والدین و اعتماد به نفس نوجوان

در این کتاب نویسنده ضمن توضیح خصوصیات خُلقی و رفتاری نوجوانان به مسائل ایشان و راه حل این مسائل به طور مبسوط می پردازد، از جمله عدم اعتماد به نفس و راه های تقویت آن. یکی از نکات مهمی که نویسنده در خلال اندرزها به آن اشاره دارد این است که والد باید برای تقویت مثبت اندیشی و الگوی نقش، به دنبال کیفیت هایی
دوشنبه، 7 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
والدین و اعتماد به نفس نوجوان

 والدین و اعتماد به نفس نوجوان
والدین و اعتماد به نفس نوجوان


 

نويسنده:حسن مانیان
منبع : اختصاصي راسخون



 

حسن مانیان

چکیده
در این کتاب نویسنده ضمن توضیح خصوصیات خُلقی و رفتاری نوجوانان به مسائل ایشان و راه حل این مسائل به طور مبسوط می پردازد، از جمله عدم اعتماد به نفس و راه های تقویت آن. یکی از نکات مهمی که نویسنده در خلال اندرزها به آن اشاره دارد این است که والد باید برای تقویت مثبت اندیشی و الگوی نقش، به دنبال کیفیت هایی باشد و بداند که چه و چگونه می خواهد به نوجوان بیاموزد.نویسنده نه تنها رهنمودهای بسیار سودمند برای جوانان، بلکه برای والدین آنها دارد و به والد می آموزد چگونه رفتار کند تا جوانی مطمئن به نفس تربیت کند. با وجود مشکلاتی که همه والدین در طول دوران رشد فرزند با آن روبرو هستند، صحبت و گفتگو با آنها لحظات بسیار هیجان بخش و روح افزائی هم نصیب والدین می کند، و سبب می شود انسان احساس نشاط و جوانی کند و دوست بدارد مثل یک جوان بپوشد و راه رود و...نویسنده ضمناً به پس خوراندهایی اشاره دارد که کمک می کند جوان نگرش واقع بینانه ای نسبت به نقاط قوت و ضعف خود پیدا کند. بالاترین اشتباهی که نویسنده، والدین را از آن بر حذر می دارد «حمایت بیش از حد از نوجوان است».او از والدین می خواهد به جای سعی در کنترل خطرات غیرقابل کنترل، ترس های خود را کنترل کنند. چگونه جوانان را از صدمات زورگوها و قلدرهای مدرسه در امان نگاه دارند، چگونه با رفتارها و گفتارهای مبالغه آمیز آنها برخورد کنند، چگونه به هنگام بحران رابطه، به کمک فرزند بشتابند و او را از خطری که وی را تهدید می کند رها سازند، و در مقابل تمایل آنها به خلوت گزینی و پنهان کاری چه واکنشی نشان دهند. چگونه به منظور تقویت روحیه و اعتماد به نفس با دادن هدیه یا امتیازی آنها را لوس کنند، چگونه موفقیت های بسیار کوچک ولی ارزشمند آنها را ستایش کنند. قبل از اینکه نوجوان خانه را ترک کند برنامه هایی برای اوقات بی-کاری خود ترتیب دهند و پس از ترک خانه به آنها این اطمینان را بدهند که صرف نظر از شکست یا موفقیت آنها، درِ خانه همیشه به روی آنها باز است.در این اثر نویسنده به 21 قانون طلایی اشاره می کند که راهبردهای مهمی برای والدین و نوجوانان به شمار می آید.
کلید واژه: اعتماد به نفس، نوجوان، قانون طلائی، پدر، مادر، والدین.
مقدمه
بنده برای رفع معضل خود باخته گی به دنبال تحقیقاتی بودم تا اعتماد به نفس خود و دوستانم را بالا ببرم و بتوانم اولاً بر موفقیت های خود و ثانیاً بر موفقیت های دوستانم بیفزایم که اتفاقاً به ترجمه این کتاب (اعتماد به نفس در نوجوانان؛ نوشته گیل لیندن فیلد) برخوردم. پس از مطالعه و نکته برداری، چون یادداشت هایی که برداشته بودم تعدادشان زیاد بود و خود از نظر علمی نسبتاً غنی و کامل بود بنده را بر آن داشت تا این یادداشت ها را به صورت مقاله ای در بیاورم و با شاکله ای صریح و بدون گزافه گویی، اینها را در اختیار دوستان و هم وطنان عزیزم قرار دهم تا آنها را ولو در حد اندک، به سوی اعتماد به نفس سوق دهم. امیدوارم این مقاله مرضی الهی و ائمه طاهرین (علیهم السلام) قرار گیرد.لازم به ذکر است این کتاب در 238 صفحه تنظیم شده، و مقصود نویسنده از ارائه این مباحث پرورش نوجوانانی شاد، متکی به نفس و مثبت اندیش می باشد.
هشت چاشنی کلیدی فرد فوق مطمئن به نفس

اعتماد درونی:
 

عشق به خود: سبک زندگی و منشی را دنبال می کند که به رشد جسمی و روحی وی کمک می کند . خودآگاه: روی احساسات، افکار و رفتارهای خود تعمق می کند .هدف های آشکار: از حس هدف مندی بالایی برخوردار است. مثبت اندیشی: همواره انتظار تجارب و نتایج مثبت را دارد.

اعتماد بیرونی:
 

مهارت های ارتباطی: به گونه ای مؤثر با افراد ارتباط برقرار می کند. ظاهری مطمئن داشتن: یک انسان مطمئن به نفس، به نظر می رسد. قاطعیت: نیازهای خود را با صراحت بیان کرده و در گرفتن حقوق خود پافشاری می کند. کنترل هیجانی: بر احساسات خود تسلط کامل دارد.(1)

ملاقاتی با جوان های فوق مطمئن به نفس
 

1.سرشار از عشق به خود بودن؛ شما می بینید که آنها:
به طور منظم غذاهای بسیار مغذی، با کیفیت بالا صرف می کنند و از خوردن غذاهای چاق کننده و مصرف مشروبات سمی خودداری می کند. در مقابل شب بیداری های پی درپی و خوش گذرانی های شبانه شدیداً مقاومت نشان می دهند و «نه» محکم می گویند. موفقیت های خود را آشکارا و با غرور با سایر جهانیان تقسیم کرده هرگز خود را کوچک نمی شمارند.
2.از خودآگاهی بالایی برخوردارند؛ شما می بینید که آنها:
به هنگام رویارویی با یک تصمیم مشکل یا دو راهی، خیلی مسئله را ساده می گیرند چون به خوبی و آشکارا می دانند چه کاری درست است و چه کاری نادرست.به هدف های خود تحقق می بخشند چون به طور کامل از نقاط قوت و ضعف خود، آگاه هستند و لذا همیشه از موضع قوت عمل می کنند، نه ضعف.
3.هدف های روشن و آشکاری دارند؛ شما می بینید که آنها:
هر روز با شوق و حرارت بسیار از تخت بیرون می آیند، چون زندگیِ رویاییِ روشنی را دنبال می کنند. هدف مند هستند. شما هرگز نمی بینید که آنها در مورد قدمی که باید بعداً بردارند، دچار شک و دو دلی شوند.
4.شدیداً مثبت اندیش هستند؛ شما می بینید که آنها:
با امیدواری درباره نقشه های آینده خود صحبت می کنند. همواره به دنبال بهترین کیفیت، در افراد اطراف خود، می گردند.
5.افرادی که مهارت های ارتباطی بسیار قوی دارند؛ شما می بینید که آنها:
قبل از هرگونه اظهار نظر به دقت و با حوصله گوش می دهند. مشکل خود را با لحنی زیبا، شیوا و مؤثر بیان می کنند
6.در معرفی خود کاملاً مهارت دارند؛ شما می بینید که آنها:
لباس های تمیز و چشمگیر می پوشند. از انتخاب یا خرید لباس هایی که به آنها نمی آید حتی اگر آخرین مد هم باشد، خودداری می کنند. محیط خانه را کاملاً تمیز و جذاب می سازند.
7.می دانند چگونه با قاطعیت عمل کنند؛ شما می بینید که آنها:
با بیانی آرام و منطقی حق خود را طلب می کنند. بیشتر اهل مصالحه و سازش هستند تا مخالفت. از حقوق افرادی که قادر نیستند حق خود را بگیرند دفاع می کنند.
8.بر احساسات خود کاملاً حاکم هستند؛ شما می بینید که آنها:
قبل از هر حادثه هیجان انگیزی نظیر امتحان یا مصاحبه، تمرین های آرامش را به آرامی انجام می دهند. با وجود نومیدی، احساسات خود را کنترل می کنند. به هنگام رویارویی با سختی یا شکست با مثبت اندیشی و پاداش ادامه به کار را مجدداً در خود بیدار می کنند.(2)

)21( قانون طلایی(3)
 

قانون1: قبل از هر پند و اندرزی، خودتان الگو و نمونه آن باشید.
«برای پیدا کردن اعتماد هرگز دیر نیست.»

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

منابع پشتیبانی را قبل از اینکه به آنها نیازمند شوید، پیدا کنید. «آمادگی قبلی یکی از مهارت های شناخته نشده افراد مطمئن به نفس است.» به طور منظم با والدین سایر نوجوان ها ملاقات داشته باشید. هر روز را با انجام کاری که دوست دارید شروع کرده و به پایان برسانید. دانش یا هنر جدیدی بیاموزید. رنجش های هیجانی خود را نادیده نگیرید. وقتی را برای ادامه فعالیتی که در آن مهارت دارید، اختصاص دهید. به کلاس آموزش قاطعیت یا افزایش اعتماد به نفش بپیوندید.
قانون2: مطمئن باشید که خِرَد شما فقط یک قدم جلوتر است نه بیشتر.
«آیا درباره مسائلی که برای نوجوانان شما و برای پشتیبانی از اعتماد رو به رشد او لازم است به اندازه کافی دانش دارید.»

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

سعی کنید دانش خود را در مورد رشد نوجوانی در حد بالا نگه دارید. سطح آگاهی خود را در مورد فرهنگ نوجوانان بالا ببرید. هر چه بیشتر با والدین نوجوانان در تماس باشید. هوش و مهارت های شخصی نوجوانان خود را ارزیابی کنید. نشانگاه رایج مشکلات جسمی و روحی جوانان در این گروه سنی چه چیزهایی می توانند باشند. اطلاعاتی درباره منابع موجود در منطقه سکونت خود جمع آوری کنید.
قانون3: سه بار گوش دهید، یک بار صحبت کنید.
«اگر فقط می توانستم یک پیشنهاد برای بهبود بخشیدن به رابطه و حل مسائل خانوادگی ارائه دهم، آن پیشنهاد این بود که سعی کنیم شنونده خوبتری باشیم... شنونده خوب بودن، یک هنر است اگر چه به هیچ وجه کار غامض و پیچیده ای نیست.» (ریچارد کارلسون)
«با دقت و توجه گوش کردن، روش مؤثر برای نشان دادن احترام شما نسبت به نوجوانان و تغذیه عزت نفس اوست.»

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

به طور مستقیم به فرزندانتان نگویید که مایلید یا نیاز دارید با او صحبت کنید. مکان و زمان مکالمه را به طور دقیق انتخاب کنید.صبور و مثبت بین باشید. در چند دقیقه اول صحبت، سعی کنید خود را کنترل کرده و میان صحبت او ندوید.با حرکت دست و صورت یادآوردن صدا نشان دهید که شما حرف های نوجوان خود را می شنوید. اگر آنها صحبت را متوقف کردند، سعی نکنید از جانب آنها صحبت یا اظهار نظر کنید.روی آنچه شنیده اید تعمق کنید.سعی کنید احساسات آنها را درک کنید.سعی کنید خود را با حرکات بدن آنها هماهنگ کنید.مراقب باشید که سرنخ صحیح را انتخاب کنید.به راحتی سکوت کنید.برای آن که آنها را به موضوع برگردانید به عبارات یا کلماتی اشاره کنید که آنها به کار برده اند.آنچه تصور می کنید آنها گفته اند، خلاصه کنید.از استعاره یا مثالی استفاده کنید تا نشان دهید پیام آنها را کاملاً درک کرده اید.پرسشهایتان کاملاً روشن و آشکار باشند تا طرف مقابل تشویق شود بیش از یک کلمه جواب دهد.از سئوال های کوتاه و مختصر استفاده کنید تا به موضوع صحبت خاتمه دهید.هنگامی که می خواهید به صحبتی خاتمه دهید از جا بلند شوید یا به عقب بروید.پس از شنیدن حرف های نوجوان آنچه را لازم می دانید، بگویید یا درباره آن فکر کنید.از آنها تعریف کنید.با یک اظهار نظر مثبت، به صحبت خاتمه دهید.
قانون4: اول بیندیش بعد سخن بگو.
«کلید برقراری یک ارتباط خوب این است که خودتان باشید و به صورت یک یادگار عصر حجر دور از دسترس نباشید.»

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

هرگاه دچار هیجان و اضطراب هستید اوقاتی را با خود خلوت کنید. حرف خود را مختصر و ساده بیان کنید. یک فهرست سیاه از عباراتی که نباید گفته شود تهیه کنید و از گفتن آنها بپرهیزید.از ذکر برچسب هایی که به «سن» بر می گردد، خودداری کنید. مراقب پاسخ های تند و تیز خود در مقابل اصطلاحات اغراق آمیز بچه هایتان باشید .حرف خود را قطع کنید، پوزش بخواهید و حرف های کلیشه ای را که زده اید تصحیح کنید.
قانون5: با هم و به طور مکرر «کتاب قانون» را مرور کنید.
«انعطاف پذیر کردن تدریجی قوانین خانه، به نوجوان شما، هم آزادی و هم حداقل های مجاز را می دهد... پس هدف، رها کردن قفس بازی بچه نیست بلکه، به تدریج بزرگ کردن آن است».(استیوچاک)

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

ارزش های خود را روشن سازید.به طور غیر مستقیم عمل نکنید.قبلاً بازبینی کنید که هر دو شما می دانید جرم شکستن قانون یعنی چه؟آن زمانی را که هر دو روحیه خوب و آرامی دارید، برای بازبینی ها انتخاب کنید.گه گاه تمایل خود را به شکستن مقررات نشان دهید.
قانون6: هدفتان در نود درصد برخوردها، رسیدن به راه حل باشد.
«تعارض اگر چه دردناک است ولی می تواند منجر به یادگیری و رشد شود. گاهی از شکست در برقراری ارتباط، راه پیشرفتی باز می شود.» (شیدامان رو)

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

قبل از شروع بحث و گفتگو:در مورد موضعی که تصمیم دارید نهایتاً و بدون گفتگو اتخاذ کنید، قبل از شروع صحبت، فکر کنید.به خود (و بعداً به نوجوان خود) یادآور شوید که منظور از این بحث و گفتگو این است.قبول کنید که این گفتگو میان دو فرد مساوی نیست و شما قدرت بیشتری دارید.یادتان باشد بحث و گفتگو زمانی بهترین نتیجه را می دهد که دو طرف، آرامش خود را حفظ کنند.این گفتگو پایان بهتری دارد اگر از قبل، شما از نیازهای یکدیگر با خبر باشید.زمانی که شروع به بحث و گفتگو می کنید:طرز برخورد شما نه تهدید کننده، بلکه تاجر مآبانه باشد.سخن خود را با این امیدواری (یا انتطار) که همه چیز به خوبی پایان می پذیرد شروع کنید.نیازهای خود را روشن و آشکار بیان کنید.سعی کنید نیازهای آنها را حدس بزنید.مطمئن باشید اگر جایی خطا کنید آنها به شما گوشزد خواهند کرد.بادقت به حرف های آنها گوش دهید.آرمان خود را بازگو کنید.مجدداً گوش کنید.موقعیت و احساسات آنها را قبول و به آن اعتراف کنید.سعی کنید وجوه مشترکی را پیدا کنید.حد وسطی را پیشنهاد کنید، ابتدا عقیده آنها را جویا شوید.وقتی توافقی صورت می گیرد:به موضوع، با جمله ستایش آمیزی خاتمه دهید، حتی اگر پس از بحث و گفتگوی شکنجه آور و با سختی و عدم تمایل به توافق رسیده باشید.زمانی که تعارض هنوز حل نشده، باقی مانده:مکالمه را با جملات مثبت به پایان برید.به آنها وقت فکر کردن دهید. پس از نتیجه گیری کلی به هیچ وجه از موضع خود عدول نکنید.
قانون7: به آنها کمک کنید تا راه سود و زیان خود را کشف کنند.
«دوست داریم این را بدانی که اگر چیزی با ارزش، در کاری که من انجام می دهم، مشاهده می کنی، تصادفی به دست نیامده، بلکه به علتِ داشتن جهت و مقصود واقعی بوده است.» (ونسان ون گوگ)

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

سعی کنید همواره بهترین ویژگی های شخصیتی آنها را بارور سازید.یادتان باشد عاملی که شما را بر می انگیزد شاید آنها را به جلو نراند.از قهرمان های مورد تمجید آنها استفاده کنید.وقتی در کاری موفق می شوند به آنها کمک کنید روی علت آن تعمق کنند.کارهایی را که در گذشته انجام داده و به آنها کمک کرده است به یاد آنها بیاورید.از عکس العمل های منفی خودداری کنید.فهرستی از خصوصیات و پیشنهادات در زیر آمده، تهیه کنید.

(12)خصوصیت افراد خودجوش:
 

1.افکار تجسمی: آنها را تشویق کنید رؤیاهای واقع بینانه خود را دنبال و هدف های بلند مدتی برای خود تعیین کنند.
2.امیدواری: با منفی بینی آنها چالش کنید، حتی وقتی اوضاع بر وفق مراد نیست.
3.عزت نفس سالم: به آنها یادآور شوید و این را تأیید کنید که آنها شایستگی موفقیت را دارند و استحقاق این را دارند که با آنها به گونه ای احترام آمیز برخورد شود.
4.تشنه چالش بودن: افق دید آنها را توسعه دهید و به آنها کمک کنید هدف هایی را انتخاب کنند که توانایی بالقوه آنها را بالا می برد.
5.تشویق پایدار: سعی نکنید بیش از حد از آنها حمایت کنید. به آنها نشان دهید چگونه اضطراب و ترس خطر کردن را از خود دور سازند.
6.انرژی بی پایان: آنها را تشویق کنید (غُر نزنند) تناسب اندام خود را حفظ کنند؛ غذای سالم بخورند، استراحت کافی داشته باشند.
7.سازماندهی نظام دار: به آنها کمک کنید برنامه های منظم، روش ها و شیوه های قابل اعتمادی برای خود تدوین و تنظیم نمایند.
8.برنامه ریزی دقیق و موشکافانه: به آنها نشان دهید چگونه، خلاصه برنامه، راهبردها و برنامه های قدم به قدم برای خود تهیه کنند.
9.تصمیم گیری قاطعانه: به آنها نشان دهید چگونه از شیوه های تصمیم گیری استفاده کرده و نقشه های محتملی برای خود بکشند.
10.ذهن خوانی: آنها را تشویق کنید ذهن خود را بخوانند و در مقابل این وسوسه که رفتار، باورها و واکنشهای هیجانی آنها را بیان کنید، خودداری نمایید.
11. خود بخشایشی صمیمانه: با رفتار خود تنبیهی آنها مبارزه کنید و آنها را تشویق کنید از اشتباهات خود پند گرفته و به جلو حرکت کنند.
12.از موفقیت خود لذت ببرند: آنها را تشویق کنید نور و تابش خود را زیر بوته پنهان نسازند. به آنها کمک کنید هرگونه موفقیتی، حتی کوچک آن را جشن بگیرند.
قانون8: هنگام انتخاب های سخت، از ترفند «کشیدن» استفاده کنید نه «هل دادن».

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

عزت نفس آنها را بالا ببرید.
(10)روش سریع برای بالا بردن حس اعتماد به نفس در نوجوانان
1.کاری که در حال انجام آن هستید متوقف ساخته فقط گوش کنید و گوش کنید.
2.به آنها بگویید به چه دلیل آنها را می پرستید، دوست دارید، یا می ستایید.
3.یکی از نقاط قوت ایشان را که خودشان هم به آن اعتراف دارند، به ایشان یادآوری کنید.
4.یک یا دوتا از موفقیت های سخت به دست آمده گذشته ایشان را یادآوری کنید.
5.پس خوراندی که آنها از شخص ثالث نظیر معلم یا یکی از دوستانشان دریافت کرده اند، به آنها یادآوری کنید.
6.اجازه دهید آنها حرف های شما را هنگامی که به گرمی مشغول تحسین آنها به شخص دیگری هستید بشنوند.
7.غذای مورد علاقه آنها را تهیه کنید.
8.عقیده و اظهار نظر آنها را جویا شوید.
9.بدون هیچ گونه دلیلی هدیه کوچکی برای آنها خریده بسته بندی کرده به آنها بدهید.
10. کارت تشویقی برای آنها نوشته و در جایی که چشم آنها به آن می خورد قرار دهید.ناراحتی خود را با آنها در میان بگذارید.ارزش های کلیدی خود را برای آنها بیان کنید.نمونه های الهام بخشی را برای آنها مثال بزنید.«وظیفه شماست به نوجوان خود کمک کنید برای خود تصمیم گیری کند نه این که برای آن تصمیم بگیرید. آن را وارد بحث و گفتگو کنید و اندرز خود را به شکل سؤال ها و پیشنهادات ملایم (نه پرخاشگرانه) مطرح کنید». (استیوچاک)آنها را تشویق به استراحت و حفظ آرامش کنید.روش های تصمیم گیری را به آنها نشان دهید.

راهبردهای تصمیم گیری:
 

1.چند ورق کاغذ، مداد، و یک پاک کن بردارید.
2.تمام مسائلی را که در ارتباط با تصمیم گیری است به ذهن بیاورید و بدون تأمل یا قضاوت ارزشی کردن، روی کاغذ یادداشت کنید. مثل: بهداشت، پول، حرمت نفس، رنجش دیگران، وفاداری، ترس و ...
3.یک ورق کاغذ را به چهار ستون تقسیم کنید.
4.در ستون اول مسائل را فهرست وار بیاورید، آنهایی را که ربط ندارند حذف کنید.
5.ستون دوم را درجه بندی کنید (از یک تا 10 امتیاز)، که اهمیت موضوع را بر حسب نیازها و نگرانی های اخیر شما نشان می دهد.
6.در ستون سوم درجه بندی دیگری را بر حسب احساسات قلبی خود انجام دهید.
7.ستون چهارم هدف های بلند مدت و رؤیایی زندگی خود را بر حسب تقدم و تأخر بیاورید.
8.بعد کاغذ دیگری بردارید و به چهار ستون تقسیم کنید و فهرست را بر حسب اولویتهای نیازها و نیز احساسات خود چینش کنید.
9.امتیازاتی را که آورده اید با هم مقایسه نمائید و تصمیم گیری کنید.
10. یک نقشه احتمالی بکشید تا در صورتی که نقشه های شما به صورت غیر منتظره نقش بر آب شد، بتوانید مسائل را تحمل کنید.کتابی در مورد این موضوع برای آنها خریداری یا قرض کنید.برای خود پشتیبانی پیدا کنید و ناراحتی خود را با آن در میان بگذارید تا مشکل جوانتان را به خوبی حل کنید.
قانون9: بر حسب شرایط نوجوانان از ایشان در خواست کمک کنید.
«یکی از راه های کشف و بالا بردن توانایی های طبیعی بچه ها، سپردن کارهای با اهمیت به آنها در محیط خانواده است...وقتی بچه ها از کارهای خانه شکایت می کنند، بهتر است والدین دقت کنند و ببینند انجام چه نوع کارهایی را از بچه های خود خواسته اند.» (لورایشین استپ)

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

اطیمنان داشته باشید که نیاز شما یک نیاز واقعی است.واقع بین باشید، منتظر یک معجزه انسان دوستانه نباشید.این را قبول نکنید؛ در حال حاضر ممکن است شما آن کمک را بیشتر نیاز دارید.از آنها بخواهید چیزی به شما بیاموزند.عقاید آنها را درباره ی گرایش های جدید مُد سئوال کنید.هرگاه در کار خود دچار مشکل شدید، با آنها مشورت کنید.از آنها در رابطه با مسائل و نگرانی های خویشاوندان درخواست کمک کنید.قبل از درخواست هرگونه کمکی خواهش خود را بازبینی کنید.به حاشیه نروید.احساسات یا مشکلات آنها را درک و ستایش کنید.از زبانی ساده، صریح و روشن استفاده کنید.درخواست خود را به گونه ای مثبت خاتمه دهید.
قانون10: تعهد خود را با صرف وقتی که برایتان بسیار گران بهاست، ثابت کنید.
«هیچ راهی برای نشان دادن عشق و حمایت خود به نوجوانتان، جز با صرف کردن وقت با آنها وجود ندارد.»

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

خود را مشتاق و وفادار به رعایت «قانون» وقت بسازید.روی اوقات «مقدسی» توافق کنید، اوقاتی که شما برای گفتگو دو جانبه آمادگی کامل دارید.فرصت هایی برای پیدا کردن گفتگوی یک به یک پیدا کنید.استانداردها را پایین بیاورید تا وقت اضافی بیشتری در اختیار داشته باشید.اختیار بیشتر و بیشتری بدهید.
قانون11: از اینکه یک والد پیش بینی پذیر هستید نه یک همدم، بسیار خوب راضی باشید.

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

قبول کنید که نوجوان شما نیاز دارد گاهی شما را حداقل به صورت پیش بینی پذیر بیابد.قبل از اینکه تصمیم بگیرید بچه ها شما را به اسم اولتان خطاب کنند، خوب فکر کنید.مطمئن شوید که هر دوی شما دوستانی برای خود دارید.
قانون12: به هنگام واکنش نشان دادن، صادق و هوشیار باقی بمانید.
«نوجوانانی که در حال طی کردن دوران شکست یا موفقیتی هستند، بالأخص در مورد مطالبی که مربوط به خودشان می شود، بسیار آسیب-پذیرند. آنها نیاز به پس خوراند خوبی دارند تا دیدِ احترام آمیزی نسبت به خد پیدا کنند.» (جکی گوردن و گیلیان گرانت)«نوجوان ها نیاز به گرفتن پس خوراند برای رشد نقطه نظری دقیق و واقع بینانه نسبت به نقاط قوت و ضعف خود دارند.»

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

زمان را با دقت انتخاب کنید. آسان بگیرید.به دقت «علت» و «چراها» را توضیح دهید. آنها را به روی کاغذ بیاورید.در کاری که می نویسید مراقب باشید از اشارات تحقیرآمیز، به خودتان یا کس دیگری خودداری کنید.تحسین خود را با کنایه یا حرف نیش دارد به پایان نرسانید.حرف-های خود را با یک جمله مثبت شروع کنید.روی رفتاری تأکید و تمرکز کنید که قابل تغییر است.از اغراق گویی خودداری کنید.روی چند نمونه خاص که اخیراً اتفاق افتاده تاکید کنید.به هنگام دادن تذکر، پیامدها و انتخاب ها را نام ببرید.هر وقت می توانید به زبان شخص اول صحبت کنید.هیچ گاه آنها را با افراد دیگری مقایسه نکنند.
قانون13: برای نوجوانتان یک تور ایمنی (و نه لحاف ایمنی) باشید.

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

مزایای خطر کردن را به خود یادآوری کنید.«دانستن این واقعیت مهم است که جوانان اغلب از آنچه در سطح، تجربه ای تلخ و ناشاد به نظر می-رسد معمولاً درسی می آموزند. با تصمیم گیری به تکرار نکردن این تجربیات آنها تعدادی از مهارت های روانی خود را افزایش می دهند.» (جان سی کولمن و لئوبی هندی)به جوان ها کمک کنید مهارت های خطر کردن را در خود پرورش و توسعه دهند.آنها را تشویق کنید بیش از پیش از خود مراقبت و حمایت نمایند.به آنها بیاموزید چگونه در موقعیت های بحرانی آرامش خود را حفظ کنند.احساس گناه خود را کنترل کنید.سعی کنید به تشویق و اضطراب خود غلبه کنید.به اعتماد خود نسبت به آنها و نتیجه کارهایشان بیفزایید.
قانون14: با قلدرها، هم برای آنها و هم با آنها مبارزه کنید.
چرا باید جلوی قلدری گرفته شود: در زیر نمونه هایی از پیامدهای دراز مدت غافل ماندن از زورگویی آمده است. قربانیان احتمال دارد:افراد ناموفق از آب دربیایند چون حرمت نفس آنها پایمال شده است و انرژی آنها روی هیجانات منفی از قبیل رنجش، احساس گناه و ترس به هدر رفته است.از نشانگان فیزیکی استرس نظیر سر درد، تهوع، تنش عضلات، رنج می برند.خشم خود را فرو می دهند و افسرده و بدبین می شوند.هرجا، فرد مقتدر و صاحب اختیاری باشد. از مقابله خودداری یا به گونه ای ناموزون با او کنار می آیند.زیاده از حد انعطاف پذیر می شوند.در پنهان کردن احساسات واقعی خود مهارت پیدا می کنند و لذا کمتر قادر هستند روابط صمیمانه و رضایت بخشی داشته باشند.منزوی و گوشه گیر می-شوند.استعدادهای خود را از ترس حسادت و غبطه سایرین پنهان می سازند.به این باور، خو می گیرند که هیچ فایده ای بر مبارزه علیه هرگونه بی-عدالتی مترتب نیست.سایه قربانیان را رها می کنند تا از خودشان دفاع کنند.خودشان زورگو می شوند.قلدرها احتمال دارد:قلدر بازی را در سراسر زندگی ادامه دهند. نهایتاً تنها و از نظر اجتماعی طرد می شوند با وجود ظاهری مقتدر از اعتماد به نفس پایین و خشم درونی رنج می برند.نسبت به دنیا بدبین و مأیوس می شوند و بر اساس باورهای خود عمل می کنند.به جنایت رو می آورند. (مطالعاتی در نروژ نشان داد شش نفر از 10 نفر قلدرهای مدرسه تا 24 سالگی جرمی مرتکب شده بودند.)به تدریج خشمگین تر و یا سرخورده تر شده و نهایتاً خطری جدی برای خود و یا دیگران به شمار می آیند.

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

به آن ها کمک کنید بین تمسخر و زورگویی تفاوتی قائل شوند.مراقب آثار اذیت شدن و آزار شدن در منزل باشید.آنها را تشویق کنید آزار و اذیت لفظی را کاملاً جدی تلقی کنند.به اتفاق، راهبردهای علمی ممکنی را طرح ریزی کنید.به آنها آموزش دهید چگونه در مقابل یک حمله وحشیانه، واکنش نشان دهند.آماری از حملات انجام شده تهیه کنید.اگر کمک مورد درخواست را دریافت نکردید، شکایت کنید.به فعالیت های مدرسه فرزندتان بر ضد قلدرها، علاقه نشان دهید.به آنها اجازه دهید از قلدرها دوری جویند.
قانون15: نوجوان ها را برای بازی های پُرنشیب و فراز هیجانی مجهز سازید.

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

به آنها کمک کنید نظام فیزیکی هیجانات خود را درک کنند.در مورد رابطه میان ذهنیات و احساسات، اطلاعاتی در اخیتار آنها قرار دهید.مطمئن شوی آنها راه کسب آرامش را می داند.به آنها بیاموزید چگونه مثبت اندیش باشند.

پنج گام جهت مثبت اندیشی
 

1.آرامش: از یک سو شیوه تمرکزی مورد علاقه استفاده کنید تا وارد یک حالت خلسه عمیق (ولی با هوشیاری نسبی) شوید.
2.به یاد آوردن: تجربه ای از گذشته را که به شما کمک کرد احساس آرامش و راحتی کنید با جزئیات کامل آن به یاد آورید. از قوه تجسم خود برای دوباره زنده کردن این صحنه به طور فیزیکی و هیجانی استفاده کنید. واکنش حواس پنجگانه خود را به خاطر بیاورید.
رنگ ها، شکل ها و حالات مثبت صورت را مجسم کنید. همه صداهای صحنه را به یاد آورید. خود را در حال لمس کردن شیئی در آن صحنه مجسم کنید و بافت اشیاء را حس کنید.
3.دوباره مجسم کردن: برای چند دقیقه از احساسات ناشی از این تجربه لذت ببرید. حالا به احساسات خود شدت دهید و سعی کنید این احساسات را عمیقاً حس کنید. توجه کنید در بدنتان چه اتفاقی می افتد یا نمی افتد.
4.لنگر: هنگامی که متوجه احساسات شدت یافته خود هستید، کلمه خاصی (نظیر آرامش، سکون، خونسردی) را بر زبان آوریده و حرکت کوچکی به بدن خود دهید. این می تواند دست زدن به یکی از اعضای بدن یا حرکت یک عضو به حالتی ویژه باشد. ( برای نمونه دو انگشت دست را به هم قلاب کردن یا دو ضربه کوچک روی ران نواختن) اگر حرکتی به بدن می دهید مطمئن باشید حرکتی است که می تواند در ملاء عام انجام شود، بدون آن که کسی متوجه شود.
5.تکرار: گام سوم و چهارم قبل از اینکه به حالت عادی برگردید چند بار تکرار کنید.زمانی که به گونه ای موفقیت آمیز وضعیت آرام را در مغز تثبیت می کنید، صرفاً با حرکت بدن یا گفتن کلمه ای، فوراً احساس آرامش بر شما حاکم می گردد. آن وقت است که متوجه می شوید می توانید این تمرین را در زندگی واقعی هم امتحان کنید.مراقب علائم اخطار دهنده و مسائل هیجانی بالقوه جدی باشید.در صورت مشاهده یکی از نشانگان زیر، نوجوان خود را قویاً تشویق کنید به یک دکتر متخصص یا درمانگر رجوع کند.
6.رفتار وسواسی یا تشویقی: به میزانی که مانع از آن شود که آنها بتوانند کاری را که مایل اند یا نیاز به انجام آن دارند، انجام دهند (بسیاری از نوجوانان دوره های متوسط وسواس یا تشویق را پشت سر می گذارند یا بخشی از فرایند خود اکتشافی یا واکنشی در مقابل استرس شدید است که آنها تحت فشار آن هستند.)
7.اختلال در خواب: به طور منظم (به ویژه سحرخیز بودن)
8.اختلال غذایی: که منجر به نوسان دائمی در وزن یا از دست دادن اضافه وزن شدید می گردد.
9.خودآزاری: نظیر بریدن یا سوزاندن بدن یا مصرف زیاد از حد دارو (تا همه چیز را فراموش کنند)
10.کناره گیری: اوقات زیادی را در تنهایی به سر بردن به طوری که به رابطه با خانواده و دوستان صدمه بزند. خودداری کردن از قبول دعوت های اجتماعی که معمولاً باید از آن لذت ببرند.
11.خشونت نسبت به افراد یا اشیاء.
12.عدم موفقیت: مرتب نمره های پایین و پایین تر آوردن.
13.تَوَهّم: ظاهراً به صدایی پاسخ گفتن، گویی کسی آنها را صدا کرده در حالی که کسی در اطراف نبوده است.

خشم قابل کنترل
 

ابتدا روی توانایی خود در ابراز خشم سازنده و بدون خطر فکر کنید و سپس مهارتی به نوجوانان خود بیاموزید.آنها را تشویق کنید از هیجاناتشان لذت ببرند.

سه روش ممکن برای مهار کردن خشم:
 

1.روش غیر فعال
این زمانی است که ما خشم خود را به طور آشکار نشان نمی دهیم، و در عوض آن را «فرو» یا «قورت» می دهیم. شما اغلب می توانید نشانگان غیرلفظی را راحت تر از لفظی شناسایی کنید، که مؤدبانه یا غیرخشمگینانه باشد. به دنبال عضلات سفت شده باشید. نظیر لب ها، بازوها و پاهای ضربدر شده، چشمان کمی بسته و حرکات صدمه آور جزیی، نظیر جویدن ناخن ها یا گاز گرفتن لب ها، به بدن ضربه وارد آودرن، خاراندن آن و بغض به گلو بردن.
فواید آن:
این عمل به طور موقت آرامش را بر قرار می کند به ما کمک می کند به آنچه نیاز داریم یا می خواهیم، برسیم.ما را از توسل به خشونت باز می دارد، چون به صورت تهدید دیده نمی شود.زمانی برای تجدید قوا به ما می دهد تا نقشه بکشیم یا کسب حمایت کنیم. ما می توانیم آنچه می خواهیم بگوییم یا انجام دهیم، به دقت آماده سازیم. عدالت را بر قرار سازیم یا نومیدی را از بین ببریم. ما می توانیم اطلاعاتی گردآوری کرده و حمایت مورد نیاز که شانس موفقیت ما را افزایش می دهد، به دست آوریم.در طی مذاکرات می تواند سودمند باشد. سکوت اختیار کردن سبب می شود ما آرام و منطقی به نظر برسیم و روی دستور جلسه تمرکز کنیم.
مضار آن:
این وسوسه انگیز است که چنانچه خشم را برای طولانی مدت سرکوب کنید، بعد به علت ترس از مقابل شد با موقعیت آزاردهنده خودداری کنید یا آن را به فراموشی بسپارید.تنش زیادی شروع به افزایش در بدن ما می کند. سرکوب کردن خشم به طور مکرر سبب نشانگان استرس از قبیل سردرد، اختلالات معده و سایر دردها و ناراحتی ها می شود. اگر به طور منظم خشم خود را فرو دهید هم از نظر روحی و هم جسمی مشکل پیدا می کنید. چنانچه خشم خود را به طور منظم فرو دهید این عمل منجر به افسردگی یا وسواس یا رفتارهای خود مخرب (نظیر: زیاد نوشیدن، کم خوردن، با سرعت رانندگی کردن) می گردد.ممکن است متوجه شویم که به طور غیر مستقیم در صدد کارهای تلافی جویانه هستیم.در دراز مدت رابطه ما همیشه صدمه می بیند، رنجش سبب ایجاد جوهای نامساعد و پی فرصت گشتن برای شروع دعوا و مرافعه می شود. ضمناً برای افراد مشکل می شود به یکدیگر اعتماد کنند یا به طور خودبه خود برخورد متقابل داشته باشند.این خطر هم وجود دراد که افراد بی گناه مبدل به قربانی شوند، خشم ناشی از نومیدی های گذشته اغلب متوجه هدف هایی می گردد که قدرت کمتری دارند یا متوجه افرادی می شود که می دانیم می توانیم به آنها اعتماد کنیم.این خطر وجود دارد که دیگری صدمه ببیند. خشم سرکوب شده می تواند به طور ناگهانی زمانی که ما زیاده از حد تحت فشار یا خسته هستیم متوجه شخص دیگری در زمان غیر مشخصی گردد. یک نفر ممکن است ناآگاهانه حرفی بزند یا کاری انجام دهد که موجب «آتش زدن به خرمن شود» این خطر هم وجود دارد که این شخص کسی باشد که واقعاً قدرت صدمه زدن چنین فردی حیرت زده از حرکت طرف مقابل، می تواند به این جمله ناعادلانه به طور پرخاشگرانه یا خشونت آمیزی پاسخ گوید.
2.روش پرخاش گرانه:
این زمانی است که ما با رفتارهای تهدید کننده مخرب، صدمه آور، یا وحشیانه پاسخ می گوییم. شناخت این رفتارها معمولاً ساده است. کلمات به کاربرده شده معمولاً توهین آمیز و محکوم کننده هستند. شخص خشمگین ممکن است صدای خود را بالا ببرد، خیره شود، پوزخند بزند به جلو خم شود و دست های خود را به حالت تهدیدآمیزی حرکت دهد. حتی اگر ذهن ما این نشانگان را دریافت نکند، جسم ما از آنها غافل نیست، و به طور خودکار متوسل به یک واکنش «ستیز یا فرار» می گردد.
فواید آن:
می تواند موجب ترس و جاخالی کردن شود (برای نمونه: زورگویی های حیرت برانگیز یا ترسو)عدم خشنودی، اذیت شدن و عدم رضایت ما حتی در صورت نادیده گرفتن شده، از خاطر نمی روند.مقداری از تنش را که معمولاً خشم به وجود می آورد، در بدن رها می سازیم.
مضار آن:
فرد مقابل ممکن است خشمگین یا هراسناک شود و به طور واقعی یا ذهنی فرار کند (با متوقف ساختن ذهن) یا دعا را شروع کند.به اشیاء یا محیط ممکن است صدمه یا خرابی وارد شود. اگر ما نتوانیم به فرد توهین کننده حمله کنیم معمولاً به چیز دیگری حمله می کنیم.بنابراین حتی آنهایی که تصور می کنند شما حق دارید عصبانی شوید ممکن است سکوت اختیار کنند. کمتر افرادی دوست دارند درگیر دعوا و مرافعه شوند.ما فرصت ها را نمی بینیم، خشم پرخاش گرانه مغز ما را دچار حالت بدبینی می کند، بنابراین گوش و چشم های ما، اگر کسی عقب نشینی کند، متأسفم بگوید، یا پیشنهاد صلح و آشتی نماید، ممکن است متوجه نشود.امکان دارد احترام و اعتماد افراد مورد ارزش خود را از دست بدهیم. گاهی هر چقدر هم که پوزش بخواهیم ولی خاطره رفتار به خود را نمی توانیم از ذهن ها بزداییم. رفتار پرخاش گرانه مستقیم، بسیاری از مردم را به وحشت می اندازد و در برخی از فرهنگ ها خانواده یا سازمان ها بخشش ناپذیر است.
3.روش قاطعانه:
این زمانی است که ما به طور صریح و آرام احساسات خود را بیان می کنیم. طرز ایستادن یا نشستن ما آرام و مطمئن است. اگر هدف ما مقصر شمردن کسی به علت رفتار خودخواهانه، صدمه زننده، ناعادلانه یا تهدیدآمیز باشد، ما راحت به آنها تذکر می دهیم که چه تغییراتی را از آنها انتظار داریم و ضمناً مسئولیت واکنش هیجانی خود را نیز به عهده می گیریم. برای نمونه شما می توانید بگویید: «تو دوباره صحبت مرا قطع کردی کم کم دارم عصبانی می شوم، بنابراین قبل از این که حرفی را شروع کنم نیاز دارم ابتدا خودم را آرام کنم».
فواید آن:
مردم اغلب ناراحت نمی شوند و کمتر احتمال دارد واکنش دفاعی از خود نشان دهند. آنها احساس می کنند در مقابل خشمی که بر آنها عارض شده یا باید به گفتگو ادامه دهند یا سکوت کنند.رفتار قاطعانه بیشتر موجب واکنش لفظی یا فکری می شود تا هیجانی یا فیزیکی. امکان این که آنها یک مرتبه دچار «خشم شدید» شوند خیلی کم است.امکان سوء تفاهم را کم می کند چون خشم، به طور صریح و روشن بروز می کند و فرد به حرف های تند و زننده متوسل نمی شود.اعتماد و احترام متقابل افزایش پیدا می کند. چون هر کس می داند در کجا قرار دارد و اصولاً اغلب مردم به صداقت، بیشتر اهمیت می دهند حتی اگر آنچه می شنوند، مورد پسندشان نباشد.
مضار آن:
ممکن است حرف ها شنیده نشود، به ویژه اگر طرف مقابل آشکارا، عصبانی، پُرتنش یا گرفتار مشغولیات ذهنی باشد و یا از آدم های قلدر و زورگو باشد.زمانی که عدم ثبات و ناپایداری زیادی وجود دارد، امکان بدتر شدن اوضاع می رود. اگر قایق زیاده از حد شکننده باشد،، فرو می پاشد و چنان چه راهی برای رساندن سرنشین ها به ساحل نباشد، همگی غرق می شوند. بنابراین برخی از افراد خیلی ضعیف، یا رابطه های متزلزل، نمی-توانند فشار کوچک ترین انتقاد و رنجش خاطری را تحمل کند.امکان دارد مدت زیادی طول بکشد تا طرف مقابل واکنش نشان دهد.چنان چه موقعیت خطرناک باشد، خشم پرخاش گرانه نیاز به واکنشی فوری و عملی مناسب و به موقع دارد.

چگونه خشم خود را فرو نشانید.
 

گام اول: فاصلهفوراً از تماس فیزیکی با هر شیء خودداری کنید. (ابزار ممکن ستیز) یک قدم به عقب بردارید و یا روی یک صندلی خم شوید.
گام دوم: زمیناکنون با گذاشتن دو پا به طور محکم روزی «زمین» و نگاه داشتن شیء محکمی، به طور کامل و استوار باِیستید. بعد با شروع یک فعالیت دنیوی ذهنتان را «متوجه زمین سازید» نظیر شمردن معکوس از ده تا صفر، یا شمردن کلیه اشیایی که در اطرافتان وجود دارد.اگر وقت بیشتری دارید خود را برای کوتاه مدت سرگرم کاری کنید تا به طور موقت ذهنتان را منحرف سازد.
گام سوم: تنش اکنون با انقباض و انبساط برخی از عضلات، تنش را از آنها دور کنید. شما می توانید مچ ها را باز و بسته کنید. اخم کنیم، شست-های خود را باز و بسته کنید.اگر باز هم وقت دارید با انجام یک حرکت فیزیکی پر تلاش خودتان را از انقباض بیشتر بیرون آورید.
گام چهارم: تنفس نهایتاً برای پنج دقیقه چند نفس عمیق و آرام بکشید.اگر فرصت دارید یک تمرین آرامش که نیاز به کنترل دفعات تنفسی دارد، نظیر تمرین تمرکزی یا یوگا انجام دهید.
قانون16: در بحران های ارتباطی راهنما و تشکین دهنده آن ها باشید.

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها
 

اگر آنها شکایت از این دارند که در دوستی وقت و انرژی خود را تلف نکنند شما سعی نکنید تا خلاف آن را به ایشان ثابت کنید.آنها را تشویق کنید و به آنها یاد دهید چگونه از نو شروع کنند.به آنها کمک کنید بی توجهی اطرافیان را عادی تلقی کنند.به آنها یاد دهید زمانی که به آنها بی احترامی می شود چگونه از خود قاطعیت نشان دهند.در مورد روابط جنسی، مراقب باشید که بچه ها آگاهی کافی داشته باشند.نسبت به حس وفاداری خود کاملاً آگاه باشید.درباره تسکین هیجانی به آنها درس هایی بیاموزید.

چگونه زخم های هیجانی را تسکین دهیم.
 

گام اول: بیندیشید و صحبت کنید.در مورد آنچه اتفاق افتاده است حرف بزنید سعی نکنید موضوع را از ذهن برانید و وانمود کنید چیزی اتفاق نیفتاده یا فراموش کنید که چیزی اتفاق افتاده. با صحبت کردن یا زنده کردن مجدد خاطر، خود را مجبور کنید با مسئله روبرو شوید.
گام دوم: احساساتتان را درک و حس کنید.محل ساکتی را پیدا کنید که با خیال راحت مقداری از هیجانات خود را بیرون بریزید. این می-توند آمیزه ای از احساسات، نظیر غم، نومیدی و خشم باشد. موزیک و عکس های قدیمی هم می توانند خاطرات را زنده کنند.
گام سوم: استراحت و توجه به خود مطمئن باشید که مقدار کافی استراحت کرده و غذای مغزی صرف کرده اید. اجازه دهید دیگران از شما مراقبت کنند و تا آنجا که می توانید از محبت اطرافیان، خود را برخوردار سازید.
گام چهارم: ضرر را به گونه ای جبران کنید.راهی برای جبران رنجش و صدمه ای که متحمل شده اید، پیدا کنید. این زمان خوبی است برای آن که به خودتان برسید و در کنار دوستان ویژه خود باشید.
گام پنجم: تغییر نگاه
اکنون (و نه در وقت دیگری) وقت آن رسیده که از زاویه ای مثبت نه منفی به آنچه اتفاق افتاده نگاه کنید. به همه چیزهایی که یاد گرفته اید و تجارب خوبی که ضمن آن کسب کرده اید، به علاوه صدمه ای که متحمل شده اید، فکر کنید. با افرادی دیگری که می توانند به آنچه اتفاق افتاده نگاهی بی طرفانه بیندازید و با شخص ثالثی که می تواند به موضوع از زاویه دیگری نگاه کند، صحبت کنید. ضمناً سودمند است اگر با افرادی که تجربه مشابهی را پشت سر گذاشته اند، و اکنون بهبودی پیدا کرده اند گفتگو کنید.
قانون17: به اشتیاق آنها به خلوت گزینی و پنهان کاری به طور نا آشکار واکنش نشان دهید.

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

تا آنجا که می توانید فضای امنی را در خانه در اختیار آنها بگذراید.مسئولیت کامل آن فضا را به ایشان واگذار کنید.مطمئن شوید که در دستشویی قفل می شود. پنهان کاری یا خلوت گزینی آنها را مورد تحقیر یا سرزنش قرار ندهید و احساسات آنها را خدشه دار نکنید.به طور آهسته و ملایم با احساس رنجش آنها مبارزه کنید، ولی در این کار زیاده روی نکنید.آنها را تشویق کنید؛ شرح روزانه ای به طور خصوصی بنویسند.کتاب ها یا جزوه های مناسبی در اختیار آنها قرار دهید.برای بچه ها الگوی نقش خوبی باشید.
قانون18: گاهی از اینکه بچه ها را با برآوردن نیازهای بیشتر لوس کنید، نهراسید.

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

با قضاوت اطرافیان، از جمله فرزندان دیگر خود، با شجاعت روبرو شوید.در این مواقع از حس شهود و نظام ارزش ها و ذخیره مالی، به عنوان محک و راهنما استفاده کنید.برای نوجوان خود (و برادر، خواهرهایش) توضیح دهید چرا به آنها امتیاز «بیشتری» می دهید.
قانون19: رویدادهای مهم و موفقیت ها را جشن بگیرید.
«شادی قسمت شده با دیگران، شادی دو برابر شده است.» (ضرب المثل انگلیسی)

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

وعده های بزرگ برای کسب موفقیت های بزرگ ندهید . سعی کنید تشویق و تمجیدهای شما مناسب با موفقیت آنها باشد.به هنگام تشویق، تبلیغات راه نیندازید.آنها را غافل گیر کنید.آماده دریافت تشکر فوری آنها نباشید.موقعیت های کوچک خود را جشن بگیرید.«به آنها نشان دهید که سفر در مسیر موفقیت می تواند همان قدر مَسَرّت بخش باشد که رسیدن به مقصد.»
قانون20: رؤیای تازه ای برای خود پیدا کنید و آن را زنده نگاه دارید.
«اگر قصرهایی در خیال ساخته اید، لزومی ندارد آنها را از هم بپاشید؛ بگذارید آنها سرجایشان باشند. فقط کافی است زیر بنایی زیر آنها قرار دهید.» (هنری دیویدتورو)

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

هرگز آمال و آرزوهای خود را رها نکنید.رؤیاهای خود را هر چند وقت یکبار، ارزیابی مجدد کنید.قبل از این که فرزندانتان خانه را ترک کنند خواسته های خود را به مرحله عمل درآورید.
قانون21: همیشه راه را برای بازگشت بچه ها باز بگذارید:

رهنمودهای مهم برای پدر، مادرها:
 

همواره مطمئن باشید که بچه ها می دانند شما کجا هستید و تلفن تماس شما را دارند.به طور آشکار و روشن به آنها بگویید که نیازهای آنها در صدر فهرست اولویت های شما قرار دارد.به آنها بگویید همواره «بدون هرگونه قید و شرطی» آنها را دوست می دارید.از آنها بخواهید در بازگشت به خانه، هرگز به خود تردید راه ندهند.به آنها بگویید اطمینان دارید که بازگشت آنها به منزل موقتی خواهد بودبه گونه ای آشکار به آنها بفهمانید که از آنها انتظار ندارید از جمله «درخانه همواره به روی شما باز است.» خدایی ناکرده سوء استفاده کنند.
نتیجه گیری
مباحثی که در این مقاله به آنها پرداخته شد و نتایجی که از این مقاله عاید ما می گردد به شرح ذیل می باشد:
1- باید ابتداءً به نوجوان خود اعتماد به نفس را یاد دهیم.
2- از تجارب جوانان فوق مطمئن به نفس و والدین آنها استفاده کرده و آنها را به کار بگیریم.
3- تمامی قانون های طلائی که ذکر شد را به نحو احسن و بدون کم و کاست و به ترتیب انجام داده و پیگیری کنیم.

پي نوشت ها :
 

1.گیل لیندن فیلد، اعتماد به نفس در نوجوانان، ص15.
2.همان، صص16و17.
3. چون قوانین بسیار پراکنده اند، آدرس صفحات آن را ذکر نمی کنیم.

منبع
1.لیندن فیلد، گیل، اعتماد به نفس در نوجوانان، ترجمه توراندخت تمدن، انتشارات آرین، چاپ اوّل، تهران، 1384ش.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.