وقف نامه مدرسه مریم بیگم

وقف نامه مدرسه مریم بیگم که پس ازمعرفی واقف این مدرسه یعنی«مریم بیگم»به معرفی مدرسه ومتن وقف نامه آن خواهیم پرداخت.
شنبه، 5 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وقف نامه مدرسه مریم بیگم
چکیده

انسان موجودی است اجتماعی که رشدوتکامل آن درگرو زندگی جمعی وتعاون وهمکاری بادیگرهمنوعانش می باشد.وقف نمونه ای ازاین تعاون وهمکاری است که در سیره ائمه معصومین علیهم السلام به آن اهتمام ویژه¬ای داده شده است.


بامروری کوتاه برموقوفات ایران،به این موضوع پی می بریم که بیشترموقوفات ایران مربوط به دوره ی صفویان بوده وچون اصفهان دراین دوره پایتخت بوده است؛

بیشترین آثارموقوفه دراین شهر به چشم می خوردوجالب توجه اینکه حدودیک سوم موقوفات آن زمان ؛مربوط به زنان بوده که این نشان دهنده ی میزان علاقه ومشارکت زنان آن عصربه انجام امور خیریه وخداپسندانه است.

ما دراین مقاله ابتدابه معرفی یکی ازاین بانوان خیّر و انسان دوست به نام«مریم بیگم»پرداخته وسپس یکی ازموقوفات این بانوی خیّرراباعنوان:«مدرسه ی مریم بیگم»،بررسی خواهیم نمود .

کلیدواژه ها
وقف،زنان واقف،مریم بیگم،مدارس وقفی،مدرسه مریم بیگم،وقف نامه مدرسه مریم بیگم.


وقف نامه مدرسه مریم بیگم 
مقدمه
آنچه راجع به وقف و آثار موقوفه در عصر اسلامی ایران درحال حاضر وجود دارد بیانگر این مطلب است که این آثار از دوران آل بویه، سلجوقیان و دیلمیان رشد یافته و در دوره ی صفویان به اوج خود رسیده است.

علت رشد فزاینده ی آثار موقوفه در دوره ی صفویان رواج و گسترش فرهنگ تشیع در ایران اسلامی می باشد و به علت اینکه پایتخت این دولت اسلامی در شهر تاریخی اصفهان واقع گردیده بود بیشترین آثار موقوفه ی این خاندان در این شهر قرار گرفته است.

براساس آمار به دست آمده از میان واقفان دوره ی صفویان، حدود یک سوم موقوفات مربوط به زنان عصر صفویه است که این امر نشان دهنده ی کثرت مشارکت زنان اصفهانی در امور خیریه به خصوص سنت حسنه ی وقف می باشد.


و جالب توجه ترین بخش آن مربوط به مدارس است. از زمانی که اصفهان به عنوان پایتخت دولت شیعی مذهب صفوی برگزیده شد، مدارس وقفی بسیاری در این شهر تأسیس گردید.

که البته تعدادی از این مدارس تخریب و اثری از آنان باقی نمانده و تعدادی از رونق افتاده و حالت مخروبه ای دارند و تنها تعداد اندکی از آن مدارس باقی و در زمره ی مدارس فعال شهر می باشند مثل: مدرسه ی مریم بیگم.

واقف می بایست از توان مالی فراوانی بهره مند می بودتابتواند علاوه بر هزینه ی ساخت بنا و موقوفاتی که جهت نگهداری آن درنظر می گرفت موقوفاتی رانیز جهت هزینه های گوناگون مانند

حق التدریس مدرس، مدد معاش طلاب، حق الزحمه ی خدمه، فرش و روشنایی مدرسه و مسجد آن، هزینه ی تهیه و نگهداری کتاب و غیره را، به این کاراختصاص دهد.

علاوه بر این ها، واقفان مدارس برای برخی مخارج مانند روضه خوانی و اطعام طلاب در ایام سوگواری نیز موقوفاتی را در نظر می گرفتند.

ناگفته نماند که واقفان با شروطی که برای مدرس و طلبه و نیز چگونگی اداره ی مدرسه معین می نمودند، علایق و نظرات خود را بر آن تحمیل و در واقع به لحاظ فکری بر آن اعمال نفوذ می کردند.

برای نمونه، واقف مدرسه ی «مریم بیگم» که از لحاظ فکری تحت تأثیر اندیشه های غالب بر جامعه به ویژه اندیشه های مرحوم مجلسی دوم(ره) بود در وقف نامه ی مدرسه مریم بیگم که در سال 1116 هجری قمری بر لوح سنگی حک و در محل مدرسه نصب شده، چنین گفته است :

«و باید که کتاب های علوم وهمیه، یعنی علوم شکوک و شبهات که به علوم عقلیه و حکمت مشهور و معروف است مثل شفا و اشارات و حکمت العین و شرح هدایت و امثال ذلک به شبهه دخول در مقدمات علوم دینی نخوانند».

برای فهم هرچه بیشتر موضوع ؛به دلیل موجودبودن متن وقف نامه ی«مدرسه مریم بیگم» وهمچنین دایر بودن این مدرسه درحال حاضر(البته نام مدرسه به مدرسه حاتم بیک تغییرنام داده است)پس ازمعرفی واقف این مدرسه یعنی«مریم بیگم»به معرفی مدرسه ومتن وقف نامه آن خواهیم پرداخت.

برای آشنایی بیشتربا زنان خیروانسان دوست وآثاروقفی تاریخی آنان،به کتاب«زنان واقف آثارتاریخی اصفهان»که توسط نویسنده ی این سطور،تالیف گردیده مراجعه فرمایید.

آثار:
1- مسجد مریم بیگم
2- مدرسه مریم بیگم

بانو مریم بیگم دختر شاه صفی جانشین شاه عباس اول است. وی نیمه اول قرن یازدهم می زیسته و متولد سال 1038 – 1052 هـ . ق می باشد.وی از زنان نیکوکار و دانش دوست زمان خود بوده است. (2)

از اقدامات وی در اصفهان تأسیس مدرسه مریم بیگم در محله حسن آباد و مسجد مریم بیگم جنب دروازه دولت (خیابان طالقانی،کوچه مقابل مسجدباب الرحمه) می باشد. (3)

این بانو علاوه بر موارد فوق موقوفات بسیاری برای آبادانی شهر و رفاه طلاب حوزه های علمیه معین کرد. (4)

این بانو به علماء ، دانشمندان و آثار آنان ارج می نهاد. چنانکه شیخ رضی الدین محمد بن بهاء الدین محمد بن حسنعلی بن ملا عبدالله ششتری (شوشتری) اصفهانی کتاب «شرح ادعیة السّر» را به جهت او تألیف کرده است. (5)
 

مدرسه مریم بیگم

مدرسه مریم بیگم از جمله فضاهای آموزش علوم دینی در دوره ی صفویه بوده که در دوره ی سلطنت شاه سلطان حسین به وسیله ی مریم بیگم، دختر شاه صفی در سال 1115 هجری قمری در نزدیکی محله خواجو و در مجاورت چهارراه نقاشی به سوی بازارچه حسن آباد بنا شده است.
 

این مدرسه در حدود نیم قرن پیش بر اثر خرابیهایی که در آن راه یافته بود به طور کلی دگرگون شده و به صورت دبستان در اختیار اداره فرهنگ اصفهان قرار گرفت و بعدها نیز به مدرسه راهنمایی حاتم بیک مبدل شد .

و هم اکنون نیز در اختیار مرکز تحقیقات معلمان آموزش و پرورش اصفهان می باشد. تغییر کاربری این مکان از مدرسه به مرکز تحقیقات معلمان (پژوهشگاه معلم)، از 15 سال قبل صورت گرفته است. این مدرسه به شکل مربع و هر ضلع آن 60 متر است .(6)

از این مدرسه جز دو لوح سنگی مرمری که متمم وقفنامۀ مدرسه و به خط علی نقی امامی می با شد، چیز دیگری باقی نمانده است . کتیبه سر در مدرسه به خط ثلث سفید بر زمینه کاشی خشت لاجوردی چنین ثبت شده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم – لقد وقفت هذ
ه المدرسة المبارکة النواب العِلّیة العالیة الموفقة لافعال الخیر ابنة السلطان الاعظم السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان شاه صفی الصفوی الموسوی الحسینی قدس الله مرقده اعنی ملکة الافاق علی الاطلاق سمیه من افصح عن وصفها الذکر المبین بکریمه یا مریم ان الله اصطفیک و طهرک علی نساء العالمین مریم بیگم لازالت موفقة لخیر الدنیا و الاخرة بحق محمد و عترته الطاهرة علینقی الامامی 1115هـ ق».

و قسمتی از وقفنامه مدرسه چنین است : «... علوم دینیه به شروطی چند که در وقفنامه چه به تفصیل مذکور و مسطور است و از جمله آن شروط این است که باید سکنه مدرسه مذکوره مشغول تحصیل علوم دینی که فقه و حدیث و تفسیر و مقدمات آنهاست.

و صالح و متقی و پرهیزگار و از اهل قناعت باشند و از زمره ارباب بطالت و کسالت و شرارت نبوده ، حجره خود را معطل و مقفل نگذارند بلکه شب و روز در حجره خود به مباحثه و مطالعه و عبادت مشغول باشند .

و اگر یک سال بر احدی بگذرد که ترقی در حال او به حسب علم و عمل نشده باشد یا مظنون مدرّس شود که قابل ترقی نیست از مدرسه اخراج نماید و جماعتی که در عرض یکسال به حسب علم و عمل ترقی کنند یا مظنون شو.

د قابلیت ترقی ایشان باید که زیاده از پنج سال در آن مدرسه ساکن نشوند، اگر احیاناً حرکت بعضی اشخاص بعد از مدت پنج سال متعذر یا متعسر باشد یا آنکه در عوض ایشان جمعی متصف به مقامات مذکوره حاضر نباشد باید که تا برطرف شدن عذر در مدسه باشند.

و نهایت آن تا هفت سال اما بعد از هفت سال البته باید که بدر روند، و بر مدرّس آنکه سعی بلیغ کند که جمعی دیگر متصف به صفات مذکوره باشند تحصیل نموده به جای ایشان ساکن سازد و حجره های خالی معطل نکند، و هر که بعد از هفت سال یک روز بماند غاصب باشد به غضب خدا و رسول خدا گرفتار شود .

و باید که کتابهای علوم وهمیه یعنی علوم مشکوک و شبهات که به علوم عقلیه و حکمت مشهور و معروف است مثل : شفاء و اشارات و حکمة العین و شرح هدایه و امثال ذلک به شبهه دخول در مقدمات علوم دینی نخوانند و وجه معاش خواه وظیفه و خواه غیر آنها از هیچ ممری نداشته باشند و باید که مدرّس در تمشیت و اجراء امور مزبوره اهتمام ورزد...».


کتیبه ایوان شرقی مدرسه مریم بیگم
کتیبه ایوان شرقی مدرسه مشتمل بر اشعاری بوده که به خط نستعلیق سفید بر کاشی خشت لاجوردی رنگ چنین نوشته شده بوده:
والا نژاد گوهر بحرین ملک و دین
نیکو نتیجه شه رضوان مکان صفی

مریم بیگم که باد به عمر ابد قرین
تا ساخته است بهر خدا این بنای خیر

دارالعیار خانه نقد علوم دین
ارباب فضل را که تمامی شکفته اند

چون گل شده است غنچه گشای دل حزین
بحری است این مدینه علم از برای آن

هر حجره اش بود صدف گوهر یقین
در گلشن زمانه چو نرگس علم شود

گل کرد هر که ...................... گل زمین
چون گرد غم زدود ز دل او غبار جهل

منزل گزید هر که در این مسکن گزین
از جان و دل صحیفه نگار دعای اوست

هر کس در این مکان مشرف شود مکین
کردم چو نقشبندی تاریخ این بنا

دل گفت ....................... این علوم دین
در طرف راست و چپ ایوان شرقی مدرسه در دو لوح مرمرین که روز بنا نصب شده است چنین نوشته:

لوح اول: «هو المعزّجلت عظمته از جمله شروط سکنای مدرسه ی مزبوره آن است که باید زوجه یا خانه یا پدر یا صاحب خانه یا مادر صاحب خانه در چهار فرسخی شهر یا زیاده بر چهار فرسخی داشته باشد باید که ماهی زیاده بر دو شب در آنجا نماند.

می خواهد که دو شب را پی در پی بماند می خواهد متفرق و هر گاه میسر و مقدورش نشود که به شرایط مذکوره عمل نماید باید که در این مدرسه سکنی ننماید و تظلم نکند.

که مرا منع می کنند از رفتن به خانه خود یا به خانه پدر یا مادر یا زوجه خود چه کسی مانع از رفتن نشده بلکه منع کردیم او را از ساکن شدن در مکانهای غیر به ناحق چه این مدرسه محل و مکان او نیست.

بلکه محل و مکان سکنی آن جماعتی که وفاکردن به جمیع شرایط مذکوره میسر و مقدور ایشان باشد و هیچ دقیقه ای از دقایق شرایط از ایشان تخلف نکند و تظلم کردن این قسم شخص مانند

تظلم کسی باشد که بگوید نمی گذارند که خانه مردم را غصب کنم و ساکن شوم در آن، پس این قسم شخص خودش ظالم خواهد بود به صورت مظلوم که می خواهد که حق و مال و محل سکنی و مأوای موقوف علهیم را به ناحق غصب کند و ساکن شود و تظلم هم می کند، سنه 1116هـ ق».

و در لوح دوم چنین آمده: «چون شرایط وقفیه که در کتیبۀ مدرسه مرقوم گشته دو عبارت اجمال دارد لهذا توضیح آن دو عبارت را لازم دانستیم .


که در اجمال آنها شبه نکنند؛ اول آنکه نوشته شده که تا هفت سال بیشتر سکنی در مدرسه نکنند و بعد از هفت سال البته باید که بدر روند تفصیل آن اجمال آنکه بعد از هفت سال هرگاه تا شش ماه یا کمتر از مدرسه غیبت اختیار نمایند.

و بعد از غیبت معاودت به مدرسه نمایند بر ایشان حرجی نیست و توقف ایشان مجدداً تا هفت سال در مدرسه مزبوره مجوز خواهد بود، دوم آنکه نوشته شده که وجه معاشی خواه وظیفه و خواه تعلیم و خواه غیر آنها از هیچ مستمری نداشته باشند .

مفصل آن. مجمل آن که وظیفه و مواجب و مدد معاش مستمری از جایی دیگر نداشته باشند و اگر مردم از موهبت و عطایا گاهی رعایتی به طلبه مدرسه مزبوره نمایند در اخذ این وجوه مؤاخذه نخواهند بود.

فی تاریخ شهر شعبان سنه 1116 هـ ق و همچنین اگر کسی را از طلبه مدرسه مزبوره قدر قلیلی وظیفه باشد که با خراجات او کفاف نباشد و با وجود آن وجه وظیفه در مرتبه استحقاق باقی باشد توقف آن کس در مدرسه مجوز است و بر او حرجی نیست».

در برخی کتب تاریخی آمده که کتیبه سر در مدرسه در موزه ایران باستان نگهداری می شود و آثاری از کتیبه های تاریخی این مدرسه موجود نمی باشد. (7)

مساحت این مدرسه تقریباً چهار جریب است . مریم بیگم موقوفه بسیاری برای طلبه و لوازم آبادانی آن معین کرده حتی از شهرهایی جز اصفهان نیز ملک خریده و وقف بر آنجا نموده تا جایی که از تبریز و بسطام و قزوین و غیرها موقوفه داشته است. (8)

اگر در حال حاضر آن نهاد آموزشی برپا بود، در زمرۀ بزرگترین مدارس صفوی اصفهان به شمار می آمد . این مدرسه در سال 1115 هـ . ق به واسطه آن بانو در بازار چهارسو نقاشی که در گذشته بازار بزرگی بوده و فعلاً قسمتی از آن به عنوان مقصود بیک باقی مانده، واقع شده است.

عمده ترین علت متروک ماندن این نهاد آموزشی و ویرانی حجره های آن، خرابی محلاتی چون خواجو و حسن آباد در عصر قاجار و به دلیل قحطی و امراضی چون وبا دانسته اند. (9)

متن وقفنامه مدرسه مریم بیگم
 

بسم الله الرحمن الرحیم
الواقف علی الضمایر المطلع علی السرایر شاهزاده عالمیان علّیة عالیه معالیه مریم بیگم صفویه موسویة حسینیة لازالت ایام شوکتها و جلالتها دائمة باقیة الی قیام الساعة و ساعة القیام الحمدلله و کفی سلامه علی عباده الذین اصطفی و بعد غرض اصلی از انشاء این کلام میمنت انجام خجسته فرجام شریعت انتظام دینی المبداء و الختام

ذکر و بیان این مطلب و مرام است که نواب مستطاب قدسیة الالقاب قمر نقاب خورشید احتجاب فلکجناب ملکحجاب حواطینت مریم سیرت زهرا سریرت مشتری رتبت ناهید حشمت زیبنده حجال سلطنت و بختیاری افروزنده حجره عظمت و کامکاری نتیجه دودمامن عظیم الشان صفوی بانوی عرصه جهان بلقیس تختگاه بر و امتنان ملکة الملکات بانیة الخیرات الجاریات فروغ باصره دین و دولت زیوربخش مسند حشمت و جلالت ثمره شجره اصلها ثابت و فرعها فی السماء سمیه مصدوقه ان الله اصطفیک و طهرک واصطفیک علی نساء العالمین لایقه سرادقات عظمت و تمکین ناهجه مناهج اجدادها المعصومین معینه الفقراء و المساکین مغیثة الضعفاء و المحتاجین عصمة الدنیا و الدین قربة الی الله اعظیم و ابتغاء لفضله الجسیم وقف مخلد شرعی و حبس موبد دینی گردانیدند:

تمامیت پانزده حبه مفروزه از اصل هفتاد و دو حبه مزرعه معینه موسومه به مزرعه فران از مزارع سروشفادران کرارج از بلوکات تسعه دارالسلطنه اصفهان را با اراضی و صحاری و انهار و جداول و مجاری و ممار و مداخل و حرایم و لظایم و شرب و مشارب و سایر مایتعلق بها شرعاً سیما اراضی موسومه به باغ و خلف باغ تابعه مزرعه مزبوره بقدره که درینولا بعقود ناقله شرعیه از حاجی رضا جاری براان بسر کار خیر مدار نواب مستطاب واقفه موقفه مکرمه مشارالیها انتقال یافته است.


و تولیت این وقف ابدی را به دستور سایر موقوفات عامه خود در متن عقد وقف مزبور مادام الحیات به جهت خود شرط نموده قرار دادند و بعد از آنکه نواب قدسیه الالقاب واقفه موفقه معظمه مشارالیها مراحل عمر طبیعی را طی نمایند تولیت وقف مزبور متعلق باشد.

به پادشاه عصر و مصرف آن را در متن عقد وقف چنین قرار داده شرط نمودند که مادام تولیت با نواب قدسیه الالقاب علیه عالیه بوده باشد هر ساله حاصل و مداخل آن را بعد از وضع مالوجهات و وجوهات دیوانی و خراج سلطانی و مؤنات زراعت و آنچه باعث تکثیر زراعت و موجب توفیر منفعت باشد.


بدون حق التولیه در مصرف اطعام شیعیان امامیه اثنی عشریه که علی الظاهر مستحق وعارف بر مسائل ضروریه خود باشند در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود واقعه در خارج درب حسن آباد اصفهان و در مسجد خلف منازل خود احیا کرده نواب عِلّیِّه عالیه واقفه موفقه و در خارج مدرسه و مسجد مزبورین در هر جای دیگر که مناسب دانند .

و در مصرف مراسم تعزیه حضرت خامس آل عبا اباعبدالله الحسین(علیه السلام) در ایام عاشورا در مدرسه مزبوره و به مصارف خیر وبرّی که خود مصلحت دانند صرف نمایند و چون نوبت تولیت به متولیان باعز وتمکین سلاطین رسد حاصل و مدخل وقف مزبور را بعد از وضع موضوعات مزبوره و بعد از وضع یک عشر از بقیه آن به حق التولیه و بقیه باقی را در مصارف مزبوره مصروف دارند

و توزیع آن بر مصارف مزبوره منوط برای رزین متولی هر عصر باشد و نواب علیه عالیه واقفه موفقه معظمه معززه مشارالیها چنین مناسب دانستند که هر ساله مبلغ چهار تومان تبریزی از حاصل و مداخل وقف مزبور بعد از وضع موضوعات مزبوره در وجه روضه خوان و جمعی که در پای منبر به مراسم تعزیه شهدای کربلا در ایام عاشورا در مدرسه مزبوره اشتغال نمایند.

و بقیه حاصل و مداخل که در بعضی از سنوات هفت تومان و در بعضی از سنوات شش تومان و گاه باشد که زیاده بوده باشد در مصرف اطعام ماه مبارک رمضان بر این موجب داده شود و صیغه شرعیه بالعربیه و الفارسیه جریان یافت که در مدرسه مذکوره صرف اطعام شود.

در شب نوزدهم و شب بیست و یکم که در مسجد مذکور صرف اطعام شود در شب بیست و سوم و بیست و هفتم و بیست و هشتم و حصه موقوفه مزبوره را از ملکیت خود اخراج نموده و به عنوان وقفیت و تولیت در تصرف دارند و مباشرین سر کار خیر مدار خود را مامور ساختند که پانزده حبه مزبوره و توابع آن را به عنوان وقفیت عمل نمایند و وقف لازم شده و من بعد احدی را شرعاً جایز و سایغ و روا نیست که از وقفیت رجوع به ملکیت نماید فمن بدله بعد ما سمعه فانما ائمه علی الذین یبدلونه ان الله سمیع علیم و کان ذلک فی 25 شهر شعبان المعظم سنه 1125هـ ق.

و ایضاً قربه الی الله تعالی نواب مستطاب عِلّیِّه عالیه واقفه موفقه ادام الله تعالی ظلالها وقف صحیح شرعی فرمودند موازی سه طاق و چهار دانگ ونیم از طاق دیگر از جمله هفت طاق و نیم مشاع از کل سی طاق مزرعه موسومه به مزرعه شمس آباد من مزارع قریه حبیب آباد برخوار اصفهان را با توابع شرعیه و لواحق ملیه که درین اوقات از آقا ضیاء الدین و آقا رحیم ولدان مرحوم حاجی عبدالله بندار بسرکار نواب واقفه بمبایعه شرعیه منتقل شده بر مصرف اطعام شیعیان اثنی عشریه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احیاء کرده نواب واقفه و در غیر مسجد و مدرسه در هر جای دیگر که نواب واقفه مناسب دانند و در مصرف تعزیه حضرت امام حسین علیه السلام در ایام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خیر و برّی که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال تولیت به متولیان بعد از وضع موضوعات و حق التولیه بقیه را در مصارف مرقومه در متن و حاشیه همین وقفنامچه مرقوم است صرف نمایند بشروط و قیود مرقومه متن وحاشیه و صیغه شرعیه جاری و به تصرف وقف داده مباشرین سرکار خیر مدار خود را مامور ساخته اند که به وقفیت عمل نمایند و ید ایشان ید تولیت است نه ید مالکیت و کان ذلک فی ثالث شهر شعبان المعظم سنه 1128هـ ق.

(سجع مهر)
ز صلب شاه صفی تا بسید عالم رسانده نسبت والای زاده مریم
(مهر)
ناب مستطاب عالیجناب اسلام و اسلامیان ملاذی
(سجع مهر)
افوض امری الی الله عبده محمدباقربن سید حسین و ایضاً قربه الی الله اعظیم و ابتغاء لفضله الجسیم نواب مستطاب علیه عالیه واقفه ادام الله تعالی ظلالها وقف صحیح شرعی فرمودند

همگی و تمامی یکطاق و پنج دانگ و یک طسوح آن یک طاق دیگر شایع از جمله هفت طاق و نیم مفروز معین معلوم از کل موازی سی طاق مزرعه معینه موسومه به مزرعه شمساباد از مزارع حبیب آباد که در این وقت از محمد ابراهیم بندار ولد حاجی عبدالله ساکن اصفهان به سر کار خیر مدار ایشان منتقل شده بود.

در مصرف اطعام شیعیان اثنی عشریه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احیا کردۀ نواب واقفه و در غیر مسجد و مدرسه در هر جای دیگر که نواب واقفه مناسب دانند.

و در مصرف تعزیه حضرت امام حسین (علیه السلام) در ایام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خیر و بری که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال تولیت به متولیان بعد از وضع موضوعات و حق التولیه بقیه را در مصارف مرقومه در متن و حاشیه همین وقفنامچه مرقوم است صرف نمایند .

به شروط و قیود مرقومه متن و حاشیه و صیغه شرعیه جاری و به تصرف وقف داده مباشرین سرکار خود را مامور ساخته اند که به وقفیت عمل نمایند و ید ایشان ید تولیت است نه ید مالکیت و کان ذلک فی ثالث شهر شعبان المعظم سنه 1129


(سجع مهر)
ز صلب شاه صفی تا بسید عالم رسانده نسبت والای زاده مریم
(مهر)
ناب مستطاب عالیجناب اسلام و اسلامیان ملاذی
(سجع مهر)
افوض امری الی الله عبده محمدباقربن سید حسین

و ایضاً قربة الی الله العظیم نواب مستطاب عِلّیّه عالیه واقفه ادام الله تعالی ظلالها وقف صحیح شرعی فرمودند همگی و تمامی موازی دو حبه تامه شایعه کامله از کل هفتاد و دو حبه تامه شایعه مزرعه معینه معروفه به مزرعه خرم آباد رویدشتین اصفهان را با جمیع توابع شرعیه و لواحق ملیه از اراضی و صحاری و نهار و مجاری و غیرذلک .

که از آقا محمد ولد مرحوم حاجی ربیع بزاز اصفهانی ببیع شرعی بسرکار خیر مدار ایشان منتقل شده بود در مصرف اطعام شیعیان اثنی عشریه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احیا کردۀ نواب واقفه و در غیر مسجد و مدرسه در هر جای دیگر که نواب واقفه مناسب دانند.

و در مصرف تعزیه حضرت امام حسین (علیه السلام) در ایام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خیر و برّی که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال تولیت به متولیان بعد از وضع موضوعات و حق التولیه بقیه را در مصارف مرقومه در متن و حاشیه همین وقفنامچه مرقوم است صرف نمایند.

به شروط و قیود مرقومه متن و حاشیه و صیغه شرعیه جاری و به تصرف وقف داده مباشرین سرکار خیر مدار خود را مامور ساخته اند که به وقفیت عمل نمایند و ید ایشان ید تولیت است نه ید مالکیت و کان ذلک فی 19 شهر شوال المکرم سنه 1129هـ ق.

(سجع مهر)
ز صلب شاه صفی تا بسید عالم رسانده نسبت والای زاده مریم
(سجع مهر)
افوض امری الی الله عبده محمدباقربن سید حسین

و ایضاً قربة الی الله العظیم نواب مستطاب عِلّیّه عالیه واقفه ادام الله تعالی ظلالها وقف صحیح شرعی فرمودند همگی و تمامی موازی ده حبه و نیم شایع کامل از کل هفتاد و دو حبه مزرعه معینه معروفه به مزرعه خرم آباد رویدشتین اصفهان را با جمیع توابع شریعه و لواحق ملیه از اراضی و صحاری و انهار و مجاری و غیرذلک که به موجب دو طغرا قبالچه معتبره بدین موجب که از حاجی محمد علی گیرکیراق ولد حاجی محمد مقیم و حاجی محمدحسین بزاز ولد مرحوم حاجی زین العابدین حاجی محمد علی مذکور شش حبه و نیم.

حاجی محمدحسین مذکور چهار حبه مشاعا ببیع شرعی بسرکار خیر مدار ایشان منتقل شده بود در مصرف اطعام شیعیان اثنی عشریه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احیا کردۀ نواب واقفه و در غیر مسجد و مدرسه در هر جای دیگر که نواب واقفه مناسب دانند.

و در مصرف تعزیه حضرت امام حسین (علیه السلام) در ایام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خیر و برّی که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال تولیت به متولیان بعد از وضع موضوعات و حق التولیه بقیه را در مصارف مرقومه در متن و حاشیه همین وقفنامچه مرقوم است صرف نمایند .

به شروط و قیود مرقومه متن و حاشیه و صیغه شرعیه جاری و به تصرف وقف داده مباشرین سرکار خیر مدار خود را مامور ساخته اند که به وقفیت عمل نمایند و ید ایشان ید تولیت است نه ید مالکیت و کان ذلک فی سابع عشرین شهر شوال المکرم سنه 1129هـ ق.

(سجع مهر)
ز صلب شاه صفی تا بسید عالم رسانده نسبت والای زاده مریم
(سجع مهر)
افوض امری الی الله عبده محمدباقربن سید حسین

و ایضاً قربة الی الله تعالی و تقدس نواب مستطاب قدسیة الالقاب عِلّیّه عالیه متعالیه ادام الله تعالی ضلالها وقف صحیح شرعی و حبس موبد ملی فرمودند همگی و تمامی موازی نیم طاق مشاع تام کامل از کل سی طاق مزرعه موسومه به مزرعه شمس آباد من مزارع حبیب آباد برخوار اصفهان را با توابع شرعیه و لواحق ملیه از اراضی و صحاری و قنوات و انهار و جداول و مجاری و مایتعلق بها شرعاً بقدر الحصه قدیماً و جدیداً.

که در آن اوان از محمد حسن ولد مرحوم میرزا قاسم حبیب آبادی بسرکار خیر مدار نواب مستطاب معظم الیها بوجه شرعی منتقل شده بود بر مصرف اطعام شیعیان اثنی عشریه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احیا کردۀ نواب واقفه و در غیر مسجد و مدرسه در هر جای دیگر که نواب واقفه مناسب دانند.

و در مصرف تعزیه حضرت امام حسین (علیه السلام) در ایام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خیر و برّی که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال تولیت به متولیان بعد از وضع موضوعات و حق التولیه بقیه را در مصارف مرقومه در متن و حاشیه همین وقفنامچه مرقوم است صرف نمایند به شروط و قیود مرقومه متن و حاشیه و صیغه شرعیه جاری و به تصرف وقف داده مباشرین سر کار خود را مامور ساخته اند که به وقفیت عمل نمایند و ید ایشان ید تولیت است نه ید مالکیت وقف لازم شده و من بعد احدی را شرعاً جایز و سایغ و روا نیست که از وقفیت رجوع به ملکیت نماید فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه ان الله سمیع علیم

و کان ذلک فی سادس عشر من شهر شوال المکرم من شهور سنه ثلثین و ماته و الف 1130هـ ق
(مهر)
ز صلب شاه صفی تا بسید عالم رسانده نسبت والای زاده مریم

و ایضاً قربة الی الله تعالی و تقدموا نواب مستطاب قدسیة الالقاب عِلّیّه عالیه متعالیه ادام الله تعالی ظلالها وقف صحیح شرعی و حبس موبد ملی فرمودند همگی و تمامی موازی یک طاق شایع کامل از کل اراضی سی طاق مزرعه معنه معلومه به مزرعه شمس آباد من مزراع برخوار، را با توابع عشریه از اراضی و صحاری و انهار و مجاری و شرب و مشاب و غیرذلک بقدر الحصه موازی یک حبه تامه شایعه کامله از کل هفتاد و دو حبه مزرعه فران من مزارع سروشفادران کرارج را با توابع شرعیه از اراضی و صحاری و انهار و جداول و شرب و مشارب و سایر مایتعلق بها شرعاً ،قدیماً و جدیداً به قدر الحصه که در این اوان هر دو رقبه بنهج شرعی ابوطالب نجم ثانی بسرکار خیر مدار ایشان منتقل شده بود .

در مصرف اطعام شیعیان اثنی عشریه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احیا کردۀ نواب واقفه و در غیر مسجد و مدرسه در هر جای دیگر که نواب واقفه مناسب دانند و در مصرف تعزیه حضرت امام حسین (علیه السلام) در ایام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خیر و برّی که خود مصلحت دانند.

و بعد از انتقال تولیت به متولیان بعد از وضع موضوعات و حق التولیه بقیه را در مصارف مرقومه در متن و حاشیه همین وقفنامچه مرقوم است صرف نمایند به شروط و قیود مرقومه متن و حاشیه و صیغه شرعیه جاری و به تصرف وقف داده مباشرین سرکار خیر مدار خود را مامور ساخته اند که به وقفیت عمل نمایند و ید ایشان ید تولیت است نه ید مالکیت و کان ذلک فی 11 شهر ربیع المولود سنه 1131هـ ق.

(مهر)
ز صلب شاه صفی تا بسید عالم رسانده نسبت والای زاده مریم

و ایضاً قربة الی الله تعالی و تقدمو نواب مستطاب قدسیة الالقاب عِلّیّه عالیه متعالیه ادام الله تعالی ظلالها وقف صحیح شرعی و حبس موبد ملی فرمودند همگی و تمامی موازی یک طاق شایع کامل از کل موازی سی طاق مزرعه معینه معلومه به مزرعه شمساباد من مزراع برخوار را با توابع شرعیه از اراضی و صحاری و انهار و مجاری و شرب و مشاب و غیرذلک بقدر الحصه .


و موازی یک حبه تامه شاعیه کامله اربابیه از کل هفتاد و دو حبه مزرعه مشخصه مدعوه به مزرعه فران من مزارع سروشفادران کرارج را با توابع شرعیه از اراضی و صحاری و انهار و جداول و شرب و مشارب و سیار مایتعلق بها شرعاً قدیماً و جدیداً بقدر الحصه که در این اوان هر دور قبه بنهج شرعی بسرکار خیر مدار ایشان منتقل شده بود بر مصرف اطعام شیعیان اثنی عشریه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احیا کردۀ نواب واقفه و در غیر مسجد و مدرسه در هر جای دیگر که نواب واقفه موفقه مناسب دانند و در مصرف تعزیه حضرت امام حسین (علیه السلام) در ایام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خیر و برّی که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال تولیت به متولیان بعد از وضع موضوعات و حق التولیه بقیه را در مصارف مرقومه در متن و حاشیه همین وقفنامچه مرقوم است صرف نمایند به شروط و قیود مرقومه متن و حاشیه و صیغه شرعیه جاری و به تصرف وقف داده مباشرین سرکار خیر مدار خود را مامور ساخته اند که به وقفیت عمل نمایند و کان ذلک فی 26 شهر رجب المرجب سنه احدی و ثلثین و مائه و الف من الهجره المبارکه 1131

و ایضاً قربة الی الله اعظیم و ابتغاء لفضله الجسیم نواب مستطاب قمر نقاب قدسیة الالقاب عِلّیّه عالیه متعالیه ادام الله تعالی ظلالها وقف صحیح شرعی و حبس موبد ملی فرمودند همگی و تمامی موازی دو حبه تامه کامله شایعه اربابیه از کل هفتاد و دو حبه مزرعه فران من توابع سروشفادران کرارج اصفهان با توابع شرعیه اراضی و صحاری و انهار و مجاری و غیرذلک من المتعلقات بقدر الحصه که در این اوان بمبایعه شرعیه که از عزت پناهان آقاباقر ولد مرحوم حاجی محمدتقی حاری براان و آقا طاهر ولد محمد هادی کزوانی کرارج سرکار خیر مدار معظم الیها ایشان منتقل شده بود بر مصارف اطعام شیعیان اثنی عشریه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احیا کردۀ نواب واقفه موفقه و در غیر مسجد و مدرسه در هر جای دیگر که نواب واقفه موفقه مناسب دانند و در مصرف تعزیه حضرت امام حسین (علیه السلام) در ایام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خیر و برّی که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال تولیت به متولیان بعد از وضع موضوعات و حق التولیه بقیه را در مصارف مرقومه در متن و حاشیه همین وقفنامچه به شروط و قیود و ارکان مرقومه در متن و حاشیه صرف نمایند و صیغه شرعیه جاری و به تصرف وقف داده مباشرین سرکار خیر مدار خود را مامور ساخته اند که به وقفیت عمل نمایند و کان ذلک فی خامس عشر شهر جمیدی الاولی سنه 1131هـ ق.

(سجع مهر)
ز صلب شاه صفی تا بسید عالم رسانده نسبت والای زاده مریم

و ایضاً قربة الی الله تعالی نواب مستطاب عِلّیّه عالیه واقفه موفقه ادام الله تعالی ضلالها وقف صحیح شرعی فرمودند موازی یک طاق شایع کامل از کل موازی سی طاق کل مزرعه معینه موسومه به مزرعه شمس آباد من مزارع حبیب آباد برخوار که در این اوقات از حاجی محمد علی اسنجانی به سرکار خیر مدار ایشان منتقل شده بود در مصرف اطعام شیعیان اثنی عشریه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احیاء کرده نواب واقفه و در غیر مسجد و مدرسه در هر جای دیگر که نواب واقفه مناسب دانند.

و در مصرف مراسم تعزیه حضرت امام حسین (علیه السلام) در ایام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خیر و برّی که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال تولیت به متولیان بعد از وضع موضوعات و حق التولیه بقیه را در مصارف مرقومه در متن و حاشیه همین وقفنامچه صرف نمایند بشروط و قیود مرقومه متن و حاشیه و صیغه شرعیه جاری و به تصرف وقف داده مباشرین سرکار خیر مدار خود را مامور ساخته اند که به وقفیت عمل نمایند و ید ایشان ید تولیت است نه ید مالکیت تحریراً فی یوم المبعث سنه 1129هـ ق.

(مهر)
هو واقفه ادام الله ظلالها غرض نواب قدسة الالقاب از اطعام است که جمعی البته افطار در آن مجمع بکنند خواه به مطبوخ و خواه بغیر مطبوخ و خواه بعد از افطار در اول شب مطبوخ باشد یا در سحر یا اصلا مطمبوخ نباشد و اگر جمعی افطار در جای دیگر کرده باشند و در آن مجمع حاضر شوند نیز از آن طعام می توانند خورد.

(مهر عبده محمد صالح الحسینی)
و ایضاً قربة الی الله تعالی نواب مستطاب عِلّیّه عالیه واقفه موفقه ادام الله تعالی ظلالها وقف صحیح شرعی فرمودند موازی یک طاق و پنج دانگ و یکطسوج از طاق دیگر مشاع از جمله هفت طاق و نیم مفروز از کل سی طاق مزرعه شمس آباد من مزارع حبیب آباد برخوار که در این اوقات بسرکار خیر مدار ایشان از رعایای حیب آباد منتقل شده بود بر مصرف اطعام شیعیان اثنی عشریه در ماه مبارک رمضان در مدرسه مبارکه خود و مسجد خلف منازل احیاء کرده نواب واقفه و در غیر مسجد و مدرسه در هر جای دیگر که نواب واقفه مناسب دانند.


و در مصرف تعزیه حضرت امام حسین علیه السلام در ایام عاشورا در مدرسه مزبوره و بر مصارف خیر و برّی که خود مصلحت دانند و بعد از انتقال تولیت به متولیان بعد از وضع موضوعات و حق التولیه بقیه را در مصارف مرقومه در متن و حاشیه همین وقفنامچه مرقوم است صرف نمایند بشروط و قیود مرقومه متن وحاشیه و صیغه شرعیه جاری و به تصرف وقف داده مباشرین سرکار خیر مدار خود را مامور ساخته اند که به وقفیت عمل نمایند و ید ایشان ید تولیت است نه ید مالکیت تحیراً فی29 شهر جمادی الثانی سنه 1128هـ¬ق.

(سجع مهر)
ز صلب شاه صفی تا بسید عالم رسانده نسبت والای زاده مریم

بسم الله الرحمن الرحیم
لقد تشرف بسماع الاقرار الشفاهی من النواب العلیة العالیة لازالت موفقة مویدة بتوفیقات الربانیه و التاییدات الصمدانیه الداعی الدوام الدولة القاهرة
محل مهر شریف عالیجناب علامی فهامی
علامه العلمائی مجتهد الزمانی
محمد صالح الحسینی دام ظله العالی
ذامع اصله المرقوم برقمی مطابق موافق و کتب (مهر)
عبده محمد صالح الحسینی (10)


نتیجه گیری
وقف یکی از برترین و بادوام ترین مظاهر احسان و نیکوکاری به مردم و خدمت به همنوعان و کمک به مصالح جامعه و تنظیم امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. سنت حسنه ای که در سیره ی پیغمبر اکرم (صل الله علیه و آله) و ائمه ی معصومین (علیهم السلام) هم دیده می شود.

درکشورما ایران اسلامی این سنت حسنه از دیر باز رواج داشته است ودر دوره ی صفویه خصوصا دراصفهان(به دلیل پایتختی آن)آثار موقوفه ی بسیاری به چشم می خورد.

از میان تعداد کثیری از واقفان این دوره، توجه و اهمیت دادن زنان و بانوان صفویه به امر وقف حائز اهمیت است . چنانچه بیش از یک سوم موقوفات این دوره متعلق به بانوان اصفهانی می باشد..

این امر نشان دهنده ی توجه بسیار زنان پایتخت به مسائل اجتماعی و فرهنگی و مذهبی زمان خود بوده که با تخصیص بخش زیادی از دارائی خود برای امور فرهنگی ، مذهبی و کارهای عام المنفعه بر روند اجرای این امور تأثیر می گذاشتند.

می توان به جرأت ادعا کرد که موقوفات در هر دوره تأثیر فراوان بر روند رشد اقتصاد و فرهنگ جامعه داشته و دارند و با این دیدگاه چه زنان و چه مردان جامعه .

ما با الگو قراردادن این واقفان خیّر منجمله «مریم بیگم»که با وقف میزان قابل توجهی ازدارایی های خود علاوه برماندگاری نام وآثار خود،منشا خیرات وبرکات بسیاری درجهت تربیت وپرورش عالمان ودانشمندان بسیاری درمدرسه ی خود گردید؛ نقش بسزایی درر فع نیازها و ضروریات جامعه وهمچنین اعتلای دین مبین اسلام وگسترش فرهنگ تشیع ایفا نمایند.

 

پی نوشت ها :
1- دانشکده معارف قرآنی اصفهان.
2- ریاحی :مشاهیر زنان اصفهان، ص 252.
3 - جابری انصاری: تاریخ اصفهان، ص 140.
4 - رجبی : مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی، ص 215.
5 - عقیقی بخشایشی: زنان نامی در تاریخ ، فرهنگ و تمدن اسلامی، ص 757.
6 - شفقی : بازار بزرگ اصفهان ، ص 518
7 - رفیعی: آثار ملی اصفهان، ص 30.
8 - جابری انصاری:تاریخ اصفهان، ص 140.
9 - ریاحی: مشاهیر زنان اصفهان ، ص 253.
10-سپنتا.عبدالحسین:تاریخچه اوقاف اصفهان

فهرست منابع و مأخذ
1- ابونعیم، حافظ: ذکر اخبار اصفهان، ترجمه دکتر نورالله کسائی، انتشارات سروش، تهران، چاپ اول، 1377.
2- بیک محمدی، حسن: اصفهان و گردشگری، اصفهان ، انتشارات: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، سال نشر ، 1386.
3- جابری انصاری، حاج میرزا حسن خان: تاریخ اصفهان، (تعلیق و تصحیح : جمشید مظاهری)، انتشارات مشعل، چاپ اول1378.
4- جابری انصاری،محمد حسن : تاریخ اصفهان و ری ، تهران ، ناشر عماد زاده ، چاپ 1346
5- جناب ، میر سید علی : الاصفهان (به اهتمام عباس نصر) ، اصفهان، انتشارات گلها، چاپ دوم، 1371.
6- دهشگی، جلیل و جانزاده، علی: جلوه های هنر در اصفهان، انتشارات جانزاده ، چاپ اول، آذرماه 1366
7- دهقان نژاد، فاطمه : بافت قدیم نصف جهان، اصفهان، انتشارات: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، بهار 1386
8- دهقان نژاد، مرتضی: مجموعه مقالات همایش اصفهان و صفویه ، جلد اول، اصفهان، انتشارات دانشگاه اصفهان، اسفندماه 1380
9- رجبی، محمد حسن: مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی (از آغاز تا مشروطه)، انتشارات سروش ، تهران: 1374
10- رفیعی مهرآبادی،ابوالقاسم:آثارملی اصفهان، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی ، چاپ 1352
11- ریاحی ، محمد حسین: ره آورد ایام (مجموعه مقالات اصفهان شناسی)، اصفهان ، انتشارات: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان ، سال نشر : 1385
12- ریاحی، محمدحسین: مشاهیر زنان اصفهان (از عصر گذشته تاکنون)، ناشر: روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد استان اصفهان ، چاپ اول: آبان ماه 1375
13- سپنتا، عبدالحسین: تاریخچه ی اوقاف اصفهان، انتشارات اداره کل اوقاف استان اصفهان، آبان ماه سال 1346
14- سجادی نائینی، سید مهدی: کتابشناسی اصفهان، سازمان میراث فرهنگی اصفهان، چاپ اول، تابستان 1370
15- شایسته ، محمدرضا و قاسمی، منصور: اصفهان بهشتی کوچک اما زمینی، انتشارات نقش خورشید ، چاپ اول، بهار 1383.
16- شفقی، سیروس : بازار بزرگ اصفهان، اصفهان، انتشارات سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان و مرکز اصفهان شناسی خانه ملل، چاپ اول، 1385.
17- عقیقی بخشایشی ، عبدالرحیم و حبیبه: زنان نامی در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی (طبقات نسوان)، قم، انتشارات : نوید اسلام، چاپ اول، تابستان 1382.
18- ملازاده ، کاظم و محمدی ، مریم: دایرة المعارف بناهای تاریخی ایران در دوره ی اسلامی، انتشارات: سوره، چاپ دوم، سال 1379.
19- منتظر القائم، اصغر: مجموعه مقالات همایش فاضل سراب و اصفهان عصر وی، اصفهان ، انتشارت دانشگاه اصفهان، زمستان 1382
20- مهدوی، سید مصلح الدین : تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان ،جلد دوم، نشر الهدایه، قم، چاپ اول، 1367
21- مهدوی، سید مصلح الدین: اصفهان دارالعلم شرق (مدارس دینی اصفهان)، (تحقیق، تصحیح، اضافات، محمدرضا نیلفروشان) ، اصفهان، انتشارات: سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، چاپ اول، 1386.
22- مهدوی، سید مصلح الدین: دانشمندان و بزرگان اصفهان، (تحقیق، تصحیح و اضافات، رحیم قاسمی و محمدرضا نیلفروشان) 2 ج، اصفهان، انتشارات گلدسته، چاپ اول، 1384
23- میرعظیمی ، نعمت الله: اصفهان زادگاه جمال و کمال ، اصفهان، انتشارات گلها، چاپ اول : بهار 1379
24- میراث جاویدان : فصلنامه ی فرهنگی، تحقیقی ، اجتماعی و تاریخی ، تهران، انتشارات: سازمان اوقاف و امور خیریه ، سال هفتم ، شماره 27، پاییز 1378
25- میراث جاویدان، فصلنامه ی فرهنگی، تحقیقی، اجتماعی و تاریخی. تهران، انتشارات: سازمان اوقاف و امور خیریه، سال هشتم، شماره 30، تابستان 1379
26- میرباقری، احسان: اصفهان نگین جهان، تهران، انتشارات : هنر سرای گویا، چاپ دوم، تابستان 1384.
27- میرعظیمی، نعمت الله: اصفهان زادگاه جمال و کمال، اصفهان، انتشارات گلها، چاپ اول، بهار1379
28- همایی شیرازی، جلال الدین: تاریخ اصفهان . مجلد ابنیه و عمارات و آثار باستانی ، ج 3 ، انتشارات هما، سال 1384
29- هنرفر، لطف الله : آشنایی با شهر تاریخی اصفهان، اصفهان ، انتشارات گلها، چاپ چهارم، بهار 1376.
30-فصلنامه وقف میراث جاویدان ش 74
نویسنده:عفت خوشنودی(1)
این مقاله در تاریخ  14024/31 بروز رسانی شده است.



مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.