
مهندس سيف الدين کامراني و فعاليت هايش
مهندس سيف الدين کامراني يکي از پيش گامان سينماي ايران است که کم تر درباره او فعاليت هايش مطلبي منتشر شده است . او که متولد (1305) در تهران است ، در رشته شيمي تحصيل کرده بود ، اما به امور تجاري اشتغال داشت . مهم ترين زمينه فعاليتش واردات کالاها و ابزار و تجهيزات فني بود . او از حدود سال (1323) به بعد ، يک دفتر بازرگاني را در خيابان نادري (جمهوري ) ، نبش قوام السلطنه (سي تير ) با نام «کالاي سوئد » راه اندازي کرده بود و به کار واردات مشغول بود . شايد کم تر کسي بداند که مهندس کامراني بخش مهمي از دستگاه هاي مدرن را وارد ايران و به گسترش تکنولوژي در کشور کمک کرد ، از جمله آب سرد کن ، کولر آبي ، راديو و تلکس از طريق تجارت خانه او وارد ايران شده اند . حتي نخستين تجهيزات اداره پست و تلگراف و تلفن را نيز او وارد کرد .
در سال (1326) ، هنگامي که فيلم برداري نخستين فيلم دوران پس از رکود سينماي ايران ، يعني طوفان زندگي آغاز شد ، مشکلي در جريان صدا برداري فيلم پيش آمد که دگتر اسماعيل کوشان در اين باره اشاره کرده است :«...فيلم برداري خوب پيش مي رفت تا اين که دستگاه هاي ضبط صدا دچار مشکل شد ... پس از اين که کوشش هاي مهندس کامراني و مهندس بديع در رفع اشکال صدا به نتيجه نرسيد ، پس از مشورت با شرکا، به قاهره سفر کرده و متخصص صدا را با خود به تهران آوردند ...» (تاريخ سينماي ايران ، جمال اميد ، صفحه 196). اميد در کتابش به استناد گفت و گويي با کامراني در سال (1371) ، اشاره مي کند که کامراني اين ملاقات را به ياد نمي آورد . چه گفته دکتر کوشان درست باشد و چه نه ، نکته اين است که افرادي که کامراني را از نزديک مي شناختند بر آن تأکيد مي کنند که او انسان فروتن و بسيار همراهي بود و همواره تلاش مي کرد تا جايي که امکان دارد ، در رفع مشکلات فني ديگران بکوشد . شايد همين روحيه بوده باشد که وي را ، در عين حال که يک تاجر موفق و با افق ديد وسيع بوده ، به سوي تجهيزات فني سينما سوق داد .کما اين که در فيلم سوم دکتر کوشان يعني واريت بهار نام او را در کنار مهندس محسن بديع زير عنوان «صدا» مي بينيم . به نظر مي رسد وارد کردن راديو و تجهيزات فني مخابراتي دليل مراجعه کوشان به کامراني بوده باشد ، والبته فراموش نکنيم که مهندس بديع نيز در آن سال ها يک مغازه راديو سازي را اداره مي کرد و صدابرداري فيلم دوم کوشان يعني زنداني امير را انجام داده بود .
علاقه کامراني به صدا و صدابرداري ، و گسترش فعاليت در اين زمينه در آن سال ها ، موجب شد تا او در(1332) نخستين سنگ بناي تأسيس استوديوي صدا و دوبلاژ سانترال را بگذارد . به همين منظور در جنوب ميدان انقلاب ، زميني را خريد و دست به کار ساخت استوديوي سانترال سد . تا زمان کامل شدن استوديو و نصب تجهيزات ، که در زمان خود شايد مجهزترين استوديوي دوبلاژ بود ، نوعي سکوت خبري را در پيش گرفت ، کامراني به طور کلي چنين روحيه اي داشت و از ايجاد هياهو پيرامون فعاليتش پرهيز مي کرد . نخستين محصول استوديوي سانترال با نام رؤياي شيرين (رنه کلر ) از شانزدهم مهر (1334) در سينماهاي رويال متروپل به نمايش در آمد . استقبال خوب تماشاگران و منتقدان ، موقعيت استوديو سانترال را محکم کرد .
مهندس کامراني که متوجه شده بود تنها دوبله خوب نيست که اهميت دارد ، بلکه نمايش خوب يک اثر دوبله نيز به همان اندازه اهميت دارد ، بر آن شد تا با ساخت يک سالن نمايش ، سينمايي اختصاصي در اختيار داشته باشد که بتواند محصولات استوديوي خود را به بهترين شکل در آنجا عرضه کند . اين فکر به تأسيس سينما سانترال در سال (1341) ، در کنار ساختمان استوديو ، منجر شد . سينمايي که هم چنان پا برجاست و اکنون نام مرکزي را بر خود دارد . يکي از مهم ترين کارهاي فني مهندس کامراني دوبله فيلم بزرگ لورنس عربستان (ديويد لين ) است . نکته مهم ، (70) ميلي متري بودن اين اثر است که تا آن زمان امکان نمايش چنين فرمتي در سالن هاي ايران وجود نداشت . بنابراين ، جدا از موضوع د.بله فيلم ( با مديريت علي کسمايي ) ، او بايد شرايط و امکان نمايش اين فيلم در سينما ها فراهم بياورد ، که اين امر را با وارد کردن تجهيزات آپارات (70) ميلي متري و لنز مخصوص آپارات به خوبي انجام داد و تحول تازه اي در زمينه نمايش در ايران به وجود آورد . نکته جذاب در مورد مهندس کامراني و سال هاي فعاليت استوديو سانترال اين است که شهرت واعتباري که به واسطه دوبله ممتاز آثار خارجي به دست آورده بود او را چندان وسوسه نکرد تا وارد توليد فيلم فارسي شود . البته پسرش مهندس فريبرز کامراني در اين باره خاطره محوي را از شنيده هاي پدرش به ياد مي آورد : « پدرم تعريف مي کرد ظاهراً يک بار ساخت فيلمي را هم شروع کردند . يعني براي فيلم برداري فيلمي که چيزي درباره اش به ياد ندارم ، به شمال هم رفتند اما مثل اين که سر صحنه بين عوامل دعوا مي شود و علت دعوا هم غذا بوده است . پدرم بلافاصله گروه را به تهران برگرداند و دور توليد فيلم را براي هميشه خط کشيد . » اين نکته مي تواند درست باشد زيرا مجله «ستاره سينما » در گزارشي از استوديو سانترال ، از زبان محمد علي زرندي چنين نقل مي کند : « اتفاقاً اين مسئله اي است که از چندي پيش مورد توجه اولياي اين مؤسسه واقع گشته و تصميم دارند در آينده فيلم فارسي تهيه و عرضه نمايند . البته سعي ما در اين است که فيلمهاي فارسي ما نيز از حيث مرغوبيت نظير محصولات دوبله اين استوديو باشد .» (شماره 135 ، 19 آبان 1336) وعده اي که شايد به دليل اتفاقي که فريبرز کامراني نقل مي کند ، هرگز عملي نشد . دراوايل دهه (40) کامراني استوديو سانترال راتعطيل کرد و روبرت گريگوريانس براي افتتاح استوديو دماوند ، بخشي از وسايل و دستگاه هاي استوديوي کامراني را از او تحويل گرفت و ظاهراً بهاي آن دستگاه هاي گران قيمت را در اقساط بلند مدت به مهندس کامراني باز گرداند . با پيروزي انقلاب اسلامي و انحصار واردات تجهيزات و ابزار فني ، کامراني تنها به اداره دو سينماي مرکزي و شهر تماشا (که سال (1352) آن را در کنار سينماي اول تأسيس کرده بود ) مشغول شود .
در سال (1326) ، هنگامي که فيلم برداري نخستين فيلم دوران پس از رکود سينماي ايران ، يعني طوفان زندگي آغاز شد ، مشکلي در جريان صدا برداري فيلم پيش آمد که دگتر اسماعيل کوشان در اين باره اشاره کرده است :«...فيلم برداري خوب پيش مي رفت تا اين که دستگاه هاي ضبط صدا دچار مشکل شد ... پس از اين که کوشش هاي مهندس کامراني و مهندس بديع در رفع اشکال صدا به نتيجه نرسيد ، پس از مشورت با شرکا، به قاهره سفر کرده و متخصص صدا را با خود به تهران آوردند ...» (تاريخ سينماي ايران ، جمال اميد ، صفحه 196). اميد در کتابش به استناد گفت و گويي با کامراني در سال (1371) ، اشاره مي کند که کامراني اين ملاقات را به ياد نمي آورد . چه گفته دکتر کوشان درست باشد و چه نه ، نکته اين است که افرادي که کامراني را از نزديک مي شناختند بر آن تأکيد مي کنند که او انسان فروتن و بسيار همراهي بود و همواره تلاش مي کرد تا جايي که امکان دارد ، در رفع مشکلات فني ديگران بکوشد . شايد همين روحيه بوده باشد که وي را ، در عين حال که يک تاجر موفق و با افق ديد وسيع بوده ، به سوي تجهيزات فني سينما سوق داد .کما اين که در فيلم سوم دکتر کوشان يعني واريت بهار نام او را در کنار مهندس محسن بديع زير عنوان «صدا» مي بينيم . به نظر مي رسد وارد کردن راديو و تجهيزات فني مخابراتي دليل مراجعه کوشان به کامراني بوده باشد ، والبته فراموش نکنيم که مهندس بديع نيز در آن سال ها يک مغازه راديو سازي را اداره مي کرد و صدابرداري فيلم دوم کوشان يعني زنداني امير را انجام داده بود .
علاقه کامراني به صدا و صدابرداري ، و گسترش فعاليت در اين زمينه در آن سال ها ، موجب شد تا او در(1332) نخستين سنگ بناي تأسيس استوديوي صدا و دوبلاژ سانترال را بگذارد . به همين منظور در جنوب ميدان انقلاب ، زميني را خريد و دست به کار ساخت استوديوي سانترال سد . تا زمان کامل شدن استوديو و نصب تجهيزات ، که در زمان خود شايد مجهزترين استوديوي دوبلاژ بود ، نوعي سکوت خبري را در پيش گرفت ، کامراني به طور کلي چنين روحيه اي داشت و از ايجاد هياهو پيرامون فعاليتش پرهيز مي کرد . نخستين محصول استوديوي سانترال با نام رؤياي شيرين (رنه کلر ) از شانزدهم مهر (1334) در سينماهاي رويال متروپل به نمايش در آمد . استقبال خوب تماشاگران و منتقدان ، موقعيت استوديو سانترال را محکم کرد .
مهندس کامراني که متوجه شده بود تنها دوبله خوب نيست که اهميت دارد ، بلکه نمايش خوب يک اثر دوبله نيز به همان اندازه اهميت دارد ، بر آن شد تا با ساخت يک سالن نمايش ، سينمايي اختصاصي در اختيار داشته باشد که بتواند محصولات استوديوي خود را به بهترين شکل در آنجا عرضه کند . اين فکر به تأسيس سينما سانترال در سال (1341) ، در کنار ساختمان استوديو ، منجر شد . سينمايي که هم چنان پا برجاست و اکنون نام مرکزي را بر خود دارد . يکي از مهم ترين کارهاي فني مهندس کامراني دوبله فيلم بزرگ لورنس عربستان (ديويد لين ) است . نکته مهم ، (70) ميلي متري بودن اين اثر است که تا آن زمان امکان نمايش چنين فرمتي در سالن هاي ايران وجود نداشت . بنابراين ، جدا از موضوع د.بله فيلم ( با مديريت علي کسمايي ) ، او بايد شرايط و امکان نمايش اين فيلم در سينما ها فراهم بياورد ، که اين امر را با وارد کردن تجهيزات آپارات (70) ميلي متري و لنز مخصوص آپارات به خوبي انجام داد و تحول تازه اي در زمينه نمايش در ايران به وجود آورد . نکته جذاب در مورد مهندس کامراني و سال هاي فعاليت استوديو سانترال اين است که شهرت واعتباري که به واسطه دوبله ممتاز آثار خارجي به دست آورده بود او را چندان وسوسه نکرد تا وارد توليد فيلم فارسي شود . البته پسرش مهندس فريبرز کامراني در اين باره خاطره محوي را از شنيده هاي پدرش به ياد مي آورد : « پدرم تعريف مي کرد ظاهراً يک بار ساخت فيلمي را هم شروع کردند . يعني براي فيلم برداري فيلمي که چيزي درباره اش به ياد ندارم ، به شمال هم رفتند اما مثل اين که سر صحنه بين عوامل دعوا مي شود و علت دعوا هم غذا بوده است . پدرم بلافاصله گروه را به تهران برگرداند و دور توليد فيلم را براي هميشه خط کشيد . » اين نکته مي تواند درست باشد زيرا مجله «ستاره سينما » در گزارشي از استوديو سانترال ، از زبان محمد علي زرندي چنين نقل مي کند : « اتفاقاً اين مسئله اي است که از چندي پيش مورد توجه اولياي اين مؤسسه واقع گشته و تصميم دارند در آينده فيلم فارسي تهيه و عرضه نمايند . البته سعي ما در اين است که فيلمهاي فارسي ما نيز از حيث مرغوبيت نظير محصولات دوبله اين استوديو باشد .» (شماره 135 ، 19 آبان 1336) وعده اي که شايد به دليل اتفاقي که فريبرز کامراني نقل مي کند ، هرگز عملي نشد . دراوايل دهه (40) کامراني استوديو سانترال راتعطيل کرد و روبرت گريگوريانس براي افتتاح استوديو دماوند ، بخشي از وسايل و دستگاه هاي استوديوي کامراني را از او تحويل گرفت و ظاهراً بهاي آن دستگاه هاي گران قيمت را در اقساط بلند مدت به مهندس کامراني باز گرداند . با پيروزي انقلاب اسلامي و انحصار واردات تجهيزات و ابزار فني ، کامراني تنها به اداره دو سينماي مرکزي و شهر تماشا (که سال (1352) آن را در کنار سينماي اول تأسيس کرده بود ) مشغول شود .
پينوشتها:
1.درکتاب تاريخ سينماي ايران ، محل استقرار کالاي سوئد طبقه دوم سينما مترو پل ذکر شده ،اما نگارنده فاکتورهايي را که بر بالاي آن نشاني مورد اشاره چاپ شده بود ، شخصاً ديده است ضمن اين که مهندس فريبرز کامراني ،محل کالاي سوئد در طبقات بالاي سينما متروپل را نادرست دانست .
2.کتاب تاريخ سينماي ايران ، سال تأسيس استوديو سانترال را اواسط (1333) ذکر کرده اما مجله «ستاره سينما » در گزارشي از اين استوديو مي نويسد : «استوديو سانترال درست سه سال پيش به همت آقاي مهندس کامراني تأسيس يافت » (شماره 61، يک شنبه 9 ارديبهشت 1335 ) البته به نظر مي رسد اين تفاوت يکي دو ساله به فاصله ساخت و تجهيز تا عرضه عملي نخستين محصول استوديو مربوط باشد .
/ج