هوش هيجاني را بشناسيم

هوش هيجاني که از آن به هوش عاطفي يا هوش اجتماعي نيز ياد مي شود، عبارت است از شناخت و کنترل عواطف و احساسات و هيجانات دروني و استفاده مناسب از اين هيجانات براي برقراري ارتباط بهتر با خود و ديگران. به عبارت ديگر، هوش هيجاني مجموعه اي از استعدادها و توانايي هايي است که فرد را قادر مي سازد کنترل احساسات، هيجانات و عواطف شخصي خود را به دست گيرد و ضمن استفاده از منطق در تصميم گيري ها از عواطف خود نيز استفاده نمايد؛ به شرط آنکه بموقع و به نحو مطلوب احساسات خود را مديريت کند.
چهارشنبه، 16 آذر 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هوش هيجاني را بشناسيم

هوش هيجاني را بشناسيم
هوش هيجاني را بشناسيم


 

نويسنده: متينه سليماني




 
هوش هيجاني که از آن به هوش عاطفي يا هوش اجتماعي نيز ياد مي شود، عبارت است از شناخت و کنترل عواطف و احساسات و هيجانات دروني و استفاده مناسب از اين هيجانات براي برقراري ارتباط بهتر با خود و ديگران. به عبارت ديگر، هوش هيجاني مجموعه اي از استعدادها و توانايي هايي است که فرد را قادر مي سازد کنترل احساسات، هيجانات و عواطف شخصي خود را به دست گيرد و ضمن استفاده از منطق در تصميم گيري ها از عواطف خود نيز استفاده نمايد؛ به شرط آنکه بموقع و به نحو مطلوب احساسات خود را مديريت کند. به طور کلي هيجانات داراي سه عنصر تشکيل دهنده هستند: عنصر شناختي، عنصر فيزيولوژيکي و عنصر رفتار. هوش هيجاني باعث تناسب بين اين عناصر مي شود و به طور خلاصه آنچه باعث شناخت احساس خوب و بد در درون ما مي شود، هوش هيجاني نام دارد.
$ هوش هيجاني بر پنج بعد از مهارت هاي زندگي تأکيد دارد:
1- مهارت هاي درون فردي: شامل عزت نفس، خودآگاهي، شناخت احساسات خود، ابراز عقايد و احساسات خود، پذيرش عقايد و احساسات خود، استفاده مناسب از عواطف، خودشکوفايي، اظهار وجود، بازشناسي و فهم احساسات خود، احترام به خود و عدم وابستگي.
2- مهارت هاي ميان فردي: شامل ارتباطات فرد با ديگران، درک افراد با خصوصيات متفاوت، همدلي، مسؤوليت پذيري اجتماعي، عضو گروه بودن و همکاري متقابل، توان آگاهي از احساسات و حالات ديگران و توانايي تحسين و انتقاد مناسب.
3- سازگاري يا قابليت انطباق( با توجه به اين نکته که سازگاري با سازش تفاوت دارد): شامل حل مشکلات و تشخيص و تعريف مسائل زندگي، يافتن راه حل مناسب، واقع گرايي و انعطاف پذيري.
4- کنترل استرس: شامل توان مقابله با وقايع و مشکلات و فشارهاي روحي و رواني، کنترل هيجانات منفي و مثبت.
5- خلق و خوي عمومي: شامل شادي، نگرش مثبت و حفظ آن در شرايط سخت، خوش بيني و احساس رضايت.

" هوش بهر" (IQ) و " هوش هيجاني" (EQ):
 

IQ شامل استعدادها و معلومات ذهني فرد است، اما EQ به مهارت هاي زندگي و ارتباط بين فردي اطلاق مي گردد. هوش هيجاني بيان مي کند چرا افرادي که هوش بهر يا ضريب هوشي متوسطي دارند، گاهي موفق تر از افرادي هستند که از ضريب هوشي بالاتري برخوردارند. شکي نيست که داشتن ضريب هوشي بالا به تنهايي براي حل مسائل پيچيده زندگي کفايت نمي کند. برخلاف IQ که بيشتر تحت تأثير عوامل وراثتي است و در طول زندگي، به خصوص بعد از بلوغ تا اندازه اي ثابت مي ماند، هوش هيجاني بيشتر اکتسابي و تحت تأثير عوامل محيطي و تربيتي است. بنابراين هوش هيجاني حتي در بزرگسالي هم مي تواند پرورش يافته و قوي تر شود.

خصوصيات افرادي که هوش هيجاني بالايي دارند:
 

اين افراد مي توانند عواطف خود و ديگران را کنترل کنند. آنها پيامدهاي مثبت و منفي رفتار را مي دانند، نقاط ضعف و قوت خود را مي شناسند، از توانمندي هاي اجتماعي بالايي برخوردارند، سطح يادگيري بالاتر و عملکرد شغلي بهتري دارند، احساسات خود را به وضوح بيان مي کنند، از ابراز احساسات خود باکي ندارند، قادر به ايجاد ارتباط مناسب کلامي و غيرکلامي هستند، احساسات را با تعقل و منطق متعادل مي سازند، به ديگران وابستگي غيرمنطقي ندارند، داراي انگيزه هاي دروني هستند، قدرت، ثروت، شهرت، موقعيت اجتماعي و تأييد ديگران به آنها روحيه کاذب نمي دهد، انعطاف پذيرند، شکست در آنها آثار عميق روحي و رواني نمي گذارد، توانايي تشخيص هيجانات عميق و پيچيده را دارند، مسؤوليت احساسات خود را بر عهده مي گيرند، مهارت هاي کسب آرامش، اعتماد به نفس و انگيزش را به خوبي مي دانند، در کارهاي گروهي موفق هستند، خلاقيت بالايي دارند، خودباور و خودارزياب هستند، مي کوشند احساسات خود را پيش بيني کنند، موقعيت هايي را که به طور مداوم در آنها احساسات منفي برمي انگيزند شناسايي کرده و تغيير مي دهند، مهربان و صميمي هستند، آسوده خاطر و مسلط به خود مي باشند، عشق و علاقه را به خوبي درک مي کنند، به عواقب کارهاي خود مي انديشند، براي بالابردن عزت نفس خود تلاش مي کنند، مستقل هستند، احساسات خود را به رسميت مي شناسند، از مصرف مواد مخدر يا الکل و سيگار به منظور فرار موقت از موقعيت هاي سخت و پرفشار رواني اجتناب کرده و به جاي آن به حل مسأله مي پردازند.

خصوصيات افرادي که داراي هوش هيجاني پايين هستند:
 

اين افراد احساسات خود را کمتر بروز مي دهند، مسؤوليت احساسات خود را برعهده نمي گيرند، شخصيت باثباتي ندارند، اغلب بي احساس هستند، همدلي و همدردي ندارند، از نظر عاطفي هيچ وقت در دسترس نيستند، اعتراف به خطا يا عذرخواهي براي شان دشوار است، در مورد افراد فوراً قضاوت مي کنند، تحمل انتقاد ندارند، به دنبال برقراري ارتباط با جايگزين هاي غيرانساني مثل حيوانات خانگي، گياهان و يا موجودات خيالي هستند، بر اعتقادات خود، هر چند غلط، پافشاري مي کنند و با تغيير کاملاً مخالفند، احساس بي علاقگي، ناپايداري، عصبانيت، وابستگي و شکست مي کنند. مهارت هاي هوش هيجاني با تعليم و تربيت کودکان توسط والدين آغاز مي شود. بنابراين لازم است والدين، خود مهارت هاي لازم را در اين زمينه کسب کنند.

چگونه کودکاني با هوش هيجاني بالا پرورش دهيم:
 

1- به کودکان آموزش دهيم که احساسات خود را بشناسند و آنها را نامگذاري کنند. به عنوان مثال، بتوانند بيان کنند چه حالي دارند: عصباني هستند، شادند، ناراحتند و... مي توانيد در تلويزيون، خيابان و يا در کتاب ها احساسات ديگران را نشان داده و نامگذاري کنيد تا کودک آنها را بشناسد؛ يا اينکه تصوير حالت هاي مختلف مثل خشم، غم، شادي، گريه، تعجب و ... را روي کاغذ بکشيد و به کودک توضيح دهيد .2- براي احساسات کودکان ارزش قائل شويد. به آنها بياموزيد که صادقانه هيجانات و احساسات خود را بروز دهند. آنها را مجبور به سرکوب احساسات منفي خود نکنيد، بلکه روش درست بروز آنها را به کودک آموزش دهيد. 3- ايجاد محيط امن عاطفي که کودک بتواند به راحتي احساساتش را بيان کند، ضروري است. 4- به جاي ناميدن کودکان با صفات گوناگون مثل خجالتي، ترسو، بي دست و پا، احساسات آنها را نامگذاري کنيد؛ مثل: من فکر مي کنم تو احساس خجالت يا ترس مي کني. 5- اشتباهات و عذرخواهي کودکان را بپذيريد. 6- با کودکان در تمام شرايط همدلي داشته باشيد و سعي کنيد خود را به جاي آنها قرار دهيد. احساسات آنها را به جاي انکار، تأييد کنيد. به عنوان مثال اگر نتوانست کاري را به درستي انجام دهد، به او بگوييد که اين طبيعي است و شما هم وقتي به سن او بوديد و يا تمام کودکان همسن او همين مشکلات را داشته و دارند و چگونگي يافتن راه حل را به او آموزش دهيد. 7- مهارت هاي اجتماعي و ارتباطات را به کودک آموزش دهيد.
8- به کودک کمک کنيد تا با ديگران روابط صميمانه همراه با ادب برقرار نمايد.
9- نحوه برخورد با مشکلات و حل آنها را در موقعيت هاي مختلف به کودک آموزش دهيد. 10- بهترين معلم کودک رفتار والدين است، نه گفتار آنها. به ياد داشته باشيد که دو صد گفته چون نيم کردار نيست. بنابراين از کلمات و جملات نامناسب براي بروز احساسات تان استفاده نکنيد، همچنين بيش از حد از کودک انتقاد نکنيد تا اعتماد به نفسش را از دست ندهد و در موقعيت هاي پراسترس مهارت هاي تسلط بر هيجانات را به کار ببريد.
منبع:نشريه دنياي زنان، شماره 54.




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط