
اعترافات شگرف(2)
نويسنده: امن اله طايران
لئون تولستوي (1910-1828م)
هر کس که بخواهد مساهله و سادگي دين اسلام را بفهمد، بايد قرآن مجيد را بادقت نظر مطالعه کند، زيرا در آنجا احکامي مبني بر حقايق روشن و آشکار صادر و تعليماتي سهل و ساده به عموم داده شده.
دراين قرآن آيات کريمه اي نزول نموده، بايد قرآن مجيد را با دقت نظر مطاله نمايد، زيرا در آنجا احکامي مبني بر حقايق روشن و آشکار صادر و تعليماتي سهل و ساده به عموم داده شده.
در اين قرآن آيات کريمه اي نزول نموده، که دلالت بر مقام عالي دين اسلام و پاکي روح مقدس آورنده اي اين کتاب دارد که از آن جمله: آيه ي 103 سوره ي آل عمران است.
اعترافات، جلد 1، صفحه ي 71
استاد سنايس انگليسي مي گويد:
و اگر مسلمان ها چنان که سزاوار است به آن متمسک شوند و به موجب تعاليم و هر احکامش عمل کنند، امروز نيز آقاي همه ي جهانيان و عموم اقوام و ملل خواهند شد، هم چنان که در گذشته بودند.
محمد و قرآن، صفحه ي 163
مري گيلورد دومن؛ دانشمند و خاورشناس اروپايي مي گويد:
قرآن معجزه اي است جاويد و شاهد بر راست بودن ادعاي محمد مي باشد.
قسمتي از جنبه ي اعجاز آن مربوط به سبک و اسلوب انتشار آن مي باشد و اين سبک و اسلوب به قدري کامل و عظيم و باشکوه است که در حقيقت امر، نه جن و نه انس توانايي آوردن مثل آن را ندارند و نمي توانند کوچک ترين سوره اي نظير و مشابه به آن بياورند.
قسمت ديگر از اعجاز قرآن، مربوط به تعليمان وپيشگويي هايي است که در آن مندرج مي باشد و اين قرآن به نحو اعجاز، داراي اطلاعاتي است که مرد درس ناخوانده اي مانند محمد هيچگاه قادر نبوده شخصاً آن کلمات، الفاظ و اطلاعات را جمع آوري کرده باشد.
اعترافات، جلد 1، صفحه ي 72
پروفسور هيلمتن الکساندر روسکين گيپ؛ استاد زبان عربي دانشگاه لندن و دانشگاه آکسفورد در کتاب «ميراث اسلام » مي نويسد:
اگر قرآن را خود محمد انشاء کرده بود؛ پس ديگران هم مي توانستند لااقل ده سطر نظير آن را بياورند. پس بهترين دليل بر حقانيت قرآن، عدم توانايي آوردن بي نظيرش، توسط ديگران است. پس بايد قبول کرد که قرآن به طور بديهي و آشکار، معجزه اي است برجسته و ممتاز.
اعترافات، جلد 1، صفحه ي 72
کاوسين دپرسوال(1835-1759م)
مساله وحي درباره قرآن، از اموري است که زياده پر اشکال شمرده مي شود، (دست يابي به معنا و مفهوم واقعي آن بسيار مشکل و دشوار است). زيرا اهل جست و جو و تحقيق هنوز راه حلي پسنديده براي آن نيافته اند و عقل در اينجا سرگشته و حيران است که چگونه ممکن است اين آيات از مردي درس نخوانده و بي سواد اتيان نمايد.
مردم شرق عموماً اعتراف دارند که قرآن آياتي است که فکر بني نوع بشر از آوردن مانند آن از حيث لفظ و معنا عاجز وناتوان خواهد بود و آن آياتي است که وقتي عقبة بن ربيعه شنيد در زيبايي و جمال آن حيران گرديد و در برتري و رفعت عبارات آن کافي است که عمر بن خطاب را فاتح نموده و به پروردگار قائل آن ايمان آورد. و آنگاه که جعفر ابي طالب برخي از آيات را براي نجاشي پادشاه حبشه خواند، اشک از چشمان او سرازير گرديد.
اعترافات، جلد 1، صفحه ي 73
دکتر رودويل؛
بايد اذعان کرد که قرآن به واسطه ي ارشادات و نظريات عميقه ي آن، سزاوار اهتمام است و اين کتاب؛ همان روح قوي است که يک ملت فقير و نادان را منقلب نموده، مدنيت پر قوتي که رونق کامل داشت، تأسيس کرد که بالهاي خود را از طرف غرب به «اسپانيا » و از طرف شرق به حدود هند، پهن کرد و در اندک زماني، مملکت امپراطوري بزرگي تشکيل داد.
براي قرآن، مقام ارجمندي است که نام يگانه خداوند آفريننده و ستايش او را در ميان ملت بت پرستي نشر و اعلان نمود. بايد اروپا فراموش نکند که مديون اين کتاب است که آفتاب علم را در ميان تاريکي قرون وسطي در اروپا طلوع داد.
اعترافات، جلد 1، صفحه ي 73
ژول لابوم (Jules labeume):
قرآن بيشتر و عظ و زجر و ترغيب و ترهيب است و توجه به آن تنها به بزرگان و سران قوم نبوده؛ بلکه روي خطاب اين کتاب به جانب عموم مردم است. از جمله آيات 16 سوره ي تحريم و 174 سوره ي نساء.
و اين اصل قوي است که موجب هدايت وارشاد ملل شده و آنها را به سعادت و مدارج کمال مي کشاند.
وي در مقدمه ي فهرست قرآن که خودش نوشته، چنين آورده:
بايستي که اهل دنيا بر حسب اختلاف جنس و زبان به ديده ي انصاف نظري به گذشته دنيا کرده، معارف و علوم پيش از اسلام را مطالعه کنند و معترف شوند که آيات دانش و علم براي مردم دنيا به واسطه ي مسلمين آورده شده و مسلمانان اين علوم و دانش را از قرآني که مانند درياي دانش بود گرفته و از آن نهرها جدا نمودند.
اين قرآن براي هميشه موجود مانده و مردم هر دوره و زمان به اندازه ي فهم و شعور خود از آن استفاده مي نمايند.
اعترافات، جلد 1، صفحه ي 76
ناپلئون بناپارت؛ پس از مطالعه دقيق قرآن کريم، ناگزير شد بگويد:
اعترافات، جلد 1، صفحه ي 74
دکتر گوستاولوبون (1931-1841م)
تعليمات اخلاقي که قرآن آورده خلاصه اي از آداب عاليه و نتيجه و حاصل مبادي اخلاق کريمه است. قرآن مردم را به صدقه و احسان و بزرگواري و عفت و اعتدال و ميانه روي تشويق و ترغيب نموده و آنان را به اهميت عهد و پيمان و وفاي ذمه و عهد خوانده و دوستي با همسايگان و پيوست با خويشاوندان و دادن حق به مستحقان و مراعات بيوه زنان و درماندگان و اهتمام در امر بي پدران و يتيمان امر و دستور داده و در چندين جا بدي و خوبي را سنجيده و با يکديگر برابر و مقابل فرموده؛ اينهاست آداب و تربيت عاليه اي که قرآن، مردم را به جانب آن دعوت نموده و آداب و تربيت قرآن به مراتب بالاتر از انجيل و آداب آن است.
اعترافات، جلد 1، صفحه ي 74
سروين ويليام ميور؛ نويسنده معروف آمريکايي مي نويسد:
اعترافات، جلد 1، صفحه ي 75
گوته (goethe):
ما ابتدا از قرآن روگردان بوديم. ولي طولي نکشيد که اين کتاب توجه ما را به خود جلب کرد و ما را به حيرت در آورد و بالاخره مجبور شديم اصول و قواعد آن را تعظيم نموده و بزرگ بشماريم و در مطابقه ي الفاظ با معاني آن بکوشيم.
مرام و مقاصد اين کتاب بي اندازه قوي و محکم و مباني آن بلند و عظمت و مزاياي آن فزون تر مي گردد و ما را به جانب اهميت و علوّمقام خود بيشتر جذب مي کند. اين کتاب با اين وصف به زودي بزرگ ترين تأثير را در سراسر گيتي گذاشته و نتيجه مهمي خواهد داد.
اعترافات، جلد 1، صفحه ي 75
نولدکه(1931-1836م)؛
قرآن به قوي اقناع و نيروي برهان، دلهاي شنوندگان را به خود متوجه نموده و طرف خطاب قرار مي دهد. و هميشه بر قلوب عناصري که از آن دور، مخالف و معاني قرآن اند تسلط يافته و آنان را به خود پيوسته و بدني يگانه مي نمايد که در آن روح حيات ثابت و برقرار دميده مي شود.
بلاغت قرآن با سادگي که دارد، فضيلت آن به اوج کمال رسيده و به واسطه ي اين کتاب ملتي متمدن از قبايل وحشي بي تربيت، ايجاد گرديده و به دنيا تعليم و تربيت آموختند.
اعترافات، جلد 1، صفحه 76
واشنگتن ايرونيگ؛
اعترافات، جلد 1، صفحه 76
لومانس امريکايي مي گويد:
در کلمه «رحمن» به مومن اشعار مي شود که خداي سبحان، خدايي يگانه است که نعمتهاي خود را بر بندگان خويش در زندگاني دنيا و حيات جاوداني آخرت تکميل فرموده، از اين جا ما به حقيقتي که شک و ترديد در آن راه ندارد خواهيم رسيد که قرآن بزرگ ترين نوري است که آن نور خداست و آن جز شفقت و مرحمت نخواهد بود.
اعترافات، جلد 1، صفحه ي 76
منبع: فصلنامه فکر و نظر شماره 9و8