بعضی اصطلاحات جالب رایج در جبهه های دفاع مقدس

به كسی كه در بحث بیشتر سعی در قانع كردن بچه ها داشت و در بند سخن منطقی نبود، گفته می شد آسمان و ریسمان را به هم می بافت، تا حرفش را به كرسی بنشاند . به قول معروف، سخنش محلی از اعراب نداشت و رد یا قبولش در بین بچه ها مورد اعتنا نبود، همان كه در تعبیر عامه در پشت جبهه و در شهر به او خالی بند می گفتند
يکشنبه، 15 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بعضی اصطلاحات جالب رایج در جبهه های دفاع مقدس

بعضی اصطلاحات جالب رایج در جبهه های دفاع مقدس
بعضی اصطلاحات جالب رایج در جبهه های دفاع مقدس


 





 

پدربزرگ فشنگ ها
 

گلوله توپ ضد هوایی كه نسبت به فشنگ سایر سلاح ها بزرگتر و سنگین تر بود. گویی آنها بچه های او بودند و ایشان پدربزرگ آنها!
---------------------

پوكه پران
 

به كسی كه در بحث بیشتر سعی در قانع كردن بچه ها داشت و در بند سخن منطقی نبود، گفته می شد آسمان و ریسمان را به هم می بافت، تا حرفش را به كرسی بنشاند . به قول معروف، سخنش محلی از اعراب نداشت و رد یا قبولش در بین بچه ها مورد اعتنا نبود، همان كه در تعبیر عامه در پشت جبهه و در شهر به او خالی بند می گفتند
----------------------------

پشت به دشمن روبه میهن
 

بریدن ، فرار را بر قرار ترجیح دادن، عبارتی بود كه برای نیروهای بریده ی دشمن و ندرتاً خودی به كار می بردند و كنایه از ترسیدن و استقامت نكردن نیرو ، موقع مقابله و كارزار است
---------------------------

الاغ هوایی
 

كنایه از هواپیمای C-130 كه معمولاً برای حمل بار از آنها استفاده می شد
-------------------------------

پل صراط
 

پل های چوبی، فلزی و سیمانی در مناطق عملیاتی؛ تعبیری بود متأثر از پل صراط قیامت، همان که در اخبار آمده از مو باریک تر و از شمشیر برنده تر است؛ مثل «هر که از پل بگذرد خندان بود» نیز در فرهنگ عمومی و اجتماعی جامعه اشاره به همین پل دارد که می گویند معمولاً هر کس دارای عمل صالح است، از این پل به سهولت می گذرد و در غیر این صورت به قعر جهنم و اسفل السافلین سقوط می کند.
------------------------------

ترکش اواخواهری
 

ترکش فوق العاده ریز و ناچیز که بدن را گویی ناز می داد و اصابت آن اسباب خجالت بود!
-----------------------------

ترکش حسین جانی
 

ترکش بزرگ که کم تر از توپ مستقیم نبود؛ به هر جای شخص که می خورد تکه بزرگش گوشش بود! ترکشی که شهادت بر اثر اصابت آن چون و چرا نداشت و چون شهادت در اذهان عامه، بیش از همه در امام حسین(ع) ظهور دارد و ترکشی را که منجر به شهادت می شد از آن تلقی حسین جانی می شد. با این احتساب، یعنی ترکش شهید کن!
--------------------------

عشق حوری
 

کشته و مرده شهادت بودن؛ دیوانه رفتن به عملیات و پیوستن به دوست؛ کسی که سر از پا نمی شناخت و همه کارهایش گواهی می داد که اهل این دنیا نیست و دیر یا زود رفتنی است و طاقت ماندن و جنبه جدایی را ندارد
« یک بار مصرف»، «کانال پر کن»، «عاشق خاک ریز اول» هم می گفتند و همه، حکایت شجاعت و مظلومیت نیروهای مردمی است؛ این که به کام خطر می رفتند و در میان آتش منزل می کردند، اهل هجرت و جهاد بودند و در این معرکه هیچ حد نمی شناختند و به اهداف از پیش تعیین شده عملیاتی نیز قانع نبودند و به هیچ چیز جز عشق و ارتباط و انس با حضرتش نمی اندیشیدند و کسی ایشان را به اسم نمی شناخت.
----------------------------

آدم بیدار کن.
 

نمازشب خوان بودن؛ اهل تهجد؛ کسی که آب خوردن را بهانه می کرد برای نماز شب خواندن؛ وقتی بچه ها به نمازشب خوان ها می گفتند: تو را به خدا اگر برای نماز بلند شدی، مثل دیشب دست و پای ما را لگد نکنی، او حاشا می کرد و می گفت: من؟ بلند شده بودم آب بخورم بابا، نماز شب کجا بود؟ ما را چه به این حرف ها و بعد در جواب او می گفتند: پس نماز شب آب بدن را می کشد و ما نمی دانستیم؛?
----------------------------

توضیحات اضافی
 

وقتی كسی در نقل واقعه ای كمی به اصطلاح آب قاطی قضیه می كرد، یا بعضی عبارات آلوده به شوائب را دامن می زدند، به او می گفتند: « توضیحات اضافی نمی خواهد بدهی؟ »
------------------------------

تكمه ی تقوا
 

این اصطلاح به تكمه ی آخر پیراهن یا فرنج برگه ی سینه (از پایین به بالا) كه سینه ی شخص را می پوشاند، و موجب حجاب بیشتری می گردید، گفته می شد، و به نوعی به «تق _ وا» نیز معروف بود، زیرا تكمه با صدایی شبیه تق باز می شود !
-----------------------------

تك تیرانداز
 

این عبارت به شخصی كه حاضر جواب بود و در حرف از طرف مقابل وا نمی ماند و همه را در مقام سخن مات می كرد، گفته می شد . درست مثل تك تیراندازی كه یك تیر بیشتر نمی زند، اما درست و دقیق می زند، به همین خاطر می گفتند طرف تك تیرانداز خوبی است
----------------------

ترم آخر دانشگاه
 

نوبت آخری كه رزمنده ای به جبهه می رفت و منتهی به شهادت او می شد . به این معنی كه جبهه دانشگاه بود و رزمنده، دانشجویی كه طی سال های جنگ واحدهایی از دروس تقوا و جهاد را در ترم های تحصیلی آن گذرانده و نوبت آخری كه موفق به كسب مدرك شهادت شد، ترم آخر بود .
---------------------

--تركش با معرفت
 

تركشی كه زوزه كشان می آمد و از بالای سر رد می شد و راه خودش را ادامه می داد و به كسی آسیب نمی رساند . در چنین مواقعی می گفتند: « عجب تركش با معرفتی، خبر می دهد و می رود و كاری به كار آدم ندارد .»
-----------------

تاج گذاشتن
 

گلوله را درست روی هدف نشانه گرفتن و زدن .
منبع:http://www.cloob.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :aghamehdi011




 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.