غايت حكومت در كتاب و سنت(1)
نويسنده: سيده عاليه آذر طوس*
چكيده
بنابراين، هدف اين نوشتار تبيين منطقي نظريه جامعيت ديني در برابر ديدگاهي است كه بر فردي بودن تعاليم اسلام تأکيد دارد و نتوانسته است دليل محكم براي آن ارائه دهد.
لازم به ذكر است كه هدف و يافته هاي اصلي پژوهش، برمبناي عقلي و نقلي مبتني است.
كليدواژه ها: غايت و رسالت، حكومت، كتاب، سنت، اهداف معنوي، اهداف مادي.
مقدمه
با توجه به آنچه بيان شد، طرح اين مسئله ضرورت پيدا مي كند كه با توجه به اينكه يكي از شئون نبوت و امامت حكومت مي باشد، آيا دين مقدس اسلام برنامه اي را در اين باره ارائه كرده است يا خير؟ افزون بر تأکيد بر اصل حكومت، آيا به غايات آن نيز توجه داشته، يا اينكه اهداف حكومت همانند شكل حكومت به عهده حاكمان ديني نهاده شده است؟ با اندكي تأمل در كتاب و سنت مي توان به اين مطلب پي برد كه آيات و روايات نه تنها نسبت به اصل حكومت بي توجه نيستند، بلكه به بسياري از فروع نيز توجه كرده اند. بنابراين، بين شريعت و سياست پيوندي عميق وجود دارد و از ناحيه شرع، برنامه اي منظم براي حاكمان ترسيم شده است. اينكه در آيات و روايات چه راه كارهايي براي تبيين غايت حكومتها ارائه شده است و چه مباحثي را جزو رسالت و غايت حاكمان و حكومت ها مي داند، موضوعي است كه اين پژوهش در پي پاسخگويي به آن مي باشد.
آنچه از مفاد آيات و روايات به دست مي آيد اين است كه هدف و رسالت حكومت ديني به امور دنيا يا آخرت محدود نمي شود، بلكه اعم از آن دو است. در منابع و متون مقدس ديني، حكومت الهي صرفاً براي تأمين معاش دنيوي و برخي امور مادي كه برقراري رفاه و امنيت يا تدارك اموراجتماعي باشد تأسيس نشده، بلكه با لحاظ اين امور، چون دنياي انسان به آخرتش وابسته است و براي غايت اخروي خلق، و اهداف متعالي تري براي آن در نظر گرفته شده است، شعاع رسالت آن افزون بر توجه به دنيا، سعادت عقبي را نيز در برمي گيرد. بنابراين، غايت و رسالت حكومت را از نگاه متون ديني مي توان به دو جنبه دنيوي و اخروي(مادي و معنوي) دسته بندي كرد كه به طور اجمال بدان ها پرداخته مي شود.
1. غايت معنوي
مراد از غايت معنوي حكومت اسلامي آن است كه حكومت، براي تحقق امور حقيقي مردم تلاش مي كند بدين معنا كه حاكم بايد تمام همت خويش را در جهت تعالي انسان(جامعه) و امور معنوي آنها بكار گيرد و حقيقت انساني را پايدار سازد. جامع نگري و تعميم گستره اسلام كه قوانين آن از جانب خداوند مي باشد، ايجاب
مي كند به تمام ابعاد وجودي انسان توجه كرده، تمام تمهيدات را براي رشد و تعالي او فراهم سازد. بنابراين، كمترين نقص دراحكام و تعاليم آن روا نيست. براي بيان اين حقيقت كه در قلمرو امور سياسي، اسلام به تمام ابعاد حكومتي توجه كرده است، به بخشي از آنها اشاره مي كنيم:
الف. روح توحيد و نفي شرك و بت پرستي
پرستش، عبوديت، طاعت و عبادت از خداوند كه روح توحيد و خداپرستي است واجتناب و دوري از فرمان طاغوت كه روح شرك و بت پرستي مي باشد كه قرآن كريم آنها را جزو اوصاف اصلي حاكمان و اهداف آنان در حكومت دانسته است. به همين دليل، به بيشتر پيامبران اين امر متذكر شده است.
درباره هود پيامبر(ص)، خطاب به قومش چنين آورده است: (قال يا قوم اعبدواالله ما لكم من اله غيره افلا تتقون)(اعراف:65) گفت اي قوم من! خدا را بپرستيد كه براي شما معبودي جز او نيست، پس آيا پرهيزگاري نمي كنيد. درباره پيامبران خدا صالح(1) وشعيب(2) نيز همين تعبير را بيان فرموده است. به طور كلي و عام، خداوند درباره هدف بعثت همه انبياء چنين مي فرمايد: (ولقد بعثنا في كل امه رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت)(نحل:36) در حقيقت در ميان هر امتي فرستاده اي برانگيختم(تا بگويد) خدا را بپرستيد و از طاغوت بپرهيزيد.
همه اينآيات به روشني دلالت دارند براينكه يكي از اهداف اصلي حكومتهاي الهي، نفي هرگونه شرك و بت پرستي و احياي روح توحيدي است؛ شايد مهمترين و بزرگترين رسالت حكومت ديني در همين امر نهفته باشد؛ زيرا كمال و سعادت فرد وجامعه به ايمان و يگانه پرستي بستگي دارد؛ بدين معنا كه اگر گرايش و اعتقاد به توحيد و يكتاپرستي احيا شود، جامعه به سمت سعادت پيش خواهد رفت و اگر اين پديده در جامعه اي نباشد، هرگز آن اجتماع انساني طعم لذت، سعادت و كمالات معنوي را نخواهد چشيد. امام خميني(قدس سره) كه مصداق بارز يك حاكم واقعي ديني در جهان معاصر به شمار مي آيد، در اين باره معتقد است: «عمده بعثت رسل و انزال كتب براي مقصد شريف معرفت الله(توحيد) بوده كه تمام سعادات دنياويه و اخراويه در سايه آن حاصل آيد، اما افسوس كه انسان تا زماني كه در اين عالم است، طريق سعادت خود را تشخيص نمي دهد و هرچه اوليا و انبيا و علما نصيحت و دعوت مي كنند، انسان از خواب بيدار نمي شود.»(3)
ايشان معتقد است كمال انساني در اعتقاد به توحيد و سقوط او در شرك و شك نهفته است. انساني كه در قلبش شك و شرك باشد، از مرتبه انساني ساقط است و هرگاه باطنش از شرك خالي شود به مقامات عالي دست خواهد يافت. اين عقيده امام خميني(قدس سره) مبتني بر رواياتي است كه از پيشوايان دين رسيده است.
چنانكه امام صادق(ع) در اين باره مي فرمايد: «كل قلب فيه شك او شرك فهو ساقط وانما ارادوا بالزهد في الدنيا لتفرع قلوبهم للاخره»(4) پس بدون شك، شرك زدايي و محو بت پرستي و اهتمام براي احياي روح توحيدي از غايات مهم حكومتهاي ديني است.
ب. هدايتگري انسان در تقرب الي الله
يكي ديگر از اهداف معنوي نظام سياسي اسلام و بسترسازي جامعه براي جهت دهي مردم به قرب الهي است. انسان ازآن جهت كه اشرف كائنات بوده و مصداق واقعي انالله و انا اليه راجعون مي باشد، از جانب خدا آمده و به سمت او در حال تكامل است، بايد اين واقعيت عيني را در جامعه براي خود مهيا ببيند. قرآن كريم هدف نزول خود را كه همان هدف والاي رسالت است، چنين
ترسيم مي كند:(الر كتاب انزلناه اليك لتخرج الناس من الظلمات الي النور باذن ربهم الي صراط العزيز الحميد)(ابراهيم:1) در اين سوره، به پيامبراكرم (ص)اين اسناد داده شده است؛ زيرا انسان كامل خليفه خداست و كار خداوند متعال را انجام مي دهد. گويا اينكه مهمترين رسالت پيامبر(ص) در زمان حاكميتش همين امر بوده است تا به انسانهاي مؤمن اين امر را يادآوري كند كه با تكامل خود و تقرب الهي مي تواند به قدرت برسند. از اين رو، خداوند به او مي فرمايد: (الذين ان مكناهم في الارض اقاموا الصلاه وآتوا الزكاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنكر و لله عاقبه الامور)(حج:41) تعبير«مكناهم في الارض» به معناي قدرت بخشيدن به مؤمنان در روي زمين است. بنابراين، به تشکيل دولت و هدف و رسالت دولت و نظام سياسي در نزد مؤمنان اشاره دارد.(5)
از مفاد آيه مزبور و روايات متعددي كه در اين باره وارد شده است، چنين برمي آيد كه هدف خلقت انسان جز قرب به خداوند متعال نيست و اين قرب، به جز از طريق عبادت و عمل به آموزه هاي ديني حاصل نمي شود.
بنابراين، برحكومت ديني واجب است كه مقدمات آن را در جامعه فراهم سازد؛ زيرا غايت اين حكومت برخلاف ساير حكومتها براي نيل به همين هدف است.
در روايتي آمده است كه خداوند خطاب به پيامبرش چنين فرمود: «بنده ام به چيزي محبوب ترنزد من از آنچه بر او واجب كرده ام به من تقرب نجسته است و او بسا با نافله و اعمال مستحبي به من تقرب مي جويد تا آنجا كه او را دوست مي دارم و چون دوستش داشتم گوش شنوا و چشم بينا و زبان گويا و دست گيرنده او خواهم شد.»(6)
اين حديث قدسي براين نكته تصريح دارد كه وقتي حكومت اسلامي استقرار يافت و مؤمنان تمكين يافتند و قدرت جامعه را در دست گرفتند، بايد همه چيز در جهت خدمت به دين اسلام قرار گيرد؛ زيرا كمال و تعالي انسان، هدف غايي و نهايي اوست كه اين در تعاون و همكاري انسانها در اجتماع دست يافتني است و تحقق چنين امر مهمي از طريق حاكميت انجام مي گيرد. البته اين بدان معنا نيست كه مؤمنان در جامعه اختيار و اراده اي از خود نداشته باشند و ليكن در جامعه زماني كه فضاي جامعه به گونه اي باشد كه مردم بتوانند حق را از باطل بازشناسند، با اراده خويش مسير حقانيت را در پيش گرفته، و چون كمال طلبي از فطريات انساني است، آنان حق را انتخاب و به سمت آن مسير زندگي را اختيار مي كنند؛ اين همان چيزي است كه در مقدمه قانون اساسي بدان اشاره شده است كه «هدف از حكومت، رشد دادن انسان در حكومت به سوي نظام الهي است تا زمينه بروز و شكوفايي استعدادها به منظور تجلي ابعاد خداگونگي انسان فراهم آيد.»(7)
منشأ چنين اصلي در كلام الهي نهفته است كه فرمود: (الا الي الله تصيرالامور)(شوري: 53)؛ آگاه باش كه همه كارها به خدا بازمي گردد.
پي نوشت ها :
*كارشناس ارشد علوم سياسي دانشگاه باقرالعلوم.
1- اعراف: 73.
2- اعراف: 85.
3- امام خميني(قدس سره)، چهل حديث، ص660، حديث40.
4- امام خميني(قدس سره)، شرح حديث جنود عقل و جهل، ص299.
5- نجف لك زايي، چالش سياست ديني و نظم سلطاني، ص87-88، به نقل از: ناصر مكارم شيرازي، پيام قرآن، ج10، ص35.
6- علي اصغر نصرتي، نظام سياسي اسلام، به نقل از: محمدبن يعقوب كليني، اصول كافي، ج2، ص352.
7- جهانگير منصور، قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، ص15.