گيلان

گيلان، اي سرزمين سبزه ي خوش رنگ زير بلند آسمان آبي و زيبا دورم من از تو، گر هزاران فرسنگ زير بلند آسمان آبي و زيبا دور توان شد مگر ز مادر دلبند دور توان شد مگر ز سينه پُر مهر؟ مي رود اين جان دردناک، چو فرزند سوي تو، اي مادر گرامي و خوش چهر
چهارشنبه، 14 دی 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گيلان

گيلان
گيلان


 

شاعر: گلچين گيلاني




 
گيلان، اي سرزمين سبزه ي خوش رنگ
زير بلند آسمان آبي و زيبا
دورم من از تو، گر هزاران فرسنگ
زير بلند آسمان آبي و زيبا
دور توان شد مگر ز مادر دلبند
دور توان شد مگر ز سينه پُر مهر؟
مي رود اين جان دردناک، چو فرزند
سوي تو، اي مادر گرامي و خوش چهر
رفتم يک روز توي جنگل و بيشه
برگ ز مرد به شاخه هاي درختان
پرتو خورشيد گويي از پس شيشه
مي آمد: سبز و زرد و آبي تابان
نوک مي زد دارکوب، نرم و خوش آهنگ
قهقهه مي زد تُرنگ خرم و خوشحال
پيچک پيچيده بود، نازک و خوش رنگ
گرد درختان سربلند و کهنسال
مرغابي مي پريد اينجا، آنجا
نيلوفر روي آب مي زد پرپر
با خوش نيم روز شادي افزا
بوي تر و نيم گرم مستي آور
آري، گيلان! بهشت سبزه خوش رنگ
کوه تو، با ابرها و پرتو خورشيد
جنگل تو، با پرندگان خوش آهنگ
در دلم افکنده اند عکسي جاويد
منبع:یزدان پرست، حمید؛ (1387) نامه ایران؛ مجموعه مقاله ها، سروده ها، و مطالب ایران شناسی، جلد چهارم، به کوشش حمید یزدان پرست، تهران، اطلاعات، چاپ یکم.



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط