ارکان و عناصر مراقبه
از آنجا که هر فردی با فرد دیگر متفاوت است و سلوکی که طی می کند کاملا هماهنگ و موافق با ساختار درونی و روانی خود اوست و در طول سلوک نیز تغییراتی که در سالک ایجاد می شود و حالاتی که به او دست می دهد کاملا متفاوت و حتی گاه مغایر با دیگری است، ارائه ی یک نسخه ی مشخص و چهارچوب معین از مراقبه ی عرفانی ممکن نیست.
عرفا معتقدند: شریعت یک قالب مشخص است برای همه ی مؤمنان که به طور یکسان به آن ها عرضه شده و یک نسخه همگانی است، ولی کار باطن و طریق قلب، نظم و انضباطی ندارد و مقدار و اندازه و چهارچوب معینی را نمی توان برایش تعریف نمود. (1) لذا نمی توان مرز دقیقی برای مراقبه تعیین کرد و یا شیوه ی مشخص و متمایزی را که همه ی اجزاء و عناصر آن معلوم و ثابت باشند به عنوان مراقبه معرفی نمود. به همین دلیل است که تا کنون در عرفان اسلامی برای مراقبه یک شیوه ی مراقبتی جامع و کامل و همه جانبه، برای هر کس که می خواهد وارد سلوک بشود عرضه نشده است و مراقبه همواره از فرقه ای به فرقه ی دیگر و از مرشدی به مرشد دیگر متفاوت بوده است و آنچه عرفای اسلامی به عنوان مراقبه ارائه کرده اند، بیشتر الگوسازی از شیوه ی زندگی و رفتار و حالات پیامبر (ص) و ائمه (ع) و صحابه و عرفای بزرگ است. به عنوان مثال ابن عربی کتابی به نام مراقبه دارد که در آن صرفاً به حالات و مقامات و اعمال صوفیه می پردازد.
اگرچه تعیین یک ساختار دقیق، ناممکن است ولی عناصر و ارکان (آداب و شرایط) مراقبه می تواند تا حدودی تعیین کننده ی مرزهای این طریق در عرفان اسلامی باشد. لذا در این قسمت بحث مراقبه را که موجب برداشته شدن حجب از فطرت انسان و کشف حقایق الهی در درون او و کشاندن وی از ساحت انسانیت به الهیت و از ساعت عبودیت به ابدیت می شود، با بررسی مفصل آن دسته از عناصر که ساختار بیرونی و شکل ظاهری آن را تشکیل می دهند، ادامه خواهد یافت.
در تعیین ارکان و عناصر دخیل در ساختار ظاهری مراقبه به سه منبع توجه داشته ایم: یکی به مراقبه در افراد با مطالعه ی زندگی و حالات و احوال عارفان، دوم مراقبه در فرق با مطالعه در روش هایی که هر فرد برای مراقبه پیروان خود در نظر می گیرند و سوم در آثار و منابع و کتب عرفانی با مطالعه در تألیفاتی که در زمینه ی معاملات و مراقبات وسلوک عرفانی نوشته شده اند.
اینک اجزای مورد نظر را توضیح داده و به ربط و پیوند هر یک از آن ها با مراقبه اشاره می شود:
یکی از ارکان ضروری مراقبه و زینت و آراستگی آن، ادب است. (2) مراقبه، محافظت و مواظبت از نفس و محافظت و مراقبت بر حرکات، همان ادب است. وقتی سالک در تمام حرکات خود خداوند را مراقبت کند، مثلاً همواره رو به قبله بنشیند، یا هنگام خواب بر روی دست راست و رو به قبله بخوابد و همه ی آداب الهی دیگر را ـ که در کتب اخلاقی و عرفانی به تفصیل آمده است ـ مراعات کند، توانسته با نیت و حسن فعل و رعایت ادب، خداوند را بپرستد. (3)
اهمیت ادب در عرفان باعث شده تا آداب پیرو مریدی به صورت گسترده و آداب خانقاهیان در یک نظم و نسق خاص کم کم ایجاد شود و توسعه پیدا کند.
از ارکان اساسی در مراقبه، مراعات وقت است عرفا در بحث از مقامات مراقبه، گاه مقام اول مراقبه را این می دانند که سالک به یقین بداند که تربیت و رشد و پرورش او به اوقاتش واگذار شده است و این اوقات که موجب رشد حیات الهی او هستند در برزخ به او باز می گردند و روز قیامت نتیجه ی آن ها را می بیند. شخص برای اوقاتش مورد سؤال قرار می گیرد و برای ساعت هایش محاسبه می شود.
وقت به این معناست که سالک یک طرفه العین سرخویش را از حق برنگرداند، مبادا در آن دم از جانب خدا معنایی به امر یا به نهی یا به مشاهده یا به کرامت در او تجلی کند و او حاضر نباشد. (4)
در وقت باید به سه امر، یعنی حفظ آن از شیطان و نفس، حفظ ادب و کتمان احوال از اغیار توجه نمود. (5) بنده در جلب یا دفع وقت، اراده ای ندارد و بزرگان گفته اند: «الوقت سیف قاطع» اگر کسی هزار سال شمشیری را حمل کند و او را خدمت کند، هنگام بریدن، برای شمشیر تفاوتی ندارد که شانه ی صاحبش را دو نیم می کند یا کسی دیگر را و این نشانه ی قهری بودن وقت است. (6) به این ترتیب مراعات اوقات از ارکان مهم مراقبه محسوب می گردد.
ذکر و فکر از دیگر عناصر مراقبه است. عارفان، ذکر خدا را بر سالک واجب و انقطاع از ذکر خداوند را سبب عقوبت وی می دانند.
تأکید همه ی عرفا و صاحبان آثار عرفانی بر ذکر و تالیف آثاری راجع به ذکر بیانگر اهمیت آن در سلوک عرفانی و آداب مراقبتی سالک است. (7) خود نماز نزد عرفا بزرگترین و بهترین ذکر است که هر سالکی ناگزیر از پرداختن به آن است.
در مراقبه، اگرچه عرفا برای اصل تنوع و تعدد«اذکار»و«زمان » و«مکان» برای افراد مختلف اهمیت زیادی قائلند، ولی بر خلاف همه ی عبادات که دارای حریم و حدود و ارکان خاصی هستند، ذکر هیچ محدودیتی ندارد و در همه ی شرایط و زمان ها و مکان ها و احوال، مطلوب است.در درجه بندی عبادت ها، ذکر را برتر از همه محسوب کرده اند و گفته اند هیچ کس به خدا نمی رسد مگر به دوام ذکر و هر که توفیق ذکر پیدا کند به منشور ولایت دست یافته است، زیرا حقیقت ذکر جدا شدن غفلت از سر بنده است به طوری که جز مذکور همه چیز را فراموش کند. (8)
تفکر، ابزار کسب علم و معرفت است و علم و شناخت خود از عناصر مهم مراقبه اند. لذا عرفا سالکان را همواره به تأمل و تفکر توصیه نموده اند. همچنین نقش اساسی تدبر در مراقبه و کنترل خواطر بیانگر اهمیت تأمل و تفکر است. فکر و اندیشه در آیات و نشانه های الهی است که موجب معرفت در نعمت های او، محبت در وعده های او و رغبت در طاعات او می شود و از طرفی فکر در وعید و عقاب موجب ترس از مخالفت می گردد.
توجه به اعداد، حروف، زمان و مکان اگرچه نیازمند بحثی مستقل است اما از آنجا که از آداب مؤکد اذکار و اوراد است، آن را ضمن این بحث مطرح می کنیم.
در عرفان، اعداد خاص، نتایج بخصوصی در بردارند، به همین دلیل همواره مراعات تعداد اوراد و اذکار از طرف عارف و پیر به سالک مراقب توصیه شده است. همچنین عرفا برای هر یک از حروف جایگاه ویژه ای قائلند و انجام مراقبات و اوراد و اذکار و... با تعداد معین در زمان ها و مکان های خاص، مطلبی است که در طی مراقبه ی یک سالک حضور دارند. به عنوان مثال اعداد چهل و هفت و ماههای رجب، شعبان، رمضان و حروف مقطعه قرآن در رسیدن سالک به شهود و در مراتب قرب تأثیر گذارند.
خلوت عملی است که زمینه ساز مقام و منزل مراقبه است. خلوت گزیدن از مستحسنات صوفیه است، زیرا در زمان پیامبر (ص) فضیلت صحبت بر فضایل دیگر ارحجیت داشت و به همین خاطر صحابه را به صحبت وصف نموده اند.
خلوت در حقیقت محادثه ی سّر با خداوند و خالی بودن از تزاحم اغیار و انقطاع از خلق و اشتغال به حق است. (9).
صورت خلوت را مجموعه ای از کم خوری و کم خوابی و کم گویی و ترک صحبت با مردم و مداومت بر ذکر و نفی خواطر و دوام مراقبه دانسته اند که نشانه ی آن ظهور حکمت است و ظهور حکمت نیز علامت رفع حجاب و مشاهده است. (10)
عرفا معتقدند: شریعت یک قالب مشخص است برای همه ی مؤمنان که به طور یکسان به آن ها عرضه شده و یک نسخه همگانی است، ولی کار باطن و طریق قلب، نظم و انضباطی ندارد و مقدار و اندازه و چهارچوب معینی را نمی توان برایش تعریف نمود. (1) لذا نمی توان مرز دقیقی برای مراقبه تعیین کرد و یا شیوه ی مشخص و متمایزی را که همه ی اجزاء و عناصر آن معلوم و ثابت باشند به عنوان مراقبه معرفی نمود. به همین دلیل است که تا کنون در عرفان اسلامی برای مراقبه یک شیوه ی مراقبتی جامع و کامل و همه جانبه، برای هر کس که می خواهد وارد سلوک بشود عرضه نشده است و مراقبه همواره از فرقه ای به فرقه ی دیگر و از مرشدی به مرشد دیگر متفاوت بوده است و آنچه عرفای اسلامی به عنوان مراقبه ارائه کرده اند، بیشتر الگوسازی از شیوه ی زندگی و رفتار و حالات پیامبر (ص) و ائمه (ع) و صحابه و عرفای بزرگ است. به عنوان مثال ابن عربی کتابی به نام مراقبه دارد که در آن صرفاً به حالات و مقامات و اعمال صوفیه می پردازد.
اگرچه تعیین یک ساختار دقیق، ناممکن است ولی عناصر و ارکان (آداب و شرایط) مراقبه می تواند تا حدودی تعیین کننده ی مرزهای این طریق در عرفان اسلامی باشد. لذا در این قسمت بحث مراقبه را که موجب برداشته شدن حجب از فطرت انسان و کشف حقایق الهی در درون او و کشاندن وی از ساحت انسانیت به الهیت و از ساعت عبودیت به ابدیت می شود، با بررسی مفصل آن دسته از عناصر که ساختار بیرونی و شکل ظاهری آن را تشکیل می دهند، ادامه خواهد یافت.
در تعیین ارکان و عناصر دخیل در ساختار ظاهری مراقبه به سه منبع توجه داشته ایم: یکی به مراقبه در افراد با مطالعه ی زندگی و حالات و احوال عارفان، دوم مراقبه در فرق با مطالعه در روش هایی که هر فرد برای مراقبه پیروان خود در نظر می گیرند و سوم در آثار و منابع و کتب عرفانی با مطالعه در تألیفاتی که در زمینه ی معاملات و مراقبات وسلوک عرفانی نوشته شده اند.
اینک اجزای مورد نظر را توضیح داده و به ربط و پیوند هر یک از آن ها با مراقبه اشاره می شود:
یکی از ارکان ضروری مراقبه و زینت و آراستگی آن، ادب است. (2) مراقبه، محافظت و مواظبت از نفس و محافظت و مراقبت بر حرکات، همان ادب است. وقتی سالک در تمام حرکات خود خداوند را مراقبت کند، مثلاً همواره رو به قبله بنشیند، یا هنگام خواب بر روی دست راست و رو به قبله بخوابد و همه ی آداب الهی دیگر را ـ که در کتب اخلاقی و عرفانی به تفصیل آمده است ـ مراعات کند، توانسته با نیت و حسن فعل و رعایت ادب، خداوند را بپرستد. (3)
اهمیت ادب در عرفان باعث شده تا آداب پیرو مریدی به صورت گسترده و آداب خانقاهیان در یک نظم و نسق خاص کم کم ایجاد شود و توسعه پیدا کند.
از ارکان اساسی در مراقبه، مراعات وقت است عرفا در بحث از مقامات مراقبه، گاه مقام اول مراقبه را این می دانند که سالک به یقین بداند که تربیت و رشد و پرورش او به اوقاتش واگذار شده است و این اوقات که موجب رشد حیات الهی او هستند در برزخ به او باز می گردند و روز قیامت نتیجه ی آن ها را می بیند. شخص برای اوقاتش مورد سؤال قرار می گیرد و برای ساعت هایش محاسبه می شود.
وقت به این معناست که سالک یک طرفه العین سرخویش را از حق برنگرداند، مبادا در آن دم از جانب خدا معنایی به امر یا به نهی یا به مشاهده یا به کرامت در او تجلی کند و او حاضر نباشد. (4)
در وقت باید به سه امر، یعنی حفظ آن از شیطان و نفس، حفظ ادب و کتمان احوال از اغیار توجه نمود. (5) بنده در جلب یا دفع وقت، اراده ای ندارد و بزرگان گفته اند: «الوقت سیف قاطع» اگر کسی هزار سال شمشیری را حمل کند و او را خدمت کند، هنگام بریدن، برای شمشیر تفاوتی ندارد که شانه ی صاحبش را دو نیم می کند یا کسی دیگر را و این نشانه ی قهری بودن وقت است. (6) به این ترتیب مراعات اوقات از ارکان مهم مراقبه محسوب می گردد.
ذکر و فکر از دیگر عناصر مراقبه است. عارفان، ذکر خدا را بر سالک واجب و انقطاع از ذکر خداوند را سبب عقوبت وی می دانند.
تأکید همه ی عرفا و صاحبان آثار عرفانی بر ذکر و تالیف آثاری راجع به ذکر بیانگر اهمیت آن در سلوک عرفانی و آداب مراقبتی سالک است. (7) خود نماز نزد عرفا بزرگترین و بهترین ذکر است که هر سالکی ناگزیر از پرداختن به آن است.
در مراقبه، اگرچه عرفا برای اصل تنوع و تعدد«اذکار»و«زمان » و«مکان» برای افراد مختلف اهمیت زیادی قائلند، ولی بر خلاف همه ی عبادات که دارای حریم و حدود و ارکان خاصی هستند، ذکر هیچ محدودیتی ندارد و در همه ی شرایط و زمان ها و مکان ها و احوال، مطلوب است.در درجه بندی عبادت ها، ذکر را برتر از همه محسوب کرده اند و گفته اند هیچ کس به خدا نمی رسد مگر به دوام ذکر و هر که توفیق ذکر پیدا کند به منشور ولایت دست یافته است، زیرا حقیقت ذکر جدا شدن غفلت از سر بنده است به طوری که جز مذکور همه چیز را فراموش کند. (8)
تفکر، ابزار کسب علم و معرفت است و علم و شناخت خود از عناصر مهم مراقبه اند. لذا عرفا سالکان را همواره به تأمل و تفکر توصیه نموده اند. همچنین نقش اساسی تدبر در مراقبه و کنترل خواطر بیانگر اهمیت تأمل و تفکر است. فکر و اندیشه در آیات و نشانه های الهی است که موجب معرفت در نعمت های او، محبت در وعده های او و رغبت در طاعات او می شود و از طرفی فکر در وعید و عقاب موجب ترس از مخالفت می گردد.
توجه به اعداد، حروف، زمان و مکان اگرچه نیازمند بحثی مستقل است اما از آنجا که از آداب مؤکد اذکار و اوراد است، آن را ضمن این بحث مطرح می کنیم.
در عرفان، اعداد خاص، نتایج بخصوصی در بردارند، به همین دلیل همواره مراعات تعداد اوراد و اذکار از طرف عارف و پیر به سالک مراقب توصیه شده است. همچنین عرفا برای هر یک از حروف جایگاه ویژه ای قائلند و انجام مراقبات و اوراد و اذکار و... با تعداد معین در زمان ها و مکان های خاص، مطلبی است که در طی مراقبه ی یک سالک حضور دارند. به عنوان مثال اعداد چهل و هفت و ماههای رجب، شعبان، رمضان و حروف مقطعه قرآن در رسیدن سالک به شهود و در مراتب قرب تأثیر گذارند.
خلوت عملی است که زمینه ساز مقام و منزل مراقبه است. خلوت گزیدن از مستحسنات صوفیه است، زیرا در زمان پیامبر (ص) فضیلت صحبت بر فضایل دیگر ارحجیت داشت و به همین خاطر صحابه را به صحبت وصف نموده اند.
خلوت در حقیقت محادثه ی سّر با خداوند و خالی بودن از تزاحم اغیار و انقطاع از خلق و اشتغال به حق است. (9).
صورت خلوت را مجموعه ای از کم خوری و کم خوابی و کم گویی و ترک صحبت با مردم و مداومت بر ذکر و نفی خواطر و دوام مراقبه دانسته اند که نشانه ی آن ظهور حکمت است و ظهور حکمت نیز علامت رفع حجاب و مشاهده است. (10)
پی نوشت ها :
1 ـ همان، ص 9 ـ 10.
2 ـ شیخ الاسلامی، علی راه و رسم منزل ها، ج 1، ص 397
3 ـ غزالی، محمد، احیاءالعلوم، ص 707
4 ـ مستملی بخاری، ابو ابراهیم اسماعیل بن محمد، شرح تعریف، ج 1، ص 227.
5 ـ همدانی، باباطاهر، شرح بر کلمات قصار باباطاهر، ترجمه محمدرضا حنابندی، ص 200
6 ـ هجویری، ابوالحسن علی بن عثمان، کشف المحجوب، ص 480 تا 482.
7 ـ درباره ذکر بنگرید به: به رساله قشیریه، ص 346 تا 354 و شرح تعرف ج 1، ص 103 و رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور و...
8 ـ کلابادی، ابوبکر محمد، همان ص 394 و بنگرید به: کشف المحجوب ص 106
9 ـ جرجانی، سید شریف، تعریفات، ذیل واژه ی خلوت
10 ـ کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص 117.