رو به سوی کمال(2)
سیری در اندیشههای شهید دکتر فتحی شقاقی
من تأکید میکنم که این مسیحیان [مسیحیان فلسطین] به وطن خویش ایمان داشته و خواهان آزادی آنند و در راه اسلام وظیفه دفاع خویش نه خراجی باید بپردازند و نه جزیهای.
بین جبله و یعبد، قسام با قلبی مملو از درد در حال گذر بود، در جادهها، قهوهخانهها، خانهها، در مدارس، صحن مساجد و بالای منابر میایستاد در حالی که به تفنگ خویش تکیه زده بود. این «شامی» [اهل شام] آمده از جبله، نقشه جدیدی از تحولات و بر خلاف و علیه جریان آن مرحله برای فلسطین ترسیم میکرد. علیه تجزیه از جبله تا یعبد پیش میرفت و متکاملتر میشد. علیه غرب فریاد میزد و روح مردم چپاول شده را جلا میبخشید. علیه غرب، تفنگ خویش را به سوی نظامیان آنها نشانه میرفت. قسام روزی گذرا در میان روزهای سخت و لحظه روشنایی بود همانند «رعد و برق» لحظهای گذرا ولی پربار، مملو از تمامی راز و رمزهایی که میتواند انقلابی را ایجاد و پویایی آن را تحقق بخشد.
قسام با جریان آب رفت و با جای جای خاک فلسطین در هم آمیخت و حال وقت آن فرا رسیده تا او را بار دیگر جمع کنیم. ای مولای ما ای شیخ، در دوره ارتداد، تو را با نامت صدا میزنیم پس به پاخیز و قلب امت را از تاولهای چرکینش پاک کن.
تبعاتی که سیاستمداران و رژیمهایشان دچار آن میشوند باعث میگردد تا آنها اقدام به مانور نموده و یا حتی سقوط کنند، آنها برای یافتن مخرجی برای حفظ وجود و حیات خویش هر نوع حیات و ادامه بقایی سقوط نموده یا مانور میدهند، به همین خاطر است که سیاستمدار به امپراطوری که بر قله آن ایستاده پشت میکند، از اصول اساسی عدول نموده و بدون در نظر گرفتن منافع امت با همگان به سازش میپردازند. اگر اینها را تبعات کار سیاستمداری و رژیمها بدانیم چه تبعاتی میتواند روشنفکران را هم به این وادی بکشاند؟ روشنفکر اگر به چنین تبعاتی توجه داشته باشد و چنین راهی را اتخاذ کند به طور حتم به دلقکی بینقش مبدل خواهد شد.
در سایه توازن ترسناک توازن و فشار عملهای انجام شده بر روشنفکر او وظیفه دارد تا وجدان و قلم خویش را با شجاعت برداشته و به مقابله با خطراتی که به دنبال تخریب کامل امت و بسط چپاول مادی و معنوی آن به نفع غرب غاصب و دشمن است بپردازد.
روشنفکر باید حاضر به کرنش در مقابل سلطان نباشد، نه آن که مانند دهها سال گذشته روشنفکر ملازم رکاب سیاستمدار و سیاستمدار ملازم رکاب نظامی باشد. امروزه باید عکس آن صورت پذیرد، باید این مسیر تصحیح شود. متاسفانه بعضی از روشنفکران به راهنمایی برای ورود چپاولگران مبدل شدهاند، بعضی دیگر هم به سرعت در مقابل عملهای انجام شده تسلیم میشوند، اینان همگی نقش معلمی و آموزگاری خویش را از دست میدهند و دیگر نمیتوان آنها را وجدان و نفس لوامه مردم دانست.
صهیونیستها بیشتر بر عادیسازی اصرار میورزند تا صلح سیاسی، یعنی به روابط دیپلماتیک و امضای اسناد با رژیمهای مختلف علاقه دارند، زیرا وسیله سازش، روشنفکر و هنرمند است و او تنها کسی است که میتواند این صلح ادعایی را وارد صحنه کند، او تنها کسی است که توانایی محو یا تضعیف مفاهیمی را دارد که مردم با آن بزرگ شده، آن را به ارث برده، غنیتر ساخته، ترسیم کرده و تمامی ذهنها را با آن چنان پر کردهاند که به جزئی از شخصیت مبدل شده است.
صهیونیستها تاکنون نتوانستهاند به شکل دلخواه صلح خود را با مصر گسترده کنند، علت هم مقاومت مردم مصر در مقابل سازش و عادیسازی است، از یک سو عملیاتهای جهادی که دلاوران مصری انجام دادند امنیت دشمن را به خطر انداخت و از سوی دیگر مردم، صهیونیستها را بایکوت اقتصادی نمودند، به همین خاطر صلح از نظر امنیتی و اقتصادی شکست خورد. اما هم اکنون دشمن توانسته این مسافتها را بسیار کوتاه کند، علت هم ضعف مقاومت در برابر سازش است. امضای توافقنامه سازش توسط سازمان آزادیبخش فلسطین و رهبری روند سازش به وسیله چند چهره معروف فلسطین دست به دست هم دادند تا مسأله مقابله با سازش پیچیدهتر و سختتر شود. اما به هر صورت روشنفکر از نظر اخلاقی و فکری موظف است تا این آخرین دیوار [سنگر] را حفظ کند، زیرا گرچه سیاستمدار و نظامی شکست خوردند اما او باقی مانده و بروز نموده تا این تکهها را جمع کرده روحیههای شکست خورده را التیام بخشد.
ـ پس بر زن مسلمان است که در مقابل سیاستهای تربیتی و آموزشی غیر اسلامی ایستادگی نموده، زیانبار بودن روشهای تربیتی و آموزشی غربی که در جوامع ما جایی برای خود باز کردهاند را تبیین نماید.
ـ زن مسلمان باید در زمینههای کاری در کنار گزینههای اسلامی قرار گیرد، آنچه را که اسلام نمیپذیرد، قبول نکند تا همیشه به دور از شبههها باشد، با این وسیله میتوانیم تکان و لرزهای بر پیکره مؤسسات غیر اسلامی موجود بیاندازیم، در کنار آن، زن نباید اهمیت خانه را نادیده بگیرد زیرا مهمترین وظیفه یک زن تغییر چهره جامعه از یک منزل اسلامی آغاز میشود و پس از آن به منطقه اسلامی و جامعه اسلامی منتهی میگردد.
ـ امروزه حضور قدرتمندانه زن مسلمان در سطوح مختلف فعالیتهای اجتماعی یک نیاز است، ما در عین حال که به سوی کنار زدن ویرانیهایی که ارزشها دچار آن شده، مفاهیم، مؤسسات و گرایشهای غیر اسلامی پیش میرویم، باید فرصت فعالیت در صحنههای خالی اجتماعی را هم به آنان [فعالیتهای غیر اسلامی] ندهیم.
مبارزه با بیسوادی فرهنگی و نوشتاری، آوردن فنآوری به روستاها و فعالیتهای فقرزدایی در مناطق محروم شهرها و روستاهای مختلف میتواند عامل بسیار مؤثری در نزدیکتر شدن زن مسلمان به بقیه آحاد مردم و اطلاع یافتن از دردها و مشکلات او باشد و زمینه را برای الحاقش به صفوف اسلامی آماده کند. زن مسلمان یکی از مهمترین مجریان حرکت معاصر اسلامی به شمار میرود، برای ایجاد درک بهتری از نقش و مشکلاتش، فرایندهای حرکتی زن مسلمان باید در چارچوبهای حرکت پیش رونده اسلامی باقی بماند.
برای اولین بار در تاریخ مردم فلسطین، تشکیلاتی که خود را فلسطینی مینامد، مخالفین و اعضای مقاومت علیه اشغالگری صهیونیستی را محاکمه کرده، احکام جائرانهای را در چارچوب نمایشنامهای مسخره که در منطقه نمونهای برای آن نمیتوان یافت، صادر میکنند.
به طور مثال تعدادی از برادران به اتاقی در زندان فرا خوانده شده و احکام آنان توسط چند تن از افسران قرائت گردید، این در حالی است که شنیدهام هم اکنون این عده از زیر بار مسئولیت خواندن آن شانه خالی میکنند.
غزه در سایه بحرانی شدن شرایط اقتصادی و امنیتی و انتشار فساد در داخل تشکیلات خودگردان و اطراف آن وضعیت نابسامانی دارد، این در حالی است که عرفات با تعقیب و دستگیری مجاهدین در راستای اجرای دستورات آمریکا و رژیم اشغالگر قدس اقدام به افروختن آتش فتنههای دیگری میکند.
این کار (سازش) میتواند شرایط مناسب را برای فراغت بال صهیونیستها جهت توسعهطلبی و بهبود اقتصادی و تسلط سیاسی فراهم ساخته، آنها را از بار سنگین جنگ فرسایشی خستهکنندهای که نتیجه ادامه مبارزه است، رها سازد. حال آنچه از جامعه صلح ممکن میشود، این امر از چارچوب مبارزاتی پیروزی و شکست خارج نیست، به معنای دیگر جنگ ادامه دارد اما این بار قید و بندهای سنگینتری بر دست و پای خصم که همان طرف عربی ـ اسلامی است گذارده میشود. این خمیر مایه کلید روند سازش است.
حال برای زمینهسازی جهت تحقق اهداف طرح صهیونیستی سازش از طریق گامهایی برای تغییر ذهنیت عربی ـ اسلامی صورت میپذیرد. به معنای دیگر ذهنیت عربی برای برخورد [مثبت با روند سازش] بازسازی میگردد. به طور مثال پس از اتمام سازش، دیگر وساطت و میانجیگیری رژیم اشغالگر قدس برای حل نزاع بین دو کشور عربی امری عجیب و غریب نخواهد بود، زیرا در آن زمان رژیم اشغالگر قدس به عنوان جسم و طبیعی و متجانس در منطقه مورد قبول قرار گرفته است.
مسأله بسیار خطرناک موجود در این زمینه این است که خواستهها و منافع صهیونیستی تناقض ریشهای و اصولی با خواستهها و منافع محیط عربی و اسلامی دارد.
آنچه که امروز به وقوع پیوسته این است که رژیم اشغالگر قدس از جهنمی به نام غزه با بهترین شرایط رهایی یافت. در واقع کیک خود را خورد و در همان حال به اعراب و جهانیان فروخت و باز هم آن را برای خویش نگه داشت، ما فلسطینیان او را از مشکلات بسیار حاد و بغرنجش نجات دادیم و دارو را به طور رایگان آن هم با چندین و چند نوع تشویق به وی دادیم. به همین خاطر توافقنامه برایشان یک فرصت تاریخی به شمار میرفت و به همین دلیل آنها حاضر بودند حتی آن را با خود شیطان هم به امضا برسانند چه رسد به یاسر عرفات.
این توافقنامه بدون در نظر گرفتن حقی از حقوق مردم فلسطین تنها به عنوان یک توافقنامه همپیمانی و شراکت اقتصادی و امنیتی با رژیم اشغالگر قدس به امضا رسید. هم اکنون اخباری از داخل جنبش فتح وجود دارد که محمود عباس هم اکنون در حال مذاکره برای امضای توافقنامه پیمان نظامی نیز هست. این هم پیمانی به طور حتم علیه مردم فلسطین، امت عربی و اسلامی و تمام منطقه خواهد بود. صهیونیستها اگر نگوییم از رباط تا جاکارتا در جهان اسلام جولان میدهند، همان گونه که در سفرهای رابین ـ پرز پس از امضای توافقنامه در واشنگتن مستقیماً صورت گرفت، باید گفت به قطر، عمان و بقیه کشورها رسیدهاند.
این توافقنامهها، تنها به نوعی سرود و شعر متعلق به گذشته مبدل میسازد،از این پس جهاد ما برای آزادی وطن و مقدساتمان را تروریسم لقب خواهند داد، تأیید و همدردیای که ما طی یک قرن گذشته از سوی جهانیان شاهد آن بودیم جای خود را به رد و محکومیت خواهد داد. از این پس از نظر آنها عشق به فلسطین و پایبندی به آن پس از این امضا حتی در اتاقهای در بسته نیز کاری حرام و ممنوع خواهد بود. در چارچوب مبارزه تاریخی با دشمن صهیونیستی بلکه در چارچوب تمام تاریخ امت، این توافقنامه بزرگترین فاجعه تاریخی را تشکیل میدهد. شرایط عصر نوین، پیشرفته و پیچیده و شرایط توازن مختلف نیروها به نفع دشمن صهیونیستی در کنار چندپارچگی و تفرقه بی سابقه موجود در جهان عربی و اسلامی با حضور ساختار نژادپرست و تجاوزکار صهیونیستی همگی دست به دست هم میدهند تا این توافقنامه را به زنجیری برای در بند کشیدن آزادی و استقلال امت ما مبدل ساخته، آن را به سوی گمراهی بیسابقهای سوق دهند.
این توافقنامهها در حالی که حق تأسیس دولت عبری و تسلط آن را بر من میدهد، در عین حال زمینه را برای ایجاد جنگهای جدیدی نیز فراهم میسازد، زیرا چنین توافقنمههایی که برای کسی صلحی به بار نمیآورد به طور حتم برای جهان هم صلح به وجود نخواهد آورد.
کشتن شاید جسم پاک آنها را بگیرد اما باعث میگردد تا معنای حضورشان هر چه بیشتر و پراتراکمتر گردد، حضوری که از سنگینی جسم خلاصی پیدا کرده و از قید و بند آن رهایی یافته است تا روحش بلند پروازانه تحت تأثیر معانی که به خاطر آن و در حال دفاع از آن کشته شدهاند، اوج بگیرد.
شهدا زندگی را بار دیگر بازسازی میکنند، این بار آنها با شتاب و نوآوریای عظیمتر، به زندگی ما سرسختی و سرکشی بیشتری اهدا میکنند، خون آنها شریان زندگی درخت مقاومت و درخت آزادی است، آنها هستند که آینده ما را ترسیم میکنند نه آن ترسوهای لرزانی که قول سکوت و کرنش داده و معاهده سوداگری وطن و فروش بیتالمقدس را در سر دارند. در جهانی که معادلات نیروهای ظالم بر آن حکمفرایی میکند، شهدا قافله سالاران بهترین راه برای تحقق و ایجاد توازن با دنیای رعب و با دشمنی سر تا پا مسلح هستند.
آنان با شهادت خویش تأکید میکنند که این امت زنده است، نه میمیرد و نه به زانو در میآید، دروازه جهاد باز و نعمت شهادت باقی است و این که رنج و مشقت جهاد در نزد خداوند بسیار و در دنیا بالاتر و والاتر از رنج و مشقت ذلت تسلیم شده است. ای خانواده شهدا: فرزندانتان در علییناند و برای شما و امت اسلام نور میباشند.
اینان در قلب ما اخگری خاموش ناشدنی هستند. آری این راه (صحیح) است، این.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 26
شقاقی و مسیحیان فلسطینی
من تأکید میکنم که این مسیحیان [مسیحیان فلسطین] به وطن خویش ایمان داشته و خواهان آزادی آنند و در راه اسلام وظیفه دفاع خویش نه خراجی باید بپردازند و نه جزیهای.
شقاقی و عزالدین قسام
بین جبله و یعبد، قسام با قلبی مملو از درد در حال گذر بود، در جادهها، قهوهخانهها، خانهها، در مدارس، صحن مساجد و بالای منابر میایستاد در حالی که به تفنگ خویش تکیه زده بود. این «شامی» [اهل شام] آمده از جبله، نقشه جدیدی از تحولات و بر خلاف و علیه جریان آن مرحله برای فلسطین ترسیم میکرد. علیه تجزیه از جبله تا یعبد پیش میرفت و متکاملتر میشد. علیه غرب فریاد میزد و روح مردم چپاول شده را جلا میبخشید. علیه غرب، تفنگ خویش را به سوی نظامیان آنها نشانه میرفت. قسام روزی گذرا در میان روزهای سخت و لحظه روشنایی بود همانند «رعد و برق» لحظهای گذرا ولی پربار، مملو از تمامی راز و رمزهایی که میتواند انقلابی را ایجاد و پویایی آن را تحقق بخشد.
قسام با جریان آب رفت و با جای جای خاک فلسطین در هم آمیخت و حال وقت آن فرا رسیده تا او را بار دیگر جمع کنیم. ای مولای ما ای شیخ، در دوره ارتداد، تو را با نامت صدا میزنیم پس به پاخیز و قلب امت را از تاولهای چرکینش پاک کن.
شقاقی و نقش روشنفکران
تبعاتی که سیاستمداران و رژیمهایشان دچار آن میشوند باعث میگردد تا آنها اقدام به مانور نموده و یا حتی سقوط کنند، آنها برای یافتن مخرجی برای حفظ وجود و حیات خویش هر نوع حیات و ادامه بقایی سقوط نموده یا مانور میدهند، به همین خاطر است که سیاستمدار به امپراطوری که بر قله آن ایستاده پشت میکند، از اصول اساسی عدول نموده و بدون در نظر گرفتن منافع امت با همگان به سازش میپردازند. اگر اینها را تبعات کار سیاستمداری و رژیمها بدانیم چه تبعاتی میتواند روشنفکران را هم به این وادی بکشاند؟ روشنفکر اگر به چنین تبعاتی توجه داشته باشد و چنین راهی را اتخاذ کند به طور حتم به دلقکی بینقش مبدل خواهد شد.
در سایه توازن ترسناک توازن و فشار عملهای انجام شده بر روشنفکر او وظیفه دارد تا وجدان و قلم خویش را با شجاعت برداشته و به مقابله با خطراتی که به دنبال تخریب کامل امت و بسط چپاول مادی و معنوی آن به نفع غرب غاصب و دشمن است بپردازد.
روشنفکر باید حاضر به کرنش در مقابل سلطان نباشد، نه آن که مانند دهها سال گذشته روشنفکر ملازم رکاب سیاستمدار و سیاستمدار ملازم رکاب نظامی باشد. امروزه باید عکس آن صورت پذیرد، باید این مسیر تصحیح شود. متاسفانه بعضی از روشنفکران به راهنمایی برای ورود چپاولگران مبدل شدهاند، بعضی دیگر هم به سرعت در مقابل عملهای انجام شده تسلیم میشوند، اینان همگی نقش معلمی و آموزگاری خویش را از دست میدهند و دیگر نمیتوان آنها را وجدان و نفس لوامه مردم دانست.
صهیونیستها بیشتر بر عادیسازی اصرار میورزند تا صلح سیاسی، یعنی به روابط دیپلماتیک و امضای اسناد با رژیمهای مختلف علاقه دارند، زیرا وسیله سازش، روشنفکر و هنرمند است و او تنها کسی است که میتواند این صلح ادعایی را وارد صحنه کند، او تنها کسی است که توانایی محو یا تضعیف مفاهیمی را دارد که مردم با آن بزرگ شده، آن را به ارث برده، غنیتر ساخته، ترسیم کرده و تمامی ذهنها را با آن چنان پر کردهاند که به جزئی از شخصیت مبدل شده است.
صهیونیستها تاکنون نتوانستهاند به شکل دلخواه صلح خود را با مصر گسترده کنند، علت هم مقاومت مردم مصر در مقابل سازش و عادیسازی است، از یک سو عملیاتهای جهادی که دلاوران مصری انجام دادند امنیت دشمن را به خطر انداخت و از سوی دیگر مردم، صهیونیستها را بایکوت اقتصادی نمودند، به همین خاطر صلح از نظر امنیتی و اقتصادی شکست خورد. اما هم اکنون دشمن توانسته این مسافتها را بسیار کوتاه کند، علت هم ضعف مقاومت در برابر سازش است. امضای توافقنامه سازش توسط سازمان آزادیبخش فلسطین و رهبری روند سازش به وسیله چند چهره معروف فلسطین دست به دست هم دادند تا مسأله مقابله با سازش پیچیدهتر و سختتر شود. اما به هر صورت روشنفکر از نظر اخلاقی و فکری موظف است تا این آخرین دیوار [سنگر] را حفظ کند، زیرا گرچه سیاستمدار و نظامی شکست خوردند اما او باقی مانده و بروز نموده تا این تکهها را جمع کرده روحیههای شکست خورده را التیام بخشد.
شقاقی و مسئولیتهای خاص زنان
ـ پس بر زن مسلمان است که در مقابل سیاستهای تربیتی و آموزشی غیر اسلامی ایستادگی نموده، زیانبار بودن روشهای تربیتی و آموزشی غربی که در جوامع ما جایی برای خود باز کردهاند را تبیین نماید.
ـ زن مسلمان باید در زمینههای کاری در کنار گزینههای اسلامی قرار گیرد، آنچه را که اسلام نمیپذیرد، قبول نکند تا همیشه به دور از شبههها باشد، با این وسیله میتوانیم تکان و لرزهای بر پیکره مؤسسات غیر اسلامی موجود بیاندازیم، در کنار آن، زن نباید اهمیت خانه را نادیده بگیرد زیرا مهمترین وظیفه یک زن تغییر چهره جامعه از یک منزل اسلامی آغاز میشود و پس از آن به منطقه اسلامی و جامعه اسلامی منتهی میگردد.
ـ امروزه حضور قدرتمندانه زن مسلمان در سطوح مختلف فعالیتهای اجتماعی یک نیاز است، ما در عین حال که به سوی کنار زدن ویرانیهایی که ارزشها دچار آن شده، مفاهیم، مؤسسات و گرایشهای غیر اسلامی پیش میرویم، باید فرصت فعالیت در صحنههای خالی اجتماعی را هم به آنان [فعالیتهای غیر اسلامی] ندهیم.
مبارزه با بیسوادی فرهنگی و نوشتاری، آوردن فنآوری به روستاها و فعالیتهای فقرزدایی در مناطق محروم شهرها و روستاهای مختلف میتواند عامل بسیار مؤثری در نزدیکتر شدن زن مسلمان به بقیه آحاد مردم و اطلاع یافتن از دردها و مشکلات او باشد و زمینه را برای الحاقش به صفوف اسلامی آماده کند. زن مسلمان یکی از مهمترین مجریان حرکت معاصر اسلامی به شمار میرود، برای ایجاد درک بهتری از نقش و مشکلاتش، فرایندهای حرکتی زن مسلمان باید در چارچوبهای حرکت پیش رونده اسلامی باقی بماند.
مواضع شقاقی نسبت به ساف
شقاقی و عرفات
برای اولین بار در تاریخ مردم فلسطین، تشکیلاتی که خود را فلسطینی مینامد، مخالفین و اعضای مقاومت علیه اشغالگری صهیونیستی را محاکمه کرده، احکام جائرانهای را در چارچوب نمایشنامهای مسخره که در منطقه نمونهای برای آن نمیتوان یافت، صادر میکنند.
به طور مثال تعدادی از برادران به اتاقی در زندان فرا خوانده شده و احکام آنان توسط چند تن از افسران قرائت گردید، این در حالی است که شنیدهام هم اکنون این عده از زیر بار مسئولیت خواندن آن شانه خالی میکنند.
غزه در سایه بحرانی شدن شرایط اقتصادی و امنیتی و انتشار فساد در داخل تشکیلات خودگردان و اطراف آن وضعیت نابسامانی دارد، این در حالی است که عرفات با تعقیب و دستگیری مجاهدین در راستای اجرای دستورات آمریکا و رژیم اشغالگر قدس اقدام به افروختن آتش فتنههای دیگری میکند.
شقاقی و سازش با رژیم اشغالگر قدس
این کار (سازش) میتواند شرایط مناسب را برای فراغت بال صهیونیستها جهت توسعهطلبی و بهبود اقتصادی و تسلط سیاسی فراهم ساخته، آنها را از بار سنگین جنگ فرسایشی خستهکنندهای که نتیجه ادامه مبارزه است، رها سازد. حال آنچه از جامعه صلح ممکن میشود، این امر از چارچوب مبارزاتی پیروزی و شکست خارج نیست، به معنای دیگر جنگ ادامه دارد اما این بار قید و بندهای سنگینتری بر دست و پای خصم که همان طرف عربی ـ اسلامی است گذارده میشود. این خمیر مایه کلید روند سازش است.
حال برای زمینهسازی جهت تحقق اهداف طرح صهیونیستی سازش از طریق گامهایی برای تغییر ذهنیت عربی ـ اسلامی صورت میپذیرد. به معنای دیگر ذهنیت عربی برای برخورد [مثبت با روند سازش] بازسازی میگردد. به طور مثال پس از اتمام سازش، دیگر وساطت و میانجیگیری رژیم اشغالگر قدس برای حل نزاع بین دو کشور عربی امری عجیب و غریب نخواهد بود، زیرا در آن زمان رژیم اشغالگر قدس به عنوان جسم و طبیعی و متجانس در منطقه مورد قبول قرار گرفته است.
مسأله بسیار خطرناک موجود در این زمینه این است که خواستهها و منافع صهیونیستی تناقض ریشهای و اصولی با خواستهها و منافع محیط عربی و اسلامی دارد.
شقاقی و توافقنامههای سازش
آنچه که امروز به وقوع پیوسته این است که رژیم اشغالگر قدس از جهنمی به نام غزه با بهترین شرایط رهایی یافت. در واقع کیک خود را خورد و در همان حال به اعراب و جهانیان فروخت و باز هم آن را برای خویش نگه داشت، ما فلسطینیان او را از مشکلات بسیار حاد و بغرنجش نجات دادیم و دارو را به طور رایگان آن هم با چندین و چند نوع تشویق به وی دادیم. به همین خاطر توافقنامه برایشان یک فرصت تاریخی به شمار میرفت و به همین دلیل آنها حاضر بودند حتی آن را با خود شیطان هم به امضا برسانند چه رسد به یاسر عرفات.
این توافقنامه بدون در نظر گرفتن حقی از حقوق مردم فلسطین تنها به عنوان یک توافقنامه همپیمانی و شراکت اقتصادی و امنیتی با رژیم اشغالگر قدس به امضا رسید. هم اکنون اخباری از داخل جنبش فتح وجود دارد که محمود عباس هم اکنون در حال مذاکره برای امضای توافقنامه پیمان نظامی نیز هست. این هم پیمانی به طور حتم علیه مردم فلسطین، امت عربی و اسلامی و تمام منطقه خواهد بود. صهیونیستها اگر نگوییم از رباط تا جاکارتا در جهان اسلام جولان میدهند، همان گونه که در سفرهای رابین ـ پرز پس از امضای توافقنامه در واشنگتن مستقیماً صورت گرفت، باید گفت به قطر، عمان و بقیه کشورها رسیدهاند.
این توافقنامهها، تنها به نوعی سرود و شعر متعلق به گذشته مبدل میسازد،از این پس جهاد ما برای آزادی وطن و مقدساتمان را تروریسم لقب خواهند داد، تأیید و همدردیای که ما طی یک قرن گذشته از سوی جهانیان شاهد آن بودیم جای خود را به رد و محکومیت خواهد داد. از این پس از نظر آنها عشق به فلسطین و پایبندی به آن پس از این امضا حتی در اتاقهای در بسته نیز کاری حرام و ممنوع خواهد بود. در چارچوب مبارزه تاریخی با دشمن صهیونیستی بلکه در چارچوب تمام تاریخ امت، این توافقنامه بزرگترین فاجعه تاریخی را تشکیل میدهد. شرایط عصر نوین، پیشرفته و پیچیده و شرایط توازن مختلف نیروها به نفع دشمن صهیونیستی در کنار چندپارچگی و تفرقه بی سابقه موجود در جهان عربی و اسلامی با حضور ساختار نژادپرست و تجاوزکار صهیونیستی همگی دست به دست هم میدهند تا این توافقنامه را به زنجیری برای در بند کشیدن آزادی و استقلال امت ما مبدل ساخته، آن را به سوی گمراهی بیسابقهای سوق دهند.
این توافقنامهها در حالی که حق تأسیس دولت عبری و تسلط آن را بر من میدهد، در عین حال زمینه را برای ایجاد جنگهای جدیدی نیز فراهم میسازد، زیرا چنین توافقنمههایی که برای کسی صلحی به بار نمیآورد به طور حتم برای جهان هم صلح به وجود نخواهد آورد.
شقاقی و شهادت
کشتن شاید جسم پاک آنها را بگیرد اما باعث میگردد تا معنای حضورشان هر چه بیشتر و پراتراکمتر گردد، حضوری که از سنگینی جسم خلاصی پیدا کرده و از قید و بند آن رهایی یافته است تا روحش بلند پروازانه تحت تأثیر معانی که به خاطر آن و در حال دفاع از آن کشته شدهاند، اوج بگیرد.
شهدا زندگی را بار دیگر بازسازی میکنند، این بار آنها با شتاب و نوآوریای عظیمتر، به زندگی ما سرسختی و سرکشی بیشتری اهدا میکنند، خون آنها شریان زندگی درخت مقاومت و درخت آزادی است، آنها هستند که آینده ما را ترسیم میکنند نه آن ترسوهای لرزانی که قول سکوت و کرنش داده و معاهده سوداگری وطن و فروش بیتالمقدس را در سر دارند. در جهانی که معادلات نیروهای ظالم بر آن حکمفرایی میکند، شهدا قافله سالاران بهترین راه برای تحقق و ایجاد توازن با دنیای رعب و با دشمنی سر تا پا مسلح هستند.
آنان با شهادت خویش تأکید میکنند که این امت زنده است، نه میمیرد و نه به زانو در میآید، دروازه جهاد باز و نعمت شهادت باقی است و این که رنج و مشقت جهاد در نزد خداوند بسیار و در دنیا بالاتر و والاتر از رنج و مشقت ذلت تسلیم شده است. ای خانواده شهدا: فرزندانتان در علییناند و برای شما و امت اسلام نور میباشند.
اینان در قلب ما اخگری خاموش ناشدنی هستند. آری این راه (صحیح) است، این.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 26
/ج