مهارتها و روشهای جلوگیری از افزایش غم و غصّه
سؤال اصلی مقاله این است که روشهای جلوگیری از افزایش غم و غصّه از نگاه قرآن و روایات چیست؟ همچنین به دنبال آن هستیم تا دریابیم معنای اصلی صبر در برابر بلایای زندگی چیست؟
در این تحقیق به شناخت روشها و مهارتهای جلوگیری از افزایش غم و غصّههای زندگی می پردازیم.
روشهای جلوگیری از افزایش غم و غصّه
در اینجا روشهایی برای جلوگیری از ازدیاد غم و غصه ارائه گردیده است که عبارتند از:
الف) پذیرش موقعیت؛
حضرت علی(ع) به «اشعث بن قیس» که برادرش را از دست داده بود، فرمود: «انّک ان صبرت جری علیک القضاء و انت محمودٌ و ان جزعت جری علیک القضاء و أنت مذموم[2]؛ اگر شکیبا باشی تقدیر الهی بر تو جاری میشود و تو پاداش داده خواهی شد و اگر بیتابی کنی نیز تقدیر الهی بر توجاری میشود و تو گناهکاری.» برطرف شدن غمها نیز مانند آمدن آنها به اختیار ما نیست.
بدین ترتیب کنارآمدن با غم و پذیرش موقعیت، همان نکتهی مهمی است که ما را در جلوگیری از افزایش غم و غصّه یاری میدهد. «ارض تسترح.[3] ؛ یعنی راضی باش تا راحت زندگی کنی.» از این کلام دریافت میشود که بیتابی و درگیری با غم و غصّه نتیجهای جز زیان نخواهد داشت. در احادیث، روی اصل «برگشتناپذیری» برخی سختیها تأکید شده است. امام علی(ع) میفرماید: «اذا اتتک المحن فاقعد لها فانّ قیامک فیها زیادۀٌ لها[4]؛ هرگاه محنتی به تو رسید، در کنار آن بنشین که ایستادن در برابر آن، موجب افزایش (رنج) آن میگردد.»
در پذیرش موقعیت ـ که قبول فعال و پویای آن است ـ فرد امکان طراحی بهترین مقابله برای موقعیت پیشآمده را می یابد. یک مقابلهی فعال و پویا عبارت است از چارهاندیشی و چارهاندیشی؛ یعنی یافتن راه خروج از مشکلات یا بردباری و صبوری، همانطور که امام علی(ع) میفرماید: «واعلم انّ المخرج فیأمرین، ما کانت فیه حیلَة فا لاحتیال وما لم تکن فیه حیلة فا لاصطبار[5]؛ و بدان که راه خروج از تنیدگی در دو چیز است: آن چه چاره دارد، چاره کردن و آن چه چاره ندارد، صبرکردن.»
لذا بهترین واکنش در حوادثِ چارهپذیر مثل بلایای عمومی اقدام مناسب است و در مقابل حوادث چارهناپذیر (مثل فقدان عزیزان) بردباری و تحمل است تا دورهی بحران سپری شود.
ب) گریهدرمانی (تسکین با اشک)؛
آموزههای دینی به این امر مهم التفات دارند و توصیهی مؤکّد امامان ما در این میان خودداری از کلام نابهجا و بیهودهکاری است. امیرالمؤمنین علی(ع) دراین باره فرمود: «رخّص رسول الله فی البکاء عند المصیبه و قال: "النفس مصابه و العین دامعه و العهد قریب فقولوا ما أرضی الله و لا تقولوا الهجر"؛[6] پیامبرخدا اجازه داد که در مصیبتها بگرییم و فرمود: "نفس، مصیبت دیده است و چشم، گریان و عهد و یاد، نزدیک. پس چیزی بگویید که خدا را خشنود کند و هذیان نگویید."» واژهی «رخّص» بیان میدارد گریه جایز دانسته شده است.
دو روایت از امام صادق(ع) مؤید این مطلب است:
1- «هر کس از مصیبتی که به او رسیده، بر جان خویش بیمناک است، اشک بریزد که او را تسکین میدهد.»[7]
2- « فأفض من دموعک، فانّها تسکّن[8]؛ اشک بریز، که آن را تسکینبخش است.»
ج) درد دل کردن با برادران دینی؛
د) تلقین تحمّل؛
در روایتی از امام صادق(ع) آمده: «خداوند بر بندگان خود منّت گذارده و سه چیز را در نظام خلقت برقرار نموده است: ... فراموشی را بر مصیبتزدگان القا نموده است که اگر این نمی بود و مصیبت همچنان با شدت اولیهی خود باقی میماند، نسل منقطع میشد ...»[11] سلوت به معنای دورشدن تدریجی غمزدگان از فکر کردن دائمی به امور غمانگیز و غمگین و به عبارت دیگر تلقین فراموشی نسبی درد و غم و سختی و مصیبت اولیهی اشتغال به امور طبیعی زندگی است.
نکتهی مهّم دیگر ناامیدی و احساس ناتوانی ناشی از ناآگاهی از توان بردباری است. از بررسی روایات برمی آید هنگام بلا و بلکه قبل از آن، توان تحمّل و مقاومت، افزایش مییابد. امام صادق(ع) در این باره فرمود:
«انّ الصّبر و البلاء یستبقان الی المؤمن فیأتیه البلاء و هو صبور ٌ[12]؛ همانا صبر و بلا به سوی مؤمن، سبقت میگیرند پس بلا به او میرسد، در حالی که صبور است.» از این رو پیش از گرفتارشدن به بلا توان صبر افزایش مییابد و تلقین چنین باوری، نقش مهمّی در ازدیاد تحمّل دارد.
نکتهی جالبتر این که بین صبر و بلا موازنه برقرار است؛ یعنی هر اندازه بلا بیشتر باشد، صبر بیشتری نیز عطا میشود. پیامبر خدا(ص) دربارهی این موازنه میفرماید: «انّ الصّبر یأتی من الله علی قدر البلاء[13]؛ همانا صبر به اندازهی بلا از جانب خداوند میآید.» پس گرفتاری به هر اندازه که باشد، به همان اندازه هم توان تحمّل آن داده میشود. در این حالت ـ که فرد از توان مقاومت خود آگاه شود ـ احساس قدرت، بیشتر میشود و هیچ غمی غیرقابل تحمّل نخواهد بود.
لذا با به کارگیری و تمرین جملات مثبت و تلقینات صبرآفرین، می توان علاوه بر جلوگیری از افزایش غم به موفّقیتهای شگفتآور نیز دست یافت.[14] چنان که امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید:
1-« اذا صبرت للمحنه فللت حدّها[15]؛ هرگاه در برابر محنت صبر کردی ، تیزی آن را از بین بردهای.»
2- «من ادّرع جنّة الصّبر، هانت علیه النّوائب[16]؛ کسی که زره صبر بپوشد، حوادث روزگار بر او آسان میشود.»
3- امام(ع) در وصیت خود به «محمد بن حنیفه» میفرماید: « الق عنک واردات الهموم معزائم الصّبر، عوّد نفسک الصّبر فنعم الخلق الصّبر و احملها علی ما أصابک من أحوال الدّنیا و همومها[17]؛ اندوههای وارده را بهوسیلهی عزم بر صبر کردن، از خود دور ساز. نفس خودت را به صبر کردن عادت بده که صبر کردن، خلق و خوی خوبی است و آن را بر آن چه از احوال دنیا و اندوه های آن به تو میرسد، متحمّل ساز.»
نکتهی جالب روایت اخیر سفارش امام به «عادت دادن خود به صبر» است و معلوم است که عادت، نیاز به تمرین مستمر دارد.[18]
لذا از مجموعهی این روایات بر میآید که صبر علاوه بر معنای مصطلح و مرسوم درونریزی غم و اندوهها، به معنی مقاومت در مقابل ضربههای حوادث روزگار مخصوصاً ضربات اوّلیه و مهارت مدیریت فشارهای روانی حاصل از آنهاست. پس نه صبر به معنای سکون و سکوت است و نه هر سکون و سکوتی نشانهی بردباری است. فرد صبور با بردباری به پذیرش فعّال و پویای موقعیت و جستوجوی یک راه حل منطقی، در مدیریت آن موقعیت «غم و اندوه»آفرین اقدام میکند.
ه) دوری از عوامل شدتزا؛
یکی دیگر از عوامل بسیار مهم، توجه به خوردن و حلالخوری است. تنها راه دیدار رحمت الهی علم و عمل است وآن نیز«جز با تندرستی ممکن نیست و تندرستی نیز جز با تناولکردن غذا و خوراک به مقدار حاجت در هر شبانهروز ميّسر نمیشود .»[20] لذا غذا خوردن نیز از امور دینی است. بر این اساس خداوند بزرگ می فرماید: «کلوا من طیبات واعلموا صالحا[21]؛ از چیزهای پاکیزه بخورید و کار شایسته کنید.»
و) توجّه به ارزش پاداش تحمّل؛
امام کاظم(ع) فرمود: « اَلمصیبةُ لِلصّابِرِ واحِدَۀٌ لِلجازِعِ اثنان[23]؛ مصیبت صابر یکی است و مصیبت کسی که جزع و فزع میکند، دوتاست.» از روایت چنین به دست میآید که منظور از دو تا شدن مصیبت زائل شدن اجر او جهت جزع و فزع است، و این مصیبت به همراه مصیبت وارده، درد مضاعف بر فرد کمصبر تحمیل میکند. چنان که در بعضی روایات نیز آمده است: «فانَّ المصابَ مَن حَرُمَ الثّواب[24]؛ مصیبت زدهی واقعی کسی است که از ثواب بیبهره بماند.»
ز) پرهیز از یاد غمها و غصّهها؛
ح ) خودمشغولی؛
نتیجهگیری
پينوشتها:
[1] - نهج البلاغه، حکمت143، ص 659.
[2] - همان،حکمت291، ص701.
[3] - غرر الحکم،ح 2243.
[4] - همان، ح1779.
[5] - کوفی، محمد بن محمد بن اشعث،بیتا، الجعفریات، (الاشعثیات)، تهران، مکتبه مینوی و قرب الاسناد، ص234؛ بحار الانوار، ج 82، ص144، ج82، ص144.
[6] - دعائم الاسلام، ج1، ص225.
[7] - من لا یحضره الفقیه، ج1، ص187 .
[8] - الرّاوندی، سعید بن عبدالله (قطب الدّین راوندی)، 1407ق، الدّعوات، قم، مؤسّسه الامام المهدی(عج)، چاپ اوّل، ص285، ح8 .
[9] - وسایل الشّیعه، ج2، ص55.
[10] - غرر الحکم، ح4055.
[11] - کافی، ج3، ص227 .
[12] - من لا یحضره الفقیه، ج1، ص177
[13] - کنز العمال، ج6، ص376.
[14] - برای آگاهی بیشتر ر.ک به غم و شادی در سیرهی معصومان(ع)، ص 183، با اقتباس.
[15] - غرر الحکم، ح6281.
[16] - همان، ح6295.
[17] - من لا یحضره الفقیه، ج4، ص386.
[18] - علم الهدی، محمّدباقر،1383، خورشید اسلام چگونه درخشید، مشهد، انتشارات سنبله، ج4، صص70-79، بااقتباس.
[19] - کافی، ج2، ص159 .
[20] - کاظمی ، محسن، 1387، راز شادابی، بی جا، انتشارات میم، چا پ سوم، ص 19.
[21] - مؤمنون (23)، 51.
[22] - منتهی الآمال، ج2، ص375.
[23] - میزان الحکمه، ج2، ص29.
[24] - منتهی الآمال، ج2، ص375.
[25] - غم و شادی در سیرهی معصومان(ع)، صص 4-203، با اقتباس .
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
/ج