نگاهي به تفسير منهج الصادقين(1)

تفسير منهج الصادقين از مشهورترين تفسيرهاي فارسي است که ملا فتح الله کاشاني دانشمند شيعه قرن دهم (م 988) آن را نوشته است. نگارنده در اين گفتار، به شرح حال مختصر کاشاني، استاد مشهور او علي بن حسن زواره اي و آثارش، تأليفات کاشاني و ويژگيهاي تفسير منهج الصادقين پرداخته است.
سه‌شنبه، 10 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهي به تفسير منهج الصادقين(1)

نگاهي به تفسير منهج الصادقين(1)
نگاهي به تفسير منهج الصادقين(1)


 

نويسنده: حسين ستار (1)




 

چکيده
 

تفسير منهج الصادقين از مشهورترين تفسيرهاي فارسي است که ملا فتح الله کاشاني دانشمند شيعه قرن دهم (م 988) آن را نوشته است. نگارنده در اين گفتار، به شرح حال مختصر کاشاني، استاد مشهور او علي بن حسن زواره اي و آثارش، تأليفات کاشاني و ويژگيهاي تفسير منهج الصادقين پرداخته است.

کليد واژه
 

کاشاني، ملا فتح الله/ مفسران شيعه- قرن دهم/ زواره اي- علي بن حسن/ منهج الصادقين.

مقدمه
 

مسلمانان از ديرباز به قرآن توجه داشتند. در اين ميان، نخستين تفسير فارسي بعد از قرن چهارم نوشته شد که ترجمه تفسير طبري بود و به دستور منصور بن نوح ساماني انجام گرفت. (11: ص 115) پس از آن نيز تفاسير فارسي فراوان نوشته شد که علاوه بر فضيلت ديني، گنجينه اي بزرگ از زبان شناسي دربر دارد. (12: ص6) از قرن نهم به بعد، اين روند، سرعت گرفت. يکي از اين تفاسير – که در اين گفتار، به معرفي آن مي پردازيم- تفسير «منهج الصادقين في إلزام المخالفين» است، از آثار ملا فتح الله کاشاني.
اطلاعات و تاريخ به جا مانده از اين عالم شيعي در مقايسه با همگنان او و نيز با توجه به اهميت و تنوع نگاشته هاي او بسيار کم است و حيرت آور.
مرحوم ملا حبيب الله شريف در کتاب لباب الالقاب، از او ياد مي کند و مي نويسد که من کسي را نديدم که در رجال علما از او يادي کرده باشد. (14: ص 80) سپس ادامه مي دهد:
نوشته هاي وي گواهي مي دهد به اينکه او عالمي فاضل و جامع علوم معقول و منقول، فقيه و مسلط به لغت، ادبيات و اصول بوده است... تعجب از اين است که چگونه احوال اين عالم مخفي مانده و در عداد فضلاء ياد نشده؟ بر اين باورم که او به سبب فقر و عدم تمکن دنيوي و از آن روي که در پي جمع مال و اموال نبوده ] چنين گمنام مانده[... نام نيکو و شهرت در اکثر دورانها بسته به مال و اموال است نه زهد و علم و کمال. (14: ص 81-82)
در هر حال، وي از مفسران بنام قرن دهم است. هيچ يک از کتب تواريخ به سال تولد او اشاره اي نداشته اند و صرفاً او را به قرن دهم نسبت داده اند. بنابراين، تاريخ تولدي از او در دست نداريم. وي به سال 988 هـ ق (1580م) درگذشت. (1:ج23، ص 194؛ 1: ج 4، ص 477؛ 5: ج 8، ص 393؛ 10: ج 2، ص 592)

بررسي ادعاي کشف الحجب:
 

در اين بين، ادعاي سيد اعجاز حسين کنتوري منحصر به فرد و غير قابل قبول مي باشد. وي سال فوت کاشاني را 977 هـ ق (24: ص 143 و 208) نگاشته و محل دفن او را در کشمير دانسته است. (همان: ص 208)
اين ادعا قابل قبول نيست؛ زيرا:
اولاً: هيچ مدرک تاريخي در سفر ملا فتح الله به کشمير و ارتباطي با آن حوزه به دست نيامده است.
ثانياً: مقبره مرحوم ملا فتح الله در کاشان، از دير زمان معروف و داراي ساختمان مخصوص چهارطاقي در ابتداي جاده قمصر و در خياباني قرار دارد که امروزه ملا فتح الله ناميده مي شود. ملا حبيب الله شريف نيز از مقبره او به عنوان مکاني معروف و مشهور - که زيارتگاه خاص و عام و محل نذرهاي مردم در کاشان است- ياد مي کند و خانه او را نيز در همان نزديکي مي داند. (14: ص 81)(2)
ثالثاً: شخصيتي که همنامي او با ملا فتح الله کاشاني موجب اين اشتباه شده، مرحوم «فتح الله شيرازي» است. وي از علماي اين دوره است و به دعوت شاهِ علم دوستِ بيجارپور به هندوستان رفت و به مرور، در جرگه خاصان و دوستان اکبرشاه قرار گرفت. همراه با اکبرشاه در سفري که به کشمير داشت، بيمار شد و درگذشت و در همانجا مدفون گشت. با توجه به يکسان بودن تاريخ فوت فتح الله شيرازي با مدعاي صاحب کشف الحجب، وي سال فوت او را به ملا فتح الله کاشاني نسبت داده است؛ بدان روي که سيد اعجاز حسين از شبه جزيره هندوستان بوده و با علماي آن حوزه آشنايي بيشتر داشته است.
مرتضي حسين صدر الافاضل نيز اين اشتباه را تأييد مي کند و مي نويسد:
عده اي بعضي از کتابهاي ملافتح الله کاشاني تحت عنوان تفسير منهج الصادقين، خلاصه المنهج، ترجمه نهج البلاغه و ترجمه قانون بوعلي سينا (تأليف فتح الله بن فخر الدين شيرازي) را فقط به خاطر شباهت نام به غلط به ميرفتح الله منسوب کرده اند. (15: ص433)(3)

نبش قبر و احياي وي:
 

از داستانهاي معروف در مورد آن بزرگوار در مصادر تاريخي، داستان احياي او است پس از سکته که جنازه او را در دخمه اي به امانت گذاشتند تا به نجف انتقال دهند. نقل است که در زمان نوشتن منهج الصادقين، سکته اي کرد که آن را فوت او دانستند و بدنش را در قبر به امانت نهادند. وي در قبر به هوش آمد و نذر کرد که اگر نجات يابد، تفسير را به پايان رساند. شامگاه مرد بنا براي برداشتن لوازم خود -که در آن دخمه نهاده و فراموش کرده بود- درگاه دخمه را گشود. کاشاني نجات يافت و تفسير را به پايان برد. (23: ص 279؛ 35: ج1، ص 374)
ملا حبيب الله شريف از اين گزارش به عنوان داستاني مشهور بر زبانها (قد اشتهر علي الألسن) ياد کرده و مي نويسد که اين حکايت در مورد ملا محمدهادي فرزند ملاصالح مازندراني نيز نقل شده است. (14: ص 81)
اين داستان در مورد شيخ طبرسي (متوفي قرن 6) نيز بعينه نقل شده و او نيز نذر کرده در صورت نجات از دخمه، تفسيري بر قرآن بنويسد. (18: ص 346)
سپس ايشان به نقل روضات، تفصيل اين داستان را در مورد مرحوم طبرسي نقل مي کند و در انتها مي نويسد:
شيخ محدث ما (محدث نوري) فرموده که با اين شهرت که ايشان گفته اند من اين حکايت را در کتاب احدي قبل از صاحب رياض نيافتم. (18: ص 352)
در هر حال، اين رويداد، نقش مهمي در مورد ديدگاه ما نسبت به اين تفسير ندارد.

اساتيد ملا فتح الله:
 

تنها استادي از وي که سراغ داريم، «ابوالحسن علي بن حسن زواره اي» است. (1: ج 20، ص 276) همچنان که معروف ترين شاگردي که از زواره اي سراغ داريم، مرحوم ملا فتح الله است.
زواره اي از شاگردان محقق کرکي معروف به محقق ثاني است؛ اما تفسير را از استادش غياث الدين جمشيد المفسر الزواري دريافت نموده است. او همچنين از ميرعبدالوهاب بن علي الحسيني الاسترآبادي نقل حديث مي کند. (1: ج 4، ص 152) (4)
از آثار او مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:
1. ترجمه الخواص: تفسير فارسي قرآن مجيد بوده که به تفسير زواري معروف است. (29: ج1، ص 135؛ 34: ج4، ص 376؛ 1: ج4، ص100)
تاريخ اتمام آن سال 947 هجري است.
2. روضه الأنوار: در شرح فارسي نهج البلاغه. (24: ص 358؛ 29: ج1، ص 135؛ 34: ج4، ص 376؛ 1: ج14، ص 136)
3. ترجمه کشف الغمه موسوم به ترجمه المناقب: (29: ج2، ص 393) اين کتاب با مقدمه مرحوم شعراني و تصحيح سيد ابراهيم ميانجي همراه با اصل کشف الغمه به زيور طبع آراسته گشته است.
4. آثار الاخيار در ترجمه تفسير منسوب به امام حسن عسکري عليه السلام.
5. مکارم الکرائم در ترجمه مکارم الاخلاق طبرسي.
6. مفتاح النجاه: در ترجمه عده الداعي ابن فهد. (1: ج22، ص 355)
7. ترجمه احتجاج طبرسي. (1: ج4، ص 75)
8. مرآت الصفا: در مناسک حج و اعمال و ادعيه که خاتمه آن در زيارات است. (1: ج 20، ص 276)
9. مجمع الهدي: در قصص انبيا و ائمه. (1: ج20، ص 47)
10. شرح صحيفه سجاديه: که در سال 947 از تأليف آن فارغ شده است. (1: ج13، ص 353؛ 35: ص 371)
11. وسيله النجاه در ترجمه اعتقاد صدوق. (1: ج 25، ص 88؛ 29: ج 2، ص 393)
12. تحفه الدعوات که در برگيرنده اعمال سال و ادعيه است. (29: ج2، ص 393)
13. ترجمه اربعين حديث شهيد اول. (همان)
14. لوامع الانوار در معرفت ائمه اطهار عليهم السلام. (کتابخانه آيه الله مرعشي، ش 374)
15. طراوه الطائف: در ترجمه «الطرائف في معرفه مذاهب الطوائف» سيد ابن طاووس. (کتابخانه آيه الله مرعشي، شماره 1086)
با مقايسه اجمالي اين آثار و آثار ملا فتح الله مشاهده مي شود:
الف- هر دو کتاب «احتجاج طبرسي» را ترجمه نموده اند. البته احتمال مي رود که مورخين يک کتاب را به هر دو نسبت داده اند.
ب- هر دو بر قرآن و نهج البلاغه شرح مفصلي زده اند.
ج- هر دو مؤلف (استاد و شاگرد) کتاب تفسيري خود را در واکنش به تفسير مواهب عليه کاشفي نگاشته اند.

بررسي سخن مرحوم بهار در مورد زواره اي
 

ملک الشعراي بهار، علي بن حسن زواره اي را از نويسندگان و مفسران نامي صفويه دانسته و تفسير وي را از تفاسير مشهور بعد از تفسير طبري و ابوالفتوح و گازر و جواهر التفسير ملاحسين واعظ کاشفي مي داند. وي او را مردي مفسر و فقيه و محدث و فاضل و اديب که «در تصانيف و تراجم به تصوف مايل بوده» معرفي مي نمايد.(7.ج3 ص303) (5)
سعيد نفيسي در شرح حال زواره اي از گرايش او به صوفيه ياد مي کند. (35: ج2، 371)
در مورد تمايل زواره اي به تصوّف نکات ذيل قابل ذکر است:
اولاً: تمايل مرحوم زواره اي به تصوف در هيچ جاي ديگر ذکر نشده است و مشخص نيست مرحوم بهار و نفيسي به استناد چه مطالبي وي را به اين گروه نزديک مي دانند.
وي به لحاظ استعداد شگرف و پيشرفت قابل توجه در معارف اسلامي و کسب مدارج عرفاني مورد سعايت نااهلان قرار رفته و او را به صوفي گري و گرايش به تصوف متهم کرده اند. البته وي اهل عرفان بوده، ليکن عرفان به معناي توجه به خدا و انقطاع از غير او و زهد و وارستگي؛ ولي او اهل صوفي گري و مريدبازي و مسائلي از اين قبيل نبوده است و مسلماً کسي که در فقه و حديث و مسائل شرعي مرجع عام و خاص است، از تصوف چندان دلخوشي ندارد. (29: ص 39)
ثانياً: خود مرحوم بهار در همين کتاب با اشاره به تسلط گفتمان اهل سنت در ايران قبل از صفوي مي نويسد: «علماي شيعه با تصوف سروکاري نداشتند.» (7: ص254) نيز ياد آور مي شود که «صوفي گري در دوره شاه طهماسب (يعني همان دوره مرحوم زواره اي) ديده نمي شد.» (7: ص 254)
وفات مرحوم زواره اي در اواسط قرن دهم (حدود 960) بوده است. شگفتا! مردي با اين تأليفات گسترده و خدمات ارزنده علمي و تحصيل در دامن بزرگواري چوم محقق کرکي و تربيت شاگرداني همچون ملا فتح الله کاشاني، در عرصه تاريخ و شرح زندگي بسان شاگرد خود مهجور مانده و اطلاعات تاريخي بسيار اندکي از او به ما رسيده است.

شاگردان ملا فتح الله
 

از تمامي متوني که در زندگي اين بزرگوار جستجو نمودم، جز يک شاگرد از وي نيافتم: رضي الدين شاه مرتضي. (950-1009 ق) (1: ج14، ص 79)
وي فقيه، متکلم، مفسر و اديب و اصولي و پدر عالم مشهور، ملا محسن فيض کاشاني است. حوزه درس شاه مرتضي همانند تهجد و تقوا و کتابخانه بزرگ او در اين شهر، شهرت فراوان داشته است.

فرزندان وي
 

کمبود اطلاعات و داده هاي تاريخي از اين چهره درخشان در اين قسمت نيز غباري از تاريکي بر چهره او افکنده است. در تاريخ، آنچه از فرزندان او سراغ داريم يک پسر و يک دختر مي باشد.
پسر او «علي رضا کاشاني» داراي کتابي است به نام «وسيله النجاه» که نسخه اي از آن را مرحوم آقا بزرگ طهراني در مکتبه اميرالمؤمنين عليه السلام در نجف ديده است. اين کتاب در باب شرح چهل حديث به زبان فارسي است که حديث چهلم آن در باب جزيره خضراء است. وي در اين کتاب خود را به «علي بن فتح الله» و مشهور به «رضا» توصيف نموده است. (1: ج5، ص 400)
اما از آنچه مرحوم ملا حبيب الله شريف در کتاب ارزنده لباب الالقاب مي گويد، مي توان دريافت که او داراي دامادي صاحب فضل و متبحّر در علم تفسير و از نزديکان به قلم ملا فتح الله بوده است. وي مي نويسد:
چنين گفته شده است که تفسير فارسي منهج الصادقين در هنگام فوت ملا ناقص بوده و بعد از رحلت وي توسط دامادش به اتمام رسيده است. (14: ص 83-82)
هرچند اصل ادعاي ناتمام بودن تفسير و اتمام آن توسط داماد وي صحيح نيست و در جاي ديگر اين گفتار به آن پرداخته ايم، اما مشخص مي شود که داماد او داراي تبحري در اين علم بوده که بتوان در باب او چنين نسبتي داد. البته از نام و شهرت يا آثار احتمالي او چيزي در دست نداريم.

تأليفات
 

حوزه تأليفات اين نويسنده کوشا را مي توانيم به سه گروه مختلف تقسيم کنيم:

الف) تفسير قرآن
 

1- منهج الصادقين في الزام المخالفين در تفسير قرآن کريم
2- خلاصه المنهج: که تلخيص منهج الصادقين توسط مؤلف است.
3زبده التفاسير به عربي: اين تفسير به لحاظ حجم، تفسير متوسط وي، بين تفسير کبير منهج و وجيز خلاصه الممنهج است.

ب) تفسير نهج البلاغه
 

تنبيه الغافلين و تذکره العارفين. (29: ج 5-6، ص 20)

ج) ترجمه
 

1- ترجمه قرآن
ترجمه القرآن به فارسي که آن را در حاشيه قرآن نگاشته است. (1: ج 4، ص 127؛ 29: ج5-6، ص 20)
2- کشف الاحتجاج (1: ج18، ص 7-8؛ 29: ج 6-5، ج 20)
3- ترجمه قواعد الاحکام تاليف علامه حسن بن يوسف بن مطهر حلي. (35: ص 374)

د) کلامي
 

1- ثبات واجب (نسخه خطي رضوي، شماره 679)
از صفحه آخر اين کتاب بر مي آيد که تاريخ اتمام آن سال 949 هجري است. نيز نويسنده به اسم نياي خود نيز با عنوان «لطف الله» اشاره مي کند که در هيچ مأخذ ديگري مذکور نيست. از ديگر سو، اين کتاب با تمامي کتب ديگر ملا فتح الله به لحاظ موضوعي تفاوت دارد.
2- علامات ظهور و قيامت. (نسخه عکسي آن در مرکز احياي ميراث اسلامي به شماره 1772 نسخه عکس آن موجود است.)
اين کتاب نيز همانند کتاب اثبات واجب در ذريعه و ريحانه الادب و رياض و ديگر کتب تراجم مذکور نيست. کتاب در 97 صفحه تدوين شده است. نسخه اي از آن در کتابخانه مدرسه آيه الله بروجردي در کرمانشاه موجود است که در قرن 12 کتابت شده است.

دو نکته
 

1. مرحوم سيد محسن امين در ذکر آخرين آثار مرحوم ملا فتح الله دو کتاب ديگر را به نامهاي «ملا ذالفقهاء» و «ماده التاريخ» ذکر مي کند. (5: ج 8، ص 393) آثاري از مرحوم ملا با اين عناوين در دسترس نيست. عامل اين سهو آن است که اين اسم، اشاره به تاريخ وفات و ماده تاريخ رحلت مرحوم ملا فتح الله است (ملا ذالفقهاء) که مؤلف آن را از تأليفات او گرفته است. ( نيز بنگريد: 13: ج 10، ص 199)
اين بيت که منتسب به مرحوم محتشم کاشاني است، در ماده وفات ملا فتح الله بر سنگ قبر آن بزرگوار نگاشته شده است:

مفتي دين مبين کاشف قرآن مبين
واقف سر قدر عالم اسرار قضا

هادي وادي تفسير که در حلّ کلام
خاطرش بوددراسراريقين پرده گشا

فقهاراچوملاذي به جزآن قدوه نبود
بهر تاريخ نوشتند ملا ذالفقهاء

(20: ج1، ص 45، مقدمه شعراني)
 

پي نوشت ها :
 

1- مربي، گروه معارف اسلامي، دانشکده علوم انساني، دانشگاه کاشان.
2. متأسفانه اين مقبره در طول ساليان، به سبب عدم توجه مسئولان ذي ربط صدمات جدي ديده بود که خوشبختانه اخيراً بازسازي اوليه آن صورت گرفته و اميد ست که با ادامه اين کار شاهد بنايي در خور شخصيت آن مفسر عالي مقام باشيم.
3. فتح الله شيرازي (920-997ق) از سادات شيراز که در حديث و فقه و اصول و ادب و نجوم و هيئت و حساب و کيميا به درجه کمال رسيد. تصانيف وي عبارت اند از: تکمله حاشيه علامه دواني بر تهذيب المنطق، حالات و عجايب کشمير، تأليف بعضي از اجزاي تاريخ الفي و... (16: ص 27)
نيز در ترجمه رياض از فتح الله حسيني سلامي شاهي نام برده که به گمان وي در اواخر عمر در هندوستان ساکن بوده است. او را از علماي صفويه دانسته و وي را چنين معرفي نموده است: سيد اجل امير کمال الدين فتح الله بن هيبه الله بن عطاءالله حسني حسيني سلامي شاهي. (4: ج4، ص 391)
4. براي اطلاع از زندگي او و آثار وي و اشتباه شرح حال نويسان در توصيف او با غياث الدين جمشيد کاشاني مراجعه کنيد به: شرح حال کاملي از سيد غياث الدين جمشيد زواره اي. (26: ص 37)
5. امروزه هيچ يک از سه تفسير طبري و ابوالفتوح و گازر و جواهر التفسير ملاحسين واعظ کاشفي بين فارسي زبانان به اندازه منهج الصادقين شهرت ندارد.
 

منبع: نشريه سفينه شماره 24



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط