آداب مشاجره با همسر!

«روزي که با هم آشنا شديم و پيوند زناشويي بستيم. فکر نمي کردم وقتي به هم برسيم اين همه اختلاف نظر داشته باشيم. فکر نمي کردم روزي بيايد که من و تو با هم بر سريک موضوع اين همه جرو بحث کنيم. حالا که اين اتفاق افتاده، حس مي کنم ما به درد هم نمي خوريم و آن پيوند و ارتباطي که براي يک زوج خوشبخت قابل تصور است.
يکشنبه، 29 آبان 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آداب مشاجره با همسر!

آداب مشاجره با همسر!
آداب مشاجره با همسر!


 

نويسنده: زين العابدين حيدري آشتياني




 
«روزي که با هم آشنا شديم و پيوند زناشويي بستيم. فکر نمي کردم وقتي به هم برسيم اين همه اختلاف نظر داشته باشيم. فکر نمي کردم روزي بيايد که من و تو با هم بر سريک موضوع اين همه جرو بحث کنيم. حالا که اين اتفاق افتاده، حس مي کنم ما به درد هم نمي خوريم و آن پيوند و ارتباطي که براي يک زوج خوشبخت قابل تصور است. براي ما دست نيافتني است، خيلي ها مي گويند که هرگز با همسرشان اختلاف نظر و بحث نداشتند، ولي من و تو در همين آغاز راه، آن را تجربه کرديم...»
اگر شما هم در شروع داستان زندگي مشترک تان به اين نقطه رسيديد و جملاتي مشابه آنچه مطرح شد را در ذهن داريد يا حتي آنها را به همسرتان گفته ايد و از اين بابت که در برقراري ارتباط با يکديگر و کنار آمدن با اختلاف نظرهاي تان به مشکل برخورديد ناراحتيد، رعايت توصيه هاي زير مي تواند کمک تان کند.
اولين نکته يي که بايد رعايت کنيد، اين است که اين اختلاف نظرها را کاملاً طبيعي بدانيد و اگر کسي به شما گفته که با همسرش هيچ اختلاف نظري ندارد يا هرگز جر و بحثي با هم نداشته اند، بايد در صحت گفته هايش شک کنيد. هيچ دو نفري نيستند که نظريات شان کاملاً موافق هم باشد. «حتي يک خواهر و برادر هم که در بستر خانواده يي مشترک پرورش يافته اند. قطعاً با هم اختلاف نظرهايي دارند و اين کاملاً طبيعي است؛ چه رسد به اختلاف بين همسراني که طبيعتاً در دو خانواده ي مختلف و با فرهنگ هاي گوناگون رشد يافته اند.
قبل از اينکه توصيه هاي ما را براي برقراري يک رابطه ي صحيح و اصولي با همسرتان بخوانيد، اين را هم بدانيد که هر چند پيام ما عمدتاً مختص زن و شوهرهاي جوان يا دختر و پسرهايي است که در حال طي کردن مراحل قبل از ازدواج هستند، اما مي خواهيم اين نويد را به همسران بدهيم که هيچ وقت دير نيست. حتي آنهايي که ديوار حرمت هاي بين خود و همسرشان را شکسته اند و مدت هاست به اين زخم هاي عميق که در رابطه شان رخنه کرده عادت کرده اند، مي توانند اين توصيه ها را به مرحله ي اجرا درآورند و رابطه ي خود را بهبود بخشند. البته بايد بدانيد که هميشه پيشگيري مؤثرتر است و چه بهتر که اجازه ندهيد اين شکاف عميق ايجاد شود، ولي اگر کار از کار گذشت، مي توانيد از مشاوران و کارشناسان کمک بگيريد.

اولين مشکل زن و شوهرهاي جوان
 

شکست در رابطه ي زوجين جوان در حوزه ي ارتباط بين فردي شان از آموزه هاي غلطي ناشي مي شود که از والدين خود آموخته اند. ما بدون اينکه بخواهيم از نخستين الگوهايي که در زندگي داريم (والدين مان) درس هايي براي زندگي مشترک و چگونگي ارتباط با همسر مي آموزيم و سعي مي کنيم نقش مادر يا پدرمان را در زندگي خود بازي کنيم. اين موضوع و افتادن در سيکل معيوبي که هر لحظه رابطه و پيوند ما را با همسرمان تهديد مي کند، وقتي حادتر خواهد شد که ما نقش پدر يا مادرمان را بازي کنيم، اما همسر ما نقش مقابل را بازي نکند که در اکثر موارد همين اتفاق مورد انتظار است. والدين شما بدون اينکه متوجه باشند، علاوه بر زندگي مشترک خود، با عدم آموزش و مهارت هاي برقراري ارتباط و عدم ايفاي نقش يک الگوي سالم، زندگي مشترک شما را هم تحت الشعاع قرار مي دهند. قطعاً آنها متوجه نبودند شما به عنوان يک کودک خردسال يا يک نوجوان در حال الگوبرداري از همه ي رفتارهاي آنها هستيد و براي همين نه تنها خودشان از زندگي مشترک لذت نبرده اند، بلکه مهارت لازم براي کسب اين لذت را به شما ياد نداده اند.

آنچه به مرور اتفاق مي افتد
 

اگر بخواهيد همين طور نقش غلطي را که آموخته ايد، بازي کنيد و هريک از شما خودش را بي گناه و ديگري را مقصر بداند، کم کم حس مي کنيد اصلاً همسرتان شما را درک نمي کند و بهتراست در مقابل او سکوت اختيار کنيد. اين سکوت شما که معلول همان الگوبرداري غلط است، دومين عامل ايجاد فاصله بين شماست. در اين مسير غلط اسير کوره راه هاي جاده ي زندگي مي شويد و هر لحظه امکان دارد در يک چاه بيفتيد يا بدتر از آن در گردابي اسير شويد که شما را فرو ببرد و رابطه تان را به طور جدي تهديد کند. براي تان مثالي مي زنيم تا اگر خداي ناکرده در اين نقطه ايستاده ايد بيدار شويد و چاره يي بينديشيد. شما به خاطر اينکه طرف مقابل (همسرتان) نقشي را که از او انتظار داريد، بازي نمي کند، زودرنج مي شويد و هر حرکت او را تعبير و تفسير منفي مي کنيد و حس مي کنيد قصد آزارتان را دارد. حتي اگر حرکت يک گام مثبت به سوي اصلاح ارتباط شما باشد، مثل گل خريدن، وقتي در اين چرخه ي معيوب افتاديد، دايماً يکديگر را تهديد و تخريب مي کنيد و طولي نمي کشد که پاي ديگران را به اين کارزاري که ساخته ايد، باز مي کنيد. با ورود ديگران اعم از دوست و آشنا و والدين اوضاع چنان خراب مي شود که در سراشيبي گسسته شدن پيوند، حتي به طلاق هم فکر مي کنيد. قبل از اينکه تا به اين حد دراين حلقه ي معيوب گير بيفتيد، بايد در همان مرحله ي نخست، از افتادن در اين چاه ها پيشگيري کنيد و اجازه ي تخريب رابطه تان را ندهيد.

عامل شکست بعدي
 

در خانواده ها نه تنها الگوي صحيح در اختيار بچه ها قرار نمي گيرد تا مهارت ارتباط را ياد بگيرند. بلکه در بدو ورود آنها به جامعه نيز آموزه هاي غلطي که گويا ادامه ي آموزه هاي اشتباه خانه است به آنها القا مي شود: «اگر حقت رونگيري، کلاهت پس معرکه است!»، «چرا وايستادي؟» اگر هولت دارد مشت بزن تو شکمش!» والدين و مربيان به بچه ها نمي گويند برنده ي واقعي کسي است که به شيوه ي سالم ارتباط برقرار کند. آنها با بيان اين جملات، به بچه ها آموزش غلط مي دهند و مي گويند همواره بايد دنبال منظور پنهاني در گفتار و رفتار مردم باشند، يعني هميشه در اضطراب اينکه مبادا کسي سرشان کلاه بگذارد! به بچه ها يا جوانان ياد نمي دهيم که اگر کسي لحن تحريک آميز دارد، تو فقط به پيامش دقت کن و با برخورد مناسب، طرف را خلع سلاح کن؛ نه مقابله به مثل. «آهاي، مگه کوري، ماشينت رو گذاشتي جلو پارکينگ من!» به جاي اينکه بگوييد: «خودت کوري!» بگوييد: «شرمنده که عصباني تان کردم. الان ماشين را برمي دارم». به همين راحتي.
منبع:نشريه 7 روز زندگي، شماره 97.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط