحه هائي كشف شد و همين طور چوب هاي زيادي كه آماده نگه داشته بود. هنگامي كه مركزشان در خيابان بهشت تصرف شد، مسائل زيادي كشف شدند.

آقاي احمدزاده مي گويد كه در آن زمان ممنوعيتي براي فعاليت هاي اين گروه ها وجود نداشت.
 

اشكال كار همين است. آقاي احمدزاده حتي پس از مدت ها كه بسياري از مسائل رو شدند، حاضر نشد بپذيرد كه مجاهدين در خط انقلاب و خط امام نيستند. به عنوان نمونه عرض كنم. در سال 57 وقتي كه هنوز امام به ايران نيامده بودند، ما اينجا در مشهد در بيمارستان امام رضا «عليه السلام» به دستور مقام معظم رهبري تحصني شبيه به تحصن دانشگاه تهران داشتيم كه آيت الله واعظ طبسي، آيت الله شيرازي كه بعد امام جمعه مشهد شدند و جمعي از علما و حوزويان و مردم حضور داشتند. در آنجا در زيرزمين بيمارستان امام رضا«عليه السلام» از جنايت هاي شاه نمايشگاهي را تشكيل داديم. خود من مسئول نمايشگاه بودم. يكمرتبه ديديم كه چند تا جوان آمدند و آرم مجاهدين خلق را به ديوار زدند. من آرم را كندم. عده اي دور من جمع شدند كه چرا آرم را مي كنيد؟ گفتم اين آرم و مجاهدين خلق در خط انقلاب و خط امام نيستند. امام هنوز در پاريس بودند و ما به نشانه اعتراض به نيامدن امام، تحصن را انجام داده بوديم و اين مسئله براي ما امر محرزي بود.
حرف آقاي احمدزاده چيز ديگري است. ايشان مي گويد اين گروه ها خوب يا بد، مجوز قانوني براي فعاليت داشتند. به عبارت ديگر منع قانوني براي فعاليت آنها وجود نداشت. ايشان مي پرسد چرا از من استاندار توقع داشتند كه مانع فعاليت آنها بشوم، در حالي كه در كل كشور مانع نشده بودند؟
ما نمي گوئيم مانع مي شدند، چرا كمكشان كردند؟ وقتي كه ما مي گفتيم اينها در خط امام حركت نمي كنند، انتظار نداشتيم آقاي احمدزاده مانع فعاليت آنها بشود، ولي چرا كمكشان مي كرد؟
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره35




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
خلاصه دیدار پرسپولیس ۱ - چادرملو صفر
play_arrow
خلاصه دیدار پرسپولیس ۱ - چادرملو صفر
خلاصه دیدار هوادار ۱ - استقلال ۲
play_arrow
خلاصه دیدار هوادار ۱ - استقلال ۲
ایران با حمله خود نشان داد با هیچ کسی شوخی ندارد!
play_arrow
ایران با حمله خود نشان داد با هیچ کسی شوخی ندارد!
توضیحات سخنگوی قوهٔ‌قضائیه دربارهٔ دستگیری وکلای کلاهبردار
play_arrow
توضیحات سخنگوی قوهٔ‌قضائیه دربارهٔ دستگیری وکلای کلاهبردار
200 موشک ایران به قلب اسرائیل برخورد کرد!
play_arrow
200 موشک ایران به قلب اسرائیل برخورد کرد!
توضیحات جهانگیر درباره اخاذی با جعل عناوین دولتی
play_arrow
توضیحات جهانگیر درباره اخاذی با جعل عناوین دولتی
اظهارات عراقچی درباره آتش‌بس در لبنان و غزه
play_arrow
اظهارات عراقچی درباره آتش‌بس در لبنان و غزه
ایران چگونه و با چه موشکی اسرائیل را هدف قرار داد؟
play_arrow
ایران چگونه و با چه موشکی اسرائیل را هدف قرار داد؟
پاسخ عجیب بایدن به خوشامدگویی یک خبرنگار
play_arrow
پاسخ عجیب بایدن به خوشامدگویی یک خبرنگار
نامه جعلی به رئیس کل بانک مرکزی برای واریز ۱۰۰ هزار میلیارد تومان
play_arrow
نامه جعلی به رئیس کل بانک مرکزی برای واریز ۱۰۰ هزار میلیارد تومان
عطوان: سیدعلی خامنه‌ای در اوج قدرت و ابتکار ظاهر شد
play_arrow
عطوان: سیدعلی خامنه‌ای در اوج قدرت و ابتکار ظاهر شد
رهبر انقلاب: کار درخشان نیروهای مسلح ما کاملا قانونی بود
play_arrow
رهبر انقلاب: کار درخشان نیروهای مسلح ما کاملا قانونی بود
خاطره شنیدنی سردار حاجی‌زاده از اصرار رهبر انقلاب برای نخریدن موشک‌های شوروی سابق در زمان فروپاشی‌اش
play_arrow
خاطره شنیدنی سردار حاجی‌زاده از اصرار رهبر انقلاب برای نخریدن موشک‌های شوروی سابق در زمان فروپاشی‌اش
ایران نبود، لبنان سال‌ها پیش به اشغال اسرائیل درآمده بود!
play_arrow
ایران نبود، لبنان سال‌ها پیش به اشغال اسرائیل درآمده بود!
خطوط به کار رفته در هنرهای عاشورایی
خطوط به کار رفته در هنرهای عاشورایی