مربی اسوه

نگاه تشكيلاتي و اعتقاد عميق به نقش تعيين كننده جوانان در حركت هاي اجتماعي، پيوسته شهيد هاشمی نژاد را بر آن مي داشت كه تشكيل كانون هاي ديني در مشهد و بهشهر بپردازد و براي تقويت آنها نهايت تلاش را بكند. انجمن جوانان بهشهر يكي از دستاوردهاي ارزنده شهيد و ياران اوست كه در كادرسازي براي انقلاب نقش به سزائي داشت. در اين گفتگو شرح مفصلي از اين تلاش ها و نيز يادي ارزنده اي از نخستين استاد وي، مرحوم آيت الله كوهستاني آمده است.
چهارشنبه، 6 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مربی اسوه

مربی اسوه
مربی اسوه


 





 
نقش شهيد حجت الاسلام هاشمي نژاد در تربیت جوانان
گفتگو با ميرعبدالواحد بني كاظمي

درآمد
 

نگاه تشكيلاتي و اعتقاد عميق به نقش تعيين كننده جوانان در حركت هاي اجتماعي، پيوسته شهيد هاشمی نژاد را بر آن مي داشت كه تشكيل كانون هاي ديني در مشهد و بهشهر بپردازد و براي تقويت آنها نهايت تلاش را بكند. انجمن جوانان بهشهر يكي از دستاوردهاي ارزنده شهيد و ياران اوست كه در كادرسازي براي انقلاب نقش به سزائي داشت. در اين گفتگو شرح مفصلي از اين تلاش ها و نيز يادي ارزنده اي از نخستين استاد وي، مرحوم آيت الله كوهستاني آمده است.

براي آشنائي مخاطبان، كمي از خودتان بگوئيد.
 

بنده ميرعبدالواحد بني كاظمي، سرهنگ بازنشسته سپاه پاسداران در بهشهر بودم و اولين كسي كه به اتفاق برادران انقلابي، بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، كميته را تشكيل داديم و بعد اولين فرمانده سپاه پاسداران بهشهر بودم.

نقش آيت الله كوهستاني در منطقه چه بود و چه مباحث در حوزه ايشان تدريس مي شد؟
 

آيت الله حاج شيخ محمد كوهستاني(رحمه الله عليه) مجتهد جامع الشرايطي بودند كه از سه بزرگوار يعني مرحوم آيت الله عراقي، آيت الله اصفهاني و آيت الله نائيني اجازه اجتهاد داشتند و در زمان رضاشاه كه بسياري از روحانيون را خلع لباس كرده بود و با روحانيت و دين مخالفت داشت، در همان وانفساي عليه دين و ارزش ها آيت الله كوهستاني با مال شخصي خودش، بسيار ساده، در روستاني كوهستان كه در يك فرسخي بهشهر هست، سه مدرسه علميه تشكيل داد و طلبه هاي مازندراني از راه هاي دور مي آمدند و در آنجا تحصيل مي كردند و موقعيتشان طوري بود كه كسي جرئت نمي كرد با اياشن برخورد كند و معنويت روح ايشان باعث شده بود كه خداوند ابهتي در ايشان گذاشته بود كه مخالفين جرئت برخورد با ايشان را نداشتند و طوري وي را با عظمت و با معنويت مي ديدند كه سكوت كرده بودند. ايشان توانستند شاگردان قوي و مجتهدي را پرورش بدهند كه يكي از آنها شهيد هاشمي نژاد بود كه از شاگردان دوره هاي پنجم حوزه آيت الله كوهستاني بود.
شهيد هاشمي نژاد همسن بنده بود و از همان موقع با خانواده ايشان آشنايي داشتيم. ايشان شاگرد واقعا فوق العاده مرحوم كوهستاني بود و ايشان به شدت به ايشان علاقمند بود و اميد داشت كه انسان والائي پرورش پيدا كند. شهيد هاشمي نژاد تا زماني كه سطح را مي خواند در بهشهر بود و معمولا طلاب وقتي به اين مرحله مي رسيدند، به قم يا مشهد اعزام مي شدند. شهيد مجاهد هاشمي نژاد بعد از دره اينجا به قم اعزام شد و در آنجا در خدمت امام بود كه در زمان مرجعيت آيت الله العظمي بروجردي، جزو اساتيد برجسته قم بودند. من خودم يك بار به قم سفري كردم و ديدم كه شهيد هاشمي نژاد در درس امام شركت داشت.

از مرحوم آيت الله كوهستاني نكاتي را ذكر كنيد.
 

همان طور كه رض كردم ايشان در زمان رضاشاه، سه مدرسه علميه را تاسيس كردند و وجود ايشان با آن مقام علمي بالا و زهد و تقوا و كراماتشان به گونه اي بود كه مردم پس از رحلت ايشان به اين مدارج پي بردند و در دوران حيات، همه اين فضايل پوشيده بودند. خود بنده كه شايد در نوجواني با ايشان در ارتباط تنگاتنگ بودم، مي دانستم مجتهد بزرگي هستند، اما مدارج و شأن حقيقي ايشان را نفهميده بودم. تا اين حد در مورد شأن علمي و زهد و فضيلت خود پرده پوشي داشتند. بي نهايت ساده زيست بودند و در حيطه مازندران، كلامشان مثل كلام يك نبي، نفوذ و تأثير و گسترش داشت. خود من بارها شاهد بودم كه روحانيون از ساير مناطق ايران مي آمدند و در آنجا اقامت و از محضر ايشان استفاده مي كردند.
وقتي كه ايشان در سال 51 رحلت كردند، همراه جنازه شان به مشهد رفتيم و در آنجا مراسمي بود. در آن مراسم سخنراني قوي صحبت كرد. يادم هست كه مجلس روز سوم آيت الله كوهستاني در مسجد گوهرشاد برگزار شد و تمام صحن و حياط پر از جمعيت بود و عده زيادي از مجتهدين بزرگ، از جمله آيت الله العظمي ميلاني در آن جلسه شركت داشتند. يادم هست كه سخنران زهد در اسلام را با زهد در مسيحيت مقايسه كرد. بيانش بسيار جالب و مستدل بود. او در حضور آن جمعيت و آن علماي بزرگ، دو دستش را دراز كرد و ده انگشت خود را نشان داد و گفت كه در روزگار ما، زهد در اسلام با آن همه عظمتي كه توصيفش را كردم، به تمامي در بيش از ده تن مشاهده نمي شود و يكي از آن ده تن، بي شبهه آيت الله كوهستاني است و بعد اعلام كرد: «هم اكنون آيت الله ميلاني در اينجا حضور دارند كه خود ايشان چند بار به من فرمودند خيلي دوست دارم كه سفري به مازندران داشته باشم و چند روزي در محضر آيت الله كوهستاني بمانم و از آن استفاده كنم.» مرجع بزرگي چون آيت الله ميلاني درباره آيت الله كوهستاني چنين بياني دارند.
اينك پس از سي سال، نوه آيت الله كوهستاني، خاطرات شاگردان و آشنايان ايشان را در كتابي به نام «در قله پارسائي» جمع آوري كرده كه گوشه هاي جالبي از زندگي ايشان را نشان مي دهد. آيت الله كوهستاني علاوه بر زهد و خدمات زيادي كه داشتند و نفوذ ايشان در استان، بي نظير بود. در انقلاب هم به واسطه دست پروردگاني كه داشتند، تاثير فراوان داشتند و من حتي انقلاب را هم از ايشان آموختم. حامي انقلاب و انقلابيون بودند. ايشان در ميان مردم دور از فريب ها و دلبري هاي دنيا بودند و بسيار به هدايت جوانان و نوجوانان علاقه داشتند و من به همين علت در دوران نوجواني، يعني در سال 1329، در آن وضعيت تاريكي كه رژيم ايجاد كرده بود، مخصوصا در مازندران و گيلان كه دين و دينداران منزوي بودند و چپ ها مسلط بودند و حكومت وقت هم بر طبل بي ديني مي كوبيد، جذب خلق و خوي ايشان شدم و تمامي كساني كه با ايشان ارتباط داشتند، جرقه اي در دلشان زده شد و لازم ديديم انجمني را تشكيل بدهيم. هنگامي كه ايده اين انجمن را با آيت الله كوهستاني مطرح كردم. بسيار خوشحال شدند و گفتند: «مرا هم يكي از اعضاي انجمن بدانيد.» و بسيار به ما كمك كردند و الحمدالله اين انجمن تا زمان پيروزي انقلاب، خدمات شايسته اي را انجام داد كه شرح آن مفصل است.
اين انجمن بسيار تاثير گذار بود. شهيد هاشمي نژاد چون بهشهري بودند و به اين انجمن هم بسيار علاقه داشتند، با اينكه در قم و اغلب در مشهد بودند، از ايشان دعوت مي كرديم و شهيد هاشمي نژاد گاهي تا يك هفته آنجا مي آمدند و با آن بيان رسا، سخنراني هاي پرشور و جلسات پاسخ به پرسش ها را برگزار مي كردند و من خودم ناظر بودم كه علاقمندان حتي از گنبد و آمل هم در اين جلسات شركت مي كردند. اين انجمن اثرات عجيبي داشت و مرحوم آيت الله كوهستاني به شدت ما را حمايت مي كردند. آن روحيه معنوي، آن تقوا، آن شأن علمي بالا در تربيت طلاب و تقويت فعاليت هاي اجتماعي اثر عجيبي داشت. مشكلات حقوقي مردم رسيدگي و اختلافات آنها حل مي شد و از اين طرف هم در هدايت جوانان و پرورش آنها، تلاش فراوان داشتند و اين غير از دستگيري هاي فراوان ايشان از مستمندان بود كه بيشتر به صورت مخفي صورت گرفت.

از رابطه و علاقه آيت الله كوهستاني و شهيد هاشمي نژاد نكاتي را ذكر كنيد.
 

آيت الله كوهستاني بسيار به سادات علاقمند بودند. شهيد هاشمي نژاد سيد و از سوي ديگر طلبه بسيار كوشا و باسوادي بودند و آيت الله كوهستاني بسيار ايشان را دوست مي داشتند. البته محبت ايشان به قدري عام و گسترده بود كه همه همين تصور را داشتند كه مورد محبت خاص ايشان هستند. هنگامي كه شهيد هاشمي نژاد سخنراني و منبر را شروع كردند، آيت الله كوهستاني به من فرمودند اين استعداد را در سيد عبدالكريم مي بينم كه واعظ و مجتهد بزرگي بشود. همسر آيت الله كوهستاني نيز به همه طلاب علاقه داشتند و آندو مثل پدر و مادري مهربان به طلاب رسيدگي و از آنها مراقبت مي كردند و واقعا همه طلاب به آندو ارادت داشتند، لذا به اين خانم «ام الطلاب» مي گفتند. شهيد هاشمي نژاد نسبت به آقا احترام ويژه اي داشتند، چون از همان ابتدا نزد ايشان درس خوانده بودند و آقا هم خيلي به شهيد هاشمي نژاد علاقه داشتند. شهيد هاشمي نژاد مشهد كه بودند، گاهي كه دسترسي مستقيم به آيت الله كوهستاني نداشتند، به من تلفن مي زدند كه به آقا بگوئيد براي من استخاره كنند. با وجود همه علمائي كه در مشهد بودند و با وجود آنكه خود ايشان هم به درجه اجتهاد رسيده بودند، اين كار به ظاهر كوچك، اوج ارادت و علاقه شهيد هاشمي نژاد را به آيت الله كوهستاني نشان مي دهد. قطعا اين استخاره براي امر مهمي بوده كه مي خواستند از صميم دل از آيت الله كوهستاني كمك بگيرد. اگر استخاره را كسي بگيرد كه عالم به تفسير آيات الهي و از نظر معنوي، داراي استنباط قوي تر باشد، انسان بهتر مي تواند به استخاره عمل كند. من توصيه مي كنم هركس كه مايل است آيت الله كوهستاني را بشناسد، كتاب «قله پارسائي» را مطالعه كند.

آيا شهيد هاشمي نژاد در مراسم ختم آيت الله كوهستاني هم شركت داشتند؟
 

بله، ايشان در روز سوم يا هفتم آيت الله كوهستاني در اجتماع عظيمي سخنراني كردند و اتفاقا در همان سخنراني بود كه مردم را به همكاري با انجمن جوانان بهشهر ترغيب كردند. در آن روزگار، اين توصيه ايشان بسيار جالب بود، چون ماموران ساواك مزاحمت زيادي را ايجاد مي كردند.. اين توصيه بسيار موثر بود. اين سخنراني در خود كوهستان انجام شد. هنوز هم بعد از سي و چند سال در كوهستان مراسم سالگرد آيت الله كوهستاني برگزار مي شود و هر سال جمعيت فراواني از اطراف و اكناف مي آيند.

نقش شهيد هاشمي نژاد در انجمن جوانان بهشهر فقط نقش سخنران بود يا نقش ديگري هم داشتند؟
 

به عنوان عضو كه در آنجا نبودند، ولي سخنران و حامي قوي انجمن بودند. اين انجمن براي گردهمائي هاي بزرگي كه داشت، افراد زيادي را دعوت مي كرد، مثلاً استاد محمدتقي جعفري و آيت الله مكارم شيرازي دعوت مي شدند و گردهمائي هاي بزرگي در بهشهر تشكيل مي شد. شهيد هاشمي نژاد به علت اينكه خودشان هم بهشهري بودند و با ما و رفقاي انجمن آشنا بودند و به هم علاقه داشتيم و اين انجمن هم هدفش بيداري مردم و ارتقاي آگاهي مردم بود، توجه زيادي به آن داشتند.
اين انجمن با مشورت و راهنمائي آيت الله كوهستاني و نيز آيت الله شيخ محمد مهدوي شاهرودي كه بسيار روشنفكر و با تدبير بودند، اداره مي شد. ايشان علاوه بر حمايت از ما در انجمن جوانان بهشهر، خودشان هم هر هفته يك برنامه پاسخ به سئوالات جلسات انجمن را شخصا عهده دار بودند و به قدري به هدايت جوانان علاقه داشتند كه با آنكه سن بالائي داشتند و كسالت پيدا مي كردند، مي آمدند و در پايان برنامه هاي انجمن، برنامه پاسخ به سئوالات را ادامه مي دادند. شهيد هاشمي نژاد در بهشهر نبودند كه هميشه شركت كنند و مي بايستي برنامه ريزي مي كرديم تا ايشان از مشهد مي آمدند و سخنراني مي كردند و به سئوالات پاسخ مي دادند.
بهشهر به دليل اين فعاليت ها به «قم» مازندران معروف شده بود و بعد از انقلاب هم بي.بي.سي اعلام كرده بود كه مردم بهشهر، 24 يا 48 ساعت پس از انقلاب، اداره شهر را در اختيار خود گرفتند و به محض اعلام پيروزي انقلاب، كميته و سپاه بهشهر جزو اولين كميته هائي بود كه تشكيل شد و بهشهر آن قدر نيرو داشت كه هر وقت در گوشه اي از منطقه، ضد انقلاب در جائي تحركي داشت،ما بلافاصله از بهشهر نيرو اعزام مي كرديم.
اعتقاد من اين است كه اين نيروهاي زيادي كه در اينجا پرورش يافتند به اين دليل بود كه مرحوم آيت الله كوهستاني و مرحوم آيت الله شاهرودي و شهيد هاشمي نژاد با حمايت ها، راهنمائي ها و سخنراني هايشان انجمن جوانان بهشهر را تقويت و هدايت كردند و از نقاط مختلف، حتي از مشهد و گنبد و گرگان هم افراد جذب انجمن شدند و نيروهاي مؤمن و وفاداري را تربيت كردند كه هم اكنون هم در پست هاي مهمي مشغول به كار هستند و همه اينها به خاطر آن بود كه انجمن از ابتدا راه صحيحي را پيمود و هيچ گاه از مسير اصلي اسلام و انقلاب منحرف نشد و اين نبود جز مساعي مستمر و مؤثر اين سه بزرگوار.

استقبال جوانان از سخنراني هاي شهيد هاشمي نژاد در آن دوران چگونه بود؟
 

جمعيت كم نظيري در بهشهر جمع مي شد. رمز قضيه هم در اين بود كه خداوند استعداد عجيب، بيان قوي و ذوق قلمي تحسين برانگيزي را به شهيد داده بود و تربيتشان هم از پايه، محكم و قوي بود. بيانشان براي دشمن شمشير براني بود. روشنگر بود. كمتر كسي بود كه سخنان ايشان را بشنود و يا آثارشان را بخواند و تحت تاثير قرار نگيرد و منقلب نشود. هم استعداد داشتند و هم تاثير تربيت شگفت انگيز آيت الله كوهستاني بود.
من دليل معقول و مستدلي دارم بر اينكه شهيد هاشمي نژاد حداقل يك بار با امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ارتباط داشته اند. چرا اين حرف را مي زنم؟ حجت الاسلام واله را مشهدي ها خوب مي شناسند. مردي زاهد، عارف و بسيار پرهيزكار و از دوستان صميمي شهيد هاشمي نژاد بود. او در جمعي اين مطلب را بيان كرد. او از اولياءالله بود و ابدا دروغ در ساحت زندگي او راه نداشت. شهيد هاشمي نژاد سه استاد بزرگ داشتند. اول آيت الله كوهستاني كه خود اهل كرامات فراوان بودند كه نشان مي داد بي ارتباط با امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نبوده اند. دوم امام (رحمه الله عليه) كه از اساتيد مستقيم و قوي شهيد هاشمي نژاد بودند. شهيد ارتباط نزديكي با امام داشتند و نزد ايشان درس خوانده بودند. خود امام هم كه همگان مي دانند با امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) بي ارتباط نبودند.
استاد سوم شهيد هاشمي نژاد، آيت الله شيخ علي كاشي و اهل كاشان بودند، ولي در قم زندگي مي كردند و استاد اخلاق شهيد هاشمي نژاد بودند. ايشان بسيار اهل كرامت بودند. چندين بار در بهشهر در منزل شهيد هاشمي نژاد خدمت ايشان رسيدم و گاهي به كوهستان مي آمدند و در حوزه علميه و مدرسه آيت الله كوهستاني مدتي مي آمدند. سه استادي را كه به اين گونه من مي شناسم، همگي اهل دل و معنا بودند و من شخصا اعتقاد دارم كه هر سه بزرگوار با امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ارتباط داشتند و اين شاگرد لايق از اين استاد بهره برده و به قول مرحوم واله، ولو يك بار با امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ارتباط داشته است.
شهيد هاشمي نژاد بسيار ساده زيست بودند. شايد اطلاع داشته باشيد كه ايشان معمولا يك خورش بيشتر تناول نمي كردند. در زندگي ساده، با اخلاق، شجاع و در بيان حقايق، بي پروا بودند. ايشان از ابتدا با امام همراه و شمشيري بود كه بر فرق استكبار فرود مي آمد. هيچ يك از سخنراني هاي ايشان نبود كه مزاحمت ساواك و شهرباني آن شهر را به دنبال نداشته باشد. خود ما در مراسم مسجد فيل كه شايد بيش از 20 هزار نفر شركت كرده بودند، حضور داشتيم كه پس از سخنراني ايشان، ماموران ريختند كه دستگيرشان كنند و مردم مانع شدند و عده از به شهادت رسيدند. حتي كار به جائي رسيد كه پس از بازداشت و شكنجه، مي خواستند ايشان را اعدام كنند و اگر آيت الله ميلاني تلاش نمي كردند، آزادي شهيد هاشمي نژاد ممكن نبود. پس از اين سخنراني، ديگر كسي جرئت نمي كرد ايشان را دعوت كند و مسئله ساز مي شد. ما بلافاصله پس از آزادي ايشان، گردهمائي بزرگي در انجمن جوانان مسلمان تشكيل داديم و ايشان يك هفته در آنجا برنامه سخنراني و پرسش و پاسخ داشت. ما هميشه با ساواك و شهرباني گرفتار مي شديم. شهيد هاشمي نژاد پيوسته براي هدايت جوانان تلاش مي كرد و در انقلاب هم نقش بزرگي داشت، چون ساخته دست شخصيت هاي بزرگي بود كه نام بردم. استعداد هم داشت و در نتيجه شخصيتي تاثيرگذار شد. انجمن جوانان مسلمان هم با عنايت و لطف الهي هم تشكيل شد و هم به فعاليت خود ادامه داد.

در روزهاي منتهي به پيروزي انقلاب شهيد هاشمي نژاد در بهشهر حضور داشتند و بعد به مشهد برگشتند. از آن روزها خاطره اي را به ياد داريد؟
 

در اواخر سال 33 و اوايل سال 34 كه فدائيان اسلام را گرفتند، انجمن هم زير فشار رژيم قرار گرفت و ما را هم براي مدتي دستگير كردند و لذا انجمن از همان سال ها صبغه سياسي داشت و در مسير انقلاب حركت مي كرد، بنابراين بديهي است كه در روزهاي منتهي به انقلاب، فعاليت انجمن اوج گرفت و شهيد هاشمي نژاد هم در كنار ما بود و همفكري و همكاري داشتيم و همه با هم بوديم. در آن روزها حتي اگر در بهشهر حضور هم نداشتند، هر وقت مشكل پيدا مي كرديم، ايشان از مشهد مي آمدند. اولين بار كه قرار بود انتخابات مجلس شوراي اسلامي انجام شود، بين كانديداهاي بهشهر اختلاف نظري پيش آمد. انجمن و متدينين و انقلابيون نسبت به آقاي دكتر احمد توكلي كه با انجمن ما همكاري داشت، نظر مساعد داشتند. آيت الله شاهرودي هم علاقمند بودند كه ايشان كانديدا شود. حالا لازم بود كه كسي بيايد و قطعي كند كه چه كسي باشد. من دو سه نفر ديگر به مشهد رفتيم و با ايشان مذاكره كرديم، چون شهيد خيلي كار داشتند و نمي توانستند خيلي به بهشهر رفت و آمد كنند، سرانجام پس از گفت و گوهائي ايشان به بهشهر آمدند و براي ديگران هم استدلال كردند كه اگر آقاي توكلي انتخاب شود، براي همه بهتر است. در مجلس خبرگان هم كه ايشان از بهشهر با راي بالائي انتخاب شدند.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره35




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.