بررسي نبوت زنان در قرآن و عهدين (2)

«خلده» نامي عبري به معناي ابن عرس (راسو) است. در بيان وجه تسميه آن، برخي آن را نام مقدسي براي قبيله اي، و برخي سبطي از اسباب بني اسرائيل مي دانند. وي همسر شالوم (محافظ، پادشاه آن وقت) و ساكن شهر اورشليم بوده است. در مورد يكي از الهامت او گفته اند: از غيب خبر ويراني اورشليم را به پادشاه مي دهد و به او مي گويد كه تو قبل از اين حوادث خواهي مرد و اين حوادث را نخواهي ديد.
دوشنبه، 5 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بررسي نبوت زنان در قرآن و عهدين (2)

بررسي نبوت زنان در قرآن و عهدين   (2)
بررسي نبوت زنان در قرآن و عهدين (2)


 

نويسندگان:دكتر علي الشيخ (1)وفاطمه عقيلي (2)




 

2. پيامبران زن در عهدين
 

نبوت در عهدين منحصر در مردان نمي باشد، بلكه ما تعدادي از زنان را مي يابيم كه آنان را از انبياء بر شمرده اند. در زير مختصراً به ياد كرد آن ها مي پردازيم:
الف) در عهد قديم
عهد قديم زناني را به عنوان پيامبر معرفي كرده كه عبارتند از:

1. خلده
 

«خلده» نامي عبري به معناي ابن عرس (راسو) است. در بيان وجه تسميه آن، برخي آن را نام مقدسي براي قبيله اي، و برخي سبطي از اسباب بني اسرائيل مي دانند. وي همسر شالوم (محافظ، پادشاه آن وقت) و ساكن شهر اورشليم بوده است. در مورد يكي از الهامت او گفته اند: از غيب خبر ويراني اورشليم را به پادشاه مي دهد و به او مي گويد كه تو قبل از اين حوادث خواهي مرد و اين حوادث را نخواهي ديد.
راجع به شخصيت اين پيامبر اطلاعات كافي در دست نيست، جز اينكه، وي از زنان مشهور زمان خود و مرجع مردم در زمينه مسائل اعتقادي بوده است. حتي گفته شده است: تعداد اشخاصي كه به او مراجعه مي كردند، براي استفسار (پرسش) از دين، از تعداد افرادي كه به ارمياء نبي مراجعه مي كردند، بيشتر بوده اند. و همه سخنان وي را مي پذيرفتند، بدون آنكه با او مخالفتي كنند، گويي،سخني از سخنان پيامبران الهي را پذيرفته اند. (لوكير، 78)

2. مريم پيامبر
 

وي از خانواده بسيار معروف و صالح بني اسرائيل بوده كه پدرش عمران و برادرانش موسي و هارون مي باشند. و اين گونه به نظر مي رسد كه حداقل ده سال از موسي بزرگتر بوده
باشد. (عبدالملك، 794)
از ظاهر كتاب مقدس بر مي آيد كه مريم اولين زني بوده كه ادعاي نبوت كرده است. همان گونه كه در كتاب مقدس وارد شده، وي از جمله زناني بوده كه الهامات فراواني داشته است. (لوكير، 170)

3. دبوره
 

نامي عبري به معناي «زنبور عسل» و اشاره اي براي صبر و حكمت بوده است. (عبدالملك، 358) بنابر مشهور، وي دائماً زير درختي مي نشست و احكام و مسائل اعتقادي را بيان مي كرد، و هميشه مردم از وي فيض مي بردند، چنان كه نام اين درخت به اسم او شهرت گرفت. علاوه بر اين به امر قضاوت هم مي پرداخت (گروهي از مؤلفان، 476)، وي پنجمين قاضي بني اسرائيل بود و هميشه مردم را به عدل و تقوي و رحمت دعوت مي كرد. (لوكير، 70)
ب) پيامبران زن در عهد جديد

1. حنّه
 

نامي عبري به معناي مهرباني و نعمت است. وي دختر فنوئيل بود و در انجيل درباره وي مي خوانيم:
«زني پيامبر بود، كه از زمان بكارت هفت سال با شوهر به سر برده بود. و قريب به هشتاد و چهار سال كه او بيوه گشته، از هيكل جدا نمي شد، بلكه شبانه روز به روزه و مناجات در عبادات مشغول بود. و او درباره عيسي(ع) به همه منتظران، نجات در اورشليم را بشارت داد». (انجيل لوقا، 38-36)
در مورد دليل اعطاي لقب پيامبر به او، دو وجه عنوان شده است كه ما در اين جا فقط به ذكر اقوال بسنده مي كنيم:
به دليل الهامات و اخبار از غيبي؛ همانند خبر از حوادث آينده و...
يا به دليل عبادت و اينكه هيچ گاه از ذكر و ياد خداوند غافل نبوده است. (لوكير، 70)

2. دختران فيلبس
 

فيليبس يكي از هفت رسولاني بود، كه از جانب حواريون (شاگردان) حضرت عيسي براي انجام وظايفي در كليسا انتخاب شده بود. (عبدالملك، ماده فيليبس؛ لوكير، 323) خداوند چهار دختر به فيليبس اعطا كرده بود. كه نام آن ها (نام كوچكشان) در كتاب مقدس ذكر نشده، اما در مورد تقوا و پاكدامني آنان سخن به ميان آمده، همچنين وارد شده است،
آنان دختراني جوان بودند كه اغلب در خانه به سر مي بردند، و مواهب نادري در آنان يافت مي شد. (انجيل لوقا، 214)
به اعتقاد نويسندگان كاتوليكي، اين دختران اولين راهبه هايي بودند كه در كليسا به اقامه وظايفي همانند: غسل تعميد، وعظ و نصيحت براي زنان، عبادت و... پرداختند. (لوكير، 324-323)
البته با توجه به معناي لغوي و اصطلاحي پيامبر و اختلاف برداشت، معنا در عهدين و قرآن، شايد بتوان گفت كه اين افراد، پيامبر اصطلاحي قرآن نبوده اند، بلكه زناني بوده اند كه به آن ها الهاماتي مي شده است.

3. مراتب انبياء در قرآن و عهدين
 

1-3. قرآن كريم
همانگونه كه اشاره شد، در قرآن پيرامون نبوت، مفصل بحث شده است. قرآن اين نكته را بيان مي كند كه مراتب و مقام هر نبي با نبي ديگر متفاوت است: «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» (بقره، 253) «وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا» (اسراء، 55).
با توجه به اين مراتب، قرآن برخي از انبياء را «اولوالعزم» معرفي مي كند: «فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ» (احقاف، 35) همچنين درباره آدم(ع) مي فرمايد: «وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا» (طه، 115).
برخي در تعريف عزم آورده اند: عزم بر اراده فعل و همچنين بر صبر و اثبات و تلاش، اطلاق مي شود و انبياء اولوالعزم افرادي بودند كه شريعت خاصي را داشته اند كه در ابلاغ آن به مردم، از هيچ كوشش و تلاشي دريغ نكرده اند. (كليني، 5 /11)، و نام آن ها بنابر مشهور و آنچه در روايات مستفيضه وارد شده، عبارت از نوح، ابراهيم، موسي، عيسي و محمد است. (مجلسي، 11 /34؛ ري شهري، 4 /3018؛ بحراني، 4 /209؛ مكارم، 13 /42)
پس مي توان نتيجه گرفت كه در اسلام وظايف انبياء براساس مراتب آنان مي باشد.

2-3 عهد قديم
 

معناي نبوت در عهد قديم بر اساس وحي مي باشد و نبوت معرفتي يقيني است كه به
واسطه آن خداوند وحي را براي بشر مي فرستد و گاهي وحي را به يكي از صورت هاي زير نمايان مي شود:
صورت اول:
نزول فرشته الهي بر نبي در خواب يا بيداري آن گونه كه تورات بيان كرده است: «آن چنان كه ملكي در خواب با من سخن گفت». (سفر تكوين، 31 /11)
صورت دوم:
صرف خطاب (سخن) به نبي، (در خواب يا بيداري) آن گونه كه در تورات وارد شده است: «خداوند به يعقوب فرمود: بيا در نزد خانه ايل». (سفر تكوين، 25 /1)
صورت سوم:
سخن گو خداوند است و فرشته نقشي را ايفا نمي كند (در خواب يا بيداري) آن گونه كه تورات ذكر مي كند: «و اين سخن خداوند به ابراهيم است». (سفر تكوين، 15 /1)
بر اين اساس مراتب نبوت در عهد قديم بر حسب جايگاه انبياء به سه بخش تقسيم مي شود:
1. پدران كه شامل: نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب و يوسف باشند.
2. برترين مقام نبي كه متعلق به موسي(ع) باشد و او را نبي الگو مي دانند.
3. عامه انبياء كه شامل دو گروه است:
الف) انبياء كبار (متقدمين): اشعياء، ارميا، حزقيال و...
ب) انبياء صغار (متأخرين): هوشيع، يوئيل و...

2-3. عهد جديد
 

مسحيت از ديد تاريخي در واقع همان يهوديت است و از دل يهوديت برخواسته، همان گونه كه بارها انجيل به اين مطلب اشاره كرده است، فقط با اين تفاوت كه شريعت در عهد جديد كامل شد. در انجيل متي با اشاره به اين مطلب آمده است: «لا تظنوا اني جئت لابطل الشريعة او انبياء، ما جئت لابطل بل لاكمل». (انجيل متي، 5 /15)
بر اين اساس بيش تر انبيايي كه در عهد قديم نامشان به ميان آمده است، همان انبيايي هستند كه در عهد جديد از آن ها ياد مي شود، البته با نهايت تجليل و اكرام كه در رأس آن ها «موسي و ابراهيم» هستند. پس مي توان گفت مراتب انبياء در عهد جديد مطابق با عهد قديم مي باشد، اما با اختلاف جايگاه عيسي(ع) كه در عهد جديد بالاترين مرتبه بشري و در عين حال فرزندي خداوند، براي او متصور شده است.

پي نوشت ها :
 

1. عضو هيئت علمي جامعة المصطفي العالمية
نشاني الكترونيكي: Khoshaba-64@ yahoo.com
2. كارشناسي ارشد كلام اسلامي
نشاني الكترونيكي: aghili 111@ yahoo.com
* تاريخ دريافت مقاله: 25 /2 /1389
* تاريخ پذيرش مقاله: 14 /2 /1389
 

منبع: نشريه علوم ومعارف قرآن کريم، شماره 6.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.