حکم ارتداد و رابطه آن با آزاد انديشي
نويسنده: احمد جلالي
ماجرا از اين قرار بود که سلمان رشدي که مسلمان زاده و اهل کشور هندوستان ولي ساکن انگلستان بود، کتابي به نام آيات شيطاني نوشت که در آن به پيامبر اسلام، اهانت کرده و نسبت هاي زشتي به ايشان داده بود با چاپ و پخش اين کتاب و آگاهي مردم از مضمون ناشايست آن، خشم عمومي برانگيخته، و در کشورهاي مختلف تظاهرات برپا شد.
امام (ره) در اين موضوع نقشي جهاني داشت، فتواي تاريخي ايشان مبني بر ارتداد و لزوم قتل نويسنده کتاب و دست اندرکاران آگاه اين اقدام در زمان کوتاهي، مورد تأييد انديشمندان شيعه و سني قرار گرفت و ترس عجيبي در بين دشمنان اسلام به وجود آورد. از آن روز تاکنون چند فرد سرشناس به خاطر کشتن سلمان رشدي کشته يا زخمي شده اند. سلمان رشدي سال هاست در دلهره دائمي به زندگي مخفيانه خود ادامه مي دهد وجرأت حضور آزادانه در اماکن عمومي را ندارد.
از نظر اسلام، عقيده هر انساني براي خود او محترم است و حق نداريم به باورهاي ديگر انسان ها توهين کنيم. همان گونه که در ابتداي اسلام، مسلمانان با يهوديان و مسيحيان در مدينه پيمان دوستي بستند و در کنار هم به خوبي و خوشي زندگي مي کردند و تا وقتي برخي از آنان پيمان شکني نکردند، جنگي بين آنان رخ نداد.
اگر فردي با تحقيق به دين اسلام بپيوندد و مسلمان شود يا خود از ابتدا مسلمان زاده باشد و دين اسلام، دين او هم محسوب شود، اما پس از مدتي دين خود را تغيير دهد و به مخالفت و مقابله علني با اسلام بپردازد، مرتد است و در صورت اثبات اين رفتار، بايد حاکم اسلامي با او برخورد کند البته نوع برخورد حکومت با مرتدان متفاوت است و تنها در مورد فردي که مسلمان زاده و مرد باشد، حکم اعدام صادر مي شود و گرنه درباره زنان مرتد يا مرداني که پيش از اين، دين ديگري غير از اسلام داشتند، حکم صادر شده، قتل يا اعدام نيست؛ اما بايد پرسيد چرا به همين اندازه هم اسلام اجازه تغيير دين و مخالفت با عقايد قبلي را نمي دهد؟
به عبارت روشن تر در اسلام، اصل تغيير دين و انتخاب عقيده به شکل آزادانه و بر اساس عقل و منطق، هيچ مشکلي ندارد؛ اما مخالف و مقابله علني با دين عمومي جامعه و تلاش براي متزلزل کردن عقايد مردم که بسياري از آنها توان تحليل و بررسي دقيق مباني و مسائل عميق فکري را ندارند، امري نادرست است.
در واقع اسلام حکم ارتداد را براي افرادي در نظر گرفته که عالمانه و آگاهانه به مخالفت با اسلام برخاسته و درصدد تخريب و سست کردن باورهاي ديني ديگر مسلمانان برآمده اند. اگر فردي به طور صحيح و عقلاني، به تحقيق و بررسي بپردازد و دين حق را چيزي غير از اسلام بيابد و به آن گرايش پيدا کند و در حريم خصوصي خود بر اساس آن عمل نمايد به هيچ وجه اسلام با او مقابله و مخالفت نمي کند.
به يقين، اين نقشه ماهرانه، تأثير منفي بسياري در ديگر مسلمانان مدينه مي گذاشت و آنان را در انتخاب دين اسلام به شدت دچار ترديد مي کرد. خداوند هم با نزول آيه اي اين تصميم خطرناک يهوديان را گوشزد کرد و خطر اين گونه اعمال را با برقرار کردن حکم برخورد سخت با افراد مرتد اعلان نمود تا در طول تاريخ، فرصت چنين کارهايي را از دشمنان اسلام يا هر انسان نا آگاهي بگيرد.
از اين رو، مقصود حقيقي در حکم ارتداد تغيير دين به شکل شخصي و از روي تحقيق و انصاف نيست، بلکه منظور مواردي است که فرد يا افرادي با تغيير دين، خواسته يا ناخواسته لطمه هايي جدي به باورهاي عمومي جامعه مي زنند و نوعي ترديد و نگراني را در سطح عمومي ايجاد مي کنند.
داستان سلمان رشدي هم در همين راستا معنا پيدا مي کند، يعني اين فرد با اين که مسلمان بود، به پيامبر اسلام، اهانت، و به نوعي به مباني ديني اسلام توهين کرد. در نتيجه با توجه به تأثير منفي و بازتاب اجتماعي اين کار و تشويق کشورهاي غير اسلامي و دشمنان اسلام از اين رفتار زشت، اين کار او به منزله مقابله و مبارزه مستقيم در مقابل اسلام محسوب، و حکم قتل و ارتداد او صادر شد.
موضوع کتاب آيات شيطاني و فتواي امام، چيزي بالاتر از ارتدادي عادي بود؛ بلکه نوعي مقابله و مبارزه فرهنگي جدي و خطرناک عليه اسلام و مباني آن بود که لازم بود برخوردي جدي و پيش گيرانه با اين حرکت زشت صورت بپذيرد.
منبع: نشريه انتظار نوجوان شماره 67
امام (ره) در اين موضوع نقشي جهاني داشت، فتواي تاريخي ايشان مبني بر ارتداد و لزوم قتل نويسنده کتاب و دست اندرکاران آگاه اين اقدام در زمان کوتاهي، مورد تأييد انديشمندان شيعه و سني قرار گرفت و ترس عجيبي در بين دشمنان اسلام به وجود آورد. از آن روز تاکنون چند فرد سرشناس به خاطر کشتن سلمان رشدي کشته يا زخمي شده اند. سلمان رشدي سال هاست در دلهره دائمي به زندگي مخفيانه خود ادامه مي دهد وجرأت حضور آزادانه در اماکن عمومي را ندارد.
مرتد کيست؟
از نظر اسلام، عقيده هر انساني براي خود او محترم است و حق نداريم به باورهاي ديگر انسان ها توهين کنيم. همان گونه که در ابتداي اسلام، مسلمانان با يهوديان و مسيحيان در مدينه پيمان دوستي بستند و در کنار هم به خوبي و خوشي زندگي مي کردند و تا وقتي برخي از آنان پيمان شکني نکردند، جنگي بين آنان رخ نداد.
اگر فردي با تحقيق به دين اسلام بپيوندد و مسلمان شود يا خود از ابتدا مسلمان زاده باشد و دين اسلام، دين او هم محسوب شود، اما پس از مدتي دين خود را تغيير دهد و به مخالفت و مقابله علني با اسلام بپردازد، مرتد است و در صورت اثبات اين رفتار، بايد حاکم اسلامي با او برخورد کند البته نوع برخورد حکومت با مرتدان متفاوت است و تنها در مورد فردي که مسلمان زاده و مرد باشد، حکم اعدام صادر مي شود و گرنه درباره زنان مرتد يا مرداني که پيش از اين، دين ديگري غير از اسلام داشتند، حکم صادر شده، قتل يا اعدام نيست؛ اما بايد پرسيد چرا به همين اندازه هم اسلام اجازه تغيير دين و مخالفت با عقايد قبلي را نمي دهد؟
ضرورت حکم ارتداد
به عبارت روشن تر در اسلام، اصل تغيير دين و انتخاب عقيده به شکل آزادانه و بر اساس عقل و منطق، هيچ مشکلي ندارد؛ اما مخالف و مقابله علني با دين عمومي جامعه و تلاش براي متزلزل کردن عقايد مردم که بسياري از آنها توان تحليل و بررسي دقيق مباني و مسائل عميق فکري را ندارند، امري نادرست است.
در واقع اسلام حکم ارتداد را براي افرادي در نظر گرفته که عالمانه و آگاهانه به مخالفت با اسلام برخاسته و درصدد تخريب و سست کردن باورهاي ديني ديگر مسلمانان برآمده اند. اگر فردي به طور صحيح و عقلاني، به تحقيق و بررسي بپردازد و دين حق را چيزي غير از اسلام بيابد و به آن گرايش پيدا کند و در حريم خصوصي خود بر اساس آن عمل نمايد به هيچ وجه اسلام با او مقابله و مخالفت نمي کند.
تاريخچه ارتداد
به يقين، اين نقشه ماهرانه، تأثير منفي بسياري در ديگر مسلمانان مدينه مي گذاشت و آنان را در انتخاب دين اسلام به شدت دچار ترديد مي کرد. خداوند هم با نزول آيه اي اين تصميم خطرناک يهوديان را گوشزد کرد و خطر اين گونه اعمال را با برقرار کردن حکم برخورد سخت با افراد مرتد اعلان نمود تا در طول تاريخ، فرصت چنين کارهايي را از دشمنان اسلام يا هر انسان نا آگاهي بگيرد.
از اين رو، مقصود حقيقي در حکم ارتداد تغيير دين به شکل شخصي و از روي تحقيق و انصاف نيست، بلکه منظور مواردي است که فرد يا افرادي با تغيير دين، خواسته يا ناخواسته لطمه هايي جدي به باورهاي عمومي جامعه مي زنند و نوعي ترديد و نگراني را در سطح عمومي ايجاد مي کنند.
حکم ارتداد در اديان ديگر
داستان سلمان رشدي هم در همين راستا معنا پيدا مي کند، يعني اين فرد با اين که مسلمان بود، به پيامبر اسلام، اهانت، و به نوعي به مباني ديني اسلام توهين کرد. در نتيجه با توجه به تأثير منفي و بازتاب اجتماعي اين کار و تشويق کشورهاي غير اسلامي و دشمنان اسلام از اين رفتار زشت، اين کار او به منزله مقابله و مبارزه مستقيم در مقابل اسلام محسوب، و حکم قتل و ارتداد او صادر شد.
موضوع کتاب آيات شيطاني و فتواي امام، چيزي بالاتر از ارتدادي عادي بود؛ بلکه نوعي مقابله و مبارزه فرهنگي جدي و خطرناک عليه اسلام و مباني آن بود که لازم بود برخوردي جدي و پيش گيرانه با اين حرکت زشت صورت بپذيرد.
منبع: نشريه انتظار نوجوان شماره 67