فمينيسم(5)

بر همگي ما به خوبي روشن است که بسياري از اوامر و نواهي شرعي در دين اسلام مربوط به مسائل اجتماعي- سياسي است و حيات فردي و حيات اجتماعي يک مسلمان را درهم تنيده اند، به طوري که نمي توان مؤمنانه زيست ولي به مسائل اجتماعي بي اعتنا بود. چرا که بسياري از تکاليف به صورت جمعي و در اجتماع انجام مي
دوشنبه، 18 مهر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فمينيسم(5)

فمينيسم(5)
فمينيسم(5)


 

نويسنده:محمود كريمي شروداني
منبع : اختصاصي راسخون



 

حقوق سياسي

حق زنان در تشکيل حکومت اسلامي:

بر همگي ما به خوبي روشن است که بسياري از اوامر و نواهي شرعي در دين اسلام مربوط به مسائل اجتماعي- سياسي است و حيات فردي و حيات اجتماعي يک مسلمان را درهم تنيده اند، به طوري که نمي توان مؤمنانه زيست ولي به مسائل اجتماعي بي اعتنا بود. چرا که بسياري از تکاليف به صورت جمعي و در اجتماع انجام مي شود که از آن ها مي توان به بيعت، جهاد، امر به معروف و نهي از منکر، حج و... اشاره کرد. با توجه به اين مسأله که بسياري از اعمال عبادي بايد به صورت اجتماعي برگزار شود، قرآن کريم زنان را بدون مسئوليت رها نکرده است و براي آنان نيز مسئوليت هايي را در نظر گرفته است. مثلاً قرآن کريم در امور سياسي خطاب عام «يا ايها الذين امنوا» مؤمنين و مسلمين را به کار مي برد که شامل زنان و مردان مي شود و در بعضي موارد براي تأکيد بيشتر از واژه هايي مانند انثي، مؤمنات و مسلمات در کنار الفاظ مذکر استفاده مي کند. و زنان و مردان را به انجام فرائض سياسي - اجتماعي دستور مي دهد.
علاوه بر قرآن، در ورايات بسياري که از معصومين در دست براي زنان وظايفي در نظر گرفته شده است. مثلاً امام باقر(ع) در رابطه با پذيرش ولايت اهل بيت مي فرمايند: « هولاء الذين افترض الله مودّتهم و ولايتهم علي کل مسلم و مسلمه» «آنان کساني هستند که خداوند دوستي و ولايت آنان را بر هر زن و مرد مسلماني واجب کرده است.»
همانگونه که در اين روايت روشن است؛ علاوه بر محبت اهل بيت (ع)، پذيرش ولايت و رهبري سياسي و اجتماعي آنان هم بر زنان (مانند مردان) واجب است.
به طور کلي از نظر دين مقدس اسلام زنان نيز تکاليف و حقوق سياسي دارند که بايد حول محور ولايت خدا و رسول و ائمه اطهار(س) آن را سامان دهند.
يکي ديگر از مسئوليت هاي سياسي - اجتماعي که اسلام براي زنان قرار داده است انجام فريضه ي واجب امر به معروف و نهي از منکر است. از آن جايي که اين فريضه يکي از واجبات اسلام است و در قرآن بسيار بر آن تأکيد شده است و در امر کردن آن به مسلمانان هيچ تفاوتي ميان زنان و مردان نيست مثلاً خداوند در آيه ي 104 سوره ي آل عمران مسلمانان را با نام امت خطاب کرده و آنان را به امر به معروف و نهي از منکر امر کرده است. و حتي در سوره توبه با ذکر جنسيت بر انجام اين فريضه توسط دو جنس تأکيد مي نمايد و مي فرمايد: «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنکر و يقيمون الصلاه و يؤتون الزکوه و يطيحون الله و رسوله اولئک سير حمهم الله ان الله عزيز حکيم» (توبه-71)
مردان و زنان با ايمان ولي (و يار و ياور) يکديگرند، امر به معروف و نهي از منکر مي کنند، نماز را برپا مي دارند، و زکات را مي پردازند، و خدا و رسولش را اطاعت مي نمايند، خداوند به زودي آن ها را مورد رحمت خويش قرار مي دهد خداوند توانا و حکيم است.
و همان گونه که در تاريخ مشخص است حضرت فاطمه زهرا(س) يکي از شاخص ترين چهره ها در امر به معروف و نهي از منکر است. رفت و آمد شبانه آن حضرت به خانه ي انصار براي دفاع از رهبري امام علي (ع)، خطبه هاي آن حضرت در مسجد گواه بر اين موضوع است. پس با توجه به نقش سياسي ايشان مشخص مي شود که جنسيت هيچ گاه توجيه گر انزواي سياسي در جامعه اسلامي نيست.
علاوه بر امر به معروف و نهي از منکر زنان وظيفه ي بيعت با رهبر حکومت اسلامي و نقش آفريني در مقدرات اساسي حکومت اسلامي را دارند. در دوران پيامبر در اغلب اوقات تفاوتي ميان بيعت زنان و مردان وجود نداشت و همان گونه که مردان با پيامبر اکرم(ص) بيعت نمودند، زنان نيز بيعت مي کردند. که در زير چند نمونه از اين موارد ذکر شده است.
اولين بيعت در زمان پيامبر (ص) «بيعه ي النساء» يا «عقبه ي اؤلي» است. اين بيعت هنگامي صورت گرفت که مسلمانان به شدت از جانب کفار تحت فشار بودند. در همين زمان چند تن از اهل يثرب نزد پيامبر آمدند و پس از آشنايي با ايشان بيعت کردند که در ميان آنان زني به نام «عفراء - دختر عبيد بن ثعلبه» حضور داشت و به همين جهت نام اين بيعت را «بيعه النساء» ناميدند. سپس اين افراد به يثرب بازگشتند و تبليغات وسيعي را انجام دادند و چند سال بعد 73 تن از مسلمانان از يثرب به مکه آمدند و با پيامبر بيعت کردند که آن را «عقبه ثاني» ناميدند و اين بار هم چند تن زن در ميان بيعت کنندگان حضور داشتند.
سومين بيعت با پيامبر، در جريان صلح حديبيه اتفاق افتاد. زماني که پيامبر به همراه تعداد زيادي از مسلمانان عازم مکه گرديده بودند، متوجه شدند که قريش در بين راه قصد حمله به آنان را دارد و در حالي که مسلمانان هيچ سلاح جنگي به دنبال نداشتند و اضطراب آنان را فرا گرفت در چنين شرايطي همگي کاروان زير درختي جمع شدند و با پيامبر بيعت کردند که تحت هيچ شرايطي از اوامر پيامبر سرپيچي نکنند که در اين بيعت هم زنان زيادي حضور داشتند.
بيعت بعدي در جريان فتح مکه بود. که پس از فتح مکه مسلمانان اعم از زن و مرد به خدمت پيامبر (ص) مي آمدند و با ايشان بيعت مي کردند. که حضور زنان در اين بيعت، بسيار گسترده بود و اين آيه در ارتباط با همين موضوع نازل شد: « يا ايها النبي اذا جاءک المومنات يبايعنک علي أن لا يشرکن بالله شيئا و لايسرقن و لا يزنين و لايقتلن اولادهن و لا يأتين ببهتان يفترينه بين ايديهن و ارجلهن و لا يعصينک في معروف فبايعهن واستغفر لهن الله ان الله غفور رحيم» (ممتحنه- 12)
(اي پيامبر هنگامي که زنان مومن نزد تو آيند و با تو بيعت کنند که چيزي را شريک خدا قرار ندهند، دزدي نکنند، آلوده زنا نشوند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترائي پيش دست و پاي خود نياورند، و در هيچ کار شايسته اي مخالفت فرمان تو نکنند، با آنها بيعت کن، و براي آنها از درگاه خداوند طلب آمرزش نما که خدا آمرزنده و مهربان است.)
بيعت ديگري که مسلمانان انجام دادند، بيعت تاريخي غديرغم بود. که مسلمانان اعلام کردند ولايت حضرت علي(ع) را مانند ولايت حضرت محمد (ص) مي پذيرند که در ميان اين جمع زنان بسياري حضور داشتند.
و زنان پس از رحلت پيامبر هم چنان در عرصه حضور فعال داشتند هم چنان که در جامعه ي اسلامي امروزي شاهد آن هستيم و مطابق روايات فراوان در دوران حاکميت حضرت مهدي (عج) زنان نيز هم چون مردان حضوري فعال خواهند داشت. چنان که امام باقر (ع) در حديثي اشاره مي کند که ياران حضرت مهدي (عج) سيصد و اندي نفرند که پنجاه نفر آنان را زنان تشکيل مي دهند.

حقوق اقتصادي

حق دريافت نفقه يکي حقوق اقتصادي است که خداوند براي زنان قرار داده است. مطابق آيات قرآن و روايات اهل بيت (ع) اين حق با شروع زندگي مشترک آغاز مي شود. و مطابق اين حق مرد وظيفه ي تأمين مخارج زندگي، خوراک و پوشاک و تمامي لوازم مورد نياز زندگي را بر عهده ي مردان قرار داده است. که البته براي اين تکليف ارزش فراوان بيان شده است.
يکي ديگر از حقوق اقتصادي زنان حق اشتغال و دريافت حقوق مساوي با مردان در شرايط کار يکسان با مردان است. چراکه خداوند در قرآن مي فرمايد: « للرجال نصيب مما اکتسبوا و للنساء نصيب مما اکتسبن » (نسا -32) (مردان را از آنچه بدست مي آورند بهره اي است و زنان را نيز از آنچه به دست مي آورند، بهره اي)
همان گونه که در اين آيات روشن است خداوند براي پاداش کار زنان و مردان از کلمه ي يکسان «نصيب» يا بهره استفاده کرده است که اين نشان گر اين مطلب است که حقوق مردان و زنان در شرايط کار يکسان بايد برابر باشد.
حق دريافت مهريه از ديگر حقوق اقتصادي زنان است. در قرآن کريم آمده است: «واتوا النساء صدقاتهن نحله فأن طبن لکم عن شيء منه نفساً فکلوه هنيئاً مزيئاً» (نساء- 4) (و مهر زنان را (به طور کامل) به عنوان يک بدهي (يا يک عطيه) به آن ها بپردازيد، و اگر آنها با رضايت خاطر چيزي از آن را به شما ببخشند آن را حلال و گوارا مصرف کنيد.)
البته به زنان توصيه اخلاقي شده است که مهريه را سنگين قرار ندهند تا باعث دشمني ميان آن ها نگردد. حق بهره مندي زنان از ارث همسر، فرزندان، والدين و... از جمله حقوقي است که خداوند براي زنان قرار داده است. «للرجال نصيب مما ترک الوالدان والا قربون و للنساء نصيب مما ترک الوالدان و الاقربون مما قل منه اوکثر نصيبا مفروضا» (نساء- 7) (براي مردان از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان از خود مي گذارند سهمي است و براي زنان نيز از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان مي گذراند سهمي، خواه آن مال کم باشد يا زياد، اين سهمي است تعيين شده و پرداختني)
البته ميزان اين سهم متفاوت است که در آيات 11 تا 13 سوره نساء به طور کامل بيان شده است. مثلاً اين که مردان دو برابر زنان از ارث پدر و مادر سهم مي برند، يا اين که اگر مرد نصف اموال زن را به ارث مي برد و زن يک چهارم از اموال همسر خود را به ارث مي برند و.. که اين تفاوت در سهم بردن تفاوت ميان زنان و مردان نيست، بلکه تفاوت در مسئوليت هاي اقتصادي آنان است. و چون مردان از نظر اقتصادي مسئوليت هاي بيشتري بر عهده دارند، مثلاً پرداخت نفقه، پرداخت مهريه و.. سهم بيشتري دارند و اين هيچ ربطي به جنسيت ندارد.

نتيجه گيري:

همان گونه كه در اين مقاله به طور خلاصه اشاره شد فمنيسم در ابتدا با شعار حمايت از حقوق زنان تشكيل شد. ودليل بوجود آمدن آن را مي توان شرايط بدي دانست كه در آن زمان بر زنان حكم فرما بود. اما چون قوانين آن از ابتدا بر پايه هاي غلط برنامه ريزي شده بود نه تنها نتوانست از حقوق آنان حمايت كند بلكه آنان را در معرض مشكلاتي قرار داد كه به مراتب بدتر از مشكلات قبل از فمينيسم است . واين به دليل آن است كه فمينيسم از دستورات ديني دوري جسته است (البته دستورات تحريف نشده).با اين وجود مشخص است كه عقل انسان به تنهايي هيچ گاه پاسخگوي نيازهاي او نيست و انسان براي يافتن هر گونه پاسخ براي سوالات و برنامه ريزي براي زندگي بايد به يك مرجع آگاه و موثق مراجعه كند كه هيچ مرجعي بالاتر از دين و دستورات خداوند نيست. چرا كه خداوند آفريننده انسان و اين جهان است وبهتر از هر كسي بر نياز هاي آنها آگاه است پس مسلما بهترين جواب ها نزد او خواهد بود .اما فمينيسم هيچ گاه از چنين دستوراتي استفاده نكرده است و به همين دليل است كه در مسير خود دچار انحطاط شده است .
براي درك اين موضوع كافيست حقوق و مسئوليت هاي زنان در فمينيسم را با حقوق و مسئوليت زنان در اسلام را مقايسه كنيد.
به خوبي روشن است قوانيني كه در گذشته در اروپا ويا بهتر است بگوييم در سراسر جهان در رابطه بازنان وجود داشته است بسيار نا عادلانه بوده است .اما چيزي كه در اينجا مهم است اين است كه پاسخ فمينيسم به اين بي عدالتي ها چه بوده است و پاسخ اسلام به آن ها چه بوده است ؟
به طور مثال اگر حقوق زنان در خانواده را در نظر بگيريم مي بينيم كه اسلام چقدر زيبا حقوق زنان را با توجه به ويژگي هاي جسمي و روحي آنان تعريف كرده است،به گونه اي كه مبادا به احساسات لطيف آنان لطمه اي وارد شود وآنان از نظر جسمي و روحي در امنيت وآرامش باشند.
اما فمينيسم در رابطه با حقوق زنان در خانواده نظريه انحلال خانواده را مطرح كرد .كه باعث شده است زنان از درون نابود شوند ومشكلات رواني و جسمي فراواني براي آنان بوجودآيد .(كه در طول متن به اين موضوع به طور مفصل پرداخته شده است.)
اما اين تنها يكي از موارد ظلم فمينيسم در حق زنان است وموارد بسيار ديگري وجود دارد كه در طول مقاله به آن اشاره شده است. اكنون قضاوت با شما خواننده عزيز است كه قضاوت كنيد:
آيا اسلام و قوانين آن حامي حقوق زنان است يا فمينيسم؟ آيا قوانين اسلام به نفع زنان است يا قوانين كنوانسيون؟ آيا زناني كه در سايه اسلام به سر ميبرند در امنيت وآرامش هستند يا زناني كه در كشورهايي زندگي مي كنند كه عضو كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان هستند؟
مسلما با كمي دقت در اين مقاله و جست وجو در منابع ديگر به اين حقيقت خواهيد رسيد كه اسلام چقدر دقيق به همه مسائل ازجمله حقوق زنان پرداخته است حال آن كه فمينيسم تنها به مبارزه با مرد سالاري برخاسته واز حمايت حقوق زنان دور مانده است .
منابع:
آرامش در خانه، كارولين گراگليا
سيمون دوبوار، جنس دوم ، ترجمه قاسم صنعوي،جلد2
ويليام گاردنر،جنگ عليه خانواده،ترجمه معصومه محمدي
جيمزكيو،ويلسون،مشكل ازدواج،ترجمه ي معصومه محمدي و پروين قائمي
كتاب آموزشي طرح ضيافت انديشه، رمضان 1389



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.