آداب و سنن مشترک ایرانیان و ارامنه
گفتگو با احمد نوری زاده
بهتر است در آغاز گفتگو اشاره ای داشته باشید به علل پیدایی ارمنیها در ایران.
بدین گونه در سال 1604 م بسیاری از شهرها و روستاهای ارمنستان شرقی با خاک یکسان می شود و بیش از 350 هزار نفر از ارمنیان، ناچار به مرکز ایران مهاجرت می کنند. در این زمان شهر معروف جوقا (Gougha) که در کنار رود ارس واقع شده بود، ویران می گردد و اهالی به حوالی پایتخت آن روزگار، یعنی اصفهان کوچ می کنند و بعدها شهر جدید ارمنی نشین مجاور اصفهان با نام جوقای نو (جلفا) به وجود می آید که امروزه جزئی از شهر بزرگ اصفهان است. بدین گونه برای نخستین بار اسلاف ارمنیان هم میهن ما در سال 1604 م در جوقای نو (جلفا) ی اصفهان ساکن شدند و به مرور زمان در سراسر ایران پراکنده گردیدند.
چه اشتراکات شاخصی میان قوم ارمنی و جامعه ایرانی وجود داشته که امروزه در همبستگی و تعامل آنها می تواند مؤثر باشد؟
این عوامل در مجموع باعث شده که این ملتها دارای پیوندهای ریشه دار فرهنگی با یکدیگر باشند. بسیاری از سنتها و آداب متداول ایرانی از سوی ارمنیها به عاریت گرفته شده و یا با همان ترتیب اولیه و یا قدری تغییر و دستکاری مورد بهره برداری قرار گرفته است. به عنوان مثال سنتهایی نظیر «تقدیس آب» که نزد ایرانیان باستان رواج داشته، مورد پذیرش ارمنیها قرار گرفته و با نام «وارتاوار»(Vartavar) متداول شده است یا چهارشنبه سوری ما نزد ارمنیها نیز معمول شده و با نام «دَرِندِز» (Darendez) یا «دیاراند آراج» (Diarandaraj) رواج یافته و این سنت باستانی حتی پس از پذیرش مسیحیت در ارمنستان نیز از سوی کلیسای ارمنی مورد قبول واقع شده و امروزه یکی از سنتهای کلیسایی هم محسوب می شود. بسیاری از اسامی ایرانی هم مورد استفاده ارمنیان قرار گرفته و امروزه بسیاری از نامهای ارمنی منشأ ایرانی دارد.
جغرافیای اقوام ارمنی در ایران به چه مناطقی محدود می شود؟
تأثیرگذاری متقابل زبان و ادبیات فارسی و ارمنی چگونه بوده است؟
Grabar و «آشخارهابار»(Ashkharhabar) یک ذخیره واژگانی بسیار غنی به وام گرفته شده از زبانهای ایرانی به ویژه زبان پارتی یا پهلوی اشکانی دارد. مرحوم دکتر محمد معین معتقد بود برای احیای ذخیره واژگانی زبان پارتی یا پهلوی اشکانی، زبان شناسهای ایرانی حتماً باید با زبانهای قدیم و جدید ارمنی آشنایی داشته باشند؛ چرا که واژه های پارتی در زبان ارمنی با همان شکل تلفظی اولیه و با ثبت و ضبط حرکات محفوظ مانده است؛ به همین دلیل حتی تا قرن نوزدهم زبان شناسها زبان ارمنی را جزو خانواده زبانهای ایرانی قلمداد می کردند، اما این نظریه توسط هیوبشمن متحول شد. زبان شناسی معاصر، زبان ارمنی را جزء خانواده زبانهای هند و اروپایی می داند و خط ارمنی را براساس آخرین یافته ها به هنگام جدول بندی خطها، در شاخه بیزانسی خط یونانی شرقی که از یونان باستان منشعب شده است، قرار می دهد؛ اما در زمینه تأثیرپذیری ادبی باید گفت که به دلایل ویژه تاریخی- مذهبی تأثیرپذیری ادبیات ارمنی از ادبیات یونانی و در قرنهای اخیر نیز از ادبیات روس گسترده تر و غنی تر بوده است؛ به عنوان مثال ادبیات روس به ویژه آثار و شاهکارهای ادبیات روس برای ملت ارمنی کاملاً آشناست؛ چرا که به دلایل تاریخی به ویژه در سده گذشته، اکثر شاهکارهای ادبی فرهنگی ملت روس به زبان ارمنی هم ترجمه شده است، در حالی که یک چنین رابطه ای میان ادبیات ارمنی و ادبیات فارسی وجود ندارد.
گویش ارمنی متداول نزد هم میهنان ارمنی تا چه اندازه به نسخه اصلی آن نزدیک است و در طول تاریخ چه تغییراتی داشته است؟
روابط چند هزار ساله با ایران، در زمینه اساطیر چه تأثیری بر ارامنه گذاشته است؟
ارمنیها انسانهایی خلاق و کوشا هستند و در عرصه های گوناگون هنری چهره های ماندگاری به جهان عرضه کرده اند. کافی است در نظر آوریم که هنرمندانی چون آرام خاچاتوریان، ویلیام ساوریان، شارل آزناؤر و بسیاری دیگر ارمنی تبار بوده اند. در میهن ما نیز چه در عرصه تئاتر و چه در عرصه سینما و موسیقی هنرمندان نامدار ارمنی تبار بسیاری داشته ایم؛ از جمله نامدارانی چون اوانس اوگانیانس (هووهانس اوهانیانس)، ساموئل خاچیکیان، لوریس چکناواریان و دیگران.
اینک که سال نو میلادی از راه رسیده است، بد نیست که به اعیاد هموطنان ارمنی نیز اشاره ای بکنید.
در اعصار کهن ارمنیها مراسم ناواسارد را باشکوه بسیار برپا می کردند. قربانی کردن، رقص و پایکوبی و برپایی مسابقه های ورزشی و بازیهای نمایشی و اجرای تئاتر جزو مراسم ویژه این روز بود. امروزه در تقویم ارمنی به نخستین ماه سال «هونوار»(Hounvar) اطلاق می شود که معادل ژانویه است. پژوهشگران ارمنی معتقدند که «هونوار» ارمنی از نام «هانوس»(Hanos) ایزد صلح و آرامش برگرفته شده است. ارمنیها پس از پذیرفتن مسیحیت، «کاقاند» یونانی و «هونوار» لاتینی را جایگزین «ناواسارد» کهن خود کردند. بر پایه پژوهشهای انجام شده، آغاز سال ارمنی در عهد باستان مانند ایران در شروع بهار بود. نوروز، جشن بهار، بهار جشن و جشن سال نو نزد آریاییان بود. نزد آریاییان باستان دو فصل گرما و سرما در نظر گرفته می شد. فصل سرما شامل ده ماه و فصل گرما دو ماه بود. بعدها تابستان هفت ماه محاسبه شد و زمستان پنج ماه. در هر یک از این دو فصل، جشنی برپا می شد که آغاز سال نو محسوب می گردید.
جشن نخست به هنگامی برپا می شد که فصل گرما شروع می گردید؛ یعنی زمانی که گله ها از آغلها به چمنزارها روانه می شدند و مردم از دیدن رخسار نوازشگر و دلنشین خورشید مسرور می شدند. جشن دیگر در آغاز فصل سرما برپا می گردید که گله ها به آغلها کشانیده می شدند و جماعت توشه فصل سرما را تدارک می دیدند. ایرانیان باستان سال را با آغاز تابستان یعنی انقلاب صیفی و با ماه تیر می آغازیدند. در دوره ای نیز آغاز انقلاب صیفی را ماه فروردین می دانستند و مهرگان را نیز آغاز زمستان و فصل سرما و زمستان به حساب می آوردند و به دو فصل نوروز و مهرگان قائل بودند. مهرگان آغاز زمستان و سرما بود و نوروز شروع فصل گرما.
امروزه عید میلاد مسیح(ع) باشکوه و جلال فراوان در میان مسیحیان جهان و ارمنیهای ایرانی برگزار می گردد. عید میلاد یا «ظهور الهی» بزرگترین و همگانی ترین جشن مسیحیان جهان است. ارمنیها عید میلاد مسیح را همزمان با عید غسل تعمید آن حضرت که به آن «جراورهنک» (Grorhnek) می گویند، جشن می گیرند. از عمده ترین دلایل این اختلاط ایام آن است که تاریخ دقیق ولادت حضرت عیسی به طور کامل روشن نیست و در میان فرقه های گوناگون مسیحی بر سر تاریخ دقیق تولد آن حضرت اختلاف نظر وجود دارد. در قرن دوم میلادی به طور رسمی روز ششم ژانویه روز تولد ایشان شمرده می شد و تا قرن چهارم میلادی نیز این روز به طور رسمی جشن گرفته می شد؛ اما از آن پس کلیسای کاتولیک رم روز تولد مسیح را 25 دسامبر و روز غسل تعمید آن حضرت در رود اردن را روز ششم ژانویه اعلام کرد.
در قرن پنجم میلادی اکثر کلیساهای مسیحی جهان تاریخ تولد آن حضرت را روز 25 دسامبر اعلام کردند، اما کلیسای ارمنی همچنان به رسم و آیین کهن وفادار ماند و روز ششم ژانویه را روز تولد حضرت مسیح اعلام کرد. پژوهشگران ارمنی بر این باورند که علت اعلام روز 25 دسامبر به عنوان روز میلاد از سوی کلیسای مسیحی لاتینی، جشن ویژه خورشید بود که در روز 25 دسامبر برپا می شد و اعلام می کنند که 25 دسامبر تاریخ ولادت «ایزدمیترا» بود که جشن ویژه آن در اعصار کهن باشکوه فراوان در روم و دیکر کشورهای بزرگ آن عصر برپا می شد. این پژوهشگران اعلام می کنند که بعد از ظهور مسیحیت، میترائیسم همچنان در اروپا رواج داشت و حتی در مسیحیت نیز نفوذ کرد و انتخاب روز 25 دسامبر به عنوان روز میلاد مسیح، نشان دهنده نفوذ میترائیسم در مسیحیت است و حتی اعلام می دارند که در محل کنونی واتیکان، در گذشته های دور، یک معبد بزرگ میترائیستی برپا بود. در سال 451م در مجمع مشهور «کالدون» تاریخ تولد حضرت مسیح رسماً روز 25 دسامبر اعلام گردید و در پاره ای از کلیساهای شرق نیز از آن پس روز 25 دسامبر به جای روز ششم ژانویه به رسمیت شناخته شد و اکثر مسیحیان جهان این روز را به عنوان روز میلاد گرفتند و روز ششم ژانویه را به عنوان غسل تعمید حضرت مسیح اعلام کردند و امروز نیز همین تقویم رعایت می شود؛ اما کلیسای ارمنی با پیروی از سنت کهن خود روز ششم ژانویه را به مثابه روز میلاد و نیز غسل تعمید آن حضرت به رسمیت می شناسند و جشن می گیرد.
اگر بشود، درباره جزئیات و مراسم این اعیاد نیز صحبت کنید.
روز ششم ژانویه معمولاً مردها و جوانها برای دیدار عید به خانه بزرگترها می روند و سال نو را به پدربزرگها و مادربزرگها تبریک می گویند. در روز ششم ژانویه بر سفره عید، اغلب شیرینی های ویژه مانند نازوک (نازک)، گاتا، شکلات و آجیل به چشم می خورد. مرسوم است که پدربزرگها و مادربزرگها و پدرشوهرها و مادرشوهرها به اولاد و عروسان و دامادهای خود هدیه بدهند. در مدارس نیز قبل از تعطیل مدرسه، کیسه های کوچک حاوی آجیل و خشکبار به دانش آموزان هدیه داده می شود که گونه ای برقراری مساوات بین دانش آموزان دارا و ندار تلقی می شود.
درباره علت تزیین درخت کاج در مراسم عید نیز لطفاً توضیح دهید.
پندار ارمنیها درباره بابانوئل چگونه است؟
آیا ممکن است منشأ اعیاد ارمنی را قدری روشن بیان کنید؟
درباره جزئیات و عادات برگزاری اعیاد ملی کهن به دلایل تاریخی اطلاعات ناچیزی در منابع و متون کهن به یادگار مانده است. در روزگار ما اغلب نام این اعیاد کهن ملی تکرار می شود؛ اما از نحوه برگزاری آنها در اعصار کهن اطلاعات همه جانبه ای وجود ندارد. این اعیاد به طور سنتی در تاریخ پایدار مانده اند و به مرور در اعیاد کلیسایی مستحیل شده اند. برای مثال می توان به افروختن آتش در عید دَرِندِز (دیاراند آراج) که عیدی شبیه به چهارشنبه سوری ایرانی هاست، پاشیدن آب در عید «وارتاوار» (که یادآور مراسم کهن پاشیدن آب به روی یکدیگر در میان ایرانیان است) تفأل زدن و قرعه کشی کردن در عید تعمید انگور کلیسایی اشاره کرد که علت این امر را آن می دانند که گریگور لوساوریچ مقدس – اشاعه دهنده مسیحیت در ارمنستان- خود شخصاً رسوم کهن را در زمره اعیاد مقدس قرار داد و بر ویرانه های معابد کهن کلیساها و نمازخانه ها بنا نهاد و مزارهای مقدسان کهن را در محوطه کلیساها جای داد.
پژوهشگران کلیسایی ارمنی همچنین بر این باورند که گریگور لورساوریچ مقدس پس از انهدام معابد کهن، کلیساهای نوین بنیاد نهاد و به جای اعیاد ملی قدیم، اعیاد جدید مسیحی را مرسوم کرد و بسیاری از اعیاد کهن با تغییراتی چند جزو اعیاد کلیسایی درآمدند و بدین گونه آنها بسیاری از آداب و سنن و رسوم آیینی کهن خود را حفظ کردند. امروزه از عمده ترین اعیاد می توان به درندز یا «دیاراندآراج» که همانند چهارشنبه سوری ماست، «بون باری گندان» (Boun Barigendan) که همانند مراسم برغندان ایرانیان عهد باستان است، «زادیک» و «هامبارتسوم» که هر دو عید رستاخیز حضرت مسیح می باشند، اما به طور جداگانه برگزار می شود، اشاره کرد. از مراسم جالب «زادیک» رنگ کردن تخم مرغ، بازی با تخم مرغ، نهادن شیرینی مخصوص «باسکا» بر سفره جشن، و رفتن دسته جمعی به آغوش طبیعت است که سیزده بدر را تداعی می کند. به هنگام برگزاری مراسم ویژه «هامبارتسوم» نیز رفتن دسته جمعی به آغوش طبیعت مرسوم است. گفتنی است که امروزه به هنگام برگزاری همه اعیاد مسیحی مراسم ویژه نیایش و دعا در کلیسا برگزار می شود که به زبان ارمنی به آن «باداراگ» اطلاق می شود.
منبع:یزدان پرست، حمید؛ (1387) نامه ایران؛ مجموعه مقاله ها، سروده ها، و مطالب ایران شناسی، جلد چهارم، به کوشش حمید یزدان پرست، تهران، اطلاعات، چاپ یکم.