هجوم خاموش (1)

اگر دکارت پيش از چهارصد سال گفته بود: «من مي انديشم، پس هستم» زنان در جامعه امروز غرب و همه جامعه هاي امروزي غربزده ناچار بايد بگويند: «مرا نگاه مي کنند، پس هستم!» زن فقط جسم است و مرد در برابر زن همه چشم است!
چهارشنبه، 9 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هجوم خاموش (1)

هجوم خاموش (1)
هجوم خاموش (1)


 






 

بررسي شبيخون فرهنگي دشمن پيرامون حجاب و عفاف
 

اگر دکارت پيش از چهارصد سال گفته بود: «من مي انديشم، پس هستم» زنان در جامعه امروز غرب و همه جامعه هاي امروزي غربزده ناچار بايد بگويند: «مرا نگاه مي کنند، پس هستم!» زن فقط جسم است و مرد در برابر زن همه چشم است!
(غلامعلي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي، ص 33)

برنامه ها و سياست ها
 

شايد بتوان منشور اصلي از بين بردن عفت و حيا و زير پا گذاشتن ارزشهاي انساني زنان در صحنه جهاني را پروتکلهاي دانشوران صهيون دانست. در اين پروتکلها که در واقع اساسنامه سياست ها و فعاليت هاي صهيونيسم جهاني است، راجع به بسياري از مسائل صحبت به ميان آمده که در واقع شالوده انسانيت را در جهان از بين خواهد برد. در ذيل به گزيده اي از آن با موضوع عفاف و حجاب اشاره شده است.
ما بايد کاري بکنيم که اخلاق در همه جا ويران شود تا راه سيطره ما را بگشايد. فرويد از ماست و به زودي روابط جنسي زن و مرد چنان آشکار انجام مي شود که در نظر جوان ديگر هيچ چيز مقدسي مفهوم نداشته باشد و پيوسته همت او اشباع غرايز شهوتش گردد و در آن صورت است که اخلاق فرو مي ريزد.
(دايره المعارف بريتانيا، ج 2 ص 84)
براي نابود کردن «گوييم» (گوييم يعني همه غير يهوديها) عشق به عياشي و تجمل پرستي را در بين گوييم رواج مي دهيم و آنها را به اين وضعيت تشويق مي کنيم و لذات و خوشيهاي اينگونه زندگي را در نظر آنها جلوه گر مي سازيم؛ زيرا سيري ناپذيري اين گرايش، اگر ريشه هايش استوار شود، به هيچ چيز رحم نمي کند و همه را مي بلعد.
(پروتکل، 6 / ص 282)
ما نسل جوان «گوييم» را فريفته و گيج کرديم و با تربيت آنها براساس اصول و نظرياتي که مي دانيم غلط و دروغ است و در عين حال ما به آنها تلقين کرده ايم، به فسادشان نشانديم.
(پروتکل، 9 / ص 292)
براي آنکه توده ها همواره در گمراهي بمانند و ندانند در اطرافشان چه مي گذرد و با آنها چه مي شود، با ايجاد وسايل تفريح و سرگرمي و... لذت بردن و شهوتراني...، آنها را به خود مشغول خواهيم کرد.
(پروتکل، 13 / ص 318 و 319)
ما جوانان مسيحي ( به طور کلي غير يهودي) را در دريايي از افکار شاعرانه غرق مي کنيم و آنها را براساس تئوريها و اصولي که غلط مي پنداريم تربيت مي کنيم تا بتوانيم آنان را به فساد بکشانيم.
(پروتکل،9)
اهميت خانواده و نقش تربيتي آن را در بين غير يهوديان از بين مي بريم.
(پروتکل، 10)
در کشورهاي پيشرفته و مترقي، ادبياتي نامفهوم و مستهجن رواج مي دهيم تا بتوانيم در برابر سخنراني ها و برنامه هاي خودمان نوعي آرامش در مردم ايجاد کنيم.
(پروتکل،14)
از مدتها قبل کوشيده ايم تا اعتبار کشيشان را در ميان مسيحيان از بين ببريم.
(پروتکل، 17)
اينها که گفته شد از نظر دانشوران صهيون فقط شايسته غير يهوديان است و گرنه ايشان نيز به ارزش و منزلت عقل و پستي رواج شهوتراني واقفند. به جمله زير توجه کنيد:
پادشاه يهود نبايد تسليم خواسته هاي خود، به ويژه خواسته هاي جسماني باشد، او نبايد اجازه دهد غريزه سرکش بر عقل چيره شود، زيرا شهوات مهلک هستند و قواي عقلي را از کار مي اندازند و نور بصيرت و بينش را خاموش مي کنند و افکار را به آخرين درجه پستي مي کشانند.
(پروتکل، 24 / ص 337)
مستر همفر جاسوس انگليسي در کشورهاي اسلامي در بخشي از خاطرات خود آنجا که نقاط قوت مسلمانها را بر مي شمارد به مورد حجاب اشاره مي کند و مي گويد: "زنان آنان داراي حجاب محکم هستند که نفوذ فساد در ميانشان ممکن نيست." و در جاي ديگر به اقداماتي که جهت از بين بردن نقاط قوت مسلمين توسط دولت انگليس برنامه ريزي شده اشاره کرده و مي نويسد: "به هر وسيله اي شده بايد زن مسلمان را از حجاب اسلام خارج کرد و بي حجابي را در بين زنان مسلمان رايج نمود و ابتدا براي گول زدن آنها که حجاب را کنار بگذارند بايد به آنها تفهيم کرد که حجاب به صورت چادر و يا عبا مربوط به اسلام نيست. چادر لباس قديمي ايرانيان قبل از اسلام بوده و عبا لباسي است که خلفاي عباسي براي زنان مسلمان رسم کرده اند و اين يک لباس اسلامي نيست. مردم صدر اسلام زنان پيغمبر را مي ديدند که در همه شئون و مشاغل مردان مداخله مي کردند ( خلط حق و باطل و تحريف حقيقت را ملاحظه مي فرماييد) خواه ناخواه وقتي زنها از حجاب خارج شوند مردها و جوانان فريفته مي شوند و در نتيجه فساد در کانون خانواده ها رخنه مي کند. براي اجرا بايد اول سعي کرد زنان غير مسلمان در کشورهاي اسلامي را از حجاب خارج کرد تا زنان مسلمان نيز پيروي آنان کنند."
به گوشه هايي از اعترافات غربيها از وضعيت زنان در اروپا که در گزارشات، مصاحبه ها و مقالات مختلفي آمده و در کتاب ذيل جمع آوري شده، توجه کنيد. آرايش، مد و بهره کشي از زنان؛ اين است بلايي که صهيونيسم جهاني بر سر زن اروپايي آورده است:
هلن بيکر از سياتل واشنگتن، در مقاله اي به سر دبير يکي از هفته نامه هاي آمريکايي مي گويد: "من خودم اگر مي توانستم دشواري ها و هزينه هاي لوازم آرايش را کنار بگذارم بسيار آسوده خاطر مي شدم، اما سرمايه داري نمي گذارد. من شيفته ي آگهي هاي زيبايي نيستم. اما فشار اقتصادي (من بايد زندگي خود را بگذرانم) به زور مرا وا مي دارد که اين مواد لعنتي را خريداري و آن را به کار ببرم."
(آرايش، مد و بهره کشي از زنان، جوزف هنسن - ايولين ريد - ماري آليس واترز، ص 71)
کاربرد فراوان لوازم آرايش در دنياي امروزي «نشانه بربريت» است چون ضروري و اجباري است. چون ما هميشه لوازم آرايش را براي اينکه خود خواسته ايم به کار نمي بريم. اين پديده، بربريت است، نه خود آرايش. آرايش نشانه بربريت است چون از اين واقعيت پرده بر مي دارد که چهره فيزيکي زن را مي سازند تا چنان اهميت بزرگ و سرنوشت سازي را دارا شود که ساير جنبه هاي شخصيت او در رده ي زيرين و نزديک به نابودي قرار گيرد.
(همان، ص 93)
استاندارد زيبايي زنانه در سرمايه داري را نخستين بار مرداني که از سوي جامعه بهره کش گمراه شده بودند، پديد آوردند. اين مردان، زنان را جز يک بازيچه نمي توانستند ببينند. هيچگاه در ذهن نظريه پردازان آشکار سرمايه داري نمي گذرد که زني ممکن است انسان رشد يافته باشد و توانايي هاي دستيابي به بسياري از چيزهاي بيرون از رختخواب را هم داشته باشد.
(همان، ص 75)
استانداردهاي زيبايي اندام از طريق ستاره هاي هاليوود و مسابقه هاي گوناگون زيبايي، نگه داري و درباره ي آن جار و جنجال برپا مي شود. آنها همچون نمونه ي زيبايي در برابر چشمان افسون شده ي توده ي زنان از طريق رسانه هاي در دسترس رژه مي روند؛ روي پرده ي سينما و تلويزيون و مجله هاي خوش نما و بازاري.
(همان، ص 112)
کارفرمايان مردي که، کارگران کارآمد و کار آزموده را به جاي کساني که درخشش هاليوودوار دارند به کار گمارند، به راستي بسيار اندک اند.
(همان، ص 71 و 72)
اگر زني براي کار در اداره، رستوران و يا کار خانگي درخواست بدهد و ظاهر و قيافه ي خود را فراموش کند و آن را ناديده بگيرد. به طور يقين در آزمون استخدام آخرين نفر است.
(همان، ص 89)
اين رقابت بزرگ پرآب و تاب، که به شکل هاي بي شماري رخ مي دهد، به شکل باز يا زيرکانه و پنهان، بخش بزرگي از فکر و وقت زنان را مي گيرد و بزرگترين ابزار اين رقابت بيشتر نماياندن سکس از راه آرايش است.
(همان، ص 90)
کريستين ديور، طراح نامدار مد ثروتمندان، که سبک لباس هاي او براي فقيران کپي مي شود، اين توان را دارد که دامن پنجاه ميليون زن آمريکايي را يک شبه بالا ببرد و يا پايين بياورد يا هر دو کار را انجام دهد.
تفاوت سه يا چهار اينچي در بلندي دامن مي تواند دنياي زنان را که از نظر اجتماعي مي بايستي به تازه ترين مدها وفادار بمانند، زير و رو کند. شايد براي ثروتمندان دور انداختن لباس هايشان و خريد لباس نو گونه اي سرگرمي باشد. اما براي بينوايان مصيبت بار است. با اين همه، درست از طريق چنين دستورهاي مد است که سودجويان پروارتر مي گردند.
(همان، ص 112 و 113)

سليقه سازي، سياست استعمار فرانو
 

بر روي ذوق و سليقه ي ما از هر طرف فشار وارد مي آيد، فشاري که حتي ناخشنودترين ما به سختي مي تواند آن را ناديده بگيرد. ذوق و سليقه سازي در آمريکا به راستي صنعتي بزرگ است. آيا جايي ديگر سراغ داريد که در آن شماري اين چنين از کارشناسان به چنين شماري از آدم هاي ندانم کار بگويند که سليقه ي آنها چگونه بايد باشد؟ آيا هيچ کشوري در جهان پيدا مي شود که به اندازه ي ما مجله داشته باشد و کار مجله اين باشد که به مردم بگويد که چگونه بايد خانه هاي خود را بيارايند؟ چگونه لباس بپوشند، با آشنايان و دوستان خود چگونه رفتار کنند؟و تا اين اندازه ستون روزنامه ها پر از نکته هايي در اين باره باشد که سليقه ي خوش چيست و سليقه ي بد کدام است؟ در سده ي گذشته و يک ربع قرن پس از آن، آماده سازي سليقه در آمريکا تجارت بزرگي شده است. صدها هزار تن در بخش هاي سردبيري و آگهي پردازي، دستگاه هاي چاپ، نگارخانه ها، موزه ها، فروشگاه ها و بخش هاي مشاوره به کار پرداخته اند. اگر صنعت سليقه سازي از قلمرو تجارت بيرون مي رفت ما با يک رکود اقتصادي بزرگ روبرو مي شديم، و تا چشم کار مي کرد صف درازي از سليقه سازان مستمند ديده مي شد.
... با اين همه، بلاي ويرانگري نيست که ما با آن رويارو مي شويم، چون صنعت سليقه سازي روز به روز براي چرخش کار سرمايه داري به سبک آمريکا ضروري مي گردد. سرشت سيستم اقتصادي ما اين گونه است که نه تنها تقاضا را برآورده مي سازد بلکه آن را مي آفريند. يکي از روش هاي آفرينش تقاضا، دگرگون ساختن سليقه ي مردم است. يا دست کم آنها را به تغيير سليقه فراخواندن است، و فشار وارد آوردن به آنها تا آنچه ديروز خوب مي نمود را به سود آنچه که امروز اين چنين وسوسه انگيز و در برابر آن ايستادگي به سختي امکان پذير است، رها کنند.
براي بسياري از توليد کنندگان و سازندگان، مشکل اين نيست که چگونه سليقه ها را بهتر کنند بلکه چگونه آن را روان و تغيير پذير نگه دارند تا آنچه که پارسال نو و گيرا مي نمود امسال کهنه بنمايد و ده سال ديگر باستاني پنداشته شود.
همان طور که مشاور روابط همگاني درباره ي جنگ رواني شرکت ها نگراني دارد. طراح صنعتي نيز درباره ي آمادگي سازي و پشتيباني از سليقه ها دلواپسي دارد. به ديگر سخن کار او اين است که درجنگ تجارتگران در جبهه سليقه بجنگد.
(همان، ص 147 تا ص 150)

****
 

حضرت علي عليه السلام فرمودند:
(لا تزال هذه اامه بخير ما لم يلبسوا ملابس العجم و يطعموا اطعمه العجم فان فعلوا ذلک ضربهم الله بالذل)
پيوسته امت مسلمان به راه خير قدم مي نهند، تا زماني که از فرهنگ و آداب و رسوم (مانند پوشيدن لباس و غذا خوردن و...) کافران تقليد نکنند. و اگر در آداب از بيگانگان پيروي کردند خداوند قادر آنان را ذليل مي گرداند.

****
 

امام صادق عليه السلام فرمود:
(انه اوحي الله الي نبي من انبيائه للمؤمنين: لا تلبسوا لباس اعدائي و لا تطعموا مطلاعم اعدائي و لا تسلکوا مسالک اعدائي، فتکونوا اعدائي کما هم اعدائي)
خداوند به يکي از پيامبران وحي کرد که به مؤمنان بگو که در لباس، خوراک و آداب و رسوم، دشمنان خود را سرمشق قرار ندهيد که اگر چنين کنيد شما دشمنان خدا محسوب مي گرديد.

****
 

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند:
(ليس منا تشبه بغيرنا)
کسي که خود را شبيه غير مسلمانان کند، از ما نيست.
منبع: حريم ريحانه.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.